تعبیر خواب نخ
اگر خواب ببینیم که نخ در سوزن می کنیم، به انجام کاری سخت اقدام خواهیم کرد. اگر نخ در هنگام دوختن پاره شد، ضرر و زیان می رسد و رشته کار از هم گسیخته می گردد. اگر نخ محکم بود و کار دوخت و دوز به خوبی به اتمام رسید، سود و فایده نصیبمان خواهد شد و هر کاری که به دست گرفته ایم به خوبی به پایان خواهد رسید. دیدن نخهای پاره در خواب، نشانه آن است که از بی وفایی دوستان متحمل زیانی می شوید.
آنلی بیتون میگوید : دیدن نخ در خواب، نشانه آن است که بخت و اقبال آن سوی راههای پرپیچ و خم است. دیدن نخهای پاره در خواب، نشانه آن است که از بی وفایی دوستان متحمل زیانی می شوید.
لیلا برایت می گوید : دیدن نخ در خواب، علامت آن است که باید مراقب کارهایتان باشید.
درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
خواب نخ نایلون یا کنف یا پنبه یا غیره : شانس.
یک مرد خواب نخ را ببیند : او درکارهایش موفق خواهد بود.
یک زن خواب نخ ببیند : پول فراوانی بدست میاورد.
یک مرد متاهل خواب نخ ببیند : او درآمد فراوان و منظمی خواهد داشت.
یک زن متاهل خواب نخ ببیند : دانائی او در خرج و پس انداز پول به شوهرش کمک بسیار خواهد بود.
مجردها خواب نخ ببینند : آنها بزودی ازدواج خواهند کرد.
نخ می خرید : هدیه ای از طرف شخصی که فکرش را نمی کردید دریافت خواهید کرد.
نخ پاره : دوستان بی ملاحظه به شما صدمات مالی خواهند زد.
نخ می پیچید : بواسطه پس انداز ثروتمند خواهید شد.
یک نخ گره خورده را باز می کنید : یک مسئله بغرنج حل می شود.
نخ یا مفتول طلائی : خوشبختی .
مفتول نقره ای : از خطر می جهید.
مفتول مسی : وارد اجتماع هنرمندان می شوید.
مفتول فولادی : باید به خصومتها پایان بدهید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
behnaz : سلام خانم هراتی عزیزم،امیدوارم که حالتون خوب باشه
من دیشب خواب دیدم دوستم بهم میگه یک بند یا نخ که از شهر شوش تهیه کردی یا اونجا ساخته شده باید به کمرت ببندی تا مشکلاتت حل بشن و نخ یا بند رو باید گره بزنده به دور کمر ومن این کار رو انجام دادم در خواب ولی توی خوابم انگار دوستمم هم انجام داد ولی اون بند رو باز میکرد و گره میداد مرتب ولی من بهش گفتم من این بند رو از کمرم باز نمیکنم و گره بستم و میخوام تا مل شدن تمام مشکلاتم این بند باز نشه و توی خوابم انگار برای من نتیجه داد ولی برای دوستم نداد و فقط اون انرژی مثبت رو احساس کردم نه که نتیجه ایی ببینم
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر همینطور شما. توانایی شما برای نگه داشتن و حفظ یک موقعیت یا رابطه زیاد خواهد شد و به چیزی که می خواهید متصل خواهید ماند. مسیر و سرنوشت شما با افکار و ایده هایی که در سر دارید گره خورده و می خواهید با قوت و دیسیپلین به خواسته هایتان برسید. تشکر از همراهیتون.
t : سلام .من خواب دیدم مردی نزد من اومده تا با نخ موهایی که روی انگشت دستش بود روبند بندازم بعد نخ پاره شد....تعبیرش رومیگید
فریبا هراتی
: سلام. او می خواسته که شما با ارتباطات خود مشکلات مالی او را برطرف کنید و کاری کنید که به اسم او تمام شود و بگویند این مرد خودساخته و قوی است و همه کارهایش را خودش به تنهایی انجام داد!! اما ارتباط شما قطع شده و ایشان هم به هدف خود نرسیده است.
