تعبیر خواب کیف (ساک)
کیف یا ساک در خواب، هم به روابط بین زن و شوهر تعبیر می شود و هم به تدبیر خانوادگی و عقل معاش. اگر در خواب ببینید ساک نوی تمیز و خوبی در دست دارید، روابط شما با همسرتان خوب است. اگر ببینید ساک شما سوخته یا آسیب دیده، یا نشانه عدم موفقیت شما در کسب معاشتان است و یا همسرتان بیمار می شود.
داشتن کیف بدون دسته، از جدایی بین زن و شوهر خبر می دهد. اگر کسی ببیند در کیف خود به دنبال چیزی می گردد که نمی یابد، با همسرش بگو مگو می کند و یا کاری پر تلاش پیش روی او قرار می گیرد که خستگی ایجاد می کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : سلام
خواب دیدم پشت و روی کیفم که مدام از آن استفاده میکنم، سوراخ سوراخ است. انگار با موادی از آتش سوخته است و من خیلی ناراحت بودم.
فریبا هراتی
: سلام. شما مسئولیت های زیادی را به دوش می کشید و استرس زیادی بر اثر کارتان به روحیه تان وارد شده. اشکالی در طرز فکرتان هست که باعث می شود خودتان را اذیت کنید و نتوانید به خوبی فکرتان را متمرکز کنید و شاید ناخواسته اطلاعاتی را که باید حفظ کنید، جایی بیان کنید. یا خدای نکرده اثر منفی خواسته های اشتباه دیگران بر کار شما، باعث شده نتوانید آنطور که صحیح است رفتار کنید و مرتکب گناهی در کارتان شده باشید. اگر منظورتان از کیف کیف پول باشد، خرج های زیادی دارید که نمی گذارند که بتوانید پولتان را جمع کنید. تشکر از همراهیتون.
aram : الان ۱۵ سال از دیپلم من گذشته ....ولی من خواب دیدم سر کلاس سال اخر دبیرستان نشستم ب همراه دوستم..یه نفر میاد پشت کلاس و صدام میزنن و میرم بیرون کلاس میگه من ازت پول طلب داشتم که مقدارش خیلی کم بود و من بهش میگم که عمدی در کار نبوده بعد میام سر کلاس در کوله پشتی باز میکنم که میبینم خیلی پول توش هست میگم من یادم نبود ک این پولها رو دارم بهد بهش میدم و زنگ تفریح هم زده میشه و تو شلوغی راهرو کوله پشتی رو گم میکنم..تو کوله هم پول داشتم هم لپ تابم و دقیقا اون لپ تاب و کوله پشتی تو واقعیت دارم..پریشون تو مدرسه میگردم دنبالش و احساس میکنم که دزدیدنش و میرم دم در به یه مغازه میگم میتونید ردش برام بگیرید و همینجور ناراحت بودم و همون موقع مدرسه تعطیل میشه میگم حتما دزد کیف از مدرسه خارج میشه و من همونجا میمونم با دقت همه رو زیر نظر میگیرم و بعد اون دست یه دختر میبینم و به زور ازش میگیرم و اون انکار میکرد و من بهش میگفتم من حتی میدونم کجای کیفم خاکی شده من کوله پشتی خودم خوب میشناسم..
فریبا هراتی
: سلام. شما درسهای زیادی هست که هنوز لازم دارید از زندگی بگیرید. در زندگی شما عدم تعادل، نگرانی ها، کشمکش ها و مشکلاتی وجود دارد که ناخود آگاه با آنها مواجه می شوید و اینطور نیست که بخواهید تعمدا اشتباه کنید و همیشه سعی کرده اید که درست فکر و رفتار کنید. تجارب و سختی های زیادی را به دوش می کشید و با این وجود حس می کنید که اعتماد به نفستان کم است و فکر می کنید که تجارب شما برای اینکه در زندگی موفق باشید، ناکافی است. فکر می کنید که دیگران خوشبختی را از شما دزدیده اند و امکاناتتان را از شما گرفته اند. تشکر از همراهیتون.
