تعبیر خواب کشتی
اگر کسی ببیند که سوار بر کشتی و در دریای آرام حرکت می کند، زندگی آرام و خوشی خواهد داشت ولی اگر کشتی دچار طوفان دریا شد، ضرر و زیان می بیند. اگر کشتی غرق شد، به مرگ نزدیک است و اگر کشتی به تصرف دزدان درآمد، مال و اموالش حیف و میل می شود.
حضرت دانیال (ع) می گوید: دیدن کِشتی در خواب، دلیل غم و اندیشه است، خاصه که از کشتی بیرون نیاید و در دریا فرو ماند.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن کشتی در خواب بر هفت وجه است:
- فرزند،
- پدر،
- زن،
- مرکب،
- ایمنی،
- عیش،
- توانگری.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر در خواب دید در کشتی بود و به سلامت بیرون آمد، دلیل که از غم ها برهد. اگر دید کشتی او بشکست، دلیل مصیبت است. اگر دید در میان دریا کشتی ها و قماش می رفت، دلیل به سفر رود ومال بسیار حاصل کند. اگر ببیند در کشتی بود و کشتی ایستاده است، دلیل که در سفر مقیم شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند در کشتی نشست و بادی سخت برآمد و کشتی را براند، دلیل است از غم ها فرج یابد. اگر ببیند کشتی بایستاد و از همه سوی موج به کشتی می آمد، دلیل است به غمی گرفتار شود. اگر ببیند کشتیهای تهی در دریا می رفت، دلیل که پادشاه آن ملک، رسولان را به جای جدید فرستد. اگر ببیند آن کشتی ها غرق شدند، دلیل است رسولان را بازدارند.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند در کشتی نشسته بود و از دریا می ترسید، دلیل است مقرب پادشاه شود و مال جمع کند. اگر ببیند کشتی او به قعر دریا شد، دلیل است از پادشاه قوت تمام حاصل نماید. اگر ببیند کشتی نمی رفت، تاویلش به خلاف این است. اگر ببیند در کشتی نشسته بود، دلیل است به کار پادشاه مشغول شود و مال جمع نماید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
behnaz : سلام خانم هراتی عزیزم
من چند بار دیگر خواب شما را دیدم ولی در خواب فقط به این شکل بود که به دنبالتان میگشتم که خوابم را تعبیر کنید و خیلی برام جالب است ،ولی فقط در همین حد خلاصه شده بود و دیگر تصویر شما را در خواب ندیدم، من در واقعیت تصورم شما رو یک خانم با صورت تقریبا گرد و پوست روشن یا سفید با لبخندی مهربان مجسم میکردم ولی در خوابم پوستی گندمی با گونه هایی برجسته داشتید :)
۲شب پیش خواب دیدم که با خانوادم (مادرم و پدرم و برادرم و‌خواهرم که امریکا هست) در یک کشتی بودیم که پسر عمه ام(همان که مادرش جادوگر است) با یک قایق به سمت کشتی ما اومد و یک بمب که روشن کرده بود و اماده انفجار بود به داخل کشتی ما انداخت و من دیدم که بمب به سمت خودش در قایق بازگشت و انفجاری در کشتی صورت نگرفت ولی دیگه ندیدم که اون و قایش چی شدن در واقع انفجار رو ندیدم ، بعد کشتی ما به طور کامل واژگون شد و ما به داخل اب افتادیم ولی زیر کشتی بودیم و به اندازه سر و گردنمون بالای اب بود و هنوز کشتی به داخل اب کشیده نشده بود ،من به مادرم گفتم قبل از اینکه کشتی به داخل اب بره ما باید از زیر کشتی خارج بشیم و خارج شدیم و به سکت دیگر کشتی رفتیم که برادرم هم خارج کنیم و بعد خودم و خانواده ام رو در ساحل نجات دیدم ،در اونجا بدنم خیس بود و سردم بود،با خواهرم در بغل یک مرد غریبه رفتیم و گرم شدیم و به خودم میگفتم جلو چشم بابا در بغل یک مرد غریبه هستم ولی پدرم کاری نداشت ، در جای دیگه خوابم که فکر کنم جدای از این خواب بود ولی در یک شب دیدم یک غورباقه چندش اور به سمتم میپرید و به مقنعه و لباسم برخورد میکرد، خانم هراتی عزیزم در خصوص عمه ام بار شاید چندین بار هست در تایمهای مختلف خواب میبینم که بهش میگم تو زنده میمونی و مرگ تک تک بچه هات رو میبینی و من این جمله رو با کینه و‌نفرت بهش بارها گفتم در خواب ولی قلبا هر چند ازش ناراحتم ولی همیشه به خدا میگم من میخشم و به تو میسپارم و اصلا نفرین نمیکنم این خوابها میتونه به خاطر ناراحتی من ازش باشه؟چون شاید ۵مرتبه این خواب رو به شکلهای مختلف و در فاصله زمانی دیدم،ببخشید که طولانی شد،سلامت و شاد و پایدار باشید :*
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تصور شما راجع به من صحیح تر است تا تصویری که از من دیده اید :)))) پوست من روشن است و همیشه هم لبخند دارم و مهربان هستم و سعی می کنم که خیلی هم صورتم گرد نشود! :)))) ولی خوب گونه دارم. پسر عمه شما به حد انفجار از دست شما عصبانی است ولی خشمش به خودش بر می گردد. شما احساس می کنید که از نظر احساسی دارید از کنترل خارج می شوید و نوعی ترس یا عدم اطمینان را در حالت احساسی تان ابراز می کنید. شما به خاطر مشکلاتی، نگران از دست دادن چیزی هستید که به شما نزدیک است. شما از حوادث درهم برهم زندگی نجات پیدا می کنید و عاقلانه تصمیم می گیرید. گشایش کار خواهید یافت و خیالتان را حت می شود . شما از موقعیتی کثیف که در آن تعهد نداشته باشید و از چیزی به چیزی بپرید بدتان می آید. شما چه نفرین بکنید چه نفرین نکنید خداوند اجازه نمی دهد که کسی به کسی به اندازه یک سر سوزن ظلم کند و آن را بی جواب بگذارد!! ولی وقتی واگذار به خدای مهربان می کنید یعنی به عدالت او اطمینان دارید و با این کار اثرات منفی خشم و کینه از زندگی و بدنتان خارج می شود. شما اگر از کسی بدتان بیاید او را به خانه تان راه نمی دهید پس چطور وقتی از کسی بدتان می آید او را به جان و فکر و ذهنتان راه می دهید؟!! هیچوقت نگذارید انرژی منفی به زندگی تان بیاید و مثبت فکر کنید و به خدای مهربان توکل کنید. تشکر از دعای خیرتون عزیز دلم.
Eli : وای شما بی نظیر تعبیر میکنید خانم هراتی.. اتفاقا موضوعی براش اتفاق افتاد که با من کلی درددل کرد و سرشار از تنفر شده بود و متاسفانه هنوز هم تنفر تو وجودش هست....
فریبا هراتی
: خواهش می کنم عزیزم. خیر پیش.
Eli : سلام خانم هراتی روزتون بخیر
چند ماه پیش من خوابی دیدم که دوست پسرم اومده خونه ما و نشست روی مبل راحتی هال و منم روی مبل نشستم پشتی مبل افتاده بود که درستش کردم بعد بهم گفت مشکلات من حل میشه.... بعد انگار که اومده که من خوابشو براش تعبیر کنم ، خواب اونو بصورت تصویری بالای سرم دیدم دماغه یه کشتی خیلی عظیم مثل تایتانیک رو دیدم که سیاه بود و نزدیک ساحل ایستاده بود و دریا هم آرام بود من بهش گفتم کشتی یعنی حوادث....
خانم هراتی بعد از این خواب خیلی زود اتفاقات بدی براش افناد ....ولی دوست دارم تعبیر شما رو بدونم
با سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. اینکه به منزل شما آمده یعنی با شما همفکری می کند و می خواهید با هم راحت صحبت کنید. شما سعی می کنید که آرامشتان راحفظ کنید. حالت و شرایط کشتی، حالت احساسی اوست و دماغه سیاه کشتی به خطرات، ناشناخته ها، طرد شدن و نفرت و کینه توزی اشاره می کند. تشکر از همراهیتون.
Mojtaba : سلام. خواب ديدم که سوار کشتي(قایق) هستيم. يه عده اي همراهم بودن که هيچکدوم رو نميشناختم.مدام ميگفتن که ميخوايم بريم به جنگ. ولي نمیدونم چه جنگي بود که هيچکدوم اسلحه نداشتيم. رسيديم به جايي که قرار بود کشتي پهلو بگيره. جالب بود که اونجا لب ساحل نبود و يه فضايي مستطيل شکل بود بالاي يه جايي که دور تا دورش درخت بود و فقط از يه قسمت ميشد رفت داخل بقيه ضلع هاش با درخت پوشيده شده بود. افراد منو صدا کردن.گفتن چه کنيم؟ بايد کشتي اونجا پهلو بگيره و خب آبي نبود که کشتي بره اونجا. منم گفتم نگران نباشين و صبر کنين درست ميشه. نميدونم چي شد اسم امام حسينو به زبون آوردم. بعدش يه اتفاقي مثل مد شدن که توسط ماه افتاق ميوفته شد و آب اومد بالا و کشتي رفت جايي که بايد پهلو بگيره پهلو گرفت. بعدش من اومدم از درخت هايي که اطراف زمين بودن بدون اينکه شاخه اي بشکنه ازشون شاخه جدا کردمو کشتي رو استتار کردم. بعد دوباره به جاي اينکه بريم جنگ همونجا نشستيم. گفتن که فعلا بشينيم مطالعه کنيم. کاغذو قلم دستم بود و داشتم مينوشتم که يهويي ديدم يه نفر از آدم هاي دشمن اومده ميگه اينجا چي ميخواين؟ منم گفتم که اومديم براي تحصيل و عضو فلان دانشگاه هستيم. راستش تو خواب خيلي از اينکارم بدم اومد چون دروغ گفتم و من تو خواب مدام به خودم ميگفتم که مجتبي تو که دروغ نميگي هيچوقت چرا راستشو نميگي؟ ولي خب دشمن بود و این دشمن بودن دروغ رو توجیح ميکرد . ولي بازم تضادي درونم بود که ميگفت حتي به دشمنم حق نداري ولو سوري دروغ بگي. اين حس از زندگي روزمرم نشات ميگيره که دروغ نميگم و خيلي بدم مياد از اين کار.از طرفيم من چون تو دوران دانشگاه خيلي اذيت شدم از درس خوندن اونم به صورت دانشگاهي حالم به هم ميخوره و از اينکه ميخواستم برم جايي براي تحصيل دانشگاهي اذيت ميشدم و مدام ميگفتم که من نيازي به تحصيل دانشگاهي ندارم و من يه ليسانس گرفتم براي هفت جد و آبادم کافيه. خلاصه اينکه جنگ ما شد خوندن و نوشتن تو اونجا.تو این حالت که مدام درونم جنگ بود و تضاد یهویی یه بچه ای 4 یا 5 ساله کنارم دیدم. بوسش کردمو از بودنش کنار خودم کلی شاد شدمو خندیدم. بهم گفت که من داداشتم نگران نباش من باهاتم. ولی تو خواب فکر میکردم که داداشم اون سن و سال نیست که. تو همین گیر و دال یکی گفت که براي ما غذا آوردن. من رفتم غذا رو گرفتم و دادم به نفرات و بهشون گفتم اين آدما که بد نيستن. چرا اصن ميخواين با اينا بجنگين؟ که يهويي دوباره يه صدايی گفت که حتما غذاش مسمومه و نخورين غذا رو و اونا فهميدن که شما دشمنين و ميخوان مسمومتون کنن که نذاشتم کسي بخوره و از خواب بلند شدم. اين همه تضاد براي چي بوده تو خوابم موندم؟؟؟؟؟
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که با شرایط روحی و احساسی جدیدی مواجه می شوید که برایتان قابل درک نیست. مرتب این احساس مبارزه و دشمن به شما القا می شود ولی نمی دانید که چطور می توانید با سختی های زندگی به صورتی مثبت مواجه شده و با آنها مبارزه کنید. احساس شما این است که هیچ منطقی جلوی اینکار شما نیست که بتوانید کار مثبتی انجام دهید و کلی مشکلات فکرتان را درگیر کرده. شما از امام حسین ع کمک خواهید خواست و به ایشان متوسل می شوید. بنابر این گشایش کار می یابید و این امکان برای شما به وجود می آید که حس کنید جاپایتان قرص است و احساساتی تصمیم نمی گیرید. شما گشایش کار می یابید و هدفتان برایتان بیشتر مشخص می شود. منطق شما به شما این امکان را می دهد که صرفا ظاهر بین نباشید و به همه ی زوایای امر در زندگی تان توجه کنید که سرتان را کلاه نگذارند. دروغ گویی کار خوبی نیست ولی راست هم نباید به کسانی گفت که با شما خصومت دارند. لااقل اینطور امکان رشد و پیشرفت سریع آنان فراهم نمی شود و مجبور می شوند برای رسیدن به اهدافشان تلاش کنند و لزومی ندارد که شما لقمه را بجوید و حاضر آماده در دهان آنان قرار دهید. به هر جهت شما احساس می کنید که به حمایت کسانی که خارج از حیطه ی اعتقادی شما قرار دارند، احتیاجی ندارید و اجازه نمی دهید که ظاهر سازی های آنان شما را بفریبد. جنگ شما جنگ با جهل و نادانی است نه اسلحه به دست گرفتن و مبارزه ی تن به تن!! تشکر از همراهیتون.
ایلناز : سلام :) من تو خواب دیدم از یک مکان بسته ای مثل کشتی خارج شدم و وارد یک کشتی بزرگ تر شدم توی کشتی انقدر شلوغ بود که نمی تونستم راه برم من تو اون کشتی گم شدم و تو خواب خیلی استرس داشتم . کنارم یک پیرمردی وایستاده بود و دستش یک قفس بزرگ طوطی های رنگی بود . یکهو در قفس رو باز کرد و همه طوطی ها به سمت صورت من پرواز کردن . من از ترس خیلی زیاد از خواب پریدم . ممنون می شم اگه تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما از یک مورد احساسی، به رابطه احساسی بزرگتری وارد می شوید و شخصی که با او آشنا می شوید، خیلی دوست و آشنا دارد و یا راجع به او خیلی صحبت می شود و شما با دوستی با این شخص، زمینه ی غیبت کردن مردم و سخن پراکنی ها و حرف های جورواجور زدن را برای خودتان فراهم می کنید!! این خواب هشداری برای شماست که با آبرویتان بازی نشود. تشکر از همراهیتون.
mahtab : باسلام خدمت خانم هراتی عزیز
خواب دیدم یه کشتی با گنجیه ای عظیم که ده ها سال پیش غرق و ناپدید شده بود ناگهان به سطح دریا میاد و آشکار میشه، سطح دریا یخ زده بود(جایی مثل قطب) ،شکسته شدن یخ های سطح دریا رو زمانیکه کشتی به سطح آب می اومد و دیدم اما در مورد کشتی و گنجینه درونش فقط مطلع بودم و چیزی ندیدم، ممنون میشم تعبیر بفرمایید ،سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. احساس غرور و موفقیت، استعدادهای نهفته و مهارت های نهانی و جایگاه بالایی که در گذشته از کنترل خارج شده بوده، و به فراموشی سپرده شده بوده، کم کم ، با جریان فکری و ایده ی داغ جدید، از سکون و بی حرکتی خارج شده و به سطح می رسد و دوباره مردم به این غرور و موفقیت های نهانی خودشان چشم می دوزند و آن را درک می کنند. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام خواب دیدم که با همکاران سابقم رفتم مسافرت و انجا دارم تفریحات مختلف انجام میدم خیلی بهم خوش میگذره و ی کشتی خیلی بزرگ انجاست که من داخلشو میبینم و انجا ی خانمی درباره کشتی توضیح میده و من بلند میشم توضیحی در مورد انچه در کشتی دیدم رو توضیح میدم و یکی از خانمها ازم تعریف میکنه میگه خوب بلدی حرف بزنی و میبینم ریسسم در یک قایقه و چند تا همکارن هم داخل قایقن و رئیسم داره پارو میزنه ولی میبینم جایی که قایق هست هم کوچیکه هم آب کمی داره و بهشون میگم اینکه نمیشه قایق سواری تو خواب میبینم که اون کشتی کمی حرکت کرد و اول میبینم کشتی برای رئیسمه اما بعدا معلوم میشه اون کشتی برای عشقمه ممنون میشم تعبیرشو بگید
فریبا هراتی
: سلام. شما این احساس را دارید که شما و همکاران سابقتان اختیاری در کنترل زندگی تان نداشته اید و دیگران بوده اند که برایتان تصمیم می گرفتند. شما انرژی زیادی را صرف راضی کردن دیگران می کردید و آنها از شما سو استفاده می کردند و مثل زالو خونتان را می مکیده اند. حالا نیاز دارید که تغییر منظره داشته باشید و به آرامش برسید. دوست دارید که به مقام و آرامش و قدرت برسید و رئیس شما شرایطی متزلزل و ناثابت داشته باشد و جاپایش قرص و محکم نباشد. شما خودتان با عشقتان به آرامشی که می خواهید خواهید رسید و رئیستان باید مرتب در زندگی سعی و تلاش کند تا در تلاطم دنیا غرق نشود. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام ....زن عموی من خواب دیده که خانواده من در آمریکا زندگی میکنند و مادر من همیشه چادری هستش و زن عموم به مادرم گفته شما در آمریکا هم چادر میپوشید بعد یه خانه خیلی زیبا و بزرگ داریم که داخلش یه رودخانه است و یه کشتی هم داریم که هرجا میخایم بریم با کشتی میریم میشه تعبیرش را بفرمایید؟
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما سرشار از موفقیت و رفاه خواهد بود و مادر شما عزت و احترامش برقرار و پا برچاست. او افکار خودش را از دیگران می پوشاند و موفقیتش را جار نمی زند. روحیه و ایده های شما مدرن و بسیار قوی هستند و به ارزش ها و اعتقاداتی پایبند هستید که به آن افتخار می کنید. موفقیت و احساسات مثبت زیادی در زندگی شما جریان خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.
omideasaysh : با سلام و احترام، من خواب دیدم در یک ساحل نظاره گر امواج سهمگینی هستم که از دریا بلند شده و به سوی محلی که هستم در حرکته و دچار ترس و اضطراب بودم، ناگهان انگار روی یک کشتی باشم محل ایستادنم حرکت کرد و جابجا شد و از مسیر امواج و طوفان دور شد.
بعد دیدم یک معبر چوبی به سمت دریای آرامی وجود داره و به قصد تماشای دریا از روی پل حرکت کردم که دیدم به یک کشتی چوبی بزرگ منتهی میشه
در آستانه کشتی و کنار پل یک کروکودیل یا تمساح در بخش برکه مانندی روی تنه یک درخت در آب ناله میکرد که زخمی و در حال پوسیدن بود!
کشتی سه طبقه بود که داخل طبقات از بیرون دیده میشد، هر سه طبقه فرش شده و فضایی مانند داخل مسجد داشت و افرادی که در نظرم نمازگذار بودند حضور داشتند.
خم شدم و طبقه زیرین رو نگاه کردم، خیلی پایین بود و با خودم فکر کردم ورود به آنجا سخت و ضمنا بی فایده است، بهتره از بالا دریا رو تماشا کنم.
دیدم در طبقه سوم هستم و فردی کنار لبه کشتی تکیه داده و ازش سوالی کردم که دقیقا برام مفهوم نیست ولی انگار روش پایین رفتن رو پرسیدم.
گفت: به نظر میرسه چله عمرت رو رد کرده باشی ولی انگار هنوز یاد نگرفتی! ( در واقعیت هم رد کردم )
بعد رو کرد به سمتی که مردی نسبتا جوان و خوش سیما که نیمی از چهره اش پوشیده بود و روی یک تخت نشسته بود و لباس خاصی با طراحی سنتی ولی مدرن دارای تم مذهبی پوشیده بود و حالتی مرید و مرادی داشتند با لبخند و تبسم سوالی پرسید و با هم صحبت کردند و آن مرد هم با همان حالت جواب داد ولی من هر چند مطمئن بودم در مورد من هست اصلا متوجه نشدم چه صحبتی کردند.
