کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب هواپیما

دیدن سواربودن در هواپیما یعنی برای رسیدن به هدف خود به موقعیتی بالا تر از دیگران نائل خواهید شد که بودن در این موقعیت خطراتی را برای شما به همراه دارد خصوصا اگر هواپیما دچار مشکل فنی گردد. اگر هواپیما به مقصد برسد از غم رهائی یابد. اگر در هواپیما نشسته بود و از جان و موقعیتش هراسی نداشت به عزت و بزرگی دست یابد.

لیلا برایت می گوید : اگر خواب ببینید که با هواپیمایى در حال پرواز هستید، بیانگر آن است که در کارهاى خود موفق خواهید بود. اگر خواب ببینید که هواپیمایى آتش گرفته و یا در حال سقوط است، نشانه‏ى آن است که دچار ضرر و زیان خواهید شد. دیدن هواپیماى شکارى در خواب، نشانه‏ى مشکلات و گرفتارى است.

درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
یک هواپیما از زمین بلند می شود : موفقیت در کارها.
یک هواپیما به زمین می نشیند : مراقب بعضی از دوستان باشید.
شما با هواپیما مسافرت می کنید : از پستی و بلندیهای بسیاری باید عبور کنید.
با یک دوست در هواپیما هستید : یک تغییر در زندگی شما رخ خواهد داد.
با شخصی که دوست دارید در هواپیما هستید : از روی بیفکری کاری نکنید.
با اعضاء خانواده در هواپیما هستید : نقشه های خیلی دقیق بکشید مطمئناً موفق می شوید.
شما دچار سانحه هوائی می شوید ولی نمی میرید : منفعتهای مالی در پیش دارید.
شما در یک حادثه هواپیما کشته می شوید : از نظر روحی قدرت و پیشرفت حاصل می کنید.
هواپیمای دیگران به زمین می نشیند : مراقب خیانت یک دوست باشید.
هواپیمای شخص بسیار مهمی به زمین می نشیند :نقشه های شما عملی می شود.

تعبیر خواب خلبان هواپیما
خلبان در خواب، کسی است که برای رسیدن به اهداف بالا و موفقیت های چشمگیر، موقعیت های خطر پذیری را هدایت می کند.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

303 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

a.sh

a.sh : سلام ،خواب دیدم تو خونه ای که ناآشناست از دریچه یا حیاط،آسمان ورنگ نارنجی و قرمز با هواپیمای عجیبی که مسافربر نبودتماشا میکنم دوتا بودنبلافاصله از رنگ آسمونو دوتاهواپیماچندتاعکس گرفتم(علاقمند عکاسی ام) یکدفعه متوجه شدم یکیش سقوط کرد از خلبان هم اثری نیست ولی سقوط و ندیدم ناراحت بودم دنبال اون یکی بودم یکدفعه دیدم خلبان خیلی خوشحال تو حیاطی که من بودم اومد لباسش مثل خلبان جنگی یکسره و سبز بود. دستاش و گردن من و پسرم انداخت بعد هر سه مون دستامون گردن هم انداختیم و من، اون لحظه به این فکر میکردم که حالت دست انداختن گردنمون مثل یه خانواده هست اما این خلبان غریبه هست و خلبان چون به سلامت نشسته از خوشحالی زیاد ابراز احساس میکنه.
خلاف میل شوهرم قصد طلاق دارم ارتباطی به این موضوع داره؟
تشکر

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۵۰:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به دنبال فرصتی برای رسیدن به آزادی بیشتر هستید و تمایل دارید به یک تصویر خاص، زمان خاص یا دوره ای خاص در زندگی تان بچسبید. می خواهید اقدامی برای بهبود زندگی تان بکنید که موفقیت در این اقدام نیاز به توجه شما دارد. می خواهید مشکلات زندگی تان را پشت سر بگذارید و به تمام سختی ها غلبه کنید ولی شما اهداف خیلی دست نیافتنی و غیر واقعی برای خود دارید و ممکن است هرگز نتوانید هدفتان را عملی کنید یا اینکه عملی کردن هدفتان موجب سقوط شما می شود. احتمالا اعتماد به نفس شما برای پیشبرد هدفتان قوی نیست. با این وجود تلاش می کنید که طلاق بگیرید، برای رسیدن به خواسته تان می جنگید و موفق خواهید شد که استقلالتان را بدست بگیرید هر چند که از خیلی از امکاناتی که امروز از آن برخوردار هستید، بعد از طلاقتان، بهره ای نخواهید برد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۴۰:۴۰
زهره

