تعبیر خواب پیامبران
دیدن خواب انبیا و اولیا میمنت و شگون دارد. اگر پیغمبری را خوشحال و مسرور دیدیم نشان آنست که وضع بیننده خواب روز به روز بهتر می شود و شرف و جاه و منزلت می یابد. چنانچه آن پیغامبر یا ولی را غمگین و آزرده دیدیم تعبیر آن خلاف این است.
اگر کسی در خواب حضرت محمد (ص) را دید که با چهره ای شاد به او نگاه می کند، وضع بیننده خواب، روز به روز از هر جهت، نیکوتر خواهد شد. اگر آن حضرت را غمگین دید، تعبیر آن برعکس است.
دیدن حضرت آدم (ع) در خواب، دلیل بر عزت و مقام دنیوی است. دیدن فرزند آدم، هابیل نشانه این است که بیننده خواب، فردی پرهیزکار می گردد ولی امورش به سختی می گذرد.
دیدن حضرت نوح (ع) در خواب، نشانه درازی عمر و صبر و صبوری بیننده خواب و پایداری او در مصائب و سختی ها است.
دیدن حضرت ابراهیم (ع) در خواب، دلیل بر عزم و اراده بیننده خواب در امر به معروف و نهی از منکر است.
دیدن حضرت یوسف (ع)، نشانه آن است که بیننده خواب، دستی در علم تعبیر خواب پیدا خواهد کرد و در زندگی مورد تهمت و افترا واقع خواهد شد ولی خداوند او را برای همه عزیز و بزرگوار و محترم می گرداند.
دیدن حضرت زکریا (ع)، نشانه آن است که بیننده خواب، انسان های صالح و مومن را از هر جهت، مورد حمایت خود قرار خواهد داد.
دیدن حضرت سلیمان (ع) نشانه این است که بیننده در دنیا به مقام و منزلت و ثروتی بی نظیر دست خواهد یافت ولی با همه این بزرگی ها و عزت، خدا را فراموش نخواهد کرد و مغرور نخواهد شد.
دیدن حضرت داود (ع) در خواب، نشانه آن است که بیننده خواب، قرآن کریم را با صوت خوشی می خواند و مردم را شاد می کند. نسبت به کتاب خدا رغبت نشان می دهد و به عزت و بزرگی می رسد.
دیدن حضرت موسی (ع)، نشانه آن است که بیننده، با جدیت و پایداری در دفع دشمنان خدا، موجب رضایت پروردگار خواهد شد.
دیدن حضرت عیسی (ع) در خواب، نشانه آن است که از بیننده خواب، نیکویی و مهربانی بسیار به مردم خواهد رسید و خداوند فرزندانی صالح به او عطا خواهد کرد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
عبدالله یزدانی : خواب دیدم ممنونم خواب مخفی بشه
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که در تمام مراحل زندگی تان رفتاری با کرامت و پاک و با ایمان داشته باشید و به صورتی خالصانه و بی گناه رفتار کنید. رسول خدا ص متواضع تر از این است که در رفتار ادعای خاصی داشته باشد. خداوند در قرآن کریم، حضرت محمد ص را بنده ای از بندگانش می داند که به واسطه ی لطف خداوند وظیفه ی پیامبری به او محول شده و او را بنده ای از بندگانش می داند که همانند آنها غذا می خورد و زندگی می کند. این که دیده اید که لباسش یک لباس عادی بوده یعنی حضرت رسول متواضع رفتار می کنند و نه اینکه جوری رفتار کند که بخواهد وانمود کند که تافته ای جدا بافته از بندگان خداست! این لباس او به شما این پیام را می دهد که ایمانتان را به قلبتان محفوظ کنید و ظاهرسازی نکنید. خداوند آنچه که در دل دارید را می بیند و نه آنچه که صرفا در نزد عموم از خودتان ظاهر می سازید. اگر شما هم پیرو رسول خدا هستید معمولی رفتار کنید و در قلبتان با ایمانی قوی، برجسته باشید. حضرت محمد ص محب شماست و برای حوائجتان متوسل به ایشان شوید. تشکر از همراهیتون.
لیلاگنج نما : ببخشید خواب قبلیم که درمورد حضرت رسول الله بود ادامه داشت و نتونستم یکجا بفرستم و ادامه اش اینه که
و آقارسول الله که فرمودند همون لقاء الله و فنا فی الله رو باید ازمبخوای در ادامه نشونم دادند که :
آقای محسن قرائتی پیشم نشسته و یک کاسه ی آب دست آقای قرائتی بود و چیزی به آب خوندند و آقای قرائتی کاسه آب رو دادند بهم و گفتند آب داخل اونو بخور و من هم آب رو خوردم
آقای قرائتی بهم گفتند که بگو ببینم داخل کاسه چی میبینی؟من نگاه کردم چیزی ندیدم،سرمو بلند کردم دیدم جلوی درب دو آقا ایستادند که بقیه ی مردم اونها رو نمیبینند،بعد به آقای قرائتی گفتم تواین کاسه چیزی نمیبینم ولی جلوی درب دوتا مرد ایستادند، آقای قرائتی به اون دو مرد نگاه کردند و به اونها گفتند شما دونفر میتونید بروید هروقت خواستم صداتون میکنم بیاید.ومن در خواب ازاینجا فهمیدم اون دو مرد ماءمور مخصوص آقای قرائتی هستند و هرکسی هم نمیتونه اونهارو ببینه، بعد آقای قرائتی به من گفتند تو کاسه چیزی ندیدی ولی یه چیزی دیدی که هرکسی نمیبینه......بعد منو ازجایی که بودم بلند کرد و خودآقای قرائتی هم ازجای خودشون بلند شدند و منو نشوندند جای خودشون و خودشون رفتند جای پائین تر نشست و آقای قرائتی به من گفتند شما بالا نشینین هستین خانم.
