تعبیر خواب کلاغ
اگر کسی خواب ببیند که کلاغی در کنار او نشسته، آدم بدکرداری همنشین او خواهد شد. شکار کردن کلاغ یا خوردن گوشت آن در خواب، تعبیرش این است که با ریا و حیله مال و ثروت کسی را از چنگ او خارج خواهد کرد. شنیدن صدای قار قار کلاغ، خبر از غربت و تنهایی و غم و اندوه است. اگر صدای کلاغ را بشنوید و خودش را نبینید، نشان آن است که کسی پشت سر شما بد می گوید.
اگر در خواب صدای کلاغ های بسیاری را بشنوید ولی آن ها را نبینید، به غربت و تنهایی دچار می گردید. اگر در خواب ببینید کلاغی بر شاخه درخت یا بام خانه شما نشسته، در صورتی که احساس کنید آن درخت و آن خانه به شما تعلق دارد، خبری ناراحت کننده به شما می رسد. اگر در خواب ببینید کلاغی را کشتید، دشمن یاوه گویی را از خود می رانید. اگر ببینید کلاغی را در قفس نگه داشته اید، جلوی دهان بد گویی را گرفته اید.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن کلاغ، دلیل بر مردی فاسق است. اگر ببیند که کلاغی داشت، دلیل که او را با چنین مردی صحبت کند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که کلاغی شکار کرد، دلیل که به حیله مال مردم بستاند. اگر کلاغ را دید که از شاخ آواز داد و بانگ کرد، دلیل که زحمت او از سفر خواهد بود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
sami mt : ممنون از تعبیر خوابم ، و سپاسگزارم که حوصله بخرج دادید
فریبا هراتی
: استدعا می کنم. اینبار استثنائا برای اینکه خوابتان پیچیده بود به همه ی بخشهای آن پاسخ دادم. بنابه افکاری که از گذشته در ذهن شما وجود داشته، به شما اتهامات ناعادلانه ای خواهند زد و تحت فشار و استرس زیاد قرار خواهید گرفت. در یک موقعیتی از شما سو استفاده می شود و اعتبار و وجهه ی خوب شما را از بین خواهند برد. شما هرگز نباید به حرف دلتان گوش کنید و زندگی زن مسعود را خراب کنید تا خودتان ازدواج کنید. تشکر از همراهیتون.
sami mt :
سلام خانم هراتی عزیز ، لطفا خوابم نمایش داده نشه ، من به راهنمایی شما واقعا نیاز دارم و بابت طولانی شدن خوابم یا گفته هایم واقعا عذر میخوام
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم وقتی خوابتان اینقدر طولانی است، لطفا همیشه محبت کنید خوابتان را در دوبخش جداگانه ولی همزمان ارسال کنید چون وقتی خواب اینقدر بلند است من نمی توانم همزمان که پاسخ شما را در باکس تعبیر می نویسم، همه ی خوابتان را یکجا مشاهده کنم. در ابتدای خواب، آسمان سیاه به ناراحتی ها و مشکلات به وجود آمده در زندگی تان تعبیر می شود که به خاطر آن ذهن همه را ناراحت کرده و تکان های شدیدی که ثبات و بنیان زندگی همه ی شما را تهدید می کند. اکبر نیاز به همفکری شما دارد تا خیالش راحت شود و قرار است که از شما کمک یا راهنمایی بگیرد و به خاطر فرهنگ خانوادگی تان احساس می کند که می تواند روی نظرات و تصمیمات شما حساب کند. در دنباله ی خوابتان شما به نگرانی های زیاد و جنبه های منفی و کثیف و خشمی که در رابطه با این شرایط در وجودتان هست، فکر می کنید و تمایل دارید که همه ی این احساسات منفی را رها کنید برود. شما از این همه بدبیاری ناراحت هستید و اجازه نمی دهید که این ناراحتی ها دامن شما را هم گرفته و به شما احساس گناه و بی ارزشی ببخشد. مسعود از جهتی الان هم شما را دوست دارد و اگر می توانست یا به او اجازه می دادید دوست داشت که همسر شما باشد. رضا از احساس مسعود به شما با خبر است. متاسفانه شما هیچ چیزی راجع به خواب خواهرتان نگفته اید که من بتوانم در تعبیر نظرات او را هم مورد استناد قرار دهم. الان شما تمایلی به ازدواج با مسعود ندارید. اینکه حمید بخواهد با شما ازدواج کند یا خیر هم صرفا به تصمیمات شما به تنهایی ربطی ندارد بلکه منوط به این است که حمید در نهایت چه کار بخواهد بکند. زندگی زناشویی اینطور نیست که ارثی از کسی به کسی برسد!! عشق و تعهد بین اشخاص است که زندگی آنان را می سازد و نه اینکه صرفا یک نفر موظف باشد زندگی زناشویی برادرش را به میراث بگیرد. اگر خیلی دوست دارند حامی زن علی باشند، می توانند خرج و مخارج او را بدهند تا زمانی که او شوهر کند. الان که حمید از شما خواستگاری رسمی نکرده. معضل شما چیست؟ شما هیچ مشکلی ندارید. اگر از شما خواستگاری کرد، و شما هم او را دوست داشتید، به او پاسخ مثبت بدهید. اما اگر تصمیم گرفت برود همسر علی را بعنوان زن خودش عقد کند، باز شما نمی توانید به او بگویید که اینکار را نکند. صبور باشید و حرفی نزنید تا ببینید که آخرسر این برادرها چه تصمیمی قرار است بگیرند. خواب شما 5 حق خواب و معادل 3724 کاراکتر بود. تشکر از همراهیتون.
