کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب کودک

اگر کسی خواب ببیند کودکی را به او دادند تا او را به سرپرستی بگیرد، اگر کودک دختر باشد، وضع مالی او پیشرفت خواهد کرد و اگر پسر باشد، کار و بارش خوب خواهد شد و حمایت خواهد دید.

تعبیر خواب بچه زیبا

ابراهیم کرمانی می گوید: دیدن کودک زیبا، دلیل فرشته است و کودک زشت روی، دلیل مال است. اگر مردی در خواب ببیند کودکی را شیر می داد، دلیل است او را در زندان کنند.

تعبیر خواب کودک

تعبیر خواب کودکی

اگر کسی در خواب دید که به دوران کودکی بازگشته، وضع و حالش بد خواهد شد.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب ببیند کودک شده بود، دلیل غم و اندوه است زیرا که کودک صلاح از فساد نداند و نیز گویند کارش ضعیف خواهد بود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

127 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Arash

Arash : سلام، وقت شما بخیر، بنده خواب دیدم که داخل یک مجموعه استخر مردانه هستیم و همه مرد بودن و تا حدودی آشنا، و دختربچه دوستم که حدودا ۴ سالش هم هست با من بود، همراه با دوست دخترم(دوستی معمولی)، ولی دوست دخترم مایو مردانه داشت و سینه نداشت و انگار بریده بودن و جاش رو دوخته بودند و کنارم بود ولی یهو میدیدم اشتباهی رفته یه جا دیگه مثل سونا که دیگرانم داخلش بودن بعد میدید من اونجا نیستم و دوباره میومد پیش من و از خنگ بودنش حرص میخوردم،دختربچه دوستم هم در عالم بیداری زیباست ولی در خواب فوق العاده زیباتر شده بود و خیلی به من وابسته بود و بغلم میکرد، بعدش بهم گفت که انگار حال داییش بد شده وخانواده ش واسه همین گذاشتنش پیش من، داییش هم دوست قدیمی من بود که 5،6 سال پیش تو تصادف یه مدت تو کما بود و فوت کرد، مجردم بود، بعد از استخر اومدیم بیرون و به سمت خونه دوستم حرکت کردیم، تو راه من تلفنی متوجه شدم داییش فوت کرده و یهو وارد یه خونه شدم که تشییع جنازه همون بنده خدا بود و انگار خونه اون مرحوم بود(ولی تو واقعیت خونه شون یه شکل دیگه ست) و داشتن داخل خونه و اتاق واسه باره آخر میچرخوندنش و شلوغ بود، بعد از این مراسم من به سمت خونه همون دوستم که پدره دختربچه بود رفتم و ماشین رو داخل حیاطشون پارک کردم و دوستم اومد و یه بطری عرق هم دستش بود که توش یه تیک یخ بود و گفت بیا واست چندتا پیک بریزم، منم سه تا پیک خوردم و خودش کلان نمیخوره و اونجا هم نخورد و فقط واسه من ریخت و خیلی خوش طعم بود، منم گفتم میخایم بریم مسجد و زشته دهنم بو الکل بده و دیگه نخوردم و بعد بیدار شدم.

