کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب کوه

تعبیر دیدن کوه، یا کار بزرگ است یا شخصیت بزرگ. اگر در خواب ببینید از کوهی عظیم بالا می روید، کاری بزرگ در دست می گیرید. اگر دیدید که از کوه به سختی و با رنج و زحمت بالا می روید، کار شما دشوار خواهد بود و اگر آسان و سبک کوه پیمایی می کنید، به سهولت بر دشواری یا آن شخص دور از دسترس چیره می گردید.

اگر کسی دید بر نوک کوهی ایستاده، به اوج موفقیت می رسد و اگر آنجا تکبیر می گفت، آرزوی سربلندی دین و معتقدات خود را دارد. اگر آنجا اذان گفت و نماز خواند، کارش بسیار خوب و روبراه خواهد شد. سقوط از کوه، از دست دادن مال دنیا و یا ارزش معنوی او است. اگر دیدید در کوهی به غار پناه بردید امنیت می یابید یا رازی را کشف می کنید.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن کوه در خواب بر پنج وجه است:
  1. پادشاهی،
  2. دلیری،
  3. ظفر یافتن،
  4. بلندی،
  5. رئیسی.
  6. اگر ببیند بر کوه نتوانست شدن، دلیل نامرادی است.

حضرت دانیال می گوید: اگر کسی درخواب خود را بر سر کوهی ببیند، دلیل است در پناه بزرگی رود. اگر ببیند کوه از جای برکند، دلیل که بزرگی را قهر کند. اگر ببیند در کوهی مُقام بساخت، دلیل که مقرب پادشاه شود.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند بر سر کوهی بانگ نماز گفت یا نماز کرد، دلیل است کارش بالا گیرد. اگر دید که بر دامن کوهی مقام نمود و بیفتاد، دلیل غم است. اگر ببیند که در کوه پنهان شد و راه بیرون آمدن نداشت، دلیل که او را به حیله در کاری اندازند و از آن کار به دشواری خلاصی یابد.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند کوهی بجنبد، دلیل که بزرگی از آن دیار رنجور شود. اگر ببیند کوهی می کند و بر وی آسان است، دلیل که کسی چیزی به وی دهد. اگر در خواب خود را به کوه طور ببیند، دلیل است معتقد پادشاه شود. اگر دید در کوه سوراخی بود و در آنجا رفت، دلیل که از راز پادشاه آگاه شود.
اگر ببیند که از کوه سنگ برمی گرفت و از هر جا که بود می انداخت، دلیل که نامه های پراکنده نویسد. اگر ببیند از کوه بیفتاد، دلیل است مرادش برنیابد. اگر ببیند نردبانی بسته بود از کچ و او بدان نردبان بر سرکوه رفت، دلیل است مرادش زود برآید. اگر نردبان را از گل و خشت ببیند به تاویل نیکوتر است.
اگر نردبان را از مس و برنج ببیند، دلیل نامرادی است. اگر از آهن ببیند، دلیل قوت است. اگر ببیند بر سر کوهی بلند ایستاده بود، دلیل است مقرب پادشاه شود.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند کوه می کند، دلیل که با مردم حیله کند. اگر ببیند در کوهی است و بیرون نتوانست آمد، دلیل که در کاری بماند و خلاصی نیابد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

