تعبیر خواب گل
گل را در خواب به دو صورت یکی به شاخه و دیگری جدا از شاخه می بینیم. به دلیل بی دوامی گل، دیدنش در خواب زیاد خوب نیست اما گلی که بر شاخه باشد، چون دوام بیشتری دارد، غم و اندوه کمتری در تعبیر نسبت به گلی که از شاخه جدا شده باشد دارد.
هر نوع گلی نیز تعبیر خود را دارد. چنان چه ببینیم در خانه ما درخت گُلی است، خوشحال می شویم یا با دوستی که مشتاق او هستیم، ملاقات و دیدار می کنیم. گُل محمدی و گُل رز از همه گُل ها خوب ترند. در مورد شقایق که کم دوام ترین گُل ها است، خوب ننوشته اند همین طور در مورد گُل های پائیزی مثل زنبق و کوکب و اختر.
در مورد گُل های زرد رنگ نیز معبران تعبیر خوبی نکرده اند بخصوص گُل سیب زمینی ترشی که در خانه ها و مزارع غالبا به طور خودرو می روید. این گُل را نوعی بیماری مزمن دانسته اند. کلا دیدن گُل در خواب خوب است و نشان از آن است که به دیدار دوستان نائل می شویم یا به علل دیگر شادی و فرح می یابیم.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
sami mt : سلام خانم هراتی عزیز دیشب خواب دیدم که خانوادگی داریم به دهات دوستم اینا میریم تو دهشون دیوارها کاهگلی بود پیش خودم گفتم شبیه شهرستان ما هست خیابونش خاکی بود اما خیلی سرسبز و قشنگ بود انگار که تو ایران نبود(درصورتی که شهرستان ما به دلیل آب و هوایی که داره خشک و استپ بیابونی داره) بعد یه درخت خیلی بزرگی اونجا بود رفتم نزدیک اونجا یه جایی شبیه دره بود که درخت از اونجا درومده بود درخت گل های خیلی قشنگی داشت انگار که تو کره زمین همچین گلی پیدا نمیکردی،رنگ گل ها صورتی کم رنگ بود درخت خیلی تنومندی بود یکی از گل هاشو چیدم و به مادرم گفتم اینو ببریم خونه بکاریم،بعد رفتم جای دیگه اونجا آب بود و من مقداری از اون آب و برداشتم داخل یه کیسه ی بزرگ ریختم که با خودم ببرم آنگار اون آب معمولی نبود شفا دهنده بود وقتی داشتم کیسه رو میبرم یه آقایی دنبالم بود انگار اجازه نداشتم از اون آب بردارم به یه مغازه رسیدم اون آقا گفت این آب و کجا میبری من هم الکی گفتم برای این مغازه دار میبرم اون رفت پرسید که ببینه من راست میگم یا نه اون هم حرف منو تایید کرد انگار صاحب مغازه میخواست که من از اون آب با خودم ببرم،بعد رفتم یه جایی انگار مراسم ختم یکی از احالی ده بود یکی از خانم های همسایه مون هم اونجا بود تو اون مراسم همه مشکی پوشیده بودن ،من یادم نیست چی پوشیده بودم.تو مراسم یه موزیک خاصی گذاشته بودن و چند نفر پاشدن که برقصن من تعجب کردم و پیش خودم گفتم جدیدا مراسم هارو اینجوری میگیرن،خانم همسایه مون زیاد خوشش نیومده بود من هم همینطور.
