تعبیر خواب هدیه
اگر کسی در خواب دید که دیگری به او هدیه گرانبهایی داد، مال فراوان به او می رسد. اگر چیز عطا شده خوب بود و مورد پسند همگان بود، دلیل بر نیکویی و خلاف آن دلیل بر زیان و آسیب است. اگر وعده به او دادند که در حق او عطایی خواهند کرد، دلیل بر دروغ و فریب است. اگر او به کسی هدیه ای داد، خیری به آن شخص می رسد.
اگر خواب ببیند به همسرش هدیه می دهد، علاقه او به همسرش زیاد می شود و اگر قهر باشند با یکدیگر آشتی می کنند.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر هدیه گوشت لطیفی بود، خیر و نیکی است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیند هدیه به وی داد، باید دید که آن عطا چه باشد و عطا دهنده معروف است یا مجهول، یا زن جوان است یا پیر، آنگاه تعبیر کند. اگر ببیند که آن چنان است که مردم آن را دوست دارند، دلیل بر نیکویی است. اگر به خلاف این باشد، دلیل برمضرت است.
اگر ببیند آن عطا به وعده خطا بود، دلیل بر دروغ است. اگر آن عطا جامه بود، یا میوه یا چیزی شیرین، دلیل است که با بزرگان پیوندد و منفعت یابد. اگر ببیند که جهودی یا ترسائی عطائی به وی داد، دلیل است که عطا دهنده مسلمان شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: هدیه در خواب، فرزند است. اگر دید که کسی عطائی به وی داد و او بگرفت و شکر گفت، دلیل بر زیادتی مال و تندرستی است. اگر شکر نگفت به خلاف این است.
جابر مغربی می گوید: هدیه در خواب، اندیشه و فکر است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
حمیده : سلام استاد عزیز خواهرم چند وقت قبل خواب مادر خدابیامرزمون رو دیدن که سر یک سفره بزرگ نشستن و برای هرکدوم از بچه ها هدیه ای آوردن مثلا برای برادرم که چند وقتیه مشکلات مالی داره یک کیسه خاک کربلا و یک کیسه برنج آوردن. خواهرم میگن انگار مادرمون پاهاشون درد میکرده ولی با خوشحالی اطراف سفره خودشون رو میکشیدن و تعریف میکردن هر هدیه چیه و من دائم دستم دور گردنشون بوده و موهای بلند و قشنگی داشتم.اما برای خواهرم که به تازگی اسمشو عوض کرده شکوفه های گل های سر سفره (مثل اینکه نرگس بوده) رو میچیدن و میگفتن اینها هم برای اسمت...در حالیکه هنوز خواهرم اسمش رو به کسی نگفته بوده . لطفا تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. روحشان شاد. با دعاهای خیر مادرتان در حق شما، برادرتان متوسل به امام حسین ع می شود تا مشکلاتش حل شود، و سپس به غنا و ثروت خواهد رسید. مادرتان خودشان هم نیاز به دعاهای خیر شما دارند تا خدای بزرگ کاملا او را بخشیده و احساس آرامش بیشتری داشته باشد. ولی دعاهای او در حق شما مستجاب خواهد شد. شما فکرتان راحت خواهد بود، احترامتان بالا می رود و خانواده تان دوستتان خواهند داشت. مادر شما از همه ی افکار شما ( روحتان) با خبر است چرا که او خودش از همین جنس ( روح) است و این ارتباط روحانی شما قویتر است. شما شاید در زمان حیات او می توانستید بعضی مسائل را از او مخفی کنید ولی امروز نمی توانید چون او از عمق احساسات و روح شما با خبر است. مادر شما از اسم تازه ی خواهرتان خوشش می آید و آن را تصدیق می کند. اگر خواهرتان مجرد است احتمالا شوهر خواهر کرد و اگر متاهل است احتمالا باردار خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Saria : سلام وقت بخیر.این خواب از زبونه خواهرمه.خواب دیدم خاله پدرم ازکربلا اومده و برای همه ما کادو آورده,من یکی از کادوها رو باز کردم گردنبند بود عکس حرم امام علی بود من گفتم السلام و علیک بعد دقیق یادم نمیاد که کدوم یک از پسرانش رو گفتم یا امام حسن یا امام حسین,بعد گفتم بالاخره یکی از کربلا برا من کادو آورد خانواده هم نگاش میکردن بعدخواهرکوچیکم(یعنی من) باذوق و شوق خیلی زیاد گفت امام زمان ظهور کرد همه چی مثل گذشته شده و واقعا ظهورکرده بودن.
