تعبیر خواب هواپیما
دیدن سواربودن در هواپیما یعنی برای رسیدن به هدف خود به موقعیتی بالا تر از دیگران نائل خواهید شد که بودن در این موقعیت خطراتی را برای شما به همراه دارد خصوصا اگر هواپیما دچار مشکل فنی گردد. اگر هواپیما به مقصد برسد از غم رهائی یابد. اگر در هواپیما نشسته بود و از جان و موقعیتش هراسی نداشت به عزت و بزرگی دست یابد.
لیلا برایت می گوید : اگر خواب ببینید که با هواپیمایى در حال پرواز هستید، بیانگر آن است که در کارهاى خود موفق خواهید بود. اگر خواب ببینید که هواپیمایى آتش گرفته و یا در حال سقوط است، نشانهى آن است که دچار ضرر و زیان خواهید شد. دیدن هواپیماى شکارى در خواب، نشانهى مشکلات و گرفتارى است.
درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
یک هواپیما از زمین بلند می شود : موفقیت در کارها.
یک هواپیما به زمین می نشیند : مراقب بعضی از دوستان باشید.
شما با هواپیما مسافرت می کنید : از پستی و بلندیهای بسیاری باید عبور کنید.
با یک دوست در هواپیما هستید : یک تغییر در زندگی شما رخ خواهد داد.
با شخصی که دوست دارید در هواپیما هستید : از روی بیفکری کاری نکنید.
با اعضاء خانواده در هواپیما هستید : نقشه های خیلی دقیق بکشید مطمئناً موفق می شوید.
شما دچار سانحه هوائی می شوید ولی نمی میرید : منفعتهای مالی در پیش دارید.
شما در یک حادثه هواپیما کشته می شوید : از نظر روحی قدرت و پیشرفت حاصل می کنید.
هواپیمای دیگران به زمین می نشیند : مراقب خیانت یک دوست باشید.
هواپیمای شخص بسیار مهمی به زمین می نشیند :نقشه های شما عملی می شود.
تعبیر خواب خلبان هواپیما
خلبان در خواب، کسی است که برای رسیدن به اهداف بالا و موفقیت های چشمگیر، موقعیت های خطر پذیری را هدایت می کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ارام : سلام و صبحتون زيبا. همين الان قبل اينكه بيدار بشم ديدم با خانواده ام به كيش مسافرت كرديم. البته فقط پدر و مادرم كنارم بودن، كيش خيلي شيك تر ومدرن تر شده بود. انگار كه نه ايرانه! از نرده هاي كنارپله يك سالن وسيع سُر خورديم و اومديم پايين و با ذوق جيغ زديم. بعد من از اونها جدا شدم، سوار يك وسيله نقليه عمومي خيلي پيشرفته بودم بر فراز دريا(شبيه مترو و مونو ريل اما بالاي اب) و تلفني مشغول صحبت با والدينم، ميگفتن هتل ٣تخته رزرو كردن شبي ٤٨هزار تومن! گفتم قيمتش چقدررررخوبه! اما ما بايد ٥تخته بگيريم. در همين حين توجهم به مردم جلب شد كه ايستادن و با بهت و ترس دارن چيزي رو تماشا ميكنن: يه هواپيماي خيلي بزرگ تو هوا شروع به چرخيدن و افتادن كرد! خيلي ترسيدم و خداخدا ميكردم كه سقوط نكنه! اما در نهايت در اب افتاد. با ناراحتي ماجرارو براي پدرم تعريف و تلفن رو قطع كردم. دريا خيلي پهناور و ابيِ فوق العاده خوشرنگ و زيبا بود، شبيه فيلم ها! هواپيما در نهايت به صورت عمود زير اب ارامش گرفت. (اگر در تعبير خوابم تاثير داره اينو بگم كه من در يك ماه گذشته دو سفر تفريحي به جنوب ايران داشتم، اوليش كيش بود) ممنونم و روز خوبي داشته باشيد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دورانی سرشار از راحتی و آرامش خواهید داشت. مسیر رسیدن شما به موفقیت هموار است و قادر خواهید بود جاه طلبانه به خواسته ها و تمایلاتتان توجه و رسیدگی کنید و قدرت و اختیار، موفقیت و دستاوردهای مادی و مالی زیادی خواهید داشت. دور دور شماست و اوضاع به نفع شما پیش خواهد رفت. تجربیاتی سرشار از نشاط و سرزندگی بدست می آورید و می خواهید مسیر زندگی تان را عوض کنید. آرزوهای غیر واقعی و دور از دسترسی برای خودتان در نظر می گیرید که بعضا باید منطقی تر در این موارد رفتار کنید و رویاپردازی نکنید. انشالله همیشه به گردش و خوشی باشید. تشکر از همراهیتون.