هدی : سلام.خواهرم خواب دیده تو حسینیه بوده،ولی اسمش زینبیه بوده خونمون نزدیک اونجا بوده زیاد میرفتیم.کسی که دوسش داره بایه دختره انگار نامزدش بوده نشسته بودن دورتا دور هم،میوه و اینام بوده.بعد پسره هرچی حرف میزنه به دختره نگاه میکنه خیلی دوسش داشته،خواهرمم که نمیتونه تحمل کنه سختشه بلند میشه میره اون قسمت دنبال نخ سوزن میگشته که پشتیای اون زینبیه رو اگه پارس بدوزه،خیلی پشتی قرمز اونجا هست که دوخته شدن از قبل پاره نبودن.پشت پشتیا رو میگرده نخ و سوزن به قرقره رو پیدا میکنه مادرم میگیره میبره.خواهرم میاد اینطرفتر میبینه از بغل چوب پرده پنجره به پایین نخهای یک اندازه و یکدست مشکی و بریده شده و سوزن شده اویزونه،تو دست خودشم یه سوزن بزرگ میبینه قیچیم دستش بوده.میاد خونمون تو حیاط کتاب درسی انگار میخونده که تو کوچه صدای داداشمو میشنوه که به اونی که دوسش داره و ژاکت تنش کرده داره کمک میکنه ماشینشو بیارن جلوی در خونه که برن یه فراری داشته و برف میباریده به داداشم میگه برو بگو ابجیتم بیاد بریم با ما.خواهرم بغض و گریشو پنهون میکنه از سوراخ در نگاشون میکنه دختره میاد میشینه صندلی جلو.یهو در میزنن باز میکنه میبینه داییم یه عنوان کادوی سوم عروسک خرسی واسه ابجیم اورده دم در بهش میده میره.بعد ابجیم میبینه تو فیلم دختره که با عشقش بوده انگار میخوان عقدشون کنن مادرای هردو طرف راضی نیستن مجبورش میکنن بگه نه به خاطر شرط و شروطا که دختره نه نمیگه و گریه کنان مجلسو ترک میکنه.
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز خوابی که محبت فرمودید نوشتید از موضوعات مختلف نخ و سوزن ... و دوختن گرفته تا کادو و فیلم و عقد تشکیل شده لطفا خواب را تکه تکه کرده و هر بخش را در صفحه مربوط به خودش بنویسید چون قسمت اول تا جایی که به خانه می آید ربطی به قسمت دوم ندارد. دوم اینکه لطف کنید خوابتان را واضح بنویسید که بنده گیج نشوم! نوشته اید داییم به عنوان کادوی سوم عروسک خرسی اورده. کادو اول دو دوم مگه بود که این سومی باشه!! یا از اول نوشته اید دختره در ماشین بوده بعد میگید خواهرتون تو فیلم میبینه. لطفا توجه داشته باشید که بنده این خواب را ندیده ام!!! نمی فهمم منظورتان چیست. واضح بنویسید. آخر کی مجلس را ترک می کند خواهرتان یا دختره و کی گریه می کنه؟
هدی : همه این خواب رو پشت سرهم دیده اخه گفتم شاید جداش کنم معنیشم فرق کنه.میگه داییم تو خواب گفته اینو به عنوان کادوی سوم بهت میدم اونجا کادوی اولی دومی در کار نبوده همین لفظو به کار برده فقط انگاری قبلام کادو داده بوده.میگه دختره رفته تو ماشین نشسته منم تو حیاط همون موقع از ایوان بیرونو نگاه میکنم اتفاقی،که تو کوچه فیلم مراسم عقدشونو نشون میده(و اینکه دختره تو فیلم مراسمش با گریه مجلسو ترک میکنه)ببخشید تو رو خدا.سلام.خواهرم خواب دیده تو حسینیه بوده،ولی اسمش زینبیه بوده خونمون نزدیک اونجا بوده زیاد میرفتیم.کسی که دوسش داره بایه دختره انگار نامزدش بوده نشسته بودن دورتا دور هم،میوه و اینام بوده.بعد پسره هرچی حرف میزنه به دختره نگاه میکنه خیلی دوسش داشته،خواهرمم که نمیتونه تحمل کنه سختشه بلند میشه میره اون قسمت دنبال نخ سوزن میگشته که پشتیای اون زینبیه رو اگه پارس بدوزه،خیلی پشتی قرمز اونجا هست که دوخته شدن از قبل پاره نبودن.پشت پشتیا رو میگرده نخ و سوزن به قرقره رو پیدا میکنه مادرم میگیره میبره.خواهرم میاد اینطرفتر میبینه از بغل چوب پرده پنجره به پایین نخهای یک اندازه و یکدست مشکی و بریده شده و سوزن شده اویزونه،تو دست خودشم یه سوزن بزرگ میبینه قیچیم دستش بوده.
