تعبیر خواب پرتقال
دیدن پرتقال در خواب، برکت و خوشبختی است. اگر مقدار زیادی پرتقال داشته باشید مالی است که نصیب شما می شود. پرتقال لک دار و لهیده خوب نیست چون از بیماری و گرفتاری خبر می دهد. دیدن پرتقال کال و سبز خوب نیست و بهتر است که پرتقال خیلی زرد و رسیده در خواب ببینید.
اگر دیدید که پرتقال می خرید، ناگزیر می شوید چیزهایی یا کسانی را بر دیگران امتیاز بدهید و این کار را خیلی آسان انجام می دهید. اگر دیدید که پرتقال می فروشید یک معامله پولی می کنید. اگر درخت پرتقال در خانه داشتید، خوب است چون خانواده را گردخود جمع می کنید بخصوص اگر آن درخت پر بار باشد. اگر پاکت پرتقال شما پاره شد و پرتقال ها روی زمین پخش شدند، حادثه ای موجب تفرقه می شود و کسانی از اطراف شما پراکنده می گردند و هر یک به طرفی می روند. اگر دیدید که پرتقال ها را از روی زمین جمع می کنید یا از درخت می کنید خوب است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ارام : سلام عزيزدل. تعبير خواب "خوردن پرتقال" رو در بالا نديدم و ناگزير مزاحمتون شدم. ديدم كه پرتقال تامسون ميخورم، فوق العاده دُرشت و خوشرنگ و ترو تازه!
چندتايي داشتم، يكيش هم بازشده تو بشقاب بود و من مشغول خوردنش. درواقعيت اين ميوه جزئه ميوه هاي مورد علاقمه. ممنونم از شما مهربان
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. سلامتی و موفقیت و همه چیزهای خوب به زندگی تان راه می یابد و از موقعیتی که دارید راضی هستید. شما در جایگاه خوبی هستید ولی نیاز دارید که انرژی دوباره بگیرید. تشکر از همراهیتون.
Abbas : سلام
خواب دیدم به روستای پدری برگشتم با خودم گفتم موقعی اومدم که هیچی برا خوردن گیر نمیاد رفتم تو زمین پدری که چندتا درخت داخلشه و بالای زمین کنار مسیر آب و درختای پُرتری. تو زمین برگ چغندرای سبز بلند قاطی برگ گشنیزای بلند بود ولی گله به گله چیده شده بود. کنار درختای زیر مسیر آب که رسیدم دوتا پرتقال خیلی بزرگ زیر پوشالای کنار درختا بود که یکیشون با دندون یا شایدم ناخن دست، چند تکه کنار هم پوست نارنجیش کنده شده بود و پوست سفید اون قسمتش معلوم بود . کسی من صدا کرد گذاشتم سرجاش ولی همزمان پدرم از پشت سر اومد منم بهش گفتم اینا اینجا بود یکیش دادم به پدرم و اون با بچه ها که من نمیدیدمشون ظاهرا مشغول تقسیم و خوردن شدن ولی پسر کوچکم واضح جلو چشمم بود از مالیدن دستاش به هم و حرکت دهنش فهمیدم سهش گرفته خورده و پرتقال سالم بوده( گمونم ازش پرسیدم خوب بود به نشونه تایید سرتون داد) آخه من به محض بازکردن پرتقال خودم دیدم به شکل عجیبی یکدست گندیده شده و من انداختم داخل همون جو.
اول در تمیزی اب شک کردم آخه همیشه از اون جو آب تمیز و مطمئنی نمیرفت ولی یه نگاه کردم و به خودم گفتم نه انگار بحدی هست که بشه دست شست
به پسرم گفتم دستت همینجا بشور و در عین حال که نگام بهش بود لیز نخوره ولی برا اتکا بخودش گذاشتم دستاش تنهایی بشوره . خرسندی من از اینکه بتنهابی درست دستاش شست من از خواب بیدار کرد.