امین : سلام وقت بخیر
خواب دیدم دم آسانسور با دوستم ایستادم بعدش یهو من روی ویلچر بودم و داشتم سوار آسانسور میشدم ودوستمم روی ویلچر بود و به یه دوست دیگم تبدیل شده بود بعد من گفتم دکمه ی طبقه ی پنجم رو بزنیم و از بالا بیایم پایین طبقات مرکزخرید رو ببینیم و در اسانسور هم به سختی بسته شد چون ویلچر من جلوشو میگرفت و بعد طبقه ی دوم اسانسور متوقف شد و یکسری ادم به زور مارو پیاده کردند و پیاده که شدیم من از روی ویلچر بلند شدم و اونها تعجب کردند و اون ادمها یکیشون رئیس بود و بقیه بادیگاردش بودند وخیلیم از دست من عصبانی بود بعد منو دوستمو به زور سوار هواپیما کردند و پرواز کردیم ولی بعد یکی از بادیگارداش که با ما تو هواپیما بود دستور داد فقط دم هواپیما فرود بیاد. من دوست داشتم برم تو دم وایسم چون اونا مارو بزور سوار کرده بودن میخواستم نجات پیدا کنم.
آخرش هم فقط دم هواپیما روی زمین فرود اومد و سر هواپیما توی هوا موند من و دوستم قسمت سر هواپیما بودیم. من نسبت به دوستم هم حس مسئولیت داشتم که جونش حفظ بشه.
نمیدونم قصدشون چی بود یا من چیکار کرده بودم فقط خیلی عصبانی بودن از دستم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. موقعیت یا رابطه ای به شما و دوستتان احساس بی یاور بودن می دهد و نشان می دهید که وابسته ی به دیگران هستید. شما به معنای واقعی کلمه به دیگران اجازه می دهید که شما را به اطراف هُل بدهند و به شما فشار بیاورند. وقتی که با تضادها و تناقضاتی در رفتار اشخاص مهم روبرو شوید، از وابستگی و اطاعت محض نسبت به آنها دست می کشید و مستقلا عمل و فکر خواهید کرد. اشخاصی در مقابل این حس استقلال شما احساس ناامنی خواهند کرد و سعی می کنند که دوباره ذهن شما را تحت کنترل خودشان در بیاورند و مطابق با خواسته های ایشان رفتار کنید. شما از اهداف خودتان دور می شوید و مسیر جدیدی را در زندگی تان طی خواهید کرد ولی از این شرایط جدید خوشحال نخواهید بود و به عاقبت کارتان فکر می کنید. این گونه اشخاص شاید به ظاهر در مقابل شما کوتاه بیایند، ولی سعی می کنند که قدرتشان را بر روی شما حفظ کنند و شما را مطیع خودشان نگه دارند. تشکر از همراهیتون.