فریبا هراتی
: اینکه خواهرتان دیده که در حسینیه بوده که اسمش زینبیه است یعنی کاری به دلیل خواسته های یک مرد انجام می شود که همه خیال می کنند در آن کار، یک زن است که تصمیم گیرنده است ولی در اصل مرد در این خواب تصمیم گیرنده و فاعل است. نخ و سوزن به انسجام و به هم پیوستگی و راهی برای وصل شدن خواهرتان با کسی که دوستش دارد تعبیر می شود و خواهرتان دنبال بهانه ای است که عیبی روی کسی که آن آقا دوستش دارد قرار دهد و مثلا بگوید فلان دختر که با او حرف می زنی فلان ایراد را دارد و من بهترم. اما ایرادی از کسی پیدا نمی کندو خواهرتان از نگهداشتن و حفظ رابطه اش با کسی که دوستش دارد نگران است و خیلی کارها هست که او باید راست و ریستش کند و همینطور به حدی در این رابطه حساس شده که حاضر است قید همه چی را بزند.
هدی : خدا خیرتون بده از دیروز داره گریه میکنه چون یبارمتو خواب این دخترو رو پای عشقش دیده بود واقعا همین حرفی که زدید میخواست قید همه چیو بزنه.ممنون بااینکه مبهم مینویسیم اینقد زیبا تعبیر میکنید.
فریبا هراتی
: خواهش می کنم. :)))
مریم : این تحول خوبه یابده؟
فریبا هراتی
: عرض کردم که مادر شوهرتان ناراحت خواهدشد پس تحول بدی در راه است. برای دفع شر صدقه بدهید.
مریم : باسلام دخترم ظهر خواب دیده زن دایی شوهرم داشت چیزی با نخ می دوخت بعد یه دفه سوزن رو تو پاش زد وکوک زدد ولی کاریش نشد ودخترمن تعجب کرده بود در کنارش من داشتم صورت مادر شوهرم رو آرایش می کردم چون میخواست به عروسی بره لطفا تعبیرش کنید
فریبا هراتی
: سلام. زن دایی شوهرتان سعی می کند که موقعیت یا رابطه ای را که از دستش خارج شده بهبود ببخشد و او از این جهت احساسی عمل می کند و حس می کند که قدم اشتباهی را در این راه برداشته و کسی او را برای این کار ستایش نمی کند و از او قدردانی نمی شود. مادر شوهرتان از موردی ناراحت خواهد شد و با تحولی جدید در زندگی مواجه خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Min : سلام خانم هراتی
خواب دیدم دارم درز شکافته ی یه لباسو با چرخ خیاطی میدوزم و دنبال نخ سبز توی وسایل خودم میگردم ،یکی پیدا کردم دوختم و نخش تموم شد. بعد تو نخای خواهرم گشتم یه چرخه ی پر از همون سبز پیدا کردم ولی دل چرکی نخو برداشتم چون باید ازش اجازه میگرفتم ولی تو خواب باهاش قهر بودم
فریبا هراتی
: سلام. شما به رشد عقلی و بلوغ عاطفی رسیده اید. سعی می کنید که چیزهایی را اصلاح کنید و رابطه ای را تعمیر کنید و ارتباط خودتان را قویتر کنید. باید سعی کنید که اقتصادی تر رفتار کنید که در زمانهای سخت به استیصال نرسید. شما سعی می کنید که با خواهرتان رابطه ای دوستانه و صلح آمیز بسازید و برای اینکار خودتان پیشقدم می شوید هر چند که تقصیر او باشد که رابطه تان خراب شده چون شما هستید که عاقلترید. تشکر از همراهیتون.
نسیبه : سلام
خواب دیدم سه تا کلاف کاموا پیش من و خواهرام هستش رنگ یکی شون قهوه ای بود من و یه خواهرم کنار هم نشسته بودیم یه نفر یکی از کاموا ها رو برداشت پیش من گذاشت گفت اول تو ، بعد به فاصله ی کم، یکی پیش خواهرم گذاشت و یه خواهرم یه کم از ما فاصله داشت ،کاموای سوم ، پیش یه خواهر دیگه ام گذاشت .