زهره : سلام.دیروز ظهر خواب دیدم تو حیات خونه مون به اسمون نگاه میکردم میدیدم هواپیمایی هس ک یهو دیدم موشک به طرفش پرتاب شد بهش نخورد دیدم یهو چند تا هواپیما دیدم و موشکهای بیشتری پرتاب میشد مسیر هواپیماها ریخته بود بهم انگار فرار میکردن بهشون نخوره من تو دلم گفتم میگن موشک های بالستیک ایران حرف نداره چرا نمیتونه بزنه یهو دیدم به ی هواپیما خورد و افتاد پایین اولش شور و هیجان داشتم یهو دیدم نزدیک محله ما داره سقوط میکنه افتاد پایین دقت کردم دیدم اتش سوزه و دود سیاه از تقریبا دویست یا سیصد متری خونمون بلند شد من جیغ میزدم و داداشم اصلا تو خونه بیرون نمیومد بعد بلند شدم .در واقع ب خانه ما برخورد نکرد به خونه کسی دیگه فرود اومده بود.تو منطقه حوالی همون منطقه قتل صورت گرفته و خانواده مقتول گفتن ما هم میکشیم میتونه به این اشاره داشته باشه

پاسخ
لینک۱۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۴۸:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اتفاقات و کارها و مسائلی در شرف وقوع هستند که خیلی سریع به پیش می روند و باعث عدم موفقیت در یک سری اهداف بالا و ایده آلهایی می شوند که مردم برای خودشان وضع کرده اند. شاید ناامیدی و شکست در محقق شدن یک سری از این ایده آلها، نتیجه ی این تصمیم گیریهای نا بخردانه و قضاوتهای عجولانه ای است که مردم یا مسئولین مرتکب می شوند. شما هم شاهد شکست یک هدف بزرگ در اطرافتان هستید و شاید این سقوط هواپیما همانطور که گفتید، مربوط باشد به افکار انتقام از جانب همان خانواده ی مقتول. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۱۵:۲۸
Ommolbanin

Ommolbanin : سلام.خدا قوت هوشنگ هستم.نمی دونم چطور می شه،ویزای سفر به آلمان برایمان فراهم می شه.من و خانواده ام در فرودگاه هستیم (شباهتی با ایران نداره)در حال انجام سریع امور پرواز هستیم،و قدری نگران اینکه در خونه را قفل یا شیر آب و گاز را بستیم! در حین انجام امور پرواز،یکی از رفیق های همکلاسی ام را می بینم که اون هم بلیط پرواز داره ولی ویزای یک روزه داره،می گم ناراحت نباش،انشاالله کار تو یک روزه انجام می شه و یا در اونجا زمانش را تمدید می کنی.پرواز انجام می شه و ما در یک شهری غیر از مقصد پیاده می شیم ،قراره با اتوبوس به مقصد برسیم. اتوبوس منتظر تکمیل شدن هست یا اجازه حرکت می خواد..من و چند نفری بیرون اتوبوس هستیم،بعد در یک آن اتوبوس ها(دو تا)حرکت می کنند و یکی دوتا خودروی نظامی هم پشت سرشان که من با داد و بیداد و دست تکون دادن می خوام حالی شون کنم که جا موندم،ولی نمیشه! حدود دو سه کیلومتر پشت اونها می دوم تا می رسم به یک مقر که تعدادی افراد نظامی هستند.(این مسیر و مقر خیلی شباهتی با آلمان ندارند و به نظر زیبا نیستند)در مقر سربازی فارسی با من صحبت می کنه و می گه نگران نباش و ما مشکل را حل می کنیم.من با حالت اعتراض می گم که یعنی چه،من با این سن این مسیر را دویدم ،اگر سکته می کردم چی ؟یک آن داخل اتوبوسم،تو ردیف جلو نشستم و مسافران ،منتظر حمله من به راننده هستن.راننده فارس هستش و قدری ریش جو و گندمی داره.من سعی می کنم با ابراز ناراحتی کلامی خودم را آرام کنم.و چند تا فحش (نظیر ،کثافت و بدبخت را هم گفتم) و بعد راننده رفت از انتهای اتوبوس آنگور آورد که به مسافران بدهددر انتهای اتوبوس همکلاسی دانشگاه را دیدم،اون خودش را به نشناختن زد و من هم تو دلم داشتم می گفتم این موسی جابری نیست.؟

