تعبیر خواب وضو
اگر کسی خواب دید که با آب زلال و پاکیزه ای وضو می گرفت، به آرزوهایش می رسد و اگر در غیر این صورت و با آب کثیف وضو می گرفت، تعبیرش بر عکس است.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر ببیند وضو می گرفت و کسی به وضو گرفتن او نگاه می کرد، دلیل که بیننده به دست او توبه کند.
ابراهیم اشعث می گوید: اگر بیماری در خواب ببیند وضو به نیت نماز می گیرد، از بیماری شفا می یابد و اگر وامداری ببیند از زیر بار دین بیرون می آید. اگر در خواب ببینید که وضو می گیرید اما آب کدر و تاریک و گل آلود است، مشکلاتی برای شما پیش می آید و درمانده می شوید. به طور کلی دیدن وضو ساختن در خواب نیکو است.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که وضوی نماز ساخته بود و ناگاه او را غایط (مدفوع) پدید آمد، دلیل که در کار خود بیچاره شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آرمین : سلام
خواب دیدم سر یه ساختمان ترسناکم که نمی تونم بیام پایین. بعد خیلی راحت تونستم اینکار رو انجام بدم و بیام پایین. یه دفعه خودم رو تو یه فضای باز و روشن دیدم که تو اون فضا یک حوض آب خیلی قشنگ است که شیر های زیادی داره و آب زلالی از شیرها میریزه و من اونجا وضو گرفتم
فریبا هراتی
: سلام. شما الان در موقعیتی قرار گرفته اید که احساس استیصال و گرفتاری می کنید ولی خیلی راحت مشکلاتتان حل می شود و به آرامش و رفاه مالی خواهید رسید. خدا را شکر می کنید و همه غم هایتان را می شویید میرود. تشکر از همراهیتون.
منتظر ظهور : سلام
خواب دیدم رفتم به یک همایش. به دوستام گفتم قبل از شروع من می خواهم وضو می گیرم یادم نیست برای نماز بود یا همین طوری می خواستم وضو بگیرم. دم پرده یک شیر اب بود که دفعه قبل انجا وضو گرفته بودم. گفتم اینجا نا محرم هست من می روم داخل. اونجا هم کثیف بود اما من با اب تمییز وضو گرفتم. منو می دیدن. بعد از وضو صدایم زندن و برای تلاشهایم بهم گفتن چون دوست نداری تو جمع عنوان شه فرزند شهیدی و بهت هدیه بدهیم اینجا می دهیم و بهم گلستان سعدی هدیه دادن. در همون حین یک حاج اقایی که میشناختم. هی بهم نزدیک میشد و دستمالی می کرد. چادرمو هی سفت تر دورم می پیچیدم و بهش می گفتم رسوات می کنم. رفتم بیرون رئیس حاج اقا صحبت می خواست بکنه تو همایش گفتم تا صحبتمو نگم بیرون نمی روم. صدایم می پیچید . به اون بنده خدا گفتم. اون حاجی مورد داره را گرفتنش و دیگر بر نگشتم سمت همکارا و دوستام دارم می رفتم دنبال بچه هایم. یک راه باریک بود تو منطقه نظامی که قبلا رفته بودم و یک باغچه خیلی بزرگ که چند تا درخت داشت و سبزه خیلی بلند بود که یک سرباز داشت بهش اب می داد. یک نطامی با عجله از کنارم رد شد اما وقتی خواست بره بالا خورد زمین و گیج بود. یکی اومد ازم پرسید. بهش گفتم ازش خواستم که کمکش کنم اما رد کرد و خورد زمین و گیج شد. اب شیلنگ اونجا بود که هم به سبزه می ریخت و هم تو این راه باریک. زلال بود. ورش داشتم و انداختمش رو سبزه. اومدم بالا از سبزه. تا کمرم بود و ازش رد شدم. بعد رفتم یک جایی مثل یک اداره یا جایی برای کمک اما انقدره دورشون می چرخبدن که نشد کمک کنم. دیدم خونمونم و با هم اتاقیهای قدیم دانشگاه داریم راجع به خاطرات قشنگ حرف می زنیم. خالم داشت از روی یک لباس دوخته برای پسرم لباس می دوخت فکر کردم اشتباه می بره. بهش تذکر دادم. مامانم گفت درسته. اونجا بهش گفتم من می توانم برای پسرم بدوزم تو برای خودم بدوز. رفتم از تو یک کیسه که لباسهای دوخته روشن و استین حریر مامانم بود دو تا پارچه که از قبل تو واقعیت داشتم یکی سبزبا خال شتری ومخمل و دیگری سفید با طرح های قرمز و مشکی اوردم که بدهم خالم بدوزه. بعد دیدم همسرم داره تو بک دفتر حساب کتاب می کنه ازش پرسیدم چی کار می کنی. گفت خمس حساب می کنم. دیدم که کم حساب کرده اما خیالم راحت بود و بهش گفتم من قبلا این خمس را دادم.
