کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب هواپیما

دیدن سواربودن در هواپیما یعنی برای رسیدن به هدف خود به موقعیتی بالا تر از دیگران نائل خواهید شد که بودن در این موقعیت خطراتی را برای شما به همراه دارد خصوصا اگر هواپیما دچار مشکل فنی گردد. اگر هواپیما به مقصد برسد از غم رهائی یابد. اگر در هواپیما نشسته بود و از جان و موقعیتش هراسی نداشت به عزت و بزرگی دست یابد.

لیلا برایت می گوید : اگر خواب ببینید که با هواپیمایى در حال پرواز هستید، بیانگر آن است که در کارهاى خود موفق خواهید بود. اگر خواب ببینید که هواپیمایى آتش گرفته و یا در حال سقوط است، نشانه‏ى آن است که دچار ضرر و زیان خواهید شد. دیدن هواپیماى شکارى در خواب، نشانه‏ى مشکلات و گرفتارى است.

درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
یک هواپیما از زمین بلند می شود : موفقیت در کارها.
یک هواپیما به زمین می نشیند : مراقب بعضی از دوستان باشید.
شما با هواپیما مسافرت می کنید : از پستی و بلندیهای بسیاری باید عبور کنید.
با یک دوست در هواپیما هستید : یک تغییر در زندگی شما رخ خواهد داد.
با شخصی که دوست دارید در هواپیما هستید : از روی بیفکری کاری نکنید.
با اعضاء خانواده در هواپیما هستید : نقشه های خیلی دقیق بکشید مطمئناً موفق می شوید.
شما دچار سانحه هوائی می شوید ولی نمی میرید : منفعتهای مالی در پیش دارید.
شما در یک حادثه هواپیما کشته می شوید : از نظر روحی قدرت و پیشرفت حاصل می کنید.
هواپیمای دیگران به زمین می نشیند : مراقب خیانت یک دوست باشید.
هواپیمای شخص بسیار مهمی به زمین می نشیند :نقشه های شما عملی می شود.

تعبیر خواب خلبان هواپیما
خلبان در خواب، کسی است که برای رسیدن به اهداف بالا و موفقیت های چشمگیر، موقعیت های خطر پذیری را هدایت می کند.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

303 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

ارام

ارام : عرض ادب و احترام. من يك خواب رويايي ديدم! در اخرين كشور مورد سفرم بودم، اول سوار قايق موتوري تندرو با چندنفر غريبه تو دريا گشتيم، خيلي خوشحال بودم و لذت ميبردم. بعدشم سوار هواپيما بودم، كه به نظر كوچك و اختصاصي مي اومد. منظره فوق العاده اي رو زير پام ميديدم كه ازشدت زيباييش به وجد اومده بودم. خيلي نشاط اور بود برام و هواپيما درحال كاهش ارتفاع براي فرود. ممنون ميشم اگر تعبيري داره بفرماييد

پاسخ
لینک۲۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۴۱:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب و احترام متقابل. احساس مثبت به سرعت به زندگی شما خواهد آمد. شما قادر خواهید بود با احساس خودتان کنار بیایید و چیزی نخواهد توانست ناراحتتان کند. بر موانع سرراهتان غلبه می کنید. اعتماد به نفستان بالاست و روی زندگی تان کنترل کامل دارید و می دانید که تصمیماتی که می گیرید درست است. زندگی به کام شماست . تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۸:۲۵
ابراهیم1

