تعبیر خواب هدیه
اگر کسی در خواب دید که دیگری به او هدیه گرانبهایی داد، مال فراوان به او می رسد. اگر چیز عطا شده خوب بود و مورد پسند همگان بود، دلیل بر نیکویی و خلاف آن دلیل بر زیان و آسیب است. اگر وعده به او دادند که در حق او عطایی خواهند کرد، دلیل بر دروغ و فریب است. اگر او به کسی هدیه ای داد، خیری به آن شخص می رسد.
اگر خواب ببیند به همسرش هدیه می دهد، علاقه او به همسرش زیاد می شود و اگر قهر باشند با یکدیگر آشتی می کنند.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر هدیه گوشت لطیفی بود، خیر و نیکی است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیند هدیه به وی داد، باید دید که آن عطا چه باشد و عطا دهنده معروف است یا مجهول، یا زن جوان است یا پیر، آنگاه تعبیر کند. اگر ببیند که آن چنان است که مردم آن را دوست دارند، دلیل بر نیکویی است. اگر به خلاف این باشد، دلیل برمضرت است.
اگر ببیند آن عطا به وعده خطا بود، دلیل بر دروغ است. اگر آن عطا جامه بود، یا میوه یا چیزی شیرین، دلیل است که با بزرگان پیوندد و منفعت یابد. اگر ببیند که جهودی یا ترسائی عطائی به وی داد، دلیل است که عطا دهنده مسلمان شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: هدیه در خواب، فرزند است. اگر دید که کسی عطائی به وی داد و او بگرفت و شکر گفت، دلیل بر زیادتی مال و تندرستی است. اگر شکر نگفت به خلاف این است.
جابر مغربی می گوید: هدیه در خواب، اندیشه و فکر است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مهدخت : با سلام و احترام
خواب دیدم که خانوادمون تو قرعه کشی مقدار زیادی پول برنده شده بودیم و بعد پدر و مادرم رفته بودند و یه گوشی گرون 40 میلیونی برای من هدیه خریده بودند و به من دادند و من تعجب کردم و خوشحال شدم ولی تو خواب پیش خودم گفتم حالا دو تا خواهرام حسودی میکنند که بابا و مامان فقط برای من گوشی گرون خریدند (ازین نظر ناراحت بودم) و البته ازین که انقد پول برای گوشی دادند کمی هم ناراحت بودم. و قرار بود بقیهٔ پول رو باهاش خونمون رو بزرگتر کنیم. بعد من گفتم خیلی گوشی گرونی برای من خریدید، حالا اگر برا خونه کم آوردیم من این گوشی رو میفروشم تا مشکلمون حل بشه.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما به سود فراوانی خواهید رسید و به دستاورد بزرگی می رسید شما با آدمهای بسیار مهمی ارتباط پیدا خواهید کرد و در همه ی زمینه ها اطلاعات بسیار مهمی دریافت می کنید. شما در جایگاه بالایی قرار خواهید گرفت و دیگران برایتان احترام زیادی قائل خواهند شد که حتی ممکن است به شما حسادت کنند. شما می خواهید با استفاده از موفقیت هایی که کسب می کنید امنیت و اعتبار خودتان را قویتر کنید و روحیه تان را بالاتر ببرید و به امکانات بهتری برسید. شما سعی می کنید که زندگی تان را متحول کنید وگرنه این ارتباطات قوی به چه دردتان خواهد خورد؟ تشکر از همراهیتون.
ریهام : با سلام وتشکر از تعبیرهای بسیار خوبتون
دختر عموم که مجرده خواب دیده که یکی از عموهام از مشهد براش یه دستنبد وگردنبند
چشم نظر سوغات اورده
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. عموی شما برای او از امام رضا ع درخواست و دعا کرده که او همسری خوب و تعهدی پایدار را در زندگی داشته باشد و اینکه او بسیار خوشبخت باشد و کسی قادر به چشم زدن او نباشد. تشکر از همراهیتون.
