کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب نوزاد

دیدن نوزادی تازه متولد شده در خواب، نشانه به وجود آمدن شادیهای زیاد و خوشبختی است. نوزاد دختر دیدن در خواب، رسیدن ثروت و نوزاد پسر دیدن، گشایش کارهای زندگی است. اگر ببینید نوزادی مشغول شنا کردن است، از گرفتاری و سختی نجات پیدا می کنید.

آنلی بیتون م‏ی گوید : دیدن نوزادی تازه متولد شده در خواب، علامت آن است که بزودی سرگرمیها و شادیهای لذتبخشی تجربه خواهید کرد. اگر دختری خواب ببیند نوزادی دارد، نشانه آن است که متهم به افراط در خوشگذرانیهای غیر اخلاقی خواهد شد.

اگر خواب ببینید نوزادی مشغول شنا کردن است، نشانه آن است که موفق می شوید از گرفتاری و سختی جان سالم به در ببرید. اگر در خواب نوزاد تازه متولد شده‏اى را ببینید، بیانگر آن است که روزهاى شادى را خواهید گذراند. اگر دخترى در خواب مشاهده کنید که صاحب نوزادى است، بیانگر آن است که باید مراقب اعمال خود باشد. دیدن نوزاد مرده در خواب، نشانه‏ى ناراحتى و نگرانى است.

درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
یک نوزاد قشنگ : شادی و آرامش.
یک زن خواب نوزاد ببیند : علامت حاملگی.
یک زن آبستن خواب نوزاد ببیند : یک عشق پرسعادت.
یک زن شوهردار خواب ببیند که بچه دار شده : شادی او بزرگ خواهد بود.
یک زن مجرد خواب ببیند که بچه دار شده : عشقش او را ترک می کند.
یک زن بیوه خواب ببیند که بچه دار شده : مرتکب کارهای نامعقول خواهد شد.
یک زن بیوه خواب ببیند که آبستن شده : موفقیت در همه امور.
یک نوزاد در حال مکیدن سینه مادرش : خوشی و لذت در زندگی

یک نوزاد در حال مکیدن سینه پرستار : ۱- یک بیماری رنج آور ۲- خطرهای بسیاری شما را تهدید می کند مراقب باشید.
یک نوزاد خنده رو : دوستان بسیار خوب دور شما را می گیرند.
یک نوزاد زشت : بدشانسی در آینده.
یک نوزاد در بغل دارید : بزودی بچه دار خواهید شد.
یک نوزاد در قنداق : ۱- امید در عشق ۲- حوادث پراز شادی.
یک نوزاد که اولین قدمها را برمی دارد : مشکلات مختلف در مقابلتان پدیدار می شود.
یک زن از یک بچه پرستاری می کند : شخصی که به او اطمینان کامل دارید به شما خیانت خواهد کرد.
یک نوزاد بیمار : یک بیماری سخت در فامیل.
یک نوزاد می گیرید : مشاجره در خانواده.
یک نوزاد سرراهی : ناکامی در عشق.
یک نوزاد در گهواره : یکنفر مراق شماست او افکار خوبی ندارد.
نوزاد اشخاص دیگر : یک شکست برای مخالفان شما.
تعداد زیادی نوزاد : فراوانی در زندگی.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

599 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

سایه

سایه : سلام خانم هراتی
خواب دیدم نوزادی دارم و سریع می خوام خودم را برسونم به خونه ، خونه ای که رفتم خونه پدریم تو روستا بود نوزاد من داخل یکی از اتاق های بالای خونه بود قبل اینکه بیارمش یک آقایی بهم گفت به آیه النکاح سنتی پایبند باش بعدش رفتم بالا دیدم اتاقی که نوزاد بود قفل بود که روی قفل هم زنجیر زیادی بود زنجیر را دنبال کردم بهم گفتن کلید قفل جای دیگه هشت ولی قفل بدون کلید باز شد یا باز بود نوزاد را برداشتم از پله ها داشتم پایین می رفتم پله یک جور خاص بود که به راحتی نمی شد پایین رفت دو بار سر خوردم ولی به پایین رسیدم و من با خودم فکر می کردم پدر این نوزاد کیه ، گفتم باید ختنه بشه بعدش دیدم دختره ،

