تعبیر خواب چمدان
داشتن چمدان خالی، نشانه بی تجربه گی در زندگی و داشتن آرزوها و نقشه های زیاد برای آینده است. چمدان پر، حاکی از داشتن تجربه بسیار از گذشته و داشتن چمدان های مختلف کوچک و بزرگ خالی، نشانه رسیدن پیشنهادهای مختلف در امور کار و زندگی برای آینده است. اگر ببینیم که چمدانی داریم که در آن بسته نمی شود، آدم حریص و طماعی هستیم.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Mehrsa : سلام وقتتون بخیر این خواب رو خواهرم دیدن : خواب دیدم خونه مامان مهمونیه همه بودن اولش نمیدونستم ک برای چیه,بعد دیدم خاله منیر اومد خونمون,همه طردش کردن بعد مامان گفت این مهمونی سفره ابوالفضله,بعد خاله منیر اومد خونه,بعد دیدم ک چمدون و وسایلای من گم شد,خیلی گشتیم ولی پیدا نکردیم ممنون
فریبا هراتی
: سلام. مادرتان برای حاجت روایی شان باید نذر حضرت ابوالفضل ع کنند و گم شدن وسائل خواهرتان، به این معنی است که زندگی او تغییر خواهد کرد. تجربیاتش و نظریاتش نسبت به یک سری مسائل عوض خواهد شد. او به فرصت های از دست رفته، جنبه های فراموش شده و روابط گذشته اش فکر می کند و گم شدن اینها در خوابشان دلیل بر مقصر بودن خاله تان نیست. خاله تان در خواب به دیدنتان آمده و این یعنی روابط شما با هم بهبود خواهد یافت. تشکر از همراهیتون.
مهسان صادقی : سلام خانم هراتی عزیز
بعد اذان خواب دیدم . می خوام برم سفر انگار و یه چمدون صورتی پررنگ دارم نمیبرمش و به جاش یه چمدون قرمز که یه هو واسم جور شده بود و میبرم بعد کلی اتفاقای خوب میبینم که برگشتم و تو یه جایی مثل خونه خودم هستم ، دوست سابقمم هست و می خواد مرتب از کارام سر در بیاره و خودشو بهم نزدیک کنه میاد میشینه و میبینه چمدون صورتیم خالی و باز روی زمینه و من با چمدون قرمزم رفته بودم مسافرت و چمدونم و همون حین باز میکنم و سایل توش و خالی میکنم . در مقابل تعحب اون میگم حتما واست سوال پیش اومده این چمدون قرمز و از کجا اوردم تو فکر میکردی یه جمدون صورتی فقط دارم . با غرور بهش یه جوابی میدم بعد اون هم میگه من نمی دونستم تو رنگ قرمز دوست داری وگرنه خودم واست تهیه میکردم . اخرش گفت پس رنگ قرمز و طوسی دوست داری منم تایید کردم .
ممنون از زحمات شما
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که شدیدا از شما سو استفاده شده و خونتان را مکیده اند و می خواهید فکرتان را عوض کنید و از این هرج و مرج بیرون بیایید. تجربه های عاشقانه و احساس پاکی و سادگی و صداقت خودتان را کنار می گذارید و اینبار با شور و شوق آتشین و با قدرت و حالتی تهاجمی و با انرژی و حتی با خشونت سعی می کنید که به خواسته هایتان برسید و دوست پسر شما از اینکه شما اینقدر مغرور هستید و می توانید خشک و بی مهر و قوی برخورد کنید تعجب می کند. تشکر از همراهیتون.
Mehrnika : در بیداری پسر دارم ،شروع خوابم ایران بودم حتی زمانی که در پارک بودم هم ایران بود فقط زمان خروج از خانه ان زن حس کردم امریکا هستم و چمدان بزرگی دستم بود که برای برگرداندن سوغاتی به چمدانی کوچکتر فکر میکردم
فریبا هراتی
: سلام مجدد. شما افکاری در سر داری و ایده هایی که تمایل دارید آنها را عملی کنید و احساس می کنید که انرزی منفی و عدم موفقیت شما را تهدید می کند ولی شما گشایش کار خواهید یافت و با نیروی ارداه تان از مشکلات رها می شوید. شما به آرامش می رسیدو انرژی مثبت و برکت به زندگی تان می آید. شما فکر می کنید که در بین دوستانتان هیچ کسی نیست که بتواند درکتان کند اما در عوض از اشخاصی که انتظار نمی رود که شما را درک کنند، کمک و یاری به شما می رسد. دنیا به شما رو می آورد و شرایط زندگی تان خیلی خوب خواهد شد. تجارب مثبت زیاد ، موفقیت های فراوان و درامد عالی خواهید داشت. زندگی شما و پسرتان هر روز از روز پیش بهتر خواهد شد. تمام هم و غم خودتان را روی کاری که در دست دارید بگذارید. موفقیت حتمی با شماست. تشکر از همراهیتون.