آرام : سلام.خسته نباشید. خانم هراتی من دخترم ۱۵ سالش هست خواب دیدم که انگار براش خواستگار اومده بود و برای من و دخترم کادو فرستاده بودند من کادوی خودم رو باز کردم و دیدم سه تا ساق دست خیلی خیلی زیبا از جنس مخمل و سه رنگ متفاوت بود و یکیش هم طلایی رنگ بود و روی ساق حالت لوزی لوزی شکل مثل توری بود یعنی وقتی دست میکردی این لوزی شکل ها روی دست میفتاد و پوست دست پیدا بود و من خیلی خوشحال بودم ومیگفتم چون دیدند که من ساق دستم میکنم اینها رو برام خریدند وبا خودم میگفتم 3 تا ساق هست حتما هر کدوم رو 30 هزارتومن خریدند و سه تا با هم شده 100 هزار تومن و دو نفر غریبه هم کنارم بودند اونها هم گفتند چه قدر اینها قشنگ هست و در خواب هم پدر ومادر داماد رو دیدم ولی داماد رو ندیدم و دیدم که سوار ماشین شدند و رفتند .با تشکر از وقتی که میگذارید و صبوری شما.روز خوش.
فریبا هراتی
: سلام. برای دخترتان خواستگار خواهد آمد و آنها شما را به خاطر نوع تربیتی که دخترتان را با آن بزرگ کرده اید، قدرت و استحکام و ثباتتان در عقاید و آرامش و نظم و انضباطی که در زندگی تان دارید تشویق و تحسین خواهند کرد. آنها می خواهند روابط دوستانه تری با شما داشته باشند و شما مهربان برخورد می کنند . معتقدند که شما هم شخصیتی مهربان و حساس دارید که آنچه که در فکرتان هست را به نمایش می گذارید و نقش بازی نمی کنید. شما هم فکر می کنید که اینها می توانند روابط موفقی با شما برقرار کنند. دخترتان را هم می پسندند. تشکر از همراهیتون.
علی : سلام.خواب دیدم با خانمم به خانه دایی ام رفتم و از توی کمد اونحا سه تا کت پیدا کردم که ظاهرا چند سال پیش بهش هدیه داده بودم،کت اولی را که به رنگ سبز مغز پسته ای کم رنگ و راه راه بود رو پوشیدم که خیلی برام گشاد بود ،ولی کت دومی رو که دیدم یه کت تک اسپرت سرمه ای چهار خونه ریز بود که خودم و خانمم خیلی ازش خوشم اومد و افسوس خوردیم که چرا اینو به دایی ام هدیه دادم ولی اصلا کت سومی رو ندیدم.ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما در مورد انجام کاری تجربه ی کافی ندارید و نمی توانید به خوبی دایی تان آن کار را انجام دهید ولی دایی شما در انجام آن کاملا موفق خواهد بود. شما شخصیتی قوی، با ثبات و محکم و قانونمند دارید و در زندگی و کارتان از خودتان منیت نشان نمی دهید و این طرز رفتار برازنده ی شماست و باید اینگونه رفتار کنید. دایی شما از شرایط خوبی در زندگی برخوردار است و منابع حمایتی متفاوتی دارد که شاید با دعای شما این منابع را بدست آورده ولی شما از کم و کیف زندگی او با خبر نیستید و نمی دانید که منابع درامد یا حمایتی او از کجا تامین می شود. تشکر از همراهیتون.
Bahar : با سلام خدمت خانم هراتی گرامی
خوابی دیدم که داخل خانه فعلی هستم ولی همه جا سفید بود با این حال که خانه پر از وسایل بود ولی همه جا سفید بود نور بسیار زیادی از سفق می تابید انگار روز روشن بود خانواده عمویم با زن عمو و دخترش به خانه مان آمده اند(به دلیل شراکتمان که قبلا داشتیم بین دو خانواده بهم خورده و رابطه ای سرد با هم داریم ) دختر عمویم که هم سن هستیم لباس سفید پوشیده بود و صورتی خندان طرف من آمد و روبوسی کرد من حتی داخل خواب از آمدنشان تعجب کرده بودم باز هم جلو رفتم. یک حالت آشتی پیش آمد من رفتم داخل اتاق خواب سرم را زیر تخت کردم انگار دنبال چیزی می گشتم زن عمویم آمد داخل اتاق با من کمی حرف زد زیاد باهاش حرف نمیزدم دختر عمویم آمد گفت باهم حرف بزنیم من هم گفتم باشه نشست با صورتی خندان به من یک کارت هدیه داد و گفت داخل آن ۸۰۰هزارتومان داخلش پول است واین حق توست من هم بهش گفتم من که دنبال پول تو نیستم. به من گفت نه این یک هدیه هست و تو باید بگیری برادرم که داخل اتاق آمد گفت الان براش آوردی چقدر دیر به این فکر افتادی.
