کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب کلاغ

اگر کسی خواب ببیند که کلاغی در کنار او نشسته، آدم بدکرداری همنشین او خواهد شد. شکار کردن کلاغ یا خوردن گوشت آن در خواب، تعبیرش این است که با ریا و حیله مال و ثروت کسی را از چنگ او خارج خواهد کرد. شنیدن صدای قار قار کلاغ، خبر از غربت و تنهایی و غم و اندوه است. اگر صدای کلاغ را بشنوید و خودش را نبینید، نشان آن است که کسی پشت سر شما بد می گوید.

اگر در خواب صدای کلاغ های بسیاری را بشنوید ولی آن ها را نبینید، به غربت و تنهایی دچار می گردید. اگر در خواب ببینید کلاغی بر شاخه درخت یا بام خانه شما نشسته، در صورتی که احساس کنید آن درخت و آن خانه به شما تعلق دارد، خبری ناراحت کننده به شما می رسد. اگر در خواب ببینید کلاغی را کشتید، دشمن یاوه گویی را از خود می رانید. اگر ببینید کلاغی را در قفس نگه داشته اید، جلوی دهان بد گویی را گرفته اید.

محمد ابن سیرین می گوید: دیدن کلاغ، دلیل بر مردی فاسق است. اگر ببیند که کلاغی داشت، دلیل که او را با چنین مردی صحبت کند.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که کلاغی شکار کرد، دلیل که به حیله مال مردم بستاند. اگر کلاغ را دید که از شاخ آواز داد و بانگ کرد، دلیل که زحمت او از سفر خواهد بود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

97 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Zahra

Zahra : سلام خانمی خواب دیدم سوار یه تریلی در جاده ام و کلاغ سیاهی رو دارم نوازش میکنم‌ گویا مریض بود من خوبش کردم همینطور که داشتم نازش میکردم تو بغلم گفتم خوبی اونم گفت ممنونم زری جون خوبم.اول جا خوردم که حرف زد اما خودمو جمو جور کردم و خوشحال شدم وبا بغض گفتم هرجایی از این دنیا رفتی برای منم دعا کن.و چنان براق و تمیز بود با صدای زنانه باشخصیتی بامن حرف زد.تعبیرش چیه ..ممنونم

پاسخ
لینک۱۹ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۳۹:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما مسئولیت های سنگینی را در زندگی تان تحمل کرده و به دوش می کشید و روحیه تان خراب شده است. در حالی که قلبی پاک دارید ولی احساس افسردگی و ناراحتی می کنید ولی به خاطر شخصیت قوی ای که دارید قادر خواهید بود بیماریها و نگرانی ها و اضطرابات را از وجودتان دور کنید. شما می توانید به اهداف و آرمانهایتان برسید و موفقیت تان را مدیون سعی و تلاش خودتان می دانید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۱:۵۲
Neliiiin

Neliiiin : خانم هراتی من متوجه منظورتون نشدم این خواب برای من بد هست . میشه خواب من مخفی بشه. ممنون میشم.

پاسخ
لینک۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۱۸:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خیر خواب برای شما بد نیست. شما به کار کسی که برایتان درد سر نتراشد دخالت نمی کنید حتی اگر در زندگی شخصی اش آدم خوبی نباشد.

پاسخ
لینک۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۳۰:۲۲
Neliiiin

Neliiiin : سلام خانم هراتی عزیز.وقتتون بخیر‌

پاسخ
لینک۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۹:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما معتقدید که هر کسی در خلوت خودش هر کار بکند حتی اگر منفی باشد، به خودش مربوط است و نباید به او کاری داشت. مشکل زمانی پیدا می شود که آدمها بخواهند عادات و اخلاقیات منفی خودشان را نرمال و عادی جلوه دهند و آن را به صورت یک عرف اجتماعی تبدیل کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۴۸:۵۸
Faeze