برای خواهرکوچیکم(یعنی من)حلقه آورده بود(دقیق یادش نیست ک حلقه بود یا انگشتر) شبیه طلا بود البته همه چیزایی که آورد برای هممون طلایی رنگ بودن. حلقه رو دستش کرد گفت خیلی خوشگله اندازه دستش بود. برا یکی دیگمون گُلِ سر آورد برای بابام یچیزی آورد نمیدونم چی بود ولی بزرگ بود.
کادوهای بقیه هم یادم نمیان.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خاله پدرتان برای خوشبختی شما متوسل به امام حسین ع شده و دعاهای خیر او در حق شما مستجاب خواهد شد. شما تمایلات و تعهداتی دارید که برای حاجت روایی متوسل به حضرت علی ع شده و ایمانتان قویست. خواهر کوچکتان به عشق و موفقیت در زندگی خواهد رسید و انشالله توسل او به امام زمان ع برایش باعث حاجت روایی اش خواهد شد. او نسبت به کاری متعهد می شود و یا ازدواج می کند ( اگر انگشتر دست چپ بوده ازدواج است). فکر کسی که گل سر گرفته به آرامش می رسد و پدرتان هم خیالش راحت خواهد شد. انشالله همه تان حاجت روا می شوید. تشکر از همراهیتون.
نیلوفر : سلام، مادرم فوت شده و خواهرم که حامله اس خواب دیده که یکی از دوستای قدیمش که الان ارتباط ندارن براش کادو فرستاده که داخلش دوتا کادو بوده و کلی آب نبات کَره ای،یه کادوش آینه جیبی قیمتی وخوشگلی که داخل جعبه مقوایی خوشگلی بوده و یه کادوی دیگه که خیلی قیمتی و زیبا بوده و من هم کنارش بودم و تا اون کادو دوم رو باز کرده به خواهرم گفتم که چیز گرونی برات گرفته باید یه چیزی برای دوستت بگیری. بعد خواب دیده که با مادرمون سر سفره نشستن و همه فامیلای شوهرش بودن زیادم بودن و کلی تخم مرغ خام شکسته و همزده میریختن رو غذاها میخوردن و غذاهاشون کم بوده خواهر و مامانم نشده چیزی بخورن، غذاهاشون عجیب و بدمزه بوده و خودشونم هی از غذاها تعریف میکردن، خواهرم مزه زهم تخم مرغها رو یادشه، بعد خواهرم که سیر نشده رفته از توی یخچال سیب زمینی یخ زده بدمزه خورده، ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. خواهر شما به جشن و خوشی و لذت در زندگی اش خواهد رسید و درک بالایی نسبت به مسائل خواهد داشت. همینطور جشن و شادی و زندگی خوبی خواهد داشت. اما فامیل شوهرش همه دل شکسته و ناراحت خواهند شد و احساس اندوه می کنند. آنها نمی توانند از همدیگر حمایت کنند و کمکی هم به خواهر شما نمی کنند یا به فکر مادرتان و دعای خیر برای او نیستند. زندگی فامیل شوهر خواهرتان اصلا خوب نیست. آنها با سردی و احساسات سرد و بی تفاوتی با خواهرتان رفتار می کنند. خواهرتان هم از بی خردی و ساده لوحی و بی تفاوتی ایشان ناراحت می شود. تشکر از همراهیتون.
