تعبیر خواب نوزاد
دیدن نوزادی تازه متولد شده در خواب، نشانه به وجود آمدن شادیهای زیاد و خوشبختی است. نوزاد دختر دیدن در خواب، رسیدن ثروت و نوزاد پسر دیدن، گشایش کارهای زندگی است. اگر ببینید نوزادی مشغول شنا کردن است، از گرفتاری و سختی نجات پیدا می کنید.
آنلی بیتون می گوید : دیدن نوزادی تازه متولد شده در خواب، علامت آن است که بزودی سرگرمیها و شادیهای لذتبخشی تجربه خواهید کرد. اگر دختری خواب ببیند نوزادی دارد، نشانه آن است که متهم به افراط در خوشگذرانیهای غیر اخلاقی خواهد شد.
اگر خواب ببینید نوزادی مشغول شنا کردن است، نشانه آن است که موفق می شوید از گرفتاری و سختی جان سالم به در ببرید. اگر در خواب نوزاد تازه متولد شدهاى را ببینید، بیانگر آن است که روزهاى شادى را خواهید گذراند. اگر دخترى در خواب مشاهده کنید که صاحب نوزادى است، بیانگر آن است که باید مراقب اعمال خود باشد. دیدن نوزاد مرده در خواب، نشانهى ناراحتى و نگرانى است.
درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
یک نوزاد قشنگ : شادی و آرامش.
یک زن خواب نوزاد ببیند : علامت حاملگی.
یک زن آبستن خواب نوزاد ببیند : یک عشق پرسعادت.
یک زن شوهردار خواب ببیند که بچه دار شده : شادی او بزرگ خواهد بود.
یک زن مجرد خواب ببیند که بچه دار شده : عشقش او را ترک می کند.
یک زن بیوه خواب ببیند که بچه دار شده : مرتکب کارهای نامعقول خواهد شد.
یک زن بیوه خواب ببیند که آبستن شده : موفقیت در همه امور.
یک نوزاد در حال مکیدن سینه مادرش : خوشی و لذت در زندگی
یک نوزاد در حال مکیدن سینه پرستار : ۱- یک بیماری رنج آور ۲- خطرهای بسیاری شما را تهدید می کند مراقب باشید.
یک نوزاد خنده رو : دوستان بسیار خوب دور شما را می گیرند.
یک نوزاد زشت : بدشانسی در آینده.
یک نوزاد در بغل دارید : بزودی بچه دار خواهید شد.
یک نوزاد در قنداق : ۱- امید در عشق ۲- حوادث پراز شادی.
یک نوزاد که اولین قدمها را برمی دارد : مشکلات مختلف در مقابلتان پدیدار می شود.
یک زن از یک بچه پرستاری می کند : شخصی که به او اطمینان کامل دارید به شما خیانت خواهد کرد.
یک نوزاد بیمار : یک بیماری سخت در فامیل.
یک نوزاد می گیرید : مشاجره در خانواده.
یک نوزاد سرراهی : ناکامی در عشق.
یک نوزاد در گهواره : یکنفر مراق شماست او افکار خوبی ندارد.
نوزاد اشخاص دیگر : یک شکست برای مخالفان شما.
