تعبیر خواب نوزاد
دیدن نوزادی تازه متولد شده در خواب، نشانه به وجود آمدن شادیهای زیاد و خوشبختی است. نوزاد دختر دیدن در خواب، رسیدن ثروت و نوزاد پسر دیدن، گشایش کارهای زندگی است. اگر ببینید نوزادی مشغول شنا کردن است، از گرفتاری و سختی نجات پیدا می کنید.
آنلی بیتون می گوید : دیدن نوزادی تازه متولد شده در خواب، علامت آن است که بزودی سرگرمیها و شادیهای لذتبخشی تجربه خواهید کرد. اگر دختری خواب ببیند نوزادی دارد، نشانه آن است که متهم به افراط در خوشگذرانیهای غیر اخلاقی خواهد شد.
اگر خواب ببینید نوزادی مشغول شنا کردن است، نشانه آن است که موفق می شوید از گرفتاری و سختی جان سالم به در ببرید. اگر در خواب نوزاد تازه متولد شدهاى را ببینید، بیانگر آن است که روزهاى شادى را خواهید گذراند. اگر دخترى در خواب مشاهده کنید که صاحب نوزادى است، بیانگر آن است که باید مراقب اعمال خود باشد. دیدن نوزاد مرده در خواب، نشانهى ناراحتى و نگرانى است.
درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
یک نوزاد قشنگ : شادی و آرامش.
یک زن خواب نوزاد ببیند : علامت حاملگی.
یک زن آبستن خواب نوزاد ببیند : یک عشق پرسعادت.
یک زن شوهردار خواب ببیند که بچه دار شده : شادی او بزرگ خواهد بود.
یک زن مجرد خواب ببیند که بچه دار شده : عشقش او را ترک می کند.
یک زن بیوه خواب ببیند که بچه دار شده : مرتکب کارهای نامعقول خواهد شد.
یک زن بیوه خواب ببیند که آبستن شده : موفقیت در همه امور.
یک نوزاد در حال مکیدن سینه مادرش : خوشی و لذت در زندگی
یک نوزاد در حال مکیدن سینه پرستار : ۱- یک بیماری رنج آور ۲- خطرهای بسیاری شما را تهدید می کند مراقب باشید.
یک نوزاد خنده رو : دوستان بسیار خوب دور شما را می گیرند.
یک نوزاد زشت : بدشانسی در آینده.
یک نوزاد در بغل دارید : بزودی بچه دار خواهید شد.
یک نوزاد در قنداق : ۱- امید در عشق ۲- حوادث پراز شادی.
یک نوزاد که اولین قدمها را برمی دارد : مشکلات مختلف در مقابلتان پدیدار می شود.
یک زن از یک بچه پرستاری می کند : شخصی که به او اطمینان کامل دارید به شما خیانت خواهد کرد.
یک نوزاد بیمار : یک بیماری سخت در فامیل.
یک نوزاد می گیرید : مشاجره در خانواده.
یک نوزاد سرراهی : ناکامی در عشق.
یک نوزاد در گهواره : یکنفر مراق شماست او افکار خوبی ندارد.
نوزاد اشخاص دیگر : یک شکست برای مخالفان شما.
