تعبیر خواب کار
هر کسی خواب ببیند که کار موجود خود را ترک کرده و به کار جدیدی رو آورده، اوضاعش روبراه تر از گذشته می شود. اگر کسی به کارهای دنیوی اشتغال داشت، امور آخرت او نقص دارد ولی اشتغال به کارهای اخروی سود و منفعت به همراه دارد. اگر کارهای خود را تمام شده دانست، احتمالا پایان عمر او خواهد بود یا اینکه رنج و سختیهایش به پایان آمده و آسایش برای او خواهد بود.
اگر خواب ببینید کارهای اداری انجام می دهید، متکی به خودتان هستید و اگر ببینید بیش از حد کار دارید، خوشبختی غیر منتظره ای به شما خواهد رسید. اگر کسی ببیند در حال کار کردن درخانه غریبه ای است، به سفر می رود و در غربت برای کسی کارگری می کند. اگر در خانه خود کاری را انجام می داد و دیگران نیز به او کمک می کردند، مردم از او راضی هستند و اگر مشکلی برایش پیش بیاید، کمکش می کنند.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر کار دنیایی او به درستی برنیامد به غایت نیکو است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند کار دنیا می کرد، دلیل که کار آخرتش در نقصان خواهد بود. اگر ببیند کار آخرت کرد، دلیل که کار آخرتش راست خواهد بود. اگر ببیند کار دنیای او راست شده بود، دلیل که اجلش نزدیک است. اگر به خلاف این ببیند، دلیل که عمرش دراز است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
abbas : سلام خانوم هراتی بزرگوار.
اول خدمتتون بگم که کار من سهامه و در بازار بورس سهام خرید و فروش سهام انجام میدم.
با مشارکت داداشم. در واقع داداشم سرمایه جور میکنه من باهاش کار میکنم و یه درصدی از سود رو برمیدارم. امروز تو فکر فروش سهام سیمان سبزوار (چون سهامش افت کرده ) و خرید سهام افق کوروش بودم . این خاب رو بعد از ظهر دیدم.
خاب دیدم که تو محله قدیمیمون دارم راه میرم. لباس زیر پوش رکابی و لباس راحتی تنمه. داداشم اون طرف خیابون با یه لباس و کفش خیلی شیک مجلسی قهوه ای سفید داره راه میره.
من میرم پیشش و با روی خندان بهش میگم داداش چه خبر ، راستی میخام سهام سیمان سبزوارو با سهام افق کوروش جابجا کنم. داداشم میگه اِ باریکلا ، سهامش خوبه؟ منم میگم اره داداش سهامش خیلی خوبه.
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما به این فکر می کنید که خیلی زحمت می کشید و در عین حال سخت نمی گیرید ولی اقتدار و توانایی تان بسیار کم است و دستتان برای حمایت و دفاع از خودتان کوتاه است. اما برادرتان در سویی دیگر، بسیار متمول و قوی و خوشبخت زندگی می کند. در واقع خواب به این اشاره می کند که شما خودتان را با برادرتان از این جهت مقایسه می کنید که زحمت بیشتر از شماست و سود بیشتر از او. اما خوابتان ربطی به سهام سیمان یا افق کوروش ندارد. تشکر از همراهیتون.
