تعبیر خواب پرواز کردن
پرواز کردن به سفر رفتن و یا به ازدواج کردن تعبیر شده است. اگر کسی ببیند که در حال پرواز است و بر جای پرواز دوباره فرود می آید، به سفری می رود که در بازگشت از سفر، منفعت بسیاری برایش خواهد بود. اما اگر دید که پرواز می کرد و به آرامی جای دیگر فرود می آمد، تحول و دگر گونی در زندگی او به وجود می آید که دل خواه است.
اگر جای سبز و خرمی فرود آمد، از این تحول و دگر گونی سود می برد. پرواز در شب تحولی است آمیخته به اندوه و غم، یا سفری همراه با خستگی و رنج که سود ندارد. گاه در خواب می بینید که پرواز می کنید اما می خواهید خود را به لبه دیوار یا بالای برج و یا نقطه دیگری برسانید و هر چه تلاش می کنید نمی توانید. این نشانه آن است که در تحولات آینده زندگی برای رسیدن به هدف های تعیین شده دچار مشکل و سختی می شوید و یا اصلا نمی رسید. سقوط در خواب نمایانگر سقوط حرفه ای و شغلی است و گویای این واقعیت که برای ایجاد تحول با ناکامی رو به رو می شوبد.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند چون مرغ از جایی به جایی می پرید، دلیل که به سفر رود و به قدر بلندی و پریدن وی از زمین بلندی و شرف یابد. اگر ببیند راست به آسمان می رفت، دلیل که او مضرت رسد. اگر ببیند چندان پرواز کرد در هوا که به آسمان رسید و در آسمان ناپدید شد و زمین نیامد، دلیل که زود از دنیا رحلت کند.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی ببیند از جانب قبله بپرید و باز به جای خویش آمد، دلیل که از سفر زود بازآید، بامنفعت بسیار، خصوصا اگر ببیند که پرها دارد. اگر ببیند بی پر می پرید، ازحال خود بگردد. اگر ببیند از بام خویش به بامی دیگر می پرید، دلیل که زن طلاق دهد و زنی دیگر خواهد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر دید به آسمان بپرید، دلیل که حج کند. اگر دید از سرای خود به سرای مجهول بپرید، دلیل که اجل او نزدیک باشد و باید از گناه توبه کند. اگر ببیند پرها داشت، لیکن به خلاف پر مرغان، دلیل که بیمار شود و به نزدیک هلاک رسد و عاقبت شفا یابد. اگر دید از جایی به جایی پرواز نمود، دلیل که سفر نماید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: پریدن در خواب بر پنج وجه است:
- سفر،
- حج،
- بزرگی،
- تغییر حال،
- بیماری و مرگ.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Noora : سلام و عرض ادب خدمت خانم هراتی عزیز
خواب دیدم تو آسمون آبی که نسیم خنکی هم میوزید پرواز میکردم حس خیلی خوبی داشتم جایی فرود نمیومدم مدام پرواز میکردم و لذت میبردم یه لوله باریک پلاستیکی طوسی رنگم توی دستام بود به این صورت که یه طرفش توی دست راستم و طرف دیگش توی دست چپم بود و دستامو رو به جلو گرفته بودم و پرواز میکردم انگار برادرمم کنارم پرواز میکرد .
ممنون از لطفتون...
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما بلند پرواز و جاه طلب هستید و به آرمانهای بالای خودتان می اندیشید. خوشبین هستید و درکتان از باقی مردم بالاتر است. برای رسیدن به مقصدتان هم ارتباطات خودتان را دارید و اینطور نیست که باد به سرتان پیچیده باشد و توهم زده باشید. تشکر از همراهیتون.