تعداد زیادی نوزاد : فراوانی در زندگی.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Pari : سلام، یک ماه پیش از کسی که دوسش داشتم جدا شدم و پدرمم فوت کرد، امروز خواب دیدم، مردی که دوسش داشتم، نوزادی در آغوش گرفته و داره گریه میکنه، رفتم ازش پرسیدم چرا گریه میکنی؟، گفت این خواهر زاده م آمنه است، داشتم تو بغل تو تصورش میکردم، دلم میخواست تو بغل تو بود. نوزاد نورانی و سفید و تپل بود، از بس محیط دورش نور بود، هرکار کردم نتونستم چهره اش رو ببینم و فقط پاهاش رو دیدم، اومدم نوزاد رو از بغل اون مرد بگیرم که اونمرد آروم بشه که از خواب پریدم. نوزاد اروم و ساکت بود ولی اصرار داشت تو بغل من باشه. در واقعیت چنین نوزادی با این اسم وجود نداره، در ضمن یه هفته پیش اون آقا به منگفت داره ازدواج میکنه، دلیل خوابم چیه؟
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. تعبیر خوابتان این است که او به هدفش رسیده و ثروت و سرمایه ای که انتظارش را داشت را بدست آورده است و از این جهت خوشحال است. او امیدوار است که شما هم بتوانید مانند او احساس خوشبختی کنید و زندگی خوبی داشته باشید. آمنه به معنی ایمن، در امان است و یعنی او می خواهد که شما هم امنیت داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
omidi : سلام وعرض ادب
خواب دیدم که دختر خواهر فرزند پسری به دنیا آورده وچون مشغله کاری داشت من از نوزاد او نگهداری میکردم تا اینکه روزها گذشت واو وخواهرم اصلا سراغی از او نگرفتند وآن نوزاد در نزد من نگهداری میشد وباعث ایجاد دلبستگی من به او شد وبعد از مدتی دیدم که نوزاد پسر شده دو تا یکی کوچکتر ویکی بزرگتر ومن اصلا نمیدانستم آن دیگری از کجا آمد ومن مجددا از هر دو نگهداری میکردم وتمام دغدغه من شده بود که چطور همسرم را راضی به نگهداری از این دونوزاد کنم وچقدر از رفتار خواهرم وخواهر زاده ام متعجب بودم که. فرزندشان را رها کرده بودند
ممنون از تعبیرشما
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. کار و پروژه ای به دختر خواهرتان واگذار می شود و او از شما در پیشبرد این کار کمک خواهد خواست. سپس شما به تنهایی پیشبرد کارها را تقبل می کنید. در کارتان بسیار پیشرفت خواهید کرد ولی شاید همسرتان با کارکردن شما موافقت نکند و از اینکه خواهرتان و خواهر زاده تان می خواهند کارهایشان را به گردن شما بیاندازند و مسئولیت پذیر نیستند، ناراحت خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Camelia : سلام خانم هراتی روزتون بخیر
یکشنبه ۶ تیر (حدود ساعت ۳ بعد از ظهر) خواب دیدم خالم یک نوزاد پسر ۷،۸ ماهه بهم داد که در خواب، برادرم بود و راحت صحبت می کرد، اول بردمش دستشویی و بعد حمام و در این بین چند بار مادرمو ( از دنیا رفته) صدا کردم که برای کمک بیاد چون خیلی شیطون و بازیگوش بود و با اینکه احساس می کردم مادرم خونه ست ولی جوابی نمی داد ، بعد ازینکه بالاخره شستنش تموم شد ، حوله رو پیچیدم دورش و دقیقا همون موقع از خواب بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. کار یا هدف یا پروژه ی تازه ای به شما می رسد و شما باید سعی کنید که خودتان را قویتر و مصمم تر کرده و عزمتان را جزم کنید که به موفقیت برسید. نگرانیهایتان را دور خواهید ریخت ( روح مادرتان شاد) او همیشه در کنار شماست هر چند که شما حضورش را حس می کنید ولی او را نمی بینید. افکار منفی را از سرتان بیرون می ریزید و گشایش کار خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
Sahel mohamadi : سلام .امروز بعد از طلوع آفتاب خواب دیدم خونه یکیاز دوستان همسرم هستیم و چندنفر از دوستان دیگرمون هم هستن سرسفره داریم غذا میخوریم .دیدم بچه دارشدم و نوزادی دارم که دارم عوضش میکنم بعد شیرش دادم از سینم ولی احتمال میدم دختر بود ولی مطمئن نیستم کلی سرمو گرم کرده بود با دوستان هم صحبت میکردم ولی چندبار شیرش دادم حتی بلندشد راه رفت و یکبار هم پس داد
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروت و سرمایه ای خواهید رسید ( شاید به کمک دوست همسرتان) که با جان و دل برای پیشبرد آن از خودتان مایه می گذارید و خیلی زود این ثروت شما رشد می کند و زیاد می شود. شاید کمی پول خرج دیگران کنید. تشکر از همراهیتون.