دوباره گفتند دوباره داخل کاسه رو نگاه کن و من نگاه کردم و گفتند چی میبینی ؟دیدم که تو یه کاسه ی کوچیک دریا رو دیدم و کشتی بزرگ و یه پرچم خیلی بزرگ رو من دست گرفتم و از آقای قرائتی پرسیدم این که پرچم داره ته کشتی ایستاده وآخرین نفرهستش من هستم؟؟؟آقای قرائتی گفتند بله شمائید
و من به آقای قرائتی گفتم قبلا خواب همچین چیزی رو دیده بودم و آقای قرائتی گفتند بله این آینده ی شماست.
بعد آقای قرائتی گفتند دوباره نگاه کن دیدم بین حق و باطل جنگه و من سمت حق هستم و مثل سردار سپاه هم میمونم و رییس اون جنگ هستم.بعدش شنیدم درب و دیوار و چند بچه ی دختر و پسر کوچک سه چهار ساله که اونجا هستند مرتب میگفتند هی هی هی و رقص سما میکردند.
(منظورشون نام خداوند بود)
من دیدم بقیه ی مردم نمیشنوند منم گفتم هوهو هوهو هوهو
بعدآقای قرائتی نشونم داد که اینکه تو میبینی و میشنوی و دیگران نمیبینند و نمیشنوند اول راه توهست.
توی خواب به خودم گفتم پس آقای قرائتی هم مکاشفات دارند و صاحب سرّ هستند و فرد ملکوتی هستند.....و من دیگه از خواب پریدم.
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم لطفا هنگام نوشتن خوابتان همه ی خواب را پشت سر هم بنویسید و بین خطوط فاصله نیاندازید چون هنگام تعبیر خوابتان در باکس تعبیر من نمی توانم همه ی خوابتان را یکجا مشاهده کنم. بین خطها اصلا فاصله و پاراگراف نیاندازید. رسول خدا از شما خواسته اند که همه ی حواستان باشد که جز خدا را نخواهید و او باشد که برای شما هدف است و نه بندگان خدا حتی اگر رسول خدا باشند. دیدن آقای قرائتی حاوی درسهایی از قرآن کریم و مذهب برای شماست. شما باید سعی کنید که معلوماتتان را بالا ببرید و دیدی وسیعتر و فراتر از این داشته باشید که دیگران دارند. باید بصیرت تان را افزایش دهید و این بصیرت حاصل نمی شود جز با درک درستی از قران کریم. اینکه دعا یا قرآن خوانده و به آب فوت کرده به همین معنی است چون قرآن است که باعث بصیرت و درک وسیعتر شما می شود و منظور از خوردن ( نوشیدن نیست) در تعبیر، درک کردن است. حمایت و پشتیبانی دریافت کردن است و نه آب نوشیدن. سهم شما از بصیرت بالاتر داشتن به این دلیل است که شما بعدا باید بتوانید خودتان به دیگران درس بدهید و مسائل را با دیده ی ژرفتری نگاه کنید. قران را صرفا نخوانید درک کنید. در قرآن مرتب آمده است این برای آنان است که می بینند، این برای آنهاست که می خوانند، این برای آنان است که تعقل می کنند. شما نباید بخوانید باید تعقل کنید. به دیده ی عقلانیت بیشتر به مسائل نگاه کنید. شما قرار است بتوانید مردم را به دین تشویق کنید و همیشه حق را بگویید. حق گفتن به همان ابتدای خوابتان هم مربوط می شود یعنی حق را بگویید!!! به خاطر خدا حق را بگویید نه از روی عشق به بنده ی خدا و از روی تملق و به خطر خانواده شدن با کسی چیزی را بگویید!! از خدا بترسید و حق را بگویید حتی اگر به ضررتان باشد. شما باید از همان بچه ها شروع کنید و به بزرگترها ختم کنید و خدا را به ایشان بشناسانید. انسانیت و معنویت را درست به مردم بفهمانید تا فقط نخوانند و مرید و مطیع نباشند بلکه تعقل کنند و با دیده ی بصیرت بپذیرند. در نهایت 2 مورد باید خدمتتان عرض کنم. شب اولی که شما خواب ارسال کردید 2 آیه متفاوت و 2 خواب متفاوت در یک شب دیده بودید و بنده به احترام قرآن کریم، هر دو را یک خواب برایتان حساب کردم و از شما چیزی کسر نکردم. روز دوم خواهرتان خواب دیده بودند و این خواب را ارسال کردید که عرض کردم طولانی است نصفش را فرستادید و نصف دیگرش را با علم به اینکه شما فقط حق ثبت یک خواب در 24 ساعت را دارید ( و شما هم این را می دانستید و نوشتید جسارتا دو خواب را ارسال کردم) باز دو خواب را ارسال کردید و عرض کردم که یک خواب شما تعبیر شده روز سوم بفرستید. امروز باز در یک کامنت مربوط به خواستگارتان یک خواب از امام خمینی هم دیده بودید ارسال کردید و باز این خواب را فرستادید. من به حرمت رسول الله خواب شما را به احترام ایشان تعبیر کردم ولی یادتان باشد شما 2 خواب اضافه فرستاده اید لطفا این مسئله را به عنوان عشق من به خدای بزرگ در نظر بگیرید و نه به عنوان حق خودتان بر گردن بنده . شما مطلقا نباید خلاف مقررات سایت عمل کنید و مستثنی بر هیچ کسی نیستید مدیون سایت هم خواهید بود و این کار برای کسی که می خواهد دین را ترویج کند صحیح نیست. تشکر از همراهیتون.
