تعبیر خواب کیف (ساک)
کیف یا ساک در خواب، هم به روابط بین زن و شوهر تعبیر می شود و هم به تدبیر خانوادگی و عقل معاش. اگر در خواب ببینید ساک نوی تمیز و خوبی در دست دارید، روابط شما با همسرتان خوب است. اگر ببینید ساک شما سوخته یا آسیب دیده، یا نشانه عدم موفقیت شما در کسب معاشتان است و یا همسرتان بیمار می شود.
داشتن کیف بدون دسته، از جدایی بین زن و شوهر خبر می دهد. اگر کسی ببیند در کیف خود به دنبال چیزی می گردد که نمی یابد، با همسرش بگو مگو می کند و یا کاری پر تلاش پیش روی او قرار می گیرد که خستگی ایجاد می کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افتاب : سلام
خسته نباشید
من خاب دیدم منوخاله م و مامانم و دخترخاله م و خاله م از ی جایی داشتیم میومدیم تو راه ی دوستیو دیدم ک تودانشگاه همکلاسم بودو انگار همسن دخترخاله م و همکلاس اونم بود بعد ازدواج کرده بود از در خونشون رد شدیم اومده بود بیرون هی نگاش میکردیم بهمون گفت رفتیم توخونه ش اما من فک کردم خونشه رفتم تو دیدم ی اتاق خیلی کوچیکه دوسه تا چرخ خیاطی توشه وخیاطی میکنه اما قشنگ بود اون اتاق ولی بزور جاشدیم کوچیک بود اتاقش بعد ک بلند شدیم مث اینکه ب هممون کیف داده بود اونا کیفو نبرده بودن امامن برده بودم کیفو یک کیف مربع پارچه ای حدوده 20 سانت در 20 سانت بود ک شونه ای بود و رنگ زمینه پارچه کرمی بود طرح های گلای. نازک و باریک صورتی روش بود و من خوشحال بودم کیف رو دارم
بعدازخونش اومدیم بیرون کیف رو خاهرم برام گرفته بود خودش ی کیف سیاه رو شونه ش بود کیف منم گذاشته بود رو شونه ش داشتیم میرفتیم جلوتر ی ساختمون بزرگ بود ک طبقه اولش ی مغازه بزرگ داشت پشت ویترین صاحب مغازه معلوم بود انگار نگامون میکرد و لبخندمیزد (تو واقعیت اون صاحب مغازه رو قبلن دیدم عطرمیفروخت ی پسرجوون بودازش عطرخریدم) توخابم صاحب مغازه پسری بود ک تو واقعیت صاحب مغازه بو
د بعد من فک کردم الان ازکنارمغازش رد میشیم منونگامیکنه رد ک شدیم داشت بایکی دیگ درباره کارحرفومیزد و نبودش
فریبا هراتی
: سلام. کسی که کیف می دوخت آدم خوبی است هر چند خیلی پولدار نیست ولی باعث خیر می شود. شما به خوش شانسی خواهید رسید و آن آقا هم توجهی در واقع به شما ندارد. تشکر از همراهیتون.
آیدا : سلام. وقتتون خوش.خواب دیدم یه خانمی یک کارگاه کوچک کیف چرم دوزی دستی دارن توی کارگاه هم میدوزن هم میفروشن منم یک کیف چرم قهوه ای ساده ازش خریدم ( از این کیفای مستطیلی زیپ داره بدون دسته که از وسط تا میشه) نمیدونم چرا اولش میخواستم با چاقو یا شایدم تیغ چرم کیفو ببرم و با چرم کیف دوباره خودم چندتا کیف کوچک (مثل جا موبایلی) بدوزم بعد که به کیف نگاه کردم دیدم این اندازه مناسبتره پشیمون شدم تصمیم گرفتم ازش بعنوان کیف آرایش استفاده کنم .متشکرم.
فریبا هراتی
: سلام. وقت به خیر. شما سعی می کنید که خودتان را درک کنید و بفهمید که چه کسی هستید. اینکه وظائفتان چیست و چه چیزی در چنته دارید! توانایی هایتان کدام است و سرنوشتتان چیست. شما تصمیم می گیرید از زندگی تان استفاده کنید و سعی نکنید به جزئیات کوچکتر پی ببرید. به جای اینکه فکر این باشید که دیگران چه فکری روی شما می کنند و روابطتتان را با دیگران بهبود ببخشید، به این فکر می کنید که خودتان وجهه ی خوبی داشته باشید و برایتان مهم نباشد که دیگران چه حسی دارند فقط اینکه خوب باشید و شایسته و رفتار خوبی که خودتان آن را بپسندید داشته باشید.
Mahsa : خداروشکر که حالتون خوبه.ماهمیشه از تعابیر دقیق شما استفاده کردیم.امیدوارم سریعتر روند بهبودی طی و کامل شود.باز هم ممنون
فریبا هراتی
: تشکر عریزم.