Fateme : سلام.متاهل هستم و۲پسر دارم وچند ماهه که یک دختر نوزاد رو به فرزندی قبول کردم.خواب دیدم یکی ازدوستانم پشت ماشین وانت سوارشده بودو یک پسر نوزادهم که تازه بدنیاآورده بود همراهش بود.اومد پیش من و ازم خواست تا یک مدت ازبچه اش نگهداری کنم تا برگرده منم نوزاد رو قبول کردم و بغلم کردم.نوزاد رو بردم خونه و کنار اتاق گذاشتم . یه مدت به کارای خودم مشغول شدم وبعدیهو یادم از نوزاد اومد و رفتم بهش سر زدم که دیدم انگار چند ماه بزرگتر شده وگرسنه هم هست.منم شیشه شیر دختری که به فرزندی قبول کردم روداخل دهان نوزاد پسر دوستم گذاشتم تا سیر بشه و دوستم برگرده . با خودم فکر میکردم اگه برنگرده من چطور از ۲ تا بچه کوچک نگهداری کنم وبرام سخت میشه برای همین به یکی ازآشنایان پیام دادم که به کمکم بیاد.
در عالم واقع دوستم۲پسر بزرگ ۲۵ و۳۰ساله داره و ماشین وانت هم نداره.
فریبا هراتی
: سلام. دوست شما شخصیتی سخت کوش دارد و کار و پروژه ی جدیدی به او واگذار می شود که او ممکن است احساس کند در پیشبرد آن نیاز به کمک شما دارد. اگر بخواهید به او کمک کنید، مجبور خواهید شد که از فرزند دخترتان کم بگذارید و زمان بیشتر و انرژی بیشتری را صرف اینکار کنید. پس به نفعتان است که از اول مسئولیت کاری که از پس انجامش بر نمی آیید را قبول نکنید. تشکر از همراهیتون.
Leila : سلام وقت بخیر(همسرم فوت شدن و مجرد هستم) امروز صبح خواب دیدم نوزاد پسر زیبایی به دنیا آوردم اولش خانوادم با من رفتار خوبی داشتن بعد زن داداشا و فامیل اومدن و رفتارو صحبتی با خانوادم کردن که مادرم بعدش ازم بدش اومد و منو طرد کردن همه.یه خانم دیگه که الان یادم نیست کی بود همراه من اومد که برای بچه شناسنامه بگیریم به سمت جایی مثل مسجد رفتیم بچه رو شستیم ولی نمیدنستیم چه اسمی بذاریم دیدم خانوادم و مادرم کلی آدم دیگه اومدن پیشم ولی با من حرف نمیزنن،آقایی که بازیگر ترکیه هست و اسمش در واقعیت آراس بولوت هست معلوم شد پدر بچه هست ولی تو خواب آقای صفری بود فامیلی زن داداشم رو داشت بچه یه دفعه گفت بابا، من لبخند زدم و گفتم منم مامانم اون گریه کرد و گفت من بابا رو میخوام که اون آقا اومد خیلی نزدیک ما ولی بچه تو بغل من بود، من گفتم اسم بچه رو اشکان بذاریم معنیش میشد گریان تو خواب ولی همون آقا اومد نزدیکم و گفت نه و یه اسم دیگه رو گفت که معنیش تو خواب شکست خورده بود،من در همون حین گفتم اسمشو بذاریم آراس تو دفتر نگاه کردم و دیدم معنیش یعنی رهبر و فرمانروا همه قبول کردن همینطور همون آقا،داشتن شناسنامه براش صادر می کردن که به خانم کارمند اونجا گفتم شناسنامه رو بدین به من بهم گفت شما کی هستین گفتم مادرش ،گفت مادرش که منم چون اون آقا رو دیده بود می گفت الکی بگم مادرش منم ولی بعدش گفت نه مادرش تو هستی،گفت الان شناسنامه رو بهت میدم که خیالت راحت شه و یه برگه که شناسنامه بود رو بهم داد که اسم بچه رو آرس نوشته بودن و بچه رو ازم گرفتن تا چند روز که بشورنش و کاراشو انجام بدن و انگار سیستم کار بود و من ساعتم رو