لیلاگنج نما : ببخشید خواب قبلیم که درمورد حضرت رسول الله بود ادامه داشت و نتونستم یکجا بفرستم و ادامه اش اینه که
و آقارسول الله نشونم دادند که :
آقای محسن قرائتی پیشم نشسته و یک کاسه ی آب دست آقای قرائتی بود و چیزی به آب خوندند و آقای قرائتی کاسه آب رو دادند بهم و گفتند آب داخل اونو بخور و من هم آب رو خوردم
آقای قرائتی بهم گفتند که بگو ببینم داخل کاسه چی میبینی؟من نگاه کردم چیزی ندیدم،سرمو بلند کردم دیدم جلوی درب دو آقا ایستادند که بقیه ی مردم اونها رو نمیبینند،بعد به آقای قرائتی گفتم تواین کاسه چیزی نمیبینم ولی جلوی درب دوتا مرد ایستادند، آقای قرائتی به اون دو مرد نگاه کردند و به اونها گفتند شما دونفر میتونید بروید هروقت خواستم صداتون میکنم بیاید.ومن در خواب ازاینجا فهمیدم اون دو مرد ماءمور مخصوص آقای قرائتی هستند و هرکسی هم نمیتونه اونهارو ببینه، بعد آقای قرائتی به من گفتند تو کاسه چیزی ندیدی ولی یه چیزی دیدی که هرکسی نمیبینه......بعد منو ازجایی که بودم بلند کرد و خودآقای قرائتی هم ازجای خودشون بلند شدند و منو نشوندند جای خودشون و خودشون رفتند جای پائین تر نشست و آقای قرائتی به من گفتند شما بالا نشینین هستین خانم.
دوباره گفتند دوباره داخل کاسه رو نگاه کن و من نگاه کردم و گفتند چی میبینی ؟دیدم که تو یه کاسه ی کوچیک دریا رو دیدم و کشتی بزرگ و یه پرچم خیلی بزرگ رو من دست گرفتم و از آقای قرائتی پرسیدم این که پرچم داره ته کشتی ایستاده وآخرین نفرهستش من هستم؟؟؟آقای قرائتی گفتند بله شمائید
و من به آقای قرائتی گفتم قبلا خواب همچین چیزی رو دیده بودم و آقای قرائتی گفتند بله این آینده ی شماست.
بعد آقای قرائتی گفتند دوباره نگاه کن دیدم بین حق و باطل جنگه و من سمت حق هستم و مثل سردار سپاه هم میمونم و رییس اون جنگ هستم.بعدش شنیدم درب و دیوار و چند بچه ی دختر و پسر کوچک سه چهار ساله که اونجا هستند مرتب میگفتند هی هی هی و رقص سما میکردند.
(منظورشون نام خداوند بود)
من دیدم بقیه ی مردم نمیشنوند منم گفتم هوهو هوهو هوهو
بعدآقای قرائتی نشونم داد که اینکه تو میبینی و میشنوی و دیگران نمیبینند و نمیشنوند اول راه توهست.
توی خواب به خودم گفتم پس آقای قرائتی هم مکاشفات دارند و صاحب سرّ هستند و فرد ملکوتی هستند.....و من دیگه از خواب پریدم.
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را پس فردا ارسال کنید. سایت روزهای دوشنبه و پنج شنبه تعطیل است . تشکر از همراهیتون.