رز : سلام وقت بخیر
خواب دیدم یه مرد داشت اذیتم میکردو میخواست دوتا لیوان شیر و یه لیوان شیرکاکایو داشتم ازم بگیرره فرار کردم تو یه بانک کارکنان بانک منو زیر میز قایم کردن سرگرمش کردن که من فرار کنم توراه که داشتم میرفتم یه مرد دیگه از پشت پرید روم بزور از خودم جداش کردم بعد پرواز کردم اولش نور موبایلم روشن بود اون مرده از رو زمین دنبالم میکرد نورو خاموش کردم که منو پیدا نکنه اما درختا و آب سرزمین زیر پامو میدیدم و خیلی باسرعت حرکت میکردم فاصله ام تا زمین به نسبت بلند بود
فریبا هراتی
: سلام. کسی می خواهد سرمایه شما و راحتی شما را از چنگتان درآورد ولی شما در زندگی ثبات و امنیت مالی پیدا می کنید و قادر نخواهند بود خوشی های شما را بدزدند. حتی برای شرایطی که غیر قابل پیش بینی باشد، جاه طلبی ها و دید وسیع شما، مانع از این خواهد شد که کسی بتواند بر شما غلبه کند و به شما ضربه مالی بزند. درک شما نسبت به مسائل اقتصادی تان بسیار قوی خواهد شد و با سرعت به سمت موفقیت رفته و بر مشکلات غلبه می کنید. تشکر از همراهیتون.
ali : سلام. خواب دیدم که تلاش زیادی میکنم پرواز کنم البته بدون پرولی در حین پرواز ترس داشتم واینکه بعضی ها که پرواز میکنند به من برخورد کنند ویا دنبالم کنند ویه جایی یه بسته یا باری سنگین که نمی دونم چی بود را داشتم از زمین بلند میکردم که پرواز کنم وداشتم پرواز میکردم که یه نفرکه پرواز میکرد اومد وبه من زد وبار ویا بسته افتاد ومن هم روی زمین نشستم البته بعد که نشستم یه ماشین سفید هم جلوم وایساده بود.
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید بلندپروازی ها و جاه طلبی های خودتان را به مرحله عمل درآورده و به خواسته هایتان برسید. اعتماد به نفستان بالاست و حواستان به رقبا و دوروبرتان هم هست. شما موفق نمی شوید که همه خواسته هایتان را بدست آورید ولی چیزی که مهم است این است که در نهایت سفید بخت خواهید بود و کنترل زندگی تان را می توانید با شانس و امکاناتی مثبت به دست داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
ebi : سلام
عرض ادب و احترام
خانم هراتی،خانم بنده خواب دیدن که من در حال پرواز کردن هستم در حالی که پرو بالی ندارم و همین حالت عادی خودم هستم اما چیزی را در کف دست داشتم که انگار بواسطه آن بود که میتوانستم پرواز کنم چندین مرتبه پرواز کرده به آسمان رفته و هر بار برگشته و در کنار خانمم روی زمین پایین آمده و آخرین بار من به آسمان رفته و اما به زمین دیگر نیامده و همانجا در آسمان بودم که خانمم بیدار شده یا خوابش تمام شده
(البته توی همون حالت که من در حال پرواز و رفت و برگشت به کنار خانمم بودم ایشون احساس میکنن که مقداری از من دلخور و ناراحت هم هستند)
