تعبیر خواب نماز
اگر کسی در خواب ببیند که به جهتی غیر از قبله نماز می خواند، در امر دین دارای ایمانی ضعیف است و اگر نمی دانست باید به کدام طرف نماز بخواند، و قبله کدام سوی است، در کار دین حیران و سرگردان است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: نماز گذاشتن به خواب بر هفت وجه است:
- ایمنی،
- شادی،
- عز و جاه،
- مرتبت،
- رستگاری،
- یافتن مراد،
- نقصان.
-
دیدن رکوع و سجود در خواب بر پنج وجه است:
- مراد یافتن،
- جمعیت،
- نصرت،
- ظفر،
- امر حق تعالی به جای آوردن. اگر نمازگزار ببیند که نماز را تمام کرد، دلیل که دعای او مقبول است. اگر ببیند تمام نکرد به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند قومی را امامت کرد، دلیل که سروری کند. اگر ببیند که نماز قطع کرد یا نماز نگذارد یا بی وضو نماز کرد، دلیل که طالب چیزی است و نیابد. اگر در مدرسه یا مسجدی به امامت نماز کرد، دلیل که حاکم آن دیار مطیع او گردد. اگر ببیند که در نماز رکوع و سجود تمام کرد، دلیل که کار دنیایی او برآید.
جابر مغربی می گوید: اگر دید به خواب که نماز فریضه پیشین می گذارد، دلیل که به حق تعالی نزدیک گردد. اگر ببیند نماز پیشین می گذاشت، دلیل شادی است. اگر نماز خفتن بود، دلیل که حاجتش روا گردد. اگر ببیند که نماز صبح می کرد، دلیل که به سفر رود. اگر ببیند که نماز در باغ کرد، دلیل که توبه کند.
اگر ببیند که درکعبه نماز گذارد، دلیل که از خلیفه مرداش حاصل گردد. اگر در خواب ببیند که به تشهد نشسته بود، دلیل که از غم برهد. اگر ببیند که سلام اول به دست چپ داد، دلیل که کارش شوریده گردد. اگر ببیند که نماز نشسته می کرد، دلیل که دشمن بر وی ظفر یابد و گناهکار را مدد کند و از وی نپذیرد.
اگر ببیند که درتاریکی نماز کرد، دلیل که از غم ها فرج یابد. اگر ببیند که به پهلو خفته نماز می کرد، دلیل که بیمار گردد. اگر ببیند که نماز جمعه کرد، دلیل که به سفر رود و مال حاصل کند. اگر ببیند که در بیت المقدس نماز کرد، دلیل که میراث یابد و روزی بر وی فراخ گردد.
حضرت دانیال می گوید: دیدن نماز کردن سه نوع است. اول: فریضه. دوم: سنت. سوم: تطوع. اگر ببیند که نماز فریضه می گذارد، دلیل که حق تعالی وی را حج روزی کند. اگر بییند نماز سنت می کند، دلیل که بر مردم شفقت کند. اگر ببیند نماز تطوع بگذاشت، دلیل که راستگو است. اگر به خواب دید در ستور نماز کرد، دلیل که حق تعالی در کسب او برکت کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
bahar : سلام وقتتون بخیر خانم هراتی عزیز. پریشب خواب دیدم که تو دشت هستم نمیدونم واسه چه مراسم مذهبی بود که ادم های زیادی اومده بودن و دارم پشت به قبله نماز میخونم (البته بعد بیداری متوجه شدم پشت به قبله بوده) و در حین نماز تو قنوت چشمم به آسمون افتاد که یک فرش فوقالعاده زیبا و رنگارنگ تو آسمونه و نوشته روش با انگیلیسی که روز اول ماه صفر یا رجب دقیق یادم نیست، مبارک باشه. نمازم دو رکعتی بود تموم شد و برگشتم دیدم همه دارن نماز جماعت میخونن منم رفتم تو صف و روی زمین و بدون زیر انداز، مهرمو گذاشتم روی خاک و شروع کردم نماز خوندن(روبه قبله) حس میکردم سطحی که روش نماز میخونم یه خورده نا همواره و بسختی تعادلمو حفظ کردم. صدای مکبر رو میشنیدم ولی نمیدونم چه نمازی بود... بیدارشدم اذان بود. ممنون میشم تعبیرشو بهم بگید. وراهنماییم کنید.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید شخصیتتان را رشد داده و آگاهی هایتان را نسبت به مسائل بیشتر کنید. در یک مورد از آرزوهایتان شما آنقدر دلتان می خواهد به آرزویتان برسید که فقط برای آن اصرار می کنید و نماز می خوانید و اصلا دولا راست شدن شما و ادای نماز درآوردنتان به خاطر عشق به خدا نیست! بلکه اصرار دارید که قطعا حاجت روا شوید و اگر بدانید چقدر این حاجت شما به ضرر شماست!!! اگر اصرار کنید که به خواسته تان برسید خواهید رسید ولی به شدت از اینکه چنین آرزویی داشتید پشیمان می شوید و اصلا نمی توانید درک کنید که چرا اینطور است!! بهتر است برگردید به سمت خداوند و مصلحت او را بخواهید. به او بگویید عشق اول و اخر من تو هستی و راضی هستم به چیزی که تو برایم صلاح بدانی. و اینکار را هم خواهید کرد و از اشتباهتان توبه می کنید هر چند که برایتان هنوز دل کندن از خواسته تان سخت است.تشکر از همراهیتون.
