تعبیر خواب کعبه
زیارت کعبه در خواب، وارستگی و رو به خدا داشتن است. اگر کسی در حال نماز به سوی کعبه بود، آدمی است که از یاد خدا غافل نیست و اگر خانه خود را به شکل کعبه دید، مورد احترام دیگران قرار می گیرد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن کعبه در خواب بر چهار وجه است:
- خلیفه،
- امام،
- ایمان،
- ایمنی.
محمد ابن سیرین می گوید: تعبیر دیدن کعبه در خواب به خلیفه یا حاکم بر میگردد و هر زیادت و نقصان که در آن ببیند، دلیل بر خلیفه خواهد بود. اگر ببیند که طواف کعبه میکرد، دلیل بر صلاح دین او است و از خلیفه فائده یابد. اگر ببیند که احرام بسته بود و روی در کعبه داشت، دلیل به زیادتی ایمان او است. اگر ببیند که سرای او کعبه بود و مردم آنجا را زیارت میکردند، دلیل که امانت مردم کند و حرمت یابد.
جابر مغربی می گوید: اگر پادشاهی در خواب ببیند که به کعبه رفت، دلیل که از جانب حق تعالی بزرگیش زیاده گردد. اگر ببیند که کعبه بیفتاد یا بسوخت، دلیل که حال خلیفه تباه گردد. اگر ببیند که درکعبه بود، دلیل که از شر دشمن ایمن گردد. اگر ببیند که روی به حجر الاسود نهاد، دلیل که حج بگذارد. اگر ببیند که بر بام کعبه بود، دلیل که بیننده بد مذهب است.
یوسف نبی (ع) می گوید: دیدن رفتن به کعبه، ایمنی و سلامت است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
amenh : سلام ببخشید من دقیق نمی دونستم خوابم کجا بنویسم دیشب خواب دیدم رفتم تو کوچه، خیلی خوشحال بودم به همسایه هامون گفتم منو بابام می خوایم بلیط بگیریم بریم خانه خدا، سمیه همکار خواهرم باهامون میاد،وقتی برگشتم خونه دیدم خواهرم شناسنامه هارو برداشت گفت خودم بلیط واستون می گیرم به بابام گفت پس من چی بابام گفت تو دفعه بعد، خواهر زاده ام بلیطا رو آورد شبیه کارت دعوت بودن نگاش کردم مال خودم گرفتم اون یکی پسش دادم اسم سمیه روی کارت بود( من و سمیه هر دو مجردیم)
فریبا هراتی
: سلام. شما و سمیه هر دوتان می خواهید که زندگی تان سروسامان بگیرد و از هرج و مرج بیرون بیایید. می خواهید که مستقل باشید و خودتان برای خودتان تصمیم بگیرید. خدای مهربان نظر محبت به شما دارد و به خاطر کارهای خیری که انجام داده اید برایتان ثواب زیارت خانه خدا نوشته شده است. انشالله به حاجتتان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Bahar : با سلام خدمت خانم هراتی گرامی
خوابی دیدم که داخل یک سالن عروسی هستم مثل اینکه عروسی دختر خالم بود (ایشان دوماه پیش ازدواج کردند) خالم یک سیلی به برادرم زد من با دیدن این صحنه متعجب شده بودم ولی برای اینکه عروسی بهم نخورد چیزی نگفتیم (رابطه فامیلی خوب نیست به خاطر اینکه مادر بزرگم این گونه می خواهند ) سالن با نور های متعددی تزئین شده بود از جمله قرمز که خیلی به چشم می آمد از سالن رفتم داخل یک استادیوم ورزشی که برای یک کشور دیگری که در شرق آسیا مانند چین یا ژاپن بود. مچ پای چپ بازیکن اصلی اش قطع شده بود ولی با این حال آنها برنده شده بودند وخوشحالی می کردند من هم با آنها خوشحالی می کردم کاغذ های رنگی فضا را پر کرده بود استادیوم از خوشحالی منفجر شده بود. بعد دیدم داخل یک جایی هستم که همه جای آن سفید است یک نفر داشت عکس می گرفت برگشتم دیدم از خانه خدا کعبه عکس می گیرد که با یک پرده مشکی پوشیده شده و مردم دور آن می چرخند مانند کهکشان منظره جالب بود یک لحظه خودم را توی آن جماعت احساس کردم. بعد دیدم شیرینی درست می کنم مثل اینکه تارت بود خودم خوردم و کمی هم برای مامانم بردم خیلی شیرین و خوشمزه شده بود گفتم مامان برای عروسی همین خوبه درست کنم.