تعبیر خواب کتاب
خواندن کتاب در خواب، به راه صواب رفتن در بیداری تعبیر شده است. اگر از خواندن کتاب در خواب خوشتان بیاید، با دوستی خردمند در بیداری آشنا می شوید. اگر کسی به شما کتاب داد، از هدایت یک دوست بهره مند خواهید شد. اگر کتاب می فروختید، دوستی را از دست می دهید.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کتاب شعر می خواند، دلیل که کاری کند و مردمان او را ملامت نمایند. اگر دید کتاب حساب می خواند، دلیل که همواره اندوهگین شود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب ببیند کتابی می خواند، دلیل که راه دین گزیند و کارهای بسته بر وی گشاده شود. اگر ببیند کتاب اخبار بر حدیث می خواند، دلیل که مقرب پادشاه یا حاکم شود، اگر ببیند کتاب فقه می خواند، دلیل که از ناکردنی بازایستد. اگر ببیند اصول می خواند، دلیل که به کاری مشغول شود و فایده دینی یابد.
اگر دید کتاب قصص می خواند، دلیل که به قصه های انبیاء و اولیاء حریص است. اگر ببیند کتاب ملوک و سلاطین می خواند، دلیل ملامت است. اگر دید حکمت می خواند، دلیل که قران خواند. اگر دید نحو می خواند، دلیل به شغل دنیایی مشغول شود.
تعبیر خواب کتاب دعا (مصحف)
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن مصحف خواندن، دلیل علم و حکمت است. اگر دید قران می خواند یا در آن نگاه می کرد، دلیل که علم و حکمت آموزد. اگر مصحفی بخرید، دلیل که طالب علم شود. اگر مصحف را به آتش بسوخت، دلیل بر فساد دین او است.
-
دیدن مصحف بر پنج وجه است:
- علم،
- میراث،
- امانت،
- روزی،
- مال و نعمت.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر مصحفِ گشاده بر سرنهاد یا بر دیده می مالید، دلیل که والی شهر شود. اگر دید ورقهای مصحف می خورد، دلیل که قران بسیار خواند. اگر دید ورقهای مصحف پاره می کرد، دلیل که نماز نگذارد. اگر قران را تفسیر می کفت، دلیل که کاری شروع کند و آن کارِ ناروائی بود. اگر ببیند مصحف داشت و چون بگشاد هیچ ننوشته بود، دلیل که دل و زبانش راست نباشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
b : سلام روزتون بخیر و نیکی .
قبل از نوشتن خوابم میخواستم راجب موضوعی از شما مشورت بگیرم و شاید بهتر میبود آدرس ایمیلی ازتون میداشتم که بتونم این موضوع رو اونجا عنوان کنم ولی ازونجایی که خوابها قبل از ثبت از زیر دست اجازه ی شما رد میشن ، فلذا تصمیم گرفتم این مورد رو به آخر خوابم ضمیمه کنم . پیشاپیش از ممنون وقتی که میزارید هستم . و اما خواب....
خواب دیدم که جایی هستم و برادر بزرگمو میبینم که روزنامه ایی برای من اورده و میگه بخونش . من روزنامه رو دیدم خطوط قرمز رنگ و سیاه رنگ تیترشو دیده بودم ولی اطمینان داشتم که میتونم خطوط پنهان داخل روزنامه رو بخونم . بعد گذشت کمی ناگهان خطوط پنهان داخل صفحه روزنامه مثل سایه پشت آتش برای من آشکار شد و من پشت تیترها رو میدیدم و داخل صفحه پر شد از این خطوط سایه ها و اشکال مخفی . برادرم رفت و وقتی من توی یه فضای مربعی پر از علف سبز و گل و سرسبزی بودم که برادر بزرگم برگشت و یه گوشه از ضلع مربع این محوطه دوتا کتاب دستش بوود و برام گذاشت داخل این فضای مربعی و بهم گفت کتاب کلیله و دمنه رو که دوجلد بود برات اوردم از سوی اون یکی برادرم .اونیکی برادرم البته وکیله پایه یکه ولی خودشو توی خواب ندیدم فقط برادر بزرگم بود که اونم یا نمیتونست وارد فضای مربعی بشه و یا اگه هم میتونست گوشه ی اون فضا نشست مثل نشستن دم حوض و کتاب ها رو داخل این فضای مربعی گذاشت . ... البته تن برادر بزرگم یه کت و شلوار رسمی بود.