خانم هراتی گرامی من شب قبل نماز و قرآن خواندم و توسل به حضرت علی ع کردم چون شب عید غدیر بود صبح باز قرآن خواندم و از حضرت کمک خواستم که راه درست را نشانم بدهد و این خواب را دیدم.
باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. روحیه شما عوض خواهد شد و مثبت اندیش و خوشبین خواهید بود. اتفاقات خوب و امید به زندگی تان راه می یابد. رفتار دختر عمویتان هم با شما مثبت و صلح طلبانه می شود و شما باورتان نمی شود. می خواهید سعی کنید که از کارها و زیرو بم قضایا سر دربیاورید که چرا اینطور شده. به موفقیت و دستاوردهای مادی و ثروت می رسید. حضرت علی ع دعای خیر در حق شما کرده و انشالله به خواسته هایتان می رسید و باید سعی کنید که کینه ها و کدورت ها را کنار بگذارید. جلوی ضرر را هر جا بگیرید منفعت است. اگر دختر عمویتان حق شما را به شما داد و یا خواست اشتباهاتش را جبران کند، او را بپذیرید و ببخشید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام
من خواب ديدم خواهرم يك بسته ي كوچيك اورد داد بهم و گفت اين دوتا بليط امام رضا براي تو و فريد(دوست پسرم كه مدتيه قهريم)گرفتم بريد با هم ديگه زيارت من خوشحال شدم و خيلي تعجب كردم ،بسته رو گرفتم و خواهرم رفت اما با خودم گفتم اين كه نميدونه ما ديگه قهريم،(در واقعيت هم اطلاع ندارن)حالا چطوري بهش بگم كه نميتونيم بريم...البته من شب قبلش خيلي به سفر كربلا فكر ميكردم و ناراحت بودم كه نميتونم برم،نميدونم اين خواب تحت تاثير فكرام هست يا نه.متشكرم
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما می گوید که برای رسیدن به اهدافتان و شروعی تازه باید هزینه ای بپردازید و باید تلاش کنید. برای رسیدن به اهدافتان باید متوسل به امام رضا ع شوید و خواهر شما در خواب همان جنبه ی عقلانی و نصیحت پذیر شماست که به شما می گوید که اگر می خواهید به خواسته تان برسید و شروعی تازه داشته باشید باید توکل به خداوند کنید و مصلحت خودتان را در آن چیزی بدانید که خداوند برایتان می خواهد. هرگز چیزی را با زور از خداوند نخواهید و بگویید راضی ام به رضای تو و اگر صلاح من در اینست که روابط ما باهم خوب شود، خودت در حفظ رابطه ی ما گشایشی حاصل کن. به این منظور متوسل به امام رضا ع شوید تا برایتان دعا کند. تشکر از همراهیتون.
خرسند : سلام خانم هراتی، خسته نباشید
مادرم خواب دیده که در یک خیابان نسبتا شلوغ پدرم به اعضای خانواده اش هدیه می دهد. هدیه ها در جعبه هایی بوده اند. جعبه ی برادرم که باز شد در آن یک گیتار بوده. در جعبه ی مادرم یک قابلمه چودنی بزرگ بوده که چودن کف آن مقداری ریخته بوده. اما قطر قابلمه از قطر جعبه بزرگتر بوده و به جعبه نمی خورده که یک همچنین قابلمه ای در آن باشد. بقیه کادو ها رو مادرم یادش نیست. بعد یک ماشین باری در جلوی او می ایستد که در پشت آن آدم هایی بوده اند. عمه ام که با او ارتباطی نداریم با یک پسر بچه ای در بغل و یک پسر کوچک دیگر که هر دو پسرانش بوده اند از ماشین پیاده می شود. مادرم از دیدنش خوشحال می شود و جلو می رود. اما عمه ام به دنبال کار خودش بوده و به مادرم توجه ای نمی کند. گویا انها می خواسته اند به جای تفریحی یا زیارتی بروند. پسر بزرگتر پیش مادرم می ماند تا با او به جایی برود. بعد مادرم وارد سالنی می شود که در آن مجلس قرائت قران بوده و مادربزرگ و خاله هایم آنجا بوده اند. خانم جلسه ای به خانمی که مادرم او را می شناخته می گوید بخوان و مادرم به او که گویا حافظ قران هم بوده کتاب قران عثمان طه می دهد و آن خانم با صوت بسیار خوب قران می خواند . مادربزرگم دوست داشته مادرم آن قران را به او بدهد تا آن را به دوستانش در آنجا بدهد، چون در مجلس قران بوده اما قران عثمان طه کم بوده.
