تعبیر خواب کفن
اگر کسی در خواب دید که مرده و او را کفن می کنند، عمرش دراز می شود. اگر دید که کفن مرده ها را سرقت می کرد، مال حرام بدست می آورد و بیننده چنین خوابی را به آدمی فاسق و منافق می توان تعبیر کرد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر درخواب ببیند که از بهر مرده کفن می ساخت و آن کس معروف بود، دلیل رنج و بلا است. اگر ببیند که کفن از مرده بکند، دلیل که در دنیا طرف آن مرده جوید. اگر ببیند که او مردگان را کفن می کند، دلیل که از مرده مال حرام بدست آورد. اگر بیننده مفسد بود، منافق باشد و بد دین.
حضرت دانیال گوید: اگر به خواب بیند که بمرد و همه بر وی بگریستند تا وقتی که وی را بشستند و با کفن در گور کردند این همه، دلیل بر فساد دین بود.
-
امام جعفر صادق (ع) می فرمایند: دیدن کفن مرده درخواب بر سه وجه است.
- مال،
- ظاهرشدن مشکل،
- فساد دین.
آنلی بیتون میگوید: دیدن کفن در خواب، نشانه بیمار شدن و تحمل اضطراب و نگرانی مربوط به آن میباشد. کسادی در کار راه خواهد یافت، و توطئه افراد بد نیت به شما آسیب خواهد رساند.
تعبیر خواب در آوردن کفن
ابن سیرین: اگر مشاهده کردید که کفن از تن مرده ای در میآورید در دنیا در راه آن مرده قدم بر خواهد داشت.
ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند کفن مرده ای معروف بکند، دلیل که در دنیا طریق آن مرده جوید، اگر عالم بوده باشد به علم. اگر مال دار به مال. اگر بیند خواست کفن مرده بکند و مرده را در گور زنده دید، دلیل که آن مرده دیندار است.
تعبیر خواب کفن کردن مرده
محمد بن سیرین: اگر ببیند به مانند یک غسال مردگان را در کفن میکند بیانگر آن است که از شخص مرده مالی حرامی بدست میآورد و اگر بیننده خواب فرد فاسقی باشد منافق و بد دین خواهد شد.
ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند مرده را کفن کرد، دلیل که از خویشان مرده یکی را کفن کند.
آنلی بیتون: دیدن اجساد کفن پوش در خواب، نشانه بداقبالی و بدبختی است. اگر خواب ببینید کفن از روی جسدی کنار زده میشود، نشانه آن است که مشاجرات و اختلافات به جدایی منجر خواهد شد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Elnaz : سلام خواب دیدم مادرم در کفن پیچیده شده و دست چپش از کفن بیرونه و من گریه میکنم که دستش و خوب نبستن و به شدت گریه های من که تو نباید بمیری مادرم زنده شد و از جا بلند شد و در قسنتی از خوابم دیدم که قبری خریداری شده در جای خوب و همسرم تلی از خاک و رو اروم اروم داره میریزه بیرون که قبر اماده باشه که مادرمن زنده شد
ممنون میشم تعبیر و برام بفرستین
فریبا هراتی
: سلام. شما ننوشته اید که مادرتان در واقعیت زنده هستند یا خیر در حالی که برای تعبیر صحیح لطفا همیشه دقت بفرمایید که من غیبگو نیستم و اگر اطلاعات ناقص در اختیار من قرار دهید ممکن است در تعبیر اشتباه شود. اگر او در واقعیت فوت شده، او می خواهد که با او بیشتر ارتباط داشته باشید و از او بیشتر یاد کنید. مادرتان از اینکه او را فراموش کنید ناراحت است و حس فاصله گرفتن و جدا شدن دارد. وقتی که شما از او یاد می کنید در واقع به روح او که زنده و آزاد است این پیام را می دهید که تو برای ما همیشه زنده ای و باعث آرامش او می شوید. اگر مادرتان در واقعیت زنده است، او از دیگران قهر است و خودش را ایزوله کرده ولی نیاز دارد که ارتباط تان را با او قویتر کنید. در تعبیر اول، شما احساس افسردگی می کنید و در تعبیر دوم شما باید به عادت و یا رفتاری پایان بدهید و مشکلات فی مابین تان را مرتب مرور نکنید. تشکر از همراهیتون.
