تعبیر خواب کوچه
اگر کسی خواب ببیند که به کوچه ای وارد شده که خانه های مجلل و شیک در آن وجود داد، به منفعت خواهد رسید، خصوصا اگر بداند که اهل آن کوچه مردمان پرهیزکاری هستند. اگر اهل آن کوچه فاسد و بد کردار باشند، بیننده خواب به گناه آلوده خواهد شد.
اگر در خواب ببینیم که در کوچه ای ناشناس و مجهول هستیم، با سوالی رو به رو می شویم که فکر ما را به خود مشغول می دارد. اگر در خواب خود را در کوچه ای دراز و تنگ ببینیم، در راه رسیدن به هدف باز می مانیم. اگر کوچه ناهموار بود، راه آینده ما دشوار خواهد بود و اگر هموار بود، به سرعت پیشرفت می کنیم.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : سلام
خواب دختری را دیدم که هفت هشت سال پیش به او علاقه مند بودم. در یک خیابان در یک محله بودیم که کوچه های فرعی داشت، او هیجان داشت و جاهای مختلفی را به من نشان میداد و مدام این طرف و آن طرف میرفت. در مورد این صحبت کرد که باهم به باشگاه برویم! بعد من را به پدرش معرفی کرد. دایی اش هم در خواب بود؛ او در واقع کسی بود که رای دختر خانم را نسبت به من زد. چون میدانم با دختر خانم الان در یک کسوت هستیم خواستم در مورد شغلمان صحبت کنیم که اصلا اجازه نداد مدام با هیجان صحبت میکرد و در حال حرکت به این طرف و آن طرف بود. خوشحال و هیجان زده بود.
آیا این خواب تعبیری دارد؟
فریبا هراتی
: سلام. شما او او در یک رده و سطح فکری قرار دارید و مشکلات زیاد و شرایط بغرنجی را تجربه کرده اید. زندگی او با چالش های زیادی مواجه بوده و معتقد است که او و همینطور شما باید از تجارب خودتان در زندگی استفاده کنید. دایی او از اینکه ازدواج شما را به هم زده و می داند که کار بیجایی را انجام داده مضطرب است و سعی می کند رد گم کرده و به عبارتی خودش را به کوچه علی چپ زده و اظهار بی گناهی کند. تشکر از همراهیتون.
samin : سلام مجدد و سپاس از شما.مدتی بود دختری درحقم شاید ناخواسته بی محبتی کرده بود.اولش ناراحت بودم و به خدا واگذارشان کردم ولی دیشب از ایشان گذشتم چون نمیخواستم دلم جایگاه کینه باشد و شاید جایی خدا از اشتباهاتم چشم پوشی کند.احتمالا خوابم به این موضوع بی ربط نباشد.حق نگهدارتان و ایام به کامتان
فریبا هراتی
: خواهش می کنم. بله ممکن است مربوط به او باشد.
samin : سلام و وقت بخیر.خواب دیدم سوار برماشینم وارد مسیر میشم انتهای مسیر مکانی قدیمی است مثل ی زمین گرد که چندتا کوچه و راه در آن بود خواستم دور بزنم برگردم دیدم پیرمردی با ماشین از یکی از این راهها که حالت پلکانی داشت باماشین میخواست بیاد بیرون به احترام اون ایستادم .وقتی از اون کوچه اومد متوجه نشدم از کدوم کوچه بیرون رفت.بعدش ی پسری دوان دوان رد شد.داشتم نگاه میکردم ازکدوم کوچه اومدم.یکی از کوچه ها که حالت سردابه های آب بود و غیر قابل رفتن.دوتای دیگرکمی تنگ و با ماشین سخت.شروع کردم به گفتن یا موسی بن جعفر یا حلال مشکلات کمک کنید کسی نیست ی دختر پیداش شد گفت بیا.پنجره ای رو نشونم داد که بیرونش همه مشغول جشن و مولودی بودن گویا مردم اون محله اونجا جمع بودند.گفت بیا.تو دلم گفتم با ماشین نمیشه ولی برام مهم نبود و خواستم بروم
فریبا هراتی
: سلام. شما در کنترل زندگی خود به اشتباهات و بیراهه هایی برمی خورید و فکر می کنید که شرایط شما بغرنج شده و گزینه هایتان محدود است. از اهداف خودتان منحرف شده اید ولی نذز موسی بن جعفر ع بکنید و متوسل به ایشان شوید انشالله مشکلاتتان حل خواهد شد.
هدی : فقط میتونم بگم شما فوق العاده ایین گرهای ذهنمو دارین کم کم باز میکنیم .چون از قوانین سایتتون تقریبا باخبرم انشالله برای تعبیر خوابای دیگم روزای اتی حتما مزاحمتون میشم.سپاسگزار
فریبا هراتی
: تشکر. موفق باشید.