ابراهیم1 : با سلام و احترام!
جمعه 97.12.17 کمی مانده به اذان صبح خواب تصاویر ماهواره ای رو میدیدم که داشتند ایران و یا همین شهر خودمون رو بررسی و نگاه میکردند. چه کسی داشت نگاه میکرد؟ آمریکایی ها, که البته در خواب شخص خاصی رو نمیدیدم فقط اون تصاویر ماهواره ای رو میدیدم. مثل گوگل مپ! بعد دو منطقه رو نشون میدادند و مشخص میکردند که در این مناطق ایران داره فعالیت هسته ای انجام میده. به نظر هر دو منطقه ای در مشهد بودند. شاید یکیش پارک ملت و نواحی اطرافش بود که به نظر آقای خامنه ای هم در این منطقه به نوعی حضور داشت. یکی هم در قسمت جنوب شرقی مشهد شهرک سیّدی و کوه های خلج. و انگار من خودم اون بالا بودم و اینها رو میدیدم و در همین حال متوجه شدم درواقع همراه هواپیمایی آمریکایی هستم. من داخل هواپیما نبودم. موتور عقبی هواپیما رو دیدم. از اینجا دیگه توجهم به این جلب شد که من زیر بال سمت راست هواپیما بودم و خودم رو نمیدیدم. دقیقا همون چیزی رو میدیدم که اگه اونجا باشید خواهید دید. این هواپیما در حال حرکت بود و تا حدودی هم احساس خوبی داشتم و مشهد رو هم به نظر در یک نگاه از بالا دیدم. ناگهان این هواپیمای آمریکایی دچار مشکل فنی شد که نفهمیدم علتش چی بود و این در ذهنم اومد که ایرانی ها نوعی خرابکاری برای این هواپیما انجام داده اند. سرعت هواپیما زیاد شد انگار داشت سقوط میکرد و مقداری لرزش پیدا کرد. یهو دیدم در دستم یک تخته شنای موج سواری دارم و اون رو به درستی نگه داشتم تا روی امواج هوا سر بخوریم و این مساله موجب شد هواپیما از اون حالت سقوط آرامتر بشه و در ذهنم زد که خب حالا اگر هم پایین برسه یک فرود آرام خواهد داشت و سقوط نمیکنم. اینجا دیگه با فریادهای مادرم از خواب بیدار شدم و ده دقیقه ای به اذان صبح باقی بود. در پایان آیا این خواب میتونه ارتباطی با نرخ ارز داشته باشه؟ سپاس از تعبیر شما!

پاسخ
لینک۱۷ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۶:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما دید وسیعی نسبت به شرایط اجتماعی کنونی دارید. امریکا خشم زیادی را راجع به ایران تجربه می کند و کنترل زیادی روی اوضاع ندارد. آنها فکر می کنند ریشه ی این خصومت در مشهد است و با حضور آقای خامنه ای بیشتر عصبانی می شوند. شما شرایطتتان به گونه ای است که نسبت به بالا پایین های موقعیت و شرایط سیاسی، زندگی یا کارتان بالا پایین می شود و ممکن است یک دقیقه بتوانید راحت همه چیز را کنترل کنید و دقیقه ی بعد نه. شما با جریان موجود پیش می روید و هر چه باد شما را ببرد، شما هم با آن پیش خواهید رفت پس خطر سقوطی برای شما نیست. دلار پایین می آید ولی اسمش سقوط نیست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۰:۰۳
Fatemeh

Fatemeh : عرض سلام خدمت شما.طاعات قبول خانوم هراتی عزیز.از خوابم فقط قسمتهایی ک یادمه براتون تعریف میکنم.یادمه تو اتاق خودم بود و مهمونم داشتیم، دیدم یه دستگاه عابربانک تو اتاقم نصبه و مهمونا هم انگاری یکی دیگه آورده بودن و کنار اون یکی رو طاقچه نصبش کرده بودن.بهش ک دست زدم از جاش در اومد و گفتم خب بهتره ی کم اونطرف تر نصبش کنم و باخودم میگفتم چ‌جالب هرموقع پول خواستم ازاینا میتونم بگیرم..بعد خودمو در حال فرار دیدم.چراشو نمیدونم فقط یادمه ی مردی دنبالم بود.رسیدم ب زمینمون ک بابامو اونجا دیدم، در حال دویدن بودم من.بهم گفت فاطمه ازاونور میری حواست باشه مار دیدم اونجا،البته خودش با یه هواپیمای تک نفره مشغول بود، منم ب دویدنم ادامه دادم ک جلوتر یه مار بزرگ بیشتر‌شبیه افعی دیدم(جالبه تو چندتا خوابم تو همون زمین و‌قسمت مار میبینم همیشه)، ترسیدمو راهمو کج کردم، دیدم بابام با اون هواپیما پریده همینطور نگاش ک کردم یهو دیدم هواپیما منفجر شده و آتیش گرفته، وقتی یادم افتاد بابام تو هواپیما بود دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و گریع م شروع شد ب سر و صورتم میزدم و بابامو با‌صدای بلند صدا میزدم انگاری دلم میخواست همه صدامو بشنون.خیلی خیلی وحشتناک بود برام این اخساس ک دیگه بابامو ندارم...ممنون

