تعبیر خواب کمک کردن
کمک کردن به دیگران عملی است پسندیده در دین مبین اسلام و دیدن آن نیز در خواب نشانههای نیکو به همراه دارد. چنانچه جابر مغربی در مورد کمک کردن و صدقه دادن به دیگران و به هر نوعی که باشد تعبیر سعادت دو جهان را بیان کرده است.
تعبیر خواب کمک کردن به دیگران
اچ میلر میگوید: اگر خواب ببینید كه به شخصى كمك مى كنید، به این معنا است كه اطرافیان به هنگام نیاز از شما حمایت خواهند كرد.
آنلی بیتون میگوید: اگر خواب ببینید به فردی یاری میرسانید، نشانه آن است که برای رسیدن به مقام بالاتر تلاش میکنید و از شما حمایت خواهد شد.
اگر خواب ببینید دوستان یا نزدیکان با فریاد از شما کمک میطلبند، نشانه اندوه و بیماری آنها است.
تعبیر خواب کمک خواستن از دیگران
منوچهر مطیعی تهرانی می گوید: اگر خواب ببینید که در حال طلب کمک از دیگران هستید، بیننده خواب کمکی به دیگران کرده و مردمان از این کمک و یاری رساندن آن آگاهی پیدا نکردهاند.
آنلی بیتون میگوید: اگر خواب ببینید کسی به شما کمک میکند، نشانه آن است که با شادمانی در جایی سکنا خواهید گزید و دوستان و نزدیکان خوب خواهید داشت.
مطیعی تهرانی: اگر دیدید به صدای بلند گدایی میکنید و کمک میخواهید از این ناراحت هستید که چرا دیگران به خوبی و صداقت شما توجه ندارند و قدر آن را نمیدانند و سپاسگزاری نمیکنند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
نسرین : سلام خسته نباشید.من خواب دیدم ی جایی مثل مدرسه هستم همه بچه های کلاسم هستن بعد دبیر ریاضیمون میاد میگه من میخام این چیزیو که گرفتم به یتیم بدم کی تو این کار شریک میشه بعد تو اون همه فقط من گفتم میام بعدش وقتی نگا کردم یه دبه برزگ چن لیتری شامپو بود قیمتشو که نگا کردم 200 هزار تومن بود دبیرمون ازم خواست ک نصفشو تو یه دبه دیگه بریزیم که منم کمکش کردم اونجا یه جایی مثل انباری بود بعدش من تموم وسایلی که واسه این کار به هم ریخته بود مرتب کردم و ی شلنگ آب دست گرفتم و کف اونجا رو هم شستم چن دست پتو وملافه هم بود همه رو تا کردم سر جاشون گذاشتم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید نکات مهمتری راجع به حساب و کتاب زندگی یاد بگیرید و سعی می کنیدکه به کمک دیگران هدف مشترکی را به سرانجام برسانید و به ایتام کمک کنید. شما کمک می کنید که کسانی که نیاز به حمایت دارند و حس می کنند که دیگران آنها را فراموش کرده یا کنار گذاشته اند کمک کنید تا گذشته های تلخشان را بشویند و شروعی تازه داشته باشند. شما به مردم کمک می کنید که نگرانیها و ناراحتی هایشان از بین برود و به امنیت و آرامش برسند. تشکر از همراهیتون.
