تعبیر خواب کباب
خوردن کباب در خواب، رسیدن ثروت به بیننده خواب در بیداری است. کباب گوسفند، مالی است که به زحمت به دست بیننده خواب می رسد و کباب گاو، نشانه روزی فراخ و معاش فراوان است. کباب مرغ، ثروتی است که از طریق یک زن به ببننده خواب می رسد. کباب ماهی، منتفع شدن از ثروتی است که در سفر عاید بیننده خواب خواهد شد. پختن کباب و فروختن آن در خواب، نیکی به مردم در بیداری است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افتاب : سلام
وقت بخیر
خاب دیدم منو دوستم تو خیابونای بزرگ میدوییدیم و افتاب بود ولی بارونم.میبارید میدوییدیم و کیف میکردیم بعد یهو رسیدم خیابونی ک خونمون توشه دوستم گفت خونتون کدومه منم خونمونو نشونش دادم اونم خندید و مسخرم کرد گفت خونتون زیرش گاراژه من عصبی شدم.میگفتم نه زیرش گاراژ نیس اونم.میگفت هس و مسخره میکرد منم ناراحت شدم کاپشن کوتاه کرمی ک نصفش کتان بود نصفش پشمی انداختم زمین و گفتم بیا واسه خودت و دوییدم بعد دوست پسر دوستم هم داشت میخندید و حرفشو تایید کرد منم گفتم اع توم مث اون فک میکنی. کاپشن کوتاه زرشکی ک نصفش کتان بودنصفش پشمی پرت زدم گفتم بیا کاپشنت واسه خودت و رفتم جلوت ی چهار راه نزدیک خونمون از یکیشون رفتم پایین دوستم و دوست پسرش و جمعی از دختراوپسرا مسخرم میکردن بعد دوست خاهرم که دختره گفت میگم خاهرم ازدواج نکنه ب جاش توبامن ازدواج کن همه تعجب کردن ک اون چطور اینکار بزرگ رو میکنه منم خوشحال بودم ک پیش اون دختروپسراکم نمیارم و ضایشون میکنم دوست خاهرم انگشتر کرد تو انگشت وسطی دست چپم بعد رفتیم خونشون ک ب خاهرش بگه من میخام ازدواح کنم خاهرش مهربون بود و ب قیافش میومد ک قبول میکنه
و بعد جلو درخونشون توخیابون جا انداختیم با خانواده من نشستیم هرکدوممون کباب درست کرده بودیم کباب گوشت قرمز بعد ی لحظه نگاپشت سرم کردم ببینم دوستم هست ببینه و ضایع شه دیدم ازسرخیابون تا پایین دخترو پسر روهمنن و سکس میکنن
باخودم گفتم وای اینجا چهارشنبه ها میان سکس میکنن دختروپسرای بد
بعد نگا کردم بینم دوستمم توشه نبود نمتونستم تااخر خیابونوببینم چون خانوادم بودن گفتم زیاد نگاکنم بدشون میاد میگن چرانگامیکنی
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز خواب شما آشفتگی ذهنی است و باطل است. تعبیری ندارد.
ali : سلام ،روزبخیر
خواب دیدم که باسیخ کباب درست میکنم وخونه عمه وعموم هم هستن وبهشون کباب میدم ویه جایی به یکی از پسر عمه ام گفتم بیا کباب بخور گفت نمی خوام وهرچی اصرار کردم نخواست واز حیاط بیرون رفت وزن عموم هم اومد برای کباب ولی موقع رفتن بد راه میرفت واحساس کردم پاهاش وبدنش مشکل داره ودر ادامه خواب دیدم داخل مزرعه گوجه هستم ویه نفر غریبه هم داره به گوجه ها رسیدگی میکردوگوجه هم کرده بود ولی هنوز کاملا نرسیده بود ومن داشتم ازش سوالاتی میکردم ولی یادم نیست که چی بهش گفتم .
فریبا هراتی
: سلام. روز شمام خوش. کاروبار شما خیلی خوب خواهد شد و سور می دهید و پسر عمه تان به شما حسادت خواهد کرد. زن عمویتان در زندگی یا گناهی انجام داده و یا اوضاع برایش بد پیش می رود. سرمایه های شما در مسیر درستی هستند و انشالله به زودی به ثروت خواهید رسید. مراقبت شما برای پیشرفت در کارتان الزامیست.
leili : سلام عزیزم
چندروزه مدام خواب می بینم خودارضایی کردم، واقعا دوست ندارم چنین اتفاقی در بیداری بیفته! دیشب خواب دیدم خودارضایی کردم و بعدش رفتم حموم و غسل کردم و لباس سفید و شلوار با طرح گل و بوته تمیز پوشیدم بعد مشغول پختن کباب شدم ( گوشت چرخ کرده را داشتم توی روغن سرخ. و کباب می کردم)، همینطور که داشتم می پختم برادرم از من کباب خواست من هم اونایی که یه مقدار خوب نبودن رو بهش دادم و چون خیلی عجله داشت یه دونه هم خام بهش دادم، وقتی کباب درست کردن تموم شد میخواستم نماز بخونم اما به خودم گفتم حیف که پاک نیستم یعنی انگاری خودارضایی کرده بودم ولی چون دیگه نمی تونستم جلوی خانوادم حموم برم گفتم مجبورم همینطوری نماز بخونم .