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۳:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. ترس های شما از بی ثباتی مالی بی اساس است و از لحاظ مالی قدرت بالایی خواهید داشت. شما می خواهید از مشکلات و انرژی های منفی در زندگی تان دور باشید. کسی به اموال شما احتمالا چشم بد دارد. پدر شما اهداف بالایی برای خودش وضع کرده و قادر به عملی کردن خواسته هایش نیست. اصرار زیاد برای عملی کردن اهداف او منجر به شکست اهداف و یا به خطر افتادن سلامت ایشان می شود. برای دفع شر نذر کنید زود یک مرغ بگویید قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۹:۰۶
Mehrsa

Mehrsa : سلام صبح جمعتون به خیر و شادی این خواب رو زنداداشم دیدن : خواب دیدم توی یک هواپیمای جنگی بودم تنها.و پرواز میکردم و از بالا که نگاه میکردم خیلی اوج داشتم و زیر پام دریا بود این هواپیمای جنگی رو از دشمن گرفته بودم یک پل خیلی بزرگ هست نمیدونم کدوم کشوره از زیر اون پل رد شدم و همه منو نگاه میکردند رفتم روی شهر دشمن که بمب بندازم اما فکر میکردم باید یه نقطه خوبی رو انتخاب کنم که زیر ساختهای دشمن رو خراب کنم اما بدون اینکه بمب بندازم به پایگاهمون برگشتم.توی پایگاه فقط خانمها و بچه ها بودند گفتند یه عکس دسته جمعی بگیریم ولی هیچکدوم از بچه ها دوست نداشتن پیش من وایستند چون  روی شهر دشمن بمب باران نکرده بودم.که یه هلی کوپتر دشمن حمله کرد و مردهای نگهبان پایگاه رو کشت و همینطور بچه ها و زنها رو .من دختر بچه ای رو بغل کرده بود و مواظب اون بودم .سرباز دشمن اومد و تیر خلاص رو میزد که منو دختر بچه آروم روی زمین دراز کشیده بودیم که نفهمه زنده ایم و من منتظر بودم برم و خودم رو به هواپیمام برسونم...ممنون

پاسخ
لینک۲۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۳۰:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید با سختی های زندگی مقابله کنید و به اوج موفقیت برسید. می خواهید در مقابل دشمنانتان از آنها قوی تر و بهتر برخورد کنید و رتبه های اجتماعی بالاتری را تصاحب کنید. احساسات زیادی را پشت سر گذاشته اید تا به موفقیت برسید. زندگی شما تحول مثبتی پیدا کرده ولی شما به جای اینکه به پیشرفت و موفقیت بیشتر خودتان باندیشید هنوز به دنبال کور کردن چشم حسودان هستید و زندگی را به خودتان زهر می کنید . استرس و فشار به خودتان وارد می کنید که دیگران را حرص بدهید. عملا کاری نمی کنید ولی فکرتان را خراب می کنید. کسانی که از شما خوششان نمی آید اما سعی می کنند جلوی گشایش کار و پیشرفت شما را بگیرند و ثروت شما را از چنگتان در آورند. استرس زیادی در زندگی شما وجود دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۰۷:۱۲
hamid

hamid : سلام
خواب دیدم در شرکت با مدیرم و چند همکار دیگر مشغول حرف زدنیم، محل شرکت متفاوت از آنچه در واقعیت هست بود .کنار پنجره رفتم تا بیرون رو نگاه کنم (در انتهای کوچه ای که از پنجره معلوم بود، فرودگاهی بود خیلی نزدیک به ما که فقط فنس دورش کشیده بودن)دیدم یک هواپیمای بزرگ به رنگ سفید و روی باله عقبش هم علامت شرکت هواپیمایی معلوم بود از خیابان با سرعت کم میگذرد و من فقط قسمت آخر هواپیما را دیدم، از فنس های فرودگاه رد شد و به داخل فرودگاه رفت به چند مانع خورد و به مسیرش ادمه داد و بعد هم چند صدای انفجار از دور تر شنیده شدو صدای داد وفریاد مردم انگار که هواپیما به چیز هایی برخورد میکرد و منفجر میشدن ، همه سروصدا رو که شنیدن اومدن سمت من ، من گفتم هواپیما بود .مدیرم اومد نگاه کنه که هواپیما از دید خارج شده بود و به بقیه گفت هواپیما بود ، من رفتم به اتاقی دیگه که ادادمه صحنه رو ببینم و اتاق دیگه مثل خونه بود و مدیر و همکارام دیگه نبودن اما دیدم چند نفر که انگار از همسایه ها بودن اومدن دارن از پشت پنجره ما به اتفاق بیرون نگاه میکنن . بعدش هم اومدن تو سالن پذیرایی خونه یک میز بود که روش میوه و شیرینی بود خانمی بینشون بود که چادر و روبنده سیاه داشت فقط برق چشماش از زیر روبنده معلوم بود اومد و گفت نه تعارف نکنید من چیزی نمیخورم و چند تا خوراکی برداشت و من هم از رفتار گستاخانه اونا شاکی بودم و خندم هم گرفته بود.متعجب بودم که همکارا کوشن و این خونواده ای که یهو ظاهر شدن از کجا اومدن . من اونا رو نمیشناختم اما لحجه داشتن تو دلم میگفتم شبیه به فلان خونواده هستن.