لیلاگنج نما : خواب دیدم جایی هستم متوجه هستم کسی در سمت راستم هست..وسمت چپم دربی بود که بهم خیلی نزدیک بود و ان شخص سمت راست رو حواسم نبود چه کسیه
دیدمان درب بازشد یا شاید پرده ای بود،خانم عربی با نغمه ی سگاه سرود صلی الله علی محمد صلی الله علی النبی رو میخواند و به دست خود را دراز کرد و گفت تفصل یا نبی بعنایتک و هیجان زیادی داشت و مرتب این جمله ی تفضل بعنایتک یا نبی رو تکرار میکرد و آن خانم سمت راست منو نگاه میکنه....برگشتم ببینم کنار سمت راست من کیه که این خانم اینگونه باایشان حرف میزنه ،دیدم بغل دستم سمت راستم حضرت رسول الله با لباس سفید سرتاسر نشسته اند؛
بعد به خاطر حرف اون خانم چند برگاسکناس پول ازجیب مبارکشون درآوردند که تاشده بود و دسته ی پولو دوقسمت کردند نصفش رو دادند، به اون خانم ، من که این صحنه رو دیدم نشستم پای آقا رسول الله رو دیدم و همان قسمت پای آقا لخت و بدون لباس بود،و نشستم روی دو زانو و عرض کردم تفضل بعنایتک یا نبی (یعنی به منم چیزی بده ؛اونچیزی که میخوام رو بده)
آقا رسول الله که دسته ی دوم پول رو گذاشته بودند روی زانوی چپشون همون جا که من دستم رو گذاشته بودم ،پول رو از ونجا برداشتند تا بدند به من،
من عرض کردم آقا من که پول نمیخوام؛ آقا رسول الله نیم نگاهی به من کردند و کمی صورتشونو یک ذره به من کردند که یعنی چی میخوای؟؟ و من سریع در خواب یاد داستان پیرزنی که در زمان زندگی حضرت رسول صلی الله علیه وآله بود افتادم .......که طولانیه و من به حضرت رسول عرض کردم که هم جواری با شما و آقا امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما رو میخوام،
بعد آقا رسول الله روشونو کمی از من برگردوندند که بروند که حالا این خواسته رو که میگیری و توقع بیشتری ازت دارم از خواسته ات......من گفتم آقا صبر کنید صبر کنید فقط همین نیست،دوباره برگشتند یه نیم نگاهی کردند که من حرفمو بزنم من عرض کردم لقاء خدا و فناء فی الله میخوام در دنیا و آخرت، و آقا رسول الله لبخندی زدندو سر تکون دادند که آها یه همچین چیزی باید بخوای ،سر تکون دادند که یعنی من این خواسته رو میدم بهت.
و ایشان صحنه های دیگه ای نشونم دادند که چون خیلی زیلد میشه ادامه نمیدم....ممنون از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. شما هم ایمانتان قوی است و هم ثروتمند خواهید شد و ثروتتان را در جهت ایمانتان و برای رضای خداوند خرج خواهید کرد. برای شما اطاعت اوامر رسول خدا اولین هدفتان در زندگی است و با توسل به حضرت محمد ص شما حاجت روا خواهید شد. ایشان محب شماست. حاجات شما فراتر از مسائل مادی و موفقیت های دنیوی است و شما از او می خواهید که برایتان دعا کند تا خداوند شما را از خانواده ایشان و هم جوار با ایشان قرار دهد. ولی رسول خدا به شما می گویند که نزدیکی و قربت به بهترین انسان ها هم نباید اولین آرزوی شما باشد. اولین آرزوی شما باید رضای خدا باشد ! عشق به خدا زندگی در راه خدا و مرگ در راه خدا. این چیزی است که آرزوی درست و سودمند برای شماست. این خواب بار و مفهومی مهم برایتان دارد و آن این است که شما نباید وابسته به اشخاص باشید و برای خوشامد آنها کارهایی را انجام دهید. بلکه هر کاری انجام می دهید باید برای رضای خداوند باشد. شما حتی رسول خدا را نباید در مقام اول برای خودتان و آرزویتان قرار دهید، چه برسد که مثلا جایی استخدام شوید و برای خوشامد رئیس اداره تان، یا مقامات کشورتان .... کاری را انجام دهید. شما در مقابل هر چه که در دل دارید و هر چه که به زبان می آورید مسئول هستید. این همیشه در ذهنتان باقی بماند فقط خدا. در غیر اینصورت هیچ کدام از کارها و رفتارهایی که از روی عادات مذهبی انجام دهید هیچ ارزشی ندارد اگر هدفتان قربت و نزدیکی به "هر کسی" غیر از خدای بزرگ باشد. تشکر از همراهیتون.
