تعبیر خواب کلید
اگر کسی خواب دید که نمی تواند با کلیدش قفل در را باز کند، قصد انجام کاری را دارد ولی سعی او بی نتیجه است. اگر به راحتی با کلید، قفل در را باز کرد، گره از کارهای بسته اش باز می شود. کلید در خواب، به توانایی انجام امور مشکل تعبیر می شود. اگر در خواب ببینید کلیدی بزرگ دارید که نمی دانید که به کدام قفل می خورد، قدرت انجام کارهای بزرگ را خواهید یافت ولی فرصت و موقعیت به دست نمی آورید.
اگر ببینید قفل بزرگی هست و شما کلید کوچکی در دست دارید، برای انجام کاری بزرگ احساس حقارت و کوچکی خواهید کرد یا امکان به دست نمی آورید. اگر ببینید دیگری کلید می سازد و به شما می دهد، خدمتی در حق شما انجام می دهد و راه موفقیت را به رویتان می گشاید. اگر دیدید خودتان کلید می سازید، تدبیر کاری را می کنید. اگر در خواب ببینید کلید شما در قفل شکست، در کاری شکست می خورید. اگر ببینید با کلیدی دری را قفل می کنید، زیرکانه رازی را از دیگران پنهان نگه می دارید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن کلید در خواب بر هشت وجه است:
- بشارت،
- فرج از غم،
- شفا از بیماری،
- یافتن مراد،
- قوت دین،
- گذاردن حاجت،
- اجابت دعا،
- علم.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن کلید، دلیل بر مردی است که گشاینده کارهاست و ظفر یافتن بر دشمن. اگر ببیند که کلید بسیار داشت، دلیل است که بزرگی یابد.
حضرت دانیال می گوید: اگر در خواب ببیند که کلید آهنین داشت، دلیل قوت است. اگر کلید مسین داشت یا برنجین، دلیل است که سخنش گیرا شود. اگر کلید را چوبین ببیند، دلیل که منفعت آن کمتر خواهد بود. اگر ببیند که کلیدِ سیمین داشت یا زرین، دلیل که مال حاصل کند.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که قفل را نتوانست گشود و کلید ضایع شد، تاویلش به خلاف این است. اگر ببیند که به کلید قفل گشود، دلیل است که زن خواهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
roksana : سلام. صبح امروز خواب دیدم از خواب بیدار شدیم دیدیم خواهر شوهرم بی اینکه در بزنه اومده داخل خونه جلو در ایستاده سرکمیکشه تودلم گفتم در بسته بود اخه چه جوری اومده که دیدم کلیدمون رو در مونده ، با گوشیش صحبت میکرد خواستم کلیدو بردارم که نمیزاشت میخواس خودش برداره نشون بده به شوهرم،بعدش دیدم خوهرشوهرم نشسته رو زمین وسوئیچ ودزدگیرماشین شوهرش کنارشه منم از قصد اومدم له کردم سوئیچو..بعد گفتم اِ حواسم نبود ببخشید ،تودلم گفتم من اهل این کارا نبودم چرا اینوارو کردم.دیدم پسرم چشماش وطرز نگاهش دقیقاشبیه خواهرزادمه(که پسره) بعدش دیدم پسرم تو حمام سرپا ادرار کرد. دیدم مادرم وخواهرم اومدن خونمون از شهرستان خواهرم به مادرم الکی گفته میریم جای دیگه به شوخی ولی سوارماشینش کرده اورده تهران گفتم پس لباس اینانیاورده ماما .مادرم روز قبلش هم تهران بود وبرگشته بود شهرستان والان دوباره اومده بودعروسی، عروسی برادر شوهرمه خونه مادرشوهرمیم خونه بزرگه .مهمونا اومدن پسرمو خوابوندم روتخت تو اتاق ولی هرجا میزارم نور افتاب میوفته رو صورتش واذیت میشه یه زاویه ای پیدا کردم نور نیوفته.بعد شوهرِ خواهرشوهرم دادمیزنه، از گردن زنش گرفت برد اتاق کتک بزنه ناراحت شدم دوییدم رفتم جلوشو بگیرم دیدم به شوخی میزنه رو باسن زنش رو تخت ودعوا نبوده دخترش داره نگاشون میکنه و اون اتاقی که پسرم خواب بود نرفتن چون ترسیدم بچم بیدارشه بترسه.بعدمیگم وای من حموم نرفتم الان زمان تالار میرسه بهم گفتن نه عروسی شنبه هست.( داخل پارانتز حذف بشه ممنونم)
