تعبیر خواب پرده
دیدن پرده کهنه خوب نیست و غم و اندوه را خبر می دهد. پرده نو نیز غم و اندوه است با این تفاوت که بزرگ نیست و می توانید با آن مبارزه کنید. اگر پرده را در اماکن عمومی ببینیم، مثلا اگر در خیابان پرده آوریخته باشند، از یک ناراحتی عمومی خبر می دهد.
اگر ببیند که پرده اش سوخت یا پاره شد، از غم و رنج رهایی می یابید. پرده آویختن و پرده نصب کردن، فراهم آوردن موجبات کدورت و ملال است. اگر پرده را در خانه خودتان می آویزید برای خود دردسر درست می کنید و چنانچه پرده را در خانه دیگری نصب می نمایید برای دیگران ناراحتی به وجود می آورید.
یوسف نبی (ع) می گوید: دیدن پرده نشانه کم شدن خوشبختی است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ارام : سلام نازنينم. ما براي خونه پرده هاي جديد سفارش داديم. ديشب ديدم خونمون بزركتر و زيباتر شده بود، با نقشه اي متفاوت و ٢ اتاق اضافه تر! خونه يك طبقه و ويلايي بود و ديوارها سپيد. من خوابيدم و نصاب اومده بود پرده هارو وصل كرده بود، شب بود بيدار شدم و چك كردم ديدم از پهنا پرده ها دقيقا سايز قابه و ميبايست عريض تر ميبود. غر زدم كه چرا منو بيدار نكردين و اين پرده ها بد دوخته شدن. ضمنا كمي وزش باد در پرده هارو هم حس ميكردم. تعبيرش چيه عزيزدل؟
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. چون در واقعیت برای خانه پرده جدید سفارش داده اید خوابتان بازتاب افکار شما در بیداری است و احتمال قوی باطل است. اما اگر تعبیر داشت، شما نمی خواهید که خیلی اغراق آمیز رازهای خودتان را حفظ کنید و کمی گاهی از حرفهای منزل به بیرون خواهید گفت. تشکر از همراهیتون.
رز : سلام خوابدیدم ملافه و پارچه های بزرگ یه اقایی میگه دم در ورودی نصب کنید که سرما نیاد تو من و ینفر دیگه از نردبان بالا رفتیم و دم در ورودی به میله های در پارچه ها رو وصل کردیم و برگشتم به حیاط پشتی اون خونه درخت انگور سبز با انگورای فراوان داشت دیدم از کنارشون که رد شدم گفتم کارم که تموم شه میام ازشون میچینم
فریبا هراتی
: سلام. شما گشایش کار می یابید و موفقیت های زیادی به زندگی شما می آید ولی باید به کسی راجع به موفقیت هایتان و تصمیمات تان برای آینده چیزی نگویید در غیر اینصورت چشمتان می زنند و انرژی منفی به زندگی تان وارد می شود و موفق نخواهید بود. البته شما هم تصمیم می گیرید که رازدار خودتان باشید تا در زندگی موفق شوید. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : سلام خانوم هراتی روز جمعه تون ب شادی..دیشب خواب درهمی دیدم.اولش دیدم ک ب همراه دوستم داشتیم میرفتیم باشگاه برا ژیمناستیک وبرا بقبه جای تعجب بود ک ب اینا نمیخوره ژیمناستیک کارباشن.خلاصه وارد باشگاه شدیم.باشگاه شکلش مثل حسینیه محلمون بود ب همون انداره بزرگ.اولش ک وارد شدیم مشغول تعویض لباس بودم یکی از پرسنل اونجا ک درکل دو تا بودم ویکیشون دوستم بود، ازم خواست دوتا میخ رودیوارو بعش بدم ک براحتی درآوردم بهش دادم.بعد دیدم دوتاشون دارن پرده ها رو میکشن و بازمیکنن.