ممنون میشم تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما از لحاظ روحی، به معنویت بالا می رسید و اوج می گیرید. احساس عشق شما نسبت به خدای مهربان زیاد است و به واسطه اوست که روحتان تعالی می یابد و چیزی که در دستتان است همان قرآنی است که به او توکل دارید و به واسطه آن با خدای بزرگ صحبت می کنید. ناراحتی خانم شما از شما به این دلیل است که شما نظریات او را نادیده می گیرید. اینکه به بالا می روید و باز به پایین می آیید به این دلیل است که شما احساسات زیادی به خرج می دهید که منطقی نیست!! شما جا پایتان قرص نیست و می خواهید که منطقی فکر کنید و از لحاظ شرایط، زیر پایتان خالی نباشد و حالتی ثابت داشته باشید. دوست من!!!! اعتقاد به قرآن داشتن به این معنی نیست که شما صرفا به قرآن قسم بخورید یا قسم به قرآن را بپذیرید. اعتقاد به قرآن داشتن به این است که شما به فرامینی که داخل قرآن نوشته شده ، آگاهی داشته باشید و به آن عمل کنید. در همان قرآن که شما انتظار دارید برای شما معجزه کند، و چشم بسته هر کاری که می کنید به سمت تعالی پیش برود، نوشته شده که هر معامله ای که انجام می دهید، آن را مکتوب بنویسید و برای معاملاتتان شاهد بگیرید و بگویید که آنها هم بنویسند. در آیه 282 سوره بقره بر نوشتن قراردادهای کتبی تأکید می کند و اینکه چگونه معامله کنید تا متضرر نشوید. شما اینها را نادیده می گیرید و فقط به جلد قرآن بسنده کرده اید که دست روی آن بگذارند و قسم بخورند. قران اشکالی ندارد اشکال از شماست!!! رفتارتان اشتباه است دوست من. ساده لوحی هم اندازه دارد ( ببخشید) ولی شما از ساده ترین مسائل که هر کسی باید در معامله انجام دهد چشم پوشی کرده اید و به قسم و آیه دلخوش کرده اید. راه درست را یاد بگیرید و به فرامین قرآن عمل کنید. هر معامله ای انجام می دهید محضری انجام دهید بنویسید و شاهد بگیرید تا بعدا تقصیر را گردن خدا نیاندازید و اعتقاداتتان را هم زیر سوال نبرید. کار شما دقیقا مثل این است که یک نفر بخواهد قرمه سبزی درست کند و یک مشت سبزی و گوشت را بگذارد کنارش و به زودپزش بگوید یا زود پز محترم قرمه سبزی مرا به نشانه احترامی که به توشیبا دارم که بهترین مارک دنیاست فراهم کن ولی اصلا نداند که باید چطوری قرمه سبزی را پخت! و بعد هم بگوید تقصیر کمپانی توشیبا است که قرمه سبزی را برایم فراهم نکرد. اول یک کلاس آشپزی بروید!! تشکر از همراهیتون.
ماهورا : سلام. وقتتون بخیر
برادرم خواب می بینه که من مثل فیلمهای انیمیشنی پرواز می کنم و می رم وسط دریا و بعد می بینه که من لب ساحل نشستم.
خیلی ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز برای تعبیر ثبت شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.
