تعبیر خواب کلید
اگر کسی خواب دید که نمی تواند با کلیدش قفل در را باز کند، قصد انجام کاری را دارد ولی سعی او بی نتیجه است. اگر به راحتی با کلید، قفل در را باز کرد، گره از کارهای بسته اش باز می شود. کلید در خواب، به توانایی انجام امور مشکل تعبیر می شود. اگر در خواب ببینید کلیدی بزرگ دارید که نمی دانید که به کدام قفل می خورد، قدرت انجام کارهای بزرگ را خواهید یافت ولی فرصت و موقعیت به دست نمی آورید.
اگر ببینید قفل بزرگی هست و شما کلید کوچکی در دست دارید، برای انجام کاری بزرگ احساس حقارت و کوچکی خواهید کرد یا امکان به دست نمی آورید. اگر ببینید دیگری کلید می سازد و به شما می دهد، خدمتی در حق شما انجام می دهد و راه موفقیت را به رویتان می گشاید. اگر دیدید خودتان کلید می سازید، تدبیر کاری را می کنید. اگر در خواب ببینید کلید شما در قفل شکست، در کاری شکست می خورید. اگر ببینید با کلیدی دری را قفل می کنید، زیرکانه رازی را از دیگران پنهان نگه می دارید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن کلید در خواب بر هشت وجه است:
- بشارت،
- فرج از غم،
- شفا از بیماری،
- یافتن مراد،
- قوت دین،
- گذاردن حاجت،
- اجابت دعا،
- علم.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن کلید، دلیل بر مردی است که گشاینده کارهاست و ظفر یافتن بر دشمن. اگر ببیند که کلید بسیار داشت، دلیل است که بزرگی یابد.
حضرت دانیال می گوید: اگر در خواب ببیند که کلید آهنین داشت، دلیل قوت است. اگر کلید مسین داشت یا برنجین، دلیل است که سخنش گیرا شود. اگر کلید را چوبین ببیند، دلیل که منفعت آن کمتر خواهد بود. اگر ببیند که کلیدِ سیمین داشت یا زرین، دلیل که مال حاصل کند.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که قفل را نتوانست گشود و کلید ضایع شد، تاویلش به خلاف این است. اگر ببیند که به کلید قفل گشود، دلیل است که زن خواهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آسمان : سلام خسته نباشید .خواب دیدم سوار اتوبوس مسافرتی هستم همه توجهم به محتویات کیف دستیم بود از داخل کیف دستیم یه جا کلیدی ( بدون کلید) گرفتم دستم نگاش می کردم جاکلیدی قدیمی داغون با شکل نامعلوم بود کسی بهم داده بود یادم نیست چه کسی. همینجور که نگاش می کردم متوجه شدم پسر داییم که پانزده سال ازش بزرگترم از پشت شیشه اتوبوس در حال حرکت (بیرون اتوبوس در حال حرکت چسبیده بود به شیشه) داره به محتویات داخل کیف من و مخصوصا جا کلیدی نگاه می کنه احساس کردم جا کلیدی یخورده عصبانیش کرد از همونجا از پشت شیشه اون یه جاکلیدی (بدون کلید)دیگه به سمت کیفم پرت کرد بعد سریع وارد اتوبوس شد صندلی جلویی من نشست به جا کلیدی که بهم داد نگاه کردم نو و تمیز بود اولش متوجه شکلش نشدم ولی بعد احساس کردم شکل یه حشره بالدار از نیمرخه از کارش عصبانی شدم بعد دیدم دارم میرم ی خونه ای که انگار مهمونی هست خونه ما نبود ولی می خواستم در خونه را با دسته کلید خونه واقعیم باز کنم که یهو جلوی در ورودی یه دزد قصد دزدیدن کیف دستیمو داشت که من متوجهه شدم یه چتر بسته دستمه که با همون چتر بسمتش حمله کردم ولی یخورده ناتوان در دفاع از خودم بودم برای همین شروع کردم به صدا کردن بابام ازش کمک خواستن چون صدای بابام از تو حیاط خونه میومد دزده تکیه داده بود به در که یهو در باز شد دزده افتاد زمین دیدم همون پسر داییم درو باز کرده بعد انگار پسر داییم با بابام با دزده داشتن کتک کاری می کردن پسر داییم انگار همش می خواست با من بد اخلاقی کنه حاله منو بگیره بعد همش تو فکر این بودم قضیه جا کلیدی هارو به یکی بگم تو خواب چکمه مشکی پام بود.
