تعبیر خواب گردو
هر کس در خواب دید گردو در فصل از درخت چیده، مال فراوانی به دست می آورد اما با زحمت و مرارت. هر چه گردوی بیشتری داشته باشد، مال بیشتری خواهد داشت. تعبیر گردوی با پوست و گردوی بدون پوست متفاوت است. گردو با پوست مالی است حرام که آگاهانه از آن استفاده می شود.
دیدن مغز گردو نعمت و روزی حلال است بخصوص اگر سفید و پاک و بدون لکه و کرم خوردگی باشد. مغز گردو در خواب هر چه تمیزتر و پاک کرده تر باشد، پولی که به چنگ بیننده خواب می افتد حلال تر و لذت بخش تر است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
هدی : سلام (مادرم ٧ساله بخاطر دخالت عمم اينا جدا از پدرم زندگي ميكنه بچهاشم دور كردن ازش،ديشب ناراحت خوابش برد،)خواب ديده دوتا قبر داخل حياتمونه پدر بزرگم كه فوت شده زنده بوده داداش و زنداداشم پدرم همه بودن،زنداداشم ميگه قبرستانم خيلي گرون شده بايد ادم بخره،پدرم ميخوابه داخل يكي از قبرا كه مال خودش و خريده بوده هي ميخوابه توش و مياد بيرون و ميره داخلش،ميگه عطر سفارش دادم از هند برام بيارن،مادرم به پدرم بزرگم(پدر شوهرش) كه فوت شده گلايه ميكنه و ميگه دخترت سحروجادو ميكنه پدر بزرگمم ميگه همينجوري نگو مطمئني؟مادرمم يه تيكه پارچه مثل لباس زنونه نشون ميده ميگه مطمئنم اين تو خونم بوده پدر بزرگم نگاش ميكنه و سكوت ميشه،مادرم حيات رو جارو ميكنه زير زمينو با خاكنداز خاكشو جمع ميكنه داداش بزرگمو با خورده شيشه دورش ميبينه كه زير يه الاچيق چوبي كه از خونه مادر بزرگم اورده نشسته انگشتش بخاطر حمل اون زخم شده و خون ميومده ناراحت بوده مامانم بشكون ميگيره و ميگه بي اجازه اوردي حياطو جارو زدم. بالاي اون الاچيق قاب عكس برادر شهيد و ناتني مادر بزرگم بوده،داداش دومم ميبينه ميگه برو بزارش سرجاش و به مامانم ميگه غذا درست كن برم دلمه و باقالي پلو درس كن مامانم در يخچالو باز ميكنه ميگه هيچي نداريم خاليه،بعد كشو فريزر رو باز ميكنه ميبينه گوشت و باقالي ميبينه ميگه درس كن،بعد من و زنداداشم داداش و برادرم ميريم با ماشين گشت بزنيم،بعد يه زمين ميبينه كه درخت تنومند گردو كه مال مادر بزرگم بوده رو ميبينه كه با داداشم ميشينه رو ديوار كوتاه كنار درخت كه واسه برادرم گردو بچينه بعد چندتا ميبينه كه اونا چيدم گذاشتن بغل ديوار سوراخ دارن،برميداره ميبينه كاله نرسيده،(ديشب نفرين ميكنه ميخوابه متاسفانه مادر بزرگم شيطنت ميكنه،تعبيرش مهمه برامون دعاهامونم نميگيره،ممنون
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما به خاطر مسائلی که احساس می کند کنار گذاشته شده اند ( مثل پدرتان برای این جدایی 7 ساله) هنوز دارد ایستادگی می کند و نمی تواند آنها را فراموش کند. او می خواهد گذشته را پشت سر بگذارد و شروعی جدید داشته باشد. پدرتان احساس می کند که دارد افسردگی می گیرد. هی میرود به عمق مشکلات قدیم و هی بیرون می آید. او نمی خواهد از او نام بدی به جا بماند اما اشتباه می کند و خوشنامی خودش را از جایی طلب می کند که باعث هرج و مرج در زندگی او شده و به عبارتی فقط مادر و خواهرش هستند که از او تعریف می کنند و بس. پدر بزرگتان روحش شاد، از این مسائل ناراحت است و او می داند که مادرتان قضاوتش غلط است و جادو جنبلی در کار نیست ولی می داند که او را فریب داده اند و زندگی اش را به این روز در آورده اند. پدر بزرگتان هم می داند که دختر و خانمش در زندگی مادرتان حیله گری کرده اند. مادرتان سعی می کند