g m : سلام و روز بخیر. من اغلب خواب ماشین زیاد می بینم و این اواخر خواب قطار هم دیدم ولی چند شب پیش خواب دیدم که تو خوابم رفتم تو یه پایگاه هوایی و یادم اومد(تو خواب) که قبلا یه خوابی دیده بودم که یکی از بستگانمون که خلبانه بهم گفته بود برو پایگاه و اونجا بگو آشنای منی مدرک خلبانیتو بگیر ومنم مدرک خلبانی رو داشتم. وارد که شدم دیدم همه آدمای اونجا فیزیکشون با من خیلی فرق داره و همه قد بلند و کشیده و روفرم هستن ولی من کوتاهم و کمی اضافه وزن دارم. استاد خلبان اومد و منو برد تو یه هواپیمای تک نفره یا فکر کنم نهایتا دونفره فوق مدرن. از ظاهرش معلوم بود خیلی جدیده شبیه هواپیماهای فیلمای تخیلی بود. استاد خلبان هر چی می گفت انجام بده من اصلا نمی فهمیدم چی می گه ولی در نهایت هم هواپیما در کنترلم بود و پرواز می کردیم و در آخر هم به زمین نشستیم. همه چپ چپ منو نگاه می کردن و معلوم بود که از بالا بهم نگاه می کنن و با خودشون می گفتن این اصلا اینجا چی کار می کنه!! خواستم به استاد خلبان توضیح بدم که داستان چی بوده و بگم مدرکم از کجا اومده ولی اون نمی خواست حرفای منو بشنوه و می رفت. فضا دقیقا یه جوری بود انگار مثلا یه دهاتی رفته باشه مهمونی اشراف اصلا منو در حد خودشون نمی دیدن. ولی باز هم سوار هواپیما شدم این بار واقعا تنها بودم و هواپیما هم انگار توی نمایش هوایی باشه حرکات آکروباتیک انجام میداد منم احساس می کردم الانه که حالم بهم بخوره. بعد گفتم این فوق مدرنه اگه فقط بهش شفایی دستور بدم چی کار کنه خودش می کنه...به هر حال بازم به اوضاع مسلط شدم یعنی سقوط کنم یا اتفاقی بیفته نیفتاد و دیدم که بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. لطفا توجه داشته باشید که طبق قوانین سایت هر بار فقط یک خواب در هر 24 ساعت و در هر کامنت ارسال بفرمایید. تعبیر خواب شما این است که شما قدر خودتان را می دانید و بلند پروازانه برای آینده تان برنامه ریزی می کنید. شما شخصیت مهمتر و قویتر و با اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهید کرد و قادر خواهید بود که به خوبی زندگی تان را کنترل کنید. شما بر موانع سر راه زندگی تان غلبه خواهید کرد و آگاهی و آزادی های بیشتری را تجربه می کنید. درک شما وسیعتر خواهد شد و نسبت به مسائل چشم انداز تازه تر و دقیقتری پیدا خواهید کرد. شما به مقامی می رسید که در ابتدا خودتان را دست کم می گیرید ولی قادر خواهید بود که ایده هایتان را عملی کنید. شما در مورد تصمیمات و کارهایتان اعتماد به نفس کامل خواهید داشت و زندگی مدرن و راحتی برای خودتان می سازید. تشکر از همراهیتون.
Khatoon : سلام
دیشب خواب دیدم از سفر کربلا بر گشتم همراه کاروان با اتوبوس به تهران رسیدیم جایی در مرکز شهر می ایستیم برای نهار من میگم ازینجا تا خونه ما یک چهارراه مونده خودم میرم خونه ولی یکباره میبینیم تو آسمون چهارپنج تا جنگنده هستند که چنتاشون مال کشورن و توسط جنگنده های دشمن دارن تیرمیخورن و هدف واقع شدن وحشتناک بود که نزدیک خونه ما و تو تهران دقیقا بالای سرم هواپیماهای غیر ایرانی داشتن به رگبار میبستن انگار هیچ چیزی به اسم امنیت نبود در یک لحظه جلوی چشمای ما یکی از جنگنده های ایران تیر خورد و من دیدم که آتیش گرفته و داره سقوط میکنه به یکی از دوستام که کنارم تو خیابونه ودر بیداری مدتهاس که ایران نیست نگاه کردم و پریدم پشت یه ماشین گفتم بخواب زمین احساس میکردم الان تمام تیکه های انفجار هواپیما میره تو تنم ولی هواپیما اون طرف دیوار با زمین برخورد کرد
من همزمان به ۳تا چیز فکر میکردم اول اینکه چجور برم خونه دوم چجوری دشمن تا اینجا اومده و چی سرمون میاد و سوم اینکه آیا خلبان تونست بپره بیرون و زنده بمونه؟
فریبا هراتی
: سلام. شما کار خیری انجام داده اید که برایتان ثواب زیارت کربلا نوشته شده است. در زندگی بیداری شما کشمکش و هرج و مرجی رخ داده است و مسئله ای جدید وجود دارد که شما باید تصمیم بگیرید که چطور آن را حل کنید و بر آن غلبه کنید. شما می دانید که خودتان یا ( ایران) اهداف غیر واقعی و دور از دسترسی برای خودتان تعیین کرده اید و شما اعتقاداتی دارید که می خواهید به آن اعتقادات پایبند باشید. متوجه هستید که غرور، قدرت و بلند پروازی و تصمیم گیری های عجولانه چطور می توانند اهداف عالی شما را از بین ببرند و در زندگی تان هرج و مرج به وجود بیاورند و می خواهید بدانید که آیا قادر هستید این مسائل و مشکلات را از زندگی تان دفع کنید و به موفقیت برسید یا خیر. تشکر از همراهیتون.