Mehrsa : سلام صبحتون بخیر خواب دیدم یه جا دارن نماز جماعت میخونن توی رکعت اول بودن رفتن رکوع من بهشون وصل شدم و بعد از نماز سر بلند کردم دیدم یه تصویر خیلی بزرگ. و نزدیک ازگنبد ابه مام رضا ع بود و بعد دیدم دارم تمام لوازم کهنه مو دور میریزم دو تا کیف بزرگ مشکی رنگ که از کیف های قبل من بوده رو پیدا کردم که یکی اش خیلی قشنگ بود و پر از وسایل به درد بخور( تو واقعیت من چنین کیفی نداشتم ) , با خودم گفتم از این به بعد از این کیف استفاده میکنم ممنون بابت تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به گروهی که درستکار تر و عاقلتر هستند می پیوندید و خدا را شکر خواهید کرد. شما امام رضا ع را به عنوان پیشوا و رهبرتان برای خودتان انتخاب می کنید و افکار منفی را دور می ریزید. درست و عاقلانه فکر خواهید کرد و روش زندگی تان را بر مبنای عدالت و عقلانیت استوار می کنید. تشکر از همراهیتون.
نرگس : ممنونم خانم هراتي عزيزم در پناه خداي مهربان باشيد
Mahy : سلام. خسته نباشید. خواب دیدم دوست پدرم که یه مرد غریبه خیلی خوش تیپ بود و برادرم منو با ماشین خیلی شیک بردن خونه شوهرم. دوتا ساک دستی یکی سرمه ای یکی صورتی داشتم. رسیدم به مجتمع، همون ساختمون بود ولی دیدم در و دیوار رنگ شده و خیلی شیک و تمیزه . درهای هر واحد نو شده بود و به رنگ کرمی بود. ولی در واحد همسرم برخلاف بقیه قهوه ای براق رنگ شده بود. در نیمه باز بود. خیلییییییی زیاد استرس داشتم. زدم به در. اومد جلوی در داشت یه چیزی می جوید و پیرهن آستین کوتاه، چارخونه ی درشت قهوه ای،کرمی تنش بود با یه شلوار پارچه ای قهوه ای. رنگ چهرش از واقعیت تیره تر شده بود. سبزه ی تند. خیره شد به من و حرف نزد بدون اینکه سلام بدم با مِن و مِن گفتم امشب میخوام اینجا بمونم ولی فردا میرم. درصورتیکه قصدم موندن بود ولی از ترس گفتم فردا میرم. حرفی نزد و رفت داخل. من ترسیدم پا گذاشتم به فرار. رفتم بین ساختمونها دوتا ساکمو گذاشتم یه گوشه و می دویدم که پیدام نکنه. بعد رفتم یه گوشه قایم شدم دیدم که شوهرم داره دنبالم میگرده منو ببره داخل خونه که به کسی نگم بیرونم کرده. ولی من خیلی ازش می ترسیدم دقیقا مثل روزای آخری ک پیشش بودم. دیدم سوار موتور شد و رفت دنبالم بگرده. منم برگشتم ساکمو بردارم. سرمه ای رو پیدا کردم ولی نمی دونستم صورتیه رو کدوم ساختمون گذاشتم. بین ساختمونها گم شده بودم و غم انگیز گریه میکردم. بعد دیدم برگشتم خونه پدرم آروم شده بودم. به مامانم گفتم ساک صورتیه که داخلش مدارک تحصیلیم و لباسهام بود گم شد. مامانم گفت نگران نباش روی پاکت مدارک آدرسمون هست. هر کسی پیداش کنه پستش میکنه. منم تا حدودی خیالم راحت شد. با تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست پدر شما و برادرتان سعی می کنند که بین شما و همسرتان صلح برقرار کنند. به