تعبیر خواب گریه کردن
تعبیر گریه کردن در خواب، شادمانی کردن در بیداری است. اگر کسی در خواب از ترس خدا گریه می کرد، به شادمانی و سرور از جانب پروردگار می رسد. گریه اگر اشک به همراه نداشته باشد، زیان است. اگر به جای اشک خون از چشمانش جاری بود، ندامت از کارهای گذشته است.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر دید بگریست و بعد از آن بخندید، دلیل که اجلش نزدیک است.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن گریستن در خواب، دلیل شادی است از حق تعالی. اگر دید بر گناه می گریست یا درمجلس علم و قران خواندن و آن چه بدین ماند، دلیل که حق تعالی از فضل خود بر وی رحمت کند و گناهان او را بیامرزد. اگر دید که می گریست و اشک از چشم او نمی آمد، دلیل زیان است. اگر دید بگریست و خون به جای اشک می آید، دلیل از کاری که گذشته، حیرت و حسرت و ندامت خورد.
تعبیر خواب گریه کردن مرده
شیخ طوسی می‌گوید: در واقع حالت چهره و نوع گریستن و یا زار زدن مرده در خواب مهم است اگر در ابتدا او را خوشحال و شادمان دیدید و سپس شروع به گریه کردن کرد این خواب بد است و معنای خوبی ندارد اما اگر شما مرده ای را در خواب دیدید که فقط گریه میکند و شما نظاره گریه او هستید و قبل از گریه از وی حالات دیگری را مشاهده نکردید این خواب خوب است و معنای بدی ندارد.
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر در خواب ببینیم کسی که مرده است گریه می کند خوب است و جای نگرانی نیست.
تعبیر خواب ناله و زاری مرده
ابن سیرین می‌گوید: اگر کسی که مرده است را در خواب خودت ببینی که ناله و زاری میکند، آن مرده در زمان حیاتش در دنیا بدکردار بوده است، بطوریکه:
اگر ببینی از سردرد ناله میکند، آن مرده در زمان حیاتش در دنیا با مردم به تکبر رفتار می‌کرده است.
اگر از درد دندان ناله میکند، در زمان حیاتش فحش و ناسزای فراوانی به دیگران گفته است.
اگر از درد شکم ناله میکند، آن مرده در دنیا مال حرام مصرف کرده است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
samin : دیدم خونه دوست پسرم هستم، تنهام بعد دوساعتی با دوستش و زن و بچه دوستش اومد،یهو دیدم دختر عمومم هست، ما خانوما رفته بودیم تو تراس،دختر عموم گفت چرا از فرصت استفاده نکردی تو این فاصله بری ح رو ببینی(کسی که سالها پیش همو دوست داشتیم)
هی منو وسوسه کرد از همونجا بهش زنگ بزنم یواشکی برم ببینمش و بیام، داشتم تو گوشیم دنبال اسمش میگشتم که یهو خود طرف در زد و اومد تو تراس، من حیران بودم، اون خانم که زنِ دوستِ دوست پسرمـ بود جلوی همین ح گفت چقد تو خلی ، این که خیلی بهتره از هر لحاظ من یهو اشاره کردم که نگو بده میشنوه، ولی دیدم ح هم شنیده و ذوق هم کرده از این حرف داره میخنده،انگار بدش نمیاد. دوست پسرم هم که انگار حسودیش شده بود و بروش نمیاورد فقط ب بهانه ای اومد تو تراس ببینه چه خبره ، بعد چنتا مهمون اومدن انگار سورپرایز واسه من بود دوستم یهو اومد تو همراه شوهرش(من باهاش ۵ماهه قهرم و حرف نزدیم و با شوهرش جدا زندگی میکردن در استانه طلاق بود)افتادیمـ تو بغل هم و های های گریه کردیم، ازش پرسیدم اشتی کردین؟ گفت نه بابا ،شوهرش هم ریشش رو زده بود ته ریش داشت(درواقعیت ریش بلندی داره)
من رفتم سرش داد زدم و گفتم خیلی پستی،
ممنون میشم راهنماییم کنید معنیش چیه، دوس پسر قبلیم سالهاست واسه خودش داره زندگی میکنه چرا تو خوابمـ بود با اینکه من و دوست فعلیم داریم برنامه ازدواج میچینیم، تو خواب انگار اطرافیان میخواستن منصرفم کنن