ذهنش را پاک کند و ببخشد و مشکلاتش را حل کند. اما نگران بچه هایش است که یکی را گول زده اند و با اعصابش بازی شده و دیگری هم مشکلات مالی و احساسی دارد و می خواهد که مادرتان به او آرامش روحی بدهد. شرایط مادرتان خوب خواهد شد و دستش باز می شود و به پسرش کمک می کند و برای آنها مالی را فراهم می کند که با سختی و زحمت بدست آمد. ولی از پدرتان فعلا چیزی به برادرتان نمی رسد چون پدرتان فکر می کند که هنوز وقتش نرسیده که برادرتان بهره ای از ثروت او ببرد. در مورد شیطنت اگر منظورتان به جادو جنبل است باید بدانید که جادو برای کسانی که ایمانی قوی به خدا دارند هرگز کارساز نیست و فقط کسانی به بلای جادو دچار می شوند که فکر می کنند قدرت خدای بزرگ از قدرت شیطان کمتر است. این مطلب را بخوانید تا نظر خداوند را در مورد جادو بدانید.: همانطور که در قرآن آمده هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه خدا بخواهد. جادو فقط برای کسانی موثر واقع می شود که به جادو ایمان دارند و قدرت آن را بالاتر از قدرت خدا می دانند. آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نم یتوانند پناه آنها باشند. در جای دیگری در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت دعاهایی آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! حالا جای سوال است که مگر خدا می خواهد؟ مگر خدا دوست دارد که کسی بد بخت شود؟ حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید. تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند. این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند. اگر شما به خدای بزرگ و الرحم الراحمین ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که عشق او شامل حال بندگانش است، هرگز آسیبی از هیچ جنی نخواهید دید. تشکر از همراهیتون.
Mahsamehr : با سلام و وقت بخیر حضور شما.خواب میدیدم تو مسیری که گذر خانه های مردم بود از زیر درختا داشتم گردو جمع میکردم تمیز و خشک بودن بدون پوست سبز یجاهایی حتی مغز گردو هم بود ولی در اثر رطوبت هوا و بارون انگار لکه دار شده بودن که دست به اونها نزدم پلاستیکم داشت پر میشد میخواستم برم از خونه پلاستیک برای جمع اوری بقیه بیارم بعد صدای دعوای دو مرد رو شنیدم انگار کارگر بودن میخواستن همو بکشن بشدت از صداشون ناراحت بودم که همدیگرو نکشن.سعی میکردم تا اتفاقی نیفتاده دور بشم و برم خونه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به خوشی و ثروت و فراوانی خواهید رسید در حالی که مردمی را می بینید که از شرایط و موقعیت شان در زندگی ناراضی هستند و انرژی منفی زیادی فکر آنها را درگیر کرده چون فقط به منفی ها فکر می کنند و نمی آیند از نعمتی که می توانند با کمی دقت و تامل به آن برسند، استفاده کنند. آنها ذهنشان را به کار نمی اندازند و فقط از بدنشان کار می کشند. تشکر از همراهیتون.
masoume : سلام. خواب دیدم یه زمین داریم که درخت گردوش فراوون گردو داده ازش گردو چیدیم.بعد یه سگه بود افتاده بود تو آب داشت غرق میشد من خواستم نجاتش بدم بنش گیر کرده بود یه جایی بندشو باز کردم ولی آب اومد روشو گرفته بود
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروت بسیار زیادی خواهید رسید و کسی از دوستانتان هست که احساسات منفی به او رو آورده و کارش گیر کرده است و شما می خواهید به او کمک کنید. اما او بسیار درمانده و مستاصل است. تشکر از همراهیتون.