بهزاد : خواب دیدم رفتم مغازه ام (خدمات کامپیوتری هست) و سیستم ها رو روشن کردم مشغول باز کردن سایت های غیر اخلاقی شدم که چند تا مشتری آمد داخل رفتن رو صندلی نشستن و یک خانم آمد که دید من داریم این صفحه ها رو نگاه می کنم آمد کنار من و در مورد این موضوع صحبت کردیم و من بوسید
بعد همه رفتن و کسی داخل مغازه نبود که دوباره خانم با چند تا از دوستان شون که خانم و آقا بودن وارد شدن که بعد از معرفی در مغازه رو بستیم و هر اقا یک خانم انتخاب کردن برای رابطه جنسی و من با اون خانم رفتم داخل اتاقی برای رابطه که بعد از این که کار تمام شد و رفتن دیدم مغازه تبدیل شده به یک خراب بعد پسرخاله ام آمد و با هم از اونجا خارج شدیم (در مغازه شریک هستیم)
تشکر بابت وقتی که گذاشتین
فریبا هراتی
: سلام. شما نگران این هستید که شرایط بد مالی مانع پیشرفت شما در کارهایتان می شود و تمایل دارید که به ثروت بیشتری برسید. شما ممکن است به این فکر کنید که در حوزه ی کاری خودتان به انجام کاری مشغول شوید که برایتان درامد زایی خصوصی داشته باشد ( بدون اینکه با شریکتان در این رابطه صحبت کنید). اما این تلاشهای مخفیانه برای رسیدن به ثروت بی فایده است و شما هیچ پیشرفتی را در حوزه ی کاری تان مشاهده نخواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
بهزاد : سلام و وقت بخیر
خواب دیدم تو فروشگاه بزرگ هستم و پشت میز نشستم و روی میز یک لپ تاپ شکسته بود که شخصی آمده بود تا درستش کن سرگرم صحبت کردن با اون شخص بودم و با هم شروع به باز کردن لپ تاپ کردیم بعد از باز کردن با اون شخص و لپ تاپ از مغازه خارج شدیم و جلوی مغازه به کار ادامه دادیم که هوا داشت تاریک می شود و پسرخاله ام تعداد کمی از چراغ های مغازه رو روشن کرد که اون شخص گفت حیف کلا چراغ ها رو روشن کنید منم به پسرخاله ام گفتم اما روشن نکرد و ما کارمان تمام شد و به داخل مغازه برگشتیم اون شخص به من گفت مواظب باشم تا یکی از قطع های لپ تاپ گم نکنم و پسرخاله ام هم سرگرم اندازه گیری مغازه بود
.. دیروز پسرخاله ام پیشنهاد داد در مغازه کامپیوتری که دار باهاش شریک بشم
ممنونم از لطف و وقتی که می گذارید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روابط عمومی پسر خاله تان با دیگران قوی نیست و او باید سعی کند که خوش اخلاق تر و مثبت اندیش تر باشد. این مدل برخورد او با دیگران باعث ایجاد مشکل در کار او خواهد شد و او به خاطر این که خیلی خوش اخلاق نیست و دوست هم ندارد که به دیگران خیلی رو بدهد یا "آنها را با روی خوش خودش، روشن کند" قادر نیست مشتری مداری کند. اگر شما بتوانید جبران این اشتباه او را بکنید موفق خواهید شد چون پسرخاله تان همه اش دنبال حساب و کتاب و سود و زیان است و روابط عمومی اش را قوی نمی کند. اما اگر شما مثل او شوید شراکت تان با او موفق نخواهد شد. تشکر از همراهیتون.
بهزاد : سلام و وقت بخیر
خواب دیدم رفتم مغازه یکی از دوستان پدرم به اسم اسدی که فروشگاه کامپیوتر داشتن (در واقعیت شغل شان چیزی دیگری است) و صحبت های در بار این که می خواهن مغازه تعطیل کنن بعد پیش یکی از دوستان خودم رفتم معقول که مغازه کامپیوتری داشتن (در واقعیت شغل شان همین) که با ایشون هم صحبت می کردم ایشون هم می خواستن مغازه تعطیل کنن که من بهشون گفتم که یکی از روستای پدرم مغازه دار و می خواد تعطیل کن چطور بریم مکان شو ببینم که دوستم گفت قبلا معازه خودش بود و حتی کلید شو هم دار به اتفاق دوستم و یکی از مشتری هاش به مکان مغازه دوست پدرم میریم و دوستم با کلید مغازه رو باز می کند وارد می شویم و به اتاقی داخل مغازه می رویم دوستم مشغول تعمیر سیستم مشتریش می شود که بعد از گذشت چند دقیقه شریک دوست پدرم (اسدی) وارد مغازه میشه من می رم در مورد باهاشون صحبت می کنم که قبلا این جا بود آقای اسدی گفتن می خواهن مغازه رو تعطیل کنن ما هم آمدیم ببینم اگر خوب خودمون مکان شو بگیرم. بعد از گشت چند ساعت خود آقای اسدی میاد و با هم حال احوال می شویم که مغازه خیلی شلوغ می شود و یک مشتری کامپیوتری برای تعمیرات می آورد که من تعمیر شو قبول می کنم بعد با دوستم داخل مغازه هستیم که مشتری برای خرید لب تاپ وارد مغازه می شود که دوستم یکی از لپ تاب های خودش و یکی از لب تاپ های من ( کارم در واقعیت چیز دیگری هست) برای مقایسه جلوی مشتری می گذارد که به اتفاق به این نتیجه می رسند لب تاپ من بهتر از لب تاپ دوستم هست و مشتری از من انتخاب می کن.