فریبا هراتی
: سلام. شما به ناراحتی ها و مشکلاتی که در زندگی تان وجود دارد فکر می کنید ولی امیدوار هستید که زندگی تان خیلی خوب شود. همین هم خواهد شد. امید ها و آرمانهای شما با وجود همه ی سختی ها برقرار خواهد شد و مهربانی و امید و عشق به زندگی تان راه می یابد. انرژی مثبت و شفا و سلامتی خواهید داشت و بارها و مسئولیت ها ی موقتی که به دوش می کشید را به خوبی انجام خواهید داد. کسی از اهالی ده با مشکلاتی مواجه است و باید عادات و اخلاقیات گذشته ی خودش را فراموش کند تا به افسردگی دچار نشود. شاید هم خدای نکرده مشکل بزرگی برای او پیش بیاید و همه به خاطرش ناراحت می شوند ولی شما سعی می کنید که مثبت اندیش و امیدوار باشید که نگرانی های او رفع شود و مثل باقی مردم دچار اضطراب و استرس نخواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Bahar : با سلام خدمت خانم هراتی گرامی
خوابی دیدم که داخل حیاط خانه هستم با یک دختر خانم غریبه هوا مثل الان بود نه خیلی سرد ونه گرم چندین بوته گل داخل باغچه خانه کاشته شده بود (در واقع یک بوته گل نسترن هست ولی الان گل نمیدهد)با گلهای قرمز نمیدانم نوع گل را نمیدانستم ولی خیلی قشنگ بود یک دوتا گل برای همان دختر چیدم
و گفتم زیباست توهم داشته باش مراقب بودن که صدمه به بوته نزنم دیدم خودش گل خوشه ای زرشکی هم چید و فکر کنم گل پامچال سفید را هم چید دستش پر گل با ظرافت خاص و زیبا بود من رفتم جلوی بوته دیدم گل صورتی که کمی به قرمزی میزند به بوته مانده باز هم گل داشت وقتی اطرافم را دیدم باز هم بوته گل که داخل گلدون بود میدیدم خیالم راحت بود گلها سالم هستند بوته ها جوانه و سبز بودند .
خانم هراتی گرامی از تعبیر خواب قبلی که گفتید بسیار متشکرم شروع به خواندن سوره یس کردم و بعد دیدم دیگ های بزرگ قیمه نذری درست میکنم و یادی از رسول خدا می کنم در واقع روز فوت رسول خدا من قرمه سبزی درست می کنم و همش در خواب این جمله را میگفتم چقدر خوشمزه شده مثل قرمه همان روز...و این خواب را روز ولادت رسول خدا دیدم البته به خاطر مادرم که اهل سنت هستند ما همان روز را جشن میگیریم خواستم تشکر کنم که با خواندن همین سوره روحم آزاد میشود ولی خودم نمی دانستم.
باتشکر فراوان
فریبا هراتی
: سلام. دنیا به شما رو می آورد و عشق و محبت و آرامش خواهید یافت . شور و شوق و آرامش و کرامت و پاکی در قلب شما شکوفا می شود و امیدهای شما سبز و زنده خواهند ماند. استدعا می کنم. انشالله حاجت روا خواهید شد و توسل شما به رسول خدا باعث خوشبختی شما خواهد شد. سوره ی یس برکت را به زندگی شما آورده و آرامش روحی خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
منیژه : سلام خانم هراتی عزیز. مادرم خواب دیدن که شاخه گلی که رنگش یادشون نیست و به احتمال زیاد کوکب بود در دست داشتن بعد ساقه رو از ۵ سانت مونده به گلش بریدن و گل رو در خاک کاشتن .
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما هدفی داشته که تا به حال به آن نرسیده و به خاطرش ناراحت بوده است ولی تصمیم می گیرد که این هدف را عملی کند و خوب حواسش را جمع می کند که مسیر زندگی اش را عوض کند. تشکر از همراهیتون.
Panah : سلام خانم هراتی عزیز،ممنون از زحمات شما
من خواب دیدم با تعدادی در یک حیاط ایستادم و یک مربی ما را براساس توانایی هامون تقسیم میکرد و در تیم های مختلف قرار میداد،اول منو داخل یک گروه برد و بعد پشیمون شد و جای منو عوض کرد ولی من بازی نکردم و از کنار دیوار حیاط رد شدم،پشت دیوار،باغ های سرسبزی بود و از همون اول که وارد اون قسمت شدم دوتا خواهر که جوان هم بودند پیش من اومدند و منو راهنمایی میکردند،تو راه رو بین درخت های باغ یکیشون جلوی من راه میرفت و یکیشون پشت سرم،تو همین حالت داد میزدند و انگار با افراد دیگه که پشت دیوارهای باغ بودند صحبت میکردند و به من میگفتند ما اینجا همه را میشناسیم،ته باغ یک در آبی رنگ بود و یکی از دخترها برای کاری به بیرون رفت و من و خواهرش همون جا روی خاک ها نشستیم که من یهو دیدم یک آقایی که میشناسمش با یک لباس رسمی و سیاه رنگ اومد،جلوی من نشست و به اون دختری که کنار من بود یک چیزی گفت و یک گل یاسی رنگ به من داد و منو بغل کرد.