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۲:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما هدف و پروژه ی جدیدی یا امکان رسیدن به ثروتی را در دست دارید و می خواهید درست فکر کنید و به امنیتی که دوست دارید برسید. درک شما بالاست . احتمالا طبق سنت های خانوادگیتان داشتن رابطه خارج از ازدواج پسندیده نیست و آنها موافق نیستند که شما با کسی در تعامل و ارتباط باشید بدون اینکه ازدواج کنید و صرفا عشق را نمی پسندند. شما از این شرایط بدتان می آید و از اینکه با خانواده تان راجع به افکارتان چیزی بگویید پشیمان می شوید. شما می خواهید احساس منفی را که به شما القا شده دور بریزید. به ثروت زیادی خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۳۱:۴۷
آرام

آرام : سلام خانم هراتی عزیز.خسته نباشید.خواب دیدم که یه نوزاد دارم و داشتم زیر شیر آب میشستمش وهر جای بدنشو دست می کشیدم چرک در میومد و خیلی خسته شدم و کمرم درد گرفت و یه نفر هم کمکم کرد آب ریخت روی قسمت چپ بدنش که چرک بود و من نوزاد روی دستم بود نمی تونستم اون قسمت رو بشورم و همینطور هم که داشتم میشستمش مدفوع کرد روی من و روی پاهام و دمپایی و زمین و چند نفر هم پشت سر من معطل بودند که نوبتشون بشه بچه هاشون رو بشورند.با تشکر از شما خانم مهربان وعزیز .

پاسخ
لینک۱۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۰۸:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. کار و پروژه ای به شما واگذار شده یا می شود که ایرادها و اشتباهات زیادی در آن وجود دارد و شما سعی می کنید که نقاط ضعف آن را از بین ببرید و به آن حسابی سرو سامان دهید. این کار برای شما پولساز خواهد شد و باعث می شود که ثروت زیادی به دست بیاورید. پس کارتان و زحمتی که می کشید به سودش می ارزد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۸:۴۹
anita

anita : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر.. من دیشب خواب دیدم که جنازه یه شهیدی که مدتی از شهادتش گذشته بود رو تو یه تابوت جمع و جور با خواهرم جا به جا کردم موقع جابجایی من از خواهرم پرسیدم جنازه بو میده؟ بعد خودم گفتم نه این فقط استخوان‌ها مونده. دقیقا یادم نیس که چیکار می‌خواستیم بکنیم (شاید می‌خواستیم دفنش کنیم) در حال جابجایی گفتیم بچه های شهید رو هم بیاریم که سه تا نوزاد دخترکوچولو و خشگل بودن رو آوردیم من بغلشون کردم خیلی ناز بودن

پاسخ
لینک۲۳ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۴:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به خاطر مسائلی ناراحت و افسرده هستید. احساس محدودیت می کنید و احساس می کنید که ازادی ندارید. ولی وقتی درست فکر می کنید، متوجه می شوید که شما به خاطر مسائل باارزشی تلاش کرده اید و اینطور نبوده که وقت و انرژی شما پای چیزی فاسد و به درد نخور حرام شده باشد. مضافا به اینکه شما نتیجه ی زحماتتان را هم خواهید گرفت و سرمایه هایی به دست می آورید که می توانید آینده تان را با آن بسازید. مثبت اندیش باشید چون زحمات شما بیخود نبوده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۷:۴۰
yalda

yalda : سلام خانم هراتی
ممنون از تعبیر خوبتون ، واقعیت امر در عالم خواب احساس کردم دوستی درمحیط کار هستند ولی قیافه شان یادم نیست که خدمت شما عرض کنم واقعا همچین نوزادی دارند یانه . فقط می دانم نوزاد پسر دلنشین بودند و از بغل کردنش احساس آرامش و خوبی داشتم من نگران گرسنگیش بودم چون مادرش در زمان نگهداریش هیچی به همراه نیاورده بودند شاید به همین علت سعی کردم شیرش بدهم
جالب اینه گاهی احساس می کنم دوستی آشنا در عالم خواب بودند در عالم بیداری همچون کسی با این قیافه نمی شناسم کلا در خواب مدام مکانم عوض می شد و بیشتر خودمو در محیط و فضا کار می دیدم
با تشکر از شما