سحر : سلام خانم هراتی وقتتون بخیر
من خواب دیدم یه جایی بود انگار خونه مادربزرگم بود دیدم لباسای همسرم رو زمین ریخته بود بعد اومدم یکی یکی مرتب کردم تو چمدون گذاشتم چندتا رو گذاشتم دیدم چمدونش بزرگه هنوز جا داره بعد گفتم بذار همه رو بذارم تو چمدون ببرم خونه همه رو داشتم میذاشتم چمدونش کم کم داشت پر میشد فقط تو وسایل اون یه مقنعه سورمه ای هم که مال من بود دیدم
ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که رفتار و شخصیت همسرتان مرتب و منظم باشد و اینطور نباشد که هر کسی بتواند تکه ای از رفتار همسرتان را مورد انتفاد یا موشکافی قرار دهد. شما از همسرتان تعریف و تمجید می کنید و از او حمایت می کنید و تجربیات مثبتی از عملکرد او فراهم و جمع آوری می کنید. همسرتان هم به این فکر می کند که شما رازدار او هستید و منیت از خودتان نشان نمی دهید و با او خودتان را وفق می دهید. تشکر از همراهیتون.
shahla adeli : سلام خانم هراتی عزیز با تشکر از زحمات شما
خواب دیدم با یک جمعی که بیشتر اون ها رو نمیشناختم از سفر برگشتیم من یک چمدون پر که درش بسته بود داشتم و یک دیگ بزرگ که خالی بود. همگی به یک سمت شروع به حرکت کردیم که یک مسیر خاکی بود. من در شروع اون مسیر خاکی دیگ رو زمین گذاشتم زمین و با خودم نیاوردم . مقداری از مسیر رو که رفتیم یک نفر از اون جمع که یک آقایی است که در واقعیت از همسایه های ماست به سمت من اومد و گفت دیگ مال شماست که گذاشتید اونجا و من جواب دادم بله ایشون برگشت که دیگ رو بیاره ولی من به راهم با جمع ادامه دادم. در مسیر یک سگ دیدم که ازش کمی ترسیدم ولی هیچکس ازش نترسید و اون سگ هم به کسی کاری نداشت و به راهش در خلاف جهت ما ادامه داد. وقتی اون مسیر خاکی که زیاد هم طولانی نبود طی کردیم همه سر یک خیابون رسیدیم و منتظر شدیم تا اعضای خانواده هرکس برای بردنش به منزل بیاد دنبالش در همین زمان که منتظر بودیم دیدم یکی از اون جمع از همکارام هست که دو جمدون پر در بسته داره که یکیش خیلی بزرگه و منتظر اومدن پدرش هست تا با ماشین بیاد دنبالش (پدر ایشون فوت شده ) به من گفت پدرش، مادرش رو برده بود سفر و حالا برگشته و دوتایی داران میان دنبالش (مادر ایشون خیلی مریضه) در اخر همه ما همچنان منتظر بودیم که من از خواب بیدار شدم و دیدم وقت نماز ه .
فریبا هراتی
: سلام. خواهش می کنم. شما به اهدافتان می رسید و موفق خواهید شد آرزوهایتان را تکمیل کنید. تجارب زیادی کسب کرده اید و نگرش خودتان را تازه می کنید. ذهنتان را نسبت به مسائل خالی می کنید و سعی می کنید خاطرات قدیمی را فراموش کنید. بدیها و ناراحتی ها را کنار بگذارید و ریلکس باشید و جناج و طرف کسی را نگیرید. استرس شما بی جاست و خطری متوجه شما نیست. همکارتان هم تجارب زیادی دارد . روح پدر همکارتان شاد، اینکه مادرش را به سفر برده بوده یعنی زندگی مادر او با مشکل و سختی مواجه شده بوده و اگر مادر او به همراه پدرش تمام مدت بوده، احتمالا مادر ایشان فوت می کند. اما اگر منظورتان این است که مادر او از سفر برگشته احتمال دارد که مادرشان شفا پیدا کنند. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام خواب دیدم برای یک کاری رفته بودم خونه همسر سابق .اول چراغا رو خاموش کردم و رفتم یک جا قایم شدم . همسر سابق انگار اومد و فهمیده بود من اومدم .همه جا رو گشت ولی منو ندید . بعد انگار رفت تا با موتور بره . اومدم دم در .یک لباس خواب پوشیده بودم.که بدنم مشخص بود .مثل غریبه ها باهاش حرف زدم .