تعداد زیادی نوزاد : فراوانی در زندگی.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ابراهیم : با سلام و احترام. امروز جمعه 98.07.26 حدود 5 صبح (بعد از اذان بوده) خوابی طولانی دیدم و اکنون سه بخش از آن یادم می آید و مطمئن هستم اینها به هم پیوسته بود و خوابهای جداگانه ای نبود با اینحال بیشتر از این یادم نمی آید. در بخش اول دیدم که سایان(محمد حسین پور) قبلا در بغداد تحصیلات دانشگاهی کرده (و ظاهرا به عنوان بخشی از سابقه او این را در خواب به من میگفتند و در واقعیت هم که اینگونه نیست) در بخش دوم پسردایی من شاید مهمانیی برگزار کرده بود و غذا داده بود بعد من برای اینکه درباره چگونگی غذای آن مهمانی از او بپرسم به مغازه او رفتم واقع در چهارچشمه مشهد(مغازه ای که در خواب دیدم در واقعیت نانوایی است و ربطی هم به پسردایی من ندارد) کرکره های مغازه را بالا داد یا من بالا دادم و داخل رفتیم که سالن بزرگی بود و سفره ای وسط بود که خمیرهای نان روی آن بود و روی آنها تخم مرغ (سفیده و زرده) بود و باید بعدا به آنها کباب اضافه میشد و غذا آماده میشد و از زحمات زیاد خود گفت تا این مجموعه آماده شده است. مشاهده این جریانات در من جرقه این تفکر را زد که چه خوب است من خوبی ها و فضایلی که به زحمت به دست می آید را به فرزندم منتقل کنم و او از ابتدا اینها را داشته باشد.(البته من مجردم و برنامه ای هم برای ازدواج در ذهن ندارم بلکه برعکس برنامه زندگی ام را بر مجرد ماندن تا سالیان درازی می بینم) و از اینجا بخش سوم است که من به همسرم میگویم خوب است که چنین فرزندی داشته باشیم (همسری که در خواب دیدم خانمی بود که سالیانی پیش رابطه ای دوستانه گاهی عاشقانه داشتیم. رابطه مذکور به هم خورد و او ازدواج کرد و مدت زیادی است که من به او فکر هم نکرده ام) سپس فرزندی به دنیا می آوریم و لبخند این همسر بعد از تولد فرزند درحالیکه به آسمان نگاه میکرد و شاید شکر میکرد هم در خواب دیدم. به هرحال همسر مساله مهمی در این خواب نبود مساله مهم فرزند بود که تقریبا معصوم بود و به نوعی حجت خدا بود و علم خارق العاده ای داشت طوریکه هر سوالی از او میکردند پاسخ میداد و متنی جلوی او گذاشتیم که به سه زبان مختلف بود از جمله انگلیسی و چینی و به خوبی یادم است که من خودم لااقل بخش چینی را نمیفهمیدم اما جلوی این نوزاد تازه متولد شده که گذاشتیم آن را به هر سه زبان خواند و تعجب مرا برانگیخت و از اینجا به ذهنم زد که این فرزند به نوعی معصوم و حجت خداست و انسان مهمی است. اقوام خود را جمع کردم تا به ایشان بگویم و دیدم در حیاط منزل قدیمی جمع شده اند و برای اینکه این کودک را امتحان کنیم آقای علی سیستانی(مرجع تقلید مشهور) هم آمده بود و آقای سیستانی سوالی فقهی اما ساده از کتاب خود از کودک پرسید چون اصلا مطمئن نبود که این کودک بتواند جوابی دهد تا بخواهد سوال سختی بپرسد و کودک پاسخی گفت و گفت پاک است. آقای سیستانی از جواب صحیح او تعجب کرد و به تایید صحت پاسخ، سر خود را تکان داد. فرد دیگری هم آنجا بود که قرار بود او هم پرسشهایی از کودک بکند ولی قبل از آن از آقای سیستانی پرسید که این کودک چگونه جواب داد و آقای سیستانی گفتند: "اتفاقا فلان کلمه از پاسخ سوال فقهی را به فارسی اصیل بیان کرد" و آن فرد هم قانع شد. اینجا من خیلی خوشحال شده بودم و درحالیکه اشک شادی میریختم جلوی درب حیاط خانه قدیمی نشستم روی زمین و بلند میگفتم: "الحمد لله" "الحمد لله" "الحمد لله"...