ببخشید زیاد شد. خیلی ممنون از وقت و تعبیر خوبتان
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. برادر شما پایه و اساس محکمی برای چیزهایی که در ذهنش دارد خواهد داشت و در زندگی موفق شده و به هارمونی می رسد. مادرتان نگرش های قوی و سفت و محکمی دارد و وقتی می خواهد کاری را انجام دهد آن را با قاطعیت ابراز کرده و انجامش می دهد. او سرسخت تر از آن است که به نظر می آید. افراد و کارهای زیادی در زندگی شما در جریان هستند که خیلی مهم نیستند. عمه تان کارهای زیادی دارد و اهداف جدیدی هم در سرش هست و سرش به کار خودش گرم است و فقط وقتی به مادرتان احتیاج دارد از او کمک می گیرد. امید مادرتان در زندگی اش به ایمانی است که از بچگی در دل او نهادینه شده و فرهنگ و اصالت اوست. مادر شما ایمان و اصالت ذاتی دارد. زندگی اش در پناه خداوند انشالله با موفقیت به پیش می رود. تشکر از همراهیتون.
saham : سلام خانم هراتی عزیز.شوهرم توی کویت یه مغازه داره که الان فقط شوهرم توش کارمیکنه وپدرشوهرم ازش درخواست میکنه بابت اینکه سالهاقبل من راهش انداخته بودم بایدبهم هرماه پول بدی اوایل بهش میدادامااین یکساله که نمیده.
دیشب خواب دیدم اتاقی که خونه پدرشوهرم داره درش بازمونده وهمه توی اتاق تردد دارن و به وسایلم دسترسی دارن من ناراحت شدم ولی بحثی نکردم و رفتم تواتاق مادرشوهرم که شنیدم پدرشوهرم به خانمش میگه نگا کن پول براخانمش میفرسه وبه من میگه ندارم(شوهرمومیگه)بعداومدتواتاق ویه دسته اسکناس که نصفشومن مصرف کرده بودم بهم دادگفت:بيااين پولات تو كشو اتاقت بودن و رفت،منم ناراحت شدم ازاينكه توي اتاقم ميگشته رفتم در اتاقموقفل كردم وقهركردم كه برم مادرشوهرم جلوموگرفت گفت به خداتودلش چيزي نيست ومنم به پدرشوهرت گفتم ممكنه اين پولا رو پدرش (پدرمن)بهش داده ازكجاميدوني،بعدگفت توروخداناراحت نشوبيابهت سوغاتيتو(ازكويت)بدم منم باهاش رفتم برام دودست لباس زمستوني ضخيم و يه دست لباس و لباس زيربراشوهرم و يه پاكت كاكاوو داداز بس لباسام خوشكل بودن ناراحتيمويادم رفت وبغلش كردم وتشكركردم و ازشدت خوشحالي بالاپايين ميپريدم و ازشون عكس گرفتم كه برا شوهرم بفرسم ولي خواهرشوهرام باحسادت نگاهم ميكردن كه بعدش مادرشوهرم شروع كردبه نصيحت كردنم.خيلي ممنون ازتعبيراي خوبتون
فریبا هراتی
: سلام. پدر شوهر شما به خاطر اینکه شوهرتان حق او را نادیده می گیرد خیلی ناراحت است و مرتب کندوکاو می کند که بفهمد شما چقدر در زندگی تان دارید یا ندارید و اینکه وضع شوهرتان خوب است و تعمدا به او چیزی نمی دهد، یا وضعش بد است و شما هم چیز زیادی از او دریافت نمی کنید. او از اینکه شما شرایط خوبی داشته باشید ولی هیچ حقی برای او در نظر نگیرید ناراحت می شود و امیدوار است که اگر شوهرتان درامدش خوب باشد به او هم کمک مالی کند و حق او را نادیده نگیرد. مادر شوهرتان از ته دلش و با تمام وجود برای شما آرزوی خوشبختی دارد و می خواهد به رفاه کامل برسید و امنیت داشته باشید و عشق و روابط صمیمی تان با همسرتان هر روز عالیتر از قبل شود. خواهر شوهرانتان هم از اینکه همسرتان موجب رفاه بیشتر آنان نمی شود به شما حسادت می کنند. به هر جهت درست است که همسرتان زحمت می کشد و کار می کند ولی اگر مغازه ای در کار نبود، کاری هم نبود. بنابر این سعی کنید اقلا مقداری از درامدتان را برای ایشان هم در نظر بگیرید تا آنها هم بتوانند راحت زندگی کنند و بین شما و آنها دشمنی به وجود نیاید. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام وخسته نباشيد خواب ديدم براي دوست پسر سابقم محمد كه رابطه ي جدي داشتيم اما به خاطر مادرش كه كس ديگه اي رو براي ايشون در نظر گرفته بود، هديه اي گرفته بودم ،(البته بعد از جدايي نه من ازدواج كردم و نه محمد، اما من الان با كس ديگه اي به نام سهيل در ارتباطم در واقع دليل جدايي ما دعواهايي بود كه پيش ميومد وگرنه محمد اون دخترو نميخواست) وقتي رفتم در خونشون سهيل همراهم بودم زنگ خونشونو زدم مامانش جواب داد بهش گفتم به محمد بگين بياد ميخام چيزي رو بهش بدم اما مامانش نميزاشت ولي انقدر اصرار كردم و گفتم راضيه جون فقط همين يه بار اين هديه رو بهش بدم ميرم ، قبول كرد و گفت محمد خيلي ناراحته پايين توي سوييته برو اونجا پيشش، وقتي رفتم سمت در سوئيت به سهيل گفتم تو نيا من خودم تنها ميرم(نميخواستم محمد سهيل رو ببينه ميخواستم يه جوري پيشش نشون بدم كه با كسي در ارتباط نيستم) اما سهيل اصرار داشت كه نه من باهات ميام و به زور ميخواست بياد داخل.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که به گونه ای ناشیانه احساستان را به محمد ابراز کنید و او را نصیحت کنید ولی سهیل نمی خواهد که به محمد این فرصت را بدهد که نظر شما را نسبت به خودش دوباره مثبت کند. شما هر بار که احساس خوبی با سهیل داشته باشید بیشتر متقاعد خواهید شد که محمد حقش بود که شما را از دست بدهد. تشکر از همراهیتون.
ریحانه : سلام خانم هراتی جان اعیاد گذشته مبارک، من دیشب خواب دیدم که توی یه خونه ای اشنا نبود برام و میدونستم خونه یکی از اقوامه بودیم افرادی که اونجا بودن همه آشنا نبودن غریبه هم بودن ولی همه شون سه چهارتا بچه داشتن، بعد یه پسر بچه ای بود که اسمش محمدجواد بود غریبه بود ولی تو خواب با من خیلی رابطه ش خوب بود و باهام بازی میکرد بعد انگار اینا رفتن و برگشتن من صداش کردم گفتم محمد جواد منو نمیشناسی؟ گفت چرا میشناسم یادمه، گفتم پس بیا بغلم گفت نمیام
صحنه بعدیش این بود که تو همون خونه که دور و برم بچه زیاد بود که همه هم غریبه بودن انگار یکی از اقواممون از کربلا یا مکه درست یادم نیست کدوم بود اومده بود برای همه که بچه داشتن سوغاتی لباس بچه آورده بود من بچه ندارم و داشتم نماز میخوندم که سوغاتی رو گذاشت کنار جانمازم، دوتا سوغاتی بود یکیش لباس بچه بود اون یکی رو یادم نیست، و من تو نماز فکر میکردم من که بچه ندارم چرا برای من لباس بچه سوغاتی آورده، یه لباس دخترونه خیلی قشنگ بود
ممنون از راهنمایی تون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر همینطور بر شما. شما گشایش کار می یابید. انشالله شما هم حامله می شوید و صاحب یک فرزند دختر خواهید شد. تشکر از همراهیتون.