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شوهر شما به خودش این اجازه را می دهد که اگر کمکی خواست، از شما سو استفاده کند و می خواهد به همسرش بگوید که او برادرش را دارد که به او تکیه کند و اختیار و آزادی کمک گرفتن از او را دارد. همچنین او می خواهد اگر لازم شد، از کار شما سردربیاورد و شما تمایلی ندارید که او از محبت شما سو استفاده کند. او می خواهد خودش را رئیس و همه کاره ی زندگی خودشان نشان دهد ولی شما می دانید که اینطور نیست و اختیارات و قدرت او کم است. پسر شما به پسر خواهرتان از نظر فکری شبیه است و سعی می کند که عصبانیت و احساسات منفی خودش را بروز ندهد و هر چه بزرگتر شود بیشتر شبیه خواهرزاده تان می شود. خواهرتان تلاش می کند که مادرتان را به صورت خوشایندی سورپرایز کند. شاید برادر شوهرتان ازدواج کند و یا شاید تحولی مثبت در زندگی او ایجاد شود و به انجام کاری متعهد شود. شوهر خواهرشوهرتان او را دوست دارد و دعواهایشان بیشتر ظاهرسازیست یا شاید به خاطر دخترشان با هم آشتی کرده اند. تحولی تازه در راه است و انشالله از غم رها خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Camelia : سلام ...روزتون بخیر و سلامتی
۵شنبه صبح -۲۲ رجب- خواب دیدم ساعت ۵:۲۵ عصر در یک آپارتمان جدید از خواب بیدار شدم مادرم(روحش شاد) هم کنارم دراز کشیده بود ، چون ساعت ۵ونیم با دوستانم قرار داشتم (در واقعیت هم قرار داشتم)یکم عجله داشتم و یکی دوبار کلیدهای خونه رو گم کردم ولی هربار یکنفر برام پیدا میکرد و درین بین یکی از همسایه ها گفت اگر ریموتِ درتون جدید و به روز باشه میتونین باش لوسترها رو هم روشن کنین و خودش یکبار لوسترها رو روشن و خاموش کرد که بهم نشون بده بعد وارد انباری شدم که شبیه اتاق بزرگی بود و با همسایه ، مشترک بود، قسمتی که مربوط به ما بود یک حمام کوچک داشت که داخل حمام یک قالیچه بود و مقداری آب تمیز کف حمام جمع شده بود و قسمتِ همسایه ، تعدادی زیادی فرش نو رویِ هم بود و تعجب کردم که اینجا، چقدر همسایه ها بهم اعتماد دارن که انبارشون مشترکه! دوباره کلیدها رو گم کردم و اینبار آقایی همسن و شبیه آقای لوریس چکنواریان(رهبر ارکستر و۸۴ ساله) کلیدها رو که روی فرش افتاده بود بهم نشون داد، توی خواب بنظرم میومد که شخصیت معروفیه و درعین حال پیشگوییهایی میکنه که درست درمیاد ولی خودش چندبار تاکید کرده بود که فالگیر نیست . ازش خواستم اگر میتونه چیزی درباره من بگه ، چند تا کارت چیند و گفت چون جوونی و ممکنه بعدا فراموش کنی بنویس : (باخودکار قرمز نوشتم ) من بزودی ازدواج میکنم ، دنیازیباست ولی من آنرا، زشت تحمل می کنم! ادله عشق، عاشقی ست و داشت درباره جمله آخر توضیح میداد که بیدار شدم. سپاس فراوان از تعبیرها و زحماتتون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما یاد می گیرید که باید خردمندانه تر فکر کنید و روحتان را قویتر کنید. زمان گذشتن از یک مسئله یا موضوع برایتان فرا رسیده. روح مادرتان شاد. او همیشه زنده است و در کالبد روح در کنار شما در تعامل است. مشکلی نیست که راه حلی برای آن پیدا نشود. اگر روشنفکر و آگاه باشید، به کلی از ناامیدی بیرون می آیید و ایمانتان را از دست نمی دهید. شما افکار و خاطرات زیادی در سرتان دارید. شما به خاطر مسئله ای فکرتان