220 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

افتاب

افتاب : سلام
وقت بخیر
خاب دیدم که تو یه زیرزمین هستم و ادمادارن فرارمیکنن انگار ی خونه ادم پولدار بود و هزاران نوکر داشت
بعد منم فرارکردم ی لباس صورتی زمین بود انگارمال من بود برش داشتم بردمش دونفر اومدن سمتم ازم بگیرنش
بعد اون صحنه منو خاله هام و دخترخاله هام و مامانم تو کوه بودیم پیاده روی میکردیم و از دره ها میرفتیم راهای باریک و من هی نگران مامانم بودم میگفتم کمرش درد داره بزور راه میره ازین دره نیفته پایین دستشتودست یکی ازخاله هام بود و میومدپاینن (تو واقعیت هم کمر درد داره تازه میتونه راه بره و تاحدودی خوب شده)
هی میرفتیم.جلوتر منو دوتااز خاله هام و دخترخاله م.جلوتر بودیم ی اسانسور تو کوه بود سوارش شدیمبزور جاشدیم وسط راه ک تواسانسور بودیم من جانبود میخاستم بیفتم زمین ولی شونه های خالموگرفته بودم و اویزون بودم ب شونه هاش و خوشبختانه اسانسور رو زمین وایساد و از اسانسور نیفتادم
از اسانسور اومدیم پایین
من بودمو دوستم و ی پسر ک ن میشناختمش و نه چهرش توخاب معلوم بود
پشتش ب من بود
تو ی ساختمون بزرگ و عجیب بودیم سقفا چرخ میخوردن و هربار ی سقف سوراخ میشد و جیزی میخورد زمین و ی بار ی چیز سیاهی خورد رو سر دوستم یا پسره دقیق یادم نیس
بعد پسره از جلو میرفت و.میدووید ک چیزی نخوره روسرش دوستم دنبالش بود ک هرجامیره بره چیزی نخوره بهش منم دنبال اونا ک چیزی نخوره رو سرم

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۰۱:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. فکر شما نگران شرایط اقتصادی و اوضاع اجتماعی است و نگران این هستید که با مشکلات چگونه می توانید خودتان و خانواده تان را به امنیت و سلامت برسانید. موردی نیست که از پس آن برنیایید و در زندگی تان مسائل را با کمک و عشق خانواده و همفکری حل و فصل خواهید کرد. اما احساس می کنید که اعتمادی به دنیا نیست و هر روز شرایط عوض می شود و دنیا مرتب در حال چرخش و تغییر است که بعضی از این تغییرات متضرر خواهند شد و باید همیشه حواستان را جمع کنید و مراقب باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۳:۴۷
bahareh

bahareh : سلام و ارادت
ممنون میشم اگه خوابم تعبیری داره زحمت بکشید و تعبیرشو به من بگین
خواب دیدم مراسمی واسه مادر خدا بیامرزم گرفته بودیم تو این مراسم که سر مزار بود مهمونای زیادی اومده بودن ولی همه انگار واسه عروسی اومده بودن با لباسهای شب و ارایش و همه تند تند از خودشون عکس میگرفتن اخر مراسم‌ اعلام کردیم که واسه شام همگی برن رستورانی که ادرس دادیم من به خونوادم گفتم من نمیام تو این جمع راحت نیستم یکدفعه خواهرم گفت برو ببین هرچی سر مزار گداشتیم اضافه اومده بردار ببر خونه که من عصبانی شدم گفتم چیزی نبوده که اضافه بمونه یه بسته باقلوا من‌اوردم یکی هم دخترخاام که تموم شد انگار بچه های خالم که تازه فوت شده داشتن گلا رو از اونجا جمع مبکردن میذاشتن تو ماشینشون یکدفعه اونجا خالی شد و مهمونا رفتن و فقط من موندم و برادرم که یکدفعه پدر خدا بیامرزم که کنار مادرم خاک شده و دو تا خواهر مرحومم اومدن ما فقط از دیدن پدرم تعجب میکردیم و اصلا به این فکر نکردیم اون دو تا هم فوت شدن برادرم به پدرم میگفت من خووم خاک کردم تو رو اخه چطور ممکنه زنده باشی پدرم گفت یه ویروس توی سرم بود خطر رفع شد و من خوب شدم و حالا زندم و به یه جا اشاره کرد گفت این زمینو از دست من دراوردن سرمو کلاه گذاشتن چند سال قبل و حالا من دنبالشم پسش بگیرم و یکدفعه هوا تاریک شد و پدرم دیگه نبود و من و برادرم و خواهرام موندیم انگار اون فضا بین دو تا کوه باشه زمین شکاف برداشت برادرم میگفت میخوام خاکبرداری کنم باید زمینو اماده کنم نمیدونم چی قرار بود اونجا بسازه سنگهای بزرگ تیکه تیکه از روی کوه پایین میفتادن ما دستمونو روی سر گرفته بودیم هبچ جا معلوم نبود احساس میکردم روی یه پرتگاه داربم راه میریم و هرلحظه ممکن بود پایین بیفتیم برادرم گفت صبر کنید میخواست روشنایی درست کنه دنبال چوب میگشت یه چوب نازک پیدا کرد اتیش زد ولی زود خاموش شد و نتونست روشنایی بده ما از دستش عصبانی بودیم که چرا اینجوری بیموقع اقدام کرده به خاکبرداری باعث شد ما گیر کنیم
ببخشید طولانی شد
با تشکر