Faeze : سلام خواب دیدم با مادر بزرگم جایی مثله مترو بودیم که یکی از دوستامو دیدم اومدیم همو بغل کنیم که یهو یه کلاغ پرواز کرد بالا سرمون و من ترسید مادر بزرگمو صدا میکردم بعد اون کلاغ اومد نشست رو شونه سمت راستم تعبیرش چی میشه؟؟

پاسخ
لینک۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۱:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که در زندگی تان به سرعت پیشرفت کنید و رفتاری خردمندانه داشته باشید و خیلی سریع به اهدافتان برسید. شما به خاطر بعضی از مسائل افکار منفی به ذهنتان می رسد و جنبه های تاریک تر شخصیت خودتان را بروز می دهید. از این که سبکسرانه و بی فکر باشید ناراحت می شوید و دلتان می خواهد که عاقلانه رفتار کنید. کلاغ در خواب شما می تواند به اخلاقیات بد یا به عادات آزار دهنده ی شما اشاره داشته باشد و اینکه شما می خواهید از این اخلاقیات دوری کنید. شیطان شما را وسوسه می کند که عقلتان را به او بسپارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۴۷:۰۴
Ghoncheh

Ghoncheh : سلام
من خواب دیدم می خواستم جای برم و‌می خواستم سوار تاکسی بشم روی میله های کنار تاکسی که جانور که توی خواب به نظرم کلاغ می اومد و نشسته بود روی میله و من از پشت سر اون رو‌ می دیدم که پرهای سفید و خیلی زیاد و پرپشت و بلندی داشت به نظرم تو خواب کلاغ بود ولی به نظرم یک ادم می اومد هر چی بود حس خوبی ازش تو خواب نداشتم و حس ترس و چندش بودن داشتم

پاسخ
لینک۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۶:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما ممکن است برای انجام کاری، از کسی کمک بخواهید که شما را راهنمایی کند ولی هدف او فقط گمراهی شماست. شما باید بینشتان را قوی کنید و به هر کسی تکیه و اعتماد نکنید. آدمی بد و اخلاقی منفی در کمین شماست و شما را با ثروت و مال و منال خود می خواهد بفریبد. از او دوری کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۴۸:۱۹
Asi

Asi : سلام وقت بخیر. «خواب دیدم بالای کوه خونه داریم. مثل اینکه توی حیاط خونه قبلا یه سری موجود شایدم آدم، کار بد کرده و اونجا دفن شده بودن. رو محل دفن هر کدوم یه سنگ خیلی بزرگ بود. حیاط هم پر از این سنگ ها. از پنجره پسرداییم رو دیدم که داشت یکی یکی سنگ ها رو برمیداشت و مرده ها بلند میشدن و میکشتشون. ما هم رفتیم برای کشتن این موجودات خطرناک. دونه دونه زخمی میشدیم و میبردنمون پای کوه. خواهرم هم داشت میجنگید تو ذهنم بهش میگفتم حلالیت بگیر از پسردایی، دلش رو شکستی و با یکی دیگه ازدواج کردی هشت ساله بچه دار نمیشی [تو واقعیت خواهرم و پسرداییم ازدواج موفقی دارن]. همه زخمی شدن و رفتن. تو خواب نامزد داشتم اونم منو تنها گذاشت و رفت پایین کوه. تنهایی هر چی باقی مونده بود رو کشتم. با یه چوب بزرگ میزدم تو صورتشون، انگار صورتشون از شیشه بود خورد میشد و از بین میرفتن. همشون مردن، منم زخمی شدم، سوار ماشین با سرازیری رفتم پای کوه. زنگ زده بودم هلیکوپتر بیاد برم دکتر برای بستن زخمم. پای کوه به اونی که نامزدم بود گفتم به مامانم میگم پشتم رو خالی کردی :)) تنهایی از پسشون براومدم دیگه تو زندگیم احتیاجی به تو ندارم.
صحنه عوض شد، تو اتاق خودم، پسرداییم و من تنها بودیم [سالها پیش به هم علاقه داشتیم ولی غرورمون مانع شد الان ایشون ازدواج کردن و کلا از ایران رفتن]. تو خوابم نسبت به هم تمایل داشتیم. دور و ورمون شلوغ شد داییم هم بودن [ایشون فوت کردن]، قرار بود یه اتفاقی بیفته از سمت دریا. نمیدونستم چجوری به دیگران بگم که خبردار بشن، تصمیم گرفتم به پرنده ها بگم برن لب دریا جلوی اتفاق رو بگیرن و همه متوجه بشن. دریا از سمت بالکن دیده میشه ولی تو خوابم پنجره اتاق خواهرم رو باز کردم دریا اون سمت بود. یه درخت بزرگ نزدیک دریا بود کلی کلاغ جمع شدن رو درخت. رو سقف خونه ما هم بودن».
ببخشید انقدر طولانی شد خواب نیست سریاله :)) سعی کردم خلاصه کنم. بی نهایت ممنونم از شما.