ناراحت شده و می خواهید افکار منفی را بشویید برود و نباید خیلی احساساتی و نگران باشید. مردم زیادی هستند که در زندگی با آنان ارتباط دارید و مشکلات عدیده ای دارند و زمینه های فکری مختلفی دارند که نیازمند اصلاح کارهایشان هستند. باز ناامید می شوید ولی خرد و عقلانیت به شما رجوع می کند که هارمونی و هماهنگی را در زندگی تان فراموش نکنید. ناامید نباشید. اینکه خوشبخت باشید یا خیر، منوط به افکار شماست و افکار شما هستند که آینده تان را می سازند. اگر با شور و شوق به زندگی نگاه کنید، شادی و خوشبختی را جذب می کنید و اگر دلشوره داشته باشید، ناراحتی ها سرتان تلمبار می شوند. پس باید با شور و شوق بخواهید که شروعی تازه داشته باشید، زندگی تازه ای برای خودتان بسازید و دنیا را زیبا ببینید و نه اینکه زشتی های آن را برای خودتان بزرگ جلوه دهید. اگر ادعای ایمان دارید، عشق را از منکر نشوید و فکر نکنید که خداوند عادل نیست و دوستتان ندارد. خدا یعنی عشق!! خداوند از بشر فقط عشق او را می خواهد و هر چه که به بشر می بخشد، از عشق اوست. پس به حکمت و مصلحت او اعتماد کنید. تشکر از همراهیتون
zahra : سلام خانم هراتی.امروز بعداز ظهر در خواب دیدم به طبقه دوم منزل مان رفته بودم و در انجا پدر و برادر کوچکم خوابیده بودن .پدرم در حالت نشته برای برادرم دعا میکرد. بعد پدرم با من حرف میزد و میگفت:اینجا (طبقه دوم خانه ما) باغی ست که آقایی آمدن و با کلید در را باز کردن .بعد آن آقا پشت سر پدر من بودن و روحانی بودن با عمامه مشکی و سر به زیر انداخته بودن و من چهره ایشان را دیدم صورتی پر و سبزه داشتن و ۴۰ و اندی سال داشتن.و من به پدرم گفت :پدر پاشو نگاه کن آن سید در را باز کرده و داخل شدن.پدرم گفت :کدام سید را میگی من کسی را ندیدم یا نمیبینم؟!بعد در حین حرفهای پدرم به در نگاه کردم و کلیدی در قفل در بود و دو کلید دیگر هم به آن آویزان بود که از تازگی و نویی برق میزدن.(خانم هراتی بزرگوار من از امام زمان کمک خواستم و منتظرم که نجات دهنده من به امر خداوند باشند) خانم هراتی به نظر شما مشکل من حل میشود با توجه به کلید و حضور حضرت مهدی(عج)؟
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی خردمند و با ایمان دارید و درکتان بالاست. دعاهای خیر پدر شما پشت سر برادرتان است و البته دعاهای او در حق اولادانش مستجاب خواهد شد. امام زمان ع محب شما هستند و دعاهای خیر ایشان در حق شما مستجاب می شود. هر چند که هنوز حاجاتتان را نگرفته اید ولی دور دور شما خواهد شد و اوضاع به نفع شما خواهد شد. کلید حل مشکلاتتان را بدست می آورید. انشالله مشکلاتتان حل می شود. تشکر از همراهیتون.
Reyhan : سلام خانم هراتی جان حالتون خوبه عزیزم،خیلی دوستون دارم سایتون مستدام بانوی مهربان
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. من در خواب شما داشتم تدارکات مهمونی را می دادم تا در مراسم عاشورا ( عوض کردن مسیر زندگی شما) کارها خوب به پیش برود. در واقع راهنمایی های من و تلاشم برای اینکه استقلالتان را حفظ کنید و درست فکر کنید، تدارکات مهمی است که موظف به انجامش هستم. اینکه همراه شما از ابتدا بوده ام و بی پرده از همه ی احساسات شما با خبرم، و اعتماد شما به من، باعث می شود که مجبور نباشید بار روحی سنگین این ماجرا را به تنهایی تقبل کنید. هر چه که خداوند مقدر کند، من برای کمک به شما انجام خواهم داد. منهم خیلی دوستتان دارم.