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۰۱:۵۱:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. کسانی که به ظاهر با شما همدردی می کنند، می خواهند خودی نشان دهند و بیشتر از حد معمول ابراز نگرانی و ناراحتی می کنند که تا اندازه ای نقش بازی کردن است. روح پدرتان و خواهرانتان شاد. اموات فقط جسمشان می میرد و روحشان کاملا مثل زنده ها، زنده است و می بیند و می شنود. پدرتان آمرزیده شده و روحش آزاد است و زنده است. حق پدرتان را کسانی خورده اند و او آنان را نفرین کرده تا به سختی و عذاب دچار شوند. برادر شما از کسانی که حق پدرتان را خورده اند به نحوی می خواهد استفاده کند و جاه طلبی های خود را به هر طریق به دست بیاورد و این اشتباه اوست. اگر این کار را بکنید و با دشمنان پدرتان دوستی کنید روشنایی از زندگی تان خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۰:۱۴
bahareh

bahareh : خیلی ممنونم... لطف کردین

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۱:۳۶
Fatemeh

Fatemeh : سلام. ممنون از مهرتون و وقتی که می گذارید. خواب دیدم که داشتم به حالت دست به سنگ از کوهی بالا میرفتم. تو نقطه انتهایی ترسیدم و میخواستم ادامه ندم، ولی راهمو ادامه دادم، و به همون حالت دست به سنگ مسیر رو طی کردم . فقط هم من رو دیواره کوه بوده بقیه پایین بودن.

پاسخ
لینک۱۵ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۰:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهش می کنم. شما چالش های بزرگ زندگی تان را با موفقیت طی خواهید کرد و سخت ترین موانع برای شما به راحتی کنار گذاشته می شوند. به اوج موفقیت می رسید و دیدتان وسیع و انرژی مثبت در زندگی تان وجود خواهد داشت. درک شما از دیگران خیلی بالاتر خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۴۱:۳۸
Mehrsa

Mehrsa : سلام وقتتون بخیر و شادی خواب دیدم داخل یه کوهی هستم که داخلش تو در تو بود و من میخواستم با ماشین برم ولی پول نداشتم یکی از خانم های فامیلمون سوار ماشین شد , من میخواستم کنارشون سوار شم ولی اون سریع حرکت کرد و من جا موندمو خیلی ناراحت شدم , بعد من یه کم رفتم رسیدم به یه بلندی که خط پایان بود و من انگار برنده شده بودم اونجا 3 تا چایی بود که من و برادرزاده ام با سوهان که مال اون خانم بود خوردیم بعد اون خانم با ماشین رسید و از دیدن ما خیلی تعجب کرد و از خدا حاجتشو خواست که خدا فرزند دوم هم بده ممنون

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۲۰:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در برابر چالش ها و مشکلاتی گیر کرده اید و احساس استیصال می کنید که چکار کنم... ولی خیلی زودتر از کسانی که امکانات عالی برای رسیدن به اهدافشان دارند، شما و برادرانتان حاجت روا و شیرینکام و خوشبخت خواهید شد. توکلتان به خدا باشد و بس. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۵۲:۱۴
Mojtaba

Mojtaba : سلام. خواب دیدم با گروهی داشتیم قدم بر میداشتیم. گروه رو من نمیشناختم هیچکدوم. رسیدیم به یه سراشیبی تند و تیز با زاویه تقریبا عمود. گروه این سراشیبی رو که دید گفت که ما دیگه ادامه نمیدیم. ولی من به راه خودم ادامه دادم و حتی اونارو هم تشویق میکردم که بیان ولی اونا نیومدن. اولش سختم میومد بالا رفتن ولی بعد که دیگه گروه رو ندیدم خیلی راحت میرفتم بالا بدون هیچ خستگی. بعد که شیب تموم شد و رسیدم به قله به یکباره یه صحنه فوق العاده زیبا از طلوع خورشید به همراه دشتی وسیع جلوم دیدم. خیلی زیبا بود و نمونش رو تو بیداری ندیده بودم. بعد اومدم از این زیبایی فیلم بگیرم که به یکباره وارد جای دیگه ای شدم. چراشم نمیدونم. اونجا یه عده آدم بودن که میشه گفت برده یه نفر دیگه بودن. البته انگاری به این برده بودن راضی بودن و خودشون نمیدونستن که برده هستن. خیلی حالمو بد میکرد اونجا و سریع میخواستم برگردم ولی رییس اونا میگفت که ما خیلی وقته چیز خوبی نخوردیم. خواهش کرد که براش حلوا بپزم. اینجا مادرم از کجا اومد تو خوابم نمیدونم. داشتم آرد رو خمیر میکردم که دیدم رییس اونا اومد خمیر رو انداخت رو زمین و کثیف کرد و گفت که از این خمیر کثیف باید بدم به اون افراد بخورن. ولی خمیر شما و من جدا باشه. خلاصه اینکه حلوا رو پختیم و دادیم به اونا اومدیم بیرون. از کار اون رییس اصلا خوشم نیومد ولی انگاری که افراد دورو ورش با این قضیه کنار اومده بودن. ممنون میشم تعبیر این خواب کوه و طلوع آفتاب و حلوا و اون افردا عجیب قریب رو برای من کنید

پاسخ
لینک۲۴ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۰:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در راهی قدم بر می دارید که با چالش های بسیار بزرگی روبرو خواهید شد و اراده ی شما بسیار قوی است بنابر این از سختی های راه نخواهید ترسید و با مثبت اندیشی و جاه طلبی، به اوج قدرت و موفقیت خواهید رسید. موقعیتی بسیار بالا و درکی بسیار بالا خواهید یافت. شما بیشتر از مردمان دیگر، دیدتان وسیع خواهد شد و حقایق را در می یابید. شما ایمانتان از دیگرا بالاتر خواهد رفت و قدرت و شکوه خداوند را درک می کنید. شما حقایقی را از دنیا می فهمید که مردمان سطحی و عادی نمی فهمند. متوجه خواهید شد که چطور عده ای دیگران را برده و بنده خویش کرده اند و از آنان سو استفاده می کنند. این افراد تحت عنوان خیر خواهی برای دیگران، از زندگی لذت می برند و می خواهند که شما هم برای آنان خدمت کنید و در ازایش حقوق بالایی دریافت کنید. شما شاید ظاهرا چیزی نگویید ولی قلبتان می داند که این رفتار با افکار پاک شما متناقض است و اینجاست که مورد آزمایش خداوند قرار می گیرید که هرکه علمش بیشتر باشد، خداوند از او انتظار بالاتری دارد و خدای نکرده تخطی از خواست و اوامر خداوند، آنهم به صورتی آگاهانه، تقاص سخت تری در پیش خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۳۳:۵۵
Mohammad

Mohammad : الطاف بیکران خداوند بر وجودوزندگیتان باد همیشه .

پاسخ
لینک۱۸ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۲۷:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : آمین. تشکر

پاسخ
لینک۱۸ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۴۵:۰۶
Mohammad

Mohammad : باسلام وصدها احترام بخاطر مزاحمتهای پی درپی .خواب دیدم خانه ای بزرگ دارم که پای کوه قرار داره فصل بهار بود کوه بعلت باران شسته شده بود وخیلی زیبا وجالب به چشم میخورد که اب زلال از دامنه کوه سرازیر شده بود روی اسفالت میریخت انگاری چشمه کوه بود خیلی حس خاصی داشتم پشت خانه به کوه بود روبروی خانه جاده ای اسفالت تمیز که انتهاش به خانه من میخوردو قسمت جلو هم به سمت شهر از دل کوه وجنگل رد میشد مانند خانه های تفریحی کنارخانه قسمت دست چپ به جنگلی سرسبز که رودخانه ای از ان گذر میکرد و صدای دلنشین اب رو میشنیدم مهمان داشتیم درب خانه ماشین رو کامل باز بود چندماشین مهمان ها هم داخل حیاط پارک بود .منتظر مهمان بعدی درب خانه ایستاده بودم با ی بچه و این اب زلال سرد تمیز که از دامنه کوه میریخت رو اسفالت نگاه میکردم ..پوزش میخوام طولانی شد .خسته نباشید.ممنونم
معبرمحترم بحمدالله بعدچندماه خوابهای تاریک وروشن دیدن دو خواب در روشنایی روز و تونلی که پر از چراغهای بی نهایت روشن دیدم