hana : سلام خسته نباشيد
من پريشب تو خواب ديدم كه تعدادي ماشين با سرعت ميومدن به طرف يه عده كه انگار دشمن بودن با خودم گفتم اگه با اين سرعت با اينها برخورد كنند ممكنه دشمنها رو ازبين ببرن ولي خودشون هم از بين ميرن ولي وقتي ماشينها به اون ادمها رسيدن ماشينهاي رديف اول تبديل شدن به اسبهايي كه سواران زره پوش داشتند واسبها پاهايشان را بالا گرفته بودن بعد ديدم من بين همين دشمنان هستم وازانها ترس بر دل داشتم وداشتم با قاشق تو دهن يه بچه غذا ميذاشتم بعد بلند شدم درحاليكه ذكر اقامه رازير لب ميگفتم ميخواستم نماز بخونم وبلند ميگفتم بايد مثل سني ها نماز بخونم اين كلمه رو بلند ميگفتم تا بقيه كسايي كه اونجا هستن بفهمن كه اين دشمنان سني هستند واگه بفهمن ما شيعه هستيم مارو از بين ميبرن.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نگران هستید که کنترل و اداره ی اوضاع را در مقابل مشکلاتتان از دست بدهید و نتوانید به موفقیت برسید. در حال حاضر شما مجبورید برای رسیدن به موفقیت در شرایطی زندگی کنید که باب میلتان نیست. شاید می خواهید از یک پروژه حمایت و دفاع کنید و مجبورید این شرایط نامطلوب را تحمل کنید و شاید تقیه کنید و دروغ بگویید ولی به وقتش متوجه خواهید شدکه قادر هستید با موفقیت و قدرت کنترل امور را در دست بگیرید و خطری متوجه شما نخواهد بود و خداوند را شکر خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
لادن : سلام و عرض ادب
من دختر مجرد هستم
خواب دیدم عروس هستم البته روز عروسیم نبود دامادم نبود فقط میدونستم تازه عروسم،چادر نماز سرم بود و جانمازم در دستم تو خیابون بودیم همینجور که داشتم دنبال یجایی میگشتم که نمازمو بخونم با مادرم داشتم با صدای بلند بحث میکردم(در بیداری با مادرم بحث و دعوا داشتم که البته میدونستم کارم اشتباهه)،در آخر یه جارو پیدا کردم که نمازمو بخونم جانمازمو پهن کردم چند نفر که بیشتر پسر بودن کنارم وایساده بودن رو به من و داشتن نگام میکردن یکی گفت به افتخار عروس خانم و یادم نیست دست زدند یاصلوات فرستادن،بعد من شروع کردم به نماز خوندن برای سجده دیدم فاصلم از مهر زیاده کمی رفتم جلوتر و سجده کردم بعد رکوع رفتم دیدم دارم اشتباه میخونم یه دفعه گیج شدم نمازمو باطل کردم و جوری وانمود کردم جلوی بقیه که نماز واجب نبوده و نذاشتم بفهمن اشتباه خوندم،بعد رفتیم سمت در خونه دیدیم شیرینیایی که پختیم تقریبا همش مونده شاید چندنفر خورده بودن یا شاید هیچکس نخورده بود از زنداییم پرسیدم چرا نخوردن گفت خشکه این نوع شیرینیا،من یکیشو برداشتم امتحان کنم دیدم بد نیست مزش و چون گشنم بود میچسبید گفتم من میخورم اینارو،میزان شکرش اندازه بود زیاد شیرین نبود و داخلش هم چیزای سبز رنگ بود چنتا دونه فلفل دلمه سبزم توش بود که من تندیشو حس نکردم.
با سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما متعهد به انجام هدفی هستید که برای رسیدن به آن از خودتان سرسختی و مقاومت زیادی نشان می دهید و می خواهید با انرژی زیاد برای رسیدن به هدفتان مبارزه کنید. اما روش شما برای رسیدن به این هدف کاملا اشتباه است و دقیقا نمی دانید که باید چه کار کنید تا در کارتان موفق باشید. رفتار خشک و مستبدانه و یا بداخلاقی کردن شما به ضرر شما تمام می شود و کسی به حرفتان توجه نمی کند یا با شما در راه رسیدن به خواسته هایتان همکاری نمی کند. شما می دانید که قدرت انجام این کار را دارید و می خواهید موفق باشید ولی افتادگی شما کم است و منیت دارید و خودسرانه تصمیم می گیرید. اما با این وجود نصایح بنده یا مادرتان را نمی پذیرید و از نظر خودتان کارتان درست است. تشکر از همراهیتون.
Mahy : سلام عزیزم. دیشب فکر کردم تا الانش درمورد همه چیز بخدا اصرار کردم و خدا هم بهم داد ولی واقعا به صلاحم نبود. و از خدا خواستم ازین به بعد بهترین رو برام‌پیش بیاره، هرطور خودش صلاح میدونه. خواب دیدم پشت بوم خونه پدرم هستم. بارون قشنگی هم می بارید و زمین خیس و پرآب بود. اونجایی که ایستاده بودم روی پشت بوم انگار چوبی بود در عین اینکه محکم بود ولی من یکمی می ترسیدم برای همین جامو عوض کردم و جای محکمی با چادر سفید شروع به خوندن نماز کردم. بعدش دیدم داخل خونه ی یکی از دوستانم هستم که سید هستن. در واقعیت این خانم با من رابطه خوبی ندارن. توی خواب هم همینطور بودن و داشتن میوه پخش میکردن بین مهمانهاشون. من بازم اونجا داشتم نماز می خوندم. با خودم گفتم به منکه میوه نمیده با من قهره. ولی اومد پرتقال بهم نشون داد که میخوای یا نه. منم با چشم اشاره کردم میخوام. اونم برام یه پرتقال و یه میوه دیگه گذاشت. بعد از نماز پرتقال رو پوست گرفتم و خوردم رنگ داخل پرتقال قرمز بود و خیلی هم آبدار بود.
فریبا هراتی
: سلام. آفرین. شما الان به اوج موفقیت رسیده اید که به طور کامل به خداوند توکل کرده اید و آرامش به زندگی شما خواهد بارید. شما از دروغ و سیاست کناره می گیرید و جایگاه محکمی برای خودتان در نظر می گیرید که بتوانید در آن موقعیت جدید، با خداوند صحبت کنید و حرفهایتان بتواند با ارزش باشد و خداوند آنها را بشنود! دعای کسی که سیاستمدارانه صحبت می کند و راستی و درستی در کلامش نیست نزد خداوند خریدار ندارد. رفتار شما پاک و با کرامت خواهد شد. شما در همه حال و هر شرایطی که باشید باید فقط توکل و تکیه تان به خداوند باشد. سلامت و موفقیت و شادی و ثروت به شما خواهد رسید از جایی که اصلا انتظارش را ندارید!! شور و نشاطی به شما می رسد که از زندگی تان لذت خواهید برد. تشکر از همراهیتون.