خداوردی : سلام وقت بخیر
دیشب خواب دیدم که هنوز مجرد هستم و در منزل پدرم زندگی میکنم. من قهرمان ملی و عضو تیم ملی یکی از رشته های ورزشی بودم. ساعت یکی و نیم ظهر بود و من ساعت 2ونیم برای رفتن به مسابقات پرواز داشتم و باید به فرودگاه میرفتم. فقط یک ساعت برای رسیدن به پرواز زمان داشتم. من ریلکس و آرام شروع به جمع کردن وسایلم کردم و قرار شد پدرم من را به فرودگاه برساند.
از اخبار تلویزیون هم خبر ساعت اعزام تیم ملی پخش شد.
عمویم منزل ما بود و خیلی استرس داشت که آیا من به پروازم میرسم یا خیر. ولی خانواده ما خیلی عادی با قهرمان بودن من برخورد میکردن. موقعی که هم به اتاق رفتم تا لوازم شخصی خود را بردارم، خواهر و دخترعمه های نیز اونجا بودن و سرگرم صحبت بودن و بی اعتنا به رفتن من. (یکی از دختر عمه های در خواب کسی است که دیشب متوجه شدم دچار سرطان شده است).
کمی بعد خودم را به همراه بقیه اعضای تیم ملی، سوار اتوبوس شهری و بعد هم پشت وانت دیدم، در راه رفتن به فرودگاه.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به گذشته تان و به نقاط قوت و ضعفتان، عزم و اراده و قدرت مبارزه طلبی و اعتماد به نفستان در آن زمان فکر می کنید و آن موقع می خواستید که سفت و سخت بکوشید تا زندگی تان را متحول کنید و تولدی دوباره داشته باشید. می خواستید که بر موانعی است که سر راه شما وجود داشت غلبه کنید. می دانستید که باید استقامت کنید و سخت بکوشید و به خاطر موفق شدن و رسیدن به اهدافتان سخت تلاش کنید. اما گاهی عملا کاری نمی کردید و با احساسات خودتان خیلی هم صاف و صادق نبودید. برای اینکه به تمایلاتتان برسید و توجه کنید مجبور بودید که خودتان را با شرایط جدیدی منطبق کنید، خویشتندار باشید و تمرکزتان روی اهدافتان باشد شخصیتی رقابتی داشتید و می خواستید بهترین باشید. خانواده ی شما از شما حمایت می کردند و خودتان هم سعی می کردید تا مطابق موازین و قوانین به پیش بروید و می خواستید که با چالشهای بزرگی در زندگی تان روبرو شوید. اما دخترها خودشان را اصلا همپای شما نمی دیدند که بخواهند به عنوان رقیب به شما نگاه کنند. تشکر از همراهیتون.
مهربانو : با سلام. امروز صبح ۲۸ صفر خواب دیدم دارم با مسافران وارد هواپیما می شوم. مسافران راجع به سفر قبلیشون صحبت می کردن که چقدر بهشون خوش گذشته بود. اکثر مسافران خانم بودند و کاملا غریبه. یه برگ کوچک سفید که توش چیزی نوشته شده بود به عنوان بلیط نشون دادم و رفتم ردیف دوم سمت راست روی صندلی نشستم. هواپیما هنوز حرکت نکرده بود و خلبان خانم پشت فرمان منتظر حرکت بود.به کیف یکی از خانمها که نگاه کردم دیدم پر از پاسپورت به رنگ سفیده. یادم افتاد که من بدون پاسپورت سوار شدم. به دختری که پشت من نشسته بود نگاه کردم بعد از روی دستش و رنگ ناخنهاش فهمیدم که اونها ارواح طیبه هستند که دارن میرن زیارت. وقتی به دستش نگاه کردم دستش رو قایم کرد ولی بهش گفتم من متوجه شدم که شما ارواح طیبه هستید او فقط نگاه کرد و جوابی نداد بعد به دستهای خودم نگاه کردم بسیار زیبا و سفید و ظریف که معلوم بود من زندم و خون تو دستم جریان داره. افراد هواپیما معلوم بود از کشورهایی مختلف بودند شاید مثل هند ولی با حجاب کامل. یه ماشین با دوتا آقا اومد رو باند فرودگاه و کنار هواپیما ایستاد و به مسئول کاروان گفت که یکی از ۱۴ معصوم. فکر کنم پیامبر ص را می گفتند میاد دیدن یکی از مسافران این هواپیما. به خودم گفتم نکنه اون یکی من باشم؟! در این حال پاشدم و به مسئول کاروان گفتم که من پاسپورت ندارم و می خوام پیاده بشم. اون آقا گفتند نگران نباش یکی از پاسپورتها رو بهت میدیم که بندازی گردنت. فقط باید مشخصات اون فرد رو بلد باشی که اگه ازت پرسیدن مشکلی پیش نیاد. از خواب بیدار شدم. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما به درک بسیار بالا و اوج موفقیت خواهید رسید و بر مشکلات و سختی های زندگی تان غلبه خواهید کرد. عبادات شما مورد قبول حق تعالی قرار گرفته و نامه ی اعمال شما پاک است و امروز که وفات پیامبر اکرم است شما توانسته اید شفاعت او را بخرید و باید سعی کنید که در زندگی تان به عقاید و زندگی رسول خدا شناخت کافی پیدا کنید و او را الگوی زندگی تان قرار دهید. عمر شما به دنیاست و شما بعد از 120 سال حیات در زندگی تان از بهشتیان خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