بعد تو عالم خواب به این فکر می کردم که برم لب تاپ بیاورم و عمده به مغازه دار ها بفروشم.
این نکته رو هم بگم که قبل از خواب با برادرم در مرود این که بریم لب تاپ برای خرید و فروش بیاریم صحبت کردم.
سپاس از وقتی که می گذارید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر.شما می خواهید که شجاعانه زندگی تان را عوض کنید و از چشم انداز متفاوتی به زندگی نگاه کنید ولی می خواهید مطمئن باشید که تصمیم شما درست است. شما شجاع هستید و می خواهید معقول فکر کنید و نه اینکه عقلانیت را پشت سر بگذارید و ریسک کنید و کارهای خطرناکی را انجام دهید. شما می خواهید از تکنولوژی، اطلاعات و زندگی مدرن و فرصت های جدیدی که به روی شما باز می شود، با دیدگاهی عقلانی استقبال کنید و به پیش بروید. در شرایط حاضر حتی با داشتن عقل درست هم نمی توان درست تصمیم گرفت چون عوامل دیگری هم هستند که خارج از حیطه ی اختیارات شما، روی زندگی شما تاثیر می گذارند. فکر تازه ای به ذهن شما خطور می کند و سعی می کنید که بعضی از مشکلاتتان را با عوض کردن نظرات دیگران راجع به خودتان حل کنید و اشتباهات گذشته تان را ترمیم کنید. سعی می کنید که بفهمید که علت اصلی نابسامانی در زندگی شما چیست. شما عقلانیت را معیار کارهای خودتان قرار می دهید و از ایده های جدید برای پیشبرد کارهایتان استقبال می کنید. خطاهای خودتان را قبول می کنید و سعی می کنید که تکرارشان نکنید. در اینصورت شما متوجه می شوید که روابط اجتماعی قوی تری دارید و برای موفقیت در کارهایتان به شبکه ی اجتماعی خودتان وابسته هستید ( باید دل همه را بدست بیاورید). تشکر از همراهیتون.
بهزاد : سلام و وقت بخیر خسته نباشید
بخش اول خوابم یادم نیست
اما در ساختمانی بودم که ساختمان حالت ادارهی و مدرسهای داشت که من در بخش اداری فعال بودم و دخترداییم (بهشون علاقه دارم) در بخش مدرسه (در واقعیت معلم هستن) که در راه روها هم دیگر رو می دیدم تلاش می کردم از ایشون دوری کنم.(در واقعیت رابطه به مشکل خوردیم) بعد در محل کار خودم رئیس دیدم که گفت افراد سطح بالا تر فهمیدن که من غیر مجاز در اداره فعالیت می کنم و رئیس جریمه کردن و وضعیت کارم نامشخص بود. بعد برای خوردن آب یا چای به قسمت مدرسه رفتم که دیدم تمام ظرف ها کثیف هستن. که در همین لحظه در بلندگو اعلام می کنن که کلاس دخترداییم رطبه اول کسب کرد و ایشون برای شادی با بچهها از کلاس خارج می شوند. با یک قدم فاصله جلو من می ایستند شادی می کنن که تو فکر خودم میگم که برم بهش تبریک بگم که یک دفعه یک بچه دست در گردنم می اندازه و من پایین می کشد خودش رو تو بغلم قرار می دهد که من دوباره کامل می ایستم دخترداییم در همین لحظه به طرف من برمی گرد و من که بچه در بغل دارم به دیگران نشون میده. در قسمت
بعد در یک پارچه فروشی هستم که مغازه دار برام پارچه متر می کن زمان برش می خواهم کمک کنم که می گن خراب میشه و اجازه کمک نمیدن و خودشون پارچه رو تنهایی برش دادن به من میدن
خیلی خیلی ممنونم به خاطر وقتی که می گزارید