ببخشید طولانی شد نمیدونستم کجاش باید حذف کنم
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که شرایط زندگی تان سخت شده و به سر جای اولتان برگشته اید و پیشرفتی نکرده اید. هنوز ته وجودتان احساس مثبت را به خوبی حفظ کرده و ایمانتان را از دست نداده اید ولی فکر می کنید که موفقیت ها و شکست های قدیمی، هنوز اثراتشان را در زندگی تان حفظ کرده اند. به امکانات رفاهی فکر می کنید که نصفه نیمه رها شدند و شاید باعث شدند که مثل قبل خیلی سرزنده و برونگرا نباشید و حتی نسبت به امکانات رفاهی تان بدبین هم شده اید. اما اینطور نیست که شما فکر کنید. هنوز هم امکانات موفقیت برای شما فراهم است و پدرتان هم قلبا حامی شماست. شما قادر خواهید بود شرایط مثبتی برای خودتان و فرزندتان در زندگی ایجاد کنید و پسر شما از زندگی اش احساس موفقیت و رضایت خواهد داشت. او مثبت اندیش می شود و این خیلی برای شما مهم است که احساسات منفی وجود خودتان را دور ریخته اید و برای موفقیت و استقلال پسرتان خوشحال خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Abbas : مرسی. رو خراب بودنش تمرکز کرده بودم در حالی که از دور انداختنش غافل بودم. راضیم ممنون
الی : سلام خانم هراتی.. من خواب دیدم آب پرتقال (یا نمیدونم یه میوه شبیه پرتقال) رو گرفته بودم و توی یه بطری نسبتا کوچیک ریخته بودم و انگار دارو بود برام و هربار کمی ازش میخوردم.یعنی به عنوان دارو من این ابمیوه رو میخوردم.. البته مریضی ندارم و توی خواب هم نداشتم.. هم میوه ش و هم ابش هم خیلی خوشمزه وشیرین بود و خوشرنگ.. تعبیرش چیه؟
فریبا هراتی
: سلام. شما به سلامتی و موفقیت خواهید رسید و انرژی زیادی خواهید داشت. شما به جای اینکه احساساتتان ار ابراز کنید، آنها را کنار گذاشته و نادیده می گیرید ولی برای سلامتی و شادی بیشتر، نیاز دارید که احتماعی تر باشید و بیشتر احساستان را ابراز کنید. شما از درون احساس نشاط خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
الی : ممنونم.. یه چیزی که یادم رفت بگم این بود که وقتی داشتم آبش رو میگرفتم،یه آقای جوونی مقداری از پرتقال رو برداشت و خورد و من به شوخی بهش تشر رفتم...من ایشونو نمیشناسم ولی توی خواب انگار میشناختم.ضمنا من مجردم.
فریبا هراتی
: یا با کسی آشنا می شوید یا دوست دارید که با کسی آشنا شوید... و رابطه ای عاشقانه داشته باشید.
هما : سلام خانوم هراتي عزيزم❤️
خواب ديدم با يكي از خانوم هاي فاميل كه باردار هستن رفتيم باغ دوست من و باغچه بسيار سرسبز بود و روي درخت يه عالمه پرتغال هاي درشت بود. من نرفتم از درخت بچينم گفتم ممكنه طرف راضي نباشه ولي از ديدن پرتغال ها لذت ميبردم و ميگفتم حيف كه نميچينن.فاميلم يه دونه از درخت چيد ولي پرتش كرد كنار و ما از باغ بيرون اومديم
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. دوست شما به ثروت و سلامتی زیادی می رسد. خانم فامیلتان از شرایطش زیاد راضی نیست. تشکر از همراهیتون.
پانته آ : سلام
امروز ظهر خواب عمیقی رفتم و خواب دیدم که دختر داییم قرار بوده بیاد خ نه امون اما چون دیر کرده بود بهش زنگ زدم خواهرش که خیلی محجبه و متدین اون یکی دختر داییم اومد دنبال من با یه ماشین که ارتفاع بلندی داشت و وقتی من سوارش شدم در حالی که نشسته بودم سرم از سانروف سقفش انگار بیرون اومده بود و از زیر درخت گریپ فروت خیلی خیلی بلندی با ماشین رد شدیم که محصول گریب فروت خیلی زیادی داده بود اما برگ نداشت فقط میوه داشت و حین حرکت از بالای سرم رد میشد و گاهی سرم و میکشیدم که گریپ فروتا تو سرم نخوره من گفتم وای ندا می ترسم خیلی ارتفاع داره این صندلی گفت دستت و بده من بیا پایین صندلی بشین اما با اینکه