بعد احساس کردم من و یک سری از دوستام تو اون شهر اونجاییم . همسر سابق کارگر هاشو آورد تو خونه .من کلی ناراحت شدم که من لباس نامناسب دارم و اون مرد های غریبه رو آورده خونه .با دوستانم رفتیم تو اتاق دیگه .بهشون گفتم بریم یک هتل . اصرار داشتم .اونا گفتن از در بریم میبیننمون .
بعد احساس کردم یک موتور و سه تا وانت کارخونه تو حیاط پارکن.همسر سابق انگار با موتور اومد .و طبقه پایین بود .صداشو شنیدم که گفت اگه برید به جرم دزدی ازتون شکایت میکنم. بعد احساس کردم اومد طبقه بالا پیش من .مهربونم بود.میخواست قانعم کنه که بمونم و باهام شوخی میکرد .میخواست بهم دست بزنه که با خشم گفتم بهم دست نزن .
وقتی بهش نگاه کردم با تمسخر گفتم
نگاش کن بوتاکس کرده.چقدر پیر شدی .
و هر هر خندیدم .
بعد یادمه تو اتاق کمد لباس من هنوز بود .به مادرم گفتم ، ببین همه لباسام اینجانب .لباس عروسیم و مهمونی.گفتم ببین همه رو نگه داشتن .چرا؟
تمام وسایل جهیزیه ام اونجا بود .با خودم گفتم پس زنش کجاست . مگه جهیزیه نیاورده.
بعد تو اتاق خواب رفتم عکس عروسیش بود ولی تو عکس خودش رومبل دراز کشیده بود و عروس خیلی دورتر نشسته بودو به روبرو نگاه میکرد انگار لبخند داشت . بعد انگار عکس عروسی خودم و همسر سابق رو دیدم رو زمین بود انگار قابش جدا شده بود و عکس زیرش بود .با خودم گفتم، وا هنوز عکس عروسیمون رو داره؟
بعد تو یخچال یک عالمه خوراکی مثل گردو عسل و شیر و چیزهای مقوی بود .آجیل ها با پسته و بادام هندی رو تو یک قابلمه بزرگ ریختم و داشتیم میخوردیم .انکار میخواستم همه رو با خودم ببرم .ولی چمدونم رو مرتب کردم و این کار رو نکردم .مامانم هم چمدونش رو بست . و انگار میخواستیم بریم .همسر سابق هم مرتب با گوشیش حرف میزد و درباره کار با کارگران حرف میزد.
ایشون در واقعیت هم مرتب با تلفن و کارگرهاش حرف میزد .
و مدتی است که ازدواج کرده .
من همش با خودم میگم خوش به حالش لابد خوشبخته.ببخشید خیلی طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. شما به همسرتان فکر می کنید و البته دوست ندارید که او این را بداند. می دانید که همسرتان می خواهد به سرعت در زندگی پیشرفت کند و مسئولیت پذیر هم نیست و می خواهد آزاد باشد. او روی شخصیت خودش کار می کند و شما هم می خواهید که زندگی تان متحول شود و از طرز فکرهای قدیمی و عادات قدیمی تان رها شوید ولی با دوستانتان همچنان درددل میکنید و از او می گویید. او سخت می کوشد تا زندگی اش را متحول کند. او از شما خوشش نمی آید ولی شما گاهی دلتان برایش تنگ می شود. رفتارهای شما و خاطرات شما برای او زنده است. هرگز فراموشتان نمی کند. در زندگی جدیدش هم او به فکر راحتی خودش است و زنش خیلی برایش مهم نیست. شما دنبال حمایت روحی هستید و خواهش می کنم خوابهایتان را کوتاه بنویسید باور کنید با وجود صدها کاربر من نمی توانم یکی یکی جزئیات غیر مهم خوابهایتان را بخوانم. تشکر از همراهیتون.