پاسخ
لینک۸ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۱:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید و زندگی تان را متحول کنید. شما سخت کوشیده اید و نظم و دیسیپلین خاصی را برای رسیدن به موفقیت دنبال کرده اید. شما نمی خواهید که نظرات و افکار و احساساتتان را برای تمایلتان به تغییر شیوه ی زندگی تان، با کسی مطرح کنید. می خواهید به دنبال جاه طلبی هایتان بروید؛ بر موانع و مشکلات زندگی تان غلبه کنید و به اوج موفقیت برسید. شما برای پیشرفت در زندگی تان متحمل هزینه ای شده اید ولی برای رسیدن به اهدافتان مجبورید یک عقب گرد موقتی داشته باشید و کارهایتان درست مطابق میل شما پیش نخواهد رفت. سختی های زیادتری را باید تقبل کنید و اوضاع دقیقا مطابق با چیزی که شما پیشبینی کرده اید نیست. باید نظم و دیسیپلین بیشتری داشته باشید و بسیار سخت تر بکوشید و از تجارب دیگران هم استفاده کنید. در نهایت شما به ثروت بیشتری خواهید رسید. مضافا به اینکه مجبور می شوید که خست به خرج بدهید و به اجبار روش زندگی سخت تری را برای خودتان برگزینید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۱۷:۲۸
Golnesa

Golnesa : سلام. وقتتون بخیر. ببخشید دیشب خواب دیدم با خواهرم کیش بودیم و اونجا به ما گفتن باید خلبان هواپیمای جنگی بشید. سفید هم بود هواپیماش. من هیچ ترسی نداشتم و خیلی برام عادی بود. چند نفر دیگه هم مثل ما بودن. انگار یه بار دیگه هم سوار شده بودم. سوار شدن رو ندیدم ولی تو ذهنم بود که رفتم و برگشتم. لباس بهمون دادن. لباس ها مشکی بود و لباس های زیر و راحتی سفید. چندتا لباس های راحتی و زیر من تو نایلون لباس خواهرم بود که بهش میگفتم چرا قاطی کردی اینا رو. سوار شدن به هواپیما و روندنش رو ندیدم دیگه ولی داشتیم میرفتیم. البته تو واقعیت دو هفته پیش با خواهرم اینا کیش بودیم. در ضمن من مجرد هستم. ممنون

پاسخ
لینک۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۱۰:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید که خیلی زود به اهدافتان برسید و در مورد تصمیمات و کارهایی که خیال دارید انجامشان بدهید، اعتماد به نفس کامل دارید و مطمئن هستید که از زندگی تان چه می خواهید. سعی می کنید که با سرعت و غرور و قدرت به مشکلات زندگی تان غلبه کنید. شما خیلی کار می کنید و بین عقل و دلتان گاهی کشمکش وجود دارد. خواهرتان خونسردتر است و شما تهاجمی تر رفتار می کنید و بیشتر دلتان شور می زند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۱۹:۳۶
Golnesa

