کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب نوزاد

دیدن نوزادی تازه متولد شده در خواب، نشانه به وجود آمدن شادیهای زیاد و خوشبختی است. نوزاد دختر دیدن در خواب، رسیدن ثروت و نوزاد پسر دیدن، گشایش کارهای زندگی است. اگر ببینید نوزادی مشغول شنا کردن است، از گرفتاری و سختی نجات پیدا می کنید.

آنلی بیتون م‏ی گوید : دیدن نوزادی تازه متولد شده در خواب، علامت آن است که بزودی سرگرمیها و شادیهای لذتبخشی تجربه خواهید کرد. اگر دختری خواب ببیند نوزادی دارد، نشانه آن است که متهم به افراط در خوشگذرانیهای غیر اخلاقی خواهد شد.

اگر خواب ببینید نوزادی مشغول شنا کردن است، نشانه آن است که موفق می شوید از گرفتاری و سختی جان سالم به در ببرید. اگر در خواب نوزاد تازه متولد شده‏اى را ببینید، بیانگر آن است که روزهاى شادى را خواهید گذراند. اگر دخترى در خواب مشاهده کنید که صاحب نوزادى است، بیانگر آن است که باید مراقب اعمال خود باشد. دیدن نوزاد مرده در خواب، نشانه‏ى ناراحتى و نگرانى است.

درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
یک نوزاد قشنگ : شادی و آرامش.
یک زن خواب نوزاد ببیند : علامت حاملگی.
یک زن آبستن خواب نوزاد ببیند : یک عشق پرسعادت.
یک زن شوهردار خواب ببیند که بچه دار شده : شادی او بزرگ خواهد بود.
یک زن مجرد خواب ببیند که بچه دار شده : عشقش او را ترک می کند.
یک زن بیوه خواب ببیند که بچه دار شده : مرتکب کارهای نامعقول خواهد شد.
یک زن بیوه خواب ببیند که آبستن شده : موفقیت در همه امور.
یک نوزاد در حال مکیدن سینه مادرش : خوشی و لذت در زندگی

یک نوزاد در حال مکیدن سینه پرستار : ۱- یک بیماری رنج آور ۲- خطرهای بسیاری شما را تهدید می کند مراقب باشید.
یک نوزاد خنده رو : دوستان بسیار خوب دور شما را می گیرند.
یک نوزاد زشت : بدشانسی در آینده.
یک نوزاد در بغل دارید : بزودی بچه دار خواهید شد.
یک نوزاد در قنداق : ۱- امید در عشق ۲- حوادث پراز شادی.
یک نوزاد که اولین قدمها را برمی دارد : مشکلات مختلف در مقابلتان پدیدار می شود.
یک زن از یک بچه پرستاری می کند : شخصی که به او اطمینان کامل دارید به شما خیانت خواهد کرد.
یک نوزاد بیمار : یک بیماری سخت در فامیل.
یک نوزاد می گیرید : مشاجره در خانواده.
یک نوزاد سرراهی : ناکامی در عشق.
یک نوزاد در گهواره : یکنفر مراق شماست او افکار خوبی ندارد.
نوزاد اشخاص دیگر : یک شکست برای مخالفان شما.
تعداد زیادی نوزاد : فراوانی در زندگی.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

597 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

آروینا

آروینا : با سلام واحترام ، من روز چهارشنبه یا پنج شنبه خواب دیدم ،مادرم نوزاد پسری تو گهواره داشت که خیلی زیبا بود وموهای مشکی وپری داشت ومادرم کنار گهواره بود وانگار این نوزاد ،برادرم بود ومادرم میگفت همه فکر می‌کردند نوزاددختره ،بخاطر همین لباس دخترانه آبی کمرنگ تو تن داداشم بود در واقعیت برادرم ۳۵ سالشه.باتشکر

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۴۳:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. مادر شما به هدفش خواهد رسید و گشایش کار خواهد یافت. او می خواهد که شما یا برادرتان در زندگی پیشرفت کنید و خوشبخت باشید. برای او پول خیلی مهم نیست و آرزویش رسیدن به ثروت نیست. او از برادرتان و شما حمایت خواهد کرد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۳۹:۱۴
Pargol