.Bahaarr : سلام وقت شما بخير
خواب ديدم يه دختربچه ٤-٥ بود كه بهم وابسته بود و هرجا ميرفتم اونم ميومد.من جايي ايستادم به نماز و اون دختربچه هم اومد سمت راستم ايستاد و يه آدم ديگه هم حين نماز سمت چپم بود و فقط ميدونم كه جثه ي نسبتا كوچيكي داشت.دوتا نماز كامل خوندم و انگار بازم قصد داشتم بخونم.ممنون ميشم تعبيرشو بفرماييد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به ثروت و سرمایه ای می رسید و خدا را شکر خواهید کرد. شما به خاطر سرمایه ای که تازه به شما می رسد بسیار خداوند را شکر می کنید و خوشبختی تان را به خاطر خدا می دانید نه به خاطر مردم . تشکر از همراهیتون.
محمدرضا : سلام
خواهرم خواب دیدن کنار نهر آبی هستیم ایشان داخل ماشین هستن من کنارنهر آب هستم و نماز میخوانم وکمی اونطرف تر عده ای از مردم هستن که یه گله حیوان مثل گاو شاخ دارن میرن به اون عده از مردم حمله میکنن ولهشون میکنن ولی از کنار من باآرامش رد میشن ومیرن
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما در زندگی تان به آرامش و رفاه می رسید و خدا را شکر می کنید و نگرانیهای مالی ندارید بر خلاف عده ی دیگری که زیر فشار مسائل مالی له می شوند. خواهرتان هم کنترل زندگی اش را با تکیه بر خانواده تان به دست گرفته یا به خانواده تان توکل و تکیه داردو در آرامش است. تشکر از همراهیتون.
melika : سلام وقت بخیر ،من خاطرم نیست قبل نماز صبح این خوابو دیدم یا بعد نماز ،خواب میدیدم تو یه جایی مثل یه مدرسه هستم و یه خانوم پیری که از آشناهایه شوهرمه تو خواب یه نوه فلج داشت که رو ویلچر بود و داشت میبردش دستشویی وقتی منو دید با روی خوش بهم سلام کرد و رفتکه ولیلچر بچه رو از یا سطح شیب دار ببره پایین و من سریع رفتم گفتم بدین کمکتون کنم و دسته هایه ویلچر رو گرفتم و چون کف اون مکان شنی بود ویلچر سخت حرکت میکرد و من ویلچر و با بچه بغلم کردمو بردم در دسشویی گذاشتم و برگشتم تو سالن قبلی و با یه آب سرد کن که کنار دیوار بود وضو گرفتم و رفتم نمازخونه که احساس کردم نماز خونه خابگاهی بود که من توش درس خونده بودم و همه ی دوستام تو صف نماز بودنو داشتن نماز میخوندن منم وایستادمو شروع به نماز خومدن کردم و دو تا دو رکعتی نماز خوندم و دستم یه ظرف آب بود که آخرهر رکعت توش فوت میکردمو بعد اینکه نمازم تموم شد آب اون ظرف و خوردم خانوم هراتی من یادم نیست که اون نماز نماز ظهر و عصر بود که بخاطری خابگاه بودم و قصد ده روز نداشتم شکسته خوندم یا نماز دیگه ای بود در ضمن تو نماز با اینکه سقف نمازخونه پوشیده بود من آسمونو قشنگ میدیدم و حس خوبی داشتم و به حالت نیاز به سمت بالا نیگا میکردم.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما باعث کار خیر می شوید و به کسی که در سختی و استیصال قرار گرفته کمک می کنید تا مشکلش حل شود و به همین دلیل به زندگی خودتان هم آرامش و خیال راحت خواهد رسید. شما اثبات می کنید که درسهایی را از زندگی آموخته اید که باعث ارتقای روحی شما شده و کارما پاداش کار خیرتان را به خودتان پس خواهد داد. سقف آرزوهای شما بلند است و اهداف بالایی برای خودتان در نظر گرفته اید و به خدای مهربان امیدوار و خوشبین هستید. تشکر از همراهیتون.