یک کاغذ جلوی دستم بود کروکی محل عروسی را با یک نقطه قرمز مشخص کرده بودند.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. زندگی دختر خاله تان متحول می شود و احساس تلخی و غم خواهد داشت. برادر شما مورد قدردانی خاله تان واقع نمی شود و به او توهین می شود. شما از این موضوع خیلی عصبانی می شوید. شما می خواهید خودتان را ورز دهید و موفق باشید می خواهید تمرین کنید تا به چشم بیایید و دنیای خودتان را بسازید. شما نمی خواهید به خاطر چیزهای الکی خوش باشید و مسیر اشتباهی را در زندگی پیش بگیرید. می خواهید که شخصیت موفقی داشته باشید و از یاران خداوند باشید. می خواهید زندگی شیرین و خوبی داشته باشید. شما هدف خودتان را در زندگی مشخص خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Mohammad : سلام وعرض ادب واحترام خدمت معبر دانا ومهربان
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب و احترام متقابل. دوست خوبم شما به امنیت و آرامش و ثروت بسیار زیادی از جانب خداوند خواهید رسید. آرامش و عزت و موفقیت از جانب خدا به شما هدیه داده خواهد شد. دوستی خداوند را گرفته اید و هرگز نباید ار فقر بترسید و ناامید شوید. اگر تعهد شما به خداوند پایدار باشد و او را عشق اول خودتان قرار دهید، او شما را از لحاظ مالی و معنوی قوی خواهد کرد که از خلق خدا بی نیاز شوید. شما آینده ی خوبی در انتظارتان است منوط به اینکه هرگز ناامید نشوید و غصه نخورید. ثروت اسمان ها و زمین متعلق به خداست و از آن به شما هر قدر که بخواهد می بخشد که زیر منت خلق نروید. مثبت اندیش و شاد باشید و نتیجه ی خوبش را انشالله به زودی خواهید دید. تشکر از همراهیتون.
Mohammad : باسلام واحترام خدمت معبر دانا ومهربان .خداوندخیرو برکت بهتون بده انشالله
فریبا هراتی
: سلام دوست خوبم. احترام متقابل. چشمتان روشن به جمال علی بن ابیطالب ع شده است. کسی که بر تخت نشسته مادرشان فاطمه بنت اسد است. شما فرشتگان خداوند را دیده اید و شاهدی بر زمان تولد حضرت علی ع هستید. خوشا به حال شما. تنها کسی که در کعبه به دنیا آمد حضرت امیر المومنین علی ع است. در منابع متعدد آمده است که عباس بن عبدالمطّلب و عدهای دیگر در مقابل خانه کعبه در مسجد الحرام نشسته بودند که ناگهان فاطمه بنت اسد که درد زایمان فرزند او را ناراحت کرده بود، پدیدار گشت و نزد خانه آمد و گفت: پروردگار من ایمان دارم به تو و به همه پیامبران و کتابهایی که از سوی تو آمده و گفتار جدم ابراهیم خلیل را تصدیق دارم و به او که این خانه کعبه را بنا کرد، پروردگارا به حق همان کسی که این خانه را بنا کرد و به حق این نوزادی که در شکم من است، ولادت او را بر من آسان گردان. ناگهان دیدند قسمت پشت خانه کعبه شکافته شد و فاطمه به داخل خانه رفت و از دیدگاه ما پنهان گردید و دیوار خانه نیز مانند نخست به هم پیوست، ما که چنین دیدیم خواستیم قفل در را باز کنیم، ولی در باز نشد. این مطلب به سرعت در شهر پیچید، سه روز از این ماجرا گذشت و چون روز چهارم شد فاطمه از همان مکان بیرون آمد و علی ـ علیهالسّلام ـ را در دست داشت و به مردم گفت: خدای تعالی مرا به زنان پیش از خود برتری بخشید، و من در خانه خدا رفتم و از روزی و میوه بهشتی خوردم و چون خواستم از خانه بیرون آیم، هاتفی ندا کرد ای فاطمه نام این مولود را علی بگذار که خدای علیّ اعلی میفرماید: من نام او را از نام خود جدا کردم و او کسی است که بتها را در خانه من میشکند. التماس دعا و با آرزوی سلامت و صحت و موفقیت در همه مراحل زندگی تان. تشکر از همراهیتون.