فریبا هراتی
: سلام. شما توانایی آن را دارید که با بیشتر موقعیت ها سازگار شده و با هر کسی و هر جایی متناسب شوید. از قدیم اینطور بوده اید ولی الان باید رابطه هایتان را جدید کنید و در گذشته نمانید. سعی می کنید در زندگی تان همرنگ جماعت شده و بگذارید تا تقدیر شما را به پیش ببرد و زندگی شما وارد تحول و فاز جدیدی خواهد شد. پسر دایی شما تمایل دارد که شما گذشته ها را فراموش کنید و توجه او به شما جلب شده که از این موضوع شما عصبانی می شوید. شما به یک خواستگار جواب رد خواهید داد یا به کسی که بخواهد کنترل و اختیار شما را دزدیده و شما را وابسته به خودش کند جواب رد می دهید و شما جایگاه و مقام بالایی دارید و قدم هایتان محکم و استوار است و پدر شما و پسر دایی شما هم از شما حمایت می کنند هر چند خود او به فکر شماست.
fateme : معذرت میخوام که عنوان نکردم . فکر نمیکردم موضع مهمی باشه. ایشون زنده هستند.
فریبا هراتی
: سلام. خواهش می کنم. شما در شرایط بغرنجی به سر می برید که احساس می کنید برایتان مشخص نیست که آینده چه خواهد شد و اینکه احساس می کنید راهی که در پیش دارید گنگ و نامشخص است. شاید احساس می کنید که جاپایتان قرص نیست . شما به افکار و عقاید مادر بزرگتان پایبند هستید و احساس می کنید که با وجود خانواده تان و با وجود ریشه هایتان است که آزاد هستید و اعتماد به نفستان بالا می رود. احساس می کنید که می توانید به خواسته هایتان برسید. مشکلات شما با عشق خانواده تان حل خواهد شد. محیط زندگی شما سرشار از عشق و نور و گرمی است که از اعتقاد شما به روح و ایده های خانوادگی تان ناشی می شود. شما امنیت خود را با خانواده تان خواهید یافت. تشکر از همراهیتون.
fateme : سلام . وقتتون بخیر.
خواب دیدم که انگار تو کوچه خیابونای اطراف خونه مادربزرگم بودم. همه جا خیلی تاریک بود. اونقدر تاریک که تا حالا تو هیچ خوابی اینطور تاریکی ندیده بودم. منم خیلی میترسیدم و به سمت خونه مادربزرگم میرفتم. همش حس میکردم نکنه تو این تاریکی اتفاقی برام بیوفته. به سر کوچه که رسیدم یه دمپایی آبی پوشیدم که تو خواب حس میکردم اندازه پام هست. وقتی جلوی در خونه رسیدم انگار نمیتونستم روی پاهام بایستادم. رو هوا بودم و انگار داشتم پرواز میکردم. از چند نفری که اونجا بودن خواستم که دستم رو بگیرن تا بتونم روی زمین بایستم. در خونه قفل بود و برادرم و پسر خالم بالای در نشسته بودند. من یه دسته کلید بزرگ داشتم. با اون در رو باز کردم و وارد حیاط خونه شدم. تو حیاط پر از نور بود. انگار که روز بود و دیگه اثری از تاریکی نبود و من با وارد شدن به حیاط خونه حس خوبی داشتم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. لطفا بفرمایید مادر بزرگتان زنده هستند یا خیر.
Hani : سلام خانم هراتی عزیز خواب دیدم با پدرم میرم ویلایی که نامزدم در واقعیت اینجا خریده و قراره زندگی کنیم. من و پدرم در حیاط هستیم انگار یه چیزی هم همراهمون هست من میرم روی ایوان ومیخواستم در باز کنم کلید و آوردم که باز کنم دیدم قفل بیرونی که به شکل قفل آهنی بزرگ هست مال حفاظ باز هست در صورتیکه در واقعیت در ضد سرقت هست و اصلا از این قفلای قدیمی نداره در اتاق هم باز بود در و باز میکنم میبینم لامپ داخل هم روشن هست بعد با خودم میگم وا در بازه همسایه که اومده داخل حیاط که وسایلش و بزاره در و باز گذاشته نگاه لامپم روشن گذاشته رفته به نامزدم بگم در واقعیت همسایه گاه گداری سر میزنه و فقط کلید حیاط و داره. مرسی از شما.