امید : سلام و وقت بخیر،خواب دیدم درحال دادن مغز گردو به دخترم هستم،احتمال اینکه مثلا دارم بهش صبحانه میدم،احساس کردم کلا دو گردو بود یکی رو یا در حال دراوردن مغز گردو و دادن ان بودم و یکی هم هنوز نشکسته بودم، یه دفعه به خودم گفتم و سوال کردم؟ ما که گردو نداشتیم و تموم کرده بودیم،کی خریدیدیم یا چه جوری الان داریم؟ یا دخترم کنارم جواب داد و یا صدای همسرم بود که گفته شد که جواب شنیدم، همسرم خریده،(ساعت خواب قبل از طلوع افتاب). ممنون
فریبا هراتی
: سلام. روزی شما بسیار زیاد خواهد بود. قسمتی از آن با زحمت بیشتر و قسمتی خیلی راحت به شما می رسد و دخترتان با استفاده از رفاه مالی که شما در اختیار او قرار می دهید تغذیه شده و راحت زندگی می کند. تشکر از همراهیتون.
مریم محقق : سلام دوست عزیزم خانم هراتی گل و نازنین
من خواب دیدم در حال خرید از سوپرمارکت هستم و به فروشنده گفتم گردو میخوام درحال تست مغز گردو بودم دیدم مزه ش عالیه، فروشنده در حال وزن کردن مقدارزیادمغز گردوداخل نایلون شفاف بود در حدود هفت هشت کیلو بعد دقت کردم دیدم گردو نیست بلکه پیاز پوست کنده با سایز در حد گردوبعضیاشم بزرگتر، تعجب کردم و بعد از توزین گذاشتش کنار ترازودیدم همون مغز گردوئه خیالم راحت شد،داخل یخچال مغازه هم پنیر تازه و محلی (خودشون درست کرده باشن) و به نظر خوش طعم بود که بهش گفتم یه کیلو هم پنیر میخوام که دیگه بازنگ ساعت بیدارشدم ممنونم از وقتی که برامون میگزارین
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. شما از نظر احساسی و ذهنی خسته هستید و به انتخاب های مختلف پیش رویتان نگاه می کنید. ثروت و شادی و فراوانی به زندگی تان راه می یابد ولی شما به وظائفتان خیلی فکر می کنید و وقت خودتان را هدر می دهید و ذهنتان را خسته می کنید و سر هر موضوعی می خواهید موشکافی کنید و به غمق مسئله پی ببرید. از لحاظ مالی هم غنی خواهید شد. به قدرت و موفقیت می رسید. تشکر از همراهیتون.
safora : با سلام بعد اذان صبح خواب دیدم که در یک باغ زیر درختان گردو افتاده بود بعضی از گردوها روی زمین خشک وبعضی ازگردوها روی زمین گل آلود بودگردوهارا جکع میکردم بعد داخل کیسه گونی می گذاشتم چند کیسه گردو داشتم یک جن به شک خانم زیبا با لباسهای مرتب و پوشیده من را تعقیب می کرد وبه ظاهر با من دوست بوددرصدد گرفتن گردوها ازمن بودمن هم متوجه منظوره جن شدم اورا خیلی کتک زدم ولی باز هم من را تعقیب می کرد ومن سعی می کردم که ازجن فاصله بگیرم و فرار می کردم در ادامه خواب مراسمی در منزل مادر شوهرم بود همه آنجا بودیم برادرشوهرم همرا همسرش و بچه ها بودن ودر آشپزخانه دختری را که قبلا دوست داشت وقصد ازدواج داشت به هم نرسیده بودن را پنهان کرده بود که همسرش متوجه نشود لطفا تعبیر خوابم را ارسال کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما از توانائی های زیادی برخوردار هستید ولی در استفاده از توانائیهای خود کمی تنبلی می کنید و به ثروتی می رسید که خیلی زودتر از اینها می توانستید به آن برسید. اما باز این خصلت بی خیالی یا تنبلی مثل دشمنی ثابت قدم همراه شماست و سعی می کند ثروتتان را با بی خیالی و وسوسه ی خوش گذرانی از چنگتان در آورد ولی شما عاقلانه رفتار می کنید. برادرتان هم کسب درآمد کرده و ثروت خوبی بهم زده که پنهان از چشم دیگران آن را نگهداری می کند. شاید می خواهد که همسرش پولهایش را حرام نکند. تشکر از همراهیتون.
