تعبیر خواب کوه
تعبیر دیدن کوه، یا کار بزرگ است یا شخصیت بزرگ. اگر در خواب ببینید از کوهی عظیم بالا می روید، کاری بزرگ در دست می گیرید. اگر دیدید که از کوه به سختی و با رنج و زحمت بالا می روید، کار شما دشوار خواهد بود و اگر آسان و سبک کوه پیمایی می کنید، به سهولت بر دشواری یا آن شخص دور از دسترس چیره می گردید.
اگر کسی دید بر نوک کوهی ایستاده، به اوج موفقیت می رسد و اگر آنجا تکبیر می گفت، آرزوی سربلندی دین و معتقدات خود را دارد. اگر آنجا اذان گفت و نماز خواند، کارش بسیار خوب و روبراه خواهد شد. سقوط از کوه، از دست دادن مال دنیا و یا ارزش معنوی او است. اگر دیدید در کوهی به غار پناه بردید امنیت می یابید یا رازی را کشف می کنید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن کوه در خواب بر پنج وجه است:
- پادشاهی،
- دلیری،
- ظفر یافتن،
- بلندی،
- رئیسی. اگر ببیند بر کوه نتوانست شدن، دلیل نامرادی است.
حضرت دانیال می گوید: اگر کسی درخواب خود را بر سر کوهی ببیند، دلیل است در پناه بزرگی رود. اگر ببیند کوه از جای برکند، دلیل که بزرگی را قهر کند. اگر ببیند در کوهی مُقام بساخت، دلیل که مقرب پادشاه شود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند بر سر کوهی بانگ نماز گفت یا نماز کرد، دلیل است کارش بالا گیرد. اگر دید که بر دامن کوهی مقام نمود و بیفتاد، دلیل غم است. اگر ببیند که در کوه پنهان شد و راه بیرون آمدن نداشت، دلیل که او را به حیله در کاری اندازند و از آن کار به دشواری خلاصی یابد.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند کوهی بجنبد، دلیل که بزرگی از آن دیار رنجور شود. اگر ببیند کوهی می کند و بر وی آسان است، دلیل که کسی چیزی به وی دهد. اگر در خواب خود را به کوه طور ببیند، دلیل است معتقد پادشاه شود. اگر دید در کوه سوراخی بود و در آنجا رفت، دلیل که از راز پادشاه آگاه شود.
اگر ببیند که از کوه سنگ برمی گرفت و از هر جا که بود می انداخت، دلیل که نامه های پراکنده نویسد. اگر ببیند از کوه بیفتاد، دلیل است مرادش برنیابد. اگر ببیند نردبانی بسته بود از کچ و او بدان نردبان بر سرکوه رفت، دلیل است مرادش زود برآید. اگر نردبان را از گل و خشت ببیند به تاویل نیکوتر است.
اگر نردبان را از مس و برنج ببیند، دلیل نامرادی است. اگر از آهن ببیند، دلیل قوت است. اگر ببیند بر سر کوهی بلند ایستاده بود، دلیل است مقرب پادشاه شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند کوه می کند، دلیل که با مردم حیله کند. اگر ببیند در کوهی است و بیرون نتوانست آمد، دلیل که در کاری بماند و خلاصی نیابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
aminhoseini : سلام خواب دیدم با یک پیکان بار بالای کوهی بودم که جادهی آن به نوک قلهی کوه میرفت و سپس برای ادامهی مسیر باید از طرف دیگر قلهی کوه پایین میامد منم بررسی کردم دیدم نمیتونم با اون ماشین از اون شیب زیاد برم بالا . توی ماشین یک صندوقچه داشتم دادامش به مادرم که اون را با دست ببره نوک قله مادرم رفت و موفق شد من هم دنبال یک رانندهی حرفهای میگشتم که ماشین را واسم ببره نوک قله یکی اومد و ماشین را برد نمیدونم به نوک قله رسید یانه ولی در همین گیر ودار بودم که دیدم اب زیادی به شکل رودخانه از طرف قله به سمت ما آمد مردم به آب میزدند و عبور میکردند ولی من گفتم حتما راهی هست که بشه از آب بدون شنا عبور کرد و ناگهان یک پل کوچک گلی پیدا کردم و از روی آن گذشتم و پیاده و با زحمت زیاد به کمک چاقویی که تو دستم بود و آنرا تو زمین فرو میکردم و قله را بالا میرفتم تا اینکه به نقطه آخر رسیدم هرچه زور میزدم خیلی خسته شده بودم نمیتونستم خودم را بکشم بالای بالا یعنی فقط یک قدم با اوج قله فاصله داشتم یکدفعه یک نفر را دیدم روی قله بود ازش خواستم دستم را بگیره تا دستم را گرفت از خواب بیدار شدم .