(خانم هراتی شما تو تعبیر خواب قبلیم گفتین این آقا به من علاقه دارند،ولی منو نمیشناسن و منم بهش فکر نکردم،برام سوال شد که پس چطوری به این صورته،ممکنه منظور در آینده باشه؟)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در عرصه ی زندگی تان مورد آزمایش قرار می گیرید و بر حسب توانایی هایی که در زندگی دارید، مسئولیت هایی به شما واگذار خواهد شد ولی شما شخصیتی رقابتی ندارید و دلتان می خواهد زندگی آرام و شاد و سرشار از صلح و آرامش داشته باشید. دنیا به شما رو می آورد و همچنان که ارتباط شما با دنیای اجتماعی و روابط اجتماعی تان محفوظ باقی می ماند اما به خواسته های شخصی و آرزوهایتان برای آرامش در زندگی بیشتر اهمیت می دهید. گرفتن گل یاسی رنگ به خبر خوش، شور و هیجان، سفر و عشق یا هر یک از اینها معنی می دهد. رئیس شما برای شما احترام زیاد قائل است. دوست خوبم در رابطه با سوال شما باید به چند نکته اشاره کنم. اول اینکه من جادوگر و غیب گو نیستم! خواب شما را بر مبنای اطلاعاتی که در اختیار بنده قرار می دهید تعبیر می کنم. اگر شما اطلاعات ناقصی در اختیار من قرار دهید احتمال دارد در تعبیر خوابتان هم اشتباه بوجود بیاید. مثلا این که شما به خوبی این آقا را نمی شناسید و یا او شما را نمی شناسد چیزی نیست که من بتواند از عالم غیب به آن آگاه شوم!! این مسئولیت شماست که خوابتان و شرایط تان را دقیق توصیف کنید تا پاسخ دقیق دریافت کنید. نکته ی دوم این است که روزانه صدها خواب به من ارسال می شود و با چند صد کاربر در ارتباط هستم که محال ممکنات است که بتوانم خواب همه و یا شخصیت های همه را به یاد بیاورم و در مورد شما قضاوت اینکه من چه گفته ام یا شنیده ام اصلا ممکن نیست. بنابر این لطفا برای دفعات بعد در صورتی که تمایل داشته باشید خوابتان را ارسال کنید، این نکات را حتما در نظر بگیرید. تعبیر خوابها با توجه به اینکه شخصیت های کاربران برای بنده کاملا ناشناخته هستند صرفا با توجه به توصیفاتی که خودشان می کنند انجام می شود. تشکر از همراهیتون.
مهربان : سلام وقت بخیر. خواب دیدم رفتم تو اتاق مدیرم. چند تا گلدان بزرگ و کوچیک تو اتاقش بود. میخواستیم حرف بزنیم که یکدفعه چشمم به یه گل بزرگ افتاد که تو گلدون بود. تصویری که از گل دیدم و تو واقعیت سرچ کردم گل لیلیوم سفید بود ولی نمیدونم گل دیگه ای هم شبیه اون هست که اسم دیگه ای داشته باشه یا نه. یهو گل شکفته شد و خیلی قشنگ باز شد. چشمم به چند تا گل کوچیک و بزرگ دیگه افتاد که هر کدومشون تو یک گلدون بودن و خم شده بودن مث وقتی که پژمرده میشن ولی اونام یکدفعه سرشون بلند شد و باز و شکفته شدن و رشد کردن. گفتم وای گلها چه قشنگ یهو شکفته شدن که مدیرم گفت فقط یکی بود (منظورش بزرگه بود) منم گفتم نه بخدا همشو دیدم که یکدفعه باز شدن و رشد کردن. ممنون ازتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شفقت و مهربانی، کمال و معنویت، عشق و لذت و شادی به زندگی مدیرتان راه می یابد و ناامیدیهای او از بین می رود. او شخصیت با ظرفیت و با استعدادی دارد و کارهای او سروسامان خواهد گرفت. تشکر از همراهیتون.