نرجس : سلام خانم هراتی جانم. خواب دیدم کلی گلگی که از محبوبم داشتم، روی تکه های کاغذ باطله با عجله و با خطی درشت و بد خط مینوشتم و دونه دونه کاغذها رو پر میکردم و میدادم دستش بخونه با عجله. خیلی خطم بد بود. بعدش کاغذا رو گرفت و گفت دنبالم بیا، به سمت حیاطی ناآشنا و در خروجی رفت فکر کردم عصبانیه. نرسیده به در پیچید پشت دیوار، قایم شده بود. بعد که بهش رسیدم اومد بیرون از پشت دیوار اما اینبار چهره برادرم بود اما من به چشم محبوبم میدیدمش. سفیدتر از همیشه، با قیافه مهربون و لبخندی وسیع. یک کمد پارچه ای تاشو صورتی رنگ تو دستش بود و به سمتم گرفت و گفت چون خیلی دوست داشتنی هستی برات کادو گرفتم. از فرط خجالت و شرمندگی بغضم گرفت.با تشکر. خانم هراتی جان، من سومین باره که حساب کاربری ایجاد میکنم. هر بار با تغییرات سایت دیگه مشخصاتم برای سایت قابل شناسایی نیست.چاره چیه؟
فریبا هراتی
: سلام. برای مشکلاتی که با حساب کاربریتان دارید، با واحد پشتیبانی از طریق تلگرام یوتاب @yotaabcom تماس بگیرید. بنده از مسائل فنی اطلاعی ندارم ولی تا جایی که می دانم تغییر در سایت بوجود نیامده. شما هنگام ثبت نام برای ورود به سایت باید اسم و رمز کاربریتان را دوباره تایپ کنید و اگر سعی کنید که آن را کپی کرده و کپی پیست کنید، ممکن است نتوانید به سایت وارد شوید. باز اگر مشکلی دارید با واحد پشتیبانی تماس بگیرید. تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما روی عشقتان قضاوت اشتباه کرده اید و او حرف شما را می شنود و با این وجود عاشق شماست. تمام حرفهای بدی که به او زده اید در خاطرش هست ولی با شما با مهربانی برخورد می کند. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام وقت بخیر لطفا خوابم نمایش داده نشه
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما متحول خواهد شد. شما مهارت ها و استعدادهای زیادی دارید که از آنها استفاده نکرده اید و یاد می گیرید که قدر خودتان و زندگی تان و عمرتان را بدانید. شما باید شروع کنید به زندگی کردن و دست از غصه خوردن و منفعل بودن بردارید. شما شخصیتی مهربان دارید ولی خودتان هستید که می توانید در گذشته باقی بمانید و غصه بخورید یا بسم الله بگویید و بروید به سمت اینده تان. عناصر و مولفه های مختلفی که باعث شکل گیری زندگی تان می شود و می توانید زندگی عالی را داشته باشید، در زندگی تان موجود است و شرایط خوبی پیش پای شما می آید که کاملا می توانید تولدی دوباره داشته باشید و از افسردگی بیرون بیایید. تشکر از همراهیتون.
Raha : سلام خواب دیدم خواهرام مریم شیما آومدن بایه جعبه سفید پیشم دادنش ب من داخل جعبه ی سالادنیمه خوردهکلم وهویج بدون سس وفلفل دلمه سبزوزردخردشده)بایه تبلت سفیدمن خوشحال شدم ب شیماگفتم مرسی بابت کادوک گفت من نگرفتم رضاگرفته دوسپسرسابقت)مریم گفت بیاالان دم دره (خونه نبودیم)دویدم سمتش خوشحال بغلش کردم از پشت بعدرضاگفت بریم پیاده روی منومریم رفتیم همراهش بهش گفتم چراآومدی اینجاگفت دیدم گوشی نداری گفتم هم بخرم هم ببینمت گفتم دیگه چیکارمیکنی گفت مامانم دختردیده میخوام ازدواج کنم(قبلاهمچین دروغیگفته بود) عصبانی شدم ازحرفش وکادوش پرت کردم سمتش بهش گفتم ازاینجابرومن گوشی دارمگفت من دروغ گفتم نکن اینجوری.بعدی دفه یه قوچ سفیدبزرگ باشاخ گردزد زیرش بردش سمت بالاوهی باسرش مینداختش بالانمی ذاشت بیافته زمین من خندیدموگفتم این قوچ منه هرکی اذیتم کنه حسابش میرسه