هومن طلایی زنجانی : با سلام
من دیدم که نامزدم جایی میره و من خیلی اصرار میکنم که نره ولی خرف گوش نداد و رفت
بعد یه مدتی که ازش خبری نشد منم به همون مکان رفتم و دیدم نیستش و زنگ زدم بهش گوشی رو برداشت گفت هومن کمکم کن منو یه جایی زندانی کردن
بعد من شروع کردم با تیشه موزاییک های زمین از روی خط یند هاش کندن و موزایک هارو سالم از جاشون در می اوردم و یه دریچه کوچیک باز میشد و از طریق دریچه میرفتم طبقه پایین دوباره شروع به کندن موزاییک ها کردم بعد چند مرحله به یه طبقه رسیدم عیه دریچه بزرگی دلشت که لبالب پر از اب بود و اگر داخل شیرجه میزدم چند طبقه رو باهم طی میکردم و منم هم یه عینک شنا زدم و یک چراغ قوه برداشتم تا شیرجه بزنن که پدرم گفت این چراغ قوه باطری نداره و من گوش نکردم با همون چراغ قوه و تیشه شیرجه زدم تو اب یهو رسیدم به کف اتاق و با این که داخل اب بودم مشکل تنفس رو نداشتم و بغل دست جایی که رسیدم زمین یه در بود که نیمهی پایینش سفید بود و بالاش شیشه ای بود اول توجهی نکردم و شروع به کندن تمامی موزاییک ها کردم ولی دریچه ای پیدا نکردم و رفتم در رو باز کردم و با باز کردن در ابی جاری نشد و چارچوب در مرز بین هوا و اب بود
من از در گذشتم و وارد هوا شدم دیدم از بالا یه شخصی که نیت کمک هستش بدتر داره اب میریزه و حجم ال رو زیاد میکنه
فریبا هراتی
: سلام. نامزد شما راهی را پیش خواهد گرفت که مخالف نظر شماست و چون به حرف شما گوش نمی دهد با مشکل بزرگی مواجه می شود و احساس استیصال می کند. شما برای اینکه مشکلاتتان را بتوانید ریشه ای حل کنید، جنبه ها و مولفه های مختلف زندگی تان را کنار هم می گذارید و سعی می کنید که مسائل به ظاهر کوچک و غیر مهم و بی معنی را بررسی کنید چون احساستان این است که این مسائل هستند که کلیت زندگی تان را می سازند. شما می خواهید درک بهتری نسبت به عمق مسائل داشته باشید ولی پدرتان معتقد است که شما درک و بینشتان کم است و نمی توانید به تنهایی همه چیز را بررسی کنید. احساسات به شما غلبه می کند و عقل و منطق را کنار می گذارید. باید سعی کنید که کنترل بیشتری روی زندگی تان داشته باشید. از شرایط موجود خسته می شوید و می خواهید برگردید به عقب ، به همان زمانهایی که آزاد بودید و مسئولیتی گردنتان نبود. احساس بی یاور بودن می کنید و حس می کنید که نمی توانید از خودتان به خوبی مراقبت کنید. شما سعی می کنید که مسائل و مشکلاتتان را عمیقتر درک کنید. شما در نهایت در می یابید که کسی که از او به عنوان کمک استفاده کرده اید، این حالت احساسی را به وجود آورده و به مشکلاتتان دامن زده تا شما از نامزدتان بدتان بیاید و نتوانید زندگی تان را حفظ کنید. تشکر از همراهیتون.
مهشید : سلام روزتون بخیر
خواب دیدم در واقعه کربلا هستم و پا برهنه و بدون روسری بچه هارو از وسط درگیری و چادرهای اتش گرفته جمع میکردم میبردن یک گوشه قایم میکردم و ازشون سراغ دختر امام حسین رو میگرفتم ولی هرچقدر چشم میچرخوندم پیداش نمیکردم قد من از مردهایی ک میجنگیدن کوتاه تر بود و سرشونو نمیدیدم ولی با ترس و اضطراب سعی میکردم کمکشون کنم و بهشون میگفتم نجنگن و برن عقب ولی کسی اعطنا نمیکرد فقط بچه هارو کامل میدیدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که احساس خودتان را نسبت به واقعه ی کربلا بهتر درک کنید و روحیات خودتان را بیشتر بشناسید. از این واقعه شما احساس استرس و نگرانی شدید پیدا می کنید ولی شخصیتی فداکار و صبور دارید و هر قدر که از دستتان بربیاید در راه خدای بزرگ و تبعیت از امام حسین ع خدمت خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
majinaz : باعرض سلام و خسته نباشید .
باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که با نظم و دیسیپلین کار کنید و نگران هستید که امنیت و آرامشتان را از دست بدهید. شما می ترسید که به فضا و حریم خصوصی شما تجاور بشود. بنابراین سعی می کنید که از خودتان در مقابل چیزهایی که ممکن است به شما صدمه بزنند، دفاع کنید. شما در قبول یا وفق پذیری با محیط جدیدتان کمی مشکل دارید و سعی می کنید که شرایط را مدیریت کنید و جنبه های اشتباهی از خودتان که تا امروز از آن غافل بودید را ، عوض کرده و درست رفتار کنید و امنیت خودتان را به این واسطه تنظیم کنید. شما بلند پرواز و جاه طلب هستید و سعی می کنید که هشیاری و آگاهی خودتان را گسترش دهید و از اطلاعاتی که دارید، بهترین استفاده را بکنید. اعتماد به نفستان را بالا می برید و این باعث می شود که احساس قدرت کنید. تشکر از همراهیتون.
محمد حسین : سلام بانو.دیشب خواب دیدم پدربزرگم( که به بیماری از دنیا رفتند)دستش رو میگرفتم که توی راه رفتن کمکش کنم که توی خونه مون قدم بزنه.چه قدر هم با شوق این کار رو انجام میدادم و لذت میبردم اونم خودش هرموقع میخواست راه بره منو صدا میزد که دستش رو بگیرم و دستم رو محکم میگرفت.توی خواب یه کم سروحال تر از زمان بیماریش بود اما هنوز بیماری رو داشت.بهش شیرکاکائویی دادم که زمان حیات خیلی دوست داشت اما وقتی بهش دادم دو قلپ بیشتر نخورد و پسش زد چون مریضی رو داشت اما بازم میگم اوضاع و احوالش بهتر از حالتی بود که در زمان حیات داشت چون خیلی دوست داشت راه بره وفقط توی خواب من دستش رو میگرفتم و کمکش میکردم.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. او روحش در کنار شماست و با دعای خیر شما به آرامش بیشتری می رسد. وقتی که کسی فوت می شود، از ذات انسانها و روح آنها بیشتر با خبر می شود چون دیگر جسمی در کار نیست و تماس روح او با روح شما در خواب، همه ی احساس و عواطف شما را برای او مشخص می کند. پس او می داند که شما بیشتر از باقی خانواده تان به او محبت دارید و می خواهید که او به آرامش برسد. بنابراین در خوابتان دست شما را گرفته تا راه برود. او هنوز اشتباهاتی در دنیا داشته که کاملا آمرزیده نشده اند ولی با دعای خیر شما و تلاش شما برای رسیدن او به آرامش بیشتر، تدریجا انشالله همه ی گناهانش پاک خواهند شد و خیالش راحت می شود. تشکر از همراهیتون.
مینا : سلام .وقت بخیر خانم هراتی.دیشب خواب دیدم که تهرانم و سوار ماشین خط واحدها شدم که برم خونه عموم. نزدیکی خونه عموم بودم که پیاده شدم خواستم برم دستشویی که یک بیمارستان بود رفتم اون بیمارستان همین که خواستم برم داخل دستشویی احساس کردم گوشیم تو خطول واحد جا گذاشتم برگشتم که دیدم گوشیم هست. ولی پشیمون شدم که برم دستشویی گفتم دیگه میرم خونه عموم. وقتی داشتم میومدم دیدم که آقایون هم میان داخل دستشویی خانم ها من خیلی میترسیدم که یکشون بخواد منو با خودش ببره .بخاطر همین خیلی سریع از پله ها بالا میرفتم ولی یکی مردها که مریض هم بود پیر بود منو گرفت و همش بهم دست میزد منم نمیتونستم فرار کنم همش داد و جیغ میزدم کمک میخواستم ولی کسی کمکم نکرد تا یک خانم جوان از رو به روم اومد و ازش خواستم کمکم کنه. و این کار و کرد منو از زیر دستش بیرون کشید من اصلا این خانمو نمیشناختم. اینقدر ترسیده بودم که با ترس از خواب بیدار شدم. ممنون میشم اگه تعبیری داره. تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید در زندگی تان پیشرفت کنید و زندگی تان را متحول کنید. می خواهید که با دعا مشکلاتتان را حل کنید ولی بعد تصمیم می گیرید که از ارتباطاتتان با دیگران استفاده کنید و سعی کنید که راه حلی برای مشکلاتتان استفاده کنید. شما در مورد کاری که می خواهید انجام دهید نگران هستید که حقتان را پایمال نکنند و گیر نکنید. دنیا به شما رو می آورد و هم به ثروت می رسید هم مشکلاتتان حل خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
مطهره : سلام دوستم خواب دیده که من و خودش توی یک مهمونی بزرگی هستیم که افراد زیادی توی اون رفت و امد میکنند بعد من و میبینه که خیلی اراسته ام و لباس سفید تنم هست و خیلی خوشحالم و بعد همیدیگه رو بغل میکنیم
فریبا هراتی
: سلام. شما دوستان زیادی خواهید داشت و روابط عمومی تان قویتر می شود. رفتار شما با پرستیژ و کرامت و احترامتان بالا خواهد رفت. شما در صلح و آرامش و خیال راحت زندگی می کنید و عشق در وجودتان قویتر می شود یا رابطه تان با دوستتان قویتر می شود. تشکر از همراهیتون.