فریبا هراتی
: سلام. شما به دلیل تجاربی که از قبل داشته اید و به خاطر افکاری که دارید و مرتب می خواهید مسائل را خوب بررسی کنید و بدانید که انتخابتان درست است یا خیر، در خیلی از مسائل ممکن است دوست پسرفعلی تان را با قبلی مقایسه کنید. حتی به این فکر می کنید که دیگران نسبت به انتخاب شما چه فکری می کنند. شاید حتی در بیداری اینطور فکر نکنید ولی مغز انسان زمانی که در استراحت و آرامش به سر می برید، تمام خاطرات و نکات مطلوب نظر شما را با شواهدی که امروز با آن مواجه هستید مقایسه می کند و به صورت تصویر در خواب شما آن را مشاهده می کنید. تنها قسمتی از خوابتان که تعبیر داشت بخشی بودکه همسر دوستتان ریشش را زده و این یعنی که او شخصیت و احساسات واقعی اش را بروز داده و دیگر احساسش را پنهان نمی کند. از عزت و احترام او هم کم شده است. شاید دیگران هم ته دلشان بخواهند بدانند که شما احساس واقعی تان نسبت به دوست جدیدتان قوی تر است یا دوست قبلی تان. این احساسات و افکار طبیعی است که به ذهن هر کسی برسد. تشکر از همراهیتون.
هلیا : من شرمنده یکجا نتونستم خوابم را بفرستم امیدوارم عذرخواهی منو بپذیرید این قسمت الان یادم اومد گفتم خدمتتان بگم شاید تو تعبیرش لازم باشه دیدم دوستم که میخواست بره سفر ،یک گونی خیلی بزرگ،توش وسیله داشت و بارزیادی داشت ،انگار توی انبار گذاشته بود با خودش میخواست ببره. باتشکر
هلیا : عذرخواهی میکنم خانم هراتی عزیز ،در انتهای خوابم ،همینطوری که دنبال کفشهام میگشتم ،یکی از دوستای خوابگاهم رو دیدم میخواست خداحافظی کنه با من، و با من روبوسی کرد وبغلم کرد اشک تو چشماش حلقه بسته بود و خیلی صمیمانه واز روی دوست داشتن همو بغل کردیم خواست بره سفر ومن دوست نداشتم بره مانع میشدم وبهاانه میاوردم ولی میخواست بر ه ،باتشکر
هلیا : با سلام واحترام خدمت شما . من درواقعیت از نامزدم بی خبرم ،ونگرانم واحساس میکنم به من توجهی نمیکنه، ومن را ترک میکنه،خواب دیدم من رفتم پیش نامزد م ،نامزدم لباس خیلی قشنگی تنش بود پیراهن سفید وشلوار سفید پوشیده بود وروبروش ایستادم و تماما با اعماق وجود گریه میکردم واز نامزد م گلایه میکردم (یادمه صدام کاملا حالت گریه داشت ولی یادم نیست اشکی از چشام اومد بیرون یا نه ) وبه نامزدم میگفتم پول خوابگاه چی شد قرار بود واریز کنی، محکم با دستش زد رو پیشونیش و گفت آخ یادم رفت (در واقعیت قراربود واریز کنه وهنوز واریز نکرده ) گفت برو خودم بهت زنگ میزنم ،گفتم گوشیت دست برادرته ورفته ترکیه چه جوری میخوای زنگ بزنی (در واقعیت هم همینطوره گوشیش دست برادرشه ) گفت برو میام دم خوابگاه دنبالت بعد من رفتم تا اومدم از در کامل برم بیرون ،چون استرس داشتم ونگران بودم چه جوری میخواد تماس بگیره گوشی دست خودش نیست و آدرس خوابگاه ،هم کامل بلد نیست ،برگشتم و همینجوری گریه میکردم و نامزدم را نگاه میکردم دیدم نامزدم نشسته رو صندلی,باهمکار خانومش صحبت میکرد ،بعدش یک صحنه خواب دیدم سوار بر پراید مشکی نامزدم بودم وداشتیم میرفتیم خونه مادرش ،رسیدیم دم خونه مادرش ،پیاده شد از ماشین، روبروی خونه نامزد م، نانوایی بود گفت برم نون بگیرم من داخل ماشین بودم دیدم ماشین حرکت کرد ومن رانندگی بلد نبودم مونده بودم چکار کنم ، رفتم پشت فرمون ،فرمون را پیچوندم و ماشین را