فریبا هراتی
: سلام. شما با چالش بزرگی در زندگی تان مواجه می شوید و می خواهید به اوج موفقیت و قدرت برسید. مادر شما می داند توانایی های شما زیاد است و از ته دلش برایتان آرزوی خوشبختی خواهد کرد و دعای خیر او پشت سر شماست. شما کنترل زندگی تان را به خدای بزرگ می سپارید و با تمام قوا بر علیه مشکلاتی که در زندگی تان پیش می آید، مقاومت و مبارزه خواهید کرد. زندگی شما به فاز جدیدی وارد خواهد شد و در نهایت خواهید دید که به همه ی اهدافتان می رسید و موفق خواهید شد انشالله. تشکر از همراهیتون.
پریماه : سلام چند روز پیش خاب دیدم دامنه یه کوه هستم قصد دارم برم بالا شروع کردم یه مقدار بالاتر شیب تند به نظر می رسید اما بالا میرفتم پا برهنه خودم ودیدم گفتم داغی زمین باعث نشه نتونم تا آخر برم چون چند وقت پیش رفتیم کویرنورد اونجا به خاطر داغی ماسه نمیشد ادامه داد این حالت تو خاب یادم بود .بالاتر که رسیدم احساس کردم شیب خیلی تنده اما اصلا نفهمیدم که خودم وبالای کوه دیدم انگار خانواده هم بودن یه قسمت کوه مقداری برف دیدم حتی احساس کردم دست خواهر کوچکم و گرفتم که بیاد بالا اما بالای کوه خوشحال بودم .تو یه قسمت دیگه خاب مکانی که بودیم گفتن اگه شب اینجا بمونید سوئیت شبی دو هزار تومانه .این خاب ممکنه مربوط به روز سیزده نوروز باشه؟ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما با چالشهای بزرگی در زندگی مواجه می شوید و اعتماد به نفستان مقداری کم است و از شکست می ترسید. شما احساس می کنید که آمادگی و امکانات لازم را ندارید یا سوء تفاهماتی مطرح است که از شکست می ترسید و فکر می کنید که جاپایتان قرص نیست. اما شما موفق خواهید شد و به خواسته هایتان می رسید. هر چند که سختی های راه باعث شده که کمی از هیجان شادی تان کم شود . بعضی وقتها در اوج موفقیت ممکن است شما احساس ضعف دوبرابر یا قدرت دوبرابر کنید. بله ممکن است. تشکر از همراهیتون.
Nahal : با سلام و صبح بخیر
خواب دیدم در دره ای پایین کوه با خواهر و مادر و برادرم هستیم و همه خوشحالیم و انگار روی سکوهای یه اندازه ایستاده ایم.
که گم شدم تو کوه ها - همه کوه ها سفید بودند و من دنبال راه چاره میگشتم که یه خرس دیدم خرس قهوه ای خاکستری بزرگ
کنار پام یه موتور گازی کوچیک بود سوار اون شدم و پیش خودم گفتم از کنارش رد میشم و میرم .
خرس روی دوتا پاهاش راه میرفت و دست هاش بالای سرش حالت جنگ و حمله داشت
ازش میترسیدم و وقتی از کنارش رد شدم برمیگشتم پشت سرم نگاه میکردم که خرس حمله نکنه که به یه آقا که همراه یه پسر بود برخورد کردم که گفت نترس کاری باهات نداره.
به اون مرد گفتم بیا از این طرف بریم فکر کنم این راه درست باشه
همراه اون از کوه سفیدی بالا رفتیم البته بالا رفتن تو خواب ندیدم.
وقتی به بالای کوه رسیدیم کوه قهوه ای شده بود مثل همه کوه ها وآدم های زیادی در رفت و آمد بودند و فضا نیمه تاریک
وسط قله کوه سوراخی بود که ازش بخار یا دود سفید می اومد بیرون و دورش حلبی کشیده بودند.
از کنارش رد شدم اما کنجکاو بودم که این چیه وسط کوه دوباره برگشتم که ببینم چی هستش که یه لحظه همسرم رو دیدم که از کنارم رد شد و من هم پشت سرش به سرعت رفتم که از یه قسمت کوه پایین رفت که مثل یه راهروی باریک با پله های زیاد بود .
تند تند پله ها اومد پایین و من هم پشت سرش وقتی رسید پایین سوار تاکسی شد و رفت .