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۶:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما اهداف دست نیافتنی و غیر واقعی راجع به کارتان برای خودتان دارید و هر چند که این اهداف بالا و ایده آل به نظر می رسند ولی داشتن این اهداف باعث سقوط شما می شود. اعتماد به نفس شما کم شده و نخواهید توانست که به هدفهای کاریتان برسید. شما در موقعیتی جدید قرار می گیرید، ریسک می کنید و این ریسک به ضررتان تمام می شود. از شما حمایت که نمی شود هیچ ، ثروتتان را هم از دست می دهید. این خواب هشداری برای شما است که تصمیمی که در محیط کارتان راجع به یک موضوع حساس اقتصادی گرفته می شود کاملا اشتباه است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۴:۱۰
Mahy

Mahy : سلام. شب خوش. 
خواب دیدم من با شوهرم سوار هواپیمای اختصاصی خودمون هستیم و شوهرم خلبانه با یه پسر بچه ی مو طلایی ک در واقعیت نداریم. هوا مه آلود بود. وچندتا هواپیما با چراغهای روشن توی مسیر بدون برخورد با ما رد شدند. من گفتم از فرودگاه سوال کن یه وقت هواپیمایی تو مسیرمون نباشه. دوباره ترسیدم گفتم اگر باعث اختلال تو کارت میشه نمی خواد بپرسی. برای استراحت توی شهر پدرم اینا فرود اومدیم. خودمو می دیدم که یه پلیور بافت بلند طوسی و شلوار جین طوسی تنم بود با موهای طلایی و صاف بلند که در واقع برعکسه و از پشت دم اسبی بسته بودم. قیافم بلوند شده بود شبیه پسر بچه ای ک داشتیم. من و بچه وایسادیم و شوهرم با تلفن چند تا پیام داد و رفت دنبال کاری. ما هم رفتیم خونه پدرم. بعد زنگ زدم به همسرم. چون با پدرم قهره می خواستم بگم کسی خونه نیست، بیاد اونجا. یه آقای دیگه گوشی رو برداشت. پرسیدم فلانی کجاست گفت ما توی رستوران هستیم سفارش غذا داده و رفته جایی، فک کنم یه جایی مثه سرویس بهداشتی. منم گفتم هروقت کارش تموم شد بگو بیاد اینجا، اونم‌گفت بهش میگم. با خودم گفتم نکنه برای اینکه خونه پدرم نیاد گوشی رو داده به کسی. در همین حین خونه پدرم شلوغ شد. پدر و مادرم و دوتا خانم ک غریبه بودن ولی توی خواب فامیل بودند اومدن و من با خودم فکر می کردم اینجا ک شلوغ شد من گفتم کسی نیست...تشکر