همون جا دیدم خانمی که همسرم باهاش رابطه داره پیراهن کوتاه پوشیده که از کمر تا زانو قرمز و بالایش مشکیه. و استین کوتاه وپاه لخت و موهاش بازه.
بعد بیدار شدم. ساعت 3.55 دقیقه صبح
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که از گناه مبرا و پاک باشید و رفتاری شایسته از خودتان نشان دهید. اهل ریا و تملق هم نیستید و روحی لطیف و اصیل دارید. شما حاضر نیستید که به خاطر مقام و ثروت به کار خطایی دست بزنید و ترجیح می دهید که زندگی تان در آرامش و راه صواب بگذرد. به کسی سخت نمی گیرید و در کار کسی دخالت نمی کنید اما دوست هم ندارید که کسی برای شما نسخه الکی بپیچد و وانمود کند که از شما بیشتر بلد است و از خودتان دفاع می کنید مگر اینکه واقعا کاری را ندانید و به پیشنهادات و نظریات دیگران آن موقع با دقت گوش می دهید. شما حساب و کتاب زندگی تان را از همسرتان بهتر می دانید و آدم درست تری از او هستید. خانمی که با همسرتان در ارتباط است، از لحاظ مالی ضعیف است و می خواهد خوش بگذراند در حالی که ظاهر خودش را محجوب و با وقار نشان می دهد ولی دستش از رسیدن به خواسته هایش کوتاه است. فکرش باز است و بی خیال و خونسرد است. تشکر از همراهیتون.
منتظر ظهور : متشکرم
Mb : پیشاپیش ممنونم از تعبیرتون عزیزم
Mb : با سلام، خواب دیدم داشتم وضو میگرفتم و وقتی داشتم آب روی دستم میریختم آستینم اومد پایین و خواستم وضو رو قطع کنم و از اول وضو بگیرم ولی دوباره وضو گرفتنمو ندیدم
فریبا هراتی
: سلام. شما از غم فارغ شده و به آرزوهایتان خواهید رسید. برای رسیدن به خواسته هایتان، با مشکلات مالی مواجه نخواهید شد و اقتدار مالی تان را از دست نمی دهید. تشکر از همراهیتون.
یاسمن : سلام و خدا قوت, خواب دیدم میخوام برم نماز بخونم و میرم که در یک وضو خانه ای وضو بگیرم, دوستم عارفه رو دیدم و دستمو دراز کردم دیر دستشو داد اما من دستشو محکم و با محبت, طولانی گرفتم, بعد در حین وضو گرفتن, دوستم مریم که دختری زال هستش رو دیدم و با صورت خیس باهم روبوسی کردیم بعد دوباره هنوز وضوم تموم نشده بود و صورتم خیس وضو بود اما او صورتش خشک بود, دوباره باهم روبوسی کردیم, و بعد وضوم رو به اتمام رسوندم و فکر میکنم نمازم رو هم خوندم. با سپاس و خدا قوت
فریبا هراتی
: سلام. شما انسانی با ایمان هستید و سعی می کنید که از گناهان پاک شده و با محبت و عشق دست دوستی به سمت دیگران دراز می کنید. در ابراز عشق شما قوی هستید و مهربانتر از دوستتان هستید و سعی می کنید که در همه حال خای بیشتر از دوستتان مریم؛ صداقت و پاکی خود را حفظ کنید . تشکر از همراهیتون.
ص : با سلام.