و ناگهان کشتی نسبتا با سرعت شروع به حرکت کرد و چشمم به منظره روبرو که دریای وسیع آرامی بود خورد، دچار کمی اضطراب شدم و به اون مرد گفتم ولی من آمادگی این رو نداشتم و به کسی اطلاع ندادم، نگرانم خواهند شد.
ولی مرد فقط بهم لبخند میزد و کشتی انگار کنترلش در دست اون باشه داشت به حرکتش ادامه میداد.
لطفا تعبیر این خواب را بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که شرایط سختی در زندگی تان وجود دارد و از لحاظ احساسی بسیار ناراحت و ناامید هستید. اما شرایط عوض خواهد شد و شما به آرامش خواهید رسید. نگرانی های شما در حال نابودی است و زندگی شما به فاز جدیدی وارد شده و متحول می شود. شما با سیاست بیشتری رفتار خواهید کردو خدارا برای رسیدن آرامش به زندگی تان شکر می کنید. شما می خواهید از شرایط امروزتان خوب استفاده کنید و مرتب در گذشته ها و افکار منفی قدیمی غوطه ور نشوید. در قرآن آمده که کسی که چل سال عمر می کند، تکمیل می شود و انسانی پخته خواهد بود و رفتار بچه گانه و اشتباه از او پذیرفته نمی شود. شما هم باید عاقلانه فکر کنید و منفی بافی و تکرار مکررات گذشته را کنار بگذارید. شما باید به مسائل مثبت و آینده روشن پیش رویتان و گشایش کارتان فکر کنید. زندگی شما رو به مثبت و پیشرفت می رود. شما سنت گرا و مذهبی هستید ولی در عین حال زندگی خوب و راحتی خواهید داشت و پر شور و شوق و شاد زندگی خواهید کرد. زندگی شما به سرعت پیشرفت می کند و خودتان هم از این موفقیت غیر منتظره جا می خورید! تشکر از همراهیتون
تینا : سلام وقتتون بخیر
خواب دیدم به یک سفر رفتم فکر کنم پدرم و برخی از افراد خانواده ام هستند اول از کوهستان سرسبزی بالا رفتیم و بعد دیدم سوار کشتی سفیدی شدیم و به سمت شرق حرکت میکنیم بنظرم به شرقی ترین نقطه مرزی کشور رسیدیم به یک ساحل زیبا با قایقهای زیبا با بادبانهای زیبا . ساحل بسیار زنده و پر رونق بود البته کشتی ما همچنان در آب ماند بعد به برادرزاده ام که در واقعیت دختری ۱۰ ساله هست والبته در خوابم هم همین سن را دارد .میگم اینجا رو کمتر کسی دیده و اکثرا فکر نمیکنن اینجا اینقدر پیشرفته و زیبا باشه.و بعد دیدم که پاهای گلی برعکس در آب هستند انگار یه آدم با سر رفته توی گل و پاهاش بیرونه. با کشتی به اطراف لنگرگاه میریم به چند صخره برمیخوریم ولی آسیبی نمیبینیم و با خودم میگم کشتی قرص و محکمیه به یکی از صخره ها بر میخوریم برای دور زدن به یکی از همون پاهای گلی بر میخوریم که مجبور میشیم از روش رد بشیم و من نگران از اسبب دیدنش بود به منطقه بازتر اول برمیگردیم و به یکی از افراد بومی میگم که بره از سلامت اون افراد با پاهای گلی مطمین بشه.
ببخشید طولانی شد .
ممنونم از زحماتتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در زندگی با چالشی بزرگ مواجه شده و به اوج پیشرفت و موفقیت می رسید. شما در نهایت حد مرز خوشبختی قرار می گیرید و به آرامش خاطر و زندگی خیلی راحتی خواهید رسید اما شاهد این خواهید بود که حتی در این زندگی متحول شده آنروزتان هم، هستند آدمهایی که تا گلو در مشکل فرورفته اند و هیچ چاره ای ندارند. همیشه هر جا که باشید، هستند کسانی که با سختی ها سردرگریبان هستند و هیچ جایی نیست که آدمها همه در آن خوشبخت باشند. اگر شما هم حد و مرز بعضی مسائل را رعایت نکنید و بی احتیاط باشید، خدای نکرده با مشکل مواجه خواهید شد. تشکر از همراهیتون.