پاسخ
لینک۲۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۴۸:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. همسر شما میخواهد مقصد شما را در زندگی تحت کنترل کامل خودش بگیرد. او در مورد تصمیمات و کارهایش اعتماد به نفس کامل دارد. بر موانع سر راهتان غلبه خواهید کرد و بر سطح مهمی از اهمیت ارتقا پیدا می کنید. آگاهی های بیشتری را تجربه می کنیدو به آزادی بیشتری می رسید. گشایش کار پیدا می کنید . شما ممکن است بعضی چیزها را به صورتی که واقعا هستند نتوانید ببینید و جهت یابی تان را از دست بدهید و سردرگمی و نامطمئنی را در کارتان تجربه کنید که نیاز به شفافیت در یک موضوع دارید و با پدرتان در این مورد مشورت خواهید کرد. خودتان را نترس و خونسرد نشان می دهید و به ظاهر وانمود می کنید که ساده هستید و خوشبین در حالی که در واقعیت مرموز هستید و مغرورو کم حرف. همسر شما احساس می کند که زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که باید در زندگی بگیرد له می شود و نیاز به حمایت روحی دارد و چون با پدرتان قهر است سعی می کند مشکلات روحی اش را جای دیگری پیش دوستانش تخلیه کند. پدر و مادرتان به ثروت می رسند و دنیا به آنان رو می آورد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۵۴:۵۲
مریم

مریم : سلام خانم هراتی عزیز..طاعات و عبادتون قبول
من دیروز صبح بعد از نماز صبح خواب دیدم جایی هستم از آسمان یه قطعه هواپیما به سمت من میاد ولی به من برخورد نکرد بعدش دوباره یه هواپیما از آسمان به زمین سقوط میکنه البته من آتش ندیدم بعدش مثل اینکه مامان بزرگم و عمه ام تو هواپیما بودن و فوت شدن و من گریه کردم و بعدش انگار رفتم در هواپیما و روسری رنگ روشن با خودم بیرون آوردم .....میشه تعبیرش لطف کنید

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۲۶:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. همینطور برای شما. شما احتمالا اهداف غیر واقعی و دور از دسترسی برای خودتان تعیین کرده اید که گاهی قسمتی از آن اهداف، غیر عملی است و با شکست مواجه می شود و گاهی همه ی آن و از انجامش منصرف می شوید. مادر بزرگ و عمه ی شما هم چنین اهداف غیر واقع بینانه ای برای خودشان در نظر گرفته اند که موفق به انجامش نمی شوند و به همین دلیل ناامید و افسرده می شوند. اما این باعث نمی شود که ایمان شما از بین برود و ناامید شوید. شما همیشه امیدتان را حفظ خواهید کرد و خوشبین خواهید بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۳:۰۵
مینا

مینا : سلام وعرض ادب خدمت خانم هراتی عزیز
خواب دیدم تو یه گروه هنری انگار داشتم یه کار گروهی می کردیم ویه خانمی که قیافه بور ی داشت وشبیه اروپایا بود ومهربان بود کنارمن بود داخل وسایل یه قوطی دوات سیاه بود وبعد دیدم یه اقای خیلی قد بلند قوطی دوات که نصفه شده بود و به طرف ما میاره بعد دیدم داخل هواپیما نشستم واکثر مسافرا با چادر ومقنعه مشکی بودن انگار به یه جای زیارتی می رفتیم انگار یه تعدادی از دوستانمون و از دست داده بودیم وهمون خانم اروپایی که اونم چادر مشکی به سرداشت درحالی که من روی صندلی هواپیمانشسته بودم دست روی شانه من گذاشت وشروع به همدردی بامن کرد ومن سرم و روی شانه اش گذاشتم وشروع باصدای بلند گریه کردم و همه مسافرا به طرف من برگشتن وبا من همدردی کردن

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۲۴:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما در کارتان خلاقیت به خرج خواهید داد و به چیزها به شیوه ای جدید نگاه خواهید کرد. راه حل یک مسئله برای شما به زودی مسلم و روشن و آشکار خواهد شد. شما به اوج موفقیت می رسید و بر مشکلات و موانع زندگی تان غلبه می کنید و دید وسیعی نسبت به مسائل پیدا خواهید کرد. شما می خواهید که شرایط زندگی تان عوض شود. احساس می کنید که کسانی هستند که برای شما تصمیم گرفته اند و خونتان را مثل زالو مکیده اند و فکرتان را خراب کرده اند. برای حل مشکلاتتان متوسل به کسی از ائمه خواهید شد. دنیا به شما رو می آورد و انرژی مثبت به زندگی تان می رسد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۴۳:۴۸
امن و امان

امن و امان : با سلام،

در واقعیت: با برادران همسرم دلخوری‌های کمی داریم که البته سعی کرده‌ایم احترام و حرمت هم را نگه داریم؛ و اما خواب دیشبم را بگویم، اگر تعبیری دارد لطفاً بگویید.