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۱:۵۲
yalda

yalda : سلام
خواب دیدم در محل کارم هستم متوجه شدم که دوستم نگران نگهداری نوزادشه . به ایشان پیشنهاد دادم حاضرم به کمک مادرم (۱۵ ساله فوت کردند) از نوزادپسرشان که قنداقی بودنگهداری کنم. لباس و قنداق نوزاد سفید بود از داشتنش احساس خوبی داشتم بیداربود یک آن به ذهنم خطوط کرد که به نوزاد شیر بدهم یکی از سینه هایم را در دهانش گذاشتم و نوزاد شروع به مکیدن کرد و من متعجب بودم که سینه ام شیر دارد (متاهلم و سالهاست که شیر نداده ام ) دهان نوزاد شیری شد بدم نمی امد که سینه دیگرم را برای شیر دادن در دهانش بگذارم ولی دوباره خودم رو در محل کارم دیدم که با دوستم داریم برمی گردیم تا نوزادش را بهش تحویل دهم ( فکر می کنم که مادر نگه داری کرده بود )در مسیر راه به دوستم می گفتم برای پسرش نگران بودم و تذکر می دادم که چرا برایش پوشک و شیرخشک نگذاشته ، ولی یادم نیست چه جوابی دادند . هرچندپیش خودم زمزمه می کردم عیبی نداره خودم تهیه می کنم تا اذیت نشه . با دوستم به مکانی رسیدیم. دوستم به ماشین سواری که پارک شده بود اشاره کرد من برگشتم آقایی را جلوی ماشین در کنار راننده دیدم (این اقا با دخترم آشنایی دارد وهمدیگر را می خواهند ) در حالی که سعی می کردم پاهای لختم را در پتویی بپوشانم (احساس کردم در زمان شیر دادن نوزاد، شلوارم را در آورده ام !) و با این اقا از دور سلام ساده ای رد بدل کردم و بعد دیدم ماشین سواری حرکت کرد در این لحظه دوستم گفت : مهران (فکر می کنم شوهرشان بودند ) میگه این اقا بدرد دخترت نمی خورد و من متعجب از این جمله بودم
با تشکر

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۰:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما همه چیز را نوشته اید به جز اینکه آیا این نوزاد دوستتان واقعی است یا خیر! با فرض بر اینکه این نوزاد واقعی نیست، دوست شما نگران کاری است که به او سپرده شده و شما به او پیشنهاد کمک می دهید. روح مادرتان شاد. دعای خیر او پشت سر شماست و از اینکه آماده کمک به دیگران هستید از شما خوشنود است و ثواب کارهای خوب شما به او هم می رسد. بنابر این او شما را دعا می کند که برای کمک به دوستتان اقدام می کنید. شما با جان و دل از خودتان برای پیشبرد کار او مایه می گذارید و به همین دلیل خدای بزرگ هم کار خیر شما را با عملی خیر که به نفع شماست، جبران خواهد کرد. احتمال دارد که کسی که دخترتان او را دوست دارد، به دلائلی از زندگی دخترتان برود و شما نمی خواهید که او بداند که نظر و نقش شما در این رابطه برای دخترتان خیلی بزرگ نیست. ( دخترتان خودش تصمیم می گیرد). ولی اگر او از زندگی دخترتان رفت نگران نباشید چون خیر و صلاحی در این راه وجود دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۲:۳۹
zeynab