نگه داشتم وپیاده شدم و ایستادم وبا دستم که کنار پنجره بود ماشین را گرفته بودم نامزد اومد گفت ببخشید آفرین که تونستی ماشینو نگه داری ،بعد من رفتم خونه مادر نامزد م ،از پنجره خونه مادر نامزد م که طبقه دوم بود ،نامزد م را صدا کردم گفتم بیا بالا ،نامزد م گفت بذار نون بگیرم میام ،نون را گرفت اومد بالا خونه مادرش ،بعد به من نامزدم گفت خیلی دوست دارم مادرم تو راببینه ،من دوست نداشتم گفتم الان آمادگیشو ندارم نه لباسی دارم نه آرایشگاه رفتم بعد مادر نامزد را دیدم از دور بهش سلام کردم ولی سعی میکردم زیاد جلوی چشمشون نباشم چون آمادگی نداشتم بعد رفتم داخل اتاق ،برادر نامزد م کمر من را گرفته بود ترسیده بودم نامزدم را صدا کرد تا اومد دیدم برادر شوهرم همینجوری که کمر م را گرفته روی کاشی اتاق زیاد ادرار کرد (در واقعیت برادرشوهرم با ازدواجمان مخالفه )بعد از اتاق رفتم بیرون دنبال کفشهام میگشتم ،داخل خونه هر چی میگشتم کفشهامو پیدا نمیکردم،در همین حین که داخل خونه دنبال کفشها م میگشتم اندازه وبزرگی خونه مادر نامزدم را میسنجیدم چون نامزدم قبلا گفته بود خونه مادرم بزرگه ،پیش خودم گفتم چه حال وپذیرایی کوچیکی داره حتما بزرگیش مال تعداد اتاقهای زیادشه.یه دختر جوانی داخل خونه بود نمیشناختمش گفت شاید کفشهات داخل این اتاق است کلید اتاق را آورد در را باز کرد دیدم داخل اتاق هم کفشهام نیست در اتاق را قفل کردم رفتم کلید اتاق را بهش پس دادم خیلی در تعجب بودم کفشهامو پیدا نمیکردم بعد از خواب بیدار شدم ،ممنون میشم تعبیرخوابم را بفرمائید ،با تشکراز زحماتی که می کشید.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. دوست خوبم از شما خواهش می کنم با توجه به تعداد بسیار بالای کاربران که همه منتظر و در صف هستند، خوابهایتان را کوتاه بنویسید و از متون طولانی اجتناب کنید چون صدها نفر هر روز خواب ارسال می کنند و من باید هم خوابها را بخوانم هم تعابیر را بنویسم و اگر خوابها طولانی باشند فرصت خواندنشان را هم نخواهم داشت چه برسد به تعبیر آنها . و کاربران هم مرتب پیام می فرستندچه شدخواب ما؟ منتظریم... لطفا مراعات کنید. شما نامزدتان را دوست دارید و فکر می کنید که رفتار او کاملا درست و موجه است ولی او قضاوت اشتباهی روی شما کرده و به احتمال قوی از کاری که کرده پشیمان است. او زیاد دوستتان ندارد. اینکه می گوید گوشی دست برادرش است هم بسیار عجیب و بیجاست مگر می شود که دو نفر آدم بزرگ بالغ که یکیشان نامزد هم دارد موبایل خودش را بدهد به برادرش ؟ به نظر می رسد شما را فریب داده است و بهانه می آورد تا با شما در تماس نباشد. او می خواهد شما را منتظر نگه دارد تا خودتان کنترل زندگی را به دست بگیرید. ادرار برادر نامزدتان هم به این معنی است که از وجود شما احساس بدی به او دست می دهدو ناراحت است. شما اعتماد به نفستان را زا دست داده اید. از خوابتان مشخص است که شما نامزد نیستید بلکه دوست هستید. چون نامزد ها معمولا از دیدن مادر هم نگران نیستند و از شرایط زندگی هم با خبرند. اما شما خانه ی آنها را هم در واقعیت ندیده اید. شما پیش آنها احساس راحتی ندارید. دوستتان هم احساس بدی دارد و شرایط زندگی او در هرج و مرج و نابسامانی است. دوستتان تجارب زیادی به دست آورده. اگر شما و کسی که دوستش دارید نامزد واقعی نیستید، او قصد جدایی از شما را دارد و دارد دست به سرتان می کند. تشکر از همراهیتون.