من هم برگشتم تو پیاده رو و کیفم رو گشتم که ببینم پول یا مدرکی دارم که مقداری سکه ته کیفم بود و تقریبا یه دسته اسکناس با قطر کم هم بود و شناسنامه و مدارک دیگه هم بود.
دوتا مرد تو پیاده رو رودند که یکی از اون ها گفت چقد زیاده منظورش پولها بود اومدم پولها و مدارک رو بزارم توی جیبم که ترسیدم و اونها برگردوندم توی کیفم و توی کوچه راه افتادم پیاده رفتم .
که پسری اومد و گفت دنبال فلانی میگردی اونجاست برو پیشش.
رفتم همونجایی که پسره گفته بود که یه گلخونه زیبا بود پر از گلهای رنگارنگ که گوشه و کنارش پر بود از گلدانهایی که گلهای زیبایی داشتند .
داشتم نگاه میکردم که دختری که صاحب گلخونه بود گفت گلخونه و گلهای زنداداشت که بهتره.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از سختی ها و اشتباهات دوری می کنید. از درون گرایی بیرون می آیید و می توانید خشمتان را کنترل کنید. احساس می کنید که در یک موقعیت بد یا رابطه ای کنترل کننده گیر کرده اید ولی به سرعت از این شرایط خارج می شوید و در زندگی پیشرفت می کنید. همسرتان در زندگی به جای ترقی تنزل پیدا می کند و برای پیشرفت در کارهایش وابسته به دیگران خواهد شد. شما هم نگرانی هایی دارید که پس ذهنتان نگه داشته اید و به دنبال این هستید که عشق و محبت به زندگی تان بیاید. در حالی که شما عشق و محبتی که از خانواده تان می گیرید به تنهایی کافیست و زن برادر شما خیلی دوستتان دارد. خانواده شما بهترین دوستانتان هستند. تشکر از همراهیتون.
نگار : با سلام
خواب دیدم با مادر و برادرم داریم از یک کوه سرشبز با دشواری بالا میریم و دست مادرم یک دسته گل که از کوه چیده بود گلهای خیلی خوشگل ریز سفید و زرد، به سختی بالا کوه رسیدیم و اونجا یه کانکس مانندی بود که انگار خونه ما بود و ما خوشحال بودیم که رسیدیم خونه. من دیدم که کفشهام گلی شده و میخواستم بشورمشون که از خواب بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما با چالشهای بزرگی در زندگی مواجه می شوید. مادر شما سعی می کند با مهربانی و عشق بر نارضایتی ها غلبه کند. او با انرژی و بشاش و قابل احترام است. شما سعی می کنید با همین امکاناتی که دارید به موفقیت برسید و مستقل باشید. سعی می کنید ناراحتی ها و انرژیهای منفی را از رویکردتان به زندگی حذف کنید. تشکر از همراهیتون.
پروا : بله خواهش می کنم..رشته ام زراعت هست..دیگه تسلیم امر خدا شدیم... ان شالله فرجی کنه
فریبا هراتی
: خیلی هم عالی. انشالله موفق باشید دوست خوبم.
پروا : ممنونم...سلامت و پاینده باشید...و همچنین
پروا : زنده باشید خانم هراتی
متاسفانه چندین سال هست که فارغ التحصیل شده ام ولی هنوز بیکار هستم....اما ایمان دارم که خدا دری را به روی من باز خواهد کرد و من به نتیجه زحمات خود خواهم رسید.... اما به نظرم هنوز زمان آن فرا نرسیده .... یعنی آن راهی که در خواب دیدم هنوز گشوده نشده ولی ان شالله که گشایشی ایجاد خواهد شد...چون هر وقت دعا میکنم که خدا گشایشی رو که قول داده بود ایجاد کند... خواب میبنم که هنوز صبر باید کرد
محتاج دعای خیر شما هستم
ممنون از تعبیر زیبای شما
فریبا هراتی
: بله هر چیزی زمان خاص خودش را دارد. من اینو کاملا تجربه کردم. رشته تحصیلیتونو می تونم بپرسم؟
Sara : باسلام و وقت بخير
خواب ديدم در ميان كوه ها با جمعيتي فارس در مقابل جمعيتي عرب به هم قلوه سنگ هايي پرتاب ميكنيم و هدف جمعيت مقابل من بودم و مدام به سمت من با دشمني و خشونت سنگ پرتاب ميكردند
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید که با چالشهای بزرگی در زندگی مواجه هستید و در حقتان دشمنی می شود. با شما بدرفتاری شده و با خشونت با شما برخورد می کنند. تشکر از همراهیتون.