ميلاد : من خانمم خواب ديده توي يك عروسي هستش و بعد توي عروسي يك نفر ميميره بعد يهو ميبينه تعداده زيادي مرده را دارن كفن ميكنند و تو خواب همش گريه ميكرده و ناراحت بوده بعد از بيدار شدنم اصلا حالش خوب نبود و دود و سوزش در معدش احساس ميكرد تعبيرش چيه بنظرتون؟
فریبا هراتی
: سلام. خبر بدی در راه است و اگر عروسی غریبه بوده، به شرایط نابسامان اجتماعی اشاره می کند. کسی فوت می کند و تعداد زیادی به خاطر او احساس افسردگی و انزجار می کنند و می خواهند از جمع فاصله بگیرند و برای آنها زندگی معنی نخواهد داشت. خانم شما از این مسئله بسیار متاثر خواهد شد و غصه می خورد. لطفا برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
Mona : خواب ديدم كه در مراسم خاكسپاري پدر بزرگم دايي مادرم به همراه زنش اومدن نزديك و ازمن حال دوست نزديكم (ماكان) رو پرسيدن،گفتن حالش چطوره؟خوبه؟....
درحالي كه در عالم واقعيت داييم و زن داييم هيچ آشناييتي با دوست من ندارن و اون رو اصلا نميشناسن...
من در هفت روز گذشته ٢ بار اين خواب رو ديدم...
فریبا هراتی
: سلام. دایی شما در خوابتان استعاره ای است از ریشه های فرهنگی و اعتقادی سرشار از احساس محبت شما، و خوابتان به شما می گوید که شما باید اصالتتان را حفظ کنید و ارتباط تان را با دوستتان حفظ کنید و مراقب او باشید. تشکر از همراهیتون.
Mona : سلام طبق گفته شما من ۲ خواب دیگه شارژ کردم یعنی چهار خواب شارژ دارم.
من زندگی نا موفقی داشتم و دارم از همسرم جدا میشم و حس می کنم پدرم خیلی در این زمینه ناراحت بود و نارسایی قلبی داشتن من فرزند آخر خانواده هستم و بعضی اوقات حس می کنم اگه زندگی من خوب بود پدرم قصه نمیخورد که مرگش آنقدر زود برسه،،،۲شب پیش یعنی شب پنجشنبه دختر دایی من پدرمو خواب میبینه که رفته خونه اونا و روی یک صندلی نشسته و شلوار راحتی با بلیز مردونه و جلیقه بافت ریز به تن داشته و منم در حالی که گریه میکردم کنارش نشسته بودم بعد دختر داییم به من میگه آنقدر گریه نکن دیگه ببین بابت پیشته بعد بابام بهش میگه اون منو نمیبینه بریم تو اتاق حرف بزنیم و تو اتاق میخواسته بره تو جسم دختر داییم و با من حرف بزنه که دختر داییم بهش میگه اینجوری نمیشه حرفارو به من بگین من بهش میگم بعد به دختر داییم میگه بهش بگو آنقدر خودشو سرزنش نکنه تقصیر اون نیست من حالم خوبه بعد به دختر داایم میگه پاشو برو کمک کن بساط عروسی مهمون زیاده بعد دختر داییم میگه عمه اینا همه هستن بذارین من پیش مونا باشم ولی بعدش میره که کمک کنه میره تو ی مهمونی که همه هستن و لباس عروسی در کار نیست منو میبینه که رو یک صندلی ی گوشه نشستم لباس رنگیم تنمه و پدرم پشتم وایساده در حالی که خنده به لب داره و حالش خوبه ودستش رو شونه منه ولی من همچنان داشتم گریه می کردم بعد دختر داییم گفت من تو جشن و مراسمی که خمش میرفتم و میگشتم مراسم انگار نصفه و