Golnesa : سلام. وقتتون بخیر. امروز صبح خواب میدیدم با یک نفر دیگه سوار هواپیما بودم و انگار همون روز من یه حرفی به یکی از همکارام زده بودم که ناراحت شده بوده. بعد از مدت کوتاهی هواپیما تکونی خورد که بقیه ترسیدن. یه لحظه انگار از ذهنم گذشت که به خاطر ما بوده ولی خلبان گفت وارد چاله فضایی شدیم. بعدش هواپیما چند بار تکون خورد و یه حالت سراشیبی گرفت کمی.انگار قرار بود سقوط کنه همه تو هواپیما ترسیده بودن ولی من اصلا نمی ترسیدم. میگفتم اصلا ترسی از مرگ ندارم خیلی خیالم راحت بود. فقط یه لحظه فکر کردم کسی از دست من ناراحتی یا گله ای نداشته باشه اگه بمیرم. میخواستم صلوات بفرستم به نیت اونایی که ممکنه ناراحتشون کرده باشم. تو خواب هم عدد چهل رو یکی انگار بهم میگفت. یادم نیس اصلا درباره چی بود فقط انگار اون عدد مهم بود. سقوط هواپیما رو ندیدم البته.

پاسخ
لینک۵ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۸:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید بر موانع و مشکلات زندگی تان غلبه کنید و به اوج موفقیت برسید و از این بابت شاید احساس غرور و تکبر می کنید ولی شما اهداف غیر واقعی و دست نیافتنی برای خودتان در نظر گرفته اید. شما به موفقیت خودتان شک می کنید و اعتماد به نفستان پایین می آید. اما اگر به شما عدد 40 را گفته اند تعبیر این است که شما شکست نخواهید خورد. دور دور شماست و اوضاع به نفع شماست؛ دوره ی تذهیب، مهیا شدن و رشد رسیده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ دی ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۶:۲۳
Mustafa

Mustafa : سلام
وقت بخیر
خواب دیدم که انگار در یک زندانی در بصره بودم و چند نفری را فراری دادم (احساس میکنم از دوستانم بودند) و بعد از آن خواستم برادر کوچکترم را فراری دهم و با او فرار کنم، سوار هلیکوپتر شدیم که فقط داخل را به یاد دارم که حالت مستطیلی و به جای بدنه پوشیده با پارچه بود که برادرم درست ننشسته بود که از هلیکوپتر به پایین پرت شد و ضربه مغزی شد و در خواب فوت کرد، از هلیکوپتر پیاده شدم و دیگر فرار برایم مهم نبود و به سوگواری پرداختم، هنوز این موضوع را به مادرم نگفته بودم ولی بینی اش سرخ شده بود و انگار آماده گریه بودند. در خواب خیلی ناراحت و غمگین شدم. ممنونم.

پاسخ
لینک۶ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۶:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید به برادرتان و عده ای از دوستانتان کمک کنید که سختی های زندگی و محدودیت هایشان را پشت سر بگذارند و به موفقیت برسند. بدنبال اهداف بلند و جاه طلبی هایتان فعالیت می کنید تا به دستاوردهای بالایی در زندگی تان برسید. شما از نظر مالی شرایط خوبی پیدا می کنید ولی باید مراقب باشید که بیشتر از آنچه که بدست می آورید، خرج نکنید! سعی نکنید که همه را خوشنود نگه دارید. برادر شما از نظر مالی شکست خواهد خورد و به این دلیل فکرش به شدت ناراحت می شود. شاید کسی سعی می کند که سر برادرتان کلاه بگذارد. لطفا برای دفع شر صدقه بدهید شاید انشالله قضا بلا از زندگی تان دفع شود. حتی خوب است که بگویید که به اندازه ی وسعتان مرغ یا گوسفند قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. قربانی و صدقه قطعا دفع شر خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۴۴:۵۲
نیلوفر

نیلوفر : سلام خانم هراتی وقتتون بخیر
من خواب دیدم رفتیم اردبیل پیش بستگان مادرم،نمیدونم کی اونجا فوت کرده بود که همه لباس مشکی به تن داشتن،من خیلی عجله داشتم چون قرار بود برم مشهد و اصلا توو ختم درنگ نکردم و رفتم،در راه مشهد سوار هواپیما بودم،فراز و فرود هواپیما رو قشنگ حس میکردم و دچار هیجان میشدم و اسم خدا یا ائمه رو میاوردم،از هواپیما بیرونو نگاه میکردم،ابرها خیلی پایینتر از ما بودن،توو شب چراغ شهرها روشن بود و منظره خیلی جالبی شده بود.
سپاس