بهترین روش و با کلاس ترین امکان موجود، شما سرشار از عشق و بدون منیت، می خواهید به همسرتان نزدیک شوید. شرایط زندگی همسرتان عوض شده. ولی بر خلاف مردم که جبهه نمی گیرند و جانبداری نمی کنند، همه ی فکر همسرتان شده پول و ثروت! او بسیار مادیگرا شده و برای خودش ضوابط و قوانینی را در نظر گرفته و علت اصلی این هم این است که می ترسد ضرر مالی کند. او معتقد است که پول است که برای او احترام می آفریند و به واسطه ی پول است که او می تواند از خودش و خانواده اش حمایت کند... همسر شما نمی خواهد که شما این احساس های او را بدانید و می خواهد پشت ظاهری متفاوت خودش را پنهان کند. همین کار شما باعث می شود که شما دودل شوید که او به دردتان می خورد یا خیر. این رفتار شوهرتان شما را از خودش فراری می دهد. او شاید بخواهد که خیلی سریع به اهدافش برسد ولی اینکارش باعث می شود که شما عشقتان را نسبت به او گم کنید و نتوانید احساس خوبی به او داشته باشید. شما احساس خواهید کرد که این همه در این مدت درس گرفتید ولی بدردتان نخورد. اما شما به هر حال تجارب خودتان را دارید. شوهر شما با شما خیلی فرق دارد... مشکل بتوانید خودتان را با او تطبیق دهید. تشکر از همراهیتون.
Sadghi1 : سلام ساک را از وسایل همچون لباس ها مجلسی و زیر پوش .....و وسایل شخصی تمام وسایل مورد نیاز زندگی خودش پر کرده بود ساک نو وتازه و سالم بود و چند تا چرخ هم ،دوتا دسته داشت ازمن خواست تا آن را بردارم با خودم ببرم ودر منزل خودم وپیش خودم نگه داری کنم من هم ساک برداشتم و با خودم می بردمش
فریبا هراتی
: سلام. او می خواهد از تجربیات خودش در مورد رفتار در شرایط مختلف مثل مهمانی ها یا روابط زناشویی یا ... هر چیز که به رفتار مربوط می شود، با شما در میان بگذارد و می خواهد که شما از تجارب او استفاده کنید. شما هم از نصایح او استفاده خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Sadghi1 : سلام خانم هراتی
خواب دیدم دختر عمه ام ساکی بزرگ را پر از وسایل اش کرده بود.از من خواست تا ساک را بردارم وهم راه خودم ببرم
فریبا هراتی
: سلام. لطفا اگر از وسایل چیزی یادتان هست بنویسید که چه چیزی چون در تعبیر موثر است.
hani : سلام خانم هراتي عزيز صبحتون بخير ديشب خواب ديدم كه دارم كيف ميخرم زياد هم دنبال مدلش گشتم بعد يه كيف دستي تقريبا مردونه مثل كيف لپ تاب بزرگ و سرمه اي پيدا كردم و ميخواستم بخرم كه همسرم ميگفت اين مردونه است ولي فك ميكنم راضي شد ممنون ميشم تعبيرشو بگيد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما مسئولیت مهمی را به دوش می کشید و با افراد مختلف ارتباط برقرار می کنید و به شبکه های اجتماعی تان وابسته هستید. خودتان را به راحتی با دیگران تطبیق می دهید و منیت ندارید. همسرتان معتقد است که شما خیلی کار می کنید. تشکر از همراهیتون.
Somayeh : سلام وقت شما بخیر ، خواب دیدم رفتیم خونه دایی اینا نمیخواستیم برای وعده غذایی بمونیم که مادرم غذا همراه داشت و موندیم دختر داییم از تو یخچالشون مواد سالاد رو دراورد که کلم سفید و بنفش با ماکارونی فرمی بود دراورد و مشغول درست کردنش شد، پسر داییم برای خواهرام کیف چرمی اورده بود که خیلی بزرگ نبودن اونا هر کدوم برای خودشون برداشت دوتا کیف هم جدا داد به من که برای منو خواهرش بود اینا هم چرمی بودن و مدلشون فرق میکرد من به خواهرش گفتم که این کیف که بزرگتره رو من میخوام بذار من بردارم همه بهم میخندیدن و من اون کیف رو برداشتم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شما می خواهد از لحاط روحی به خانواده دایی تان کمک کند تا مشکلاتشان حل شود. دختر دایی شما می خواهد احساسش را نسبت به مسائل ابراز کند و می خواهد مثبت اندیش باشد. او با چالش های کوچکی در زندگی مبارزه می کند و می خواهد رشد کرده و خودش را قوی کند ولی وقتش را صرف کارهای کوچک می کند و تصمیمات ناعاقلانه ای در زندگی اش می گیرد و باید همیشه سعی کند عجولانه تصمیم نگیرد. او احساس می کند در موقعیتی پیچیده گیر افتاده و تمرکزش را از دست داده و احساس می کند که جنبه ای از زندگی او از کنترلش خارج شده است. پسر دایی شما هم برای شما مسئولیت های فراخور توانایی تان قائل است و می خواهد سعی کنید که مقاوم و در مقابل سختی ها پوست کلفت باشید و می خواهد از شما حمایت کند. شما هم قویتر هستید و هم مسئولیت پذیرتر و هم پولدارتر از آنها. تشکر از همراهیتون.
تیرداد : سلام خواب دیدم از عرض رودخانه شنا کردم به طرف دیگه رسیدم اب خروشان بود خودم رو به زحمت به کنار رسوندم بعد دستم رو دراز کردم واسه کسی که تو اب بود که دستش و بگیرم بیارمش جایی که خودم بودم کم عمقتر بود ولی دست نداد بعد که رفتم بیرون دیدم دارن ساندویج میدن نفری چندتا میدادن داخل ساندویجها معلوم نبود . من که خاستم بخورم دیدم مزه نداره بردم به کسی که اورده بود اعتراض کردم گفتم و ساندویج ها رو باز کردم گفتم اینا که داخلشون خار و برگ کالیپتوس هست و همه رو که باز کرد . من گرسنه بودم فقط یک خیار داخل یکیشون بود یک تکه ازش خوردم بعد رفتم خونه دوستم خواهرش اومد بهم گفت اگه میخواهی کوله پشتی از مشهد واسط بیارم واسه داداشم اوردم . چون در واقعیت کوله دارم فقط تشکر کردم نگفتم که دارم بعد رفت یک قرص مسکن خورد انگار قرص مال من بود با خودم گفتم دونست مال من هست ازش خورد
فریبا هراتی
: سلام. شما توانایی دارید که با احساساتتان به راحتی کنار بیایید و منطقی فکر کنید و می خواهید که دیگران هم مثل شما باشند و دوست دارید مردم را کمک کنید ولی وقتی که کمک شما را رد می کنند، دیگر چاره چیست؟ شما می دانید که فشار و استرس زیادی روی مردم هست و همه می خواهند با یک دست چند هندوانه بلند کنند و همزمان چند کار انجام دهند شاید زندگی شان خوب شود و بازدهی این همه زحمت و استرس فقط خار و بیهودگی و زحمت است و نتیجه ی مثبتی به کسی نمی رسد. اما شما آدمی نیستید که چشم و گوش بسته چیزی را قبول کنید و هر چه به خوردتان دادند بپذیرید. بلکه شما فقط دنبال نشاط و شادی و سلامت در زندگی هستید و همان را هم خواهید داشت و جز این باشد، زیر بار سختی ها نمی روید. خواهر دوستتان می خواهد برای رفع فشار زندگی اش دست به دعا بردارد و به امام رضا ع متوسل شود. اما او عقلانیت را در کارهایش باید قبل از توسل قرار دهد و شما ذهنیت درستی دارید و منفی بافی نمی کنید و به آرامش رسیده اید. پس او از شما یاد می گیرد که اول درست بیاندیشد و سپس توسل به امام رضا ع را برای پیشبرد اهدافش به کار ببرد. تشکر از همراهیتون.