فریبا هراتی
: سلام. دوست پسر سابق شما معتقد است که خیلی خوب شما را می شناسد. او سعی کرده از استعدادها و توانایی های شما سو استفاده کند. او معتقد است که شما وقتتان را صرف کارهای کوچک در زندگی می کنید اما باید به مسائل مهمتری مشغول باشید و زمینه ی رشد خودتان را فراهم کنید. از نظر او شما تصمیمات و انتخاب های ناعاقلانه ای برای زندگی تان می گیرید؛ زود گول می خورید و باید روی مسائل و تصمیم گیریهایتان، دوباره فکر کنید. شما حالا مسائل را شاید واضح تر از گذشته می بینید، سرسختی شما برای دفاع از خودتان و مقاومت و توانایی شما زیاد شده و احساس پر انرژی بودن دارید. شما می خواهید مسئله ی احساسی زندگی تان را در برابر دوستتان حل و فصل کنید و به پیش بروید. شاید شما نتوانسته اید او را خوب بشناسید و در قضاوت در باره ی او ساده لوحی به خرج داده اید. اما شما از خودتان با قدرت دفاع می کنید و نمی گذارید که کسی گولتان بزند. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام..دیشب خواب دیدم یکی که تو خواب دوستم بود ولی در واقعیت اصلا ندیدمش یه عالمه لباس برام هدیه اورده بود یکی از یکی قشنگتر و بهم گفت از بینشون انتخاب کنم
فریبا هراتی
: سلام. شما تصویر جدیدی از خودتان به دنیا ارائه خواهید داد و رفتارهای تازه و مثبتی از خودتان بروز می دهید. تشکر از همراهیتون.
سوسن : سلام، من خواب دیدم که با برادر زاده ام ک 2سالش هست اگه امکان داره خوابم نمایش داده نشه لطفا
فریبا هراتی
: سلام. مادر این آقا روی شما نظر مثبت دارد و اصرار او بر این است که پسرش برای ازدواج با شما ارتباط برقرار کند و شما را بشناسد و تمایل دارد که شما عروس او باشید. اما این آقا به شما علاقه ندارد و اگر ارتباط شما با مادر او هم قوی شود، باز او به شما توجهی نخواهد کرد و این کار باعث خواهد شد که شما ناراحت شوید. خواهر شما می داند که شما چقدر برای زندگی با این آقا شایسته هستید و مادر او هم همین نظر را دارد ولی کسی که شما به او علاقه دارید، هیچ علاقه ای به شما ندارد و تلاش شما برای رسیدن به او باعث ناراحتی فکرتان خواهد شد و در اینصورت، تصویر ذهنی شما در ارتباط با این مسئله، همیشه در خاطرتان باقی خواهد ماند.تشکر از همراهیتون.
vahideh : سلام خانم هراتی عزیز،
تو خوابم انگار داخل یک کلاس قرآن هستم که در بچگی میرفتم و دوست دوران دبستانم هم کنارم نشسته که یک آقایی که میشناسمش خودش نه ولی بردارش مامور پست هست یک بسته بزرگ میاره به معلم قران میده(درواقع معلم پسرعموم میشه) و میگه که برای منه، منم با ذوق پامیشم میگیرم و خیلی هیجان زده به بچه ها میگم این کادو از طرف زن عموی مرحوممه انگاری از قبل می دونستم که همچین بسته ای قراره به دستم برسه(زن عموم وقتی من ۶ سالم بود فوت کرده) یهو فضا عوض میشه و من داخل باغ بزرگی هستم که خانواده داییم هم اونجا هستن از یکی از دختر داییم می پرسماینجا برای شماس؟؟ میگه آره و کلی جای سرسبز و پر از درخت های تازه کاشته شده هست و من درحالی که دارم باجزئیات به کل باغ نگاه می کنم میگم که من عاشق ته باغم که به کنار دریا راه داره (اون قسمت باغ و راه ساحلی چندین بار تو خواب های جداگونه دیدم)و اونم تایید می کنه و باز دوباره فضای خوابم عوض میشه و این دفعه من تو خیابون خونه خودمون هستم که زن عموم که همسایه هم هستیم جوجه اردک به دست میاد و میگه که داره این اردکتون میاد سمت ما ، بیا تحویل بگیر من ازش میگیرم و میخوام برم داخل خونه که از لونه مرغ ها صدا میشنوم یکم جلوتر که میرم میبینم انگار مرغ داره با ی چیزی جنگ میکنه و دو تا جوجه شو یک چیزی گیر انداخته ، بابامو صدا میکنم بابا که جلوتر میره بچه مار که سرش جدا شده رو از لونه میکشه بیرون و میندازه به یک طرف به بابا میگم انگار یکی دیگه هس و بابا برای دومی هم اقدام می کنه داخل حیاط داخلی خونه میشم(تو خوابم خونه قدیمی مونه که با حیاط خونه با یک در دیگه جدا کردیم و با درخت انگور هم کل حیاط داخلی مسقف شده) می بینم مامان و عموی مامان دارن باهم سر قیمت خونه حرف میزنند و عمو مامان قیمت پیشنهادیشو میگه قبل ماجرایی هست(یادم نیست چه ماجراییُ میگه) من با دیدن عموی مامان یاد کادو ارسالی می افتم(در واقع زن عموم دختر همین عموی مامانم میشه) وبه مامان میگم که زن عموم برام ست دیگ فرستاده ، برای مامان نشون میدم سه تا دیگ روی هستند که انگار قبلا استفاده شده باشه و رو در هاشون یک قسمتی سیاه شده مامان اونارو جلوش گذاشته و بادقت دستمال کشی میکنه، همه تعجب می کنند که چطوری ارسال شده چون زن عموم خیلی وقته فوت شده، روی بسته پستیُ شوهرخواهرم میخونه و میگه جاویدی کیه؟ و من میگم منم چون کسی شک نکنه به این فامیلی ارسال شده و رو به شوهر خواهرم میگم شاید زن عمو به آقای ک اینو فرستاده قبل مرگش سپرده بعدها اینو برای من ارسال کنه!!! شوهر خواهر تاریخ مرگ اون فرد فرستنده رو چک می کنه و میگه امکان پذیر نیست چون فرد فرستنده دقیقا یک سال بعد فوت زن عمو فوت شده۔ این موقع شوهرخواهرم به شوخی میگه برات از جهنم گیفت ارسال کردن و میخنده
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که در زندگی تان مطابق با دستورات خدای بزرگ زندگی کنید و البته هنوز خیلی چیزها هست که باید در این رابطه بیاموزید؛ ولی به پاداش سعی تان برای یک روش زندگی سالم و صحیح، خداوند به شما پاداش داده و خبرهای خوشی خواهید شنید. دعای مرحوم زن عمویتان در حق شما مستجاب خواهد شد و زندگی تان تحولی مثبت پیدا خواهد کرد. خانواده ی دایی تان به موفقیت و خوشبختی در زندگی شان می رسند و احساس مثبتی در زندگی شان جریان می یابد. زن عمویتان معتقد است که شما شخصیتی مهربان، روحی آزاد و انعطاف پذیر دارید و دعا کرده که شما از جمیع خطرات در دنیا در امان باشید و شخصیتی با ظرفیت و با جنبه داشته باشید، نگرش هایتان در مورد زندگی درست باشد و بتوانید زندگی تان را خیلی خوب مدیریت کنید و با پشتکار زیاد به موفقیت در زندگی تان برسید. خطری شرایط مالی شما و یا خانم های فامیل شما را تهدید می کند؛ ولی شما متوجه ی این خطر نیستید و از مواجهه با واقعیت خودداری می کنید.پدرتان سعی می کند که این نگرانی را از زندگی تان دور کند. خود زن عمویتان ( روحش شاد) هم شخصیتی با ظرفیت و مهربان داشته و جاویدی اشاره به پروردگار بزرگ دارد که یعنی زن عمویتان از خدا خواسته که شما موفق با ظرفیت و قوی باشید. باقی خوابتان ساخته پرداخته ی ذهنتان است و تعبیر ندارد. تشکر از همراهیتون.