خواب دیدم برادران همسرم مهمانم شده‌اند، همسرم شام آماده نکرده و مهمانان ممکن است گرسنه بخوابند. به همسرم می‌گویم تدارک شام ببیند. کمی بعد مهمانان خوابیدند، گمان می‌کنم بدون خوردن شام. من از ساختمان بیرون رفتم و به همراه دوستم (که ساکن انگلستان است) به تماشای آسمان شب نشستیم. نقاط روشن خیلی ریزی را دیدم که با دقت بیشتر و از نظمشان معلوم شد چراغ‌های روشن هواپیما در آسمان شب هستند. با دقت بیشتر تعداد بیشتری از آن‌ها آشکار شد و چندین هواپیما پشت سر هم می‌رفتند. کمی بعد، ردیف هواپیماها به زمین نزدیک‌تر شدند و کمی بعد کاملاً نزدیک: هواپیماهای بزرگ و سفیدی که نوشته‌های رویشان را می‌شد خواند با فاصله بسیار نزدیک از بالای سرمان رد می‌شدند. دم آخرین آن‌ها به یک ساختمان بلند گیر کرد و افتاد، بدون انفجار یا حادثه مهیب. از بدنه سوراخ آن کسی خودش را بیرون کشید و سرگردان بود. من برای کمک کردن فریاد زدم و دویدم. عده‌ای کمک می‌کردند و عده‌ای بی‌تفاوت بودند. در همان حال من دویدم و برادر همسرم را که خواب بود برای کمک از خواب بیدار کردم و بعد می‌خواستم به آتش‌نشانی تلفن بزنم که از خواب بیدار شدم.

پاسخ
لینک۳۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۱۸:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید روابط خوبی با برادران همسرتان ایجاد کنید و از تجربیاتتان با آنها صحبت کنید و روابط اجتماعی خوبی با آنها داشته باشید ولی خانمتان از لحاظ روحی آنها را به شخصه حمایت نمی کند و این شما هستید که مشوق او هستید تا مثل شما سعی کند رابطه اش را با برادرانش بهبود ببخشد. شما احساس می کنید که موانع و مشکلاتی در بدست آوردن اهدافتان وجود دارد. بعضی مسائل برای شما خیلی واضح و روشن نیست و نگرش بدبینانه ای نسبت به فرصت های جدید و برنامه های جدیدی که برای حل مشکلات بوجود آمده اند دارید. از نظر شما، این فرصت های جدید، اهداف غیر واقعی و دور از دسترسی هستند که مردم برای خودشان وضع کرده اندو سعی می کنند کم کم به آن برسند. ولی نبود قدرت و نبود اعتماد به نفس و عدم اطمینان برای رسیدن به این اهداف، موجب می شود که این برنامه ها شکست بخورند. شما تمایل دارید موقعیت ها را درست کنترل کنیدو استرس ها را از بین ببرید. شما احساس می کنید نباید همه در هر کاری دخالت کنندو حساسیت به خرج دهند بلکه باید کار را به کاردان آن بسپارند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۱:۳۷
مریم محقق

مریم محقق : سلام خانم هراتی عزیز
من خواب دیدم که در حالیکه شب هست با خاله م پشت بوم خونه ای بودیم و تو آسمون یه هواپیمای جنگنده پیشرفته دیدم در حالیکه محو تماشاش بودم دیدم یه هواپیمای دیگه هم هست بعد متوجه شدم دمشون رو میزون کردن سمت ما و شروع به شلیک کردن منو خاله م دویدیم تو ساختمون و رفتیم داخل خیلی ترسیده بودم و نگران پسرم بودم که تو خونه خودمون تنها خوابیده و فک میکردم الان چقد ترسیده داخل خونه مادر خدابیامرزم بود ویه عده از خونواده و یا فامیل که من ندیدمشون و داشتن واسه غذا خوردن سفره میچیدن و بحث جنگ و حمله هوایی بود و من تو فکر بودم که چکار کنم و هنوز ترس و نگرانی تو وجودم بود که بیدار شدم

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۰۶:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. شما نگران اوضاع و شرایط جامعه هستید و فکر می کنید که هیچی معلوم نیست و شاید این موفقیت های شما هدر برود و واقعا بد شانسی و یا جنگی به راه بیافتد. خوابتان به احتمال قوی بازتاب افکار شما در بیداری است و باطل است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۵:۱۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.