توی خوابام من فقط میبینم دارم لذت میبرم و از منی و ...... خبری نیست و توی خواب هم میترسم که این اتفاق در بیداری نیفته و سریع از خواب میپرم و با حالت بدی از خواب بیدار میشم.
ممنون از لطف شما
فریبا هراتی
: سلام. خودارضایی در خواب به سرگرم لذت شدن و هواهای نفسانی و ذهنی اشاره می کند و نشانه این است که بدن شما میل به ارضای جنسی دارد و در عین حال اگر با میل به ارضای جنسی این خواب را ببینید خوابتان باطل است. اما اگر اصلا به شهوت فکر نکنیدو این خواب را ببینید، نوعی فرار روح شما از مشکلاتی که در بیداری داشته اید و غصه خوردن یواشکی و عدم ابراز آن به دیگران است. شما می خواهید که به آرامش و ثروت برسید و برادرتان به مقدار کمی ثروت می رسد و ناراحت و نگران خواهد شد. شما نمی خواهید مشکلاتتان را با خانواده در میان بگذارید و به تنهایی غصه می خورید. این ها عکس العمل ذهن برای نشان دادن خستگی اش است و باید به ورزش پناه بیاورید تا روحیه تان قوی شود. تشکر از همراهیتون.
Mohammad : از نصیحت و همدریتون کمال تشکر را دارم خداوند بهتون سلامتی ودلخوشی عطا کنه
Mohammad : سلام خانم هراتی محترم
فریبا هراتی
: سلام. دقیقا به دلیل همین بی صبری های خانم شما است که مرتب این خوابها را می بینید تا امیدتان را از دست ندهید و دست از تلاش و توکل برندارید. وعده های خدا حتما عملی می شوند ولی شما هم باید سعی خودتان را بکنید. شیطان از راه نا امید کردن شما به زندگی تان رخنه می کند و این دقیقا خلاف خواسته خداست. صبور باشید دوست من و نهایت تلاش خود را بکنید. خیر پیش.
Mohammad : باسلام خیر در بیداری اصلا منی در کار نبود ولی در خواب انجام شد فقط
فریبا هراتی
: پس به ثروت زیاد می رسید.
Mohammad : ضمن سلام وارزوی تندرستی وسلامتی برای معبر محترم سرکارخانم هراتی
ی شب خواب دیدم همراه همسرم تو ی خانه ای هستیم که همسرم مشغول کباب کردن رو منقل گوشتش هم گاوی بود چون مقداری صفت بود وی بچه کوچیک خوشگل که دخترم بود مطعلق به صاحب خانه بود پیش ما بود پستانک به دهن خیلی زیبا وشیرین بود تو این خواب بازم ی مورد جماع با ی خانم که مادر دختر کوچولو بود برام پیش اومد و پوزش میخوام منی زیادی خارج شد که قسمت فرش رو خیس کرده بود تشکر میکنم تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. اگر منظورتان این است که در بیداری از بدنتان منی خارج شده بود، خواب شما باطل است اما اگر در خواب منی دیدید، در کل خوابتان کباب و دختر کوچک و جماع و منی همگی به رسیدن به ثروتی ماندگار، و روزگاری خوش تعبیر می شود. تشکر از همراهیتون.