نیمه بود بعد گفت بابات بهت گفت عروسیم که نصفه تموم شد نگران نباش دیگه اگر کامل تموم میشد باید ناراحت میشدی بعد دختر داییم میگه نمیدونم شاید به خاطر عروسی که ناراحته بعد بابام دوباره به دختر داییم میگه باشه حالا برو به عمت کمک کن بعد دختر داییم میره اشپزخونه مانانم بهش میگه حالا من این همه غذا درست کردم چی کار کنیم عروسی نصفه تموم شد دختر داییم میگه ظرف ظرف کنیم خیرات کنیم واسه عمو (پدر من) بعد مانانم بهش میگه اره فکر خوبیه کمک کن اینارو ظرف ظرف کنیم بعد دختر داییم میاد به من میگه میخای این لباسی که تنمه سفیدشو بدم تو بپوشی (خودش ماکسی مشکی با پاشنه بلند تنش بوده )منم گفتم باشه بده بعد دختر داییم گفت نه همین لباس رنگی رنگیه که تنته خوبه فقط دیگه گریه نکن
دختر داییم گفت اون مهمونی فقط ی صندلی داشت که من روش نشسته بودم ی عده اونوره جشن می رقصیدن ولی ما خودمون اصلا نمی رقصیدیم بعد آخرش پدرم ی دست میاره رو سر منو دختر داییم و بعد از خواب بیدار میشه ،، ممنون میشم خوابو تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. برای تعبیر این خوابتان شما نیاز به 3 حق خواب داشتید و یک حق خواب باقی دارید. روح پدرتان شاد. به هیچ وجه تقصیر شما نیست که پدرتان بیمار شدند و عمر هم دست خداست و شما نباید خودتان را به خاطر فوت پدرتان سرزنش کنید چون این اتفاقات، به خواست شما رخ نداده و شما تقصیری ندارید که همسر بدی به زندگی تان راه پیدا کرده و ازدواج ناموفقی داشتید. روح پدر شما زنده و از شرایط شما با خبر است. او دلسوز شماست. شما اما به حضور او در کنار خودتان زیاد باور ندارید؛ در حالی که پدرتان فقط حضور فیزیکی خودش را در کنار شما از دست داده است و در کالبد روح در کنار شما زندگی می کند. دوست خوبم برای اینکه پدرتان با شما ارتباط نزدیکی داشته باشد، شما فقط نیاز دارید که حضورش را باور کنید و او را بعنوان روح یک موجود ترسناک حساب نکنید. همه ی ما از دوبخش روح و جسم تشکیل می شویم و بعد از مرگ جسمانی روح اشخاصی که پاک و آمرزیده هستند همیشه زنده و آزاد هستند. با همان عواطف همان خاطرات و همان خصلت های زمان حیاتشان در بدن فیزیکی شان. خطری کسی را در خانواده تان تهدید می کند که به خیر خواهد گذشت و پدرتان پشتیبان و حامی شماست. شاید این مشکل برای عمه ی شما پیش بیاید که پدرتان می خواهد هوای او را داشته باشید و کمکش کنید. شما باید به شکرانه ی سلامتی و دفع شر از خانواده تان به مردم فقیر خیرات و نذری بدهید و بخشی از این خیرات را هم ثوابش را تقدیم روح پدرتان کنید. خطر و بلا از زندگی شما دفع خواهد شد، شما هم مشکلاتتان تمام می شود و رفتاری سرشار از آرامش و شادی خواهید داشت. دعای خیر پدر شما روی سر شما و دختر دایی تان است. دختر دایی تان هم شخصیتی با پرستیژ و متمول از خودش بروز خواهد داد و اگر مجرد است ازدواج خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