zeynab : سلام عزیز دلم،بینهایت دوستتون دارم خانم هراتی،من به زیارت آقاسبزقبا رفتم وخواستم برام به‌درگاه خدا دعا کنن،فرداش تسبیحی که از ضریح باز کردمو تو دست گرفتم وبه نیت خوابیدم ظهر خواب دیدم،دوتابچه که کمی از تولدشون گذشته روبروم به فاصله ی متر هستش،کسی بمن گفت اینا بچه های تو وحسین هست ی چنین چیزی،آقاحسین عشق بنده ان دراصل،نزدیک شدم من اصلا صحنه زایمان یا چیزی ام ندیدم،بهرجهت یکی بمن گفت بببن چقد شبی حسینن جلوتر رفتم تو مرکز دیدم یکی از قلوها بود بور وسفید مث حسینم.بعددر بازشد ی خانم با اقای جوان ناشناسی وارد شدن خانم گفتن میتونی بچه ها رو ببری،نگفت بچه هاتونو،اشاره ای ام به اون اقا نکرد که یعنی شوهرمه،من با اینحال ناراحت شدم گفتم اینکه حسین نیست حسین کجاست،اون جوونم کمی دلخور شد،با خوشحالی گفتم برم بخانوادم خبر بدم ی ندا اومد گفت پس مادر حسین چی،گفتم اون که نمیفهمه ندا گفت،اون مادربزرگ بچه هاست،صحنه رفت ی بچه تازه متولد شده،بمن داده شد توبغلم تبدیل به ی پسرچندماه سبز ه تپل شد تو بغل من به سینه راستم میخاست مک بزنه،گفتم چه جالب به سینه من واکنش داره،اون خانم واقام بودن ،بچه رو بع همون دست پس دادم شد شبی قل خودم رفت جا گرفت جای قل دومم،قل اولمم بزرگتر وخیلی ناز شدع بود میخندید،ی جعبه شیرینی تصورم شد وبا خوشحالی رفتم به مامان حسین بگم که در واقعیت بیش از حد دوس داره عروسش شم، رفتم خدمتشون خیلی خوشحال وزیباتر بودن،شرمنده طولانی شد حلالم کنید خانم هراتی

پاسخ
لینک۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۲۸:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر عزیزم. شما حاجتتان را گرفته اید. خواست ها و آرزوهایی که شما در رابطه با حسین آقا دارید براورده خواهد شد و شما خوش شانسی می آورید. شروعی تازه و تولدی تازه خواهید داشت. به آرزوهایتان خواهید رسید. شما برای رسیدن به خوشبختی نباید خودخواهانه فکر کنید و صرفا به فکر رفاه خودتان باشید. اگر شما می خواهید حسین را داشته باشید در اصل باید به دل مادر او راه بیایید و سعی کنید که خواسته ی او را هم در نظر بگیرید. باید از جان و دل برای رسیدن مادر او به خواسته هایش از خودتان مایه بگذارید. شما برای رسیدن به موفقیت نباید خیلی منم منم بزنید. باید هم خواست خودتان را در نظر بگیرید و هم خواست مادر حسین اقا را. اینطوری شیرین کام خواهید شد و او هم راضی می شود که شما عروسش شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۵:۴۰
کیمیا

کیمیا : سلام خسته نباشید
من مجرد هستم و تجربه ای در نگهداری نوزاد ندارم
خواب دیدم بچه ای برای چند دقیقه به من سپرده شده و من در راه پله هستم
نوزادی سبزه که درحال گریه و سرفه ی شدید بود و بسیار کوچک به نظر میومد چله ش نرسیده
بچه رو روی پله دور از لبه ی پله گذاشتم
یکدفه انقدر سرفه کرد و چیزی از دهنش که راه گلویش را بسته بود بیرون آمد و انقدر بیقراری و حرکت کرد که یکدفعه از بین نرده های بین پله ها به همکف که ۴ طبقه ای میشد پرت شد و اصلا به نرده های دورش اصابت نکرد مستقیم به زمین خورد به سرعت پله ها را به پایین رفتم و با حیرت متوجه شدم که نوزاد زندس و کلی زن به دور بچه جمع شده از جمله مادر و مادر بزرگم
و بچه در بغل یکی از خانوم ها بود
بعد از چند دقیقه متوجه شدم که سر بچه به طور غیر عادی داره باد میکنه و قیافه اش کم کم شبیه به بیماران سندرمی ها میشود و از مادر بچه فعلا خبری نیست
در این حین مادرم خیلی ارام بود و به من تصلی میداد باور داشت اتفاق خاصی نیفتاده اما من مدام نگران وضعیت کودک بودم