خواب بعد از ساعت ۵ صبح دیدم بازم تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و دختر دایی تان در رابطه با یک موضوع خاص، سعی می کنید که با اعتماد به نفس کامل به پیش بروید و تعادلتان را حفظ کنید. شما با هم عدم توافق دارید و در میانه ی راه بین دو نقطه نظر مخالف، گیر می کنید. شما سعی می کنید که قابلیت های فیزیکی یا رشد احساسی و فرصت های جدید و معابر ذهنی تان را بشناسید. شما احساس می کنید که اشتباه از شما بوده است و عجولانه تصمیم گرفته اید و نمی دانید که باید چه کار کنید. شما در این رابطه، درسهایی از زندگی تان می آموزید و تجربه کسب می کنید. سعی می کنید که از در دوستی و محبت و آشتی درآیید ولی روابط شما خراب شده و او از شما ناراضی است و چشم انداز مثبتی نسبت به شما ندارد. همه می دانند که دختر دایی شما بهترین است و آوازه ی خوبی او همه جا پیچیده. شما سعی می کنید که از کودک درونتان حمایت کنید و کوتاه بیایید و بگویید که اشتباه کردید. شما در شرایطی قرار خواهید گرفت که مجبور خواهید شد ساکت باشید و راجع به مولفه ها و تکه های مختلفی که زندگی تان را تشکیل می دهد، صحبتی نکنید و اجازه دهید که دیگرن برای شما تعیین تکلیف کنند. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام خانم هراتی عزیز از تعبیراتتون بسیار سپاسگزارم وگاهی من را شگفت زده می کنه.
امروز ساعت 9 دوبار خوابیدم دفعه اول خواب دیدم مسول قسمت ما که در ساختمان دیگه ای است، باهم در یه ساختمان هستیم در دو اتاق بزرگ وجداگانه، طوریکه من به جای مسول واون به جای من(کارم پرستاریه) نشسته بود چند تا میز وصندل در اتاق ها بود. دفعه دوم دیدم باهم در یک اتاق هستیم واز یک ارباب رجوع هر چی شماره پرسنلی را واسه جواب سونو گرافییش می پرسم نمی دونه، بعد مسول پاشد واز کمد فلزی سونوگرافی را درآوردبعد در یک سالنی همکار های خانم با قیافه نا آشناوهمسایه قبلی رادیدم اون مسول تبدیل به خانم شد ومن بهش گفتم خانم دکتر(در واقعیت اون حسابداره) می بینی آدم ها، حتی من هم بعضی چیزها را فراموش می کنیم واون با خوش رویی تایید کرد. یه یخچالی بود که من دوبار ازش شیرینی و... خوردم شیرینی که خیلی دوست داشتم بود. بعد دیدم یه آقای جوانی بود که گفت خواب قبلی را من تعبیر کردم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مسئول قسمت شما با شما همفکر است و درست است که در موقعیت های جداگانه هستید ولی همدیگر را به خوبی درک می کنید. شما در رابطه با موضوع یا موقعیتی شرایط مشابه دارید. شما می خواهید مرحله ی جدید یا رابطه ی جدیدی را در زندگی تان شروع کنید. شغل عوض کنید، تغییر جا بدهید و یا زندگی تان را توسعه بدهید و همکار مسئول شما در این رابطه شما را کمک و راهنمایی خواهد کرد و از تجاربش در اختیارتان می گذارد. شما به ثروت می رسید و گشایش کار پیدا می کنید. حسابدار شما شخصیتی احساساتی و مهربان دارد و از منابع داخلی و امکانات مالی خودش برای راحتی شما در اختیارتان قرار خواهد داد. آقای جوان در خواب شما می داند که اوست که در واقع با شما مهربان است و به شما رفاه می بخشد و با شما از تجاربش به اشتراک می گذارد. شما او را دوست دارید و نه آقای مسئول را. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : خانم هراتی گرامی،
یک سوال داشتم از حضورتون:
چرا ساعت فعالیت بخش تعبیر خواب رو کم کردید، در صورتی که روزها بلندتر شدن و میشن؟!