Nastaran : سلام من نمیتونم تعبیر خوابمو پیدا کنم توی قسمت وضعیت زدید که تعبیر شده ولی من نمیبینم قسمت دیدگاه هم فقط تعبیرهای قدیمی هستند
فریبا هراتی
: سلام خواب شما 5 ساعت پیش همینجا تعبیر شده در همین صفحه هست این هم کپی اش: سلام. شما به وظائفی که در دست دارید خیلی فکر می کنید و وقت خودتان را هدر می دهید و حس می کنید که در زندگی تان خیلی با سرعت پیشرفت نمی کنید. شما خودتان را دست کم می گیرید و می خواهید کاری را بکنید که خودتان دوست دارید و نه اینکه دیگران برایتان تصمیم بگیرند. می خواهید زندگی تان را عوض کنید. حس می کنید که دیگران قدر شما را نمی دانند. تشکر از همراهیتون.
Nastaran : سلام وقت بخیر
من خواب دیدم که توی یه پیاده‌رو بساط پهن کردم و مغز گردو میفروختم از اونجا آدم‌های زیادی هم رد میشدن گردوها بسیار زیاد بودند و همینطور بسیار مرغوب، بدون هیچ لک و کرم‌خوردگی. خانمی اومد و یه مشت از گردوها رو برداشت گفتم چقدر میخواین گفت نیم کیلو یه پلاستیک بهم داد و من نیم کیلو براش کشیدم بعد اون خانوم گفت پول ندارم و رفت
فریبا هراتی
: سلام. شما به وظائفی که در دست دارید خیلی فکر می کنید و وقت خودتان را هدر می دهید و حس می کنید که در زندگی تان خیلی با سرعت پیشرفت نمی کنید. شما خودتان را دست کم می گیرید و می خواهید کاری را بکنید که خودتان دوست دارید و نه اینکه دیگران برایتان تصمیم بگیرند. می خواهید زندگی تان را عوض کنید. حس می کنید که دیگران قدر شما را نمی دانند. تشکر از همراهیتون.
احسان : سلام و عرض ادب
پدرم باغ نسبتا كوچكي دارند امسال براي چيدن گردو پدر و مادرمو كمك كردم.ديشب در خواب ديدم كنار درخت هاي گردوي باغمون آب بسيار روشني بود و من زير يك درخت گردو رفتم ديدم گردوهايي با پوست سبز داخل اين آب و كنار بوته هاي سبز رنگ افتاده پدرمو صدا زدم گفتم گردو گردو،اينارو يادمون رفته بچينيم ببريم خونه بعد از خواب بلند شدم،ممنون ميشم تعبير خوابم رو ارسال كنيد
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما به آرامش و ثروت در زیر سایه پدر و مادرتان خواهید رسید و زندگی تان خوش و سرمایه هایتان اضافه خواهد شد. شادی و خوشبختی به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.
yasin137364 : سلام خسته نباشید
خواب دیدم خونه خالم بودم.دخترخاله بزرگم برای خونه مامانش گردو آورده بود پوست گردو ها طلایی بود. و برای خونه مادرخانوم داداشش گردو ها پوستش سفید میگفتن برده.دو تا دخترخاله های کوچیک ترم در حال پوست گرفتن گردوها بودن.من یه مغز گردو گذاشتم دهنم تلخ بود.من بهشون گفتم چقد تلخه این گردوها.انگار یه تیکه نون دستم بود که میخواستم باهاش لقمه درست کنم.برگشتم دیدم نیست دختر خاله وسطیم گذاشته بود زیر یه ظرف ک ب من نده.بعد داد به آبجی کوچیکش.منم بهش گفتم وقتی بیای خونمون هیچی بهت نمیدم.با ماشین میچرخم دورت بهت هیچی نمیدم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دختر خاله تان برای مادرش کاری می کند که بسیار به نفع او است و به ثروت و موفقیت می رسد و برای خانم برادرش هم کاری می کند که او هم به موفقیت و ثروت برسد ولی نه به اندازه مادر خودش. شما می خواهید کمی از این سود آنها منتفع شوید ولی انگار به شما می گویند که کوفتت شود و راضی نیستند! در نتیجه شما لقمه را تلخ حس کرده اید و نمی خواهند که شما به ثروت برسید. شما هم در عوض وقتی کنترل زندگی تان دستتان آمد و به اهدافی که در زندگی دارید، رسیدید، آنوقت به آنها هیچ نمی دهید و دلتان برایشان نمی سوزد. تشکر از همراهیتون.