فریبا هراتی
: سلام. درک بالای آقای سایان از مسائل اجتماعی و دینی توهمی بیش نیست و او مشکلات عصبی بالایی دارد. بخش دوم خوابتان به این اشاره می کند که اصالت و تربیت خانوادگی شما به گونه ای است که شما مصرانه می خواهید ثروتتان را افزایش دهید ولی اهل تک خوری کردن و خساست نیستید بلکه شخصیتی خیر دارید که به دیگران کمک می کنید که از استیصال و درماندگی خلاص شوند. شما روز به روز در حال افزایش ثروتتان هستید و در نظر دارید که این خصلت و ارث خانوادگی خیر خواهانه و ثروتمندتان را در نسل بعد از خودتان هم ترویج دهید. عدم ازدواج شما با خانمی که دوستش داشتید، ثمره ای بسیار مثبت در زندگی تان داشته و باعث شده که امروز به اهدافی که به آن چسبیده اید، پایبند باشید. سقف آرزوهای شما بلند است و درک شما نسبت به مسائل بسیار بالاست. شما قدرت و بینش درک افرادی را که مشکل می توان آنها را درک کرد را دارید. حتی افرادی که سعی می کنند که اصلا احساسشان را بروز ندهند و نشان ندهند که چه در فکرشان می گذرد، برای شما به راحتی قابل درک هستند و می توانید تشخیص دهید که چه در ذهن آنها می گذرد. ایمان شما قوی است و حضور خداوند را با معجزاتی که در زندگی تان وجود دارد به وضوح حس می کنید. شما نسبت به همه ی مسائل تعقل می کنید و نیازی ندارید که صرفا تقلید کنید تا کارتان درست انجام شود بلکه اول خودتان تعقل می کنید و اگر عقلتان به جایی نرسید، از بزرگان و علما تقلید می کنید. شما شیوه ی بیان رسایی دارید و قدرت متقاعد کردن دیگران در وجود شما قویست. به همین دلیل شاد و خوشحال هستیدو خدای بزرگ را شکر می کنید. تشکر از همراهیتون.
ابراهیم : امروز چهارشنبه 98.11.23 درباره تعبیر رویای خود مبنی بر اینکه سایان قبلا در بغداد تحصیلات دانشگاهی کرده نظر این حقیر اینکه، به اعتبار آنکه بغداد از دوره عباسیان به مرکز علمی مهمی تبدیل میشود و آرام آرام در تمام دنیا شهرتی ویژه پیدا میکند طوریکه سرمشق دانشگاه های شرق و غرب عالم میشود و تحصیل در آنجا موجب افتخار برای دانش پژوهان (در همه دنیا) میشود، معتقدم سایان یکی از مهمترین افراد، برای بنیانگذاری تمدنی عظیم و شکوفا، در دنیا خواهد شد. مستشرقین فعلی معتقدند بغداد، نیویورک و پاریس زمانه خود بوده است. این سخن باشد تا روزگاری که معلوم گردد. و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
فریبا هراتی
: سلام. این آقا ادعای امام زمانی می کند و چند وقت پیش وعده داده بود که در فلان تاریخ عذاب الهی رسیده و دنیا به پایان می رسد ولی زمان وعده ی او که رسید آب از آب تکان نخورد و او عده ای نوجوان را دور خودش جمع کرده به آنها ورزش های رزمی درس می دهد. امام زمان این مدلی هرگز ندیده ملتی :)))))))))
Emirhossien : با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما...
من خواب دیدم که ؛ خواهرم یه نوزاد پسر داره که رنگ پوستش تیره ست و لای قنداقش کردن ولی اون نوزاد خنده رو بود...بعد من داشتم میگفتم که مراقب بچه باشین هم به خواهرم و هم به دومادمون...بعد دیدم که یهو یه دسته زنبور به صورت بچه حمله کردن و میخواستن اونو بلند کنن و با خودشون ببرن که من مانع شدم و اون بچه رو نجات دادم ولی صورت اون بچه از نیش زنبورا ورم کرده بود و من محکم بغلش کردم تا آروم بشه(البته گریه نکرد) و بعدشم دومادمون بغلش کرد...