پاسخ
لینک۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۵:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به اوج موفقیت در زندگی تان خواهید رسید و سعی می کنید که انرژی های منفی و اشتباهات و عادات بد گذشته تان را کنار بگذارید و هرگز اجازه ندهید که این اشتباهات دوباره در زندگی تان تکرار شوند. شما با چالش بزرگی در زندگی تان روبرو هستید و آنهم تزکیه ی نفس خودتان است. خواهرتان شاید نسبت به انجام کاری که تعهد کرده بوده برای پسر دایی تان انجام دهد، کوتاهی کرده و الان در کار خودش هم تاخیر یا گره ای بوجود آمده است و او هم باید سعی کند که نفس خودش را تزکیه کند. شما با بدیها در زندگی تان مقابله می کنید و سعی می کنید که ضمن اینکه اهداف خودتان را دنبال می کنید ولی برای دیگران زیاد تر از حد از خودتان مایه می گذارید و سعی می کنید که همه را راضی نگه دارید. شما خودتان هم می دانید که این خیلی خردمندانه نیست که هوای همه را داشته باشید به جز خودتان را و به خودتان کمتر از همه برسید. شما به خاطرات گذشته و تمایلاتی که سرکوبشان کرده اید فکر می کنید. روح دایی تان شاد. جریان احساسی در پیش رو دارید که مربوط به خواهرتان است. خبرهای بدی در راه است که فکر شما را هم مشغول کرده. لطفا برای دفع شر بگویید برای خواهرتان و خانواده تان به اندازه ی وسعتان چند مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. سریال بودن خوابتان یک طرف، تعبیر آن در ساعت 1.30 شب یک طرف دیگر!! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۲۳:۲۰
مسعود

مسعود : سلام
بنده خواب دیدم کلاغی سیاه از پنجره های منازل وارد میشه و بعد چند ثانیه شیون و جیغ اهل منزل بلند میشه و تو خواب بهم تلقین میشد که هرباری این کلاغ وارد میشه جان یک نفر را میگیره و بی برو برگرد کسی نمیتونه از دستش نجات پیدا کنه. و تصویر ان کلاغ و خانه ها دورتر و دورتر میشد تا جایی که نمای دور شهر را میدیدم و صدای جیغ و شیون زن ها و مردها را میشنیدم . همینطور که دل نگران بودم که قضیه چیه به انی از پنجره ای که اتاق من بود امد کنار سر من نشست و من با مشت زدم روی تخت کنار پای کلاغ و از خواب پریدم . وقتی دیدم چیزیم نیست با اینکه بیدار بودم به این فکر میکردم چرا نتونست جون منو بگیره و جالب بود برام تا چند ثانیه مخیط اطرافم را نمیشناختم و یا شب هست یا صبح را هم تشخیص نمیدادم
میشه تعبیرش را بفرمایید!!