ساره : سلام و خسته نباشید
من خواب دیدم تو یه خونه ای به عنوان مهمان همراه یکی از همکلاسی های باشگاهم هستم انگار چند نفر دیگه از خانمای باشگاهم با هم همخونه شدن. اول توی آشپزخونه هستم یکی از خانما داره روی اجاق گاز غذا می پزه و یه خانم دیگه می گه این خیلی دستپختش خوبه بعد همون خانم آشپز وسیله ای که تازه خریده و روی در فر نصب می شه نشونم داد شبیه میز کوچک بود. بعد می بینم که هی آدم از اتاقا رفت و آمد می کنه می بینم ۱۵-۱۶ نفر از باشگاهمون باهم همخونه شدن من با خودم می گم اینا که متعهلن چرا همخونه گرفتن. مامانم و برادرم که چند ماهه مهاجرت کرده از ایران هم قرار بود برای ناهار بیان خونمون مهمونی انگار قرار بود بعدش منو شوهرم همراه مادر و برادرم بریم سفر خارج طولانی مدت که من هی با خودم می گفتم من برم خونه خودمون جمع و جور کردن مهمونی سخت می شه قبل سفر همینجا(که مهمون هستم) دعوتشون کنم که این خانمام کمکم کنن توی جمع و جور بعدش. بعد رفتم تو یکی از اتاقای همون خونه دوتا چمدون بزرگ و کوچک خودمون بود چمدون کوچک رو چیده بودم بعد می خواستم چمدون بزرگ رو بچینم. ممنون می شم تعبیرش رو بگید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. لطفا به این نکته توجه کنید که مردم از ساعت یک دقیقه بعد از نیمه شب تا به الان بی وقفه خوابهایشان را ارسال کرده اند و اقلا 50 نفر قبل از شما خواب ارسال کردند و تعبیر خوابها و ارسالشان هم مستلزم زمان است مضافا به اینکه من شبها مثل مردم بیدار نیستم ! در ضمن حداکثر زمان برای تعبیر 24 ساعت در نظر گرفته شده نه 4 ساعت . شما ساعت 10 و 50 دقیقه نزدیک 11 صبح خوابتان را فرستاده اید و می گویید از صبح تا حالا منتظرم!!!! و من از این که شما اینجور دلشوره می گیرید که چه شد چه شد احساس می کنم تحت فشار هستم. لطفا صبورتر باشید. شما و هم باشگاهی هایتان در مورد مسائلی با هم همفکری می کنید و سعی می کنید که صمیمیت و رفتار گرمی با هم نشان دهید و در عین حال به قضاوت هم می پردازید. شما در شرایطی قرار دارید که حس میکنید به تغییر منظره و تغییر چشم انداز در زندگیتان نیاز دارید و شاید حس می کنید که دیگران برای شما تصمیم می گیرند و از شما سو استفاده می کنند ولی تمایل دارید که روابط خوبی با دیگران داشته باشید. شما تجاربی در زندگی کسب کرده اید که برای متحول کردن زندگی تان به تجربیات بیشتری نیاز دارید. تشکر از همراهیتون.
ساره : سلام و خسته نباشید
من خواب دیدم تو یه خونه ای به عنوان مهمان همراه یکی از همکلاسی های باشگاهم هستم که انگار چند نفر دیگه از خانمای باشگاهم همخونه هستن باهم بعد می بینم که هی آدم از اتاقا رفت و آمد می کنه می بینم ۱۵-۱۶ نفر از باشگاهمون باهم همخونه شدن بعد من با خودم می گم اینا که متعهلن چرا همخونه گرفتن. مامانم و برادرم که چند ماهه مهاجرت کرده از ایران هم قرار بود برای ناهار بیان خونمون مهمونی انگار قرار بود بعدش منو شوهرم همراه مادر و برادرم بریم سفر خارج طولانی مدت که من هی با خودم می گفتم من برم خونه خودمون جمع و جور کردن مهمونی سخت می شه قبل سفر همینجا(که مهمون هستم) دعوتشون کنم که این خانمام کمکم کنن توی جمع و جور بعدش. بعد رفتم تو یکی از اتاقای همون خونه دوتا چمدون بزرگ و کوچک خودمون بود چمدون کوچک رو چیده بودم بعد می خواستم چمدون بزرگ رو بچینم.
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.
zahra : یکی از دوستانم چندبار خواب دیده که داره چمدان می بنده یا بلیطی داره که داره میره سفر و یکبار هم دیده موقع سفر به جای اینکه سوار وسیله ای بشه خودش از روی زمین بلند شده و دنیا را دیده که زیر پایش بوده و از اقیانوسها عبور کرده تا کهکشان ها بالا رفته.....
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز شما فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت هستید نه هرچه خواب مربوط به یک موضوع باشد! اینکه او می خواهد به سفر برود به این معنی است که او از تجاربی که دارد استفاده می کند و احساس می کند که در شرایط حاضر زندگی اش در هرج و مرج قرار گرفته و دیگران از او سو استفاده می کنند و جای او تصمیم می گیرند. بنابر این او می خواهد که این شرایط عوض شود. باقی خوابتان ربطی به خواب اول ندارد و خواب جدیدی است که باید در تعبیر خواب پرواز ثبت کنید. تشکر از همراهیتون.
zahra : باسلام. اینکه فردی چندین مرتبه خواب ببینه داره میره مسافرت یا داره چمدان هایش و میبنده و اینکه داره سفر میکنه و از روی دریاها و این دنبا عبور میکنه معناش چیه؟
فریبا هراتی
: سلام. لطفا خوابتان را درست بنویسید ! از روی دنیا عبور کردن یعنی چه؟ کامل بگویید چه دیده اید تا در تعبیر اشتباه نشود