عباسمهرانی : سلام خانوم هراتی. این خابو دوست من دیده. برای من فرستاد تا من برای شما ارسال کنم. ممنونم از شما
سلام..من خواب دیدم تو ناهارخوران( منطقه تفریحی درشهرمان گرگان) بودم دستم یک پلاستیک که توش دوتا نان بود که دونفرم کنار من بود که یکیش آشنا بود و دیگری غریبه . همین که داشتم با اونی که آشنا بود صحبت میکردم ناگهان یه کلاغی با سینه سفید به پلاستیکی نانی که دستم بود حمله کرد وپلاستیک نان هی نوک میزد ولی پلاستیک پاره نمیشد .من چند لحظه ای مقاومت کردم ولی دیدم دست بر نمیداره پلاستیک نان به اون طرف پرتاب کردم و رفت سر وقت پلاستیک .ولی هر چی نوک میزد که نان از توی پلاستیک در بیاره بخوره نمیتونست .بعد بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. شما حس می کنید که زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که باید برای زندگی تان بگیرید؛ دارید له می شوید و نیاز به راهنمایی و حمایت روحی دیگران دارید. شما می خواهید سرمایه و ثروتتانرا برای خودتان محفوظ نگه دارید ولی خطری سرمایه و ثروت شما را تهدید می کند و شما برای دفع شر باید صدقه بدهید تا خطر و بلا از سر اموال شما دفع شود و ثروتتان را از چنگتان در نیاورند. اگر صدقه بدهید و به یکی دو نفر کمک مالی معقولی کنید، دزد مال و ثروتتان را از چنگتان بیرون نخواهد آورد. تشکر از همراهیتون.
فاطمه م : سلام خسته نباشید
خانم هراتی حدود سه ماه پیش داماد دومیمون فوت کردن
و خواهر و داماد بزرگیمون پریروز عصر از یک شهر دیگه اسباب کشی کردن اومدن نزدیک خونه خواهرم
شب قبل از اسباب کشی مامانم خواب دیده بود یه کلاغ بالای ماشین داماد بزرگیمون می چرخه و داماد یه سنگ به سمتش پرتاب کرده و کلاغ افتاده مرده
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. خواب شما دو تعبیر می تواند داشته باشد. اول اینکه داماد بزرگ شما عادت بدی را دارد که سعی می کند آن عادت بد و جنبه ی منفی را از خودش دور کند و عادتش را ترک کند. تعبیر دوم این است که داماد شما با دادن صدقه به مردم فقیر و محروم، بلاها و سختی ها را از سر خودش و دخترتان دفع می کند. تشکر از همراهیتون.
Hani : سلام پدرم فوت شده دیشب خوابشو دیدم که یه جایی دراز کشیده بود و یه کلاغ بالا سرش بود و چشماشو در اورده بودو داشت میخورد منم اون کلاغو دنبال کردم بعد اینکه چشمارو کامل خورد رفت بعد من پدرمو بغل کردمو باهاش احوالپرسی کردم و صورتش رو بوسیدم و همون موقع از خواب پریدم تعبیرش رو بی زحمت بگید
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. پدر شما در زندگی دنیایی اش مرتکب گناه و اشتباهی شده بوده و بینش کافی نسبت به مسئله ای نداشته یا قضاوت اشتباهی کرده است و یا چشم خودش را روی واقعیت ها بسته است و حالا این گناه او وبال گردن اوست و شما باید برای آرامش او دعا کنید و برایش صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
Leila : سلام و خسته نباشید
چند شب پیش خواب دیدم وقتی رفتم آشپزخونه چون پنجره آشپزخونه باز بوده تعداد زیاد کلاغ و یه ببر که ماده بود اومدن تو آشپزخونه اما چون در آشپزخونه بسته بود نتونستن بیان داخل هال و پذیرایی که من با دیدن اونا در و بستم و رفتم حیاط برادرم وصدا کردم تا بیاد بندازه بیرون و دیدم ببر پشت سرم هست اما از دستش فرار کردم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از اینکه دیگران از شرایط مالی تان و از زندگی خصوصی تان با خبر شوند و جاسوسی شما را بکنند متنفرید و به شدت عصبانی می شوید. سعی می کنید که از دخالتهای دیگران و نیز از خشم خودتان جلوگیری کنید و از کوره در نروید و رفتار بدی از خودتان نشان ندهید. شما به برادرتان خواهید گفت که اجازه ندهد که کسی از رازهای خانوادگی تان با خبر شود ولی خودتان را کنترل می کنید تا خشم به شما چیره نشود. تشکر از همراهیتون.