پاسخ
لینک۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۶:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کلاغ در خواب شما به جنبه های تاریک شخصیت شما و عادت های آزار دهنده ی شما اشاره می کند که می تواند باعث افسردگی و ناراحتی و دلمردگی ( یا مرگ) شود. این مرگ ممکن است نمادی از پایان دادن به یک موقعیت، عادت یا رابطه در زندگی بیداری تان باشد. بعضی از افکار منفی، به ذهن شما خطور می کند که کسی اصلا فکرش را هم نمی کند که شما اینگونه فکر کنید یا نسبت به موضوعی بدبین شوید و عکس العمل شما در قبال این افکار باعث ایجاد تنش و ناراحتی افراد خانواده تان می شود. خیلی از مردم هستند که مثل شما اینگونه فکر می کنند و هر روز تعداد زیادی از مردم تحت تاثیر افکار منفی دیگران، زندگی هایشان خراب می شود و از درون احساس مرگ می کنند کما اینکه ممکن است بدبین بودن زیاده از حد یا قضاوت های نابجا و اشتباه باعث به وجود آمدن حتی کشمکش های خانوادگی و مرگ واقعی افراد هم بشود. ضمیر ناخودآگاه شما دارد به شما اخطار می دهد که شما تا چه اندازه می توانید افکار مخربی داشته باشید. شما سعی می کنید که عادت های بدتان را ترک کنید و از ایجاد تنش ها خودداری کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۶:۴۱
ملیکا

ملیکا : سلام. ممنون لطفا نشان داده نشود.

پاسخ
لینک۲۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۸:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما فکر می کنید که درک بالایی دارید و می خواهید که از استادتان حمایت کنید و مشکل او را به گونه ای حل کنید. ( یا از کسی که درک بالایی دارد و شخصیت محترمی دارد حمایت کنید). اما در واقعیت، تجربه ی شما برای حل مشکلات دیگران بالا نیست و شما باید سعی کنید که حواستان را جمع کنید. نصیحتی که شما به این شخص می کنید، یا تلاش شما برای حمایت از او، نتیجه ی برعکس می دهد و زندگی او را خراب خواهد کرد و یا اثر منفی روی زندگی او خواهد گذاشت. خصوصا اگر مشکلات و مسائل زندگی کسی را با دیگران به اشتراک بگذارید!! شما باید عقلانیت را در وجودتان قویتر کنید و کاری نکنید که پدرتان از شنیدن آن احساس شرمندگی کند و فکر کند که آبرویش را برده اید. پدر شما می خواهد که آرامش و انرژی بیشتری به زندگی تان وارد شود و شما از خطرات مصون بمانید. اما غیبت کردن شما، یا عادات بد دیگری که دارید، برای شما مسئولیت آفرینی می کند و بار گناه روی کمرتان سنگینی می کند!! این خواب هشداری به شماست که غیبت نکنید و در کاری که به شما مربوط نیست دخالت نکنید تا خدای نکرده به گناه آلوده نشوید. خدای مهربان شما را خواهد بخشید و این برای شما تجربه می شود که کاملا مراقب باشید. هر انسانی اگر بی خیال باشد و عمیقا مراقب حرفها و کارهایش نباشد، می تواند گناه کند و برای خودش و دیگران دردسر بیافریند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۵۴:۵۹
Minoo1370