Mona : سلام.خسته نباشید .تو خواب دیدم که من و بردارم و مامانم و خواهرم دور یه میز مثل کرسی نشسته بودیم که اذان صبح گفت و ما از مسجد صدای اذان رو واضح می شنیدیم. من بلند شدم که نماز صبح بخونم رفتم یه جا وضو بگیریم که دیدیم پایین پام کثیف بود ولی من از اون قسمت که تمیز بود رد شدم وضو گرفتم و رفتم واسه نماز وقتی ایستادم به اقامه خودم رو دیدم با شمایل حضرت مریم که در حال نماز بودم و پشت سرم یه جماعت و ایستاده بودن که همه زن بودن ولی آدم نبودن انگار فرشته یا روح بودن نمیدونم بعد دیدم یه مردی از اتاق پر نور آمد بیرون من داشتم نگاهش میکردم بعد من هنوز تو حالت سجده بودم که یه صدایی آمد که میگفت تو عدد صفری و این آقا عدد یک و شما باهم باید باشید تا بشید عدد ۱۰ ولی من که برگشتم دیدم یه دیوار بلندی بود که بین ما بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و خانواده تان به ارزیابی شرایط موجود می پردازید و می دانید که شروعی تازه در راه است. شما خدا را شکر خواهید کرد و می دانید که در دنیا محل اشتباه و گناه وجود دارد ولی شما راه خودتان را می روید و گناه و خطایی از شما سر نمی زند. شما شخصیتی پاک دارید و در درگاه خداوند فرشتگان زیادی هستند که دعاگوی شما هستند. شما خود بزرگ بین نیستید و ادعایی ندارید ولی شخصیت شما وصل به ذات بی نهایت خدایی است که ابدی، کامل، آزاد مطلق و پاک و مقدس است. بنابراین شما گشایش کار می یابید و حمایت خداوند با شماست و به کمک خداوند در زندگی تان به موفقیت ها و دستاوردهای بزرگی خواهید رسید. باید صبور باشید تا موانع رسیدن شما به موفقیت به کمک خداوند برداشته شود. شما خودتان را قابل این لطف نمی دانید و باورتان نمی شود که خداوند این احساس را به شما داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
مصطفی : سلام. خسته نباشید خدا قوت. نماز ظهر و خوندم ساعت دو اینا بود
خواب دیدم رفتم باشگاه تمرین کنم که دیدم داره اذان میگه گفتم نماز بخونم که مهرو گذاشتم زمین شروع کردم به خوندن و یکی دو نفر دیگه هم داشتن میخوندن یا دیدن من دارم میخونم شروع کردن یادم نیست که یه مرتبه یکی پاش خورد به مهر من و خیلی دور گذاشت که من مجبور شدم نمازمو بشکنم و مهر رو بزارم سرجاش و بهش گفتم مگه نمی‌بینی من اینجا وایسادم چرا گذاشتی اونجا منو مجبور کردی نمازمو بشکنم عذر خواهی کرد گفت هواسم نبود. منم ناراحت شدم دوباره شروع کردم نماز خوندن که یکی از دوستام شروع کرد به صدام کردن و مطلب مهمی رو گفتن منم اهمیت نمی‌دادم حتی تکون هم میداد منو اما من نمی‌خواستم نمازمو قطع کنم و هی میگفت بابا فلانی که
مکمل پروتیین باشگاتو از کیفیت دوزدیده الان اینجاست من اهمیت ندادم انگار میدونستم کی برداشته و خودم بیخیال شدم بعد یوهو متوجه شدم که دارم خواب میبینم در واقع وسط نماز نیستم قطع کردم نمازو برگشتم بهش گفتم بابا مگه نمی‌بینی دارم نماز میخونم گفت آخه رینگهای ماشینتم این دوزدیده گفتم چرا گفت انگار یه روز که خیلی مست بودی اومدی باشگاه اینو بهش تیکه میکه انداختی زیاد سرکارش گذاشتی بهم ریخت و از لجش کرد گفتم تا این حد الان میرم سراغش رفتم سراغش گفتم آقا مجتبی بیا ببینم با توام برادر دیدم اهمیتنمی‌ده شونه هاشو گرفتم گفتم چطوری برگشت دیدم فقط لباساش شبیه مجتبی (به اصطلاح دوزد )بود اما خودش نبود که بیدار شدم.
خیلی مچکرم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در خوابتان نمونه ای از راههای شیطان برای دزدیدن تمرکز شما و منحرف کردن حواستان از سمت خداوند را مشاهده کرده اید. کسی که می خواهد با اشتیاق و عشق نماز بخواند، همه ی افکار منفی و هر چه که ممکن است توسط خودش یا دیگران به ذهن او راه می یابد و خواندن نماز با حضور دل کاری بسیار مشکل است. لطفا قبل از نمازتان همیشه به این فکر کنید که اگر بتوانید تمرکزتان را در نماز حفظ کنید، عشق خداوند به شما خواهد رسید و اگر عشق خداوند را داشته باشید، بسیار مسلط و با اعتماد به نفس و قوی و مرفه در همه ی زندگی تان خواهید زیست. عشق خداوند برای شما مساوی است با همه چیز. اما نه اینکه برای رسیدن به همه چیز نماز بخوانید بلکه برای رسیدن به عشق خداوند. تشکر از همراهیتون.