خیلی عجیب بود کارشون وازاون عجیب تر برام پرده ها بودن.باخودم میگفتم حالا ک دوستم اومده دوخته پرده رو چرا اینجوری؟کوتاع و بلند و پرازچروک.بعد احساس کردم اونجا شاید مسجدباشه پرسیدم گفتن نه خیاام راحت شد آخه پریود بودم.بعدخودمو دیدم ک با یه مردی تو همون مکان سر سفره عقد نشستم ومنتظر خوندن خطبه عقدم..پسره رو نمیشناختم.همه این صحنه ها رفت،دیدم بهم یه چیزی مثل کارنامه دادن و من امتخانی کنمیدونم چی بود خراب کردم.بعد خودمو تو یه زمین کشاورزی دیدم انگار کاری برا زندایی م کرده بودم و اون اصرار ک بهم خیار بده ومن فقط ازتو،زمینش یه دونه چیدم ک خیالش راخت شه.بعد توزمین خودمون بودیم دیدم کل زمین پر اسفناج میگفتم چ خوب همه در اومده.خواستم برم بچینم ک یهو ترسیدم تو خوابم یادخواب قبلیم افتادم ک تو این زمین کلی مار بود همون ترسه مانع میشد برم تو ک بیدار شدم ...ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که در کارهایتان چابکی و قدرت، ظرافت و زیبایی به کار ببرید. سعی می کنید که رفتار مناسبی از خودتان نشان دهید و روی مهارتهایتان تمرین کنید. شما بر خلاف دوستتان بی خیال هستید و احساس می کنید که مشکلی نیست ولی دوستتان خیلی سخت گیر و بهانه جوست و هر چیزی را نمی گوید و پنهان کاری می کند و با هر کسی دوست نمی شود. شما سعی می کنید که تعهدی جدید نسبت به یک کار را بپذیرید ولی در انجام آن موفق نخواهید شد. اعتماد به نفستان کم می شود و به خاطر ذات خوبی که دارید دعای خیر دیگران پشت سر شماست و به شادی و سلامتی خواهید رسید. اما نمی خواهید برای رسیدن به آرامش بیشتر، خودتان را به دردسر بیاندازید. تشکر از همراهیتون.
Parinaz : سلام و روز بخير،خواب ديدم منزل آقايي بودم كه بهش علاقه مندم و در واقعيت مدتيست جدا از هم هستيم ،در خواب در منزلشون احساس كردم هوا سرده بهمين خاطر سه تا پنجره بود كه باز بود اونهارو بستم و پرده هاش رو هم انداختم ك سرما كمتر بياد داخل.ممنون از تعبير شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به او فکر می کنید و او نسبت به شما سردی و بی تفاوتی نشان می دهد. بنابراین نمی خواهید امید داشته باشید که شرایط عوض شود و می خواهید رابطه تان را مختومه بدانید یا راجع به آن با کسی حرف نزنید و از همه پوشیده و مخفی اش کنید تا بیشتر از این فکرتان ناراحت نشود. تشکر از همراهیتون.
hamid : سلام
وقت بخیر
خواب دیدم در خانه قدیمی مان زن بابام و سه خواهرش در اتاق پذیرایی هستن و خواهراش دارن دنبال چیزی در اخبار و روزنامه میگردن ،انگار داشتن غیبت کسی رو میکردن یا دنبال اطلاعاتی ازکسی میگشتن .من هم وارد اتاق شدم و دیدم کمی ازپرده توری سفید رنگی که در اتاق نصب شده آویزون شده ، رفتم که درستش کنم و جا بندازمش که کل پرده کنده شد و افتاد . اول ناراحت شدم و بعد خوشحال
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مشکلات و ناراحتی های شما از بین می رود و اگر با زن پدرتان و خواهرانشان مشکلی دارید، دست آنها رو خواهد شد و رازشان بر ملا می شود شما هم دلتان خنک می شود. تشکر از همراهیتون.