فریبا هراتی
: سلام. در به روی شما باز است و راهتان باز و جراغ خانه تان روشن است و امیدتان برقرار خواهد ماند. روابط پدر شما و همسرتان عالی می شود و هیچ مشکل و سد راهی نخواهید داشت. همه کارها آسان شده و در شرف وفوع است. تشکر از همراهیتون.
مهسا : سلام در قسمتی از خوابم دیدم که دنبال منزل درویشی میگشتیم که در یک منطقه تاریک پیاده بودیم که یک دفعه نزدیک خانه درویش سگی بزرگ به سمت من امد نه اینکه حمله کند و عمه ام برای اینکه سگ رو دور کنه دسته کلیدی رو به سمت سگ پرت کرد و دسته کلید روی زمین افتاد. بعد در خواب حالتی پیش اومد که ما انگار توی خونه ی درویش بودیم و با زن و دخترهاش بودیم که اون سگ بزرگ و قهوه ای با من دوست شده بود به طوری که همش من به حالت بازی کردن با سگ همون دسته کلید رو پرتاب میکردم و اون سگ میرفت و دست کلید را برام میاورد. دسته کلیدم چندین کلید بزرگ و اهنی داشت.
فریبا هراتی
: سلام. شما به عاقبت به خیری و دینداری می رسید و درک بالایی پیدا می کنید . شما مشکلات بعضی از مردم را حل خواهید کرد و آنان در ازای آن مشکلات شما را حل می کنند. دنیای شما از بده بستان های عاطفی و کمک رسانی های خیر و خدا پسندانه شکل می گیرد و به این واسطه عاقبت کارهای خوبتان به خودتان بر می گردد.
Fati : سلام.خواب دیدم یه نوع شیرینی که از عسل و کنجد و...درست میشه من خیلی دوسش دارم ولی خیلی وقته نخوردم رو دارم تو خواب میخورم در همین حال به یه خونه ای رسیدم تو خواب فک میکردم خونه مادرم هس ولی حس خاصی نسبت بهش نداشتم تو یه محل دیگه و با یه شکل متنفاوت از خونه مادرم بود.دیدم درش بسته هس و کسی توش نیس منم همونجا نشستم و به خوردن شیرینی ادامه دادم.بنظرم یکی از فوتبالیست های معروف اونجا مغازه داشت و کار میکرد.به خودم میگفتم چقد برات عادیه این فوتبالیست رو هروز اینجا مببینی انگار نه انگار که اینقدر معروفه.تو همین فکرا بودم که یه موتور اومد و یه اقایی که میدونسم خبرنگاره و برای تهیه گزارش اومده بلند شدم سلام و احوال پرسی کردیم و ازم خواست درو باز کنم که وارد خونه بشه چون گزارشو باید از اونجا تهیه میکرد.کلید داشتم و قفلشو ساده باز کردم.وارد خونه شدبم لامپارو روشن کردم.خونه تقریبا تخلیه شده بود و اثاثیه خاصی نداش.بعدش بنظرم صاحب خونه اومد و یه خانوم بود.بعدش یادم رفته که چطور شد.ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر کار گروهی و حمایت خانواده تان به شادی و خوشبختی خواهید رسید. گنجینه شما عشق آنهاست. هر چند که به روحیات قدیمی و عقاید پدر و مادرتان پایبند نیستید و برایتان بود و نبود این عقاید در زندگیتان فرقی نمی کند. شما در رقابت با دشمنانتان به موفقیت رسیده اید و به ثروت و شادی...اما به نظرتان نمی آید و قدرش را زیاد نمی دانید. دلتان می خواهد که آزاد باشید و ماجراجویی کنید. شما موقعیت امروزتان را ارزیابی می کنید و نیاز دارید قبل از اینکه به کاری اقدام کنید روی آن فکر کنید. گذشته را فراموش خواهید کرد و به دنبال زندگی ای جدید هستید. تشکر از همراهیتون.