خواب دیدم دو تا بودم و آن من که در وسط صحنه بود در حال وضو گرفتن بود ولی در هنگام مسح سر دستم خشک شده بود و آن یکی دیگر من که در جلو بود مرتب و با هیجان و اضطراب فراوان مرتب فریاد میزد از آب صورتت استفاده کن.
فریبا هراتی
: سلام. ضمیر ناخودآگاه شما و احساس شما بیدار است و مراقب شماست. تشکر از همراهیتون.
چکاوک : سلام خانم هراتی روزتون بخیر و ممنون از لطفتون برای تعبیر خواب ....من خواب دیدم شب هست و من بالای پشت بام ساختمانی آمدم ...یه حوض یا استخری اون بالاست که وسطش آب نداره کمی آب دروتادورش هست من تو اون قسمت بی آب می ایستم و با آب دورم شروع میکنم به وضو گرفتن ....به آخرین مرحله وضو که مسح پای چپ هست میرسم تا میخوام بروی پام دست بکشم برادرم منو محکم هل میده و من با صورت میخورم زمین طوری ضربه ناگهانی بود که من از شدت ناراحتی دیگه نتونستم از جام بلند شم و بشدت غمگین شدم که وضو هم کامل نشد ....در همون حال سرمو کج کردم و به آسمون ...با درد و رنج نگاه کردم و با درد فریاد میزدم خدااااااا...وصف اون درد قابل گفتن نیست که دیدم تو آسمان اشکالی شبیه به استیکرهای تلگرام هی ظاهر میشن و بعد همگی به یه نقطه در آسمون حرکت کردند و اوج گرفتن ...به خودم گفتم اونجا خداست.......اینم بگم این برادرم کوچکترین اثری تو زندگی من نداشته و اصلا در خارج کشور زندگی میکنه و خیلی کم با هم مراوده داریم ....ممنون از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید پاکسازی معنوی داشته باشید ولی به معنای واقعی کلمه احساس خالی بودن و عاری از احساس بودن می کنید. می خواهید که به آرامش برسید و آسیب های گذشته و افکار منفی تان را بشورید. میخواهید ذهنتان را پاک کنید و احساستان را تایید کنید. اینکه برادرتان شما را هول داده یعنی از شما حمایتی نمی کند و از جانب او امنیتی دریافت نمی کنید. شما نمی توانید ناراحتی هایی را که از جانب برادرتان به شما وارد شده فراموش کنید. ولی نگران نباشید اگر برادر خوبی ندارید ولی خدا با شماست. تشکر از همراهیتون.
سولاله : ببخشيد يادم رفت بگم يعدش يادم اومد ك عذر شرعي دارم و اصلا وضو نميخواسته
فریبا هراتی
: اگر منظورتان از عذر شرعی عادت ماهانه است از غم فارغ خواهید شد و اگر منظورتان واجب شدن غسل برای آمیزیش و نزدیکی است، خوابتان باطل است.
ترانه : سلام خواب دیدم که من و مادرم ویکی از دختر های فامیلمون با اتوبوس داریم می ریم سنندج اتوبوس بین راه نگه می داره برای نماز هوا خیلی سرد بود با آب آب سرد کن وضو گرفتیم مامانم نماز خواند ولی من رفتم پفک گرفتم وخوردم
فریبا هراتی
: سلام. شما خودتان را به سختی می دهید و مادرتان سعی می کند به خواسته و آرزویش برسد در حالی که شما خودتان را به احساسات بیخود سرگرم می کنید یا همه چیز را به بازیچه می گیرید و بی خیال هستید.
زهرااااا : سلام ....خواب دیدم در جایی هستم که انگار مسجد بود البته مطمئن نیستم ..اما احتمالا مسجد بود ..در آنجا وضو گرفتم با آب شیری که زلال و پاک بود .مسح کشیدم و نماز صبح خواندم ....اینم بگم من مدت طولانی ست هم بیمارم هم در رنج و عذاب ...ممنونم از محبتون که خوابای منو تعبیر میکنید .....
فریبا هراتی
: سلام. انشالله به امنیت خاطر خواهید رسید و از غم فارغ خواهید شد. امیدوارم زودتر سلامتتان را بازیابید. تشکر از همراهیتون.