Mona : سلام من مونا هستم،من زندگی نا موفقی داشتم و دارم از همسرم جدا میشم و حس می کنم پدرم خیلی در این زمینه ناراحت بود و نارسایی قلبی داشتن من فرزند آخر خانواده هستم و بعضی اوقات حس می کنم اگه زندگی من خوب بود پدرم قصه نمیخورد که مرگش آنقدر زود برسه،،،۲شب پیش یعنی شب پنجشنبه دختر دایی من پدرمو خواب میبینه که رفته خونه اونا و روی یک صندلی نشسته و شلوار راحتی با بلیز مردونه و جلیقه بافت ریز به تن داشته و منم در حالی که گریه میکردم کنارش نشسته بودم بعد دختر داییم به من میگه آنقدر گریه نکن دیگه ببین بابت پیشته بعد بابام بهش میگه اون منو نمیبینه بریم تو اتاق حرف بزنیم و تو اتاق میخواسته بره تو جسم دختر داییم و با من حرف بزنه که دختر داییم بهش میگه اینجوری نمیشه حرفارو به من بگین من بهش میگم بعد به دختر داییم میگه بهش بگو آنقدر خودشو سرزنش نکنه تقصیر اون نیست من حالم خوبه بعد به دختر داایم میگه پاشو برو کمک کن بساط عروسی مهمون زیاده بعد دختر داییم میگه عمه اینا همه هستن بذارین من پیش مونا باشم ولی بعدش میره که کمک کنه میره تو ی مهمونی که همه هستن و لباس عروسی در کار نیست منو میبینه که رو یک صندلی ی گوشه نشستم لباس رنگیم تنمه و پدرم پشتم وایساده در حالی که خنده به لب داره و حالش خوبه ودستش رو شونه منه ولی من همچنان داشتم گریه می کردم بعد دختر داییم گفت من تو جشن و مراسمی که خمش میرفتم و میگشتم مراسم انگار نصفه و نیمه بود بعد گفت بابات بهت گفت عروسیم که نصفه تموم شد نگران نباش دیگه اگر کامل تموم میشد باید ناراحت میشدی بعد دختر داییم میگه نمیدونم شاید به خاطر عروسی که ناراحته بعد بابام دوباره به دختر داییم میگه باشه حالا برو به عمت کمک کن بعد دختر داییم میره اشپزخونه مانانم بهش میگه حالا من این همه غذا درست کردم چی کار کنیم عروسی نصفه تموم شد دختر داییم میگه ظرف ظرف کنیم خیرات کنیم واسه عمو (پدر من) بعد مانانم بهش میگه اره فکر خوبیه کمک کن اینارو ظرف ظرف کنیم بعد دختر داییم میاد به من میگه میخای این لباسی که تنمه سفیدشو بدم تو بپوشی (خودش ماکسی مشکی با پاشنه بلند تنش بوده )منم گفتم باشه بده بعد دختر داییم گفت نه همین لباس رنگی رنگیه که تنته خوبه فقط دیگه گریه نکن
دختر داییم گفت اون مهمونی فقط ی صندلی داشت که من روش نشسته بودم ی عده اونوره جشن می رقصیدن ولی ما خودمون اصلا نمی رقصیدیم بعد آخرش پدرم ی دست میاره رو سر منو دختر داییم و بعد از خواب بیدار میشه ،، ممنون میشم خوابو تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز همانطور که در تمام صفحات تعبیر خواب در کادر صورتی رنگ به شما اطلاع رسانی شده، تعداد 750 کاراکتر معادل یک خواب و این خواب شما معادل 2104 کاراکتر یا 3 حق خواب محسوب می شود. خواب شما از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. تشکر.