به نظرتون بهتر نیست که زمانش رو خیلی منطقیتر تنظیم کنید؟ فرض مثال منی که از صبح تا عصر سر کارم، کی فرصت میکنم خوابم رو ارسال کنم وقتی فقط تا ساعت 17 سایت فعاله و شب هم مجبورم زودتر بخوابم؟! به نظرتون کاربران میتونن ساعت 12 تا 6 صبح خوابهاشون رو ثبت کنن، یا تایمی از روز که بیدارن؟
به عنوان یکی از کاربران فعال بخش تعبیر خواب، حقیقتا ناراضی هستم از این روند جدید و تازه دیروز متوجه این مساله شدم. وقتی که میخواستم خوابی ارسال کنم و ساعتها کمتر شده بود.
خواهش میکنم در صورت امکان، حتما تجدید نظر بفرمایید (گل)
و مساله دیگه اینکه به نظرتون چطوری میتونیم یک خواب طولانی رو تو ده خط موبایلی بگنجونیم؟ کاش عنوان میکردید که هر حق خواب گرون شده. اونجوری عنوانش بهتر نمیشد به نظرتون؟
فریبا هراتی
: سلام. ساعت فعالیت خواب کم شد به این دلیل که عده ی زیادی از کاربران تازه ساعت 6.55 دقیقه عصر که می شود یادشان می آید که باید خواب ارسال کنند و یکباره در عرض 5 دقیقه 30 خواب اضافه می شد. بنده که یک نفر بیشتر نیستم!!! شما برایتان سخت است که نصفه شب یک خواب بنویسید ولی من باید از صبح ساعت 8 صبح شروع به فعالیت می کردم تا اخیرا ساعت 3 نصفه شب در سایت کار میکردم و با قلب درد مواجه شدم! این صحیح است؟؟؟ اگر به سلامت من اهمیت می دهید می توانید خوابتان را نصفه شب یا صبح یا ظهر ارسال کنید نه اینکه خودتان هر وقت دوست داشتید خواب بفرستید و من را مجبور کنید که پا به پای صدها کاربر که ساعت های مختلف روز خواب ارسال می کنند، به دل همه راه بیایم ولی کسی به من اهمیت ندهد. دوم اینکه بعضی کاربران 3 خط خواب ارسال می کردند و بعضی 30 خط و یک حق خواب محسوب می شد. به نظر شما این عادلانه است که کسی که 10 برابر یکی که 3 خط خواب ارسال می کند، خواب بفرستد با همان قیمت؟ یا بنده باید کسی که 3 خط خواب می فرستد را مجاب کنم که همانقدر حق خواب بپردازد که معادل یک 30 خطه؟ لذا منطقی است که هر که بامش بیش برفش بیشتر. خواب 2 هزار -3 هزار تومانی اصلا جای بحث و چانه زدن ندارد که من بخواهم گرانش کنم همینطوری اش هم برای کاربران تقریبا مفت است!! سایتهای مشابه از 10 هزار تومان
تا 30 هزار تومان برای هر خواب دریافت می کنند و پاسخ خواب را می نویسند که خیر است انشالله!!! بنده برای هر کاربر گاهی تا 20 دقیقه هم وقت می گذارم با 2 هزار تومن که اصلا نه منطقی است و نه منصفانه. اسمش به هیچ وجه گران شدن نیست. برعکس این سایت مخصوص کسانی است که نیاز به کمک دارند با ارزانترین خدمات. برای تعبیر خوابتان در نوبت هستید.
Vahideh : سلام خانم هراتی عزیزم
بله، من خودم شاغل هستم و متوجه هستم که فشار کاری چقدر میتونه آزاردهنده باشه. درکتون میکنم.
من شما رو بسیار معجزهآسا پیدا کردم،به سایتهای دیگه سر نزدم، وقتی انقدر مقید به حقالناس هستید. حتما قیمتها منصفانهست. با اینکه از نزدیک با شما آشنایی ندارم برای بنده بسیار باارزش هستید. به قدری این مدت به تعبیر خوابهای شما انس گرفتم که ناراحت شدم بابت کم شدن ساعت فعالیت بخش تعبیر خواب. اما انسانم و ذهن مادی و انسانیم نتونست تمام ابعاد رو ببینه. حق با شماست. عذرخواهی میکنم که متوجه نبودم. من که همیشه دعاتون میکنم بابت کمکها و تعبیر خوابهاتون. انشاءالله همیشه سلامت باشید. با کمایل میل تمام سعیام رو میکنم تا بتونم با زمان شما هماهنگ بشم. امیدوارم لطف خداوند همیشه شامل حالتون باشه (گل)
فریبا هراتی
: سلام محدد. تشکر از محبت و درک بالای شما.