نوش آفرین : باسلام
خواب ديدم مادرم تعداد بسيار زيادي گل هاي آپارتماني خيلي زيبا قلمه زده بود و داخل آب گذاشته بود،در خواب زنداييم اومده بود خونه ما و موقع رفتن بدون اجازه رفت دوتا از قلمه هاي بسيار زيبارو كه ريشه هم داشتن و ي قلمه نسبتا گوچكتر كه اون هنوز ريشه نداشت برداشت من خيلي از دست مامانم عصباني بودم ك چرا هيچي بهش نميگه و چرا منكه قلمه ميخوام بهم نميده اما به ايشون داد.(اين خانوم در واقعيت بسيار نسبت به خانواده ماخصومت و غضب داره و از هيچ سحرو جادويي براي آزار ما دريغ نكرده)سپاس از تعبير هاي بينظير شما
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما در مورد آینده اهداف زیادی دارند و خوشبین هستند که به این اهداف برسند. خانم دایی شما سعی می کند که از مادرتان یک سری چیزها را یاد بگیرد تا بتواند مثل او خوشبخت و خوشبین باشد. شما تمایلی ندارید که مادرتان به او خیری برساند. دوست عزیز هیچ سحر و جادویی برای کسی که ایمانش قوی است و می داند که هیچ دستی بالای دست خداوند وجود ندارد و کاملا به خداوند تکیه می کند، عملی نخواهد شد! سحر فقط زمانی تاثیر خود را می گذارد که شما معتقد باشید که شیطان قدرتی بالاتر از خداوند دارد و خداوند حامی شما نیست. اما اگر ایمان داشته باشید که چون خدا را می پرستیدو کاملا به او توکل می کنید، عشق خدا هم شامل حال شماست و قدرت او از هر قدرتی بالاتر است، هرگز سحر به شما تاثیر گذار نخواهد بود. حالا برای دفع شر که به دلتان بد آمده که شاید او بخواهد به شما آزاری برساند، صدقه بدهید و آیت الکرسی بخوانید. تشکر از همراهیتون.
Sahar : سلام خانم هراتی . وقتتون بخیر . من خوابم چند وجه بود که یه قسمتش گل و گلدون بود توی خوابم به محل کارم رفتم که شبیه محل کارمم نبود. دیدم که محل کارم یه جایی شبیه نمایشگاه داشت که من یه قسمتشو رفتم یادم نیست دقیقا چی بود ولی رفتم به قسمت دیگش که آثار هنری بود و دوستمم و خواهرمم اونجا بودن ، یه قسمتشو رفتیم که چندین گلدان گل اونجا بودن برای فروش بود یا غیر فروش ر و یادم نمیاد دقیقا . فقط من خیلی ذوق کردم اون گلها رو دیدم یهر بینشون گلدون گل خودمو دیدم که درواقعیت گلدونم کوچیکه و گلمم پژمرده شده و بردمش محل کارم که جلو نور حالش خوب بشه من اون گلدونمو تو خواب دیدم که خیلی بزرگ بود ، هم گلدون و هم گلم اینقدر رشد کرده بود که مثل یه درختچه شده بود و بالاشم یه چتر سفید بود که خیلی خوشحال شدم گلم رشد کرده و به خواهرم گفتم دیگه حالش خوب شده میارمش خونه که اونم گفت خیلی بزرگ شده و شاید جا نشه ولی من نمیخواستم انگاری حرفشو گوش بدم. بعد از اونجاخواستیم بیایم بیرون توی خروجی دوتا فروشنده بودن که یکیشون بستنی میفروخت و یکیشون کله پاچه . من همش چشم دنبال بستنی بود ولی خواهرم و همکارام کله پاچه . که گفتم بزارین یه کم ازش بچشم نمیزونم خوردم یا نه . کله پاچشم عجیب و خوشمزه به نظر میرسید انگاری متل صدف بود !! ممنون از تعابیر عالیتون ❤
فریبا هراتی
: سلام. شما نگاه دقیقتری به جنبه های مختلف زندگی تان می اندازیدو می خواهید از هر جهت زندگی تان را بهتر کنید. امیدهای شما شکوفا خواهند شد و تصویر ذهنی شما از موفقیت تا قویتر خواهد شد. مسئله ای که از آن قطع امید کرده اید دوباره بهبود خواهد یافت و آرمانها و آرزوهایتان عملی خواهند شد. شما خوشحال و شیرینکام خواهید شد. عقل و درایتتان را قویتر خواهید کرد و باید برای رسیدگی به اهدافتان بیشتر مقاومت کنید و روی پای خودتان بایستید. تشکر از همراهیتون.