نگا کردم که ۲۰مرداد بود و گفتم چه تاریخ خوبی قطعا پسرم فرمانرواست،با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. شما می خواهید کار یا پروژه ی جدید و یا فکری را که در سرتان دارید را شروع کرده و عملی کنید ولی فامیل شما با شما در انجام هدفتان مخالفت می کنند و موجب می شوند که مادرتان هم فکر کند که کار شما صحیح نیست. آنها خواهند گفت که شما گول خورده اید و با تشویق کسی می خواهید این کار را شروع و عملی کنید و شاید از دستتان عصبانی شوند. برای اجرایی کردن این هدف شما نیاز به یک حامی و پشتیبان دارید که خردمندانه و قوی شما را برای رسیدن به خواسته تان کمک کند. شما از اینکه این آرزویتان را نتوانید عملی کنید غصه می خورید و فکر می کنید که شکست خورده اید اما بعد تصمیم می گیرید که خودتان مستقلا حتی بدون حمایت دیگران، برای خواسته تان تلاش و مقاومت کنید و در اینصورت است که کسی نمی تواند مانع رسیدن شما به آرمانهایتان شود. کسی نمی تواند شما را از رسیدن به خواسته تان منصرف کند چون شما تصمیم تان را گرفته اید و روی آن جدی هستید. شما با جسارت و جرات زیاد و با تمام وجود برای احقاق خواسته تان تلاش می کنید و حتی بدون کمک دیگران قادر خواهید بود که کم کم به خواسته تان برسید. اختیار دار زندگی تان، فقط خودتان هستید. تشکر از همراهیتون.
نرجس : سلام بانو هراتی عزیزم. مادرم خواب عجیبی دیدهن از زبان ایشان: یه نوزاد پسر داشتم که بند نافش از زیر پوست طوری که به چشم پیدا نبود، دور گردنش پیچیده بود و مادرم میگفت دکتر گفته کاری نداره، سادهس، خودتون تو خونه با تیغ دور گردنش رو برش بدین و در بیارین. من هم با تیغ پوست دور گردنش رو برش دادم. خون نیومد به اون صورت فقط رد تیغ روی گردن یه ذره مجروح شده بود. دیدم که بند ناف دو دور پیچیده شده بود و البته بچه زنده بود.یهو خودم ترسیدم از اینکه چنین ریسکی کردم. ادامه ندادم. گفتم خدایا چرا من به حرف مادرم گوش کردم. این کارو خود دکتر باید انجام میداد. پشیمون بودم.ترسیدم بچه مرده باشه. سرم رو نزدیک بینی اش بردم که دیدم چونه ش تکون خورد و دهنش کمی باز شد. خیالم راحت شد. فضا عوض شد. حالا یه پسر بچه حدودا یک ساله تو بغلم نشسته بود. یه پیرهن آبی رنگ تنش بود اما پایین تنهش لخت بود و آلت تناسلی بزرگی داشت نسبت به جثه اش. در خواب میدانستم که این بچه، گذشتهی نوزادی است که بند ناف دور گردنش پیچیده بود. و همزمان همان نوزاد رو هم میدیدم که گوشه ای روی زمین خوابیده.همه هوش و حواسم به او بود و خیلی نگرانش بودم و هنوز دلم بابت کاری که کرده بودم شور میزد.انگار او بود که اصلی بود و کودکی که در بغلم بود به نظرم مهم نبود. شیشه شیر رو در دهان کودک یک ساله گذاشتم و از خواب پریدم.متشکرم بابت تعبیر.