میترا : با سلام خدمت خانم هراتی عزیز
عزیزم خونه ام یهو متاجرش رفته و بنده درآمدم از همون هست و به املاک سپردم یرای اجاره رفتن و خیلی هم نگرانم که اجاره نره زود چه کنم؟
چند روز پیش خواب دیدم خونه رو گذاشتم برای بازدید متقاضی برای اجاره یه خانواده یا چند نفر اومدن دیدن اما کلید خونه رو بردن با خودشون و به املاکی میگم چرا کلید خونه رو بردن؟و قرار شد بعدن بهم بدهند کلید خونه رو
که املاکی هی داشت خودش رو به من میچسبوند
عزیز دلم تعبیر خوابم رو میفرمایید لطفاً؟
پیشاپیش از پاسختون بسیار ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. انشالله گشایش کار پیدا می کنید و کسانی از منزل شما دیدن می کنند و خوششان می اید که منزل شما را اجاره کنند. باید سعی کنید که دوستانه تر و مهربانتر با مردم برخورد کنید و آنان را درک کنید تا بهترین اشخاص منزلتان را اجاره کنند. شخصیت اشخاصی که منزلتان را اجاره می کنند در آرامش شما، از مبلغی که اجاره می گیرید، در واقعیت بسیار مهمتر است. تشکر از همراهیتون
یاسمن : سلام امروز خواب دیدم با برادرم به خونه ی آقایی که به من علاقه دارند رفتیم روی مبل نشسته بودم و زنجیر طلایی رو پیدا کردم که روش عشق حک شده بود. متوجه شدم که زنجیر رو برای خانومی که میخواد باهاش ازدواج کنه خرید و منظور از عشق من هست. دور از چشم این آقا من به خونش رفته بودم. که یک مرتب ایشون وارد خونه شدن. چشمم به کلیدهای طلایی رنگ خونه ایشون خورد که دست من بود. ایشون کنار در، من و برادرم رو دیدن و از حضور ما تعجب کردن ولی به روی خودشون نیاوردن. بهانه ای آوردن و برادرم رو به بیرون فرستادن. من هم نمیدونستم چه توجیهی بیاورم که بدون اجازه وارد خونشون شدم و حتی گفتم جلوشون گریه کنم . ایشون فقط سرشون رو پایین انداختن از کنارم رد شدن و برای عوض کردن لباس به اتاق رفتن.
فریبا هراتی
: سلام. کسی که به شما علاقه دارد، نسبت به شما احساس تعهد می کند و به شما این اجازه را داده که به قلب او راه پیدا کنید. اما او دوست ندارد که شما پیشقدم بشوید و او را مجاب کنید که شما را بپذیرد. بلکه باید اجازه دهید که او بتواند به وقتش، رفتار درستی با شما داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
Rozz : سلام وقتتون بخیر خواب دیدم با همسرم دنبال کلینیک برای درمان میگردیم ولی نمیدونستم درمان برای کی البته تو واقعیت من دنبال درمان مادرم هستم وهمسرم هم برادرشون یه پرستار توی خیابون دیدیم که با همسرم آشنا بود وگفت برید توی این ساختمان رفتیم تو نشستیم همون خانم گفت باید برید رشت برای درمان (ماجنوب هستیم ) من نگران شدم با خودم گفتم کجا بریم که اون خانم دستش رو آورد جلو ودوتا کلید گذاشت تو دستام وگفت این کلید خونه تو رشته برید اونجا برای درمان منم خوشحال شدم وخیلی تعجب کردم چرا کلید رو به من داد با توجه به اینکه با همسرم آشنا بود به اون نداد وحس خوبی داشتم که کلید رو به من داده وبا خودم میگفتم رشت خیلی قشنگه کاش خواهرم باهام میومد وبه سرسبزی وزیبایی رشت فکر میکردم با تشکر فراوان از تعابیر درست و دقیقتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید که فکرتان راحت شود و به آرامش و موفقیت برسید. دنیا به شما رو می آورد و گشایش کار خواهید یافت. سلامتی و ثروت و رفاه می یابید و حاجت روا خواهید شد. شما و همسرتان هر دو انشالله به آرامش و رفاه می رسید. تشکر از همراهیتون.