مصطفی : خیلی مچکرم. اما بعد از اینکه خوابم رو ارسال کردم یادم اومد که نماز مغرب میخوندم و روکوع و سجده رو هم یادمه و در رکعت سوم بودم که خودم فهمیدم خوابم گفتم اشکال نداره گناه نمیکنم اگر قطع کنم نمازمو برم ببینم دوزد کیه. برای همین قطع کردم.
فریبا هراتی
: شما آگاهانه تلاش می کنید که ارتباط خودتان را با خداوند قوی کنید و تمرکزتان را حفظ کنید. ولی دوست داشتید بدانید چه چیزی باعث می شود که این ارتباط کمرنگ شود (دزد- شیطان).
zahra : سلام خانم هراتی عزیز ، دیشب خواب دیدم درحال نماز خواندن می فهمم که اشتباه دارم می خونم با خودم می گم نمی شه که نماز را شکوند تا اخر می خونم بعد دوباره می خوام نماز بخونم ولی جای مناسبی پیدا نمی کنم دنبال جایی می گردم که کمی سراشیبی باشه و سرم بالتر از سطح زمین باشه. عده زیادی رو می بینم که دارند جهت اشتباه قبله نماز می خونند و می گم باید بهشون توضیح بدم که سمت اشتباه ایستاده اند.و دراین حین با مادرشوهرم جایی نشسته ام که دوتا فرش لوله شده از جنس سیمان بود مادرشوهرم به من می گه فرش می خواستی بخری اینجا فرشه اینها رو بردار بهش می گم جنسشون خوب نیست می شکنه و من اشاره می کنم به دو فرشی که واقعا در بیداری برای دختر خریدم می گم باید شبیه به اون فرش آبی بگیرم. اون فرش رو بلند میکنه که رو زمین بذاره می افته می شکنه دومی رو من آروم بلند می کنم و ازش کمک می خوام بزارمش زمین تا نشکنه. فرش ها برا کسی بود که در واقعیت دوبار ازدواج کرده و بار اول طلاق گرفته بود و بعد می بینم یکی خیار پوست کنده جلوش گذاشته منم می رم از جلوش برمی دارم . ببخشید خوابم طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. شما افکار اشتباه و بدی در ذهنتان بوده که خیال می کرده اید افکاری خوب است و بنابراین با این افکار منفی و اشتباه شما نمی توانید خدا را بخوانید! اگر مثلا در ذهن شما ( فقط مثال عرض میکنم - به خودتان نگیرید) حسادت وجود داشته باشد، و شما با قلبی که حسود است خدا را بخوانید، اینطور خداوند دوست ندارد و می خواهد در حضور او رئوف باشید. شما سعی می کنید که درکتان را بالا ببرید و به مردمی که به خاطر رسیدن به خواسته هایشان خدا را صدا می زنند بگویید که این نمازها فقط زمانی نماز هستند که شما به خاطر عشق به خداوند نماز بخوانید وگرنه قبله های شما ماشینتان و خانه هایتان و زندگی های مرفهی هستند که شما آرزویشان را دارید و نه خداوند. اگر با عشق به خداوند نماز بخوانید خداوند همه چیز به شما می دهد و از همه کس بی نیازتان می کند. شما می خواهید زمینه ی زندگی تان خوب باشد ولی مادر شوهرتان متاسفانه سهوا یا عمدا می خواهد زمینه ی زندگی شما سخت و سفت باشد. شما نمی خواهید به مشکلات بر بخورید. اما خانمی که قبلا ازدواج کرده و جدا شده یکی از این فرشها را دارد و یعنی در زمینه ی زندگی او مشکلات و سختی ها و شکست وجود دارد. شما می خواهید به آرامش برسید و امنیت داشته باشید. می خواهید به سلامت و صحت و ثروت و موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون.