تعبیر خواب چاه
اگر زنی خواب ببیند که چاه می کند، به مکر و حیله اقدامی می کند و فتنه ای در سر دارد. اگر دید در چاه افتاده، به دلیل اشتباهی که کرده، در همان فتنه ای که خودش برای دیگران تدارک دیده بود، گرفتار می شود. اگر ببیند در چاه آب وجود دارد، و او از آن آب می خورد به ثروت می رسد.
آب چاه روزی حلال است. اما اگر مردی خواب ببیند که چاه می کند، در صدد ازدواج با زنی است و اگر از چاهی که می کند، آب در آمد، از ثروت زن بهره می برد. اگر از چاهی که مرد می کند آبی بیرون نیامد، زنی فقیر اختیار می کند.
محمد ابن سیرین می گوید: تاویل چاه در اصل، زن است. اگر کسی ببیند که در جایی چاه می کند، دلیل که زن خواهد گرفت. و آب چاه در خواب مال زن است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی ببیند از آب چاه می خورد و آب بدطعم است، دلیل که مال زن به کراهت بستاند. اگر ببیند آب چاه گرم می خورد، دلیل که به جهت مال زن جفا یابد و به قول بعضی از معبران بیمار شود. اگر ببیند که آب چاه خنک و خوش بود، دلیل که از زن خیر و منفعت ببیند.
اگر ببیند آب چاه بسیار بود، دلیل که زن جوانمرد و سخاوتمند است. اگر ببیند آب چاه اندک است، دلیل که زن فقیر و دون است. اگر کسی ببیند دلو (آوند آبکش) در چاه کرد تا آب برآورده و دلو در چاه افتاد و ریسمان گسسته شد، دلیل که او را فرزندی ناتمام به دنیا آید.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند آب از چاه می کشید، دلیل که به مکر و حیله مال جمع کند، خاصه که چاه خود کنده باشد، اگر ببیند با سطل آب می کشید و در سبو می ریخت، دلیل که مال خود نیکو نگاه دارد. اگر ببیند آن آب را که برکشید بر زمین ریخت، دلیل که مال را نفقه کند به خیر. اگر درچاه افتاد، دلیل که در مکر و حیله افتد. اگر ببیند باغ را آب می داد، دلیل که از مالی که حاصل کرده است زن خواهد. اگر ببیند که در آن باغ میوه بود، دلیل که او را فرزندی آید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن چاه در خواب، بر شش وجه است:
- زن،
- کنیزک،
- عالم،
- توانگری،
- مکر،
- حیله. مرد چاه کن در خواب مکر و حیله است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : سلام خسته نباشید. مادرم خواب دیده که از یه چاهی که ظاهر اب زیادی نداشته یک سطل اب میکشه بیرون و بعد آب چاه بالا میاد و سرریز میشه همش و زلال بوده و زیر آب داخل چاه پر از میوه بوده که بیشترش موز و سیب سرخ بودن و زیر میوه ها پر از آهن های درشت. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. قبل از تعبیر خوابتان لازم است خدمتتان عرض کنم که طبق قوانین سایت ارسال بیشتر از یک خواب در 24 ساعت و یا نوشتن 2 خواب در یک کامنت خلاف مقررات سایت است و چنانچه منبعد از این قانون تخطی کنید، خوابتان تعبیر نخواهد شد. مادر شما می خواهد که توانایی ها و استعدادهای کسی را که مادرتان نسبت به او احساس خوشایندی دارد را شناسایی کند و بعد از تفحص و بررسی بشدت از این شخص خوشش خواهد آمد و می داند که این شخص سرشار از احساسات مثبت و ثروت و سلامت و تمایل به احساسات زناشویی و عشق است و قدرت و استقامت و اراده است هر چند که ممکن است اگر پای اثبات حرف در میان باشد، او بسیار با اراده و لجباز و خشن یا پرخاشگر هم رفتار کند. ( احتمالا او برای ازدواج شما می خواهد از کسی تحقیق کند.) تشکر از همراهیتون.
ali : سلام در خوابم چاهی را درون جنگل و مقابل خودم دیدم،در ته چاه و رو به روی خودم نور سفیدی قسمتی از زیر زمین را روشن کرده بود،حجم داخل چاه بسیار زیاد بود و هیچ آبی در چاه نبود،در گوشه ای از چاه،مادربزرگ مادریم که در قید حیات هست به خواب رفته بود،بعد از لوله ای که درون این چاه بود،آب وارد این چاه میشود و آب شروع به بالا آمدن میکند و آقای ناشناسی تلاش برای بیرون آمدن از چاه میکرد،در بیرون چاه پدرم برای لبریز نشدن آب چاه پمپ آنرا روشن میکند و از لوله حوضی که دور تر از ما و روی تپه بود آب با فشار خارج و روی زمین جاری شد،داییم و دوستانش از زیر آن تپه به من خیره شدند منم با افتخار و شادی به آنها نگاه کردم،سپس آب جاری و زلال آن از زیر پاهایم عبور کرد.در ضمن دختری در دانشگاهم که تو یک کلاسیم به من علاقه و قصد آشنایی با مرا دارد ولی من بنابر هدر ندادن وقت و رسیدن به کار های خودم از او دوری میکنم و قصد آشنایی با او را ندارم
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که در دنیا، چیزی در زندگی تان خلاء به وجود آورده و نوعی پوچی عاطفی و نبود عشق را حس می کنید ولی به خاطر آرمانها و امیدهای زیادی که در زندگی تان دارید، ترجیح می دهید که این امیدها جای آن عشق را برایتان پر کند. عمر مادر بزرگتان طولانی است و احساس مثبتی در زندگی او در جریان است و پدرتان با ارتباطات مثبتش با او، همیشه برای حل و فصل کردن مشکلات یا برآورده کردن نیازهای او تلاش می کند. به صورتی که اصلا مادربزرگتان فکرش ناراحت نشود و این احساس مثبت از جانب پدرتان در درون زندگی شما و خانواده تان هم جاریست. شما به مثبت اندیشی و خیر بودن پدرتان افتخار می کنید. تشکر از همراهیتون.
b1 : سلام روزتون بخیر.
خواب دیدم وارد یه روستایی شدم و با یه مردی نا اشنا توی خواب دارم حرف میزنم و وقت برگشتنی اون موتور سیکلت منو سوار شد و من موتور سیکلت اونو . موتور من خیلی بهتر و قویتر بود . اون جلو حرکت کرد و من پشت سرش . از یه حایی رد میشدم که دوتا چاه عریض و حالا شاید طویل وسط جاده داشت که خود چاه تو بیداری هم آشنا بود برام ولی با این موقعیت هندسی نبودن . خیلی نزدیک به هم بودن در خواب. دور تا دورش گل فرو رفته بود از بس چاه پر از بارون شده و ریخته دورش . خود چاه هم پر از آب بود و روش حلبک سیز داشت . چاه دسته راستم دورشو انگار با چوبی از جنس نی حصار کشیدن و ما از داخل این حصار بزرگ راه برای عبور داشتیم. موتورم داخل این حصار و اطراف چاه سمت راستم خاموش شد. حصار بزرگ بود و داخلش راه برای پیاده و موتور سوار بود .دوستم رد شد د من اخرین مرحله رد شدن و بالا گرفتن از یه سربالایی کوچیک ،موتورم خاموش شد. مجبور شدم پیاده بشم و موتور رو در ببرم ازون منطقه
ممنون بابت وقتی که میزارید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید از سختی ها بیرون بیایید و گشایش کار پیدا کنید. امکانات شما برای رسیدن به موفقیت خوب و کافی است ولی شما به غرایز و بینش و احساسات خودتان تکیه نمی کنید و به جای این که خودتان را باور داشته باشید اختیارتان را دست کسی دیگر می سپارید و فکر می کنید که دیگران از شما عاقلترند! شما باید بیشتر خودتان را باور داشته باشید و آنچه که دلتان به شما می گوید را قبول داشته باشید و در غیر اینصورت نصایح دیگران هر چند که نیتشان خیرخواهانه باشد ولی موجب می شود که شما با مشکلات بسیار زیادی مواجه شوید و مجبور شوید زمان طولانی را صرف کنید تا خسارتتان را جبران کنید. روش شما برای انجام کار درست تر است روشی که دیگران به شما پیشنهاد می کنند. تشکر از همراهیتون.
زینب : سلام خانم هراتی.پدرم خواب دیده ک پروژه فیلم داشتیم ب این شکل که در یک پارک بزرگ ی چاهی وجود داره ک باید از طریق ورود ب اون چاه وارد ی خانه ایی میشویم و در آن خانه مخفی میشیم. ما اونکارو کردیم.فقط ما خواهرها وارد شدیم و پدرمون ب عنوان کارگردان نظارت میکرد و وارد این چاه و خانه نشد.
مادرم در گوشه ایی از پارک همراه خانم همسایه منتظر ما بودند.
پدرم لباس هنرپیشه ها سرتا پا جین پوشیده بود و با خانم همسایه سلام و احوال پرسی کرد.چون پوشش پدرم در حقیقت اینگونه نیست در خواب از خانم همسایه کمی احساس خجالت کرد.(در واقعیت ما همچین همسایه ایی نداریم.فقط در خواب بعنوان همسایه بود.)
فریبا هراتی
: سلام. شما باید سعی کنید که توانایی ها و استعداد های نهفته خودتان را شناسایی کنید و سپس با توجه به آن استعدادها، روحیات و افکار و ایده هایتان را به وجود آورده و شکل دهید. پدر شما، شما را راهنمایی می کند که چطور به موفقیت برسید ولی او قبلا استعدادهای خودش را کشف کرده و زندگی اش را ساخته است. پدر شما سخت کوش است و سعی می کند با این وجود، ابراز خستگی و سختی زندگی اش را نکند و شکایتی نکند بلکه در مقابل دنیا، قوی و مقاوم به نظر بیاید اما ته دلش، خودش احساس می کند که تا اندازه ای، کم آورده و نتوانسته به اندازه کافی به خواسته هایش برسد. تشکر از همراهیتون.
Emirhossien : سلام...با عرض ادب و خسته نباشید خدمت شما....من خواب دیدم که ؛ یه جایی هستم که میخواد رزمایش جنگی انجام بشه...انگار کنار ساحل هستش...بعد فرمانده ی رزمایش به من و مامانم داره یاد میده که چطور با سلاح ها کار کنیم...البته مامانم یکم دیر یاد میگرفت...اونجا بابامم بود که کارای تسلیحاتی رو انجام میداد...یه لحظه مامانم لول سلاح رو به اشتباهی روبروی بابام گرفت و سریع من متوجه شدم و لول سلاح رو دادم اونور...البته قبلش چند بار توی رزمایش تیر اندازی کردیم...بعد من از توی اون مکان بیرون اومدم و رفتم کنار ساحل...که مردم زیادی هم اونجا بودن...بعد یهویی یه چیزی شد که مردم سراسیمه فرار کردن...فکر کنم به خاطر گسترش محوطه ی رزمایش بود....بعد تو همین حین یه پیرمرده ای نمیدونم چرا...اما میخواست منو توی یه چاه بندازه...که من باهاش درگیر شدم و زدمشو انداختمش لبه ی چاه...چون منو میخواست پرت کنه تو چاه عمیق...اسلحه هم داشت....هر بار که ب هوش میومد باز میزدمش تا از هوش بره...و گفتم اگه خدا بخواد خودش میوفته تو چاه...بعدش کانال خوابم عوض شد و توی خونمون بودم که میخواستم برم حموم...ولی خالم اومد خونمونو مانع این شد که من به کارام برسم و برم حموم...
ممنون میشم راهنماییم کنید...
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. تشکر. شما تحت فشار و استرس زیادی قرار دارید و بین عقل و منطق شما مرتب یک نوع کشمکش وجود دارد. می خواهید خودتان را تمرین دهید و آمادگی لازم را داشته باشید که اگر شرایط ایجاب کرد بتوانید از خودتان در برابر عقاید و آرمانهایتان دفاع کنید. برای خودتان متصور می شوید که اگر چنین شد چه بگویم و چه کار کنم یا اگر چنان موضوع پیش آمد چطور برخورد کنم و از خودم دفاع کنم...پدر شما مصمم و کارآزموده است و بلد است در شرایط استرس زا روی اعصابش کنترل کافی داشته باشد و مادر شما در این مورد از شما هم ضعیف تر عمل می کند و گاهی کاسه کوزه ها را سر پدرتان می شکند و اگر پادرمیانی شما نباشد ممکن است باعث شود که پدرتان عصبانی شود و کار به دعوا بکشد. کسی هم هست که به شما نصیحتی می دهد که شما نمی توانید این نصیحت را بپذیرید و احساستان این است که او می خواهد شما را گمراه کند و به چاه بیاندازد. بنابراین سعی می کنید که از عقلتان به صورت کامل استفاده کنید . شما می خواهید نگرانی ها را دور بریزید و شروعی تازه داشته باشید و به آرامش برسید ولی نمی گذارند!! هر بار یکی از مشکلاتش صحبت می کند و اینبار نوبت خاله تان است... تشکر از همراهیتون.
ایلیار : سلام و خسته نباشید
خواب دیدم خونه 30سال قبلمون هستم و طبقه دوم کنار دو تا چاه آب که کنار هم بودن و خیلی عمیق ایسداده بودم و به ته چاهها نگاه میکردم. اب در عمق خیلی پایین حدود شاید 20متر دیده میشد و من با خودم فکر میکردم از بس مصرف آب زیاد شده سطح آب رفته پایین. بعد رفتم حیاط خونه و دیدم دوتا مرد غریبه و یه زن غریبه با همسرم که لباس باز تنش بود حرف میزنن و یکی از مردها هم لباس باز داشت و انگار شلوارک تنش بود. من ناراحت شدم و به یکی از مردا که لباس باز داشت گفتم چی میخواین. و اوون گفت ما اومدیم وسایل ببریم. به همسرم نگاه کردم و و اوون گفت بعضی وسایل خونه کهنه شده و میخوام اونارو بدم و مشخصا به تلوزیون اشاره کرد. البته نمیدونم اوون خانووم که بوود چه نقشی داشت.
ممنون میشم اگه تعبیری داره بفر مایین
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما زندگی امروزتان را از لحاظ احساسی با گذشته تان مقایسه می کنید. شخصیت شما بسیار احساساتی است ولی امروزه نسبت به قبل خیلی پوچی عاطفی بیشتری را احساس می کنید. شما احساس کنار گذاشته شدن و ایزوله شدن می کنید و نیاز به حمایت دارید. احساس می کنید که خیلی از خودتان مایه گذاشته اید و چیزی عایدتان نشده. رفتار خانم شما نسبت به قبل با شما بی پرده تر و رک تر شده و با وجودی که هم گشایش کار دارید و هم ثروت در دست دارید ولی احساس می کنید که حرمت شما نگه داشته نشده. همسر شما از اینکه خاطرات و زندگی تان اینطوری پیش رفته ناراحت است و می خواهد این خاطرات و این زندگی را عوض کند. او می خواهد زندگی شما متحول شود. سر به سر خانمتان نگذارید. اعصاب او خورد است و می خواهد دعوا راه بیاندازد. فشار عصبی شدیدی به خاطر پسرتان بر دوش اوست و الان منطق نمی فهمد او احساساتی شده. باور کنید که اگر صبور باشید خودش دو دستی به زندگی تان می چسبد. روی احساس امروز او، شخصیتش را قضاوت نکنید. او هم مثل شما احساس می کند که شما در گذشته او را بیشتر دوست داشتید و الان پوچی عاطفی بیشتری از شما می بیند. ( شما دو چاه کنار همید) اما خدای نکرده اگر هر کدام از شما نباشید نفر دوم هرگز کسی را پیدا نمی کند که در تمام دنیا بتواند احساس دیگری را درک کند. شما هم جنس هم هستید و متعلق به همید. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام بانو .من خواب دیدم که با پدر و مادر و دوخواهرم تو جایی مث حیاط خونه قدیمیون بودیم .البته دوتا خواهرم بچه شده بودن .دیدم خواهربزرگم رفت سر چاه فاضلاب سرش رو کرد توش تعادلش از دست داد و افتاد توش .من کلی جیغ و فریاد کردم بابام دوید سر چاه ولی چاه سرش پوشیده شده بود.بابام هم گریه و زاری میکرد ولی مامانم بیخیال بود انگار پذیرفته بود گفت شده دیگه و من هی خودمو ملامت میکردم که چرا ندویدم بگیرمش.و فکر میکردم که الان خواهرم اون تو دوراز جونش مرده و با حالتی پریشان از غم و استیصال از خواب پریدم.ممنون میشم که تعبیر رو زحمت بکشید
فریبا هراتی
: سلام. خواهران شما کم عقلی می کنند و فکرشان را به کار نمی بندند. اعتماد به نفس آنها پایین است. خواهر شما خیلی به روابط متعفن قدیمی و شرایط بدی که وجود داشته فکر می کند و ایده ها و باورهای اشتباهی در ذهن او وجود دارد که باید از این گونه طرز تفکر اشتباه دست بردارد. ولی او اصرار دارد که باورهای خودش را حفظ کند و کنترل احساسش را از دست خواهد داد و بسیار ناراحت و نگران خواهد شد و احساس خواهد کرد که به او بی حرمتی و بی احترامی شده و دیگران او را پست و خوار کرده اند. در حالی که این طرز تفکر خود اوست که مانع از این می شود که او منطقی و درست فکر کند. مادر شما هم از دست او خسته شده و می گوید که حالا که می خواهی حرف خودت را بزنی، عاقبت کارت را هم باید خودت سختی هایش را تنهایی تحمل کنی. تشکر از همراهیتون.
زهرا : با سلام. ان شاء الله که سلامت وسرزنده باشید. تشکر برای زحمات شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. پدر شما می داند که در زندگی خواهرتان پوچی عاطفی وجود دارد و او از درون احساس خالی بودن می کند. او می خواهد چیزی در زندگی اش وجود داشته باشد که خلاء زندگی او را پر کند بنابراین گاهی از این شاخه به آن شاخه می پرد و کاری را شروع می کند و بعد آن را ول می کند و دوباره کار دیگر... یا اهدافی را در سر دارد و مدتی هست و بعد رهایشان می کند. تشکر از همراهیتون.
مهدی : سلام. خواب دیدم که به همراه پسر خاله ام تو یه پارک پر از درخت تو فصل پاییز میدویم٬ چاه های زیادی جلو راه من قرار داشت ولی جلو پسرخاله ام چاهی نبود کنار یکی ایستادیم. پسرخاله ام گفت همه این چاه ها رو من کنده ام و این یکی ۱۸متر است٬ چند تا سنگ کوچک داخل ان انداختیم صدای اب امد٬ بعد به دویدنمان ادامه دادیم و من از روی چاه ها میپریدم. با تشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. پسر خاله شما تفکرات عمیقی نسبت به یک سری مسائل در رابطه با شما دارد. 18 نمادی از کشمکش بین مادی گرایی و معنویت است. همچنین هشداری از خیانت، فریب، دروغ و خودخواهی است. شما باید سعی کنیذ که خیلی عاقلانه و مسئولیت پذیر رفتار کنید و راجع به مسائل هم عمیقا فکر کنید و بعد روی آن اقدام کنید. شما افکار او را سرسری گرفته و جدی نمی گیرید ولی نباید که کاملا به او اعتماد کنید. تشکر از همراهیتون.
Seyamak : سلام.
در خوابم موتور بزرگ چاه آبی را دیدم که خانمی در کنارش بود و از خراب بودن آن صحبت می کرد.
من کمی آب داخل رادیاتور خنک کننده موتور دیزلی چاه آب ریختم و با کمی دستکاری باطری و قطعات مکانیکی موتور گفتم موتور را روشن کنید.
موتور با چند استارت روشن و آب از چاه بیرون آمد.
فریبا هراتی
: سلام. شما زیاد کار می کنید و احساس خستگی شدید می کنید و بنابراین نمی توانید احساسات مثبت و یا عشق را نثار خانمتان کنید. با کمی خونسردی و استراحت قادر خواهید بود عشق را به صورت موثری به زندگی تان ابراز کنید. خوابتان همینطور می تواند گویای خستگی روحی و نیاز به خونسردی در خانم شما باشد و شما این کمک را به او می کنید که آرامشش را به دست بیاورد و روابط عاشقانه تان را با خانمتان قویتر کنید. تشکر از همراهیتون.