بعد دیدم توی یه جاده ای با ماشین هستم که اون جاده از بالای یه ساختمون بلندمرتبه گذر میکرد درحالی که سایر جاده ها سطحشون پایین تر از جاده ای بود که من توش بودم...(یعنی جاده ی من در بالاترین سطح بود حتی از پشت بام ساختمون بلندمرتبه هم بالاتر)
ته اون جاده میرسید به یه پشت بوم یه ساختمون بلند مرتبه ی دیگه که روی اون پشت بوم که وسیع بود یه استخر بنا شده بود و بعد یه دستگاهی بود که پله مانند میشد برای رسیدن به یه ساختمون بلندمرتبه ی دورتر (مثل یه راه هوایی- چون دیگه جاده ای نبود)...یه خانم مسوول اون استخر عجیب بود...اون استخر مثل استخر ماهی گیری بود و باید ماهی شاید میگرفتی...بعد اون خانم گفت: اومدن توی این استخر ، شهامت و جرات یا یه امتیاز بالا میخواد...من قبول کردم که میتونم برم توی اون استخر و توش راه برم(آب استخر آبی فیروزه ایه همراه با مقدار خیلی کمی مه بود و یه ماهی قرمزم توش بود) پسر داییمم که لبه ی استخر نشسته بود و نمیتونست بیاد توی استخر به من میگفت که چطور این کارارو میکنی؟؟( یه جور حس تعجب و حسادت)!! بعد من کارای بدی که در حقم کرده بود و یادآوریش کردم که چقدر قبل ها منو مسخره میکرد و منو بچه میدونست...منم گفتم که من خیلی قوی شدم و تو همش درباره ی من اشتباه میکردی و فقط منو با حرفات آزار میدادی...حس میکردم اون دستگاه پله ایه برای من داشت باز میشد که بعد راه رفتن توی اون استخر برم سراغ پله ها...
فریبا هراتی
: سلام.تشکر. خواهر شما هدفی دارد که سعی می کند که آن را از دیگران مخفی کند و فعلا چیزی به کسی نمی گوید ولی هر چه که هدف اوست مثبت است. اما خواهرتان مرتکب اشتباهی می شود و به خاطر این اشتباه دلش می سوزد و شاید دیگران پشت سر او حرف بزنند یا حرفهای نیشدار به او بزنند که شما و همسر او از خواهرتان دفاع خواهید کرد. شما در مسیر زندگی تان پیشرفت می کنید و به موفقیت های زیاد می رسید. زمینه ی رشد و ترقی برای شما فراهم می شود و نگرش های جدیدی به ذهنتان راه می یابد. ایده های تازه ای در فکرتان نقش می بندد. انرژی زیاد و موفقیت زیاد و ارزوهای خوب و نشاط آوری خواهید داشت. شما به مقام و بزرگی می رسید و شروعی تازه خواهید داشت و پسر دایی تان که زمانی شما را مسخره می کرد زمانی حسرت شما را خواهد خورد. تشکر از همراهیتون.
Leila : با سلام. من یه آقایی رو دوست داشتم اما ایشون ازدواج کردن خواب دیدم که به من پیغام فرستادن که تو آدم بیش از حد مطیعی بودی و برای من جذاب نبودی که باهات بخوام ازدواج کنم. عکس پروفایلش هم تو تایم خیلی کم اول عکسای دوستیشون و بعد عروسیشون رو گذاشت که من ببینم و من هم از دیدن اون عکسا ناراحت بودم که دیگه به من علاقه ای نداره و همه چیز رو علنی کرده( چون تا قبلش در واقعیت هم ازدواجش رو از من پنهان میکرد). حتی به من تماس تصویری زد که بگه بچه دار شدن. یه نوزاد پسر بدون لباس بود که قیافش شبیه خود ایشون بود و بدنش هم موی زیادی داشت و روی تخت دو نفرشون گذاشته بودن. خودش یا برادرش دقیق یادم نمیاد نوزاد رو بلند کردن و نزدیک دوربین آوردن که من ببینم انگار ک میخواستن تاکید کنن که بچه دار شدن و دست از سر ما بردار.