Pargol : سلام و عرض ادب
دیدم که پرده ی اتاقمو میکشم انگار پاره شده و شیشه رو نمیگیره مرد غریبه تو پنجره ی روبرویی ایستاده حرفم میزد و می‌گفت میبینمت تا از بالکن اتاقم صدایی اومد رفتم ببینم دیدم برادرم گفت منم انگار یه چیزی می‌ساخت بعد اومدم تو اتاق دیدم مادر مرحومم یه نوزاد دختر با چشم های درشت و کشیده مشکی و موهای مشکی و پوست سفید بغل کرده و نوزاد و مادرم رو به من بودن و لبخند داشتن و مادرم خیلی خوشحال بود و برادرم اومده بود و انگار کت و شلوار پوشیده بود و یه بچه ی دیگه که انگار پسر سه یا ۴ ساله بود بغلش بود (در واقعیت دو تا بچه ی بالای ۷ سال داره و یه همسر بد ذات و خودش هم مدام با ما تو دعواس) منم به مادرم میگفتم خواهرم این بچه رو دیده ؟چون به نظرم بچه خیلی قشنگ بود و خواهرم تو اتاق من با یه قیافه ی جدی سرش تو گوشی بود

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۰۶:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که رازهای زندگی تان را از دیگران مخفی کنید ولی قادر به این کار نیستید و مردم به زندگی شما کنجکاوند. تحولات تازه ای در زندگی تان در جریان است. روح مادرتان شاد. او می خواهد به شما بگوید که شما ممکن است به ثروت برسید و باید سعی کنید که چشمتان را باز کنید و حواستان را جمع کنید، خردمندانه رفتار کنید و رازدار خودتان باشید تا وجهه ی خوبی داشته باشید. برادر شما گشایش کار پیدا می کند و اوضاع به نفع او به پیش خواهد رفت و شاید نسبت به شما ( یا خانواده اش) شخصیتی حمایتگرایانه بخودش بگیرد. خواهر شما سرش به ارتباطات و دوستان و زندگی خودش گرم است و زیاد به مسائل مربوط به شما و برادرتان اهمیت نمی دهد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۱۷:۵۰
 بهشت

بهشت : سلام لطفا مخفی باشه،

پاسخ
لینک۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۴۶:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. شما اهدافی برای زندگی تان دارید و سعی می کنید که با جان و دل برای رسیدن به این اهداف از خودتان مایه بگذارید. حضور آقای غریبه در خواب شما، در واقع نمادی از عزم و اراده ی شما برای رسیدن به موفقیت و گشایش کار شماست. شما تمام جنبه های قوی وجودتان را در هم ادغام می کنید تا در کارتان موفق باشید. مثلا همان قدر که محبت می کنید و احساسات از خودتان به خرج می دهید، تلاش می کنید که مستقل و خودمختار باشید و رقابتی هم رفتار کنید. این ادغام احساسات، برای پیشرفت شما در زندگی تان لازم است. همسر شما شاهد این ماجراست که شما شخصیتی قوی دارید و به همین دلیل خیالش از جانب شما راحت است. نتیجه گیری همکارتان باطل و ساخته پرداخته ی ذهنیت اوست. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۹ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۰۱:۰۵
mahmalak