چکاوک : سلام خانم هراتی و ممنون از تعابیری که میکنید و زمانی که به این کار اختصاص میدید.....لطفا این خواب رو برام تعبیر بفرمایید ممنون....من سابقا مردی رو دوست داشتم که قسمت نشد ازدواج کنیم ...الان تنها خبری که دارم این هست که ازدواج کردن و بچه دارن ........تو خوابم میدیدم انگار این آقا ترتیبی دادن که من پسرشو هرازگاهی ببینم ...من خودمو کنار بچه ش میدیدم ولی کوچکتر از سن واقعیش ...انگار ده ماهه بود و جلوش یه جعبه کفش بدون در بود ..و داخلش یه دسته کلید هم بود که من تو خواب میدونستم کلیدها ماله بچه هست.....یه استکان چای هم بود که چپ شد ریخت رو پای بچه من ..من با محبت زود جورابشو درآوردم و پاشو بوسیدم البته نسوخته بود گریه هم نکرد بچه به من خیره شد و بهم گفت خوشگل!!!من با خودم فکر میکردم دفعه ی قبل بهم گفت مامان!!!!
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. این آقا زندگی خوبی دارد و همه گونه امکانات هم در اختیار خانواده اش به اندازه توان خود قرار داده است. حتی بچه اش را لوس هم کرده که کمتر از سنش رفتار کند و شخصیتی لوس از خودش نشان دهد. شما احساس می کنید که محبتی که به این آقا داشتید، قدرش دانسته نشده و شما خیلی خوب و مهربان بودید. شما که هم خوشگل هستید و هم مادر خوبی می توانید باشید چرا الان هنوز احساس گم شدن دارید! این احساس شماست. شما هنوز حس گم شدن دارید و دارید سعی می کنید که جهت زندگی تان را مشخص کنید و به زندگی تان شکل ببخشید. تشکر از همراهیتون.
Seyavash : سلام وعرض احترام.
درخوابم به همراه خانواده ام داخل ساختمانی شدیم که در تصورم ساختمان محل کارم بود . به نگهبان گفتم آمده ام که کلیدها را تحویل مدیردعم.
از پله بالا رفتیم مقداری کنسرو وتن ماهی در کمد دیواری دیده می شد .یکی از کنسرو های ماهی را برداشتم.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما مسئولیت کاری را که انجام می دهید می پذیرید و پیشنهادات مفید یا راهکارهای موفقیت را به رئیس خودتان یا مدیرتان اعلام خواهید کرد. در کارتان پیشرفت می کنید و از گنجینه های ثروت مقرر شده برای شغل خود بهره مند خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : سلام ....خواستم ببینم تعبیر باز کردن قفل با کلید چیست ....یک شب خواب دیدم من و چند نفر دیگر که آنها را نمیشناختم پشت در یک آپارتمان هستیم و یک قفل بزرگ و کهنه هم بر در آپارتمان هست. هیچ کدام از آنهایی که کنارم بودند نتوانستند قفل را باز کنند چون خیلی محکم و کهنه بود ...اما وقتی کلید را به دست من دادند من با توانستم با قدرت کلید را داخل قفل کنم و آن را به راحتی باز کنم و باز شد .....
فریبا هراتی
: سلام. مشکلات مالی به دست شما حل می شوند. شرایط اقتصادی و مالی به دست شما خوب خواهد شد و می توانید مشکلات مالی را که دیگران از پس بهبود آن بر نمی آیند، حل و فصل کنید.
parsa : سلام
سه شنبه (97/05/23) ساعت(6:37 تا6:00)
من در جایی از خواب خود کلید(سوئیچ اتومبیل) با کلیدهای دیگری داشتم مهمان هایی از شهرستان به منزل ما اومده بودن برا اوردن اتومبیل آبی نیلی رنگ از قبل کلید بهم داده بودن. مرد جوانی با موی سفید رنگ یکدست ناشناس روی یک صندلی نشسته بود به من گفت کلید(سوئیچ) اتومبیل رو برام بیار من روی میز رو نگاه کردم کلید(سوئیچ اتومبیل) رو برداشتم کلیدهای دیگری هم بود که پسر خاله خودم رو دیدم که دو کلید بهم داد ولی من گفتم کلید(سوئیچ) دارم.
فریبا هراتی
: سلام. اختیار، قدرت، مسئولیت و فرصت های جدیدی به شما داده می شود تا بتوانید زندگی خود را کنترل و هدایت کنید و خوشبینی و آرامش خود را حفظ کنید. قبلا قول این فرصت ها را به شما داده بودند و حالا وقتش رسیده که گشایش کار پیدا کنید و به اندازه ای موفق شوید که نیازی به کمک دیگران و مشاوره آنان نداشته باشید.