Minoo1370 : خانم هراتی عزیز پرداخت شد

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۰۶:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما نیاز دارید که در مورد کاری به سرعت تصمیم بگیرید و گرنه فرصتتان را از دست می دهید. باید یاد بگیرید که در مورد کاری که مد نظرتان است، چطور دوام بیاورید و پیشرفت کنید. سعی می کنید که خردمندانه فکر کنید و هر بار که ضربه ای در کارتان به شما وارد می شود، شما از تجربیاتتان استفاده می کنید و نهایتا به اندازه ای قوی می شوید که بتوانید به موفقیت برسید. شما در تعهد دادن به کسی به نوعی احساس ناتوانی یا بلاتکلیفی می کنید. شما باید سعی کنید که یاد بگیرید چطور با دیگران همکاری کنید و همه چیز را خودتان تقبل نکنید. شما نباید سعی کنید که دوستانتان را به زمین بزنید یا موقعیت کسی را از او سلب کنید. شیطان می خواهد با تمام قوا به شما حمله کند و روحتان را تسخیر کند. اگر شما بخواهید بد باشید - خدای نکرده- خیلی می توانید بد باشید ولی نمی خواهید به خاطر رسیدن به مقام بالاتر به کسی بدی کنید. شما شخصیتی مهربان دارید و شور و شوق رسیدن به خوشحالی و شادی هم در شما بالاست ولی نمی خواهید که به خاطر خوش بودن خودتان مرتکب گناه شوید. در بخشی از زندگی تان شما از اینکه نشان دهید که از همه بهترید احساس خوشایندی به شما دست می دهد ولی به یاد می آورید که خورد کردن دیگران یا لطمه وارد کردن به زندگی دیگران کار صحیحی نیست. ( آدم عاقل و با شخصیت به اعتماد به نفس درونی خودش دلخوش است و نه به تعریف و تمجید الکی دیگران؛ آنهم به قیمت خراب کردن زندگی دیگران). شما اجازه نمی دهید که وسوسه ی شیطان در ارتباط شما با دیگران موثر واقع شود. سعی می کنید که به نفس خودتان غلبه کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۲۰:۱۲
Minoo1370

Minoo1370 : سلام خسته نباشین،من خواب دیدم انگار تو یه اپارتمانم مثلا طبقه دویا سه بعد انگار قسمت هال اون خونه یه زمین بازیه ک وسطش یه توره و یه پسری روبرو هستش یعنی اون پسر اون طرف زمینه و من اینطرف زمین هستم بعد انگار بجای راکد بدمینتون باید با کف دست یا مشت اون توپ رو اون طرف زمین بفرستیم توپشم ی توپ گرد کوچیکترازکف دست بود و سنگین ،خلاصه یه اقاییم اونم طرف زمین پیش اون‌پسر بود که گاهی احساس میکردم بابامه گاهیم احساس میکردم غزیبست ک سعی داشت بازی رو ب من یاد بده مثلا هربار پسر توپ رو پرتاب میکرد میگفتم بابا توپ سنگینه من نمیتونم بازی کنم یکبارم توپ خورد ب دماغم بدجور درد گرفت اما اون مرد میگفت تومیتونی باز امتحان کن تااینکه توپ بعدی ک پرتاب شد با ساعد دستم جلوشو گرفتمو از روی تور افتاد زمین حریف و انگار یاد گرفتم بعد چند تماشاچی کنار زمین بودن از نگاهشون زودتر از همه فهمیدم چیزی داره وارد میشه داخل هال،سریع برگشتم دیدم یه پرنده بزرگ سیاهه ک‌ درواقع تشکیل شده از کلییی کلاغ سیاه،ترسیدم و رفتم تو اسانسور و ب تنهایی سریع اومدم پایین تو حیاط بعد ببخشید نمیدونم چرا تو حیاط احساس میکردم یه سوتین صورتی و یه شورت شاید قرمز پامه و خودمم خوشکل شده بودم و صورت و اندامم انگار خیلی سفیدتر بود و ارایش قشنگیم داشتم وانگار دوس داشتم دلبری کنم یه لحظه ب بیرون سرک‌ کشیدم بعد گفتم بااین لباسا خوب نیس از زن های توی حیاط ساختمون یه چادر سفید گرفتم کاهی حس میکردم اون زنی ک چادر داد شاید مادرشوهرم بود ،گاهیم میگفتم شاید همسایست،بعد چادرو گرفتم دستم امانزدمش تا اومدم دوباره برم تو اسانسور از تو حیاط یه کلاغ محکم چسپید ب مچ دستم و منم انقد دستمو تکوندم. تا افتاد بعد خواستم با اسانسور دوباره برم بالا حس میکردم شاید الان خطر رفع شده باشه

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۸:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواب شما از 10 خط بیشتر است و یک حق خواب بیشتر نداشتید. لطفا مجددا یک حق خواب خریداری کنید تا خوابتان تعبیر شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۲:۱۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.