و اما راجب موضوعی که میخواستم باهاتون حرف بزنم :
شما هیچکدوم از ماهایی که برای تعبیر خواب اینجاییم رو هرگز از نزدیک و قیافه نمیشناسید ولی درون ما ها رو میتونید به شفافیت رور روشن ببینید. و به نظر من این موهبت و البته مسئولیتی هست که بهتون از طرف خداوند محول شده و احساسم اینه که شما اطلاعاتی راجب اینکه این خوابها از کجا می آیند باید داشته باشید . شاید هم نداشته باشید .
چیزی که مدتهای زیادی درون منو مشغول کرده ، منبعی هست که ما این خواب ها رو ازون دریافت میکنیم . البته اطمینان دارم ازینکه شما انسان هارو تکبعدی نمیبینید و این نمیتونه ناشی از خیالپردازی ذهن ما باشه . طبیعنا داریم این پالسها رو دریافت میکنیم از جایی . اما چیزی که بیشتر ذهنمو درگیر کرده این نیست . درواقع من توی تجربه ی خواب های خودم که تماما شما زحمت تعبیرشو فرمودید ( و من کمترین شبهه و شکی به تعبیرهای بی نقصتون ندارم ) گاهی وقتا متوجه میشدم تعبیر خواب های من درست از آب در نمیاد . به دفعات میدیدم تعابیر درستی برام انجام میدادید ولی بیکباره یکی از خوابها تعبیرش اشتباه از آب در میومد . ابتدا فک میکردم مشکل بابت انتقال خوابم به شماست ولی وقتی مرور میکردم میدیدم همچین چیزی نبود . احساس من میگفت چیزی از بیرون از عمد داره این سیگنالها رو برای من میفرسته تا بتونه کنترل اختیار من رو از من بگیره و به سمتی که خودش میخواد هدایتم کنه .با کمی تحقیق و البته کمی تحلیل متوجه جهان دوقطبی شدم و تاثیری که از سمت جبهه ی خوب و بد میتونیم بپذیریم . گاهی وقتا میدیدم جریان خواب های من ، منو به سمت بدیها میکشونن . احساسم این بوده که منبع بعضی از خوابهام یا شاید ممکنه تمام خوابهام به غیر از رویای صادقانه از یک منبعی باشه که هرچی هدفش باشه ، خیر من توش نیست .
البته تماما میتونه زاده ی یک ذهن متوهم هم باشه . اما اگه حرف من و احساس و تحلیل های من درست باشه اونوقت چطور باید بهش نگاه کرد؟ من عنوان اشرف مخلوقات رو به یدک میکشم فقط بخاطر قدرت اراده و انتخابی که بمن داده شده . اگه این خواب ها خبر از آینده به ما میدهند اونوقت اراده ی من چه خواهد شد؟ مخصوصا وقتی که از قبل انتظار رخ دادنش رو میکشی با علم به اتفاق مورد نظر .
لطفا منو ببخشید خیلی سرتون رو درد اوردم . هرچند ثیت این موارد در اینجا کمی دور از اخلاق و جوانمردی بود و بابتش پوزش میخوام اما اگه فکر میکنید به صلاحه که جواب رو در یک آدرس ایمیلی برای من ارسال کنید میتونم ادرس ایمیل رو براتون بزارم تا درصورت لزوم مورد استفاده قرار بگیره .
سپاس ازشما بابت تک تک ثانیه ایی که برای این پست گذاشتید.
