تعبیر خواب چاقو
چاقو هم به دوست و حامی و هم به زبان بدگویان تعبیر شده است و اگر تیز و برنده باشد، یعنی زبان بدگویان در مورد شما تیز خواهد بود و اگر خودتان داشته باشید، احساس عدم امنیت شما را نشان می دهد و این که از بدخواهی کسانی که بیشتر حرف می زنند تا عمل می کنند، نگران هستید.
اگر در خواب ببینید که چاقویی از دیگری می گیرید یا کسی به شما چاقو هدیه می کند، کسی به شما کمک می کند یا خودتان از دیگری کمک می گیرید. اگر چاقویی داشتید که بوسیله آن خواستید از خود دفاع کنید، کسی هست که به شما نزدیک است و از شما بد می گوید و بد شما را می خواهد و اگر دیگری برای شما چاقو کشید امنیت می یابید.
این نوع تهدیدها در خواب، امنیت در بیداری است. چاقو بسته و بی خطر نعمت است و چاقوی کوچک نعمت مختصری است که به شما می رسد. چاقوی آشپزخانه خدمتکار و کدبانوی خانه است و چنانچه ببینید چاقویی نو در آشپزخانه دارید زنی خانه دار نصیب شما می شود.
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: چاقو زبان بدگویان است و چنانچه تیز و برنده و براق باشد نشان آنست که زبان بدگویان در مورد شما تیز خواهد بود و چنانچه خودتان داشته باشید احساس عدم امنیت شما را نشان میدهد و میگوید که از آینده و سعایت و بدخواهی کسانی که بیشتر حرف میزنند تا عمل میکنند بیمناک هستید.
آنلی بیتون میگوید: دیدن چاقو در خواب، علامت دعوا و جدایی است و همچنین به زیانهای مالی نیز دلالت دارد.
تعبیر خواب چاقو خوردن و زخمی شدن
آنلی بیتون میگوید: اگر خواب ببینید با چاقویی زخمی شدهاید، نشانه آن است که درگیر مشکلات خانوادگی خواهید شد. مشکلاتی که بیشتر فرزندان به آن دامن میزنند.
تعبیر خواب گرفتن چاقو از دیگران
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر در خواب ببینید که چاقویی از دیگری میگیرید یا کسی به شما چاقو هدیه میکند گویای این است که کسی به شما کمک میکند یا خودتان از دیگری کمک میگیرید.
تعبیر خواب دفاع از خود با چاقو
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: چنانچه چاقویی در جیب یا کشوی میز خود داشتید که بوسیله آن خواستید از خود دفاع کنید کسی هست که به شما نزدیک است و از شما بد میگوید و بد شما را میخواهد و اگر دیگری برای شما چاقو کشید امنیت مییابید. چون این نوع تهدیدها در خواب امنیت است و ناشی از بیمی است که در بیداری داریم.
تعبیر خواب چاقو کشی
آنلی بیتون میگوید: خواب ببینید کسی را با چاقو زخمی میکنید، علامت آن است که صاحب شخصیتی ناپسند خواهید شد. باید سعی کنید به سمت راه راست گام بردارید.
تعبیر خواب چاقوی آشپزخانه
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: چاقوی آشپزخانه خدمتکار و کدبانوی خانه است و چنانچه ببینید چاقویی نو در آشپزخانه دارید زنی خانه دار نصیب شما میشود.
تعبیر خواب چاقوی تیز و برنده
آنلی بیتون میگوید: دیدن چاقوی تیز و براق در خواب، علامت آن است که دشمنان همواره در اطراف شما خواهند بود.
لیلا برایت میگوید: اگر در خواب خود را مشغول تیز کردن چاقو ببینید، یعنی موضوعی موجب خشم شما میگردد.
تعبیر خواب چاقوی شکسته
آنلی بیتون میگوید: دیدن چاقوی شکسته در خواب، نشانه آن است که هم در امور عاطفی و هم در شغل خود شکست خواهید خورد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
فاطمه فریدونی : سلام.من خواب دیدم یه نفر چندتا چاقو به شکم و پهلوم زد که خیلی زیاد درد میکردن .پهلومو شکممو بریده بود و من میدیدم ولی خون نمیومد به یه نفر نشون دادم گفتم منو ببر بیمارستان بخیه بزنم گفت نمیخواد بخیه بزنی یکم صبر کن خودش خوب میشه.انقدر جای چاقوش درد میکرد که توی خواب نمیتونستم از این پهلو به اون پهلو بشم
فریبا هراتی
: سلام. شما از نظر احساسی تحت فشار عصبی شدید قرار می گیرید ولی مسئله ای نیست که خطرناک باشد و یا قهر و جدایی پیش بیاید بلکه همه چیز خودش کم کم خوب خواهد شد و به آرامش می رسید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام.دختر مجردي ام.ببخشيد که خوابم طولانيه.خواب ديدم بالاي اتومبيلي بزرگ مثل قطار يا اتوبوس که با سرعت در حال حرکت بود،گير افتاده بودم بصورت خوابيده رو به شکم و دستمو محکم گرفته بودم تا نيوفتم و حس کردم بين اتومبيل داره از هم باز ميشه و اتومبيل ممکنه به دو قسمت جدا بشه و دو تا حلقه سرشون بود که من با بند نازک و کوتاهي دستمو به اون حلقه هاي بالاي اتومبيل بسته بودم که جدا نشم از ماشين ولي ديدم بند داره باز ميشه و محکم با دست ديگم بند رو به حلقه سعي ميکردم نگه دارم که نيوفتم و روز بود و روشن. بعد بدون اينکه ببينم آخرش چيشد ديدم ازون موقعيت گذشتم و پيش يه اقايي سن دار رسيدم که از تيپ و اندامم تعريف ميکردو براندازم ميکرد و حس بدي بهش داشتم ولي پيش خودم ميگفتم اشکال نداره بزار روي خوش نشون بدم و چيزي نگم فعلا تا کارم راه بيوفته(در واقعيت بخاطر چهره و ظاهر خوبم و مهربون بودنم زياد توي اين موقعيت ها قرار ميگيرم و مرداي بد ذات زياد بهم چشم دارن و ميخوان سواستفاده کنن). و ديدم جاي ديگه اي روز بود و روبه روم پسر بچه 10،12 ساله اي وايساده بود که پشتش يه پسر جوان که انگار همدست بودن و نميشناختمشون هم بود که چاقوهاي خيلي بزرگي شايدم شمشير بود تو دست پسر بچه بود و با اونا داشت منو ميترسوند و چاقوهارو با حالت تهديد آميز تکون ميداد و پسر ديگه اي هم اومد جلوم و منو پيش ديگران با تندي دعوا ميکرد و حسم اين بود که داره بهم تهمت ميزنه يا تحقيرم ميکنه خيلي وحشتزده شده بودم و نميتونستم از خودم دفاع کنم و از دست اون پسري که چاقو داشت فرار کردم و دنبالم بود و توي يه راه مارپيچ دايره شکل کوچيکي که بينمون بود رفتم و ميدويدم و ازونجا درومدم و بلاخره بهم رسيد ولي نديدم که کاري بکنه و اون قسمت خوابم قطع شد. بعد ديدم جايي توي مکاني که بيرونش باغ بود و مدل طراحي داخلي اونجا برام جديد و شيک بود و نورش کم بود انگار شب بود جشن تولد دوست قديميم بود که ديگه همو نميبينيم و فقط ميدونم ازدواج کرده و تعداد زيادي دختر مهمون تولد بودن،ديدم دوتا دختر که نميشناختم اومدن روبه روم و بهم نگاه ميکردن ديدم دست يکيشون يه چاقو کوچيک و باريکه و بعد رفتم پيش دوستم آلبوم عروسيشو خواستم که نشونم بده و نگاه ميکردم بعد بهم گفتن امتحان آزمايشگاه داريم و من نخونده بودم و دفتر دوستمو گرفتم با عجله حفظ ميکردم.بعد دوست ديگش اومد که يه فورم براي ورود به امتحانم برام پر کنه و پرسيد بيماري سرطاني نداري؟ گفتم ندارم گفت ولي اينجا تو کاغذ داره نشون ميده که داري! دفترو نشون داد ديدم شکل يه قرص کپسول هست که شکلش توش پر رنگ شده و ديدم راست ميگه و گفتم پس بايد برم يه آزمايشي بدم. در حال حاضر ممکنه شرکت مهمي استخدام بشم ولي براي مصاحبه دارم مطالعه ي زيادي ميکنم چون ضعيفم، و با اين خواباي وحشتناک اخيرم ميترسم که محيط کاري که ميرم واسم خطرناک باشه چون تو تعبير خواباي قبلمم گفتيد توي راه ثروتمند شدن مشکلات زيادي تجربه ميکنم.ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید از طریقی غیر معمول و با سرعت به اهدافتان برسید و نگران این هستید که کسانی که به شما قول داده اند که از شما حمایت کنند، زیر پایتان را خالی نکنند و ارتباطشان را با شما قطع نکنند. شما مجبور هستید که کاری را انجام دهید که روی آن هیچ کنترل و قدرتی ندارید و نمی خواهید که به شما به چشم آدمی ضعیف و ناتوان نگاه کنند چون در ظاهر این کار، کار سختی نیست ولی شما هستید که نگرانید که نتوانید خوب انجامش دهید. شما فکر می کنید که شاید به خاطر رفتار و ظاهرتان در ابتدا جذب شما شوند و کار را به شما بدهند ولی بعدا که در معرض آزمایش قرار می گیرید و باید خودتان را اثبات کنید که می توانید که کارتان را خوب انجام دهید، احساس خواهید کرد که تحت تنش و فشار عصبی زیادی قرار می گیرید و خیلی خودخوری می کنید و همه چیز را درون خودتان می ریزید و با دیگران صحبتی نمی کنید. دوست قدیمی شما هم الان کار و شرایطی برای خودش فراهم کرده و به ثروت رسیده و حالا نوبت شماست که شرایط خودتان را اثبات کنید. تشکر از همراهیتون.
maria : راستی پدرمن اصلا دخترعمه نداره که تو خواب دیدم فوت شدن و اینکه همشون لباس سیاه پوشیده بودن براشون.پدرمم
maria : سلام خسته نباشید.
خواب دیدم که منو شوهرم توی یه دفتری که انگار محل کار ماس بودیم و یه پسری اومد تو که شوهرم گفت اومده برای من پیرسینگ بزنه (شوهرم اصلا اهل این کارا نیست) روی انگشتاش انجام میداد و من خیلی نگرونش بودم و هربار سوراخ میکردن من وحشت میکردم و غر میزدم یهو پسره از پشت دستشو آوردو به پا و سینه من زد منم بهش فحش دادم و داد زدم انداختمش بیرون اما اون بدروغ بشوهرم میگفت چون زنت به این کار راضی نیست بمن تهمت میزنه و انگار شوهر و پدرشوهرمم ته دلشون یکم شک داشتن که نکنه آقاهه راس میگه.بعد دیدم انگار یهو اونجا که بودیم شهر پدرم ایناس و ما مهمون اومدیم و پدرم دخترعمه هاش فوت شدن و برلی همین ما و پدرشوهرمو نبردن تفریح و پدرشوهرمم نمیدونست فوت شدن فامیل بابامو و ناراحت بود که اینا منو هیچجا نبردن من برمیگردم شهر خودمون و منم به شوهرم با استرس میگفتم برو توضیح بده از بابای بیچارم دفاع کن .یهو دیدم پدر شوهرم یه چاقوی بزرگ عین چاقوی آشپزخونه ی من ورداشت گفت میرم سراغ دخترام گفتم برای چی.گفت چون شمارو اذیت کردن و باعث دعوا شدم منم چاقو رو ازش گرفتم گذاشتم تو ساک و ترسیده بودم گفتم ول کن اینکارارو
بعدش رفتم به مامانم گفتم ما یه مدت میریم تبریز زندگی میکنیم دوباره.مامانم گفت ماری نه اوندفه رفتین نموندین دوباره نرین اذیت میشین منم گفتم تصمیممونو گرفتیم بعدش با پدرشوهرم رفتیم یه جایی که انگار محل کار جدید پدرشوهرم بود انگاری قرار بود من جایگزین بشم و اونجا کار کنم.رفتیم تو و انگار آدماش یکم موذی بودن یه خانواده ای هم اونجا کار میکردن پسر کوچولویی داشت برام نوشابه آورد گرفتم دیدم تهش مونده دادمش پس گفتم این خورده شده چندتا دیگه داد اینجوری بودن پس دادم و درآخر یکیشو دادن گفتم وهنی و من اصلا نوشابه نمیخوام.
خونمونم خونه ای که تو واقعیت توشیم نبود و یه خونه بزرگتر و قشنگتری بود.این خوابا همش پیوسته بود و تو همش پدرشوهرمم نقش اصلی بود.یه تیکه از خوابمم از دست پدرشوهرم حرص خوردم چون داشت دخالت میکرد و براموت تصمیم میگرفت.
فریبا هراتی
: سلام. شما و همسرتان ایده های جدیدی به ذهنتان می رسد که کارتان را پیشرفت بدهید و شما با بعضی از این ایده ها مخالف هستید و معتقدید که ضرر مالی خواهید کرد. پدر شما هم شرایط اقتصادیشان ضعیفتر از قبل خواهد شد و نمی تواند امکانات لازم را در اختیار شما بگذارد و به شما کمکی بکند. اگر پدر شوهر شما از شرایط اقتصادی پدرتان خبر نداشته باشد، ممکن است خیال کند که پدر شما نمی خواهد به شما کمک کند ولی وقتی با او صحبت می کنید و از اوضاع مالی پدرتان به او می گویید، رفتار پدر شوهرتان با شما دوستانه می شود. شما مجبور خواهید شد مدتی در شرایط اقتصادی بدتر زندگی کنید و مادرتان هم نگران است که به شما سخت نگذرد. شما مجبور می شوید به نصایح اقتصادی پدر شوهرتان گوش کنید و او هم انتخاب های مختلفی پیش روی شما می آورد که قبول آن و تحملش برایتان سخت است و ممکن است کمک پدر شوهرتان را هم رد کنید. اما ایده های خوبی به ذهنتان می رسد و فکرتان بازتر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Mary ai : سلام؛
خواب دیدم با پسرم تو کوچه و روبه روی در خونه ازماشین پیاده میشدیم که یه آقای جوان چیزی مثل چاقو تو دستش بود و به سمت ما آمد. من کیف دستی و ساکم رو به اون دادم و گفتم برو و کاری به ما نداشته باش. کیف و ساک را گرفت و با چاقو به سمتم آمد و گفت من تو را هم می خواهم. بعد من همانطور که بچه را در بغل گرفته بودم گفتم کاری به کار بچه نداشته باش و داد و بیداد کردم و کمک خواستم. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. برای دفع شر صدقه بدهید. کسی قصد زورگویی به شما را دارد و انرژی منفی به شما می دهد و می خواهد اختیار و کنترل زندگی و امور مالی شما را از دستتان بگیرد. یک مرغ قربانی کنید و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.
محمد اسماعیل کیانفر : سلام خسته نباشید/خواب دیدم که داخل اتاقم هستم و یه چند تا ادم هم که تو واقعیت می شناختمشون هم دم در اتاق هستن و داشتن بیرون که داخل راهرو هست رو نگاه می کردن و یه نفر بود که با چاقو می خواست کس دیگه ای رو بکشه و من هم دیدمش و اون اومد در یکی دیگه از اتاقا دید که اون فردی که می خواست بکشتش نیست و رفتش از اونجا و ناگهان دو باره این صحنه تکرار شد و دیدم اون چند نفری که داخل اتاقم بودن از ترس فرار کردن و من کنار تختم بودم و ناگهان دیدم یه چاقو تا ته از پشت وارد کمرم شد و از خواب بیدار شدم(در صورتی که فکرشو نمی کردم به من حمله بشه) چون کاری نکرده بودم) در ضمن ساعت 4 صبح خوابو دیدم /اینو بگم تو زندگیم یه دشمن دارم و مدام واسم پاپوش درست می کنه و قصد اسیب و خراب کردن من رو داره در صورتی که من هیچ گناهی ندارم و اون ادم دو به هم زن و نامردیه/با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواب شما دقیقا شرایط زندگی امروزتان را تجسم می کند که شما آزاری ندارید و سرتان به کار خودتان گرم است ولی کسی می خواهد با شما بی هوا و ناگهانی دشمنی کند و روحیه تان را خراب کند. لطفا برای دفع شر بگویید برایتان یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید و به خداوند توکل کنید و مطمئن باشید که با این کار قطعا دفع شر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Samin : سلام ديشب با آقايي كه چند سال با ايشون بودم دعوا كردم و گفتم جدا شيم ديشب خواب ديدم من خونه بودم از خونه ميام بيرون ايشون كنار خونه بودن طوريكه من اول نديدم بعد كه ديدمش رفتم سمتش كه بغلش كنم و ببوسمش اما ايشون خيلي عصبي بودن و زير لب چيزي ميگفتن و يكدفعه كه رفتم بغلش كنمو ببوسمش احساس كردم چيزي رفت توي شكمم اما درد انچناني حس نكردم و فقط شوكه شده بودم
فریبا هراتی
: سلام. شما از اینکه از او حدا شوید، آسیبی نمی بینید ولی فشار عصبی اش به خودتان بر می گردد. شاید او می گوید که اگر جدا شوید خودتان متضرر می شوید. تشکر از همراهیتون.
معصومه : ببخشید یادم رفت بگم که آقایی که خوابو دیده ساعت ۴ صبح ازترس از خواب بیدار میشه
فریبا هراتی
: سلام. شما هنوز به تقاضای من عمل نکرده اید و من خوابتان را با همین اطلاعاتی که دادید تعبیر می کنم. اگر در تعبیر خطا بوجود بیاید تقصیر از خودتان است. اینکه عکس نامزد او را نشان داده اند به این معنی است که این آقا بدبین است و شکاک است و انرژی های منفی او را دنبال می کنند! ذهنیت این آقا نسبت به نامزدش مشکوک است. او فکر می کند که در مراقبت از خودش ناتوان است و آزادی اش محدود شده و فکر می کند که به اندازه کافی عاقل و قوی نیست و قدرت تشخیص ندارد و بنابراین از این موضوع استرس می گیرد و نگران می شود. این خواب به این معنی نیست که نامزد او آدم بدی است. این آقا فکر می کند که نامزدش با دیگران در ارتباط است. به جای استرس داشتن و نگرانی باید خونسرد باشد و زمان بیشتری را برای شناختن نامزدش صرف کند اما اگر بخواهد بدبین و شکاک باشد، ممکن است شک او بیجا باشد و نامزدش احساس کند که به او تهمت زده اند و با این اقا رابطه اش را به هم بزند. تشکر از همارهیتون.
عباس : باسلام مجدد نه آن آنه از من بود و نه درختانی را که می بریدند به من ارتباط داشت من فقط شاهد بودم آیا تعبیر همان است
فریبا هراتی
: سلام. کسی که می خواسته اره کند، می خواهد از انجام کارهایی که فایده ندارند دست بردارد. .... اگر شما فقط ناظر بوده اید، احساس می کنید که دوست شما در واقعیت با آن چیزی که تصور می کردید فرق دارد و فکر می کنید که رابطه با او را باید ببرید و دور اندازید یا اینکه حفظ کنید... عمیق که به مسئله نگاه کنید یک احساس دارید و چشمتان را که بر روی حقیقت ببندید احساس دیگری دارید.
عباس : باسلام دیشب خواب دیدم که وارد منزل شخصی شده بودم که پسر طرف که بزرگ هم بود در حال بریدن گوشت بود و قصد درست کردن کباب داشت من هم کنارش بودم و دوعدد چاقو داشتم و وقتی چشمهایم را می بستم و مقداری مکث می کردم بدون اینکه متوجه شوم چاقوها توی دستم عوض می شدند یعنی وقتی چشمم را باز می کردم چاقوی دیگر در دستم بود و تعجب میکردم سپس دیدم که در همان خانه درختان خشکیده قدیمی را می برند یادم نیست اره برقی بود یا دستی که با مناجات سحر بیدار شدم اگر تعبیری دارد بفرمایید ممنوت
فریبا هراتی
: سلام. کسی که دیده اید می خواهد کباب درست کند، می خواهد سهم خودش را از ثروتی بگیرد و برای خودش زندگی بسازد. ممکن است این شخص با گرفتن سهمش یا تقاضای سهمش، رابطه اش را با دیگران به هم بزند و بین آنان روابط سردی حاکم شود. شاید چیزی در زندگی شما باشد که نیاز دارید آن را ببرید و از شرش خلاص شوید. شاید نیاز دارید که روابط دست و پاگیر را که درگیرش هستید قطع کنید. هر چند که چیزی که در ذهنتان دارید و تصوراتی که دارید با واقعیت فرق می کند. وقتی به مسائل عمیق نگاه کنید، سلطه گرانه تر رفتار می کنید تا وقتی که از دیدن حقیقت چشم پوشی می کنید. احساس شما در این حالت فرق می کند. دیدن اره به این اشاره می کند که شما باید از انجام کارهایی که دیگر فایده ای ندارند و امیدهایی که می دانید ریشه شان خشکیده شده، دست بردارید. اگر اره برقی بوده، شما می دانید که چطور باید سریع به اصل قضیه برسید و با اراده ی قوی و درست و صحیح به قلب هدف می زنید. تشکر از همراهیتون.