Sj : سلام من خواب دیدم با ی عده که فکر میکنم همشون مرد بودن(یادم نمیاد زنیو و من تنها زن اون جمع بودم) میخوایم از ی کوه قرمز بزرگ بالا بریم ک ی نردبون اهنی مث این داربستا یعنی نردبونش داربستی بود همه کوله و اینجورچیزا داشتن بالا رفتیم یادمه تو خواب من خ خسته شدم چون بقیه مرد بودن راحتتر بود براشون و برا من سخت بودموقعیک به قله رسیدم سطح قله دایره ای و صاف بود من میترسیدم بایستم فک میکردم میفتم مردایی ک اونجا بودن میگفتن واستا نگا کن ترس نداره وقتی واستادم اصن نترسیدم و دیدم چندصد متر پایینتر از جاییک ما بودیم ی راه فرعی هس که با ماشین میشه اومد رو قله و با خودم میگفتم ای بابا ی راه فرعی اسونم بوده اینم بگم که تعداد کساییک رو قله بودن کمتر از تعداد کسایی بود ک رو دامنه بودن و وقتی من رسیدم جز ده نفر اول بودم و هنوز هم داشتن میومدن بالا
فریبا هراتی
: سلام. شما در زندگی شخصیتی قاطع و منطقی و رقابتی از خودتان نشان می دهید. سعی می کنید که قدرت بیشتری از خودتان نشان دهید و با استفاده از تجاربتان در زندگی با قوت و قدرت پیشرفت کنید و به اوج موفقیت برسید. سرانجام موفق هم خواهید شد ولی اگر از دید زنانه و ظریف خودتان استفاده می کردید متوجه می شدید که راههای ساده تری هم برای رسیدن به موفقیت بود که کمی باریک بینی و ظرافت کار لازم داشت ولی شما مثل یک مرد قوی و مصمم به هدفتان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
sakar : سلام خواب دیدم همسرم در حال کندن تونل های زیادی بود. هی تونل میکند و میرفت سراغ کندن بعدی البته سر درشان را کامل میکرد و کندن تونل که تمام میشد بعد میرفت سراغ تونل بعدی. اینم بگم من داخل تونلها را نمیدیدم ولی احساس میکردم کار یکی تمام میشد بعد میرفت سراغ بعدی و بعدش من رفتم بالای یک کوه بسیار بلند رفتم و روی قله ایستادم و بر اطرافم تسلط داشتم و منظره بسیار زیبایی را دیدم و با خودم گفتم اخ جون یکبار دیگر اومدم روی این کوه و این منظره را دوباره دیدم.
فریبا هراتی
: سلام. همسر شما مرتب در حال توسعه شخصیت و ظرفیت های خویش است و سعی می کند توانایی های خودش را کشف کند. او آغوش خودش را به آگاهی های جدید باز می کند و سعی می کند دانش و آگاهی اش را نسبت به مسائل مختلف بالا ببرد. ممکن است در شرایط حاضر چشم انداز او محدود باشد و به صورت بسته فکر کند. شما با چالش های بزرگی در زندگی روبرو می شوید و به اوج موفقیت خواهید رسید. احساس قدرت و امنیت زیادی خواهید داشت و درکتان بالاتر از دیگران خواهد بود و چشم انداز وسیعی نسبت به مسائل پیدا می کنید. تشکر از همراهیتون.
LP : سلام صبحتون بخیر صبح قبل از نماز خواب دیدم دوستم که باردار هست همراه شوهرش و من تو ایوان خونه پدرم نشسته بودیم یادمه شوهرش میگفت مریم میخواست بچه رو سقط کنه من اجازه ندادم نمیدونم چی شد که فکر کردن من بیدارم شوهردوستم بهش گفت پاشو بریم یه وقت برای تو ضرر نداشته باشه که دوستم گفت نه بابا چیزی نیست.خانم هراتی هوا خیلی صاف و تمیز بود جوری که یه کوه تو شهر ما هست که خیلی هم با خانه ما فاصله داره اما یادمه اینقدر هوا تمیز بود که به کوه که نگاه میکردیم انگار دوتا کوچه فقط باما فاصله داره همین حرفم تو خواب به دوستم گفتم اینقدر هوا خوب بود که کاملا میشد تشخیص داد آدمایی که اونجا رفت و آمد داشتن
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. امید و نشاط و دیدی مثبت به زندگی شما و دوستتان خواهد آمد و آنها به ثروت می رسند و نگرانی هایشان رفع می شود. دلشوره و چه کنم چه کنم برای ترس از فقر در زندگی دوستتان بی مورد است. آینده ای روشن در انتظار همه ی شماست. تشکر از همراهیتون.