پاسخ
لینک۱۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۵۹:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید با سر درون مسائل احساسی مردانه بپرید و راجع به این مسائل صحبت کنید. می خواهید که گذشته تان را بشویید و شروعی تازه داشته باشید. دوست معمولی شما، احساس و یا نیازی برای مراقبت شدن ندارد. او ثروت چندانی ندارد یا دوستی ندارد که بتواند از او حمایت کند. او در کارش خیلی قوی عمل نمی کند و حریم خصوصی او هم رعایت نمی شود. او پذیرای نظرات و ایده های دیگران است و می خواهد از شر انرژی های منفی در زندگی اش خلاص شود. شما انتظار ندارید که او اینقدر استرس داشته باشد. روح دوستتان شاد. روح او به دلائلی نگران است و خانواده اش مثل قبل از او یاد نمی کنند و یا اینکه خانواده اش به عملی گناه آلود دست می زنند که عاقبت خوبی برایشان ندارد. شما با دوستتان خیلی زیاد صمیمی نیستید و در کار هم دخالت نمی کنید. ولی با این وجود احتمالا او به شما پیشنهاد انجام کاری را می دهد که سود زیادی برایتان به همراه خواهد داشت و شاید شما به واسطه ی او به ثروت برسید. اما به شما می گوید که هیچ ایده ای ندارد که اینکار عملی خواهد شد یا خیر و اینکه شما باید خونسرد با این موضوع کنار بیایید ولی می توانید با انجام این کاری که او پیشنهاد می دهد به آرامش برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۳۳:۲۸
فاطمه

فاطمه : با عرض سلام و احترام..

خواب دیدم تو یه خونه ناشناس هستم که صاحبخونه ۹ تا بچه قد و نیم قد داره، مادر بچه ها یه گوشه نشسته بود و من اسم تک تک بچه ها رو از خودشون می پرسیدم و با اونها دست میدادم..بیشتر دختر بودند تا پسر.. رنج سنی اونها ۵ ساله تا ۱۳،۱۲ ساله بود ..همه شون بور بودند خوشگل و چشم آبی ، شبیه بچه های خارجیا بودند و همه لباسهای سفید تنشون بود ویه دختر تاج گل هم داشت ...وقتی اسم یکیشون رو پرسیدم ..مادرشون گفت اسم این دخترم لورای هست ..که همون لقب حضرت زهرا در اسلامه...تازه متوجه شدم که این خانواده ارمنی هستند...منتها مادره گفت،ما معتقدیم حضرت زهرا ۸۰ سال داشتند ..من خیلی ناراحت شدم اومدم بگم ما معتقدیم که حضرت زهرا ۱۸ساله بودند که شهید شدند اما از ترس نتونستم بگم ..فقط تو خودم خیلی ناراحت شدم..
بعد دیدم پدر و مادرم من رو از زیر قرآن رد کردند..یکبار مادرم رد کرد وبار دوم پدرم بزور سینی آب و قرآن رو از مادرم گرفت و خودش اون رو بالا سرم گرفت ،بعد پدرم با من رو بوسی کرد..بعد خودم رو تو یه مغازه دیدم که روی یه صندلی خیلی راحت نشسته بودم پیش خودم گفتم این صندلی چقدر راحته...برگشتم بقیه صندلیها رو ببینم که یدفعه صاحب مغازه رو دیدم ..از ترس اینکه فک نکنه من دستم کجه،گفتم من یه صندلی دارم که خیلی وقته ازش استفاده نمیکنم اون رو میدم به شما ..اما اون صندلی به راحتی این صندلی که نشستم روش نیست...خانم هراتی بعد دیدم یه چیز عجیب غریب ولی خوشگل و طلایی رو سقف اون مغازه داره حرکت میکنه ..من از ظاهرش خوشم اومده بود اما ازش می ترسیدم...انگار دوست داشتم اون برای من به باشه ولی ازش می ترسیدم.. کاملا داشتم به حرکاتش نگاه میکردم که از خواب بیدار شدم..
میدونم طولانی شد ..شرمنده ..
ممنون میشم تعبیر بفرمائید..