nasim : سلام خانوم هراتی عزیز من خواب دیدم با مادرم سواره هواپیما شدم که بریم مشهد اولش تو دلم ترس بود کمی بعدش گفتم نه خلبانش وارده . و خیلی سریع رسیدیم مشهد(انگار پرواز کرد درجا نشست) هواپیما موقعه نشستن خیلی سرعت داشت خیلیا ترسیده بودن اما من گفتم نگران نباشین چیزیمون نمیشه با اون که شب بود و خیلی سریع رسیدیم از هواپیما پیاده شدیم انگار روز بود و همه جاا پر از نورخاصی بود هنگام پیاده شدن منو مادرم حس میکردم یه فرش قرمز کم داره
فریبا هراتی
: سلام. شما و مادرتان در اوج سختی هایتان متوسل به امام رضا ع خواهید شد و مطمئن هستید که خیلی زود مشکلاتتان تمام می شود و به حاجاتتان می رسید و همین هم خواهد شد. تا شما امام رضا ع را صدا کنید انگار مثل این است که به زیارت او رفته اید و او صدای شما را درجا می شنود و حالات شما را درک می کند. امید و نور و برکت به زندگی تان راه می یابد و شما به شور و نشاط و خوشبختی خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
پیمان : سلام من خواب دیدم که سوار هواپیمای مسافربریم تو چند تا مقصد نشستیم بلند شدیم ولی تو راه یکم از پرواز میترسیدم ولی بعدش خیلی اروم شدم خیلی خوب بود ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما اهداف بلند پروازانه ای برای خودتان در نظر گرفته اید و بر سختی های زندگی و نگرانی هایتان فائق خواهید آمد. شما قادر خواهید بود بر مشکلات غلبه کنید و به تمام اهدافتان یک به یک برسید. اعتماد به نفستان بالا خواهد رفت و شخصیتی جاه طلب و آرام خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : با سلام
من صبح خواب دیدم بلیط هواپیما برای روز بعد به تهران دارم شب خسته بودم خوابیدم صبح بیدار شدم و متوجه شدم که از پرواز جاموندم زنگ زدم به فرودگاه با خلبان حرف زدم و تا پرواز پانزده دقیقه مونده بود و گفت نمی رسی .صد و نوزده هزار تومان هم پول بلیط داده بودم. پدرم وقتی فهمید جاموندم سرش رو با تاسف تکان داد . در خواب با خودم می گفتم چرا من شب چمدانم را نبستم برای مسافرت و آماده نبودم و می گفتم تقصیر خواهرم است از بس که بهانه می گرفت و منو ناراحت کرد که مسافرت نرو حتی یادم نموند چمدان برای سفر ببندم و کلی ناراحت شدم که جاموندم از پرواز . به مادرم گفتم مهم نیست دوباره بلیط می خرم من باید برم تهران .هزینه می کنم و می رم . ممنون میشم از تعبیر خوابتون . سلامت باشید.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواستید که در زندگی تان به سرعت پیشرفت کنید و تمام سختی ها و موانعی که برای رسیدن به موفقیت، در سر راهتان وجود داشته را کنار بگذارید. شما می خواستید که استقلال داشته باشید و بر کشمکش های شخصی تان غلبه کنید و می خواستید که پای حرف و عمل خودتان بایستید. شما در پذیرش کمک از جانب دیگران یک دندگی و تردید از خودتان نشان داده اید چون می دانستید که صد درصد موفق خواهید بود ولی به خاطر یک سری مسائل احساسی، شما فکر می کنید که گیر کرده اید و نمی دانید که چه کار باید بکنید. تجربه ی کافی هم ندارید. ولی مصمم هستید که دوباره از اول برای رسیدن به خواسته هایتان اقدام کنید و تمام شرایط سخت زندگی تان را حل و فصل کنید تا مشکلاتتان به زودی ناپدید شوند. تشکر از همراهیتون.