فریبا هراتی
: سلام. استدعا می کنم. شما به دنبال بینش و پاسخ مسئله ای هستید که ذهن شما را مشغول کرده و باید سعی کنید که نظرتان را نسبت به مسائل بیشتر بیان کنید و نظرتان را بیشتر ابراز کنید. شما خودتان را محدود کرده اید و نظرتان را برای هر کسی بیان نمی کنید چون می خواهید از چیزها سر درآورده و آنها را قبل از اینکه راجع بهشان صحبت کنید، اول برای خودتان اثبات کنید. شما می دانید که با انرژی مثبت و امید محصور شده اید، ولی خودتان را معمولی، ساکن و یا بی حرکت می دانید. شما می خواهید از شما حمایت شود و رازهایتان مخفی بماند و غرایز انسان ها را بشناسید و رفتار انسان ها را بر حسب غرایزشان پیش گویی کنید. تعبیر خوابتان کاملا منطبق با محتوای سوالاتی بود که بعد از خواب ارسال کردید. توضیح راجع به پایه و اساس خوابها در چند خط نمی گنجد و مبحثی طولانی را می طلبد. ولی به صورت خلاصه، انسان از دوبخش روح و جسم تشکیل شده. روح انسان الهی است. جسم انسان ترکیبی از اتمهاست که الکترونهای زیادی دور این اتمها در حال حرکت هستند و هر جا که الکترون باشد، انرژی وجود دارد. بخشی از انرژی انسان، چیزی که انسان حس می کند ولی نمی بیند، این امواج الکترو مغناطیسی هستند که از انسان ساطع می شوند و شما با نیروی فکرتان این امواج را به دیگران و به چیزهایی که راجع بهشان فکر می کنید، می فرستید. شما هم به نوبه ی خودتان از این امواج از دیگران دریافت می کنید. مغز انسان که سراسر نورون های عصبی است، گیرنده ی خیلی خوبی برای این امواج است. درست مثل دیش ماهواره. و شما این امواج را جذب کرده و در خواب مغزتان آن را به تصویر می کشد. البته بخشی از خوابها، ساخته و پرداخته ی ذهن انسان هستند. اما بخشی از آنها، از طرف خداوند به انسان الهام می شوند تا هشداری باشند برای عملکرد شما و بعضی وساوسی هستند که در گوش انسان خوانده می شوند تا انسان را به کارهایی غیر معقول تشویق کنند. شما همیشه اراده و آزادی عمل دارید که کاری را که دوست دارید انجام دهید ولی خدای مهربان به شما هشدار می دهد که عاقبت کارتان به کجا می رسد. اگر خوابها از نوع هشدار باشند، شما باید ذاتا کسی باشید که امیدتان به خداست و از او هدایت می خواهید. اگر خوابها وساوس شیطانی باشند، باید آدمی باشید که ذاتا از خداوند ناامید هستید و باورتان این است که می توانید با وصل شدن به ماورا طبیعه به دنیا حکومت کنید. مثل همان آقای دوست خبیث چند ساله ی خودتان که همه چیز را با جادو جنبل می خواهد کنترل کند. حالا منوط به اینکه ذات شما چیست خوابتان مفهوم پیدا می کند. خداوند می خواهد شما را به خودتان بشناساند و ذهنتان را مرتب کند. کسانی که به روح اعتقاد ندارند باورشان این است که ذهن انسان خودش همه چیز را می سازد و این منوط به اخلاقیات اوست. اما در واقع این تفکری غلط است. حالا اینکه من چرا اینطور هستم یک مقوله ی دیگریست که در سوال شما نمی گنجد. امیدوارم پاسخ من توانسته باشد تا اندازه ای برای شما روشنگری کند. ضمن اینکه شما باید منتظر باشید تا خوابی را ببینید که خداوند می خواهد !! نه اینکه به موضوعی فکر کنید و رویا پردازی کنید یا نقشه های خودتان را در خواب به تصویر بکشید و صبح بخواهید که من نقشه هایتان را برای خودتان بازگو کنم. مضافا به اینکه من اگر شناخت درستی روی شما داشتم و مثلا زندگی تان را از نزدیک بخوبی می دانستم، پاسخ دادن به سوال شما که چرا بعضی خوابها تعبیر دقیق شده و بعضی نه، برای من راحت تر بود. خیلی عوامل هستند که در تعبیر خواب موثرند مثل روحیه و زمان خواب... ( به صورت نسبی). در نهایت اینکه همه ی خوابها وحی منزل نیستند. اما خوابهایی داریم که وحی هستند و بخشی از سرنوشت انسان را رقم می زنند که در قرآن کریم آمده ( این سرنوشت و تقدیر در کتابی نوشته شده است که تغییری در آن نیست- مثل زمان مرگ یا تولد انسان - یا اینکه انسان در رحم چه کسی به دنیا می آید). اما بیشتر خوابها راه گشا و هشدار هستند تا شما خودتان را بهتر بشناسید. برای پاسخگویی به سوال اضافه و صرف وقت از شما دو حق خواب کسر میکنم. تشکر از همراهیتون.