پاسخ
لینک۲۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۵:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما به افکاری فکر می کنید که بتوانید به واسطه ی آن اوضاع جهانی را بهبود ببخشید. می خواهید که انسانی رفتار کنید ولی می دانید که موانع زیادی سر راه شما هست و باید در راه رسیدن به اهدافتان استقامت کنید و سخت بکوشید. می دانید که باید شجاع باشید و مهربانی کنید. می دانید که درک این مسئله برای خیلی از مردم مشکل است و خودتان هم نمی دانید که چطور انسان هایی که زبان هم را نمی فهمند و درکشان به اندازه ای نیست که روح هم را احساس کنند، بتوانند گفتگوهای مثبتی را در جهت سازندگی جهان با هم داشته باشند. اگر بخواهید موفق باشید باید زهرا گونه حرکت کنید و در زندگی به پیش بروید. شاید شما به جایی سفر می کنید که نیات شما را درست درک نمی کنند و شما به هر جهت نیت بدی ندارید و جایگاه خودتان را هم دارید. اما رسیدن به موفقیت در شرایط جدید برای شما عجیب غریب به نظر می رسد چون اختلاف روحی و فرهنگی با عده ای خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۸:۲۴
ایلیار

ایلیار : باسلام همسرم درخواب در یک اتاق بچه های ز یادی دیده وبا اینکه در خواب میگفته خودم هم حامله ام از بچه های زیادی نگهداری میکرده چند تابچه از شیر خوار گرفته تا نه ده سال. بعد در خانه را دو بار زدند واز فامیلهای دور ونزدیک هم بچه هایشان رامیاورند که نگه دارد خودش تعجب میکند وبه بیرون خانه میرود وبعدنگران بچه ها میشود وقتی برمیگردد میبیند همه بچه ها به آرامی خوابیده اند.
ممنون میشم تعبیرشو بفرمایین

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۶:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما مسئولیت های سنگینی به عهده گرفته و به دیگران هم کمک می کند تا مشکلات آنان را حل کند در حالی که در دلش احساس می کند که خودش به اندازه کافی نگرانی و مشکلات دارد ولی به دیگران در دنیای واقعی نه نمی گوید و دست رد به سینه آنان نمی زند. او از پس همه کارهایی که به او محول می شود هم به خوبی بر می اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۲:۴۶
Mohsen

Mohsen : سلام خانم هراتی
البته دم صبح بود خواب دیدم رفتم پیش همسر سابقم خونشون البته انگار منزل قدیمی پدر هستش و دخترمو ببینم یه خورده با دخترم حرف زدم بعد دیدم یه بچه دیگه داره گفتم ببینمش صداش کرد اومد بزرگ بود مثلا همسن دختر خودم میخورد اما هیکلش بزرگتر و انگار از نظر روانی مشکل داشت بعد نشسته بود و آویزونو ناراحت بهش گفتم اسمت چیه هیچی نگفت مادرش که بغلش ایستاده بود با لگد میزد بغلش که بگو اسمتو رفتم سمتش اما همچنان نشسته و آویزون با سختی گفت اسمش(هندس)هست هیچی بعدش هم رفت یه حالت پرده مانند بود دوباره رفت پشت پرده شروع کردم صحبت با همسر سابق که این بچه وقتی با من زندگی میکردی هم بوده چون بزرگه بهم گفت آره اون راه میرفت تو خونه منم پشت سرش ازش سوال میپرسیدم که باباشم حتما مهندسه گفت اسم باباش عباسه گفتم مگه همون مهندسو نمیگی کلاه میزاره سرش تو عکسا گفت همونکه شکمش گندست اره همونهبعد یبار دیگه رفتم سراغ دختره دیدم خوابه و کوچولوتره و قیافشم عوض شده البته رفتار همسر سابق باهام خوب بود و همه چیو صادقانه میگفت و لبخند رو لباش بود همش اون چیزایی که یادم هستو نوشتم مابقیش یادم نیست خانم هراتی
یه راهنمایی میخاستم از کلا عدد 8 تو زندگیم زیاد دیده میشه چه تاریخ تولد هم شمسی هم میلادی هم قمری هم شماره شناسنامم هم رو پیشونیم حتی مناسبتای مهم دیگه زندگیم یا کارای مهمم یه روزی هیوفته که یا ۱۸ یا ۲۸ یا ۸ حتی جمع تارخ تولدم با روز تولدم یه عدد در میاد بیست هشت اردیبهشت تولدمه حتی پلاک ماشینم این موضوعو تازه سه ساله فهمیدم اما امسال جدی شده میتونید کمک کنید اگه امکانش هست سپاسگزارم
ممنون از شما