پاسخ
لینک۱۸ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۴۰:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما روح بزرگی دارید و روی جنبه هایی از وجود خودتان کار می کنید و ذهنتان را بهتر خواهید کرد حالا شما بسیار مثبت اندیش شده اید و امیدوار هستید که همه چیز به سمت هدایت الهی و پیشرفت و موفقیت پیش می رود. مسیر زندگی شما بسیار هموار است و شما دقیقا می دانید که چالش زندگی شما کجاست و پشتتان به قدرت الهی گرم است. امید، شروعی تازه و تلاشی خلاقانه را پیش گرفته اید و برکت خداوند مشکلات راه شما را شسته و برده است. شما وارد یک فاز جدید از زندگی می شوید و انفجار زلال احساسات مثبت را تجربه می کنید. توانایی های شما زیاد است و خوشی های زیادی به زندگی تان می آید. شما می دانید در مسیر هموار زندگی هر گونه مشکلی را کنار زده اید و به امید پروردگار به خوبی و با شادی و همت بالا پیش می روید. دوستان زیادی خواهید یافت و روابط شما عالی و بهبود خواهد یافت. به دیگران هم حتی کمک می کنید و مشکلات آنان را حل خواهید کرد. زندگی شما بالا و پایین داشته ولی موفقیت زیاد و منفعت های زیادی به زندگی تان وارد می شود و نقاط قوت خود را می شناسید. برکت خداوند بر شما باد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۱۲:۱۵
Ooppaata

Ooppaata : سلام روزتون به خیر
من خواب دیدم به همراه خواهرم داریم از یک کوه به راحتی بالا میریم و بالای کوه یک بستنی فروشی بود از اون بالاتر دیگه صخره بود و گفتیم نمیشه رفت بالا و همون جا دم بستنی فروشی نشستیم که یک خانم چادری و همسرش اونجا نشسته بودن و اون خانم به محض این که من و خواهرم رسیدیم بالای کوه از بستنی و فالوده خودش به ما داد به خواهرم بستنی و فالوده داد و به من فالوده داد که من نصفش رو دوباره برگردوندم ظرفش و تعارفش رو زیاد قبول نکردم گفتم همین بسه خودمون داریم بستنی سفارش میدیم.
بعدش انگار خانوادمون پایین بودن و یهو دیدم پایینیم و با چند تا از دخترهای فامیل داریم در یک مسیر خاکی تو باغ راه میریم و من و خواهرم می گفتیم مسیر کوه این وره انگار دوباره میخواستیم بریم بالای کوه
ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۴۲:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما اهداف بالایی در زندگی تان دارید و به راحتی به اهدافتان می رسید و شیرین کام خواهید شد. خونسردی و آرامش خودتان را حفظ می کنید و به دیگران هم توصیه می کنید که در زندگی خودشان را بالا ببرند. و غصه نخورند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۱۰:۳۱
Papara

Papara : سلام ممموونم از تعبير هميشگي عالي و بي نظيرتون
بنده خواب ديدم در جنوب بودمً ميخواستم برم شيراز در يك جايي اومديم فرعي بريم وايساديم يك كوه رو نگا ميكردم غروب خورشيد از منظره كوه بي نظير بود و ريك سري پرنده حالت گروهي و بهم پيوسته كه تعدادشون هم زياد بود در اين صحنه بودم و ميخواسم عكس بگريم
بعد يهو اين كوه تبديل شد به كوهي كه قله اش برفه
أطرافم تبديل به كلاس درس شد رديف اول بودم عشقم پشت سرم رديف دوم أز جام بلند شدم يهو نميدونم چي شد
بايد برا خودم جا پيدا ميكردم اومدم نيكمت كناري عشقم بشينم بلند شدم گفتم نميخوام فكر كنه بخاطر اونه اونه اينجام
كه بعد فهميدم اونجا جاي يك نفر ديگست
استاد يهوو براي يك صندلي گذشت جلوتون جاي كلاس
مكانم طوري بود ك ه از اون أونجابه اختير عشقم روً مي ديدم با وجود رو فاصله ام باهاش بيشتر شده بود اما اونن اصلا نمي تونست بفهمه ميبينمش
دو روحاني يكي مسن و ديگري جوان در كلاس بودن ك من وقتي اومدم نگاه به عشقم كنم اونا رو ديدم و متعجب بودم و روحاني جوان متوجه من شد حالا يا متوجه ديد زدنم باز خودم
و بهم لبخند ميزد