Mahsa : فریبا جون سلام،وقت شما بخیر
من چند ماه پیش خوابی دیدم،
تو خونمون بودیم روز جمعه بود مادربزرگم لباسهای قشنگی پوشیده بود و وقتی من رو دید بلند شد و من رو بوسید و گفت مامان به به مبارکت باشه ،این روز در خواب عقد من بود ولی من اصلا آماده نبودم و از اونطرف هم اونیکه دوسش داشتم هم تو خونشون بود و سرگرم کارهاش ،
تو حیاط خونمون رو نگاه کردم دیدم به در خونه یه پرده توری سیاه کوتاه آویزون بود ،خیلی نگران بودم که این چی می تونه باشه ،دیدم همه در حال رفت و آمدن
فریبا جان این خواب زمانی دیده شد که من یه نفر رو دوست داشتم و همدیگرو برای ازدواج انتخاب کرده بودیم یعنی چند ماه پیش ،
ولی الان ما یکماهه که از هم جدا شدیم
ممنونم عزیزم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما را می خواسته اند وادار به انجام کاری بکنند که شما به انجام آن راضی نبوده اید و مادربزرگتان با رفتاری بسیار زیبا سعی می کرده که رضایت شما را به انجام اینکار جلب کند. شما از بابت این مسئله بسیار ناراحت بوده اید. و پرده فاصله و نگرانی هایی است که باعث کدورت ذهن شما شده است. یعنی به شما گفته شده که بین شما و افکاری که خارج از این حیطه ی زندگی شما داشته اید، دوری می افتد. تشکر از همراهیتون.
passerby : سلام با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. خواب دیدم یه اتاقی هستم شبیه اتاق کارم بود یه پرده نو کرکره ای کرم رنگ خوشگل آویزون بود و یکی از اساتیدم هم اونجا بود ولی یکی از کرکره ها همش پیچ میخورد و برعکس میشد بالاش رو درست میکردم پایین تاب میخورد و بالعکس....آخرش هم همینطور موند یه برگه بود که توش مطالبی نوشته شده بود و نگاش کردم و گفتم خدارو شکر زودتر شروع کردم و به آرزوم رسیدم ولی یادم نیست چی بود!!! در ادامه می دیدم رفتم مدرسه دوران تحصیلم و چادری سرم کردم و میخوام طوری رد بشم که کسی نبینه ولی اونجا مراسم جشن ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه بود و دانش آموزان سرود میخوندن و دستشون گلدون که توش گل مریم بود داشتند من یواشکی از کنارشون رد شدم یکیشون گلدون گل رو داد به من بعدش من رفتم داخل ساختمان دیدم که داخل هم همین مراسم هست و دانش آموزان سرود جشن ازدواج رو همون مثل حیاط مدرسه میخونن ولی گل و گلدون ندارن و من با خودم گفتم اینا ندارن گل و گلدون رو دادم به یکی از اونا که داشت سرود میخوند ولی باعصبانیت گل رو له کرد و گلدون رو انداخت رفت و من خیلی ناراحت شدم و رفتم آبدارخونه و دنبالم بودن که چرا گل به دانش آموزان دادم و ....ممنونم که تعبیر می کنید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مورد جدیدی هست که ذهنتان را درگیر کرده و فکرتان را مشغول می کند. شما باید از گذشته درس بگیرید و راه حل مشکلاتتان را درک کنید. شما سعی می کنید به تجاربتان رجوع کنید. نمی خواهید که دیگران متوجه شوند که اعتماد به نفس یا توانایی و درکتان نسبت به موضوعی کم شده است. باید از زندگی و ازدواج حضرت فاطمه س و حضرت علی ع الهام بگیرید و سعی کنید ارتباط معنویتان را با آنها بهبود ببخشید و در زندگی امروزتان از آن استفاده کنید تا در زندگی به هارمونی و هماهنگی برسید. عده ای هم هستند که برای آنان زندگی حضرت علی ع الگو نیست و مهر و عشق به شیوه ی آنان را نمی پسندند. شما باید روی تمیز کردن جنبه ای از زندگی تان کار کنید. نمی شود که بگویید من مرید حضرت فاطمه هستم و مثل کسانی که به او باور ندارند رفتار کنید. تشکر از همراهیتون.