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۵:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسی در فامیل مادرتان با تغییراتی منفی در زندگی اش مواجه شده و همه به حال او ناراحت هستند. شما حاجتی دارید که برای برآورده شدن آن متوسل به امام رضا ع می شوید. می خواهید زندگی تان متحول شود و با موانع و مشکلاتی که دارید مقابله کنید، سختی ها را پشت سر بگذارید و آزادانه به اهداف و جاه طلبی هایتان برسید. اعتماد به نفستان بالاست و زندگی تان متحول خواهد شد. شما آگاهی و آزادی های بیشتری را تجربه خواهید کرد و نسبت به رسیدن به خواسته هایتان امیدوارتر خواهید بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۰:۴۵
Yazdan

Yazdan : سلام خواب دیدم با موتور داشتم توی خیابون میرفتم و یه ماشینم که دوتا آقا توش بودن پشت سرم میومدن به یه جایی رسید که جاده خاکی بود یهو ناخواسته سرعتم زیاد شد و به زور تعادلم رو حفظ کرده بودم و یه جایی ایستادم یه آینه کوچیک توی خونه داریم اونم بام بود که شکست اون اینه رو دایی مادرم ساخته بود ولی الان دیگه کار نمیکنه و توی فکر بودم که دایم که دیگه کار نمیکنه که بدم بسازه یکی مثلش و اونجایی که ایستاده بودم کلی شیشه شکسته اونجا بود دیدم از خیابون روبرو یه جت جنگنده داشت میومد بعد دوتا آقا که یکیشون مسن بود اومدن پیش من گفتن شیشه شکسته رو بده منم فک کنم بش گفتم که میخوامشون از شیشه های رو زمین بردار بعد دیدم آینه که شکسته بود دیگه آینه نیست شیشه ی سادس بعد فک کنم یه تیکه شیشه از خودم بش دادم یا از زمین برداشت رفتن به سمت جنگنده با یه چیزی چنتا ضربه زدن رو شیشه ی خلبانش ایستاد بعد به جای جنگنده یه ماشین ارتشیی بود اون پیره مرده با یه چکش بزرگ زد روی شیشه ی ماشین و خوردش کرد بعد رفتم توی کوچه همونجا که ببینم چه خبره دیدم یه عده که ارتشی بودن با اسلحه اومده بودن در خونه ی یکی از همکاراشون که بگیرنش نمیدونم دقیق به جرم خیانت یا بخاطر دینش یا هرچی دقیق نمیدونم بعد یکیشون تفنگشو مصلح کرده بود من یکم فاصله گرفتم گفتم اگه تیراندازی شد مشکلی برا من پیش نیاد بعد دیدم روی سینه هاشون پرچم عرق بود ظاهرا ارتش عراق بودن بعد از در اون خونه مادر طرف با یه خانوم دیگه با ناراحتی اومد بیرون که فک میکنم مادرش اسفند دود می‌کرد گفت به یکی از ارتشیا اون دینش فلانه حالا یه اسمی هم گفت و رفت.

پاسخ
لینک۱۹ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۶:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در مسیر زندگی تان سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و از تجارب زندگی تان استفاده کنید. اما در باره ی یک موضوعی که فکرتان را ناراحت کرده، عجولانه تصمیم می کنید و می خواهید که زودتر از شرایط موجود رها شوید. شما سعی می کنید تعادل زندگی تان را حفظ کنید و به مشکلاتی که دارید و چیزهایی که باعث ناراحتی یا دل شکستگی شما در زندگی شخصی و اجتماعی تان شده فکر می کنید. شما به این فکر می کنید که مسائلی خلاف میل شما با سرعت و اقتدار زیاد در حرکت هستند. خرد و عقلانیت به شما می گوید که از باورهای قدیمی تان دست بردارید و باعث و بانی ناراحتی هایتان را تشخیص دهید. شما کارتان را به خرد و عقلانیت پروردگار واگذار می کنید و او انتقام شما را از "باعث و بانی ناراحتی هایتان" خواهد گرفت. تمام غرور و اقتدار او را خواهد شکست و او حتی نخواهد توانست کنترل زندگی اش را در ساده ترین صورت هم بدست داشته باشد. بینش او بسیار تضعیف خواهد شد و او در رسیدن به اهدافش شکست خواهد خورد. شاید کسی به او خیانت خواهد کرد و یا به نحوی باعث تضعیف او خواهد شد. از این بابت احساس شکست و استرس زیادی به باعث و بانی ناراحتی های شما دست خواهد داد و در نهایت، فقط با مهربانی و خردمندیست که مشکلات او حل خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۰:۳۱
Yazdan