لی لی من :
سلام،تو خواب دیدم که مادرشوهر وخواهرشوهرم خونه ی ما هستن من به مادرشوهرم گفتم من به علی گفتم اگه بعدا زن بگیری من هیچوقت نمیبخشمت،مادرشوهرم گفت زن الان نه حالا چند سال دیگه،خواهر شوهرم لباس مشکی تنش بود منو بغل کرد منم بعلش کردم گریه کردمنم خیلی ناراحت بودم گفت که اون چه حرفایی بود درمورد من زدی گفتم ازت عذر خواهی کردم دیگه،بعد خواهرم داشت تلفنی با شوهرم صحبت میکرد وخیلی هم باهم خوب صحبت کردن که انگار هیچ مشکلی نیست،بعد خواهرم اومد گفت میخوام زنگ بزنم به عمو سعید شوهرت که باشوهرت صحبت کنه،اسم یکی از عموهاشم سعیده، بعد زنگ زد به عموی شوهرم وصحبت کردم عموی شوهرم گفت من باعلی صحبت میکنم بعد بهتون میگم بعدش زنگ زد گفت من باهاش صحبت کردم گفته میخوام طلاق بدم وهیچ پولی ام بهش نمیدم یعنی به من...منو خانوادم خیلی ناراحت شدیم،بعدش بیدار شدم ودوباره ادامه ی همون خوابو دیدم،که شوهرم هست ولی قیافش یه پسر دیگه هست، بعد من بهش گفتم میخوای طلاق بدی گفت نه کی گفته من نمیخوام طلاقت بدم گفتم اینا میگن بعد به خواهرش گفت که چرا اینچیزارو میگین اعصاب اینو خورد میکنین، بعد بغلم کرد ومنو بوسید ،گفت بریم کارای داداگاه و تموم کنیم همه چی تموم شه منظورش این بود که بریم شکایتارو پس بگیریم،خواهرشوهرم باهمون لباس مشکی کنار ما بود وازاینکه ما داشتیم آشتی میکردیم ناراحت بود.میبخشید تو خواب قبلیم که تو اون سه تیکه ابره اسم علی بودو قران و تسبیح اینو یادم رفت که بگم اون تیکه ابرا که اینا توش بود،اروم اروم درحال حرکت بودند ورنگشون سفید وخیلی کمم طوسی قاطیش بود.