رعنا : درود برشما مهربان خوش قلب. من خواب ديدم در يك كافي شاپ نشستم. سوار اسانسور شدم و ميخواستم برم طبقه سوم به يه كافه ديگه به نام كافه ليپوُ (در واقعيت نميشناسم) درِ اسانسور كه باز شد چيزهاي عجيبي ديدم: در به يك اتاق لوكسِ هتل مانند باز شد، مبل هاي خوشگل وخوشرنگ، ظروف شيك. يه مقدار پلوي زعفروني هم ته مونده يه بشقاب زيبا بود. وارد شدم و نگاه كردم. ناگهان اون اتاق با همون شكل تبديل به يه هواپيماي اختصاصي شد كه تنها مسافرش من بودم و تماما شيشه اي بود. همونجور كه ايستاده بودم سمت چپ رو نگاه ميكردم كارخونه و پالايشگاه و كلا صنعتي بود، حس بدي بهم ميداد. سمت راست اما سراسر پوشيده از درخت و سرسبز. راست رو ترجيح دادم. هواپيما در ارتفاع پايين پرواز ميكرد، چون مقصد نزديك بود؛ اما سرعتش بالا بود و من استرس گرفتم. روزتون لبريز از بركات الهي
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید که زندگی اجتماعی تان را بیشتر پیشرفت دهید و بیشتر با دوستانتان بچرخید و به دور همی های اجتماعی تان اهمیت ببیشتری بدهید. می خواهید دوستی های قوی تر و پربار تر داشته باشید و در همه ی دوران عمرتان و یا در مورد جسم و ذهن و روحتان، احساس آرامش بیشتری داشته باشید و دوستی هایتان را پربار و غنی نگه دارید. به این منظور شما باید سعی کنید که هویت و عادات گذشته ی خودتان را تغییر دهید و یک رعنای تازه بار آورید. باید با آدمهای درست و حسابی و ایده ها و مفاهیم و نگرش های با ارزشتر مواجه شوید و بهترین تلاشتان را انجام دهید تا تاثیر گذار و مثبت باشید. شما قادر خواهید بود که شخصیت خودتان را قوی کنید خودتان را بالا ببرید و بر تمام مشکلاتتان غلبه کنید. شما قادر خواهید بود از تمام خطرات و ناراحتی های زندگی خودتان را مصون و در امان نگه دارید. شما از نظر احساسی تجاربی دارید که می دانید خیلی ها باید سعی کنند روی خودشان کار کنند و خودشان را عوض کنند و اخلاق های بدشان را پالایش کنند و کنار بگذارند و کلا باید سعی کنند که به کسی تبدیل شوند که امروز نیستند!! یعنی خیلی ها از نظر احساسی همانی نیستند که نشان می دهند و الکی از عشق دَم می زنند. اما اگر منطقی فکر کنید و احساسی فکر نکنید، شما با زندگی سراسر موفقیت و خوشبختی روبرو خواهید شد. شما ترجیح می دهید که منبعد عقلانی و منطقی رفتار و فکر کنید و خیلی بلند پروازی نکنید بلکه سعی کنید که در امنیت بیشتری به سر ببرید به جای اینکه رویاپردازیهای خطرناکی برای خودتان داشته باشید. شما خیلی زود به هدفتان خواهید رسید و انشالله خبرهای خوشی خواهید آورد. همینطور برای شما عزیزم. تشکر از همراهیتون.