هدی : تو همون کوچه داشتم رد میشدم که مثل راهرو اپارتمان بود تولد همون پسری بود که منو نمیشناسه کیک تولدش با شمع روش دستش بود مادرش با بلوز دامن با یکی دیگه از مادرا با دو دختر دست میزدن براش من گفتم به ما چه زندگی مردم.نشسته بودم تو کوچه یا راهرو چادر مشکی داشتم دپرس که اونطرفش یه قبر با بارچه سبز بود و نور سبز داشت گفتم این قبر امام حسینه رفتم جلو فقط من بودم قبر بلند بود ایستاده سرمو گذاشتم رو قبر دستمو به حالت باز قبرو بغل کردم که دیدم اون اقا که تولدش بود اومد اونم رو قبر سرشو گذاشت دیدم دستامون موازی رو قبره من تعجب کردم که چرا هرکاری من کردم اینم مثل من انجام میده زیارت میکرد ولی پشتمون بهم بود حواسش نبود اومدم نگاش کنم رفت از در کوچه بیرون.منم اومدم عقب بشینم یه پسربچه که مثل مراسم شیر خواران علی اصغر درستش کرده بود لباس سفید داشت مامانش نااشنا بود انگار منتظر من بود بچشو بگیرم بره زیارت که بغلم خواب بود ولی شلوارش زرد بود مدفوع کرده بود رفتم عوضش کنم.
فریبا هراتی
: کسی که تولدش بوده به موفقیت های زیادی رسیده و مورد قبول دیگران واقع شده و دیگران او را در موفقیت هایش تشویق می کنند. امام حسین ع محب شما و ایشان است و قلب هر دوی شما با امام حسین است. شما به ثروت خواهید رسید.
Mah11111 : سلام خانم هراتی روز بخیر.
خواب دیدم تو یه مدرسه کار میکنم. حیاط مدرسه حالت مثلث بود و دیوار حیاط قدیمی بود و کف حیاط خاکی بود. یکی از مدیرای شرکت خودمون هم اونجا تو مدرسه مدیر بود. توی خواب هم مثل واقعیت انگار اعصاب نداشت. تو طبقه اول یه پنجره باز کرده بود رو به بیرون به سمت چهارراه و تمام مدت پشت پنجره نشسته بود خیابون را نگاه میکرد. همکارم یه دختر خیلی خوبی بود که کلی با هم جور شده بودیم و بگو بخند میکردیم. همکار و همسایه بودیم.
بعد با همکارم رفتیم خونه. خانوادههامون چون همسایه بودیم همو میشناختن. همکارم یه برادر کوچکتر از ما داشت و دوتا خانواده دور هم نشسته بودیم حرف میزدیم. خونههامون داخل یه کوچه بن بست بود که بیشتر خونه ها قدیمی ساز و با صفا بودن و میگفتن قراره انتهای بن بست باز بشه و ادامه پیدا کنه. اتفاقا دیدیم که انتهای کوچه باز شده بود کامل، و بخاطر همین انتهای کوچه خاکی و ناهموار بود. انتهای قسمت خاکی کوچه میرسید به یه جاده نسبتاً باریک که دو طرف جاده درخت کاج یا سرو ردیفی کنار هم بودن و با پیچهای زیبا تو دامنه کوه ادامه پیدا میکرد تا بالا. میگفتن تمام مسیر جاده تا آخر قراره گشاد بشه. من چون خیلی از موقعیت کوچه خوشم اومده بود به همکارم پیشنهاد دادم که اگه تو این کوچه خونه فروشی هست برای خودمون بخریم و قرار بود بریم قیمت کنیم. تو فکرم بود که خونه قدیمی هم بود بخاطر موقعیتش باز بخریم.
تو همون کوچه پدرم رفته بود جایی مهمونی و مادرم میخواست بره پیشش و کادو حدود 7 یا 8 تکه طلا ظریف خریده بود. داشتم بهش میگفتم اینا زیاده میخوای همشو کادو بدی. گفت یکیشو بردار برا خودت. یه دستبند ظریف که آویزهای طرح برگ داشت بم داد و هم خودش و هم همکارم میگفتن این خیلی قشنگه همینو بردار و خودمم تایید کردم. یه سرویس ظریف جزو کادو بود که من یه تکهشو خوردم و قورت دادم.
فریبا هراتی
: سلام. روز شمام خوش. شما به اهداف و توانایی ها و حنبه های خودتان کاملا واقفید و فکر می کنید که فعلا دستتان به جایی بند نیست و باید محتاطانه رفتار کنید و مواظب باشید که اشتباه و خطایی در کارتان صورت نگیرد. زندگی شما بسیار موفق و خوب خواهد شد و امید و خوشبختی جای شرایط سخت امروزی را می گیرد. به اهداف خودتان خواهید رسید و ازدواج می کنید و خرجتان می کنند. در ضمن نوشتار شما بسیار زیباست مثل یک نویسنده ماهر می توانید ذهنیت خودتان را ترسیم کنید <3
Mah11111 : ممنون خانم هراتی شما خیلی لطف دارید و واقعا زیبا تفسیر میکنید. راستش من همیشه سعی میکنم جوری بنویسم که چیزی از قلم نیفته و شما کاملا تجسم کنید.