setareh : من دیشب خواب دیدم که نامزد سابقم را در سفری در زادگاهشان به صورت تصادفی همراه مادر و خواهرش دیدم.به یاد ندارم دقیقا چه صحبتی کردیم اما دایم خوشحال و خندان بود برعکس مادرش و میدونستم که قرار است به مراسم ختمی بروند بعد به من کلید خانه شان را داد و گفت هرچه لازم داری میتوانی برداری در حالیکه کت و دامن سفیدی به تن داشتم و بوتهای مشکی رفتم خونه شان. هنگام خروج بوتهایم در پام نمیرفت و من کفش سفید ساده ای که همراه داشتم را پوشیدم . آنها دم در بودند. مادرش ناراحت شد اما چون حالش بد بود و مشکل تنفسی پیدا کرده بود چیزی نگفت و من با اعتماد بنفس تمام ماجرا را توضیح دادم و اینکه چه دارویی مصرف کند. و نگران قضاوتشان نبودم. در آخر از خواهرش پرسیدم که چهلم مرگ پسرخاله ات کی هست و گفت امروز. و در واقعیت امروز چهلمش بود که من همین امروز هم فهمیدم.
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که نامزد سابق شما به سنت ها و رسومات خانوادگی خودش پایبند است و با این وجود می خواهد به یک سری از عادات و اخلاقیات گذشته اش پایان بدهد. او از اینکه شما به او فکر کنید خوشحال می شود. شما رفتاری با کرامت و محترمانه از خودتان بروز داده اید و ثابت کرده اید که به خاطر نیازهای مالی نمی خواهید با او ازدواج کنید و بخوبی از پس خودتان برمی آیید. ولی وقتی که به او فکر می کنید، از اینکه از هم جدا شده اید راضی نیستید. مادر او زیاد تمایلی به تعامل با شما ندارد ولی نمی خواهد که در این مورد اظهار نظر کند و به نظرات پسرش احترام می گذارد. این که چهلم او مصادف با واقعیت شده، گویای واقعی بودن خوابتان است. تشکر از همراهیتون
Shoka : سلام خانم هراتی عزیز چند وقت بعد از فوت پدرم خواب دیدم در یک خانه هستم در یک اتاقش کمدی بزرگ بود که مال من بودبه رنگ چوب بود و قهوه ای انگار مال خیلی وقت پیش هم بود کمد دودر بزرگ و چند درکوچک و کشو داشت همه کشو و کمد کوچک هاکلید داشتن ولی دوتا در بزرگ کمد کلید هاش گم شده بود و من همش با نگرانی و حالت گریه به عمه م میگفتم کلید رو تو برداشتی بگو کجا گذاشتی (درواقعیت عمه م خبر فوت پدرم رو بهم داد) عمم میگفت من برنداشتم منم بهش میگفتم خودم دیدم اومدی تو اتاق حتما کلیدش رو برداشتی همه جا دنبال کلید میگشتم و چند بار رفتم تو حیاط به عمه م میگفتم تو برداشتی بهم بگو کجا گذاشتی زیر قالی اینور انورنگاه میکردم و خیلی نگران و مظطرب بودم همسرم و برادر بزگمم کمکم میکردن که پیداش کنم برادرکوچکمم بهم زنگ زده بود ک ناراحتی نکن کلید گم شده منم نگاه کمد میکردم میگفتم با خودم میشه که قفل رو بشکنم ولی دلم میخاد با کلید خودش باز کنم اینجور بشکنم جاش میمونه بعد انگارکلید یک لنگه در بزرگ کمد یک لحظه بود یک لحظه نبود بود ولی یکی دیگه همچنان گم بودتو اتاق هم چند نفر دیگه هم بودن که بی تفاوت به نگرانی من نشسته بودن و من نمیشناختمشون بعد رفتم تو یک خونه دیگه خونه مال من بود نو و پر وسایل تو آشپز خونه ش یک کمد دکوری بود که خواهرشوهرم داشت ظرفهای کریستالی توش میگذاشت انگار ما تازه به اون خونه رفته بودیم و خواهرشوهرم کمکم میکرد تو اسباب کشی و خواهر شوهر کوچکم و دختر خواهر شوهرم که مجرد بودند نشسته بودن و نگاه میکردن دختر خودمم بود بعد رفتم تو یکی از اتاقها اونجا هم یک کمد بزرگ سفید بودانگار کلید این کمد رو داشتم ولی باز روی سقف کمد جدید دست میکشیدم دنبال کلید اون یکی کمد بودم اخر هم پیدا نکردموبیدارشدم