فریبا هراتی
: سلام. او در واقعیت از اینکه با کسی دیگر ازدواج کرده خیلی خوشحال است و همه ی ذهن و فکرش ازدواجش است که می خواهد آن را به رخ همه بکشد. او امروز هدف دیگری دارد و سعی می کند که با سماجت به هدفش بچسبد و مشکلات زندگی اش را حل وفصل کند. در واقع او و همسرش تشریک مساعی زیادی برای رفع مشکلاتشان دارند. عشقی که یک طرفه باشد هیچ ارزشی ندارد و لیاقت شما بالاتر از این حرف هاست. شما هم گذشته را فراموش کنیدو آینده ی خوبی انشالله برای خودتان بسازید. تشکر از همراهیتون.
Mahy : سلام خانم هراتی عزیز. روز بخیر. خواب دیدم برادرم و دختری که به خواستگاریش رفته بچه دار شدن. نوزاد پسر بود. با صورت سبزه، با خودم میگفتم اینا که هیچکدوم زشت نیستن چرا بچشون اینقدر زشت شده. دستهای بچه خیلی قوی بودن. مثل دست یک مرد کامل سن، ورزیده و قوی. بعد دیدم صورت نوزاد هم مثل یه مرد جوان بزرگسال شد و شروع کرد به حرف زدن. ولی تنه ی اون هنوز نوزاد بود! صورت و دستهاش سبزه بود ولی تنه اش سفید! چه تعبیری راجع به ازدواج برادرم و این خانوم داره؟ ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. نوزاد ثمره ی این ارتباط برادرتان و این خانم است و به این معنی است که ایشان گشایش کار می یابند و به خواسته ی خودشان می رسند. از بعضی جهات خیلی این ارتباط قوی خواهد شد و از بعضی جهات رابطه ی آنها ضعیف و خام است و نیاز به شناخت و ارتباط بیشتری دارد تا پخته تر و معقول تر شود. در واقع حاصل ازدواج این دو مثبت است ولی پیش شما وجهه ی مثبتی ندارد و شما شاید از این خانم خوشتان نمی اید. چون صورت بچه وجهه ای است که شما از این جریان احساس می کنید و برایتان این وجهه منفی است. به نظر شما این خانم مرموز می آید و می خواهد ارتباطش را قوی نگه دارد و قاطعانه رفتار می کند ولی در واقعیت او معصوم است و نباید از او بترسید و هیچ چیز منفی در وجود او نیست و بی شیله پیله است. تشکر از همراهیتون.
بهار : با سلام و احترام
خواب دیدم برادرم که ۱۷ساله هست در واقعیت،به صورت بچه چند ماهه شده .محیط بیرون خانه رو میدیدم که برادرم بدون لباس بود و چهار دست و پا میرفت تا اینکه افتاد توی آب دریا.من و همسرم و مادرم رفتیم داخل آب دنبالش بگردیم، که همسرم پیداش کرد و آوردش بیرون و برعکس گرفتش ولی نفس نمیکشید دیگه و گویا مرده بود.بعد خودمون رو توی خونه دیدم.مادرم پشت میز بود و یک کیک گرد روی میز بود من با چنگال کمی از کیک رو برداشتم و خوردم(از کیک کم نشد ولی مزه شیرینش رو حس کردم )بعد پرسیدم علی(برادرم) چی شد؟مادرم گفت هیچی دیگه مرد.نشد نجاتش بدیم.اما من گفتم ما که کاری نکردیم براش!بیارینش بهش اکسیژن بدیم.شیرخوار رو گذاشتن روی تخت و من و همسرم بالای سرش بودیم من تلاش کردم بهش اکسیژن بدم که یکدفعه دیدم اون بچه چند ماهه دو تا سرفه کرد و شد همون پسر ۱۷ساله که سرم بدستش وصل بود و کمی هم از خونش توی مسیر سرم برگشته بود.