لیلاگنج نما : سلام علیکم...لیلا هستم و ازطرف خواهرم ژیلا این خواب خدمتتون گفته میشه جهت تعبیر شدنش....باتشکر........خواب دیدم جایی هستم متوجه هستم کسی در سمت راستم هست..وسمت چپم دربی بود که بهم خیلی نزدیک بود و ان شخص سمت راست رو حواسم نبود چه کسیه
دیدمان درب بازشد یا شاید پرده ای بود،خانم عربی با نغمه ی سگاه سرود صلی الله علی محمد صلی الله علی النبی رو میخواند و به دست خود را دراز کرد و گفت تفصل یا نبی بعنایتک و هیجان زیادی داشت و مرتب این جمله ی تفضل بعنایتک یا نبی رو تکرار میکرد و آن خانم سمت راست منو نگاه میکنه....برگشتم ببینم کنار سمت راست من کیه که این خانم اینگونه باایشان حرف میزنه ،دیدم بغل دستم سمت راستم حضرت رسول الله با لباس سفید سرتاسر نشسته اند؛
بعد به خاطر حرف اون خانم چند برگاسکناس پول ازجیب مبارکشون درآوردند که تاشده بود و دسته ی پولو دوقسمت کردند نصفش رو دادند، به اون خانم ، من که این صحنه رو دیدم نشستم پای آقا رسول الله رو دیدم و همان قسمت پای آقا لخت و بدون لباس بود،و نشستم روی دو زانو و عرض کردم تفضل بعنایتک یا نبی (یعنی به منم چیزی بده ؛اونچیزی که میخوام رو بده)
آقا رسول الله که دسته ی دوم پول رو گذاشته بودند روی زانوی چپشون همون جا که من دستم رو گذاشته بودم ،پول رو از ونجا برداشتند تا بدند به من،
من عرض کردم آقا من که پول نمیخوام؛ آقا رسول الله نیم نگاهی به من کردند و کمی صورتشونو یک ذره به من کردند که یعنی چی میخوای؟؟ و من سریع در خواب یاد داستان پیرزنی که در زمان زندگی حضرت رسول صلی الله علیه وآله بود افتادم .......که طولانیه و من به حضرت رسول عرض کردم که هم جواری با شما و آقا امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما رو میخوام،
بعد آقا رسول الله روشونو کمی از من برگردوندند که بروند که حالا این خواسته رو که میگیری و توقع بیشتری ازت دارم از خواسته ات......من گفتم آقا صبر کنید صبر کنید فقط همین نیست،دوباره برگشتند یه نیم نگاهی کردند که من حرفمو بزنم من عرض کردم لقاء خدا و فناء فی الله میخوام در دنیا و آخرت، و آقا رسول الله لبخندی زدندو سر تکون دادند که آها یه همچین چیزی باید بخوای ،سر تکون دادند که یعنی من این خواسته رو میدم بهت.
و آقارسول الله نشونم دادند که :
آقای محسن قرائتی پیشم نشسته و یک کاسه ی آب دست آقای قرائتی بود و چیزی به آب خوندند و آقای قرائتی کاسه آب رو دادند بهم و گفتند آب داخل اونو بخور و من هم آب رو خوردم
آقای قرائتی بهم گفتند که بگو ببینم داخل کاسه چی میبینی؟من نگاه کردم چیزی ندیدم،سرمو بلند کردم دیدم جلوی درب دو آقا ایستادند که بقیه ی مردم اونها رو نمیبینند،بعد به آقای قرائتی گفتم تواین کاسه چیزی نمیبینم ولی جلوی درب دوتا مرد ایستادند، آقای قرائتی به اون دو مرد نگاه کردند و به اونها گفتند شما دونفر میتونید بروید هروقت خواستم صداتون میکنم بیاید.ومن در خواب ازاینجا فهمیدم اون دو مرد ماءمور مخصوص آقای قرائتی هستند و هرکسی هم نمیتونه اونهارو ببینه، بعد آقای قرائتی به من گفتند تو کاسه چیزی ندیدی ولی یه چیزی دیدی که هرکسی نمیبینه......بعد منو ازجایی که بودم بلند کرد و خودآقای قرائتی هم ازجای خودشون بلند شدند و منو نشوندند جای خودشون و خودشون رفتند جای پائین تر نشست و آقای قرائتی به من گفتند شما بالا نشینین هستین خانم.
دوباره گفتند دوباره داخل کاسه رو نگاه کن و من نگاه کردم و گفتند چی میبینی ؟دیدم که تو یه کاسه ی کوچیک دریا رو دیدم و کشتی بزرگ و یه پرچم خیلی بزرگ رو من دست گرفتم و از آقای قرائتی پرسیدم این که پرچم داره ته کشتی ایستاده وآخرین نفرهستش من هستم؟؟؟آقای قرائتی گفتند بله شمائید
و من به آقای قرائتی گفتم قبلا خواب همچین چیزی رو دیده بودم و آقای قرائتی گفتند بله این آینده ی شماست.
بعد آقای قرائتی گفتند دوباره نگاه کن دیدم بین حق و باطل جنگه و من سمت حق هستم و مثل سردار سپاه هم میمونم و رییس اون جنگ هستم.بعدش شنیدم درب و دیوار و چند بچه ی دختر و پسر کوچک سه چهار ساله که اونجا هستند مرتب میگفتند هی هی هی و رقص سما میکردند.
(منظورشون نام خداوند بود)
من دیدم بقیه ی مردم نمیشنوند منم گفتم هوهو هوهو هوهو
بعدآقای قرائتی نشونم داد که اینکه تو میبینی و میشنوی و دیگران نمیبینند و نمیشنوند اول راه توهست.