Mandana : باسلام
خوابی دیدم ک تو آشپزخونه خونه پدربزرگ مرحوم دارم آشپزی میکنم برای خودم شیرکاکائو درست میکردم شیر گذاشته بودم جوش بیاد تا کاکائو بریزم،ی ظرف دیگه ام گذاشته بودم چیزی داخلش ریختم یادم نیس چی بود،اما یهو دیدم مادربزرگم اومد خبر فوت پدربزرگمو داد(پدربزرگم سالهاست مرده)دیگه شیرکاکائو درست نکردم حتی غذام ته گرفت و سوخت ک سریع رفتم سوختگی ظرف رو شستم بعدش رفتم اتاق ک لباس عزا بتن کنم خواهرم سرتاسر سیاه پوشید اما خودم لباس مشکی نداشتم ی پیراهن کرم تن زدم روش مانتو مشکی انگاری کسی گفت هفته بعد هم مرگ یکی دیگه از پسرای مادربزرگمه،من موندم از کجا خبر دارن اینا،بعد ک رفتم پذیرایی دیدم ی عده اومدن نشستن تیپ زدن عکس میندازن منم رفتم باهاشون عکس گرفتم بعدش ناگهان انگاری در جایی بودم بسیارر بزرگ انگاری برای ی ایران غذا اماده میکردن سنگ های بلند مثل منقل داخلشون ذغال روشن روی هر قسمت ی سیخ کباب ی سیخ جوجه و مرغ بود بسیار فراوون بودندغذاها و بسیار مردم حاضر بودن مونده بودم چرا برای ی نفر انقدر غذا درست میکنن چ لزومی چند نوع کباب، ی آشپزم سرک میشد و مادرم کنارش بود آشپزه غر میزد ک چرا مردم کاری نمیکنید غذای خودتونه خب سیخا رو ی تکون بدین نسوزه،اما ملت هیچ کاری نمیکردن ی عده مسولین این بودن کبابا اماده میشه داخل ی دیس کباب و مرغا جدا میکردن همراه با برنج پخش میکردن مادر من گیر داده بود مو روی سیخاس من نگاه کردم مو پایین سیخای همه روی منقللای سنگیه،من گرفتم ی تیکه از گوشت کباب برگ خوردم ببینم چجوریه طعمش،گوشتش آبدار و بسیار خوشمزه بود ب مامانم گفتم عیبی نداره مو خوده گوسفنده اما طمع گوشت حرف نداره اما مو گوسفند نبود بلند بود اخه،بعد از اون جمعیت ،یهو باز دیدم تو پذیرایی پدربزرگم جمع ایم سفره ها پهن آشناها برای ختم جمع هستن و غذا داریم میخوریم یادم نمیاد غذاها چین،تلویزیون روشن کردن عکسا پخش میشه عکس من میومد منم چند دست لباس و مدل عکس انداخته بودم میدیدم همگی تعریف میکردن از من خصوصا داییم،برادرم دوغ دستش بود میخواست رو صورتم بریزه خواهش کردم گفتم نریز الان میخوام بریم تشیع جنازه کثیف میشم میگفت عیبی نداره میری حموم،آخرم ریخت رو لباسم اما دیدم زیاد کثیف نشدم پاکش کردم چیزیم بهش نگفتم،بعد مادربزرگم یا یکی از زنای فامیل(یادم نمیاددکدومشون بود) دیدم رو صورت دایی ام ادرار کرد من موندم چجور ی خانم میتونه اینجور ادرار کنه بعد گفت بیاین همگی این بازی کنیم رو صورت هم ادرار کنیم خانمام با کمک ی پلاستیک ک مثل لوله باشه،بعد دایی ام پاشد چون رو صورتش ادرار کرده بودن آلتشو درآورد حس کردم آلتش بزرگه اما ندیدم آلتشو رومو برگردوندم حس کنم اونم تو صورت اونطرف ادرار کرد
تعبیرش چی میشه
باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. روح پدر بزرگتان شاد. احتمال دارد مادر بزرگتان فوت کنند و به همه شما ارث خواهد رسید. مردم ایران هم اوضاع زندگی شان کم کم رو به بهبودی خواهد رفت و شما تا اندازه ای ناراحت خواهید شد ( به سبب فوت). بیشتر تصویر ذهنی شما روی آینده خودتان متمرکز است اینکه خوب به نظر بیایید دوستان خوبی داشته باشیدو به ثروت برسید و کمتر نگران فوت مادر بزرگتان خواهید بود. البته خوابتان در مورد زمان این موضوع چیزی نمی گوید و معلوم نیست که این اتفاق زود بیافتد ولی خبری است که در راه است. تشکر از همراهیتون.