رزیتا : سلام خدمت خانم هراتی عزیز مامانم این خوابو دیدند
خواب دیدم با دخترم وبچه اش ودامادم رفته بودیم مکه ومن خیلی ناراحت بودم ومیگفتم چرا انقدر عجله ای اومدیم من هیچی با خودم نیاوردم و نرسیدم خودمو تمیز کنم وهمونجا تو مسجد ( خیلی معذرت میخوام ) دارو گذاشتم و نگران بودم مردم منو نبینند وهمش دنبال اب میگشتم تاخودمو بشورم تا بالاخره یه ظرف اب پیدا کردم ویه گوشه خودمو شستم ولی بازم خیلی تمیز نشد بعد برگشتم پیش دخترم که فکر کنم داشت قران میخوند به من با عصبانیت گفت کجا بودی ؟ گفتم من همینجا تو مسجد بودم بعد دیدم دامادم یه کیف سوغاتی خریده بود و دخترم اعتراض کرد گفت چرا اینارو برا دوستات خریدی من گفتم اشکال نداره بزار برا دوستاش سوغات ببره ( در ضمن یه جایی از خوابمم متوجه شدم کفشام نیست هر چی گشتم پیداشون نکردم ) ممنون از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر کار خیری که انجام داده اید برایتان ثواب زیارت خانه خدا نوشته شده و همه ی نگرانی هایتان را از دست می دهید و تمام توکل و تکیه گاه شما خداست. دختر شما هم مثل شما انشالله به امنیت خاطر خواهد رسید و خیالش از بابت شما و نگرانی هایتان راحت خواهد شد. داماد شما دعای خیر در حق دوستانش می کند و باعث می شود که آرزوهای آنان برآورده شود و از غم فارغ شوند. شما وقتی در حضور خدای بزرگ هستید خودتان را کامل و دربست به او می سپارید و هیچ فکر و نظری ندارید که باید چطور مشکلاتتان را حل کنید بلکه می گویید خدایا خودم را دربست به تو سپردم و با من همان کن که تو صلاح می دانی، چون من نمی دانم که چه کار باید بکنم که نگرانی هایم حل شود و کاری از دستم بر نمی اید. احساس استیصال خودتان را در حضور خداوند ابراز می کنید و به خواسته هایتان می رسید و اکثر نگرانی های شما رفع و حل و فصل خواهند شد. تشکر از همراهیتون.
salimhsalari : سلام خواب دیدم ٬یه کلید دارم گذاشتمش توی یخچال ٬بعد خواستم قایمش کنم ٬یه پلاستیک پر از برداشتم ٬ و زیر پلاستیک تو یخچال پنهون کردم.
تشکر
فریبا هراتی
:
سلام. دوست عزیز اولا که هر خواب را باید در صفحه تعبیر خواب خودش ثبت کنید و کلید یا یخچال دیده اید نباید در تعبیر خواب کعبه ثبت کنید. دوم اینکه طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون
salimhsalari : سلام خواب دیدم رفتم توی خانه خدا ٬ یه گوشه یه گل بزرگ قرمز سبز شده و یه گوشه هم یه سنگ مقدس بود و بقیه جاها پر از سبزه های بلند یه پرده هم وسط خانه بود .فکر کنم پرده بود.
سنگ یک طرف بود و گل اون طرف دیگش بود٬رفتم سنگ مقدس رو بوسیدم و زیارت کردم .قشنگ بود با خودم گفتم یه عکس بگیرم .وقتی خواستم عکس بگیرم سبزه و گل غیب شدند ولی سنگ مقدس بود .رفتم کنار سنگ ایستادم عکس بگیرم یه نفر دیگه هم کنارم وایستاده بود ٬دست میزد به دیوار خانه خدا٬ دیوار یه جوری بود که اگه بهش دست می زدنی خراب میشد٬سیمان بین سنگای دیوار نبود٬ مرد بهش دست میزد ٬من میگفتم دست نزن ٬هر چه گفتم فایده نداشت ٬احساس میکردم می خواد دیوار رو خراب کنه ٬باندازه گردن من بگه من خراب کردم٬ زود خودم کشوندم کنار ٬مرد باقسمتی از دیوار میومد طرفم که دیگه نتونست جلوتر بیاد٬و فقط تا وسط خانه خدا با قسمت از دیوار اومد.
با خانواده رفته بودیم که اونا بیون خانه خدا بودند.
تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما ایمانتان بسیار قوی است و در پناه خداوند مصون و محفوظ خواهید بود. عشق بسیار بزرگی در دل کعبه است و کعبه پر است از امید و رویش و جایگاهی مقدس که اهمیت معنوی دارد و نشانه ای از خواست خدا برای محلی به عنوان عبادتگاه است ولی کعبه دستخوش پنهان کاریهای کسی است که خودش را حاکم می داند و پشت پرده کارهای غیر اخلاقی و ناپاک و کثیفی انجام می دهد که صرفا برای سود و استفاده ی دنیوی اوست. تنش بین حاکم مکه و مسلمانان واقعی که به عشق خداوند به زیارت خانه ی او می روند زیاد خواهد شد ولی او قادر نخواهد بود به مسلمانان آسیبی برساند و مجبور است کوتاه بیاید. حکومت ولیعهد عربستان پایه های لرزانی دارد. تشکر از همراهیتون.