توی خواب به خودم گفتم پس آقای قرائتی هم مکاشفات دارند و صاحب سرّ هستند و فرد ملکوتی هستند.....و من دیگه از خواب پریدم.
فریبا هراتی
: سلام. با توجه به کثرت کاربران و حجم بالای خوابها از پاسخگویی به خوابهای بالاتر از نهایتا 10-15 خط مغذوریم. لطفا خوابتان را خلاصه بنویسید.
محمد حسین : سلام بانو.خواب دیدم اطرافیان بهم اصرار میکردند که باید زن بخواهی ولی من میزدم تو سرم میگفتم نمیخوام.ناگهان دیدم بهم میگفتند این زنت هست باردار هم هست.توی خواب با گریه میگفتم یا رسول الله یا رحمه للعالمین به دادم برس من هنوز یک جوان بی سر و پا هستم که هنوز به اهدافم نرسیدم اخه حالا چجور از پس این بربیام.تعبیرش چیه؟
فریبا هراتی
: سلام. اطرافیان شما امیدوار هستند که شما بتوانید به ثروت برسید و برای رسیدن به ثروت خیلی تلاش کنید و در کارتان متعهد باشید. شما شخصیتی احساساتی دارید و دوست دارید که رابطه ای متعهدانه هم داشته باشید ولی با توجه به مشکلاتی که در رسیدن به ثروت و امرار معاش و تشکیل خانواده هست، از این که دیگران چنین انتظاراتی از شما داشته باشند وحشت می کنید. حاملگی زنی که در خواب دیده اید مشکلاتی است که برای رسیدن به ثروت با آن مواجه هستید و یا مشکلاتی که برای تشکیل خانواده با آن مواجه خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
Reyhan : سلام خانم هراتی عزیز
ماه رمضان امسال خواب دیدم مردی جوان و سفید پوش هستم(در واقعیت خانم هستم) در دشتی بسیار سرسبز و زیبا هستم خورشید بالای کوه بود و دشت تلالو نور زیبایی داشت که متوجه شدم تعدادی قاطر یا الاغ که گاریهایی که باری از سبزه که زیاد هم بودن حمل میکرند از کنارم رد میشدن مردی رو دیدم که متوجه شدم حضرت عیسی علیه السلام هستن در دشت اقایی با تعدادی افراد بودن به همراه حضرت عیسی رفتیم پیششون در اونجا دخترم رو دیدم که پشت میزی بود مثل کسی که داره امتحان میده در هیبت پسری جوان و سفید پوش بود نگاهم به اقا افتاد دیدم حضرت مهدی عج هستند به من نگاه کردند و فرمودند تا حالا هر چی بهش گفتی و یاد دادی کافیه الان باید ببینیم چقدر در وجودش نهادینه شده منظورشون دخترم بود که حدودا سه سال بود مسائل اخلاقی و معنوی رو بهش یاد میدادم( سه سال پیش در عالم رویا ازم خواستن تربیت اخلاقی و معنویشو شروع کنم در خواب حضرت اشاره به این موضوع داشتن) بعد تعدادی از افراد پشت سر اقا بودن چشمم به شوهرم افتاد لباس خاکستری روشن تنش بود گفتم اقا همسرم چی؟اقا نگاهشون جدی شد اندکی اخم کردن یا شایدم چون جدی شدن به ذهنم اخم بود دستشونو بردن سمت راستشون و شوهرم دادن عقب گفتن فعلا جزو ذخایر هستن تا مشخص بشه اینجور متوجه شدم که هنوز شوهرم باید مسائلی رو بگذرونن تا وضعیتش مشخص بشه.لطفا تعبیرش رو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی مصمم و مستقل و قوی دارید که می توانید مثل یک مرد روی پای خودتان بایستید و از خودتان و دیگران حمایت کنید. ایمانتان قویست و حضرت عیسی ع در خواب شما به این اشاره می کند که شما هم باید مثل او مهربان و با گذشت باشید و مردمی را هدایت و راهنمایی کنید و باعث مثبت اندیشی و حل مشکلات ایشان باشید. در قرآن کریم آمده است که ظهور عیسی ع نشانه ی قیامت است و حضرت مهدی ع به همراه ایشان است که از غیبت بیرون می آیند. شما وظیفه دارید که دخترتان را از لحاظ معنوی مثل خودتان در زمینه ی آگاهی رسانی در مورد حضرت مسیح ع و حضرت مهدی ع ، قوی کنید تا او هم شجاع و مصمم و مستقل بتواند در زندگی اش راه درست را تشخیص دهد. همسر شما با نوعی ترس و سردرگمی و نگرانی از بُعد رفتاری و ایمان مواجه است و مثل شما خودش را اثبات نکرده است و باید مورد آزمایش الهی قرار بگیرد. تشکر از همراهیتون.