mahmalak : سلام.خواب دیدم رفتم خونه دوستِ پسرخودم(انگار پدرش، آشنای نزدیکم بود مثل عمو).خونه بزرگی بود(پولدارن). نگهبان داشت گفتن بخاطر ابوالحسن میتونی بیای.باخودم گفتم اسمش این نبود. ۳زن داشت(۲تاداره)انگار بجز اولی بقیه هرزه بودن و باعث هرزگی دختراش بودن(در واقعیت آدمای سالمین). چند زن، ۳تا دختراش بودن، و ۲مرد تو خونه مبتذلانه ولو بودن. انگار نوزاد میفروختن. گفتم از کجا میارینشون حس بدی داشتم. جوابمو ندادن و ی نوزاد به اصرار و مجانی بمن دادن. گفتن میتونی بفروشیش. اسم ۳نفرو بردن ک نوزاد دادن یکی بنظرم زینت بود. حس میکردم فعلا توان مالی ندارم. گفتن از مونده غذات بهش بدی بزرگ میشه. خوشم نیومد نوزادو رهاکنم، بردمش. تو مسیر خونه اون سه نفر و نوزادارو دیدم. تو خونه پسرم سیب میخورد و به نوزاد داده بود داشت خفه میشد برعکسش کردم درآوردمشون حالش خوب شد.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۳۰:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست پسر شما از لحاظ فرهنگی شباهت های زیادی به شما دارد و شخصیت او خردمند و متمول است؛ روحی بزرگ و روحیه ای عالی دارد. ایمان او قویست و نیکوکار است و همیشه متمول بوده است و دختران او، مانند خودش مرفه و متمولانه زندگی می کنند. آنها هر چه بخواهند برایشان فراهم است. او می تواند ایده ها و پروژه های زیادی را به دیگران واگذار و کارآفرینی کند یا باعث شود که دیگران شروعی تازه داشته باشند. او می تواند به شما چیزی را ببخشد که در شرایط حاضر در زندگی تان فاقد آن هستید و به این وسیله اعتبار شما بالاتر خواهد رفت و به خودتان افتخار خواهید کرد. مثلا می تواند به شما جواهرات یا لباسهای خوبی ببخشد و اگر شما بخواهید می توانید ثروت و سرمایه تان را با کمک او زیاد کنید. شما هدیه ی او را می پذیرید یا پیشنهاد کمک او را رد نمی کنید. پسر شما شخصیتی خردمند و دانا دارد و اگر از شما بپرسد که این ثروت را از کجا آورده اید، شما نمی توانید پاسخ راست و صریحی به او بدهید. پس مجبور هستید که تحولات زندگی تان را به گونه ای وارونه جلوه دهید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۴۸:۵۸
زن ۴۰ ساله

زن ۴۰ ساله : دو تا نوزاد قنداقی کنار هم بودن. تا حدودی شکل هم. برادر خواهرم بودن ولی مسؤولشون بودم. به همسرم گفتم باید کلاه سرشون کنم. تو کوچه همکلاسی دانشگاهمو دیدم. گفتم اون دوتا نخودچی خواهر برادر منن. از مریضی پدر مادر پیرش نالید. بفکرم رسید از زنداییم که بچه ش ۲۰ سالشه کلاه قرض بگیرم.
بعدش بدون ربط به زندایی، چند تا کلاه بافتنی رنگارنگ و نقشدار توی یه سبد بود. دو تا برداشتم و بردم گذاشتم سر نوزادها. میدونستم مناسب نیستن ولی ناچار بودم. خیلی حس خوبی داشتم بهشون. خودم متاهلم. بچه نخواستم و نمیخوام.

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۴۱:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما به دستاوردهای بزرگی در زندگی تان می رسید. هم گشایش کار پیدا می کنید و هم ثروت و سرمایه ای بدست می آورید. برای بهبود کارتان و افزایش سرمایه هایتان از جان و دل از خودتان مایه خواهید گذاشت. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و مراقب باشید تا امکانات و سرمایه هایتان را برای زمانی که خدای نکرده ایزوله و تنها شدید حفظ کنید و با کسی این موفقیت ها را به اشتراک نگذارید. شما می دانید که مخفی کردن موفقیت هایتان شاید خیلی درست نباشد ولی به هر جهت می خواهید آینده تان را بیمه کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۰۰:۳۶
رعنا