Mahsa : ممنون بابت تعبیرخوابتون. فقط خانم هراتی حالشون خوبه؟چون این نحوه تعبیرخواب اصلا شبیه نحوه تعبیرخواب خانم هراتی نیست.چون من همیشه تعبیر خواب های خانم هراتی میخونم هیچ وقت نمیگن این خواب تعبیر نداره شایدم این حس منه. به هر حال ممنون
فریبا هراتی
: مرسی مهسای عزیز. خوب که چه عرض کنم با بخیه و آنتی بیوتیک و درد... ولی واقعا خوابتان تعبیر نداشت و فقط درگیری ذهنی شماست من هیچ وقت در نوشتن تعابیرتان کوتاهی نمی کنم ولی پیش می آید زمانی که واقعا تعبیری در کار نیست.
Mahsa : باسلام. انشالله سلامت باشید و کسالت برطرف شده باشد.خواب دیدم که سفری رفته ام و کوله پشتی سبز رنگی(در واقعیت دوتا کوله پشتکی دارم که یکیش همینی بود که تو خواب دیدم)پر از وسیله و خیلی سنگین است به دوش دارم و به سختی حملش میکنم بعد گذاشتمش زمین و یک دسته داشت یا بهش وصل کردم(در واقعیت کوله دسته و چرخ نداره) و با چرخش رو زمین میکشیدم و با خودم میبردم و با خودم گفت آخیش کاش از اول اینکارو میکردم. بعد در ادامه دیدم دارم با سرعت بالا رانندگی میکنم و یک جا میخواستم دور بزنم که احساس کردم از عقب دارم میافتم تو دره که دنده جلو زدم و دیدم که اصلا دره نبوده و من فکر کردم که دارم میافتم تو دره. بعد ماشین پارک کردم و رفتم در نمازخونه دانشگاهمون نماز خوندم که در اون نمازم باید در قنوت آیه خاصی میخوندی که من از روی کاغذ نگاه میکردم و میگفتم که یادم نیست متنش چی بود. بعد رفتم خونه دیدم مامانم داره سفره پهن میکنه و دستش درد میگره(که در واقعیت دست مادرم درد میکنه)و من دست کشیدم روش و گفتم امام حسین دستت شفا میده(البته در واقعیت هم از امام حسین خواستم دست مادرم شفا بده) و بعد تو سفره مرغ و برنج که عطر خوبی داشت و یه مقدار برنج روش زعفرانی بود وجود داشت و من داشتم یه مقدار کمی مرغ با برنج میخوردم که داداشم یه سینی پر از مرغ از پشتش اورد جلوم و گفت بردار دقیق یادم نیست برداشتم یا نه؟! در واقعیت برادرم امتحان داره و من شدیدا دارم براش دعا میکنم.
فریبا هراتی
: سلام. مهسای عزیز خواب شما تعبیر خاصی ندارد جز ناراحتی ها و درگیری های فکری شما برای حل مسائل روزانه و بازتابی از خستگی فکر شماست که خوش و شیرین و بد و خستگی همه چیز در آن گنجانده شده.
elnazi : سلام.تو خیابون طولانی ای بودم ک پر تردد بود.انگار که راه و گم کرده بودم چون خیلی سر درگم بودم و بالا و پایین میرفتم ولی تو همون عالم مکان برام اشنا بود.یهو یادم میاد کیفمو سر کوچه ای جا گذاشتم ولی وقتی برمیگردم کیف نبود.با پرس و جو از مادرم.مادرم میگه به فلان مغازه سر بزن.میرم داخل مغازه صاحب مغازه کیف رو ک مشکی بود بهم میده داخل کیف هم عطر و کیف لوازم ارایش و پول بود ک همه برای خودم بود.وقتی از مغازه میام بیرون با تعجب میبینم زیر پام برفه کمی هست که داره اب میشه.تقریبا لایه ای نازک
فریبا هراتی
: سلام. شما در مسیر زندگی خود هدفتان را گم کرده اید و می دانید که خیلی کارها باید بکنید اما نمی دانید از کجا شروع کنید و سردرگم شده اید. وقتی متوجه می شوید که چه می خواهید و از کجا باید شروع کنید، فکر میکنید که لوازم و امکانات کافی ندارید در حالی که مادر شما به شما مشورت می دهد و متوجه می شوید که همه شرایط لازم را دارا هستید. امکان پیشرفت شما در زندگی به خوبی وجود دارد و زمینه این را دارید که از شما تعریف و تمجید کنند و به موفقیت برسید. کم کم متوجه خواهید شد که مشکلات سر راه شما در حال از بین رفتن هستند.
elnazi : خیلی ممنون از وقتتون.شاید خنده دار باشه که این چنین خوابا تقریبا هرشب برام تکرار میشه.حکمتشو نمیدونم.از تعابیر قشنگتون که واقعا ارامش بخشه ممنون.تا مدتها دلشوره های زندگیم رفع میشه
فریبا هراتی
: تکرار میشن تا شما بدونید حکمتش چی هست و دلسرد نشید. تشکر از همراهیتون.