xanum : سلام خانم هراتی گلم، من کمی پیش خواب دیدم سر کارم هستم یک نفر برام هدیه فرستاده همراه با نامه که بازش کردم خیلی خوشم اومد از متن و هدیش یه لباس خواب مارکدار قهوه ای گوجی بود جنس پارچش عالی و با چندتا کیف که خودم باید انتخاب میکردم اولش فکر کردم علی دوس پسرم فرستاده، توی خواب یادم افتاد که این شخص قبلا هم هدیه برام فرستاده بود و من نمیشناختمش که تا اخر کارم نمیدونستم کیه و خیلی مشتاق بودم بشنامس که پیام ناشناسی دوباره برام اومد که من فکرم رفت سمت خواستگارای دیگم که فکر میکردم یکی از اونا هستن ولی این شخص گفت میایم خواستگار با مادرم بعد میشناسی که کیم، که قبل خواستگاری نشست روبروم و نمیذاشت چشامو باز کنم ببینم کیه، با ماسک چشام بسته شده بود نمیتونستم بازش کنم و نیمتونستم ببینمش ماسکو زده بودن رو چشمام، ولی دستاشو لمس کردم ببینم میشناسمش یا نه که حس کردم دست بچست و دستای بچگیه داداشم تو ذهنم تداعی شد بعد گفتم امروز بیاین خونه همدیگرو بشناسیم که مادرش با اقوام اومدن و مادرش خیلی راضی تر از خودش بود که بمن گفتن برو حاضر شو و میدونیم پسره هم دنبال دختر پاک و باکره میگرده چون خودش پاکه و براش مهمه تو هم باشی و منم به رو خودم نیوردم که دوس پسر داشتم، به جای لباس رسمی خواستگاری اولش خواستم شال صورتی سرم کنم ولی بعد لباس محل کارمو پوشیدم با مقنعه سرتاپا سیاه بجز جورابام که طوسی شد، کفش قرمزم پام کردم ولی دیدم بزرگه و خاکی شده کهنه شده درش اوردم، موقع اومدن پسره مامان من یه جوری شد و دهن کجی کرد و سبزی پاک میکرد، من ناراحت شدم و محل نذاشتم، پسره اومد تو و لباس عروسو توی گوشیش به همه نشون داد و مامانم خوشش اومد و با مادرش نشستن اشپزخونه و بمن گفتن برو با خودش حرف بزن منم درو باز کردم دیدم یه پسر تقریبا بلند تر از من مسن تر از من با صورت سفید انگار کرم پودر زده باشه و موهاش تا شونه بلند پرسید حالا از من خوشت اومد؟ منم یه سری تکون دادم و شروع کرد به تعریف کردن مریضیش که برص داره و میخواست توضیح بده منم اصلا برام مهم نبود مریضیش بهش گفتم بیا تو دم در بده بیا توضیح بدم حکم برص برای ازدواج زن و مرد چیه که اومد تو کفشاشو دراورد که چندتا کفش شد یهو جفت کردم جف کامل نشد گفت آیلار کفشارو ولش کن با اونا ور نرو بیا بشینیم حرف بزنیم و خواستم لباس عروسو نشون بده که بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما از شرایط موجود در زندگی تان می ترسید و نیاز به حمایت و پشتیبانی دارید. شما نگران هستید که با واقعیت های سخت مواجه شوید و یا تاثیر اشتباهی روی دیگران بگذارید. سعی می کنید که رفتاری ناب و با پرستیژ ای خودتان رائه کنید با سیاست حرف بزنید، پاک و معصوم باشید محافظه کارانه رفتار کنید و عقلتان را همه جوره به کار بیاندازید. شما با وجودی که شخصیتی احتماعی دارید، اما نسبت به بعضی مسائل احساس می کنید که به اندازه ی کافی مجرب نیستید و چشم و گوش بسته رفتار می کنید. مادرتان از این کارهای شما لجش می گیرد. شما در حقیقت باید خودتان را باور کنید که شخصیتی قوی و مصمم و مستقل و خودمختار دارید. مقام و احترامتان نزد دیگران بالاست. خانواده تان حمایتتان می کنند و متمول و مرفه هستید. این ترسها را کنار بگذارید چون اگر اعتماد به نفس نداشته باشید، نمی توانید راجع به آینده تان تصمیم درستی بگیرید. تشکر از همراهیتون.