Vahideh : سلام خانم هراتی عزیزم
خواب میدیدم /١/ با همکارم رفتیم جلوی منزل دکتری که پیشش کار میکنیم.هر دو مشکی تنمون بود. یه برج سفید رنگ و خیلی بلندی بود! (شاید ٣٠ طبقه یا بیشتر) منزلش طبقات آخری بود.. من و همکارم جایی شبیه پشت بومش یا شاید تراس خیلی بزرگش بودیم. منطقه خوش آب و هوایی بود، آسمون آبی و نزدیک کوه، ولی دور از دیگران. همکارم داخل نیومد. با اینکه بزرگ بود ولی توش به چشمم خیلی مزین با وسایل لوکس نبود. بچههاشون تو خونه نبودن. ولی دکترمون رو میدیدم که مشکی تنش بود و از خانومش یا حرفاش کلافه بود یا شاید سر موضوعی میخواستن چیزی رو پیدا کنن،مثلا یه دسته کلید یا همچین چیزی. حس میکردم دکتر نسبت به من احساس دوستی و نزدیکی داره. زیاد خاطرم نیست ولی انگار من رفتم داخل که کمکشون کنم برای کارها. در اتاقی رو بستم و اومدم داخل جای دیگهای که یا حمام بود یا آشپزخونه ولی از پنجرهها نور خیلی خوبی میگرفت و کاشیهای سفیدی داشت. با کمدی که آبی رنگ بود و روش پر طرح لوزیهای کوچیک با خطوط زرد بود. خانومش اونجا با لباسهای سفید بود و به من میگفت باید رابطه جنسی داشته باشی، نمیشه که رابطه نداشته باشی(یا نمیشه که رابطه جنسی نباشه)!!! نمیدونم چرا اینا رو بهم میگفت و سر چه موضوعی! /٢/ میدیدم که تو مطب و محل کارم هستم. دور تا دور آدم نشسته بود. حتی یه مردی به زور خودش رو جاداده بود وسط دو نفر دیگه! بهش میگفتم اینجا نباید انقدر شلوغ بشه و اصلا نمیشه، و او با خنده و به زور میخواست بمونه. دیدم به حرفم گوش نمیده، رفتم دکتر رو آوردم که حرفم رو بهش بفهمونه، که یهو دیدم سالن کاملا خالیه!!!
. لطفا دو حق خواب کسر بفرمایید. ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. دکتری که برای او کار می کنید، شخصیتی متمول و زندگی ای راحت دارد و بسیار جاه طلب است و درک او بالاست ولی احساسات او نسبت به دیگران سطحی است و به روحیات و احساسات دیگران اهمیت چندانی نمی دهد و خیلی صاف و صادق نیست. شما سعی می کنید که رفتاری با عزت و احترام و نه چندان صمیمی با او داشته باشید. او از نظر اجتماعی مقام بالایی دارد ولی خیلی ظرفیت ذهنی او از نظر معنویت و احساسی قوی نیست. در زندگی خانوادگی او هم مشکلاتی وجود دارد و افکاری کینه توزانه و بدبینانه نسبت به زندگی اش دارد و سعی می کند که مشکلاتش را حل و فصل کند و راه حلی برای آنها بیابد. دکتر شما به شما اعتماد دارد و می داند که راز دار او هستید. خانم او می خواهد که شروعی تازه داشته باشد و به زندگی اش گرمی و امنیت بیشتری بخشیده شود. او می داند که قدرت و استحکام زندگی اش تحت تاثیر فشارها و استرس های زندگی، خدشه دار شده و ثبات زندگی اش به خطر افتاده است و تمایل دارد که حرف دلش را بزند و احساسش را بیان کند هر چند که در عمل تا کنون همیشه در ابراز احساساتش احساس محدودیت کرده و با همه بسته و رسمی برخورد کرده است. او می خواهد که شما ارتباط نزدیکی با همسرش نداشته باشید و فاصله تان را با او حفظ کنید؛ ضمن اینکه معتقد است گاهی باید در زندگی با زور و دعوا حرفش را به پیش ببرد. شما ممکن است احساس کنید که کارتان بسیار زیاد شده و فشار کار زیادی را باید تحمل کنید. باید سعی کنید که با مردم مهربانتر برخورد کنید و نیز تعامل بیشتری داشته باشید و اگر بخواهید به زور متوسل به پیشبردن حرفتان شوید، مردم از دورتان پراکنده خواهند شد و کسی از شما حمایت نخواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
م ح : سلام خانم هراتی وقت بخیر
خواب دیدم از کار دارن اخراج می کنند از شرکت فعلی بعد من یکی از مدیران شرکت قبلی هم توی شرکت جاری کار میکنه را میرم پیشش که وساطت کنه که اخراج نشم کمی سعی میکنه بعد بهم میگیه که نمیشه شما اینجا با هفت نفر درگیر شدی.