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۱:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. برای مدت کوتاهی کاری به شما واگذار می شود که شما اصلا نمی توانید آن را انجام دهید. زندگی شما در حال تغییر و تحول است ولی با شکست این پروژه، شما نمی توانید به فاز بعدی زندگی تان پیشرفت کنید. یک مورد بیان نشده در مورد این پروژه وجود دارد که وقتی مشخص می شود چیست، دلیل عدم موفقیت آن برای شما روشن خواهد شد. وقتی که کاری را از روی بیفکری انجام می دهند طبیعتا بازدهی خوبی نخواهد داشت. مشکل رو به رشدی که به دلیل بی فکری پایه گذاران آن به وجود آمده، خودش را نمایان خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۳۷:۵۴
سحر

سحر : سلام وقت بخیر.دیشب خواب دیدم که داخل دریا یا جایی پر ازاب نوزادی که فقط سرش دیده میشه و بیرون از اب هست دیده میشه و نمیدونم چطور تونستم از اب بگیرمش و نجاتش بدم و از اینکه پیشمه و بغلمه خوشحال بودم و به عنوان فرزند دومم میخواستم بزرگش کنم نوزاد رو اوردم خونه و دیدم که پسرم (که در واقعیت ۷سالشه و تنها فرزندمه) در خوابم کوچکتر و تقریبا دوساله بود و خوابیده بود .از داخل کشوی کمد پسرم پوشک برداشتم و خواستم هم لباساو هم پوشک نوزاد رو عوض کنم موقع عوض کردپوشک دیدم که بچه ختنه شده و گفتم باید خیلی مراقبت کنم و تو ذهنم بود که به هردوشون شیر بدم .و در خواب احساس میکردم که بانوزاد و پسر واقعی خودم فرزند دیگه ای هم دارم اما اون فرزندمو پیدا نمیکردم و در لحظه ای دیدم که فررند که پیداش نمیکردم بزرگ‌شده و بالای سی سال سن داره و برگشته پیشم.و دیدم زن داداشمم یه دختر خیلی خوشگل باپوست سفید و چشمای درشت بغلش اورده و من بهش میگم تو که باردار نبودی چطوری این دختر به دنیا اوردی پیش خودم میگفتم شاید از پرورشگاه اورده.و زن داداشمم چیزی نمیگفت.ممنون

پاسخ
لینک۲۳ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۷:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما نمی خواهید صرفا در گذشته تان بمانید. می خواهید در زمان حال زندگی کنید و اگر کسی از شما کمک بخواهد درخواست او را می پذیرید و حاضرید به دیگران کمک کنید. ضمن اینکه شما می خواهید به خودتان هم برسید و نیازها و احساسات خودتان و کودک درونتان را هم برآورده کنید. از نظر شما کودک شما خیلی به شما نیاز دارد. شما باز هم بعضی از احساسات خودتان را نادیده می گیرید و برای شما اولویت اول فرزندتان است. شما مجددا احساس قدرت و جوانی خواهید کرد. زن برادرتان هم به ثروت می رسد و درک بالایی از زندگی دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۴۱:۰۶
Sahbaaa