Farid : با سلام من خواب دیدم دختر عموم یه کارتن بزرگ کتاب بهم داده اولش خوشحال شدم ولی بعدش به این فک کردم که چجوری تا خونه ببرمش ممنون میشم تعبیرشو بهم بگید.
فریبا هراتی
: سلام. سلام. او می خواهد که شما به آرامش برسید و به سمت اهدافتان حرکت کنید. می خواهد که شما دانش و اطلاعات بیشتری بدست بیاورید و عقلانی و خردمندانه عمل کنید. نظر او این است که شما برای رسیدن به موفقیت در زمینه ی کاری خاص، نیاز به مطالعه ی بیشتری دارید. اما شما به این فکر می کنید که چطور از این معلومات برای رسیدن به اهدافتان استفاده کنید و روحیه تان را تقویت کنید. نوع کتاب در تعبیر موثر است که شما ذکر نکرده اید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خواب دیدم اقای ایت الله خامنه ای چن تا کتاب به من و چند نفر دیگه معرفی کردن ولی اسم کتابا یادم نیست.بعد دیدم که با خواهرم وارد یه فروشگاه ظرف شدیم .رفتیم طبقه پایین اونجا یه میز بود که روش چن تا کتاب بود .یکی از کتابارو که جلدش سبز بود برداشتم احتمالا از کتابایی بود که اقای خامنه ای معرفی کردن. لای کتاب و باز کردم زندگی نامه امام رضا ع بود .پشت کتاب اسم چن تا کتاب نوشته شده بود که فقط اسم یکیشون یادمه اونم درمورد شهید حججی بود.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که ایده ها و مفاهیم و نگرش درستی نسبت به زندگی پیدا کنید و دانش و درک خودتان را بالا ببرید. می خواهید که درست ترین طرز فکر را در زندگی تان داشته باشید ولی نمی دانید که از چه طریق می توانید دانشتان را در این زمینه بالا ببرید. شما باید زندگی نامه و وصیت نامه ی امام رضا ع را بخوانید و از ایشان الگو بگیرید. شهید حججی ( روحشان شاد) از پیروان امام رضا ع در زندگی اش محسوب می شود. تشکر از همراهیتون.
عبدالله یزدانی : سلام این خواب خانم مورد علاقم دیده خیلی وقت پیش. از زبان ایشون میگم: خواب دیدم من و تو رفتیم جایی که کتاب یک نویسنده اسپانیایی رو پیدا کردم که چیزی زیرش نوشته بود. من این کتاب رو وارد کامپیوتر کردم. یک شکل کره درست کردم در کامپیوتر. بعد یک پیام آمد نوشته بود گوگل Google . بعد به تو گفتم جعفر ببین گوگل! تو هم تعجب کردی! ممنون
فریبا هراتی
: سلام. این خانم می خواسته که دانش و اطلاعات خودش را نسبت به موضوعی که درک کاملی از آن نداشته بسط دهد و با مسائل جدیدی در زندگی آشنا شود. او سعی کرده که روابط اجتماعی و شبکه ی دوستانش را به این منظور گسترش دهد و دید کاملتری نسبت به دنیا داشته باشد و معنویت را در خودش بالاتر ببرد. او تمایل دارد که هر چیزی که اطرافش هست را بتواند به خوبی کنترل کند ولی شاید نمی تواند نظرش و احساسش را بخوبی ابراز کند و احساس می کند که گیر افتاده است و نمی داند که باید چکار کند یا به کجا برود. یعنی با وجودی که سعی می کند که کسانی را که خارج از شبکه ی اجتماعی او هستند ( خارجی هستند) را درک کند، ولی نمی تواند به راحتی با آنها تعامل کند چون آنها با او در یک فاز فکری نیستند. شما هم همین احساس را متقابلا به او دارید و نمی توانید خیلی راحت او را درک کنید. تشکر از همراهیتون.