پاسخ
لینک۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۳:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر سابق شما کودک درون خودش را به شما نشان می دهد که باعث می شود او غیر عقلانی و سست و آویزان رفتار کند و اینها را انجام می دهد که بگوید تجربه و آنچه که بر من گذشته باعث شده اینطور باشم! یعنی او این سستی و کم عقلی اش را به خاطر تجربه ی تلخی که از زندگی با شما داشته نسبت می دهد و به عبارتی شما را مسئول این رفتار خودش می داند. او دوباره قهر می کند و می خواهد از شما فاصله بگیرد. او زمانی که با شما زندگی می کرده هم بچه بازی در می آورده و از کودک درونش تبعیت می کرده است. او می خواهد به شما بگوید که عبوس بودن شما باعث شده که او اینطوری شود بسکه به او اخم کردید. شما نظرتان این است که گاهی لازم بوده که افکارتان را به او نگویید چون نمی خواسته اید که او از همه چیز آگاه باشد و استرس بگیرد ولی او این سکوت شما را پای بی توجهی شما نسبت به او گذاشته و توقع داشته که هر چه در ذهنتان هست را بی پرده به او بگویید. شما خیلی احساساتی هستید و او هم این را می داند. شما احساس می کنید که همسر سابق شما کلا از مرحله پرت است و خواب است!! و متوجه نیست که چه در فکر شما می گذرد ولی در عین حال می گویید که او افکار شما را سوء برداشت کرده و گرنه این طور فکر نمی کرد و دلتان برایش می سوزد و تقصیر را گردن خودتان می اندازید. احساس می کنید که همسرتان مهربان و صادق است. سوال شما بحث پیچیده ای در نومرولوژی یا علم اعداد دارد. ولی به صورت خلاصه عدد 8 بیانگر قدرت، اختیار، موفقیت، کارما، دستاورد های مادی، احیا و ثروت است. وقتی که عدد هشت در خوابتان ظاهر می شود، به غرایز و شهود خود اعتماد کنید. عدد ۸ نشانه عقل، فضیلت، آموختن به یاری تجربیات به‌دست‌آمده، ثبات قدم، صبر، مسئولیت پذیری است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۹:۴۹
nasim

nasim : سلام خانوم هراتی عزیز. من خواب دیدم که تو مسجد محلمون که امامزاده هم هست (الان بازسازیش کردن اما تو خوابم هم قدیمی بود هم جدید) نوه همسایمون که دختر بچه ایی بود کنارم بود و از مادرش جدا شد اومد پیشم گفت پیش تو بخوابم و اینکه هرجا میرفتم میومد تو بغلم میگفت باهات بیام، و موقعه نماز گفتم بزار نماز بخونم؛رکعت اول رو خوندن و من بهشون وصل شم و نمازم جماعت شه گفت باشه و بقیه رو یادم نیست فک کنم بیدار شدم

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۴:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به ثروت خواهید رسید و پول دستتان می آید. و البته حاجت روا هم خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۲۲:۵۰
Nora

Nora : سلام خانم هراتی عزیز.من دوران کودکی و نوجوانی سختی داشتم واصلا دلم نمیخوادیه لحظه به اون دوران برگردم دیشب خواب دیدم به من انتخاب دادن به دوره ۱۰-۱۲سالگیم برگردم و دوباره از اول زندگیمو بسازم درس خوندنمو بیشتر کردم جلوی اشتباهات خانوادمو میگرفتم چون عواقبشو میدونستم تا الانمو دیدم ولی با وضع خیلی بهتر انتخاب رشته بهتر از نظر مالی وضع بهتر.ترجیح میدادم بیدار نشم