Naz : سلام خسته نباشید.من دیروز صبح خواب دیدم که با موتور یه آقایی رفتم به یه جایی که خیلی گرم بود و خاکی بود و نمیدونستم کجاست.اون آقا که انگار توی خواب میشناختمش منو گذاشت رفت.اونجا کلی بچه بودن.متوجه شدم که از گرسنگی دارن خاک میخورن.یه پسربچه از شدت گشنگی توی یک گودال خاکی رفته بود که بمیره که دوستاش زود متوجه شدن.یکمی خاک به پای من چسبیده بود یکی گفت خانوم میشه من خاک پاتون رو بکنم بخورم؟من خیلی تعجب کردم و ناراحت شدم از شدت گشنگی چشمشون به دنبال یک تیکه خاک بود.یک بزرگراهی اونجا بود بالاخره به سختی ازش رد شدم رفتم پیش همون آقا گفتم منو ببر یه مغازه بزرگ که کلی خوراکی داشته باشه میخوام براشون همه چی بخرم.اون آقا هم خودش گرفتار بود مادر مریضش روبا ویلچر داشت جایی میبرد.خلاصه رفتم خرید کردم هنوز قصد داشتم هرچند روز برم و همش خوراکی براشون ببرم که بیدار شدم .واقعا عذر خواهی میکنم که طولانی نوشتم قوانین سایت رو هم خوندم اصلا نمیدونم تعبیری داره یا نه منتهی برام عجیب بود اون منطقه خاکی و بی آب و خاک خوردن گفتم ازتون بپرسم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواب شما می گوید که شما باید سعی کنید خیلی سریع دست به کار شوید و مسئولیت خودتان را در قبال همنوعانتان به اندازه ی وسع و توانتان تقبل کنید. خدای بزرگ می خواهد که شما به اندازه ی خودتان به عده ای از مردم که آه ندارند با ناله سودا کنند، کمک کنید. خوراکی هم به حمایت مالی و هم به حمایت روحی شما از دیگران اشاره می کند منوط به اینکه دقیقا چه خریده اید ولی هدف اصلی خوابتان اشاره به این دارد که شما باید به دیگران هم توجه داشته باشید و درکتان را بالاتر ببرید و در جهت رشد و پیشرفت و بهبود زندگی مردم فقیر کوشا باشید. تشکر از همراهیتون.