shamim : سلام خانم هراتی خسته نباشید. خواب دیدم من و مادر و خواهرم در حال عبور از خیابان هستیم. که یه اقایی حدودا شصت تاشصت و پنج ساله بود که کنار خیابون بساط گل فروشی به راه انداخته بود. انگار مادرم یه سوالی که الان یادم نمیاد ازش پرسید و اون اقا جواب داد بعد مادرم وایساد که گل ها رو نگاه کنه و قیمت بزنه. من ابتدا زیاد میل به نگاه کردن به گلها نداشتم. بعد یه گل قرمز رنگ که برام شبیه گل رز بود رو دیدم که خیلی بزرگ بود. یعنی گلدونی بود که فقط گلبرگ های گل رزش معلوم بود ساقه و برگی نبود. خیلی زیبا بود و توجه منو جلب کرد. فکر میکردم خیلی گرون باشه ولی با ابن حال قیمتش رو پرسیدیم اقاهه گفت شش هزار تومن. با تخفیف واسه ما پنج هزار تومن. بعد که انتخابش کردیم . من نگاه به گل انداختم دیدم که توی یه جا ماستی هستش. از اقاهه پرسیدم الان این گل رو ببریم خونه بخواهیم گلدونشو عوض کنیم گلش خراب نمیشه؟ گفت الان ببرید ازش نگهداری کنید و تا عید گلدونش رو عوض کنید. تا اون موقع عوض نکنید. بعد یه گلدون که توش گلی که رنگش سفید بود، رو که پشت وسایلها پیش خودش بود نشون داد و گفت که نگاه کنید من گلدون اینو عوض کردم الان خراب شده ولی این هم تا عید خوب میشه. من گلم رو نگاه کردم دیدم که رز نیست متوجه شدم یه نوع گل دیگه ای هست که اسمش رو نمیدونم.تو این فاصله من دیدم خواهرم و مادرم یه گلدون کوچک ازگل دیگه ای به رنگ صورتی تو دستشون بود البته گلدون سفید و خوبی داشت نه که جاماستی باشه. من وقتی داشتم پول رو به اقاهه میدادم دیدم رنگ گلم زرد رنگ شده(نه که پژمرده شده باشه بلکه گلی زردرنگ شده بود) بعد من داشتم فکر میکردم که این رنگی باشه بازم بخرمش یا نه؟ که نگاهم به گل هایی از همین نوع با رنگ هایی دیگه افتاد مثلا گل صورتی دیدم یااون سفیده. بعد اقاهه پرسید که فلانی(اسم منو برد) کیه؟؟من گفتم منم. گفت فلانی برو اونجا ازبین اینها بگو کدوم قشنگ ترند؟! کنار بساطش وسایلهای دیگه ای داشت مثل آفتابه و دمپایی و اینجور چیزها.. رنگ اکثرشون ابی بود. یدونه دمپایی رو دیدم شمارش پنج بود. یکی دیگه رو باخواهرم دیدیم اونم پنج بود . باهم گفتیم چه جالب هردو پنجند و پنج و پنج میشه پنجاه!!. اقاهه از من پرسید کدوم قشنگ ترند ازبین دمپایی ها و افتابه و... و من فورا یکی رو انتخاب کردم. بعد به من گفت فهمیدی چی شد؟؟؟!!!! من گفتم اره. در خانه اگر کس است یک حرف بس است. پیش خودم فکر کردم که یعنی بین گل ها نمیشه زیباترین رو انتخاب کرد و هر گل یه بویی داره ولی بقیه چیزا رو میشه راحت قشنگترین رو انتخاب کرد. بعد یه گلی رو خریدم یادم نیست کدومش.شاید همین زرده. بعد با اقاهه خداحافظی گرمی داشتم. هی برام دست تکون میداد بوس فرستاد. من هم میگفتم خدا نگهدار در پناه خدا باشید یاعلی ....یعد تو راهمون یه مغازه دیدم که پرده فروشی بود انگار تازه افتتاح شده بود. پرده سفید با کناره های مخمل ابی رنگی تو ویترین بود و متنی تو ویترین بود که خانم ها و اقایون برای اشنایی بیشتر بیاید داخل مغازه( نمیدونم منظورش اشنایی باهمدیگر بود یا با اجناس مغازه) بعد دیدم در ادامه راه رفتهامون من تو دستم علاوه بر وسایل های دیگه یه مهتابی درازی هست که تو جعبه مقوایی هستش. ما معمولا این حالت خرید که تو دستم مهتابی باشه رو عید ها انجام میدیم. روزی که این خواب رو دیدم در واقعیت بیست و هشت صفر بود و من تو خواب میدونستم . داشتم باخودم میگفتم عیب نیست این روز داریم مهتابی میخریم و میبریم خونه. ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز از شما خواهش می کنم با توجه به کثرت خوابها و کاربران خوابتان را همیشه کوتاه ارسال کنید و نهایتا 10-15 خط بنویسید. چنانچه منبعد خوابهای طولانی ارسال کنید و توضیحات اضافه بنویسید به هیچ وجه خوابتان تعبیر نخواهد شد. شما از کسی که فکر می کنید عاشق شماست خوشتان خواهد آمد ولی کمی که تحقیق کنید متوجه می شوید که او صرفا فقط خوش برخورد و مهربان و پر شورو شوق است و از لحاظ جایگاه اجتماعی هم با شما تطبیق ندارد. مادر و خواهر شما به دنبال زندگی سرشار از مهربانی و عطوفت هستند. شما کم کم با کسی که فکر می کردید عاشقتان است اختلاف نظر پیدا خواهید کرد و از او خوشتان نخواهد آمد. خواب شما می خواهد به شما بگوید تشخیص آدم خوب از بد مثل تشخیص دمپایی از آفتابه است! اگر این مسئله را نتوانید تشخیص دهید، یعنی هنوز وقت ازدواج شما نرسیده ( کنایه از اینکه ساده لوحانه نمی توان روی مردم قضاوت کرد). شما سعی می کنید که با خوشرویی با مردم برخورد کنیدولی اجازه ندهید که از اسرار زندگی تان سردربیاورند و یا درکارتان دخالت کنند. شما نیاز به روشنگری و بینشی قوی و راهنمایی کسی دارید که دوستتان دارد و خوشبختی شما را می خواهد و بنابراین به نصایح خانواده تان توجه بیشتری خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Tina : سلام وقت بخیر..
من خواب دیدم با عمه ی همسرم سوار ماشینشون هستم و ایشون رانندگی میکنند، در یک کوچه ای هستیم که توی اون کوچه و توی خونه هایی که در این کوچه هستند پر از بوته های گل کاغذی سرخابی هست که از دیوار خونه ها بالاتر و پیدا هستند و دیده میشن و ما همش از دیدن این گلها خوشحالیم، ضمن اینکه ما و دختر این خانوم بچه نداریم، این‌خواب چه تعبیری میتونه داشته باشه؟
پیشاپیش از پاسخگوسیتون سپاسگذارم..
فریبا هراتی
: سلام. عمه ی همسرتان شما را به سمت و سویی هدایت می کند که شرایط بغرنجی که شما با آن مواجه بوده اید سرشار از موفقیت و شادی و شروعی تازه خواهد شد. او کنترل اوضاع را به دست می گیرد و راه حل جدیدی را به شما معرفی می کند که شما می توانید به خواسته هایتان برسید. عشق و شادی به زندگیتان راه می یابد. تشکر از همراهیتون
Xanum : سلام خانم هراتی عزیز.وقت بخیر صبح خواب دیدم دوست پسرم یه دسته گل رز قرمز طبیعی داد بهم منم همشو برگردوندم گفتم اینارو کجا میخوام ببرم چرا اوردی بعد برگردوندم به خودش و از بینشون یکیشو برداشت گفت پس اینو ببر داد بهم منم با اکراه گرفتم.(اهل این حرفا و رمانتیک بازیا نیست)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او عاشق شماست و می خواهد به شما ابراز عشق کند ولی شما برای اینکه به او نشان دهید که مثل خودش هستید، با رفتارتان مانع از این می شوید که او رمانتیک بازی درآورد! ( او فکر می کند که شما رمانتیک دوست ندارید) اما به اندازه ی خودش ابراز علاقه به شما می کند. تشکر از همراهیتون.