پاسخ
لینک۳ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۷:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما معصومیتی در وجودتان دارید که باعث می شود که به دستاورد بزرگی برسید ولی به این شرط که بچه بازی و ساده لوحی را کنار بگذارید. شما می خواهید دقت بیشتری داشته باشید و از درسهایی که زندگی به شما می دهد استفاده کنید. بنابراین زندگی شما بسیار خوب خواهد شد و از هرجهت پیشرفت خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۰:۲۱
Sepidesamimi

Sepidesamimi : سلام و هزاران خداقوت خدمت شما سرکار خانم هراتی
من خواب دیدم که در راه رفتن به امامزاده ایی هستیم و با خانم و کودک پسرش که تقریبا ۴ ساله بود تو یه ماشین نشستیم...از بس پسربچه شلوغ بود من زدمش مخصوصا صورت و باسنش رو و مادرش هم چیزی نمیگفت...راننده مارو تا جایی پیاده کرد و رفت بقیه راه رو که بایدپیاده میرفتیمو من و اون خانم و کودک پسرش بودیم....دیدم کلی سگ اونجا هستن و کودک ترسید ولی من جوری خونسردیمو حفظ کردم که اونا هم اروم بشن و پشت سرم بیان....با اینکه تو دلم ترس از سگ ها رو داشتم ولی ظاهرم کاملا اروم و خونسرد بود ...کمی جلوتر سوار ماشین شدیم که اون کودک با اینکه بچه ۴ ساله بود بعد از مادرش و من سوار ماشین شد....باید بگم پسر بچه ی فوقالعاده شیطونی بود که منم همش دام میخواست بزنمش....

پاسخ
لینک۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۰۸:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما کارهای نیمه تمام زیادی دارید و حاجاتی که می خواهید به آن برسید ولی خشم تان را مدتی طولانی در دلتان نگه داشته اید و خسته اید. تحمل کار بیشتر و دعوا را ندارید ولی در دلتان حرص می خورید و خودتان را خونسرد نشان می دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۶:۲۹
Shahrzad

Shahrzad : سلام.من نامزد قبلیم که ازدواج کرده و بچه هم دارد .خواب دیدم در یک کوچه که تاریک بود و بارون میامد نامزد قبلیم همراه با یک دختر بچه که با عروسکش بازی میکرد انجا بودند.من داشتم زیر بارون میرفتم که اسممو صدا زد گفت دخترمونه و من با گریه برگشتم و با هم اون دختر بچه زیبارو بغل کردیم زیرباران.

پاسخ
لینک۲۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۱:۲۸:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. نامزد شما به شما فکر کرده و شرایط امروز او بغرنج است و گزینه هایش محدود. مسئله ای احساسی برای او پیش آمده که به شما فکر کرده و شاید گفته اگر ازدواج نکرده بود می توانست با شما بچه داشته باشد و امروز اینطور نیست. شما هم دلتان پیش اوست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۸:۲۲
zahra

zahra : سلام من خواب دیدم بچه م کنار برادرم خوابیده بود من رفتم جایی برگشتم دیدم دوتا از دخترهای کوچیک دخترعموم یکی روی برادرم هست و اون یکی روی بچم وقتی بلندش کردم دیدم پوشک بچم و باز کرده و به سرش بسته منم پسرم و برداشتم و میخواستم بپوشونمش ولی نمیشد انگار لباساش کمتر هم میشد بعد دیدم اینقد لاغر شده بود که استخوان های قفسه سینه ش معلوم شده بود از دست برادرم عصبانی بودم بچم و برداشتم و رفتم خونمون همسرم داشت سرویس بهداشتی و تعمیر می کرد ولی من بچم و بردم تا پوشکش کنم که یدفعه کلی ادرار کرد جوری که روی صورت منم پاشید بعد دیدم بچم که اصن دندون نداشت الان ده تا دندون در آورده پوشکش کردم و اومدم بیرون پیش مامانم و بچه رو دادم بهش بعد مادر بزرگم که سکته کرده خوب خوب شده بود و برای مامانم و من غذا آورده بود بعد گفت که به خاطر نذر خالم خوب شده . همه حاضر شدیم بریم بیرون که دیدم همه مضطرب اند همسر پسرخالم که چادریه این دفعه یه شال نازک مشکی سرش بود و گریه می کرد یکی از دختراش مرده بودو من احساس می کردم به خاطر درخواست طلاق و آزارهای پسرخالم به این روز افتاده.... ممنون