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تعبیر خواب مادرتان این است که او هدف و پروژه ای در دست دارد که می خواهد انجامش دهد ولی احساس می کند که به تنهایی قادر به انجام این کار نیست. هر چند که شاید نگرانی اش را به زبان نیاورد ولی در دلش احساس وابستگی به کسی ( شاید نسبت به مادرش) دارد. مادر بزرگ شما می خواهد که مادرتان روی پای خودش بایستد و اعتماد به نفسش را قوی کرده از وابستگی به دیگران دست بکشد. همینطور بند ناف این نوزاد می تواند وابستگی مادر شما به مادربزرگتان باشد و اینکه مادرتان از نظر احساسی خیلی وابسته به اوست ولی مادر بزرگتان می خواهد که مادرتان مستقل باشد و از نظر احساسی ضعیف رفتار نکند. مادر شما تصمیمات مشکل و مهمی را می گیرد و سعی می کند که بین انتخابها و اولویت هایی که دارد، درست ترین را انتخاب کند. مادرتان مثل این است که روی یک خط باریک راه می رود و باید تعادل جنبه های مختلف زندگی اش را حفظ کند. در نهایت او موفق خواهد شد که هدفش را عملی کند، بخوبی آن را به پیش ببرد و با جان و دل از خودش برای پیشبرد اهدافش مایه خواهد گذاشت. تشکر از همراهیتون.
نرجس : سلام بانو جان.
فریبا هراتی
: سلام. شما به دعای خیر امام رضا ع به ثروت و سرمایه ای خواهید رسید که موجب پیشرفت شما در زندگی تان خواهد شد و زندگی تان شاهد تحولی مثبت خواهد بود. مادر شما از خودش بی تجربگی و خامی به خرج می دهد و این شما را ناراحت می کند. او نسبت به یک سری مسائل بی اهمیت و بی توجه است. شما شاید بخواهید به او ثابت کنید که عاشق رسیدن به ثروت و رفاه نیستید. نقشه های زیادی برای حفظ و نگهداری این ثروت کشیده اید ولی باید اول مراقب باشید که سرمایه تان محفوظ بماند. خواب شما شامل 1039 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
نرجس : سلام بانو جان. ممنون بابت تعبیر. حاجتی که بنده از امام رضا داشتم مالی نبوده. آیا منظور شما از 《سرمایه و ثروت》صرفا مالی هست یا میتونه معانی کلی داشته باشه؟
فریبا هراتی
: سلام. هر چیزی که برایتان با ارزش است ثروت و سرمایه شماست.
Rozz : سلام وقت بخیر خواب دیدم خواهر شوهرم که بچه هاش الان بزرگن یه نوزاد به دنیا آورده و شیر نداره بهش شیر بده ومیگفت کسی به بچه شیر بده هفت میلیون ودویست بهش پول میدیم مستقیم نگفت ولی اینجوری بود من بچه رو گرفتم یه روز بهش شیر دادم وبعدبچه رو برداشتن مادرشوهرم هم پیشش بوداز دور به بچه که انگار کمی بزرگتر شده بود بادست اشاره میکردم بیاد بغلم ویه کم خودشو کشید بیاد طرفم خندیدم وگفتم نگاه بهم عادت کرده ومیگفتم زشته کاش پول نگرفته بودم بابت یه بیست وچهار ساعت شیر دادن باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواهر شوهرتان هدف و پروژه ای را راه اندازی می کند و یا ایده ی تازه ای را عملی می کند ولی نیاز به حمایت و پشتیبانی شما دارد. شما به او کمک می کنید که به کمال و به موفقیت برسد و زندگی اش متعادل شود و بتواند مسیر زندگی اش را عوض کند. کار او خیلی خوب پیش خواهد رفت و شما بعدا به این فکر می کنید که اگر به ثواب کارتان و رضای خدا نسبت به کمک به خواهر شوهرتان قانع بودید، بیشتر به نفعتان بود تا اینکه بخواهید به خاطر خواهر شوهرتان و رضایت او و مادر شوهرتان اینکار را انجام دهید. تشکر از همراهیتون.