و زنده شد.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. حترام متقابل. برادر شما گول می خورد و بسیار بچه گانه رفتار خواهد کرد. او خودش را دست کم می گیرد و با صداقت تمام، اسیر احساس کسی می شود و بسیار احساسی و بی منطق رفتار خواهد کرد و مدتی گیر این مسائل احساسی می شود و روحیه اش کاملا عوض خواهد شد که شما نمی توانید درک کنید چرا اینقدر شخصیت برادرتان عوض شده. مدتی حتی شاید او افسرده و غمگین شود و مادرتان از اینکه او مثل سابق عاقلانه فکر کند ناامید خواهد شد. اما شما سعی می کنید که با عقلانیت کامل و تعامل و گفتگو با او ، انرژی مثبت به زندگی او ببخشید و سعی شما با موفقیت همراه خواهد شد. برادر شما به خاطر اشتباهاتی که کرده پشیمان می شود و سعی می کند که منطقی فکر کند و مشکلات او ختم به خیر خواهد شد. مراقب او باشید شاید این خواب هشداری است که او را خیلی به حال خودش نگذارید و با او صمیمی تر برخورد کنید که حرفتان را گوش کند و گول کسی را نخورد. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانم هراتی دم صبح خواب دیدم جایی هستم خونه دوستم شایدم دوستم نبود یه خانوم جوون (لینداکیانی بازیگر معروف)بود. خونش پراز اتاق بود. خیلی یهویی دیدم عشقمم اومده بود تو اون خونه. دیدم یه پسر بچه چند ماهه احتمالا دوماهه دارم از عشقم. انگار مثل حضرت مریم دوران بارداری کوتا داشتم ۹ ماهه نبوده خیلی سریع حامله شدم و خیلی سریع این بچه رو بدنیا آوردم اونقدر که اصلا یادم نبوده دوران بارداریمو. همش نگران بودم استرس اینکه عشقم این بچه رو نپذیره.تا اینکه این بچه به شکل عجیبی حرف زد و عشقم رو بابا صدا زد، من یادش داده بودم کلمه بابا رو ولی فکرشم نمیکردم یه نوزاد دوماهه بتونه حرف بزنه. وقتی چندبار صداش میزد بابا عشقم حس خوبی بهش دست میداد لبخند میزد وقتی بغلش کرد من خیالم راحت شد. خودمو با خواهرام تو یه مغازه طلا فروشی دیدم پسرمم بلوز قرمز تنش بود خواب بود توبغلم. دیدم طلا فروشه شلوغه چن تا شاگرد مرد جوون هم ایستاده بودن خواستم طلاها رو ببینم دیدم اصلا طلا نداره مغازه خالیه متعجب بودم پس چرا این همه شاگرد ایستاده! فقط یکی از ویتریناش کمی طلا داشت من چون مادر شده بودم حلقه ظریف رینگی خریدم تو انگشت حلقه دست چپم گذاشتم. تو خواب میدونستم هنوز عقد شده عشقم نیستم ولی ازینکه پدر و مادر شدیم و صاحب پسریم احساس امنیت داشتم بچم کمی تپل و درشت اندام بود اصلا شبیه نوزاد دوماهه نبود. توبغلم چسبیده بود بهم منم ناز ونوازشش میکردم. احساس مادری تو خواب خیلی لذت بخش بود. یهو منو و عشقم و دوتا از خواهرامو تو کشتی تفریحی کوچیک دیدم که عشقم از باسن خواهر بزرگم تعریف میداد. به حالت علمی توضیح میداد که نرمالترین باسن رو داره. من تعجب کرده بودم که خواهرم همچین که این میگه باسنش ایده آل ترین نیست.