پاسخ
لینک۲۷ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۵۱:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواب شما به شما هشدار می دهد که مطلقا پسرتان را به کسی نسپارید که از او نگهداری کند حتی به برادرتان! چون این کار باعث خواهد شد که فرزند شما فکرش در دراز مدت خراب شود و یا خدای نکرده اتفاق بدی برای او بیافتد. روزی فرزندتان زیاد است و باید خودتان مراقب او باشید. همسرتان هم سعی می کند که امور مالی شما را قوی کند و مشکلات را از زندگی تان بردارد. مادر بزرگتن باید برای سلامتی اش نذر کند و انشالله حاجت روا خواهد شد و بیماری او ختم به خیر می شود. همسر پسرخاله تان مشکلات مالی دارد یا به آرزوهایش نرسیده و فکرش خیلی نگران است و افسرده شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۹:۳۴
ساناز

ساناز : سلام وقت بخیر،خواب دیدم شوهر خواهر آمده در دستش دو جعبه شیرینی و یه دسته گل کوچک داشت. یک دفعه دیدم در دستش یک جعبه انگشتر است که به دخترش(خواهر زاده ام) داد ولی درون آن هیچ طلایی نبود بعد دیدم کادویی که به خواهر زادم داده یک بلوز سفید با خطهای نارنجی بود شوهر خواهرم برای من هم از همین بلوزها گرفته بود اما رنگش قهوه ای و سفید بود. من بلوز را گرفتم و تشکر کردم(ولی از رنگش و از جنسش خوشم نیومده بود). من از اینکه برای خواهر دیگرم بلوز نخریده خیلی ناراحت شدم.(در واقعیت شوهر خواهرم با خواهرِ دیگرم قهر است با آنکه خواهرم و همسرش همیشه سعی کرده اند با احترام با او رفتار کنند اما او از آنها کینه به دل دارد).در خواب با خودم می گفتم خجالت از خواهرم نکشید اون که همیشه با گل و شیرینی خانه ی اینها می آید پس چرا برایش یه بلوز نگرفته. بعد یک دفعه خودم را در یک اتومبیل شاسی بلند دیدم که در قسمت عقب نشسته ام کنارم یک پتو بود. پتو را کنار زدم دیدم یک نوزادِ پسر بسیار زیبا و دوست داشتنی است که من به عنوان پرستار این بچه بودم.بلندش کردم و شروع به نوازشش کردم، بچه هم دائم می خندید و دست و پا می زد. اتومبیل حرکت می کرد و من مشغول بازی با این نوزاد سفید دوست داشتنی بودم. با سپاس فراوان

پاسخ
لینک۱۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۰:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شوهر خواهرتان عاشق زندگی و خانواده اش است و برای دخترش هم ارزش زیاد قائل است ولی احساس او این است که وقت ازدواج دخترش نیست. او می خواهد که دخترش پاک و با کرامت باشد و اجتماعی و سرزنده رفتار کند و برای شما هم آرزو می کند که پاک و با کرامت باشید و ثروتمند شوید. نسبت به خواهر دیگرتان احساسی ندارد. شما ثروتمند خواهید شد. به شما وظائفی محول می شود که با پرستیژ و مهم هستند و برای افراد مهمی کار خواید کرد. شما وظیفه ای در دست می گیرید که باید سعی کنید با تمام وجود به آن برسید و سعی کنید که آن کار خوب پیشرفت کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۴۸:۰۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.