Mahsano : سلام خسته نباشید دیشب خواب دیدم تو حیاط خونه پدربزرگم کتار دستشویی تو حیاطشون تو تاریکی ی پرنده ای بود مثل کلاغ ک ی چیزایی رو دزدیده بود و برا خودش جمع کرده بود یکیش ی زن بود لباس داشت ولی مثل جنین جمع شده تو رحم بود حتی اون کیسه ک تو رحم هست دورش بود کاملا جنینی بود اما سنش کم نبود ی زن دیگه هم همونجوری جنینی بود اما اون انگار ی لایه از خاک دورش بود مث ی پارچه یا پوشش خیلی نازک ک زنه دیده میشد از زیرش
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در حالی که سعی می کنید که با خردمندی رفتار کنید و به سنت ها و فرهنگ پدر بزرگتان هم پایبند باشید، اما یک سری عادات و رفتارهای اشتباهی در وجودتان هست که باعث ناراحتی خودتان و دیگران می شود. شما گاهی می خواهید در امنیت کامل باشید و افکارتان را از دیگران مخفی می کنید. شما می دانید که اگر امنیت تان از بین برود، و نتوانید افکارتان را از کسی مخفی کنید، با مشکل مواجه می شوید. شما می خواهید زندگی تان را توسعه بدهید ولی احساس آسیب پذیری می کنید. تشکر از همراهیتون.
ali : با سلام و عرض ادب بر استاد گرامی
دیشب خواب عجیبی دیدم، لازم است در ابتدا وقایع واقعی روزمره را به شما بگویم و بعد خواب را تعریف کنم. من سال پیش از همسرم جدا شدم و در چند خواب نیز شما قبلاً مرا راهنمایی کردید. و دران موقع بابت مهر بسیاری از اموال مرا گرفت و به صفر ساند. نکته دوم 9 ماه است در یک شرکت مشغول به فعالیت هستم که بهشدت مشکل فکری و درگیری دارم و دو روز پیش مدر عامل به من گفت سال بعد خواهان تمدید قرارداد نیست، البته من از سوی شرکت قبلتر دعوت به همکاری برای سال جدید شدم. موقع که مدیرعامل گفت که نمیخواهدilهمکاری کند من خیلی خونسرد گفتم موافقم. نکته سه مادر بزرگ من سی روز پیش فوتشده است و منزلش بقه پایین منزل پدر و مادر من است و من در انجا زندگی میکنم.!
اما خواب! پریشب خواب دیدم در خانه پدری هستم کلاغی طبقه پایین (خانه مادربزرگ) سر و صدا میکند و من میروم گویا وامانده شده و مسیر خروج نمیداند، تا مرا میبیند به شانه من می اید و روی شانهام مینشیند من ارام از پلهها بالا میروم و تا درب را باز میکنم با شادمانی پر می کشاید و بر میگردد من را میبیند و مجدد راه خود را ادامه میدهد. در همین بین خواهرم صدام میزند و میگوید خانم *ش* همسر سابقم درخواست کرده دو کتانی را براش برگردانم (هیج وسیلهای از او در واقعیت پیش من نیست اما نمی دانم چرا در خواب کتانی پیش من بود) من گفتم اون همه چیز را گرفته دلش این را می خواد براش بفرستید .... بعدش چیزی یادم نیست. ممنون میشم راهنمایی کنید
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. روح مادر بزرگتان شاد. مسئله ای فکر شما را ناراحت می کند و آن این است که خانم سابق شما هوای شما به سرش زده و می خواهد سبک زندگی ساده و فعالی را که کنار شما داشته است را دوباره بدست بیاورد و دلتنگ شماست. احتمالا او به شما می گفته که شما چیز زیادی ندارید و زندگی او کنار شما ساده است و همین زندگی ساده الان آرزوی اوست. نگرانی های شما فکرتان را رها خواهند کرد و خواهند رفت و به آرامش می رسید. تشکر از همراهیتون.