Mahsamehr : با سلام و وقت بخیر حضور شما.خواب میدیدم شب بود و من روز زیلوی بزرگ و کهنه ای نزدیک خواهر شوهر و برادر شوهر سابقم میخواستم بخوابم که محیط بیرون از خونه بود.این خونه تو یک بیابون بود ولی جای امنی بود و در عین حال که در هوای آزاد بود ی آفتابگیر هم در بالا داشت.ساعت یا گوشی رو برای ۶ صبح کوککرده بودم که صبح با وسیله ای مثل بالون پرواز کنم.من عاشق پروازم بخصوص با بالن.بعد دیدم شوهر خواهر بزرگه شوهر سابقم داره میره که تنهایی پرواز کنه با وسیله ای شبیه همون که من هم قرار بود پرواز کنم ولی هیچ شباهتی به بالن نداشت.فقط ی طناب قهوه ای بطور آویزون میدیدم که دستش رو گرفته بود بهمون.دلم میخواست باهاش برم ولی اون منو نمیبرد و با عجله داشت دور میشد ازم(ضمن اینکه این فرد تنها انسان عادل و منطقی بود برای من طی اون سالهای زندگی مشترک که ارتباط منطقی خوبی هم با هم داشتیم) بعد بمن چندین بار تذکر داد که روی اون زیلو نخواب خیلی خاکی و کثیفه به اونا هم بگو نخوابن روش ولی نمیشد اونها رو که بخواب عمیقی هم رفته بودن بیدار کنم میخواستم بحرفش گوشکنم و بیدارشون کنم ولی میترسیدم بدخواب بشن و غر بزنن.بعد دیدم همسر سابقم یسری وسایل کاربردی شخصی آشپزخونه ای منو گذاشته همراه ایشون از باب خوش خدمتی (ضمن اینکه باهم ارتباط خیلی خوبی هم نداشتن اصولا.)و هر چی که با اون وسیله پرواز از من دور میشد ی تیکه ازین لوازم رو روی زمین مینداخت که سبکتر بشه و بتونه بره.از جمله ناخنگیر و... بعد دیدم دسته پوست گیر خیلی کاربردی مرحوم مادرمم انداخته یعنی تیغه اش رو برداشته دسته رو انداخته.ی چاقوی سوییسی هم که جزو لوازم خیلی مهم آشپزخونه منه که در بیداری به هیچکس نمیدمش اونم برده تیغه اش رو برداشته و دسته اش رو انداخته.(از کار شوهر سابقم ناراحت بودم که بی اجازه اینکارو کرده بود) و من قدم بقدم دنبالش میرفتم و ی تیکه برمیداشتم.البته باز هم از اون چاقو دارم تو خونه و حواسم بود که بازم دارم.بعد تو همون بیابون من داشتم آماده میشدم برای پرواز با همون وسیله که فقط طنابش پیدا بود ی جوون تنومندی نمیدونم از چی ناراحت بود که سروصدا میکرد.ولی کاری بمن نداشت.و کابینهای بدون سقفی اونجا بودن که برای آماده شدن قبل از پرواز داخل اون میرفتن که انگار تخصصی بودن منم خودم ی کابین اورده بودم ولی مال من سقف داشت و با اینحال که نمیدونستم میبایست بدون سقف باشه ولی همون کاربری و مفیدی رو داشت برام. بعد ی جوونی رو دیدم که قرار بود با هم این مسیر رو پرواز کنیم از جهتی خیالم راحت بود که مردی کنارم خواهد بود از طرفی چهره معمولی داشت یکمی هم جلوی سرش خالی بود ولی حین همراهی میدیدم اهداف و علایقش شبیه منه خارپشتهایی دیدیم و هردو علاقه داشتیم به خارپشت (که در بیداری هم من خارپشت خیلی دوست دارم) و دعا میکردم و امیدوار بودم تا اخر مسیر هماهنگ باشه با من.از طرفی ی دختر بچه حدودا هشت نه ساله بود که من میشستم و حمامش میکردم و بدون لباس بود به عالمی انگار خود من بود و بعالمی انگار تو پرواز همراهم بود این دختربچه سیه چرده و یهودی بود و من در حین طی طریق با اون آقا داشتم ی سرود مورد علاقم رو میخوندم که ترانه اصلی کارتون حضرت موسی هست در واقعیت و معنی شعرش اینه:اگه به معجزه معتقد باشی اتفاق میفته.این سرود یکی از آوازهای بسیار مورد علاقه منه.