Yazdan : ممنونم ار تعبیرتون اینو اضافه کنم که موقع حرکت با موتور این دوتا آقا که یکیشون جوان بود و یکیشون مسن با ماشین پشت سرم میومدن و همچنین اون جت جنگنده دوتا خلبان داشت آیا ممکنه نشونه ی این باشه که دو نفر باعث مشکلاتم هستن؟

پاسخ
لینک۲۵ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۱۹:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز شما 19 دی خواب دیده اید 25 بهمن کامنت راجع به آن می گذارید!! و اشاره به جزییاتی می کنید که من مجبور هستم همه ی خوابتان را از اول بخوانم و تعبیرش را عرض کنم چون اصلا یادم نیست که موضوع چه بوده. کامنت را یکی دو روز نهایتا بعد از زمان خوابتان باید بیان کنید نه دیرتر! بله خوابتان می تواند اشاره به این داشته باشد که دو نفر باعث ناراحتی شما بشوند. همینطور عدد 2 می تواند به دوگانگی ها و تضادهایی که در زندگی تان در گذشته و آینده ( پیر و جوان) وجود دارند یا خواهند داشت، مربوط شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۱۰:۵۸
رضا

رضا : در دستشویی فرودگاه هستم و دارم دستم رو میشورم و گفتن که سوار هواپیما بشیم از پله های توالت بالا اومدم .سالن فرودگاه چندتاردیف پله برقی بودومن هم همراه جمعیت سوار یکی از پله برقی ها شدم که همه به من گفتن اشتباه سوار پله برقی شدی بایدپله برقی بغل دستی روسوار بشی و من اومدم برم پله برقی بغل دستی روسوار شدم که به من گفتن هواپیمای شما رفته.(فکرمی کنم احتمالامیخواستم برم مشهد)نمی دونم چه اتفاقی افتاد بعد از گذشت چند دقیقه داخل هواپیمای مسافربری نشسته بودم وهواپیما روی زمین شروع به حرکت کرد در همین حین خلبان به سمت من اومدیک سیخ جوجه کباب آماده روبه سمت من گرفت و به من گفت اینها رو از توی سیخ در بیار و به من بده خلبان گفت تو برای من درش بیار من هم درآورم اون خوردوخودم هم خوردم ازخواب پریدم(پرواز هواپیمادرآسمان رو ندیدم و رسیدن به مقصد رو ندیدم)

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۵:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید که تحولی تازه و مثبت در زندگی تان به وجود بیاورید و بر مشکلات و موانع زندگی تان غلبه کنید. می خواهید اشتباهات گذشته تان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. اما نمی دانید که دقیقا چه کار باید انجام دهید که به هدفتان برسید و مشکلات عاطفی یا مادی تان برطرف شود. اما به هر جهت شما به راحتی به سمت اهدافتان پیشرفت می کنید و همین که نیت می کنید که متوسل به امام رضا ع شوید، سفر معنوی شما آغاز می شود و هرگز امام رضا ع نسبت به کسانی که به او متوسل شوند، بی تفاوت نیست و نمی گذارد که آنها احساس سرگشتگی و استیصال کنند. خدای بزرگ شما را به سمت موفقیت هدایت خواهد کرد و احساس درکی بالاتر و آزادی بیشتری در زندگی تان خواهید داشت. شما با ترسها و نگرانی هایتان مقابله می کنید و ترسهایتان را واگذار به خدای بزرگ می کنید. توسل شما به امام رضا ع، باعث خواهد شد که دعاهای خیر او شامل حالتان شود و خدای بزرگ شما را به راه درست هدایت کند و از نگرانیها و مشکلات شما را برهاند. مهم نیست که به زیارت بروید یا در خانه تان زیارت او را بخوانید. نیت شما مهم است و بس! گر معتکف دینی و گر مسجد و خانه، مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه/ هر کس به زبانی سخن از مدح تو گوید، قمری به غزلخوانی و حافظ به ترانه! راه شما به سوی معنویت، تمایل شما برای شناخت خداوند و توکل به او، لُپ مطلب است و اجازه ندهید که دیگران با اعمال و فرایض متفاوتی که شما را به انجامش راهنمایی می کنند باعث گیجی و سرگشتگی شما شوند. خداوند از رگ گردن به شما نزدیک تر است و قلب و فکر شما را می داند. خدا را عبادت کنید ولی در عبادت خداوند سخت نگیرید. هزار رکعت نماز خواندنی که توجه شما در آن نباشد فایده ای ندارد و همان پله برقی اشتباه است. 2 رکعت بخوانید ولی با خلوص نیت باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ دی ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۱۶:۵۹
Gandom