شمایل : سلام.خاب دیدم با پدرم در اسباب بازی فروشیم ودخترم بغلمه خاستیم اسباب بازی بخریم یه جاییش کفش داشت یه جفتش که جنس پارچه باطرح مربع و رنگ قهوه ای کرم بود پدرم گفت بپوش گفتم دوست ندارم، پدرم یه اسباب بازی خیلی ساده خریدگفتم این چیه خریدی فایده نداره،قیمتش حدود۱۰۰۰ بود
بعد دیدم سوار ماشینم از کنارقبرستون دارم میرم بعد خونه بودم یکی عکس قبر باباشو و یه پیام فرستاد شوهرم گفت این کیه گفتم نمیدونم بعدمعلوم شد اشتباه شده بهش گفتم چرا دست از بدبینی برنمیداری،قیافه شوهرم۱۰سال جوانتر با پوست سفید و ریش سیاه
بعد دیدم۳کلاغ سیاه بزرگ از پنجره اومدن تو خونه به شوهرم گفتم بیرونشون کن دخترم در پنجره را بست شوهرم یکی از کلاغا را گرفت داد دستش گفتم نوکش میزنه کلاغه هم یهو پر زد از دستش فرار کرد،یکیش پنجش خورد پشت گردنم یه بالش گذاشتم پشتم و گفتم بیرونشون کن
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید فرزندتان آرامش و راحتی زیاد داشته باشد و پدرتان ( یا خرد و عقلانیت شما) معتقد است که او باید رفاه مالی داشته باشد و زندگی راحت و آرام و ساده ای که در آن کاملا به او آرامش برسد. شما می خواهید کنترل زندگی تان را بدست گرفته و به عادات و رفتارهای قدیمی و اشتباه گذشته تان پایان دهید. همسر شما در زندگی بیداری باعث ناراحتی شما شده و از خودش بی عقلی به خرج می دهد. سعی می کند که احساساتش را از شما مخفی کند و مرموزانه رفتار می کند. او همیشه باعث اختلاف بین شما می شود و جنبه های تاریک شخصیتش را به شما نشان می دهد. به شما گیر می دهد و اعصابتان را خورد می کند. دخترتان نمی خواهد که شما و همسرتان دعوا کنید. شما می خواهید زندگی تان آرام باشد، تکیه گاه نرم و راحتی در زندگی داشته باشید و همسرتان هم خوش اخلاق باشد. تشکر از همراهیتون.
Yaseman : سلام عزیزم.خوب باشید.خواب را نمایش ندید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در جمع اقوام پدری تان احساس مثبتی ندارید و از اینکه از آنان به شما خیر برسد، ناامید هستید. رابطه های شما از گذشته با شکست مواجه بوده و آنان باعث دل شکستگی شما شده اند. شما از تعامل با آنان احساس ناامیدی و درد و دل شکستگی خواهید کرد و مطمئن نیستید که با شما چگونه رفتار می کنند بنابراین زیاد تمایل ندارید که قدم اول را شما در جهت بهبود روابط تان با آنها، بردارید. بلکه می خواهید از آنها دوری کنید. اعتماد به نفستان ضعیف شده و جاپای خودتان را قرص و محکم نمی دانید. اما سعی می کنید که ظاهرسازی کنید و وانمود کنید که هیچ مشکلی وجود ندارد. روح عمویتان شاد. جنبه های تاریک شخصیت خانواده ی عمویتان و عادات آزار دهنده ی آنان بسیار قویتر شده و خانواده ی عمویتان به حضور روح او زیاد باور ندارند و یا مطابق با آموزه ها و خواسته های عمویتان رفتار نمی کنند. عمویتان از اینکه می بیند افکار او برای خانواده اش ارزشی ندارد و او را نادیده حساب می کنند، ناراحت است. خانم او برای عمویتان هیچ اعتباری قائل نیست و معتقد است که عمویتان مرده و فاسد شده است. شما سعی می کنید که خونسرد و مهربان باشید و نگرانیهای ظاهری را از بین ببرید ولی به شما بسیار بی احترامی خواهند کرد و شاید باعث شوند که شما هم حرف بد بزنید. اما سعی کنید که خونسردی تان را حفظ کنید و اجازه ندهید که آنها باعث شوند که خدای نکرده شخصیت شما در حد آنان پایین بیاید. تشکر از همراهیتون