فرينا : سلام عزيزم روز بخير
خواب ديدم خواهرم توى بيمارستان يك دختر بدنيا آورد ميخواستم برم ديدنش، وسايلم رو كه چند تا كيف نو مشكى و زرشكى بود كه توى اوناها خالى بود و چيزى نبود ،نبايد ميبردم توى سالن ،داشتم ميگشتم جايي بذارم، يك آقاى نظافتچى بيمارستان گفت بده من برات نگهدارم، دادم بهش و رفتم ديدن بچه خواهرم، كنار تخت بچه خواهرم يك پسر بچه مريض بود، اما بهش اهميت ندادم، خواهرم و دخترش از بيمارستان مرخص شدند و همه اومديم بيرون،يكدفعه يادم افتاد كيفها رو نگرفتم، برگشتم كه بردارم، چند تا كيف نو مشكى من رو و يك كيف بزرگ زرشكى رو كه همه نو واز جنس عالى بودند (توى همه خالى بود ) برداشتم اما هرچقدر گشتم و از اون آقا هم پرسيدم، يك كيف زرشكى ديگه من نبود، كه مثل بقيه، نو و جنسش عالى بود فكر كنم تا آخر خوابم توى سالن بيمارستان منتظر بودم پيداش بشه
فریبا هراتی
: سلام. مشکلات مالی خواهرتان حل خواهد شد و شما به ظواهر امر بیشتر اهمیت می دهید تا بطن اموراتی که در زندگی تان در جریان است. وظائف و مسئولیت های شما عوض خواهد شد و حتی نوع موفقیت شما هم عوض می شود.
کوروش : سلام خانم هراتی وقتتون بخیر
یکی از بستگان مادری من که آدم خلافکار و کلاهبرداری هست و چندین سال قبل قطعه زمینی را که مال پدرم بود باجعل سند به یک زمین خوار فروخته بود و سالهاست باهم قطع ارتباط هستیم رو در خواب میدیدم که من به همراه پدرم کیفی را برای او از جایی به جای دیگر میخواستیم جابجا کنیم انگار کمکش کنیم در حالی که خیلی ها دنبال این کیف بودند و بر اثر کنجکاوی که چرا همه دنبال این کیف هستند درب کیف را باز کردیم و پر بود از دلار و پول های خارجی به پدرم گفتم این پول ها رو از کجا آورده و استرس و ترس داشتیم و انگار فرار میکردیم که از خواب بیدار شدم .نا گفته نماند که بعد از حدود ۱۵سوال وچندین بار شکایت جدیدا توانسته ایم مالک زمین قبل از پدرم را پیدا کنیم که او شهادت میدهد زمین را فقط به پدرم فروخته و شاید بتوان زمین را از آنها که هنوز در تصرف خودشان است پس گرفت آیا امکان دارد این خواب مرتبط با همین کارهاست .
ممنونم از وقتی که میگذارید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. اختیار مسائل مالی او دست شما می افتد و ثروتی که جمع کرده همینطور. شما به امنیت خاطر خواهید رسید . دیدن پول خارچی نشانه موفقیت شما در کارهای خطرناک است و در این مورد، انشالله شما موفق خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
Mah11111 :
سلام خانم هراتی. روز بخیر
مادرم خواب دیدن که کیفشونو گم کرده بودن و مدت زیادی داشتن دنبالش میگشتن. یکی از دوستاشون که سالهاست بیماری روحی داره و حالش خوب نیس و ازدواج نکرده توی خواب حالش خوب بوده و بچه داشته.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. گم کردن به فرصت های از دست رفته، جنبه های فراموش شده و یا روابط گذشته مادرتان بستگی دارد و کیف در خواب کار یا بخت اوست. تشخیص اینکه کدامیک را از دست داده اند و برای بازگشت آن تلاش کرده اند با خود شماست. دوستشان هم انشالله حالش بهتر شده و به آرامش رسیده است. بچه پسر گشایش کار است و بچه دختر ثروت.
یسنا : سلام خواب دیدم مادربزرگم باغچه داشت که انگار چندتا مستطیلی شکل بود و ماش و لوبیا و دیگر حبوبات و گل بود که جوانه زده بودن، بعد کوله پشتی رو دیدم که مال مادرم بود چندتا بشقاب سفالی منبت کاری قشنگ توش بود و انگار کوله از طرف من بود که زمین افتاد خیلی ترسیدم و میگفتم نکنه شکسته باشن جواب مادرم رو چی بدم که مادربزرگم گفت نگران نباش نشکستن بعد انگار دیدم در دست خانوادم همون بشقابها و کاسه ها هستن که باش آب میخوردم ونشکسته بودن
فریبا هراتی
: سلام. در زندگی شما رنجش های کوچکی وجود دارد که با ماهیت بشاش و خوشروی خود می توانید به راحتی از آنها بگذرید. از جانب مادرتان نگرانی هایی دارید که مسئولیت ها و بارهای زیادی را به دوش کشیده و نگرش های او برای برآورده کردن انتظارات دیگران... همیشه زیاد بوده است ولی جای نگرانی نیست. همه چیز خوب است و از مادرتان هم تقدیر می کنند و او را با ارزش می دانند.