Sahbaaa : سلام خسته نباشید،خواب دیدم با مادرم سوار اتوبوس بودیم بعد یه خانم چادری رو دیدم که فک کنم ۱۱تا نی نی داشت ماهم باتعجب نگاش میکردیم که انقد بچه؟یعنی ۳تا صندلی رو گرفته بودن رفتم کمکشون یه دوتا بچش رو با احتیاط بغل کردم،همه نی نی هاشم لباس سفید یه جور تنشون بود بعد دیدم پیاده شده بودن انگار و ماهم پیششون بودیم تو خونه بچه هاش ردیف کنارهم خوابیده بودن دوباره هم کمکش‌کردم یه دوتا بچش رو با احتیاط بغل کردم،بعد خانمه گفت میدونید بالای سر بچه هام تنها امامایی که نیومدن امام علی بوده با یه امام دیگه یادم نیس کی گفت وگرنه همه اماما اومدن بالای سر بچه هام،مامانم اینو که شنید گفت التماس دعا براماهم دعا کن،بعد خانمه گفت برا بچه هام که سختمه بعلشون کنم زیادن یه چیزی هست شبیه گهواره هست ولی دست میگیرنا میگفت ازون بخرین ماهم گفتیم باشه،بعد یه صحنه ی دیگه ای دیدم که تو همون خونه یه مرد نشسته یود حالا ما هیچکدوم ازینارو نمیشناختیم،یه مرد نشسته بود یه قفل دستش بود با چندتا کلید، میگفت باز نمیشه اینا کلیداش نیستن،من ازش گرفتم قفل و کلیدارو و با کلید غیر خودش قفلو باز‌کردم‌دیگه یادم نیس چیزی،ممنونم

پاسخ
لینک۲۳ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۳:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در زمینه ی خاصی تسلط پیدا می کنید و یا در کاری شراکت می کنید و توافق می کنید که کار را تکمیل کنید و به نتیجه برسانید. تسلط شما باعث می شود که هیچ نگرانی در کارتان پیش نیاید و مشکلات موجود را به راحتی حل و فصل خواهید کرد. پروژه ی جدیدی را شروع می کنید و با تمام قوا از آن حمایت خواهید کرد. کار شما خیر خواهانه است و برایتان ثواب به همراه دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۵:۴۵
بشارت

بشارت : سلام و وقت شما بخیر خانم هراتی عزیز
چند شب پیش خواب دیدم که بیرون از خونه هستم و در خیابان راه میرم
در خواب می دونستم که ی بچه دارم (در واقعیت مجرد هستم) بچه رو خونه تو کشوی دراور گذاشته بودم و همش نگران بودم که الان چون کشو بسته است بچه خفه میشه و می میره...تو خیابون سرگردان بودم و انگار به دنبال پیدا کردن جایی برای اسکان می گشتم و جایی رو مناسب پیدا نمی کردم ( به ی جایی شبیه مهمانسرا رفتم)
در نهایت با نگرانی به سمت خونه برگشتم.. بچه رو از کشو بیرون آوردم ....زنده بود...بعد دیدم ی کودک دیگه که همسن بچه ی اول بود هم دارم....ولی بچه دوم بیرون بود و بچه اول رو فقط داخل کشو دراور گذاشته بودم... بچه دوم درشت تر بود... فکر کنم پوست هر دو بچه سبزه بود... با وجودی که خودم سفید هستم بعد به بچه ها ی چیزی شبیه آب قند دادم.. بچه ها در خواب تقریبا لخت بودن و انگار فقط پوشک داشتن
با تشکر از لطف شما

پاسخ
لینک۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۶:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما کار و پروزه ای را در نظر دارید که انجام دهید ولی فعلا آن را مسکوت گذاشته اید. به دنبال تامین نیازهای اولیه زندگی تان هستید و فکر می کنید که اگر ایده تان را عملی نکنید زمان آن می گذرد و دیگر نخواهید توانست فکرتان را با موفقیت عملی کنید. شما کار دیگری هم دارید که به آن مشغولید و قبلا هم درامد زایی برایتان داشته ولی خوب نه آنقدر که شما دلتان خوش باشد. شما سعی می کنید که مثبت اندیش باشید و خوشبین باشید نسبت به اینده. احساستان این است که درست است که امروز امکانات زیادی ندارید ولی بالاخره یک آب باریکه ای هست که بتوانید خودتان را از لحاظ مالی تامین کنید. باید با اراده باشید و قکرتان را خوب جمع کنید و پروژه هایتان را عملی کنید تا به موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۵:۰۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.