Mona : سلام دختر خاله من پدر بزرگمونو خواب دیده (۱۴ روزه که فوت شده پدر بزرگمون ) که اومده در خونشون و وقتی دختر خالم درو باز کرده گفته خسته شدم چه قد درو دیر باز کردی اون در حالی که کت و شلوار طوسی تنش بوده و دیگه عصا دستش نبوده میاد خونه میشینه و میگه سفر خیلی خوش گذشت اومدم ببینمتون دلم براتون تنگ شده بعد از خواب بیدار میشه ،کلا چند نفر خوابشو دیدن که تو همه خوابا کت و شلوار طوسی تنشه تعبیر خاصی داره ؟ ممنون میشم خوابشو تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. روح او زنده است و آمرزیده شده از این جهت شما فقط حضور فیزیکی او را در کنار خودتان از دست داده اید اما تمام هویت و احساسات و خاطرات او در کالبد روحش زنده است و الان بدون بیماری و آزادانه می تواند هر جا که دوست دارد برود و به همه سر بزند. پدر بزرگ شما از نظر احساسی، حس دور ماندن، جدا افتادن یا جدا شدن دارد و نمی تواند (اجازه ندارد) همه ی آنچه که در دنیای باقی مشاهده می کند را برای شما مطرح کند و باید به صورت رازگونه ای احساس و اخباری که از آن مطلع هست را مطرح کند ولی دعای خیر او پشت سر شماست. ( همه ی این اوصاف کت و شلوار طوسی اوست). برای او مرگ نه ترسناک بوده و نه احساس مرده بودن می کند بلکه مثل این است که به سفر رفته و حالا برگشته از حال شما بپرسد. تشکر از همراهیتون.
Mona : سلام خسته نباشید پدربزرگ من ۴ روز پیش فوت کردند من تصویری از پدر بزرگم دربهشت زهرا دارم که برای کفن او نماز می خوانند من همان شب وقتی میخوابم این خواب را پشت سر هم میبینم که در واقع او در حالت کفن بلند شده مینشیند و پا میشود و بعضی اوقات راه می رود با اینکه پدربزرگ من به سختی می توانست راه برود و همیشه با عصا راه می رفت ممنون میشم خواب مرا تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. خواب شما به این تعبیر است که روح پدر بزرگتان زنده است و شما نباید خیال کنید که حالا که او حضور فیزیکی اش را در دنیا و در کنار شما از دست داده، پس او وجود ندارد! چون پدر بزرگ شما هم مثل تمام ارواح پاک دیگری که خداوند آنان را آمرزیده است، بعد از فوت جسمشان به حیات ابدی خودشان در کالبد روح ادامه می دهد. روح او زنده و سالم است و هرگز او را مرده حساب نکنید. تشکر از همراهیتون.
سهیلا : پریشب خواب دیدم ک ی جا جنازه ای بود کفن پوش بود نمیدونم مال کی بود فقط یادمه ک ما اب میرختیم روش انگار داشتیم میشتیمش بعد از اون جنازه با کفنی ک تنش بود بلند کردیم جنازه سبک بود و اونو از ی چوب لباسی اویزون کردیم من اصلا اون مرده ندیدم چوح بت کفن کامل پوشیده شده بود
فریبا هراتی
: سلام. موقعیت یا جنبه ای در زندگی مردم عوض خواهد شد. مرگ یا پایان شرایط خاصی فرا رسیده و شما گذشته را در گذشته رها خواهید کرد. چیز مهمی را در زندگی تان کنار می گذارید. شما نگرش جدیدی نسبت به زندگی پیدا می کنید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام . همسر من پدربزرگ بسیار مسن و فوق العاده مومنی دارند که در قید حیاتند من خواب دیدم ایشون فوت کردن بچه ها ایشون و داخل تابوتی حمل میکردن و در کفنی پیچیده شده بودند ناراحت شدم گفتم پس دفعه قبل