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم لطفا جوری خوابتان را بنویسید که انگار دفعه اول است که من خوابتان را می خوانم! من روزانه صدها خواب تعبیر می کنم و نمی توانم خوابهای همه ی کاربران عزیز را به خاطر بیاورم چون هر کدام از این کاربران زندگی ها و مشکلات خودشان را دارند و وقتی شما با اقلا 500 کاربر در تماس روزانه هستید به سختی می توانید تشخیص دهید که کدام خواب مال کدام کاربر بود. دوم اینکه همه ی نکات خواب مثل دیکشنری لغت زبان نیستند که قابل ترجمه باشند. مفهوم خواب را بنده خدمتتان عرض کردم و اینکه بنویسید ابرش طوسی بود با سفید فرق دارد یا خیر، نه تنها در تعبیر تاثیر چندانی ندارد و وقت بنده هم این اجازه را نمی دهد که کلمه به کلمه همه ی خوابها را بنویسم این = آن است. اما تعبیر خوابتان این است که مادر شوهرتان احساس می کند که شرایط مالی همسرتان خیلی خوب نیست و فعلا نمی تواند به پول و ثروت برسد. رفتار خواهر شوهرتان با شما سرد و کینه توزانه است ولی ته دلش امیدوار است که مشکلات شما حل شود. همسرتان هم از یک طرف مشتاق است طلاق بگیرد و از جهتی ته دلش جور دیگری فکر می کند. نوعی دوگانگی شخصیت در رفتارش مشاهده می شود و از روی خوابتان نمی توان گفت که تصمیم واقعی او چیست. اگر با هم مشکلی دارید، و خیلی راجع به او فکر می کنید طبیعی است که خیلی هم خوابش را ببینید. اما خوابی تعبیر دارد که بی فکر به ذهن شما برسد. انشالله مشکلات شما مثل همین ابرهای طوسی آرام آرام می گذرند و به آرامش خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
لی لی من : سلام،تو خواب دیدم که مادرشوهر وخواهرشوهرم خونه ی ما هستن من به مادرشوهرم گفتم من به علی گفتم اگه بعدا زن بگیری من هیچوقت نمیبخشمت،مادرشوهرم گفت زن الان نه حالا چند سال دیگه،خواهر شوهرم لباس مشکی تنش بود منو بغل کرد منم بعلش کردم گریه کردمنم خیلی ناراحت بودم گفت که اون چه حرفایی بود درمورد من زدی گفتم ازت عذر خواهی کردم دیگه،بعد خواهرم داشت تلفنی با شوهرم صحبت میکرد وخیلی هم باهم خوب صحبت کردن که انگار هیچ مشکلی نیست،بعد خواهرم اومد گفت میخوام زنگ بزنم به عمو سعید شوهرت که باشوهرت صحبت کنه،اسم یکی از عموهاشم سعیده، بعد زنگ زد به عموی شوهرم وصحبت کردم عموی شوهرم گفت من باعلی صحبت میکنم بعد بهتون میگم بعدش زنگ زد گفت من باهاش صحبت کردم گفته میخوام طلاق بدم وهیچ پولی ام بهش نمیدم یعنی به من...منو خانوادم خیلی ناراحت شدیم،بعدش بیدار شدم ودوباره ادامه ی همون خوابو دیدم،که شوهرم هست ولی قیافش یه پسر دیگه هست، بعد من بهش گفتم میخوای طلاق بدی گفت نه کی گفته من نمیخوام طلاقت بدم گفتم اینا میگن بعد به خواهرش گفت که چرا اینچیزارو میگین اعصاب اینو خورد میکنین، بعد بغلم کرد ومنو بوسید ،گفت بریم کارای داداگاه و تموم کنیم همه چی تموم شه منظورش این بود که بریم شکایتارو پس بگیریم،خواهرشوهرم باهمون لباس مشکی کنار ما بود وازاینکه ما داشتیم آشتی میکردیم ناراحت بود.
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید . تشکر از همراهیتون.
mn : سلام همین یک من در راه خدا نرفتم یک حسرت زیاد سراسر وجودم بود ماه پیش یه خواب طولانی دیدم که یادم رفته فقط آخرش یادمه یکی جلوم شهید شد و من از ته قلبم داشتم گریه می کردم که چرا من شهید نشدم و بیشتر برای خودم گریه می کردم و زار می زدم که چرا
فریبا هراتی
: دوست عزیز شما فقط حق ثبت یک خواب در 24 ساعت را دارید تا الان 3 خواب ارسال کرده اید لطفا به قوانین سایت احترام بگذارید. بیشتر از یک خواب در 24 ساعت از 12 شب تا 12 شب فردا تعبیر نمی شود.