Gandom : سلام خانم هراتی عزیز من. این خوابو دیشب دیدم و ساعت ۳:۳۰ بعدش بیدار شدم.
اول انگار به تنهایی درگیر قضیه ای بودم تو یه ساختمون بزرگ بود و فقط یادمه که تو اخرین مرحله باید شیر آب تو حیاط (که از قبل خودم باز کرده بودمشو) میبستم. فشار اب به قدری زیاد بود که تا چند متر مثل فواره شده بود، اما خلاف انتظارم تونستم راحت وبدون هیچ مشکلی ببندمش و همه آبها فقط تو یک متر جمع شدن. بعد خانم و اقای انگار خارجی اومدن پیشم (اصلا قیافشونو یادم نیست). باهاشون هم صحبت شدم و در همین حین انگار در حال پرواز بودیم، اقا وسط، من سمت راست و خانومش سمت چپ. اما خانومش هی میرفتو میومد. اما من ناخوداگاه کم کم به اقا نزدیکتر شدم و تا جایی که اون اخر سرمو میزاشتم رو شونش و یا فکر کنم بوسیدمش (انگار دوسش داشتم و ایشون هم میدونست و این حسو بهم داشت). درحین پرواز از محوطه بزرگی میگزشتیم و اونا ازم میپرسیدند که اینجا چیکار میکنم و من هم میگفتم قرار بوده طرح ساخت ایستگاه قطاری تو این محوطه رو طراحی کنم. بعد انگار جایی رسیدیم که هواپیماها در حال پرواز بودن، کمی خودمو داخل هواپیما وکمی بر روی سطحی تو فضای بین پرواز هواپیماها حس میکردم. انگار اون اقا تبدیل شد به اقای ایکس. اول حضور خانومشو هم حس میکردم اما از جایی به بعد دیگه خانومش نبود. انگار مدام از رو مانیتور فرودگاه منتظر پروازهای ساعت نه بودم. فضا خیلی روشن و خیلی وسیع و حس خوبی داشت. موقعی که تو فضای بین پرواز هواپیماها بودیم متوجه شدم که اقای ایکس میخواد با دستش ازسقوط یک هواپیما که داشت میرفت استانبول جلوگیری کنه، اون هواپیما انگار نمیتونست بشینه و دائم این طرف اون طرف میرفت. ازیه جایی به بعد خودم و اقای ایکس را داخل یه هواپیما دیدم که صندلی اخر (مثل خط واحد که صندلی یک سره ای داره ) نشستیم (هواپیما خیلی بزرگ راحت و خیلیی روشن و‌ مییر مستقیم میرفت) . بعد از پنجره پشت سرمون (مثل اتوبوس) میبینم که اون هواپیمای در حال سقوط داره نزدیک میشه و به اقای ایکس میگم اگه میخوای الان میتونی بگیریش. او‌ هم دست میکنه و انگار دم اون هواپیمارو میکنه و میندازه وسط جفتمون. بعد اون دم هواپیما شد از جنس عروسک بادیها، با هم سریع بادشو خالی کردیم و از داخلش دو تاپسر بچه (۵تا ۷ )سال بیرون اومدن. کولی داشتند. اما از اینکه از اون هواپیما نجات پیدا کرده بودن گریه ازسر ذوق میکردن. اما انگار بدبخت بیچاره بودن و دمپاییهای پاره ای داشتن و من بهشون میگفتم که حالا میریم کفش و از این جور چیزا میخریم و اونا از خوشحالی اشک میریختن. انگاریه پسر بچه دیگه هم کنارم بود و اون هم کفش میخواست. (در حال خوندن ختم یک هفته ای قران هستم به نیت حل و فصل شدن این احساس و سردرگمیش. شب اول اون خوابی دیدم که تو تلگرام فرستادم خدمتتون، شب دومش یه خواب دیدم که اینقدر حسو حالش خوب بود که تعبیر نکردم و دیشب این خواب، البته اینقدر از خواب میترسم که نکنه چیز بدی توش باشه که اصلابه نیت خواب دیدن نخوابیدم اتفاقا :)). (تو اخرین قسمت یه لحظه فکر کردم که نکنه به اقای ایکس به جرم بچه دزدی ایراد بگیرنند و بعدا دیگه نتونیم ویزای کشور خارجی بگیریم. اما از یه طرف گفتم بیخیال و فعلا همه چیز خوبه.)