ببخشید که انقد طولانی شد هر قسمتش رو که خواستید حذف کنید
فریبا هراتی
: سلام. لطفا همیشه سعی کنید خوابهایتان را خلاصه بنویسید چون تعداد کاربران بسیار زیاد است و بنده وقت کم می آورم. مضافا به اینکه خوابهای طولانی باعث می شود که قسمت هایی از آن سهوا جا بماند. شما به شرایط منفی و بدی که در گذشته داشتید و دیگر ندارید فکر می کنید شما در گذشته دلتان می خواست از این ناامنی بیرون بیایید و زود شرایطتان عوض شود و به سعادت خانوادگی برسید ولی احساس می کردید که این آرزویی دست نیافتنی است. شوهر خواهرشوهرتان هم از زندگی اش راضی نبوده و می خواسته شرایطش عوض شود. او می خواسته به شما بگوید که زمینه ی زندگی خانواده شوهرتان با گناه آلوده شده و شما نیابد مثل آنان زندگی کنید ولی خانواده شوهرتان خودشان را به جهالت زده بودندو نمی خواستند از اشتباهاتشان دست بکشند. اما شما جرات نداشتید که با آنان بحث کنید. شوهر خواهرشوهرتان وقتی به خواسته های خودش رسیده باشد، محبتش نسبت به شما کمتر شده و پی زندگی خودش خواهد رفت ( یا رفته). او می خواسته شما بدانید که باید از شر هر چیزی که نگرانتان می کند، خودتان را راحت کنید و بروید پی زندگیتان تا به پیشرفت برسید. شما با حساسیت زیاد و سعی در مراقبت از خودتان و به دفاع از خودتان، از موقعیتی که وجود داشته با آغوش باز استقبال کردید و به دنبال زندگی تان رتید. سرمایه ای داشتید و برداشتید و آن سرمایه جانتان و صداقت و پاکیتان است. شما شاید احساس گناه می کردید یا می خواستید احساستان را از دیگران پنهان کنید، شاید دیگران رفتار شما را نمی پسندیدند و شما را مسلمان نمی دانستند ولی شما دنبال آرزوهایتان رفتید و این حق شما بود. تشکر از همراهیتون.
Maryam : موقع سوار شدن و پیاده شدن از هواپیما روز بود اما وقتی توی آسمون بودم انگار توی کهکشان بودم مثه تصویر هایی که از کهکشان نشون میدن مثه شب بود ولی نور ستاره ها روشن بود همه چی ( ستاره ها و سیاره ها)کامل مشخص بود. من از دیدنشون لذت میبردم و با خودم میگفتم اینا چقدر قشنگن
Maryam : با سلام و خسته نباشید
من هفته قبل خواب دیدم ، یه هواپیما بود که میدونستم باید سوارش بشم ولی از پرواز کردن میترسیدم با ترس و استرس سوارش شدم هواپیما خیلی بالا رفت و اوج گرفت من خودم رو بین ستاره ها و سیاره ها دیدم زمین دیگه مشخص نبود اندازه ستاره ها و سیاره ها کوچیک شده بود اندازه یه توپ فوتبال یا بسکتبال یهو دیدم هواپیما سقف نداره سر و بدنم از هواپیما بیرون اومده بود( توی هواپیما نشسته بودم) از دیدن زیبایی ستاره ها و سیاره ها لذت میبردم با دست بهشون میزدم دستم از توی اونها رد میشد ( وقتی لمسشون میکردم نرم و لطیف بودن ) بعد هواپیما یه جا فرود اومد که من نمیشناختم اما حس میکردم اونجا یه جای خوبه که من باید میرفتم ولی باز یه ترس از اینکه اونجا رونمیشناختم باهام بود
فریبا هراتی
: سلام. شما بر موانع سرراهتان برای دستیابی به اهداف غلبه می کنیدو به سطح بالاتری از اهمیت ارتقا پیدا می کنید. آگاهی و آزادی شما بیشتر می شود دید وسیعتری نسبت به مسائل پیدا می کنید و چشم انداز درست تری از مسائل خواهید داشت.شما به مقام بالایی می رسید و درک معنوی تان بسیار قوی خواهد شد. به آرمانها و ایده آلهایتان می رسید و موفقیت های بسیاری به دست می آورید. شانس شما زیاد است و تقدیر شما را به جایی می برد که فکرش را هم نمی کنید. تشکر از همراهیتون.