آيدا موسوي : با سلام و احترام
مادربزرگم يكساله كه زمينگيره ولي به شرايطش عادت كرده و حالش خوبه.من خواب ديدم كه نشسته و با زاري و گريه ميگه كه من ديگه خسته شدم.مامانم و خواهرمو من هم گريه مون گرفت.بعد مادربزرگم يه طوري كه قدش كوتاه شده بود و كلا كوچيك شده بود،جلو يخچال ايستاد و مامانم داشت وسايل تو يخچالو بهش نشون ميداد.و برا مادربزرگم خيلي جالب بود و من تو دلم گفت بيچاره خيلي وقته يخچالو نديده.(چون نميتونه راه بره ،نميتونه آشپزخونه بره)
سپاس
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. مادر بزرگ شما به این احتیاج دارد که شماها به او گرمی و عشق بیشتری نشان دهید. وقتی به او بی توجهی می کنید یا خشک و رسمی برخورد می کنید او احساس می کند که ناتوان و بی ارزش است و احساس می کند در مقابل احساساتی سرد و خشک شخصیتی کوچک و بدرد نخور دارد که اصلا مهم به حساب نمی آید. لطفا مراقب باشید تا دلش نشکند. او یک انسان زنده و با احساس است و شما هم اجر کارتان را خواهید دید. تشکر از همراهیتون.
آرام : سلام روزتون بخیر و سال نو مبارک
خواب دیدم ی امتحان مهم دارم توی چن روز آینده ( تو خوابم انگار زمان دانشجوییم بود ) خیلی نگران بودم یادم بره و البته زمان امتحان توی خوابم فرا رسید و من اون تاریخ فراموش کردم برم امتحان بدم و زمانی که متوجه شدم به شدت گریه میکردم و اشک میریختم و میگفتم که ی ترم دیگه هم باید بیام دانشگاه.
فریبا هراتی
: سلام. سال نوی شمام مبارک. شما احساس می کنید که درسهای مهمی هست که باید از زندگی بیاموزید و اینکه احساس می کنید که چشمها روی شماست و باید توانایی های خودتان را برای دیگران اثبات کنید. اعتماد به نفس شما کم است و یا اهداف بالایی برای خودتان در نظر می گیرید که فکر می کنید از پس آن بر نمی آیید. تشکر از همراهیتون.
تینا : سلام وقتتون بخیر .سال نو بر شما مبارک
امیدوارم سال خوبی پیش رو داشته باشید.
خواب دیدم توی اتاقی روی تخت دراز کشیدم و بعد بلند میشوم که متوجه میشم پدرم و یکی از دوستان قدیمش هم روی تخت خوابیده بودند و پتو تا بالای سر خود کشیدند و با خودم میگم چطور روی پدرم خوابیدم و متوجه نشدم . پدر و دوستش بیدا میشن و پتو رو کنار میزنن و با هم صحبت میکنن . بعد پدرم به بیرون از اتاق میاد و بهم میگه که یکی از دوستای دیگش همسرش فوت کرده و میخواست دوباره ازدواج کنه و این دوستم به تو گفته بود ولی تو قبول نکردی واقعا مورد خوبی برای توبود . من با اعتراض میگم که اون همسن شما بود چطور انتظار داشتید که قبولش کنم ولی پدرم گفت خیلی سرحال و سرزنده بود با عصبانیت میگم که الان سرحاله چند سال دیگه چی؟ پدرم سعی میکنه که قضیه رو کش نده و میگه ولش کن همه چی تموم شده اون الان ازدواج کرده .ولی من گریه میکنم و فریاد میکشم هر چقدر هم سعی میکنن من رو آروم کنم ساکت نمیشم اما با اینحال احساس میکنم دلم میخواد بلندتر فریاد بزنم و خودم رو خالی کنم ولی نمیتونم.
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. سال نوی شمام مبارک. پدر شما در افکار خودش برای خودش نقشه می کشد و دوست دارد شما را به انجام کاری متعهد کند که شما از آن بیزارید. شما احساس می کنید که درکتان نمی کنند و حرفتان را نمی فهمند و انگار بحث با دیگران بی فایده است با این وجود اجازه نخواهید داد که شما را وادار به انجام کاری کنند که دوست ندارید. شما عاقل هستید و با دانایی و دیده ی بصیرت اینده تان را انتخاب می کنید و زیر بار حرف زور نخواهید رفت. تشکر از همراهیتون.