اخرین باری بود که ایشون و دیدیم بعد دیدم انگار دستشون از کفن بیرونه همه کمی فاصله گرفته بودن و من کنار یکی از دختراشون بودم که دیدیم دستاشون تکون میخوره و دارن از کفن میان بیرون همه کمی ترسیدن اما ایشون اومدن بیرون و گفتن که زنده هستن دخترشون هم خداحافظی کرد و رفت و موندیم فقط من و همسرم و پسرم و ایشون پیش ما موندن انگار دیگه قرار بود با ما زندگی کنن. ( شاید ربطی نداشته باشه ولی همزمان پسرم هم خواب دیده بودن یه ستاره خوابیده) ممنون
فریبا هراتی
: سلام. ایشان به احتمال قوی فوت خواهند کرد و همه خیال خواهند کرد که او با مرگ جسمانی اش در واقعیت، مرده و از همه جدا شده است. اما اینطور نیست. او فقط حضور فیزیکی اش را در دنیا از دست خواهد داد. برای ارواح پاکی که بخشوده و آمرزیده هستند، مرگ فقط به معنی ادامه ی حیات در کالبد روح است. تمام عواطف و احساسات و خاطرات یک شخص در کالبد روح او همیشه زنده هستند و در کنار خانواده هایشان در رفت و آمدند. اما شما و همسر و پسرتان به حضور او در کنار خودتان ایمان خواهید داشت و باور دارید که روح او زنده است و همیشه پیش ما می ماند و با شما زندگی می کند. مرگ برای انسان مومن نه ترسی دارد و نه اندوهی. درست مثل این است که کسی موهایش را کوتاه کند و نسبت به موی سرش دیگر هیچ حسی نداشته باشد، اما همچنان خودش را کامل می داند. تشکر از همراهیتون.
yasamin : سلام،خاب دیدم تو یه سالنی دعوت هستیم و پسرداییم رو یه کاناپه خابیده ومن هر چی نگاش میکردم چشماش بسته بود یکدفعه دیدم بلند شد نشست و با حالت خاصی زل زد ب منو چشم ازم برنمیداشت،من بلند شدم رفتم تو یه اتاق و یه مردی ک نمیشناختم اومد تو اتاق و بهم سلام کرد بعد مراسم تموم شد و من اومدم از در برم بیرون ک اون آقا ک بهم سلام کرد دستمو گرفت من ترسیدمو دویدم پایین و نشستم تو ماشین پسر داییم اونم منو برد خونشون و من اومدم از ماشین پیاده شم چنتا بچه گربه دم در ماشین بودن من با ترس پیاده شدم دوست صمیمیم هم ب ما ملحق شد و باهم رفتیم تو خونشون و پسرداییم جدی و مصمم راه میرفت و منم پشت سرش برگشت نگاهم کرد چشماش رنگ سبز عجیب و براقی بود و نگاهش نافذ و مسخ شده، رفت سر یه صندوقچه و از توش 3تا کیسه درآورد ک مثل کیسه برنج بود ولی میدونستیم اینا کفنه.پاک شه لطفا
فریبا هراتی
: سلام. پسر دایی شما نیاز به استراحت دارد و می خواهد که از افکار منفی دور باشد. شما می خواهید بدانید که او جه احساسی دارد و نسبت به شما چه فکر می کند و او هم تمایل دارد که به شدت شما را زیر ذره بین بگذارد و روی شما کنجکاو است. شما خواستگاران زیادی دارید و مورد توجه دیگران قرار می گیرید ولی می خواهید که به پسر دایی تان نزدیک باشید. از او تبعیت می کنید و او شخصیتی بسیار حسود و مادیگرا و پولدوست دارد. شما نوعی بی گناهی و خامی در رفتارتان دارید و اگر بخواهید با پسر دایی تان زندگی کنید او اجازه نمی دهد که شما راحت هر جایی بروید و یا با هر کسی در ارتباط باشید. او متمول است ولی اگر با او ازدواج کنید همیشه و همه جا باید از کسانی که او نسبت به آنها حساس است فاصله بگیرید. با هیچ کسی حرف نزنید و به هیچ کسی هم نگاه نکنید! تشکر از همراهیتون.