کیمیا : سلام و خسته نباشید
خواب دیدم داخل کتابخونه ای بزرگ بخش قفسه کتاب هام با دوستم (هر دو مجردیم) و فضا تاریکه در حدی بتونیم صورت همو تشخیص بدیم
دوستم لباس کرم رنگ بلند تنش بود و برام عجیب بودش
از قفسه ی کتاب ها درخت بیرون زده بود و بعضی از قفسه ها رو میوه درختا گرفته بود و حتی پرنده و حیوانات درختی هم بودن و تو تاریکی ترسناک به نظرم میومدن
دوستم شروع کرد توی راهروی قفسه ها دویدن و من هم نگران اون بودم هم می ترسیدم اونجا تنها شم من هم دنبالش میدوییدم و درختا و قفسه ها همش تکرار میشدن کمی گذشت فضا شبیه به کتابخونه شد و مسئولای کتابخونه به دوستم تذکر دادن و از اونجا اومدیم بیرون و وقتی خارج شدیم شب بود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و دوستتان به دنبال ایده ای هستید که به زندگی تان معنا بدهید و سعی می کنید که موقعیتتان را قبل از اینکه هر اقدامی را انجام دهید، بررسی و ارزیابی کنید. شما آرزوها و آرمانهای بلندی دارید و می خواهید به سلامت و ثروت و شادی برسید و به مشکلات احتمالی که برای رسیدن به موفقیت سر راهتان قرار دارد فکر می کنید. شما از ناشناخته ها می ترسید و دوست ندارید که ریسک کنید. دوست شما جانب و جبهه ی هیچ کسی را نمی گیرد و به فکر منافع خودش است و دوست ندارد که عملکردش را با کسی در میان بگذارد و به دنبال پیدا کردن دانشی که او را به موفقیت برساند از شاخه ای به شاخه ای می پرد و مرتب در مسیر های متفاوتی قدم می گذارد و می خواهد تجربیات زیادی کسب کند ولی این روش او باعث می شود که ذهنش به هم بریزد و نتواند زندگی اش را متعادل و هماهنگ نگه دارد بنابراین، موفق نخواهد شد که هدفدار و مرتب در زندگی به پیش برود. شما از آینده و مشکلات پیش رو نگران هستید. تشکر از همراهیتون.
رها محمودی : سلام خانم هراتی عزیز
من قصد داشتم برای همکارم یک کتاب هدیه بدهم متاسفانه هر جا دنبال این کتاب گشتم نتونستم پیدا نکردم و شب تولد همکارم خواب دیدم که از یکی از دوستانم که چند سالی است ازدواج کرده و در زندگی زناشویی بسیار موفق و خوشبخت هست و اتفاقا نامش با نام همکارم یکی هست سئوال پرسیدم تو چطوری این زندگی رو بدست آوردی و اینقدر خوشبخت شدی و دوستم به من گفت من این کتاب رو خوندم و همون کتاب رو اسم برد که قرار بود من برای همکارم هدیه بدم لازم هست عنوان کنم که هم همکارم و هم این دوستم هر دو مادرشان را از دست داده اند و تشابهاتی اینچنینی در زندگی گذشته دارند
ممنون میشم تعبیر بفرمائید
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما بازتابی از افکارتان در بیداریست. شما می خواهید که همکارتان را راهنمایی کنید تا او بتواند مانند دوست دیگرتان در زندگی اش خوشبخت باشد و احساس می کنید که تشابهاتی در زندگی آنان وجود دارد و فکر می کنید که تجارب دوست شما می تواند برای همکارتان هم مفید واقع شود. اگر از محتویات این کتاب خبر دارید برای همکارتان هم خلاصه ی آن را بیان کنید و او را راهنمایی کنید. تشکر از همراهیتون.
2020 : سلام خانم هراتی عزیز، سال نو را تبریک عرض میکنم، ان شاالله سال خیلی خوبی داشته باشید.