Neda : سلام خانم هراتی عزیز خسته نباشید و خدا قوت.خواهرم امروز ظهر خواب دیدن که یکجای مثل سالن والیبال طبقاتی است نشسته یکاقایی که سن دار بودن میخواستن به خواهرم بچسبن و کنارشون بشینن خواهرم هی خودشو کنار میکشه اون اقا کت و شلوار پوشید بود موهاشم مشکی کرده بود ولی سن بالا بود هی میخواست بچسبه به خواهرم بعدش ی اقایی میاد میفهمه مزاحمه با این اقا دعوا میکنه و بیرون میندازتش بیرون همون موقع هم عموی خدا بیامرزم ما که حدود ۲۰ ساله فوت کردن نشسته بود روبروی خواهرم عموم تو خواب جوان خوشگل بود و کت و شلوار مشکی و پیراهن سفید زیرش پوشیده بود.خواهرم به عموم گفت عمو مامانم پرده میخواد بگیره گفت به عموت بگو اشنا زیاد داره بره بگیره عموم گفت دارم اشنا ولی نزدیک نیستن اشناهام سمت خیابان منوچهری هستن البته میگه اگه اسم رو درست بگم خواهرم میگه یادم نیست اسمجایی که گفت فککنم منوچهری بود گفتن.مبگه عموم سریع رفتن به سمت یک خیابان خیلی خیلی شلوغ میدان داشت و جمعیت خیلی زیاد و اتوبوسهای زیاد و ماشینهای زیادی بود و اتوبسها شلوغ و خیابان شلوغ بود سریع رفتن به سمت یک اتوبوس سوار شدن و رفتن ولی خواهرم تا رفت بهشون برسه که بگه عمو راهتو دور نکن نرو اون رفته بود حتی خواهرماز میدان هم رد شده بود که به عموم برسه ولی دوباره برگشته بود و همش فک میکر مبلهامون تیرس سیاهه و فرشهامون زمینش حنایه کاش پرده ای بگیرن که ست باشه یا پرده زیر روشن باشه و کنارش مشکی یا تیره باشه میگه تو ذهنم اینطور میگذشت که از خواب بیدار شده خواهرم.بسیار سپاسگذارم از شما خانم هراتی
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواهرتان احساس می کند که در انجام کاری بلاتکلیف است و نمی تواند درست تصمیم بگیرد و دودل است ولی کم کم راه درست را می تواند متوجه شود و افکار منفی از زندگی اش بیرون می رود. روح عمویتان شاد او شرایط خوبی دارد و روحش آزاد است و به زندگی شما هم آگاه است. دعای خیر او پشت خواهرتان است. خواهرتان باید یاد بگیرد که فاصله و حد و مرزش را با مردم حفظ کند و خیلی اسرارش را با مردم در میان نگذارد. باید عزت نفس بیشتری داشته باشد و به مردم اجازه ندهد که در زندگی اش دخالت کنند. تشکر از همراهیتون.
آسمان : سلام خانم هراتی عزیزم ابتدا تشکر میکنم از تعبیر های دلسوزانه ویژه و منحصر به فردتون ک باعث راهنماییمون میشه.
•دیشب خواب دیدم که خونه همسایه بغلیمون هستم و شوهرش و پسرش داره تو بالکن پرده های حصیری که خیلی خوشکل بودن رو نصب میکردن.میگفت این حصیرا ایرانی نیستن و برای تایلند یا همچین کشورین منم میگفتم اره واقعا خیلی خوشگلن. منگوله های رنگی با بافتهایه خیلی خوب داشتند .گفتم اتفاقا منم میخواستم تو بالکن حصیر بزنم بابام نزاشت گفت بالکن ما شیشه ایه (در واقعیت هم هست )حصیر خرابش میکنه .منم پشت بام حصیر زدم یه کم.
اونم گفت برا ما هم همینطور بود اما زدیم.بعد اومد تو اتاق دختر خواب دیده بود داشت برا دخترش خواب تعبیر میکرد بهش گفت سیاهه خوابت .
•بعد اومدم تو اتاقشون خانمش کارت دعوت عروسی دستش بود بهم گفت عروسی دعوت شدین.