پاسخ
لینک۳ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۸:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. شما ایده هایی در سرتان دارید که به خاطرش فکرتان ناراحت است اما نمی خواهید که این احساسات خودتان را به کسی بروز دهید و در مقابل مردم، رفتاری احساساتی داشته باشید. شما تحت شرایطی قرار می گیرید که امروز درک درستی نسبت به آن ندارید ولی شرایط مالی شما بهبود پیدا می کند و گشایش کار خواهید یافت و این مسائل باعث می شود که شما بتوانید نگرانی ها و ناراحتی های موجود را پشت سر بگذارید و بر مشکلات زندگی تان غلبه کنید. شما می خواهید آزادانه به جاه طلبی ها و اهدافتان برسید. شما واقعا نیاز دارید که با تکیه به قدرت خودتان و با تکیه به صبر و استقامتی که دارید، خودتان را دوست داشته باشید و مراقب خودتان باشید. این احساس درونی قدرت در وجود شما، حتی از گشایش امور مالی هم بیشتر به شما کمک می کند تا اهدافتان را عملی کنید. شما دارید سعی می کنید که برنامه ریزی کنید تا زندگی تان متحول شود. شما کنترل کاملی روی زندگی تان خواهید داشت و درکتان بالاست. شما مسئولیت پذیر تر از گذشته رفتار خواهید کرد و کاملا مشخص است که نقطه ی عطفی در زندگی تان فرا رسیده و بزرگسالانه و عاقلانه فکر و عمل می کنید. شما از خودتان به شدت عصبانی شده اید و تصمیم گرفته بودید که همه چیز را به هم بزنید و نقشه هایتان را نقش بر آب کنید ولی حضور آقای ایکس مانع شما شده و او با عملکردش یا شما به خاطر ارتباط با او، از خراب کردن اهدافتان چشم پوشی کرده اید و آرامشتان را حفظ کرده اید. شما غرور کاذب و اشتباهتان را با کمک آقای ایکس از بین می برید و گشایش کار می یابید و اوضاع دوباره به نفعتان می شود. اما شما از درون احساس استیصال می کنید و با وجودی که به نظر می رسد به موفقیت رسیده اید، کودک درونتان هنوز عاجزانه وامانده و مستاصل است و نیاز به حمایت فوری دارید. می خواهید که جاپای قرصی در زندگی تان داشته باشید و خیالتان راحت باشد که همه چیز خوب پیش خواهد رفت. شما خیلی به مغزتان فشار می آورید که راه حل مشکلات را پیدا کنید. همانطور که گفتم دستی دستی همه چیز را خراب نکنید و ارتباط تان را با او قطع نکنید ولی در عین حال دو آتشه هم رفتار نکنید. صبور باشید و توکل کنید به خداوند و معقولانه فکر کنید. اگر او به شما گفته که دوستتان دارد و می خواهد که صبر کنید، پس صبر کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۲۱:۲۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.