اومدم پایین صندلی بازم بازم بلند بود رسیدیم در خونه اشون که توی خواب خونه اشون بود اما د بیداری اونجا خونه اشون نیست با ماشین وایسادیم منتطر اون یکی دختر داییم دیرم داره تو کوچه بازی میکنه و نسبت با سن الانش که ۳۵ سال توی خواب ۱۶ و ۱۷ ساله بود گفتم تو به من گفتی میام خونه اتون داری بازی می کنی تو کوچه اونم سریع رفت که لباس بپوشه بیاد که بریم خونه ما اما حین رفتن تو خونه کا از در حیاط داشت می رفت تو دیدم یه پاش گچ گرفته شده به خواهرش که دم در تو ماشین بود و من و با ماشین آورده بود گفتم ندا پای نسیم چی شده گفت یه مدت بود گرفته بود رفتیم دکتر گفت آسیب دیده گچ گرفتیم تا خوب بشه بعد بیدار شدم از خواب البته وقتی با ماشین رسیدیم خونه داییم اینا دیرم که کل کوچه و حیاطشون چراغونی برای تولد حضرت فاطمه دارن اسپند دود میکنن و شادی میکنن و انگار کباب و شیرینی و اینا پخش میکنن آخه داییم و دیدم که دم منقل جوون تر شده بود و داشت زغال و باد میزد و اسپند دود میکرد وقتی ام با دختر داییم تو ماشین نشسته بودیم تا اون یکی دختر داییم بیاد داشتیم از اون درخت گریپ فروت حرف میزدیم میگفت اون و برا تو خریدم دوستش نداری می گفتم چرا دوستش دارم دیدی چقدر محصول داده و محصولش چقد ر زرد و درشت کلی باهم راجب اون درخت و محصول دادنش حرف زدیم موقعی که برگشتم خونه یه دسته گل با رزای قرمز دستم بود که از دختر داییم گرفته بودم البته ندیدم که ازش گل گرفتم ولی گلی که دستم بود تو ذهنم بود که اون بهم داده اما صحنه گل دادنش و ندیرم گل شاداب و سرخ سرخ رز هلندی دو تا از رزاش درشت و با ز شده ۳یا ۴یادم نیست درست از رزاش غنچه بود و سایزش کوچیک تر بود من خیلی دوستشون داشتم آوردم تو اتاقم تو گلدون آبی که تو اتاقم بود دسته گل و باز کردم تزئینش و گذاشتم تو گلدون پیش دو شاخه گل مصنوعی که توش بود ولی گلها واینمیسادن کنار هم کلی باهاشون ور رفتم اینور اونورشون کردم تا قشنگ وایسادن تعبیر خواب من چیه ممنونتونم.
اون دختر داییم که با ماشین تو خواب اومد دنبالم مومن و محجبه اس و نمازش ترک نمیشه
اون یکی دختر داییمم که گفتم پاش شکسته بود دختر خوبیه و من و دوستم داره اما نمازش و بخونه نخونه اس و مانتویی محجبه نیست اما باهم خواهرن
فریبا هراتی
: سلام. ذهنیت شما تازه خواهد شد به رفاه زیادی می رسید و مقام اجتماعی تان بالا می رود. شما با استعداد هستید و ثمره ی کارتان را خواهید گرفت. دختر دایی دومتان کم عقلی می کند و خودش را به دردسر می اندازد و اجازه می دهد او را به بازی بگیرند. او قدرت ندارد روی پای خودش بایستد و استقلال ندارد و اعتماد به نفسش کم است. دختر دایی شما به شما محبت دارد و شما از دعای اوست که به مقام و موقعیت بالا می رسید و شما را دوست دارد. شما هم قدر دوستی و محبت او را می دانید. تشکر از همراهیتون
مریم : سلام خواب دیدم که لباس سفید پوشیدم و لباس زیرم میره بالا و از زیرش سینه هام دیده میشه لباسمو درست میکنم و منتظر مهمونم و اسم من و کنار اقایون قرار میدن و دوتاشون پسر داییم بودن و یکی هم عشقم که من از شنیدن اسم عشقم خوشحال شدم دیدم که انگار یک فقیری میاد و بهم میگن برو براش اجیل بیار یک پلاستیک پر از بادام بود ک رو تاقچه بود و یک پلاستیک پسته که میدم ببرن و میرم خونه یک نفر میبینم همشون یک ظرف دارن که داخلش خوراکی هست و یک مرد داره پرتقال میخوره و اون خوراکی های توی ظرف برای سفره ابوالفضل بود ممنون میشم تعبیرشو بگید
یک نکته اینکه خیلی تو خوابهام نماز خوندن و پسته خوردنم تکرار میشه ممنون میشم دلیلشو بگید
فریبا هراتی