•عروسی خواهر شوهر خواهرشوهرم (میدونم ازدواج کرده اما من چون ۲سال از شوهرم جدا زندگی میکنم رفت و امد نداریم..نامزدن.) بعد رفتم حموم ،همسرم و دو تا بچه هام با من تو حموم بودیم مادرم هم اومد(من اصلا بچه ندارم)
اومدیم بیرون با مادرم خودمو دیدم که تو تاکسی هستیم یه فقیری پیشم نشسته بود داشتم تو ماشین نون میخوردم دادم بهش بعد گفتم الان میگه خودش داره جوجه کباب میخوره ب من نون داد بهش تعارف کردم غذامو اول با هم هم غذا شدیم بعد غذامو گرفت و خودش خورد .بعد بهم تو خواب فهموند یه من یه سمتی تو کشور داشتم اما الان ب این روز دردر اومدم ..
•داشتیم میرسیدیم دمه خونه تو میدون مامانم گفت ببین برا شهدا پرچم زدن.انگار پرچم مشکی و حضرت ررقیه و علی اضغر ب یادم اومد .،گفت به شوهرت بگو دمه در پرچم بزنه محمدم باید پرچم بزنه.بعد پیاده شد . راننده گفت کرایه بده منم تو کیفم گشتم نداشتم راننده شد همون مرد فقیر تاکسی هم شاسی سفید شد .منم گفتم غذامو خورد چقدر پول میگیره چه ماشینی داشت .. توجه نکرد پول ندارم منم غذا دادم بهش
• منو همسرم از هم جدا زندگی میکنیم و شاید برگردیم سر زندگیمون.
خانم هراتی حلال کنید این خوابها هر کدوم ۵تا خوابن..
.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همسایه شما سعی می کند که با سیاست رفتار کند و اجازه ندهد که کسی از کارش سردربیاورد. ولی رفتار او تا اندازه ای باعث گیجی شما شده و حس می کنید که عجیب غریب رفتار می کند. شما البته چیزی برای مخفی کردن ندارید ولی خوب هر کسی را به فکرتان راه نمی دهید و فکرتان را با هرکسی در میان نمی گذارید. خانم همسایه تان نمی خواهد با شما صمیمی باشد. و ممکن است فامیلتان واقعا ازدواج کند. شما نمی دانید سرنوشتتان چه می شود و خودتان هم دلسوز همه هستید. شماباید برای حل مشکلاتتان به حضرت رقیه و علی اصغر ع متوسل بشوید. همانطور که قبلا در زندگی دلسوز دیگران بودید خدا هم کار شما را به سرانجامی مثبت می رساند و با موفقیت به هدفتان می رسید. انشالله خبر خوش داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : با سلام و احترام ....!
امروز صبح خواب میدیدم در خانه ی یکی از دوستانم هستم ( او در واقعیت در تهران ساکن است ) نمیدانم آنجا کجا بود اما انگار همین شهر خودمان بود ...در یک اتاق پذیرایی زیبا و نسبتا بزرگ بودم .وروی مبل های قهوه ای چرم که در آنجا بود نشستم ...دوستم میگفت مبل های شما چطور است .؟من گفتم مبل های ما نیز همین شکلند .در واقعیت مبل نداریم .اما در خواب حس میکردم داریم .من دقیقا پرده ی خانه ی آنها را ندیدم اما احساس می کنم پرده ای بزرگ در پذیرایشان نصب بود .عکس دوستم را در کنار پرده دیدم و او به تمسخر بهم گفت عکسو ببر .اما من از آنجا بیرون آمدم و عکسو نیاوردم و ازش ناراحت شدم ..امدم بیرون اما مانتو یا چادر و روسری نداشتم .جای نا اشنایی بود برایم ..ساختمانها و آپارتمانهایی میدیدم ..بعضی از انها مخروبه بود .حس میکردم صبح است اما هوا کاملا روشن نشده ..در حالی که تاریک هم نبود و روشن بود .با خودم میگفتم تا صبح کامل نشده و مردم بیرون نیامده اند و مرا با این وضع ندیده اند باید برگردم به خانه ی خودمان .جلوتر رفتم و دیدم جایی مانند ریل راه اهن است ..من تمام مسیرها را پیاده طی کردم و سریع میدویدم.حس میکردم نمیدانم خانه مان کجاست اما تلاش میکردم آن را پیدا کنم .در داخل شهر بودم .نمیدانم چرا از بعضی پاساژها و ساختمان ها ( مغازه ها که صاحبشان انجا نبود ) بالاو پایین میپریدم .گاهی بال میرفتم گا هی پایین میپریدم .مثلا دیدم در یک مغازه ی مبل فروشی