محسن : سلام خسته نباشید
من چندین شب پیش خواب دیدم توی یه جایی بود ک حالت مه بود یه چیزی شبیه جزوه دستم بود دور ورمم همش خرابه بود توی خواب خیلی نا امید بودم و بدبخت و خدا رو صدا میکردم دوشب بعدش خواب دیدم خانوادم همشون با چندتا سیخ افتادن دنبالم هرچی فرار میکردم منو میزدن دوشب بعدش یعنی امشب خواب دیدم داداش بزرگم از پست چندتا چاقو بهم زده بود ب خانواده هرچی میگفتم ب آمبولانس زنگ بزنید نمیزدند داشتم میمردم بهشون التماس میکردم ولی میگفتن خوبه حالا چیزی نشده داداشت بوده گفتم میرم ب همسایه ها میگم منو ببرن میگفتن تو میخوای آبرو داداشت رو ببری توی خواب بدنم داشت بی حس میشد احساس ضعف و بیحالی میکردمو گریه میکردم ک یهو از خواب پریدم جای چاقوها سمت چپم درد میکرد ممنون میشم ازتون ک منو آگاه کنید از این خواب
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست عزیز قبل از تعبیر خوابتان باید مجددا یادآوری کنم که همانطور که هنگام ثبت نام در سایت به شما اطلاع رسانی شده، و به علت کثرت کاربران و خوابها، شما فقط مجاز به ثبت یک خواب در هر 24 ساعت هستید و همینطور فقط مجاز به ثبت یک خواب در هر کامنت و هرگز نباید چند خواب متفاوت را حتی اگر مربوط به هم باشند در یک کامنت ارسال کنید. این کار خلاف مقررات سایت است و شما را مدیون سایت و کارمندان آن خواهد کرد. ضمن اینکه توضیحات شما نباید بیش از اندازه مختصر و در حد یک یا نیم خط باشد و طولانی هم نباید بنویسید. بنابر این من تعبیر خواب آخرتان را خدمتتان عرض می کنم و چنانچه تمایل داشتید، خوابهای دیگرتان را بعدا به صورت مجزا ثبت و ارسال کنید. برادر بزرگ شما پشت سر شما از عملکرد شما ادعای نارضایتی می کند و می خواهد که نظر و حرف خودش را به شما تحمیل کند. هر چند که این نظر شاید به خاطر صلاحدید شما هم باشد ولی یک انسان بالغ انتظار ندارد که با او مثل برده ها رفتار شود و حرف زور به او بگویند. خانواده ی شما از برادر بزرگتان حمایت می کنند و نمی خواهند که شما از او شکایت یا مقابله به مثل کنید. شما احساس می کنید که حامی و پشتیبانی ندارید و نمی توانید استقلال خودتان را حفظ کنید. شما بیشتر از هر چیزی از نظر احساسی خودتان را تحت فشار می بینید و بیشتر از اینکه در کارتان مستاصل باشید، قلبتان حریحه دار شده است. تشکر از همراهیتون
اکرم : سلام ، نزدیک صبح خواب دیدم تو نجف هستم یک دختر بچه که نسبتا زشت بود گریه می کرد و مردی هم میخواست اذیتش کنه من سعی کردم کمکش کنم ، یه جوری شد مرده توی ساختمون خاکی قدیمی زیر خاک رفت، منم با تکه های کلوخ میزدم روی خاک، سرشو از زیر خاک بیرون اورد وتعدادی مجسمه فلزی قدیمی در اورد وخوشحال بود،احساس میکردم بعضی از اون وسایل فلزی میتونه خونه باشه ، نمیدونم چرا ، ودلم میخواست مال من باشه
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید که از حضرت علی ع پیروی کنید و با بدیهای دنیا مقابله کنید. می خواهید خوب باشید ولی می دانید که در رفتارتان، با وجود معصومیت و پاکی درون شما، اما اشتباهات و گناهانی را هم مرتکب شده اید که دوست ندارید آنطور باشید. شما می خواهید از افکار منفی قدیمی و اشتباهات قدیمی تان دست بکشید و به خودتان و استعدادها و توانایی های خودتان باور داشته باشید. اما در کنار این استعدادها و توانایی ها و اعتقادات مثبتی که در وجود شما هست، شخصیتی قوی و مقتدر، قاطع و پرخاشگر، رقابتی و مغرور و گناهکار را در خودتان می بینید که با این شخصیت مبارزه می کنید. شما می خواهید جنبه های مثبت قوی بودن و اقتدار و مصمم بودن را در خودتان حفظ کنید ولی از ساده لوحی پرخاشگری غرور و زورگویی اجتناب کنید. تشکر از همراهیتون.