Setareh : سلام من خواب دیدم که من و متهم به دزدی کردن و من دارم گریه میکنم بعد رفتم یه جایی داشتم بلند بلند گریه میکردم و میگفتم اسم من چرا میون دزدا گذاشتین رو دیوار کعبه من فقط ضامن شدم بعد یه خانومه بهم لبخند زد گفت اسمت و به عنوان ضامن کسی که پولشو نداده گذاشتیم بعد من خیالم راحت شد که تهمت دزدی نبوده
فریبا هراتی
: سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
kimia : سلام خسته نباشید
برادرم خواب دیده که توی حیاط با دوستش جا انداختن خوابین .منم چند متر اونورتر داخل یه چادر دارم دعا میخونم و داداشم از یه تلوزیون که جلوشه داره منو میبینه .منم منتظر اشعه های نوریم که از آسمون بیاد .ولی هر اشعه ایی میاد محو میشه .تا اینکه یکدفعه حضرت فاطمه با چند نفر میان از آسمون داخل چادرم و یکم که میگذره خانه ی کعبه از اسمون میاد پایین داخل چادرم و همه جا پر نور میشه .خیلی ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما قلب پاکی دارید و خودتان را از افکار منفی و گناه محفوظ نگه می دارید. ذهن شما به خدای بزرگ متصل است و با وجودی که چند بار دعاهایتان مستجاب نشده و به آرزوی خودتان نرسیده اید، ولی متوسل به حضرت فاطمه س می شوید که او محب شماست و قطعا حاجت خودتان را با توسل به حضرت فاطمه س بدست خواهید آورد. قلب شما با خداست و خدای مهربان برای شما ثواب زیارت خانه ی خودش را نوشته است. چون شما در خانه ی خودتان با خلوص و صداقت با خدای بزرگ خلوت و راز و نیاز می کنید انگار که در خانه ی خدا هستید. شما سعادتمند و امیدوار خواهید بود. التماس دعا. تشکر از همراهیتون.
Ttakta : سلام.من چند شب پیش خواب دیدم رفتم کعبه.خوده کعبه رو نمیدیدم اما ناخوداگاه میدونستم جایی ک هستم مکه هست.با دوستم بودم.به دوستم گفتم ناودون طلا کجاست؟ میگن اگه زیر ناودون طلا دعا کنی حاجتتو میگیری.همش دنبال ناودون میگشتم و ی جسم طلایی رو بالای سرم دیدم و گفتم حتما همینه ناودون طلا.اطرافمو نگاه کردم چنتا دیگه از اون جسم طلایی رنگ بود.اون اجسامو نگاه میکردم و تند تند دو دلم دعا میکردم میگفتم خدایا حاجتمو بده.بعد رفتم ی گوشه غمگین و ناراحت نشستم.پسری ک عاشقشم از پشت سر چشمامو گرفت گفت اینجا چیکار میکنی تو.گفتم منتظر تو بودم.بغلم کرد لبامو صورتموبوسید.منم بوسیدمش.گفت دل تنگ بودی؟ گفتم اره خیلی تو چی؟ گفتم منم خیلی دلتنگم.ولی دادگاه دارم.
فریبا هراتی
: سلام. خداوند مهربان می خواهد به شما کمک کند که از نگرانی بیرون بیایید و حاجتتان را بگیرید ولی اگر به شما حاجتتان را نداده به این دلیل است که شما از واقعیاتی خبر ندارید و خداوند از همه چیز با خبر است. اینکه او گفته دادگاه دارم، به این معنی است که او با مسائل ترس و گناه، درگیر است. یک موقعیت یا فرآیند در زندگی او هست، که به او استرس و نگرانی می دهد. شاید خداوند نمی خواهد که شما را مانند او قضاوت کنند و مورد اتهام قرار دهند و یا با کسی زندگی کنید که گناهکار است. شاید اگر او به زندگی تان بیاید برایتان دردسر درست شود. لطفا همیشه به خداوند بگویید که حاجتم را اگر به صلاحم هست برایم براورده کن. چون اگر در زندگی تان شکست بخورید خود شما می گویید من عقلم نمی رسید و نا آگاه بودم خدایا تو که می دانستی چرا او را وارد زندگی من کردی. تشکر از همراهیتون.