من خواب دیدم همراه با خواهرم داخل یک کتابفروشی تقریباً بزرگی رفتیم و کتاب میخواستیم و آقای فروشنده گفت به خاطر ویروس کرونا نمیشه دست به کتابها بزنید، هر کدام را میخواید بگید به خودم، و یک کتابی را ما میخواستیم خودش باز کرد و نشان ما داد، بعد ما رفتیم یک دوری تو همون کتابفروشی بزنیم به یک قسمت که رسیدم خواهرم یک کتابی که ابعاد آن کوچکتر از آ5 بود را برداشت و مسئول فروش یک خانمی بود اعتراض کرد بی اجازه دست زده، تو همون فروشگاه دوستمون را دیدیم و لبه سکویی نشستیم که آبمیوهای با هم بخوریم که آب هویج بود و دوستم آب هویج را روی شلوار من ریخت و من ناراحت شدم، سریع به سمت شیرآب میرفتیم که قبل اینکه به مانتوم بخوره اون را بشویم تو همین خواب قبل از آب هویج یک لیوان چایی روی من ریخته بود، بعد برای معذرت خواهی گفت دعوتتون میکنم به خونهام برای صرف چایی ولی لحن گفتن یکجوری بود انگار میگفت شما من را دعوت کنید به خانهتان، انگار تو خونش رفتیم، تو آشپزخانه بود و ما نشسته بودیم و اون خیلی زمان تو آشپزخانه بود و انگار داشت چایی دم میکرد و مادرم هم همون اطراف تو خونه میچرخید و بهش محل نمیداد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. سال نوی شما هم مبارک. شما به دنبال این هستید که در مورد موضوعی، ایده و دانشتان را بالا ببرید و از لحاظ ذهنی هشیارانه تر عمل کنید و حواستان را بیشتر جمع کنید. شما نمی توانید مستقیم وارد عمل شده و موضوع مورد نظرتان را کشف کنید بلکه باید با سیاست کار کنید و خودتان را درگیر مستقیم با مشکلات نکنید. خواهر شما سعی می کند که کمی در مورد مسائل رک و بی پرده عمل کند ولی این کار عقلانی نیست. شما سعی می کنید که نسبت به دوستتان، روابط خوبی داشته باشید ولی او عملکرد و نقش شما را در این رابطه زیر سوال برده و قدرتان را ندانسته است. او شما را محکوم می کند که بینش کافی ندارید و عقلانی رفتار نمی کنید. در واقع دوست شما تظاهر به دوستی می کند و بیشتر به فکر رفاه و گرمی خودش است تا حفظ رابطه با شما. مادر شما اما عقلش بیشتر از شما می رسد و می داند که دوست شما یک دوست واقعی نیست. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : خانم هراتی عزیزم. من در شرایط روحی بدی هستم و دو هفته است که معشوقم منو ترک کرده. و خانواده ام ازین جدایی باخبر شدن.آیا خوابم نشان ازین میدهد که عشقم برمیگردد؟
فریبا هراتی
: احتمالا همینطور است. شورت شما هم می تواند به احساسات زنانه و تمایلات شما اشاره کند و هم به دوست پسرتان و شما نگذاشته اید که این را از شما بدزدند. اما با این وجود نمی توان به طور قطع گفت که او برمی گردد. ولی به احتمال قوی اشاره به او دارد.
فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم.خسته نباشید.خواب دیدم در کافه ایی که در خواب حس میکردم این کافه در بیمارستان هستش،با(اشوان)خواننده معروف قرار دارم و کنارهم روی صندلی در کافه نشسته بودیم.میز کافه چوبی بود.در خواب متوجه بودم که دوست پسرم خواننده ست.اشوان بهم کتاب(دقیق یادم نیست،احتمالا رمان یا زندگینامه شخص معروف بود) هدیه داد، کتاب سه جلد قطور بود. رنگ هر سه جلد کتاب قرمز رنگ بود که با رنگ کرم نسکافه نام کتاب و نویسنده روی آن چاپ شده بود. حس کردم بسیار حرفها و جمله های تکراری در این سه جلد هست،و حدس میزنم اشوان هر سه جلد را خوانده بود. دیدیم که در همان بیمارستان(احتمالا بخش اورژانس)مادر و خواهرانم هم حضور دارن. اشوان روسری و مانتو تن کرد که مادر و خواهرانم خیال کنند دختر است و برایم مشکلی پیش نیاید،برای همین باخیال راحت سمت مادرم اینا رفتیم(اینم بگم خانم هراتی اصلا دکتر پرستار یا تخت در بیمارستان ندیدم فقط حسم میگفت بیمارستان هستش).یهویی فضای خوابم عوض شد وارد اتاقم شدم دیدم زنی (که در واقعیت بشدت بامن دشمنی دارد)دم کمدم ایستاده بدون اجازه کمدم را باز کرده و یواشکی در حال پوشیدن شورتم که به رنگ مشکی و از جنس گیپور(انگار به تازگی خریده ام و نو بود) هست. عصبانی شدم،زود مچشو گرفتم و قبل اینکه کامل شورتم را بپوشد از پاهایش کندم و اجازه ندادم بپوشه. کلی بحش فحش دادم.فکر میکنم کتکش هم زدم.تشکر.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. شما می خواهید در کنار دوست پسرتان به آرامش برسید و او به شما هارمونی و هماهنگی ببخشد. در ضمن می دانید که خودتان هم قادر هستید چندین برابر دوست پسرتان، خوب باشید و باعث آرامش و خوشبختی او شوید. می خواهید که ارتباط قویتری با دوست پسرتان داشته باشید و شرایط امروزتان را با سیاست، ارزیابی و بررسی می کنید. شما سعی می کنید که با مادر و خواهرتان هم از نکات مثبت رابطه تان با دوست پسرتان تعریف کنید. کسی که با شما دشمن است سعی می کند که از افکار و رازهای شما سردربیاورد. او می خواهد بداند که شما از نظر احساس زنانگی و رابطه تان با دوست پسرتان چه احساسی دارید و می خواهد که این احساس شما را تجربه کند. شاید به این فکر می کند که دوست پسرتان را تجربه کند ! ولی شما به او این اجازه را نمی دهید و از اینکه از کارهای شما سردربیاورد ممانعت می کنید. تشکر از همراهیتون.