sama : عرض ادب واحترام خدمت شنا عزیز
تقریبا دو ماه قبل خواب دبدم تو ی صحرایی هستم با ماشین همه جا خاک بود خواهرم تو ماشینم بود اومدم دنده عقب بگیرم یهویی خواهرم گف سما پیر مردی عقب ماشینه مواظب باش بهش نزنی پیاده شدم ک ببینمش دیدم اون آقا روی همون خاک باز دقیق یادم نیس رو تخته سنگ نشسته بود یا ن ...من خواهرم دامادمون ردیف پشت سرهم ایستادیم میداستیم نگاه میکردیم اون آقا چند نفر دیگه هم بودن در هنون لحظه خواهرم داد زد وای خضرت محمد هستن ایشون، با تعجب نگاه کردم ب طرفشون گفتم خدایا نوری جیزی نمیبیبنم ازشون با خودم گفتم سریع برم جلو دستشونو ببوسم همینکع رفتم دیدم سفیدی چشمشون کامل بود ویک هاله ای از رنگ سبز داخل مردمک
جشمشون بود انتظار داشتم کل صورتشون نور شه اومدم ک صورت اون بزرگوار ببوسم دیدم دستاشون مث نور میدرخشن فک
میکنم ایشونم منو بوسیدن در همون حین سریع ی جای دبگه مث حیاط قدیمی با درختای چندین ساله امام خمینی دیدم با لباس سفید چن نفر هنراشون بودن مث نور میدرخشید از جلو چشمم رد شدن ورفتن ممنون از تعبیرای خوبتون با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب و احترام متقابل. شما در دنیا از نظر احساسی، احساس خشک و خالی بودن می کنید. فکر می کنید اذیت شده اید و بد شانس بوده اید و زندگی تان خیلی فایده نداشته و فکر می کنید که در مسیر زندگی تان موانع بسیار زیادی وجود دارد. می خواهید نگرانی ها و ناراحتی های گذشته را دوباره مطرح کنید ولی خواهرتان به شما می گوید که باید عاقلانه فکر کنید و ایمانتان را از دست ندهید. حضرت محمد ص محب شما هستند و شما با توسل به ایشان می توانید با مشکلات زندگی تان مقابله کنید. او می داند که شما ایمانی قوی در دلتان دارید و درک شما بالاست و بینشی خالص و قلبی مهربان دارید. بنابراین ارتباط او با شما برای شما موجب خوشبختی و گشایش کارتان خواهد شد. هر کسی که از قدیم تا به امروز در رفتارش کرامت داشته باشد و هدفش خدمت به خلق و مهربانی با مردم باشد، خداوند همه را می داند و به حساب کار همه رسیدگی می کند و جزا و پاداش همه در نزد خداوند محفوظ است. تشکر از همراهیتون.
ستایش : سلام . پدرم خواب دیده اند که در روستایمان بوده اند و نزدیک خانه خودشان جایی که استخر است و در قدیم آب در آن بود شخصی در حال بنایی بوده و به اصطلاح دیوارچینی می کرده که پدرم ایشان را به پیامبر«ص» شناخته اند و ایشان در حال بنایی بوده اند و فردی لاغر اندام و ضعیف بوده اند. فردی از آنجا رد می شده که پیامبر را صدا می زند ولی ایشان متوجه نمی شدند و جواب نمی دهند و پدر من به آن فرد می گوید: ایشان صدای تو را نمی شنوند وگرنه جوابت را می دادند. بعد پدرم پیامبر را صدا می زنند و ایشان جواب می دهند. ولی حرفی بینشان رد و بدل نشده. بعد دیدند که فرد دیگری هم آمده و به پیامبر کمک می کرده است که به نظر پدرم ایشان حضرت علی «ع» بوده اند. در این هنگام این فرد جدید (حضرت علی «ع») لاغر و ضعیف بوده و پیامبر درشت هیکل شده اند. (توضیح اینکه پدر من چندین سال است در روستایمان خانه پدری را خراب و ساختمان جدید بنا کرده اند و بیشتر ایام تابستان به آنجا می روند)
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خواب ایشان این است که مردم به خاطر فقر، ایمانشان ضعیف شده و باید بنای ایمانشان قویتر شود و رسول خدا ص از این مسئله نگران هستند. پدر شما ایمانشان قوی است و از این رو دیده اند که حضرت محمد ص پاسخ ایشان را داده است. همینطور کسانی که خود را پیروان حضرت علی ع می دانند در حق شیعه بودنشان کوتاهی کرده اند و هر چند که می گویند که مسلمان هستند ولی رفتارشان جوری منصفانه نیست که حضرت علی ع آنها را شیعه ی واقعی خودش بداند. حضرت علی ع فرموده اند که از جایی که فقر بیاید، ایمان می رود. تشکر از همراهیتون.
Sodabeh : سلام خانم هراتی عزیز دوسال قبل خواب دیدم وتا اکنون همیشه تعبیرش برایم سوال بوده .لطفا خواب مخفی بماند بسیار ممنونم . (تا وقتی که چنین خوابی دیدم اصلا نمیدونستم ذوالقرنین چی هست ویا کیست و بعداز خواب با تحقیق در اینترنت فهمیدم اسم یکی از بنده های برگزیده بوده ).پیشاپیش از وقتی که برای تعبیر میگذارید تشکر میکنم .