توی خواب لباس کارگرای فنی تاسیساتی پوشیده بودم
و چکمه آبیاری بزرگ مشکی که تا زانو ها بالا اومده بود رو پوشیده بودم شلوار را هم توی چکمه ها گذاشته بودم.
من مهندس هستم برنامه نویس
باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که رفتاری داشته باشید که به خاطر مهارت ها و استعدادهایتان شما را بشناسند. سعی می کنید که روی عملکردتان و ذهنیت تان کاوش کنید و گامهای محکم و استوار و جدی برای رسیدن به موفقت تان بردارید و از نقشی که در محیط کارتان به عهده گرفته اید به خوبی حمایت و مراقبت کنید. موقعیت یا شرایطی در محیط کاری شما وجود دارد که شما می خواهید به آن خاتمه دهید و یک سری خواسته های خودتان را که واقعا به آن تمایل دارید را سرکوب می کنید تا کارتان را حفظ کنید. شما خیلی درگیر کارها و پروژه ای که به شما واگذار شده است؛ هستید. تشکر از همراهیتون.
Xanum : سلام خانومی، خواب دیدم سر کارم هستم و از پرینتر میزنم کاغذ بیاد بیرون ولی نمیاد و از یه جای دیگه درمیاد و ابلاغیه های دادگاه بودن که درمیاوردم از سیستم و اومدم نشستم سرجام و یه چندتا ارباب رجوع اومدن که دوتا خانوم روستایی بودن یکیش تیپش خیلی لاغر بود و پشم بنفش پوشیده بود روسری داشت و یکیشم چادری بود، داشتن باهم دعوا میکردن که چادری به اون یکی گفت تو پستان هاتو ریختی بیرون بخاطر پول(اصلا پستان نداشت) و من یه لحظه توجهم به حرفش جلب شد و گفتیم دعوا نکنین که تموم شد دعواشون موقع بیرون رفتنشون دیدم زن نبودن مرد بودن و چشمای هردوشونم آبی شفاف بود، بهم نگا کردن که بیدار شدم.یکیش چاق بود یکیش لاغر.هردوشون ازم تشکر کردن موقع خداحافظی.
فریبا هراتی
: سلام. شما با اشخاصی که مشکلات زیادی دارند در محیط کارتان مواجه می شوید و دو مورد مالی خواهید داشت که دونفر که به نظر می رسد اصلا نمی توانند با دیگران ارتباط درستی برقرار کنند، و نمی توانند حرفشان را به دیگران بفهمانند، از شما راهنمایی خواهند خواست. یکی خیلی سفت و سخت می خواهد از خودش حمایت و مراقبت کند و به شدت می ترسد و سعی می کند که مهربان رفتار کند و دیگری که احساسش را بروز نمی دهد و مرموزتر و جدی تر از اولی به نظر می رسد. آنکه جدی تر است به آنکه احساساتی تر به نظر می رسد می گوید که تو وانمود می کنی که ضعیف هستی و هیچ نداری و مظلوم نمایی می کنی. هر دوی اینها بشدت احساساتی شده اند و می خواهند توجه شما و دلسوزیتان را به خودشان جلب کنند. یکی شان قدرت بیشتری برای اثبات خودش دارد و دیگری کمتر می تواند از خودش دفاع کند. تشکر از همراهیتون.