: سلام. شما موفق خواهید بود و به احترام و ثروت زیاد می رسید. سعی می کنید که با کرامت و پاک باشید و گشایش کار خواهید داشت. شما باید نذر حضرت عباس ع کنید و آجیل مشکل گشا بدهید. هر چند که مقدار آن کم باشد ( اگر وسعتان نمی رسد) و در اینصورت حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Ramin : سلام، ديشب خواب ديدم دعوت عروسى يا مهمانى بودم ولى بيشتر شبيه عروسى بود كت و شلوار تنم بود همه ى فاميلام اونجا بودن ( پسر و دخترخاله هام ، خاله هام و كلا فاميلاى مادرم اونجا بودن يكى از دخترخاله هام كه مدت زياديه نديدمش تو مراسم روبروم اومد و من بهش محل نذاشتم پسرخالم اومد گفتم چرا چشات قرمز شده چشاش يه جورى شده بود ازش ميترسيدم اونورتر هممون كنار هم نشستيم همون دخترخالم اومد گفت چرا روتو ميكنى اون ور از من خوشت نمياد منم گفتم نه اينجورى نيست اشتباه ميكنى ولى در واقع به دلايل خانوادگى من ازش خوشم نمياد ، داشت پرتقال پوست ميكند، نوع پرتقال خونى بود يه دونه پرتقال پوست كنده ى خونى به من داد منم نصفش كردم نصف ديگه پرتقال رو بهش دادم ولى احساس ميكردم نصف من يه كم كوچكتره گفتم بيا كوچكتر رو برداشتم بزرگتره مال تو، لطفا تعبير كنيد، ممنون
فریبا هراتی
: سلام. ارتباط خانوادگی شما به دلائلی قویتر خواهد شد و یا خانواده و فامیلتان حرفتان را می زنند. شما می خواهید به خاطر توانایی ها و مهارت هایتان شناخته شوید و قدرتتان را نشان دهید. دختر خاله شما تمایل دارد با شما رابطه بهتری داشته باشد ولی پسرخاله تان از شما کینه و خشم زیادی به دل گرفته است. درخواست دوستی دختر خاله شما بر خلاف ظاهر امر، سرشار از هیجانات و قدرت نمایی و کفری شدن و حالت تهاجمی است. شما هم حفظ ظاهر می کنید و سیاست به خرج می دهید و در عین حال سعی می کنید که از آنها خونسردتر و بی خیال تر باشید و کینه و خشم آنان را که به ظاهر به محبت و دوستی به شما ابراز می شود را به خودشان بر می گردانید. تشکر از همراهیتون.
رامیلا : سلا وقتتون بخیر... راستش خوابم خیلی دقیق یادم نمیاد ولی می نویسم:
خواب دیدم با خانواده ام (مادر و پدر و برادر کوچکترم) تو ماشین و جاده ایم و انگار داریم از کسی فرار می کنیم در نهایت به یه جایی می رسیم مثل یه شهرک یا مجتمع مسکونی بزرگ که توش پر از ساختمون های اپارتمانی و خیابونای پر از گل و درخته جایی تقریبا شبیه به همین مکان کنونی که توش زندگی می کنیم با این تفاوت که انگار ساختمونهای اونجا حکم جایی مثل هتل رو داشت توی یکی از همونها مستقر می شیم یادم نمیاد که چه اتفاقاتی میوفته اما من مجبور می شم شب بعدش رو توی یه ساختمون دیگه تو خونه ی کسی که انگار تو خواب هم آشنا بود بگذرونم و مدام هم دنبال کتاب و جزوه هام بودم که همراهم نبود و هی می خواستم برم پیداشون کنم که بخونم صبحش که برای برداشتن جزوه هام برمی گردم به ساختمون قبلی پیش خانواده ام می بینم اونجا خیلی شلوغه و کلی آدم دیگه اومدن که اونجا خونه بگیرن و اون خونه ای که ما توش بودیم خالیه هرچی می پرسم خانواده ام کجاست فقط می گن رفتن به یه ساختمون دیگه و کسی نمی که کدوم ساختمون اونجا با یه آقایی که نمی شناسم آشنا می شم که اولش اصلا با هم خوب نیستیم و هرکس می ره دنبال کار خودش و نمی دونم چطوری دوباره سر راه هم قرار می گیریم و باهم دنبال خانواده ام می گردیم و در این حین همچنان باهم هی دعوا می کردیم شب می شه و بیرون همچنان درحال گشتن بودیم که یه دست فروش پرتقال های باز شده می فروخت ظاهرشون خیلی خوب بود فقط پوستشون کنده و از وسط نصف شده بودن اون آقا هم که باهم بودیم هی اصرار می کنه که بگیریم و بخوریم که من می گم نه من نمی خوام می گه باشه پس من خودم می خورم و کلی می گیره بعد من یدونه از اون پرتقالارو بر می دارم و اون آقا گونه ی من رو می بوسه و من هم بعد مال ایشون رو بعد اون آقا می گه دوستت دارم و من هم می گم منم همینطور (چهره ی اون آقا رو من نمی شناختم ولی اگه قسمت دعوا کردن هارو فاکتور بگیریم اون حرفایی که می زد و رفتاری که داشت خیلیهاشون منو یاد فردی می ندازه که درحال حاظر توی زندگیم هست ولی چیز جدی هنوز بینمون رخ نداده و به چیزی مستقیما اعتراف نکردیم منم بخاطر امتحانی که دارم الان حدود 20 روزه باهاشون صحبت نکردم)... ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما و خانواده تان احساس می کنید که شرایط موجود زندگی تان برایتان مطلوب نیست و می خواهید از این نگرش محدود کننده فرار کنید. نمی خواهید که کسی جای شما تصمیم بگیرد و یا مرتب وقت خودتان را صرف راضی کردن دیگران کنید. شما مجبورید هویت خودتان را عوض کنید و عادات و اخلاق های قدیمی را کنار بگذارید تا زندگی تان متحول شود. از این گذشته بین شما و خانواده تان هم هماهنگی روحی در شرایط حاضر نیست و گاهی نمی توانید همدیگر را درک کنید و یا شما از آنها کناره می گیرید و یا آنها از شما. برای حل مشکلاتتان کافیست که شما به سلامت روح و جسمتان اهمیت دهید و اجازه دهید که زمان بگذرد. زمان خیلی از مشکلات را حل می کند. شما گاهی فکر می کنید که اگر برای خودتان مستقل باشید و ازدواج کنید می توانید اوقات خوبی داشته باشید و کسی که با او آشنا شده اید، از نظر شما می تواند آلترناتیو خوبی برای تشکیل زندگی باشد. تشکر از همراهیتون.
زیبا : سلام خانم هراتی عزیز خسته نباشید
مادرم خواب دیدن در مراسمی شرکت کردن که گروه زیادی از خانم ها شرکت داشتند ایشان به اشپزخانه آن خانه رفتن تا جهت پذیرایی کمک کنن. خانم برادرشون رو دیدن که در آشپزخانه نشسته بودن و میوه ها را جهت پذیرایی در سینی می گذاشتن دیدن که کنار زن داداششون پر از پرتقال بود که روی هم انباشته شده بود با دیدن مادرم به ایشون گفتن که این پرتقال ها خیلی خوشمزه هستن ما همیشه آن ها را با عسل می خوریم مادرم هم به او گفتن چه خوب پس من هم از این به بعد از این پرتقال ها می خرم و با عسل استفاده می کنم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شما مهربان و خیر هستند و به گرمی و امنیت دیگران اهمیت می دهند و شخصیتی حمایتی دارند. خانم برادرشان سخاوتمند هستند و موفقیت های بسیار زیادی به همراه سلامت و شادی در زندگی شان وجود دارد. خانم برادرشان ملایم، عاقل، دلسوز، صلح طلب و با شخصیتی شیرین هستند و در کنار موفقیت شان برای کسی ژست و پز نمی آیند و مادر شما هم از این رفتار ایشان خوشش می آید و خودش نیز همینطور است. تشکر از همراهیتون.
زهرا : خيلى ممنون از پاسخ شما من هر روز به سر مزار ايشان مى روم و هر روز نيز براى ايشان خيرات ميدهم امكان دارد تعبيير ديگرى باشد؟
فریبا هراتی
: پرتقال می تواند آرزوی او برای موفقیت خودتان هم در زندگی باشد. اما تعبیر دیگری جز این دو که عرض کردم ندارد.
زهرا : سلام خسته نباشيد
من پدرم ١٠ ماه فوت شدن خواب زياد ديدم اما ديشب يك خواب مادرم ديد كه پدرم به صورت جوان و با لباس خوب و خوشحال آمده و گفته كه به زهرا بگو برايم پرتقال بزرگ بخرد اما كلا در خواب پرتقالى نبوده ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. روح پدرتان آزاد است و آمرزیده شده و شرایط او در آخرت خوب است. پرتقال در خواب به سلامتی و موفقیت و انرژی تازه تعبیر می شود و اینکه گفته برایم پرتقال بخرید به این معنی است که برای او خیرات و نذورات بدهید یا زیاد قرآن بخوانید تا به او انرژی تازه برسد. اینکار باعث می شود که او در دنیای آخرتش احساس شادی و رضایت کند. همینطور اگر برایتان مقدور است کمی هم پرتقال برایش خیرات بدهید. تشکر از همراهیتون.