فریبا هراتی
: سلام. شما نمی توانید به صورت کاملی به دنیا اعتماد کنید. نتیجه ی رابطه ی شما با دوست پسرتان را خیلی سریع مشاهده خواهید کرد و خیلی سریع از فشار و استرس ناشی از مشاهده ی تضادها و ناهماهنگی هایی که بین شما به وجود آمده، خلاص خواهید شد. عشق شما احساس مشابهی مانند شما به رابطه تان خواهد داشت. شما می خواهید به موفقیت های بزرگی در رابطه با عشقتان برسید ولی در شرایط حاضر همین احساس تعهدی که نسبت به او می کنید برایتان امیدوار کننده است و رابطه ی شما رو به بهبودی می رود. عشق شما از حمایت و پشتیبانی که خواهرتان در زندگی دارد و تکیه گاه و امنیت مالی او به عنوان یک مثال و نمونه برای یک خانم موفق یاد می کند. تشکر از همراهیتون.
معصومه : سلام. وقتتون بخیر. خواب دیدم توی خونه ای زندگی میکنم که بزرگتر و زیباتر از خونه فعلیم هست و خواهر و مادرم مهمان من هستند مشغول حرف زدن با خواهرم هستم که میبینم پسر سه ماهم بلند میشه و سریع راه میره، من میترسم و میگم بچه که تا یکسالگی راه نمیره، بعد مامانم رو صدا میکنم که بگیردش که به دیوار نخوره، اما بچه وقتی به دیوار رسید خودش برگشت. من دویدم و دستاشو گرفتم، اما انگار اون سرعتش بیشتر از من بود و می دوید. یه جایی انگار بلد نبود خوب راه بره پای راستش رو کج گذاشت ولی تو قدمهای بعدی صاف می رفت. یه جاهایی هم کف پاشو روی زمین نمیذاشت و روی پنجه راه میرفت و سریع قدمهای بعدی رو برمیداشت.اینم بگم که وقتی بلند شده بود بزرگتر از جثه فعلیش بود، اندازه یه بچه یکساله بود.
با تشکر از وقتی که میذارین...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. افکار شما مدرن تر و امروزی تر خواهد شد و سعی می کنید که مثبت اندیش باشید. شما گشایش کار خواهید یافت و موفقیت بیشتری خواهید داشت. به سرعت در زندگی تان پیشرفت می کنید و شخصیت پسر شما بسیار موفق و قوی خواهد بود و او هم به سرعت در زندگی اش پیشرفت می کند و مایه افتخار و مباهات شما می شود. تشکر از همراهیتون.
Sabereh : سلام خسته نباشین.من متاهلم ودیشب خاب دیدم که تو راهروی خونمون دسشویی بود میخاستم برم دسشویی که یهو دسشویی ریزش کرد و به زیرزمین افتادم باخودم میگم کمرم شکسته ولی بلند شدم و هیچیم نبود اومدم خونه یه دختر بچه 7.8ماهه گوشه اتاق بود میخندید فهمیدم دخترمه بغلش کردم سینمو دادم دهنش داشت شیر میخورد که احساس کردم وسط ماش مو داره موی مشکی دیگه یادم نیست روی شلوارش بود یا خود پاهاش.ممنون میشم تعبیرشو بگین
فریبا هراتی
: سلام. شما بین دو نقطه نظر که دو جهت مجزا و مخالف دارند گیر کرده اید و می خواهید نگرانی هایتان را دفع کنید و فکر و ذهنتان باز شود ولی شرایط متعفن و روابط قدیمی شما با کسی به هم می خورد. شما احساس می کنید که مورد توجه قرار نمی گیرید یا پایین دست هستید. شما مدت کوتاهی احساس سردرگمی می کنید و فرصتی است که به خودتان و خواسته ها و امیالتان فکر کنید. ابتدا فکر می کنید که حمایت و پشتیبانی ندارید یا قادر نیستید از خودتان حمایت کنید و بار سنگینی روی دوش شماست. ولی اینطور نیست. شما دوباره زندگی تان به هارمونی و هماهنگی خواهد رسید. موفقیت های مادی زیادی پیدا می کنید و از جان و دلتان برای افزایش سرمایه تان مایه می گذارید. اما خوب این ثروتی که بدست آورده اید، خاطرات تلخی را نیز به همراه آورده است. تشکر از همراهیتون.