Mandana : خانم هراتی مادربزرگ من والا مالیم داشت داد ب پسراش،ارثی نمونده،فک نمیکنم ب سبب فوتشونم ما ناراحت بشیم این ناراحتی برای موضوع دیگه ای ممکنه باشه؟و چی میتونه باشه؟دقیقا درست گفتید ارثی درمیانه چون اون دایی من جایی ک ارث باشه میاد، فوتی برای کسی دیگه ای ممکنه باشه چون من حس کردم خانماا پچ پچ میکنن هفته اینده بعد مرگ پدربزرگم یکی از پسرای مادربزرگم میمیرن ک حس کردم لابد بیماریه دارن ک اینا میدونن و میگن،ی کوچلو راهنما میکنید چون رو صورت هم ادرار شده خوابه جالبی نبود اگر بده ی صدقه برای خانواده خودم رد کنم
فریبا هراتی
: سلام. اینکه مادر بزرگتان روی دایی ادرار کرده یعنی پولی به او بخشیده و بار عاطفی اش را روی او خالی کرده. دایی شما هم بار عاطفی و نگرانی و ناراحتی اش را سر کسی دیگر تخلیه می کند تا شخص سوم احساس بی ارزش بودن بکند. در واقع همه نوعی احساس منفی روی هم تخلیه می کنند. فوت پسر او در هفته دیگر در واقع به تمام شدن رابطه شما با دایی تان اشاره دارد که انگار برای شما مرده است. شاید هم اصلا موضوع مرگ مادربزرگتان نباشد بلکه این باشد که این بار منفی عاطفی ناشی از ارث پدربزرگتان به اندازه ای شدید است که انگار آنها برای شما مرده اند. یا در فامیلتان اینطور احساس شود که دیگران تمایلی به ادامه روابط با او ندارند. صدقه همیشه خوب است و دفع شر می کند ولی مرگ پدربزرگتان، یعنی پایان این قضیه ارث .... پایان این حرفها و بنده به این دلیل احتمال دادم مادر بزرگتان فوت می کند که اگر او نباشد کلا رابطه فامیلی تقریبا به هم می ریزد چون همیشه بچه ها به خاطر بزرگترهایشان با هم در ارتباط باقی می مانند خصوصا اگر عشقی بین آنها نیست. به هر جال بلا بدور باشد انشالله.
Mandana : خانم هراتی عزیز چقدر دقیق تعبیر میکنید دقیق گفتید تک تک اشون برای ما انگاری مردن،مرسی بسیار زیبا گفتید بنظرم باز چیزی میخواد بشه ک این احساس شدیدتر بشه،تشکر از شما
فریبا هراتی
: مرسی عزیزم.
Mandana : با سلام ب خانم هراتی عزیز
خواب دیدم در محله امون دارم راه میرم یهو دیدم پر صف خانم وایستادن دارن غذا میگیرن، تو صف مادربزرگمو دیدم(خیلی سرحال تر از الانش بود حتی پوستش صاف تر) دایی ام اول صف بود و پر جمعیتت خانم چادری بودن غذا کباب میدادن ،صدای اذان میومد من تو دلم گفتم نگاهااا این شیعه ها فقط اینطور ب نماز ارزش نمیدن وایستادن غذا بگیرن،من دنبال مسجدی بودم نماز بخونم ب ی نمازخونه رسیدم خانمایی داخل بودن وسطای اذان بود ک من نماز ظهر نیت کردم اقامه بستم یهو بخودم اومدم ک چرا سریع شروع ب نماز خوندن کردم هنوز امام جماعت نیومده تو دلم گفتم پس این نمازظهر رو ب حساب نماز قضاهام میزارم تموم ک شد با جماعت میخونم( دلم کباب میخواست ک عجله بر نماز خوندن داشتم بعدش دیدم وقتی مسجد اومدم پس باید با جماعت بخونم عیبی نداره تموم بشه)
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما بر نفستان غلبه خواهید کرد و خدا را به عشق خودش می خواهید و نه صرفا برای حاجت روایی. برعکس خیلی از مردم که در صف ایستاده اند تا خدا حاجات آنان را بدهد ولی به عشق خود خدا اهمیت زیادی قائل نیستند. شما از خیلی ها در عبادت جلوتر هستید و خدا شما را خیلی دوست دارد.
Rojin : سلام خواب ديدم دوست پسرم كه رابطمون تمام شده بهم اس ام اس زد من رفتم خونش ديدنش ديدم عموم و دخترش كه سالهاست باهاشون رابطه اي ندارم به همراه چند تا از دوستام اونجان انگار واسم مهموني گرفته بود ولي من با دوستام رفتم توي اتاق تا عموم و دخترعموم ناراحت شن برن اونام رفتن وقتي رفتن دوست پسر سابقم يه عالمه كباب اورد ميگفت بخور ولي من اصلا تحويلش نميگرفتم اما ته دلم خيلي خوشحال بودم كه اشتي كرديم ولي واسم كه لقمه ميگرفت منم از كباب ميخوردم واسم يه مانتو و دمپايي ام گرفته بود كه اصلأ دوست نداشتم ممنون ميشم تعبيرشو بگين
فریبا هراتی
: سلام. عموی شما و خانواده اش راجع به شما صحبت می کنند و شما می دانید که دوست پسرتان می تواند شما را تامین مالی کند ولی احساس می کنید که با او جاپایتان قرص نیست و فقط برای وقت گذرانی خوب است و بس. تشکر از همراهیتون.