ممنون می شوم تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام به شما کاری واگذار می شود که نیاز به خلاقیت شما دارد و ممکن است تحت تاثیر استرس عاطفی قرار بگیرید. شاید برایتان خواستگار می آید و باید با این موضوع کنار بیایید و عملگرا و مادی و دنیادوست بودن مشخصه ی رنگ قهوه ای است که مشخصه کسی است که به شما پیشنهاد می شود. به زودی ازدواج خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Sahar : خانوم هراتی راستش این خواب به اسم هدی خواهر من هستن و این خواب مربوط به من .حقیقتش من کارمندم و به همکارم علاقه مندم شایعه شده بود که با یکی از همکارام ارتباط دارن و خواستگاری کرده که گفتن شایعست من شبها که به نیابت میخوابیدم همش خواب زینبیه میدیدم که نزدیک خونمونه و من یا مامانم به اونجا رسیدگی میکنیم برام جالبه الان که خونمونو عوض کردیم یه زینبیه نزدیکمونه که ویژگیاش خیلی شبیهه زینبیه خوابمه زیاد بودن تعدادپشتیای قرمز .پنجرهاش و اشپزخونش،من هرچی میخوام خواب خواهرمو. کپی کنم نمیشه این زیر نوشته شده .به اسم هدی خیلی برام این خواب مهمه خانوم هراتی مخصوصا نخ و سوزنش،سوالم اینه ایا الان که این زینبیه مشخص شده من چیکار. باید. بکنم متوسل بشم نذری بدم ؟ممنون که هستین
فریبا هراتی
: سلام. شما هیچ کاری نباید بکنید. عشق را با زور سلام و صلوات به دست نمی آورند. اگر ایشان تقدیر شما باشد و خدا بخواهد که با او ازدواج کنید، راه های ارتباط شما خودش فراهم خواهد شد. عرض کردم نخ و سوزن انسجام است. ولی هیچ وقت عشق را گدایی نکنید و با زور هم نخواهید. بگویید خدایا اگر این شخص برای من خوب است خودت شرایط ازدواج مارا فراهم کن. اگر نه هم نگذار که من روح و روانم آسیب ببیند. کار خودتان را به خدا واگذار کنید که او مهربان ترین مهربانان است. تشکر از محبت و همراهی شما.
sogand : سلام خانم هراتی ایا اشخاص در خواب می توانند نماد وسمبل اشخاص دیگر باشند واینکه من لحظه ایی که به فکر همسرم افتادم در ذهنم بود به خاطر فرار از نحسی یا شگون بد این کار را خواهر شوهرم از من می خواهد بکنم وروز قبل سر مزار پدر شوهر ومادر شوهرم رفتم واز رفتار بی رحمانه فرزندانش گله کردم ممنون راهنمایی کنید
فریبا هراتی
: تعبیر همان است که عرض کردم . لطفا با دقت بخوانید کاملا توضیح داده ام. شما از بچه هایشان ناراحتید و درددل کرده اید به هرجهت مسبب را آنان می دانید در دلتان که خوب ادبشان نکرده اند.
sogand : سلام وعرض ادب صبح خواب دیدم که خانه مادر شوهرم هستم که فوت کرده جاریم و خواهر زاده اش داشتند اتاقی را تمیز می کردند خواهر زاده اش وقتی کارش تمام شد گفت چرا جالباسی نزدی به دیوارمن قبلا در ان اتاق زندگی می کردم سالها پیش من گفتم خانه مادر شوهرم بود شاید خوشش نمی امد بعد گفت به اتاق دستشویی وجاهای دیگر جالباسی بزن مادر همان جاریم در اتاق دیگر با عده ایی از اقوام بود نمی دانم چه می کردند ولی همش به گوشم نگاه می کرد ومی گفت نخ وسوزن انداختی توی گوشت منظورش سوراخ گوش جای گوشوار ه بودانگار می خواست این موضوع را بفهمد البته من این کار را نکرده بودم بعد در حیاط خواهر شوهرم بود به من گفت برو نخ وسوزن مشکی بردار وبیانداز به گوشت من در ان لحظه به فکر همسرم افتادم که فوت شده وچیزی نگفتم ورفتم داخل دستشویی ودر اینه روشویی یک سوزن داشتم با نخ البته نخ کلفت بود مثل چرم وداخل سوزن نمی رفت هر کاری کردم نرفت ومی خواستم با قیچی نازکش کنم که در زدند اول فکر کردم پدر شوهرم هست که فوت شده فکر کنم هم بود بعد انگار همان خواهر شوهرم امد به اوگفتم نخ داخل سوزن نمی ره اصلا من چرا باید سوزن با نخ در گوشم بیاندازم چیزی گفت ولی یادم نیست تعبیرش چیه سپاس
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. روحشان شاد. جاری شما و خواهر زاده ی او برای مادر شوهرتان آمرزش طلبیده اند و شما هنوز او را نبخشیده اید یا مسئله ای هست که راجع به رفتار او که برایتان هنوز جا نیافتاده است. آنها فکر می کنند که شما مجبور بوده اید که به حرف مادر شوهرتان گوش دهید چون عروس او بوده اید و نه اینکه از نصایح او از ته دلتان راضی باشید. روح همسرتان شاد. شما به خاطر او هم که شده، از این حرفها سکوت می کنید و چیزی نمی گویید. اما شما لزومی نمی بینید که الان اینکار را بکنید و حرف آنها را به عنوان نصیحت بپذیرید چون از لحاظ مالی وابستگی به آنها ندارید. همینطور نمی خواهید به آنها متصل بمانید و در ارتباط زیاد باشید. تشکر از همراهیتون.