رعنا : عرض ادب و احترام بانو. بامدادان بیدار شدم و آنی کوتاه به فرزند اندیشیدم. هنگامی که دوباره خوابم برد دیدم در مرکز شهر تهران بودم، گویی باردار بودم و یهو دردم گرفت و به نخستین بیمارستان که خیلی بیمارستان بی‌امکانات و سطح پایینی بود رفتم. در اتاق جراحی بودم ولی بدون هیچ پزشک و هیچ کمکی. خودم به روش طبیعی، بدون درد و خونریزی یه فرزند پسر به دنیا اوردم. خیلی درشت بود، قدبلند و استخون‌پُر، لُپ‌های بزرگ با موهای مشکی و پوست سپید. بسیار آرام و زود به‌خواب رفت. در چهره‌اش نگاه می‌کردم ببینم همانند منه یا همسرم. مادرم زود خودشو رسوند و کنارم بود، ناگهان چهره فرزندم در خواب کبود و لب‌‌هاش نازک شد. سراسیمه به پرستاران گفتم، اونها اومدند و شرایط به حالت طبیعی برگشت. یهو مادربزرگم رو دیدم که داشت از دیدن فرزندم لذت می‌برد. جوان و لاغر شده بود، با یه چادر مشکی، سرپا و سرزنده(در واقعیت دیگه نمی‌تونه راه بره و خیلی چاق شده) از ته دل شاد بود. گفتم مامان‌جون تو کی اومدی؟! به همسرم زنگ زدم و به‌دنیا اومدن فرزندمون رو بهش گفتم. خوشحال بود، ولی غافلگیر و ذوق‌زده نشد! بچه‌ام رو برداشتم که از بیمارستان برم بیرون که پرستار قبض پرداخت رو بهم نشون داد. ۱۲میلیون و پانصدهزارتومن.(یه ۱۲ و سیصد روی برگه نوشته بود و داشت بقیه‌اش رو هم می‌افزود)و من باخودم اندیشیدم من چگونه اینجا اومدم درحالیکه حتا نام بیمارستان رو نمی‌دونم. در خواب با خودم می‌گفتم: با اینکه بچه نمی‌خواستم ولی چقدر خوشحالم از داشتنش! چه حس شگفت انگیزیه! سپاس

پاسخ
لینک۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۳۱:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما هدفی تازه و یا ایده ی تازه ای در دلتان دارید که می خواهید آن را عملی کنید و البته این هدفتان را خیلی راحت علیرغم تمام شواهد موجود، بدست خواهید آورد. شما در رابطه با راضی کردن دیگران از خودتان، نگران هستید و شاید می ترسید که دیگران به شما تکیه کنند. همینطور می ترسید که مجبور شوید که به دیگران تکیه کنید. مادر شما همیشه تکیه گاه شماست هر چند که خودش نگرانیهایی دارد که هرگز راجع به آن با کسی صحبت نمی کند و مشکلاتش را با کسی مطرح نمی کند. البته او توانایی حمایت از شما را هم در صورت لزوم ندارد ولی نسبت به شما بی تفاوت نیست. بعضی از مسائل تقدیر هستند و نمی توان از آنها رهایی پیدا کرد و شما سعی می کنید که خودتان تا جایی که در توانتان هست برای رسیدن به اهدافتان اعتبار قائل باشید و آنها را عملی کنید؛ حتی اگر مجبور باشید که با بی تفاوتی دیگران مواجه شوید و به تنهایی اهدافتان را عملی کنید و یا حتی اگر با شما در بیان احساسات شان صاف و صادق نباشند و با شما سطحی برخورد کنند. همسرتان می داند که شما از پس خودتان در هر شرایطی به خوبی بر می آیید. شما گشایش کار می یابید و به انجام کاری مشغول می شوید که با جان و دل برای پیشبرد آن از خودتان مایه خواهید گذاشت. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۴۴:۳۷
Razzzz

Razzzz : سلام خانم هراتی عزیز...خوابم یه کمی به هم ریخته بود [من مجردم و یکیو خیلی دوس دارم]خواب دیدم که انگار یه نوزادی پسر بسیار زیبا و سفید و بانمک و دوست داشتنی تو بغلم که بین ۴ تا ۶ ماهشه و فقط نگاش میکنم و آنقدر خوشحالم و ذوق میکنم و باهاش بازی میکنم و اونم ذوق میکنه و از ته دل و تا حدودی بلند میخنده و ذوق میکنه و من هی میگم چقدر دوست داشتنی چقدر خوبه این چطور اومد بعد با خودم میگم فک کنم از طرف خدا اومده این مثل یه فرشته است و بعد با دستش انگار میذاره پشت گردن که اونجارو قلقلک بدم و بخندیم و من پشت گردنشو فشار میدم و میخندیم خانم هراتی خیلی دوسش داشتم و کلی دوق می‌کردم و از ته دل ذوق میکردم و دوسش داشتم و بعد چن دقیقه بعد به خواهرم گفتم نوزاده کجاست دقیقا یادم نیست چی گفت و دیگه ندیدمش و بعد دیدم داخل حیات یه خونه قشنگ ایستادیم که داداشم میخواد اجاره کنه بعد هی میگم قشنگه نمی‌فروشند و نمیدونم چی[ داداشم در واقعیت عقده و میخواد خونه بگیره] وبعد گوشیمو نگاه کردم استادم پیام داده پیامشو باز کردم نوشته عکساتو می‌ببینن و بعد با خوشحالی به خواهر زادم گفتم استادم پیام داده معلومه هنوز منتظرم که دکترا قبول شم و خیلی خوشحال شدم [ در واقعیت احساس میکنم استادم از دستم ناراحته].البته اضافه کنم من یکیو خیلی دوست دارم اما خیلی دو دل هستم که برم سمتش و نسبت به اون شک دارم و واقعا نمیدونم چیکار کنم