پاسخ
لینک۱۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۰:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواهش می کنم. شما می خواهید از سختی به آرامش و رفاه برسید. با چالشی بزرگ روبرو هستید و می دانید که وقت تنگ است و باید سریعتر برای رفاه خودتان اقدام کنید ولی نباید بی احتیاطی کنید و فکر کنید بدون انجام کاری موفق می شوید. شاید فکر می کنید چاره کار مهاجرت است. رکود اقتصادی و مشکلاتی را می بینید که بعدا حل و فصل خواهند شد. شما یک سری درسها از زندگی خواهید گرفت و اعتماد به نفستان بیشتر خواهد شد. ایمانتان را حفظ کنید و گشایش کار خواهید یافت. جایگاه شما در زندگی صرفا به انتخاب شما نیست و تقدیر هم دستی در این مورد دارد. البته نه در همه چیز ولی در بعضی موارد تقدیر نقش مهمی دارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۲۰:۴۵
رویا

رویا : با سلام و احترام

خانم هراتی عزیزم، روزتون بخیر.
خواب دیدم تووی رستوران با یه جمعی شام دعوتیم، همه طبقه ی دوم رستوران نشسته بودن من طبقه ی اول داشتم کاری انجام میدادم، بعدش رفتم دنبال مادرم که اونم بیارم رستوران و همه منتظره ما بودن، وقتی برگشتیم دیدم برای رفتن داخل رستوران بجای در، یه کوه بوجود اومده و برای ورود به رستوران باید این کوه رو پاایین بریم،مامان رفتن اما ندیدم چجوری رفتن، وقتی من خواستم برم کسایی که اونجا بودن بهم گفتن خیلی مراقب باش چون بسیار خطرناکه، شیب این کوه خیلی تنده و مطمعنن میوفتی، من گفتم خوب یه گونی میزاریم زیرمون و میشینیم روو گونی بعد همون حالته نشسته مثه سرسره از کوه میریم پایین، گفتن اصلا امکان نداره که بشه، وقتی خوب کوه رو چک کردم دیدم یه راهه دیگه ام برای ورود به رستوران هست وقتی خواستم امتحان کنم بهم گفتن اینکارو هم نکن چون با اینکه بنظر راحت میاد اما یه بریدگی داره که اون بریدگی مثه درره هست و سقوط میکنی و میمیری، بعد فک کردم و به پسری که انگار با اون رفته بودم دنبال مامان و خودشم ازمهمانان اون شام دعوتی بوده گفتم، ببین توکه ماشین داری بیا بریم از یه راهه دیگه من بلدم که برسیم، و رفتیم سواره ماشینش شدیم و اون راننده بود و منم جلو نشستم.
یادم نیست بعدش چی شد.

میشه لطفا برای تعبیره خوابم کمکم کنید خانم هراتی؟
زنده باشین و پیشاپیش سپاسگزارم از محبتتون.

پاسخ
لینک۱۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۰۶:۵۵:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما احساس می کنید بیشتر از باقی مردم، زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که باید در زندگی بگیرید له می شوید. احتیاج به آزادی روحی به روش خودتان دارید و نوعی غذای احساسی که فکرتان را آرام کند. مادر شما حاضر است سختی های راه را برای همراهی با شما طی کند. شما نگرانید که این راه را طی کنید و احتیاج به حمایت و عشق دارید. می خواهید کسی دائما به شما راهنمایی دهد و شما منفعل از پیشنهادات او استقبال کنید. و همین هم خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۳:۱۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.