Rahar : سلام خواب ديدم يه درياچه اي كه مستطيل شكل هست و تهش پيدا نيست دوطرفش پر مغازه و آدم و ... بود خانوادم هم بودن، يه قسمتي ديدم بالاي همون درياچه به يه بالني وصل هستم ولي بالاش رو نميديدم صدايي مثل تركيدن بادكنك ميومد انگار من به اون بادكنك ها وصل بودم ، يهو حس كردم طوفان شده و دارم سقوط مي كنم هم آسمون ريخته بود به هم ، هم زمين ،فقط داد ميزدم يا ابالفضل ولي يه مقدار بعد ديدم رو زمينم و رفتم پيش مادر و خواهرم
فریبا هراتی
: سلام. شرایط ناامید کننده ای در زندگی شما هست که شما به دنبال رهایی از این شرایط هستید و می خواهید از این شرایط خلاص شوید. اهداف شما را درک نکرده اند و به شما استرس زیادی وارد شده است. از لحاظ احساسی خودتان را محصور یک سری قوانین و ضوابط می دانید و احساس نمی کنید که نرمش و انعطاف برای شما وجود داشته باشد. ذهنتان خسته است و به انتخاب های مختلف پیش رویتان نگاه می کنید. شما می خواهید به چشم کسی بیایید و جلوی چشم کسی بالا بروید که احساس می کنید نمی شود. وقت آن است که بر افسردگی غلبه کنید و جاپایتان سفت باشد و منطقی فکر کنید. همه مشکلات حل خواهد شد. نگران نباشید. تشکر از همراهیتون.
sarigol : سلام خانم هراتى عزيز....شبتون بخير....من ديشب خواب ديدم كه جايي بودم مثل دانشگاه و اينكه هنوز كلاس تشكيل نشده بود و من در اتاقى خلوت بودم كه فكر ميكنم زمان اذان بود و داشتم موقع اذان گريه ميكردم( در واقعيت هم من موقع اذان كه برا حاجتم دعا ميكنم ، اشكام مياد) و وقتى اشكامو با دستمال پاك كردم به خودم گفتم حالا كه ميرم بيرون از چشمام ميفهمن كه من گريه كردم و بعدش با چند تا از دوستام داشتم راه ميرفتم كه يه چادر مشكى سرم بود در حالى كه من چادرى نيستم، و يه كفش كرم رنگ كه يه كم پاره شده بود ، ( در واقعيت همچين كفشي ندارم) پوشيده بودم كه براى اينكه كسي نبينه ، مرتب چادرمو ميكشيدم پايين روى كفشم كه كسي متوجه نشه، و با دوستام ميرفتيم سمت پاركينگ كه ماشينو بردارم كه ازشون خواستم اين مسير و پياده نريم تا پاركينگ و سوار يه ماشين بشيم و يه اقايي كه من نميشناختمش اومد و ما ( من و خواهرم به همراه دو تا از دوستام)سوار شديم و بعدش رفت به سمت يه دريا و با ماشين رفت تو دريا و من خيلي ميترسيدم و بعدش با همون ماشين اومد بيرون......ادامه خوابو چيزى نديدم تا اينكه جايي احساس كردم با مامانم سوار يه ماشين مانند ون هستم كه يكم مدلش جديد و متفاوت بود با ماشين هاى ديگه.....بعدش در حالى كه تو ماشين بوديم، ( من و مامانم) احساس كردم داريم بدون ماشين و بدون بال و پر ، پرواز ميكنيم....از بالا سطح شهر و زير پاهام ميديدم و همش به مامانم ميگفتم كه من ميترسم و مامان ميگفتن كه نگران نباش.....بعدش يه جايي مركز شهر كه محل فروش ميوه و سبزيجات هست، به آرومى اومديم روى زمين.......خانم هراتى عزيز، خودم نميدونم كه واقعأ اين خواب آشفته تعبيرى دارد يا نه؟؟؟اميدوارم كه خير باشه......ممنونم از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خیر دوست خوبم خوابتان تعبیری ندارد و صرفا از احساس و نگرانی های شما می گوید که منوط به شرایط ذهنی شما در بیداری و احساساتی شدن شما، به تجسم در آمده و البته انرژی مثبتی که مادرتان به شما می دهد که خوش بین باشید. تشکر از همراهیتون.