فریبا هراتی
: سلام. شما به تخت جمشید و آرامگاه کوروش کبیر رفته اید و ذوالقرنین را مشاهده کرده اید و علمی که به شما داده شده ( کتاب) همین هست که بنده الان خدمتتان عرض می کنم تا دانشتان بالا برود. شما به فرهنگ و تاریخ غنی خودتان افتخار خواهید کرد و خودتان را موفق و ثروتمند خواهید دانست مضافا به اینکه اگر قدردان حضرت ذوالقرنین ( صاحب دو شاخ- کلاهی که کوروش کبیر در سرش می گذاشت و اعراب او را به ذوالقرنین می شناسند یعنی صاحب دو شاخ) باشید، شما به دعای خیر او به ثروت و زندگی مرفه ای خواهید رسید. لطفا این مطلب را با دقت مطالعه کنید. پس زدن پدر شما به این دلیل است که شما رسالت دارید تا این موضوع را خوب بررسی کنید چون جوان هستید و باید ریشه های خودتان را خوب بشناسید. علامه طباطبایی در بخشی از کتاب تفسیر المیزان با عنوان «داستان ذوالقرنین در قرآن» آورده که طبق آیات قرآن، ذوالقرنین کسی بود که سد بسیار مستحکمی ساخت.
ذوالقرنین یکی از شخصیتهای قرآن و انجیل است. بر اساس قرآن، ذوالقرنین، سه لشکرکشی مهم داشت نخست به باختر، سپس به خاور، و سرانجام منطقهای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت، او انسان یکتا پرست و مهربانی بود واز طریق دادگری منحرف نمیشد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقهای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شدهاست و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بودهاست.
داستان ذوالقرنین در قرآن در سوره کهف به این شرح آمدهاست:
و از تو در باره ذو القرنین میپرسند. بگو: برای شما از او چیزی میخوانم. (۸۳) ما او را در زمین مکانت دادیم و راه رسیدن به هر چیزی را به او نشان دادیم. (۸۴) او نیز راه را پی گرفت. (۸۵) تا به غروبگاه خورشید رسید. دید که در چشمهای گِلآلود و سیاه غروب میکند و در آنجا مردمی یافت. گفتیم: ای ذو القرنین، میخواهی عقوبتشان کن و میخواهی با آنها به نیکی رفتار کن. (۸۶) ....... ( ادامه)----- برای من تکههای آهن بیاورید. چون میان آن دو کوه انباشته شد، گفت: بدمید. تا آن آهن را بگداخت. و گفت: مس گداخته بیاورید تا بر آن ریزم. (۹۶) نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ کنند. (۹۷)
گفت: این رحمتی بود از جانب پروردگار من و چون وعده پروردگار من در رسد، آن را زیر و زبر کند و وعده پروردگار من راست است.
سد ذوالقرنین
این سد در محلی بین دریای خزر و دریای سیاه واقع شده است و جایی است که سلسله کوههای قفقاز مثل یک دیوار طبیعی راه بین جنوب و شمال را قطع میکند و فقط یک راه در تنگه میان این سلسله کوهها وجود دارد، این راه را امروز به نام تنگه داریال میخوانند و در ناحیه ولادی کیوکز و تفلیس واقع شده است.
هم اکنون نیز بقایای دیوار آهنی در این نواحی هست. در سد ذوالقرنین گفته میشود که آهن زیاد به کار رفته و بین دو کوه نیز ساخته شده است، معبر داریال بین دو کوه بلند واقع شده و این سد نیز که آهن زیادی در آن دیده میشود در همین دره وجود دارد. از کتب ارمنی بهتر میتوان شهادت گرفت زیرا بیشتر به وقایع از نزدیک آشنا بودهاند. این سد را در کتب ارمنی از زمان قدیم به «بهاک گورایی» خواندهاند و «کابان گورایی» هم می گویند معنی هر دو کلمه یکی است و همان معنی «دربند کوروش» یا «گذرگاه کوروش» میدهد. زیرا کور قسمتی از نام کوروش است. در زبان گرجستان از قدیم این دروازه را به نام «دروازه آهنین» میانه خواندهاند و ترکها آن را به دامر کپو (قاپو) ترجمه کردهاند و امروز هم به همین نام مشهور است. یکی از سیاحان یهودی مشهور موسوم به یوسف که در قرن اول میلادی می زیسته است از این سد نام میبرد، پس از او «پروکوپیوس» مورخ در قرن ششم میلادی آن را دیده است و سپس یکی از همراهان سردار رومی «بلی سارس» نیز وقتی به این نقطه حمله برد (پانصد و بیست وهشت میلادی) این سد را به چشم دیده است.
یکی از رودهایی که از جبال قفقاز سرچشمه میگیرد به نام «کُر» خوانده میشود. در کتب ارمنی و حتی یادداشتهای آنتونی جان کینسن که در سال ۱۵۵۷ میلادی به ایران آمد، این رود، رود سائرس(= کوروش) خوانده میشود.
تشکر از همراهیتون.