shiimaa : سلام.وقتتون بخیر باشه.من دیروز به تاریخ 28 بهمن خواب دیدم که دارم تلفنی تصویری با دوست پسرم حرف میزنم (ما خیلی هم و دوست داشتیم. ولی رابطمون الان مدتی هست که کات شده و جدا هستیم). وقتی داشتم باهاش تصویری حرف میزدم دیدم دو تا کتاب شعر حافظ شیرازی جلوشه.یکیش کوچیکتر بود و یکیش بزرگتر. من تو خواب میدیدم که اون کتاب حافظ کوچیکتره رو من براش خریده بودم و هدیه ایی بوده از سمت من به دوست پسرم که(تو واقعیت اصلا براش کتاب شعر حافظ نخریدم که بهش هدیه بدم.تو خواب هدیه داده بودم مثلا قبلا)
دیدم که لای کتاب یه نشونه هم بود که یعنی نصفشو خونده.بعد اون بزرگتررو برداشت که شعر بخونه.یه هو بهش گفتم برام فال حافظ بگیر و با کتابی که خودم برات خریدمم بگیر.بعد اون کتابی که هدیه من بود و برداشت که من هی میگفتم فال بگیر برام و کتاب حافظ و برداشت ک باز کنه و بخونه.
بعد صحنه خوابم تبدیل شد به اینکه دیدم انگار با ماشین اومده دنبالم دم در خونمون.منم داشتم با همون لباس تو خونه میرفتم بیرون.فقط یه کاپشن رو لباس تو خونه پوشیدم . که مامانم میگفت لباستو عوض کن اینجوری با تو خونه ایی نرو گفتم نه همینجوری خوبه راحتم اشکالی نداره.وقتی رفتم ک سوار ماشین شم چهره دوست پسرمو به شکل چهره برادرم دیدم نمیدونم چرا.یعنی طرف دوست پسرم بود ولی قیافش و چهرش شکل برادرم شده بود.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست پسر شما به شما فکر می کند و شما هم به او و رابطه تان فکر می کنید. شما احساس می کنید که برای او کم ارزش تر از گذشته شده اید و او الان افکار و مسائل دیگری در سرش است که می خواهد به آنها برسد و مثل گذشته شما را در اولویت اول خودش قرار نمی دهد. اما دوست دارید که او به شما توجه کند و با وجود شما به آرامش برسد. شما در برابر دوست پسرتان رفتاری راحت از خودتان نشان می دهید و نمی خواهید که برای او نقش بازی کنید و خودتان را جور دیگری جلوه دهید و اخلاق دوست پسرتان از جنبه هایی مشابه برادرتان است. یعنی اگر برادرتان جای دوست پسرتان بود، او هم همین طرز فکر مشابه دوست پسرتان را با دوست دختر خودش نشان می داد. شما می خواهید عشق و آرامش و گرمی به زندگی تان راه پیدا کند ولی نمی خواهید که برای او فیلم بازی کنید و خودتان را جور دیگری نشان دهید. اگر سوار ماشین شده باشید، او احتمالا به شما برمی گردد و سعی می کنید که مسائل بین خودتان را با صداقت حل و فصل کنید. تشکر از همراهیتون.