فرشته : با سلام و عرض خسته نباشید
خواب دیدم مادرم یک بچه ی پسر به دنیا آوردند و پدرم هم یک مهمانی در خانه ترتیب می‌دهند که قسمت زنانه و مردانه اش جدا بود و ناهار همه را مهمان کرده بودند. بعد من عاشق این بچه بودم و این بچه‌ی ناز و تقریبا تپلی رو جوری که روش به سمت جلو بود گرفته بودم بقلم.
و بابام میگفتند که بچه رو کسی نیاره قسمت مردونه چشمش می‌زنن که حالا بچه چه شکلیه که مهمونی واسش گرفتیم ولی من میگم این حرفا چیه و بچه رو می‌برم پیش بابام و میگم بیا بقلش کن بابامم بدون عصبانیت و برخلاف چیزی که گفته بود بچه رو بقل می‌کنه ولی بچه تا میره بقل بابام شروع می‌کنه گریه کردن و بدخلقی بعد بلافاصله بچه رو می‌گیرم میگم بده به من بد گرفتیش. بعد که بچه میاد بقل من باز می‌خنده و خوش خلقی می‌کنه.
در واقعیت من تک هستم و سنم با اون بچه تقریبا فاصله ی سنی مادر و بچه هست تا خواهر و برادر.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شما به هدفی که دارد می رسد و پروژه و کاری به او واگذار می شود که باعث گشایش کار و بهتر شدن زندگی شما خواهد شد. روابط خانواده شما و دوستانتان قویتر می شود و پدرتان تمایلی ندارد که دیگران بفهمند که مادرتان به چه کاری مشغول شده و خودش هم از عهده ی انجام کار مادرتان به خوبی بر نخواهد آمد. اما شما می توانید در انجام این هدف و پروژه به مادرتان کمک کنید. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : با سلام و عرض ادب و احترام ..
این خواب را خواهرم که متاهل است و بچه ندارد دیده اند .
خواب دیدم ی نوزاد تازه از مادر متولد شده که کثیفی و خون داخل شکم مادر در تنش بود در حمامی بود و من ان را زیر اب داشتم شستشو میدادم و تمیز میشستم .نوزاد پسر بود و نمیدانستم مال چه کسی است و انگار که با دیدنش خشنود بودم و میخواستم به نحوی از ان مراقبت کنم .نکته اینجا بود که بچه زیبا و سفید بود و مثل مردان در روی سینه ی خود موی سیاه داشت ..بعد از ان یهو انگار ان صحنه تمام شد و خواب دیدم در جای دیگری هستم و دیدم در بالا درارتفاع کم، ی کارتون بود آن را برداشتم و آوردم پایین نمیدانستم داخلش چیست .درش را باز کردم و یهو دیدم ی نوازاد داخلش است ان را بغل کردم و خشنود شدم .نوزاد درشت و زیبا و سفید بود ( مقدا ی از نوزاد معمولی درشت تر بود ) .او نیز نوزاد پسر بود با چشم و ابروی سیاه و من دستانش را نوازش میکردم .لباسش نیز سفید بود ...باااسپاس
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب و احترام متقابل. مادر شما گشایش کار خواهد یافت و کار و پروژه ای که مدتها به خاطرش استرس داشته به او واگذار خواهد شد. او مغرور و با اعتماد به نفس خواهد بود که به هدفش رسیده و همینطور کینه ای از کسی به دل دارد که حالا می تواند آن را بروز دهد. شما هم به همین نسبت گشایش کار پیدا می کنید و زندگی برایتان خوشبختی و سورپرایز به همراه خواهد آورد. شما به آرامش می رسید و زندگی تان سرشار از صلح و کرامت می شود. تشکر از همراهیتون.