این خوابم خیلی جزییات داشت و حتی یه قسمتش را فراموش کردم بنویسم. مادرم تلفنی با همسایه ها در مورد یک یا دو نفر خلافکار یا شاید دزد صحبت میکردن که بقیه دنبال اونا میگشتن
فریبا هراتی
: تشکر. احتمالا مادر شما راجع به خواستگار شما تحقیقات و بررسی خواهد کرد.
mahsa : سلام.وقت بخیر
من خواب دیدم تو یه کوچه ای هستم انتهای کوچه یه دری بود اورده بودن گفتن این از کربلا اومده گفتن واسه حضرت زینبه یه خانوم چاپر سر کوچه بود گفتم تورو خدا بزارید من برم اونجا دست به در بزنم حاجتمو بگیرم خانومه گفت نمیشه هیچ کس اونجا نمیزاریم بره ولی من میرم کنار در برات دعا میکنم این خانومه یه چادر مشکی سرش بود با شال سیدی سبز دور گردنش خیلی نورانی هم بودن اون خانومه یعنی میشه اون خانومه خود حضرت زینب بوده باشه؟گریه میکردم میگفتم تورو خدا واسم خیلی دعا کنید
فریبا هراتی
: سلام. قلب شما با حضرت زینب س است و در ، در خواب شما، راهگشای مشکلات است. چون شما نتوانسته اید به کربلا بروید، از آنجا برای شما نشانه ای آورده اند که بدانید خداوند از قلب شما و اشتیاق شما برای بودن در حرم امام حسین ع و حضرت عباس ع آگاه است. آن خانم حضرت زینب س هستند. انشالله حاجتتان را خواهید گرفت. تشکر از همراهیتون.
ستایش : با سلام و خسته نباشید خدمت شما خانم هراتی . خواب دیدم کوچه منزل پدرم را آسفالت می کردند و مسئولش هم شوهر خواهرم بودند. البته شوهر خواهرم هیچ ربطی به این مسایل ندارند و استاد دانشگاه هستند ولی ایشان در تکاپو بودند که جلو درب منزل پدرم را آسفالت کنند و پدرم نیز در آنجا حضور داشتند. در ضمن منزل پدرم دو درب داره که یکی تو کوچه بن بست و دیگری خیابانی که به اتوبان راه داره که این خیابان را داشتند آسفالت می کردند. ممنونم از تعابیر خوبتون. موفق باشین
فریبا هراتی
: سلام. شوهر خواهرتان می خواهد شرایط بغرنجی را که در راه رسیدن پدرتان به اهدافش وجود دارد از بین برده و راه او را به سوی گزینه های موفق تر و پیشرفت سریع در زندگی هموار سازد. تشکر از همراهیتون.
azam : seyedehazam
سلام
محبت میکنید اگه تعبیر خواب امروز من که بعد از نمازصبح دیدم رو بفرمایید:
با ماشین وارد کوچه بن بست (جنب مغازه خودمون که محل کار من هست شدم) و تا ته کوچه رفتم. ته کوچه چند تا درخت سرسبز انجیربود که شاخه هاش از یکی از خونه ها بیرون زده بود،متوجه شدم که کوچه رو اشتباه وارد شدم، اومدم دنده عقب بگیرم و بیرون بیام که با نگاه داخل آینه متوجه شدم که کوچه خیلی تنگه و به سختی میشه ازش خارج شد. در حال تلاش برای خارج شدن بودم که بیدار شدم....
(من به تازگی با خانمی که توی اون کوچه زندگی میکنه رابطه تقریبا دوستانه ای پیدا کردم.)
فریبا هراتی
: سلام. شما خودتان را در شرایط بغرنجی احساس خواهید کرد ولی حوادث به صورت مثبتی برای شما تغییر شکل پیدا خواهند کرد. تشکر از همراهیتون.
زینب : سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم که میخوام از یه کوچه نسبتا باریک رد شم تو کوچه پر از آب مثل یه جوی بود و البته آب تمیز بود .بعد من داشتم با خودم فکر میکردم که اگر من بخوام از این کوچه رد شم این آب سردِ و پاهامو اذیت میکنه ولی من وارد کوچه شدم و داخل آب شدم. .عمق آب کمی بالا تر از زانوهام بود و متوجه شدم که آب اصلا سرد نیست و با خیال راحت تو کوچه به راه خودم ادامه دادم. ( البته تنها بودم و انتهای کوچه اصلا مشخص نبود) ممنون میشم که تعبیر خوابم رو بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. شما از اهداف خود به دلیل مسئولیت هایی که بر عهده گرفته اید منحرف شده اید و احساس می کنید که ذر شرایط بغرنجی گیر کرده اید. فکر شما مشغول است و بسیار احساساتی شده اید و نمی توانید راه حل مناسبی برای مشکلات خود پیدا کنید. اما این شرایط امروز شماست که در خواب دیده اید و به این معنا نیست که فردای شما هم اینگونه خواهد بود. به خدا توکل کنید و انشالله راه نجات را به شما نشان خواهد داد.