smamb : با سلام خسته نباشید.مادر نامزدم دو ماهه قول داده که به خواستگاری من بیاد ولی هنوز خبری نیست و خیلی از این بابت ناراحتم و عصبیم.پریشب خواب دیدم با نامزدم تو یه زندان که گاهی حس میکردم آسایشگاه روانیه که از اونجا اومدیم بیرون من نامزدمو بغل کردم و با گریه میگم باورم نمیشه از زندان آزاد شدیم.تو زندان یه دختر خوشگل بود که بهش تجاوز میشد و نامزدم کمکش کرد از اونجا فرار کنه و نامزدم به پدرش خبر داده بود و پدرش اومده بود برای شکایت زنگ در آسایشگاه روانی رو زد.من جواب دادم ولی صداش واضح نمیومد.میدونستم چون ما کمکش کردیم فرار کنه با ما کاری نداره.بعد دیدم یه نوزاد پسر زایمان کردم که از نامزدمه و خونه مادر نامزدمه و مادر نامزدم اومده خونمون تا منو ببره.مادر نامزدم روی مبل بدون روسری نشسته بود و رنگ موهاش سیاه بود ومامانم رو زمین نشسته با روسری و سفیدی موهاش مشخص بود باهم صحبت میکردن.داشتم وسایلامو جمع میکردم باهاش برم.با خودم فکر میکردم کی زایمان کردم چرا دردی حس نکردم شاید سزارین شدم بی حسی زدن.بعد میگفتم من شیرم خشک شده ولی سینمو میذارم دهنش.مادر نامزدم اسم نوزادمو علی گذاشته بود و علی صداش میکرد با خودم میگفتم آخه چرا اسم بابامو گذاشته ولی عیب نداره.زنداداشم تو آشپزخونه سیب زمینی آب پز پخته بود و پوستشونو میکند میذاشت تو ظرف و نمیدونم چرا من بر میداشتم با چاقو تیکه تیکه میکردم میدادم بهش.تو یه صحنه خودمو تو خونه ای دیدم که مال منو نامزدم بود مبلای قرمز با چوب طلایی چیده شده وسطشون تلویزیون بود و فرشای دستباف قرمز رو زمین پهنه و نوزادمو لای پتوی سفید پیچیدم بغلش کردم نشستم جلوی تلویزیون و کنارم یک خانمی نشسته که همراه منه ولی نمیدونم کی بود.ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر نامزدتان مطمئن نیست که پسرش سلامت روحی دارد یا خیر. شما به خاطر مشکلاتی که نامزدتان در گذشته داشته؛ احساس معذوریت می کنید و انگار گیر افتاده اید ولی این مشکلات او تمام خواهد شد. شما احساس می کنید که به خاطر عدم سلامت نامزدتان، در حق شما اجحاف می شود و دیگران نظراتشان را به شما تحمیل می کنند. اما نامزدتان شما را دوست دارد و خردمندانه با شما رفتار می کند و از این جهت شما برای هم خطری ندارید. شما از غم رها خواهید شد و مشکلاتتان تمام می شود. از شما خواستگاری هم خواهند کرد و برای بهبودی زندگی تان از خودتان مایه خواهید گذاشت هر چند که در شرایط کنونی احساس ناامیدی می کنید. مادر نامزدتان به حضرت علی ع متوسل شده که ازدواج شما و او به نفع تان باشد. زن برادر شما شخصیتی ساده و خاکی و بی شیله پیله دارد و شما رفتار او را با این وجود موشکافی می کنید. زندگی ما و نامزدتان موفقیت آمیز و با نشاط خواهد شد و احساس خوشبختی و رفاه خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.