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۲۱:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما گشایش کار یافته اید و کارهایتان از نظر مادی و یا احساسی برایتان به خوبی به پیش می رود. اما شما زندگی را خیلی سخت می گیرید و نیاز دارید که کمی هم شاد باشید و بخندید و زیاده از حد زندگی را جدی نگیرید. باید قدر لحظاتی را که دارید را بدانید و بین عقل و دلتان تعادل بیشتری ایجاد کنید. برادرتان افکار تازه ای در سر دارد و می خواهد مستقل تر رفتار کند و مسئولیت های بیشتری را تقبل کند. شما نگران هستید که برادرتان نتواند به خواسته هایش برسد چون او ایده های بالایی برای خودش در نظر گرفته. افکار و ایده آلهای شما هم برای دیگران مشهود است و اگر خردمند باشید؛ دنبال خواسته هایتان خواهید رفت و از ساختن آینده ای روشن برای خودتان ناامید نمی شوید. استادتان می تواند نمادی از خرد و عقلانیت خودتان باشد و یا اشاره ی مستقیم در تعبیر به خود اوست که باور دارد که شما دنبال این هستید که خواسته هایتان را بدست بیاورید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۰۱:۳۹
ساره

ساره : سلام خانم هراتی عزیز. سایت حذف کنید.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۲۸:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوئابتان این است که شما می خواهید به موفقیت و کامیابی مثل برادرتان برسید و فرزندی داشته باشید. این برای شما خیلی مهم است و می توانید یک مادر خوب برای فرزندتان باشید. شما و همسرتان به تدریج سعی می کنید که در مسیر زندگی تان پیشرفت کنید و خواسته هایتان را محقق کنید ولی همسرتان به اندازه ی شما، در آرزوی فرزند نیست، یا همسرتان نمی تواند در شرایط حاضر بچه دار شود. خوابتان شامل دو حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۲۶:۵۰
Yaseman

Yaseman : خانم هراتی جانم سلام. ان.شاءالله که خوب باشید و سلامت. الان یادم اومد که دیشب بدون احوالپرسی مستقیم فقط خواب رو ارسال کردم و از خجالت فقط فوری اومدم عذرخواهی کنم.حلال کنید! از هول این‌که خوابم نبره...حلال کنید تو رو خدا

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۰۷:۰۱:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. استدعا می کنم.

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۱۳:۵۴
Yaseman

Yaseman : خواب دیدم یک نوزاد دختر که حرف میزد

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۲۸:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. تعبیر خوابتان این است که شما به ثروت کلانی می رسید و خوشحال خواهید شد. خواهرشوهر شما بر این باور است که این ثروت نباید به شما برسد ولی شما می دانید که این پول حق شماست. آنها قبلا امیدها و آرزوهای شما را از شما گرفتند و در عوض، این ثروت حق شماست و به شما آرامش می بخشد. خواهر شوهرتان سعی می کند که بدون اینکه احساسات و رئوفتی از خودش به خرج بدهد؛ تلاش کند که این ثروت را حق خودش بداند و نه شما. شما هم متقابلا با او با بی عاطفگی و بدون رئوفت برخورد می کنید. شما انگیزه های او را زیر سوال می برید و مانع از این می شوید که او بتواند به آرامش برسد. شما جلوی اقوام شوهرتان از بی عاطفگی او می گویید و از خواهرتان می خواهید چاره ای بیاندیشد و با خواهرشوهرتان خشک رفتار کرده و به او رحم نکند. خواهر شوهرتان سعی می کند که اقداماتی بعمل بیاورد که آرامش شما سلب شود و این پول را از شما بگیرد. شما تلاش خواهید کرد که رضایت این شخص را به سمت خودتان جلب کنید تا شما را آزار ندهد. خوابتان شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۳۵:۵۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.