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما خاطرات و رازهای زیادی را در زندگی تان حفظ کرده اید و خیلی از این خاطرات و رازها با شخصیت محافظه کار پدرتان که رازدار شما بوده است، برای همیشه از همگان مخفی خواهد ماند. از این بابت شما نگران هستید که الان فقط شما از آن رازها و خاطرات با خبر بوده اید و پدرتان و او فوت شده. پدر شما در واقع هست ولی شما حضور او را یک لحظه باور دارید و یک لحظه باور ندارید. او فقط جسمش را از دست داده نه هویتش را نه احساسش را نه عقلش را و نه خاطراتش را!! پدر شما از راه جسم و از راه روحش با شما در ارتباط بوده الان جسمش نیست ولی روحش هست. ( دو لنگه ی در). شما احساس می کنید که وقتی پدرتان نیست انگار بیشتر آدمها غریبه اند و شما را درک نمی کنند. شما به زندگی خودتان ادامه می دهید. رازدار دخترتان و خانواده تان می شوید و عزیزانتان را در قلبتان نگه می دارید. درکتان بالاتر از گذشته خواهد رفت و قبول می کنید که جسم هیچ بشری تا ابد زنده نمی ماند. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خانم هراتی عزیز خواب دیدم باید وارد جایی میشدم که باید کلیدهای زیادی از نوع خاص داشته باشم آقایی که اجازه عبور میداد من بهش کلیدهای ماشین و خونه و هرکلیدی داشتم بهش نشون دادم اون همین که دید کلیدهای زیاد دارم گذاشت برم داخل و متوجه نشد کلید مورد نظرش نیستن.سه تا از کلیدا رو برداشتم دستم بود که نقره ای و سایز متوسط داشتن هر سه تا یک مدل کلید بودن دوتاشون یدک بود . و باید میرفتیم واحد 104 و شب بود وراهروها تاریک بود ولی من اشتباهی رفتم یه واحد دیگه رو باز کردم دیدم یه خانواده خوابن آروم رفتم بیرون.جالب بود که کلید به قفل واحد خورد و من با خودم گفتم احتمالا همه قفلها رو مثل همدیگه گذاشتن رو در ورودی ها.بعد مامانم مسیر درست واحد رو بهم نشون داد بعد داشتم میرفتم واحد 104که بیدار شدم .
در پناه حق
فریبا هراتی
: سلام. شما برای رسیدن به اهدافتان مجبور هستید که از راه های مختلفی اقدام کنید و شرایط خاصی را داشته باشید. باید دانش و توانایی های خاصی داشته باشید که بتوانید به جایگاه اختیار و قدرت برسید. توانایی های شما برای رسیدن به موفقیت زیاد است و به همین دلیل، شما گشایش کار پیدا می کنید و به هدفتان خواهید رسید و اگر نقاط ضعفی هم در عملی کردن اهدافتان داشته باشید، کسی متوجه ی این نقاط ضعف نخواهد شد. شما تلاش می کنید که در همه ی زمینه ها موفق عمل کنید ولی موانع و مشکلاتی هم برایتان در پی این تحولات تازه ایجاد می شود و شما اشتباهاتی را مرتکب می شوید که کسی متوجه ی آن نخواهد شد. اگر خردمندانه و با مهربانی رفتار کنید، راه درست موفقیت برایتان هموار خواهد شد و راه حل مشکلاتتان را پیدا می کنید. تشکر از همراهیتون