از بالا روی مبل ها پریدم بعد امدم بیرون .در تمام این مدت حس میکردم حالا روز کامل نشده و مردم بیرون نیامده اند و من باید زود خودم را به خانه برسانم تا مر را بی حجاب نبینند .البته تعدا بسیار کمی از افراد را نیز دیدم .یهو دیدم ی مانتو و روسری تنم است .مثل زنهای بد حجاب بودم ( بر خلاف واقعیت ) بالاخره خانه مان پیدا کردم .خیالم راحت شد .وقتی رفتم خانه .خانه ی که در واقعیت هستیم نبود اما انگار خانه ی خودمان بود که اجاره کرده بودیم .و اتاق های زیادی داشت .خیلی بزرگتر بود .بعد در آخر خوابم یهو دیدم در یکی از اتاقهای خانمان هستم که دو پنجره داشت .دو پنجره ی بزرگ .اتاق پذیرایی کوچکی بود .یکی از پنجرها دو تا پرده داشت ( یکی سفید و یکی خاکستری تیره متمایل به سیاه که پرده ی سفید دو تیکه ودر کناره های پنجره بودند و پردته خاکستری در وسط) و اون یکی پنجره یک پرده ی سفید دو تیکه داشت که هر تیکه در یک طرف ( کناره های پنجره بود و وسط خالی بود ...همه ی پرده ها توری و ظریف و
نازک بودند و از ظاهرشان معلوم بود نو هستند .من نشستم رو مبل های قهوه ای چرم و داشتم پرده را تما شا میکردم .یهو دیدم یک نفر ( یکخانم اشنا که ارتباطی با او نداریم ) کنارم نشسته و پرده ی خاکستری را از این پنجره در اورده و باعث شده پنجره دید داشته باشد و به اون یکی پنجره نصب کرده و یک گلدان با گل قرمز مصنوعی هم کنار پنجره و پرده گذاشته و من حس میکردم از این پنجره دیگر مرا نمیبینند اما اون یکی پنجره هنوز دید داره .و اصلا هم هیچ حرفی نزد و من تعجب کردم ..ببخشید طولانی شد ....با سپاس ♡♡♡
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. دوست شما روحیه ای بزرگ دارد و زندگی او موفق و سرشار از ثروت است. شما هم می دانید که ذاتا اینطور هستید هر چند که هنوز به ثروت نرسیده اید. شما احساس می کنید که دوستتان می خواهد به شما پز بدهد که ثروتمند است و ناراحتتان کند ولی شما قوی تر از این هستید که بخواهید حسرت او را بخورید. زندگی شما متحول خواهد شد و گذشته ها را پشت سر می گذارید. هنوز شرایط آینده برای شما خیلی واضح نیست ولی شروعی تازه خواهید داشت. شما نمی خواهید که مردم از افکار شما با خبر شوند و رویاهایتان را بدانند. شما به امنیت خواهید رسید و تا اندازه ای افکارتان را دیگران متوجه خواهند شد. شما احساس استقلال خواهید کرد و موقعیت های زیادی در زندگی تان پیدا می شود. شما گاهی نسبت به اینده چشم انداز مثبتی دارید و گاهی منفی. گاهی یاد گذشته ها می افتید و کینه و ناراحتی فکرتان را می گیرد و گاهی مثبت اندیش می شوید. به ثروت خواهید رسید . دنیا به شما رو می آورد. غم هایتان را دور خواهید ریخت عشق و محبت به زندگی تان می آید.تشکر از همراهیتون.