تعبیر خواب گنج
پیدا کردن گنج در خواب، بدست آوردن مال حلالی است که از جایی که گمان نمی برده به او می رسد و دیدن و ناپدید شدن و یا گم کردن محل گنج، همه دلیل بر غم و اندوه است.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر در خواب ببیند گنج یافت، دلیل است بیمار شود. اگر ببیند گنج ناپدید شد، تاویلش به خلاف این است.
جابر مغربی می گوید: یافتن گنج در خواب درجایی خراب، سخت تر است تا جایی آبادان به سبب آن که در جای آبادان، بیمار زود شفا یابد و درجای خراب، بیمار هلاک شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
b : دروود خانم هراتی .
این خوابی که تعریف میکنم خواب من نیس ، خواب دوستی هست که قراره کار مالی مهمی باهمدیگه به همراه یه گروه انجام بدیم . دوستم تعریف کرده که خواب دیده گنجی رو با همکاری چنفر بالا اورده شده و گنجی که بالا اومده رو دیده . گفت بعد از بالا اومدش مامورا رسیدن . این خواب به کار مهم مالی که قراره ما انجام بدیم مرتبط میشه؟ میتونه خواب خوبی نباشه؟ ممنون میشم راهنمایی میکنین
فریبا هراتی
: سلام. اینکه دوست شما گنج را دیده به احساس امنیت و تعلق خاطر او اشاره می کند و اینکه او احساس می کند توانایی هایش برای رسیدن به خواسته هایش زیاد است. اما دیدن مامور در خوابش به این موضوع اشاره می کند که اگر دوست شما رفتار بی ملاحظه ای در رابطه با کاری که پیش رو دارد، از خودش نشان دهد، قانون قطعا او را خواهد گرفت! اگر از دیدن مامور ناراحت بوده یعنی از مواجهه با پیامد کارش خودداری خواهد کرد. من از ماهیت کار شما خبر ندارم و نمی توانم بگویم که این خواب برایتان خوب است یا خیر.
b : ماهیت کار ما همین کلمه ایی هست که توش خواب رو برای تعبیر نوشتم
فریبا هراتی
: فکر نکنم با توجه به اینکه کارتان همین است و خوابش را دیده اید اصلا تعبیری داشته باشد چون احتمالا خواب دوستتان بازتاب افکارش در بیداری است. ولی اگر هم تعبیری داشته باشد بسیار ریسکی و خطرناک است و ممکن است واقعا مامورها برسند.
b : سلام خانم هراتی روز بخیر ..
من خوابی دیدم که یجایی هستم که توی خواب برام آشناس و اونجا محلی بوده که دوستم مشغول کار تاسیساتی بوده .. خواب دیدم روزی رو پیش دوستم و شاگردش سر ساختمون محل کارش گذروندم و شبش رو اونجا پیشش موندم .. شبش کاملا رعدو برق و بارون میزد و البته دوستم رفته بود دنبال یه دستگاهی که بیاره و انگار میخواست یه جای گنجی رو مشخص کنه من خیلی منتظر موندم تا ساعت نزدیکای شش تا هفت صب دیدم دوستم خوشحال و سرحال اومد با یه بیل تو دستش بهم میگه به این میگن دستگاه وقتی دوستم اومده بود اثری از بارون باریدن نبود و انگار هوا خوب شده بود.. البته من زیاد متوجه نشدم دقیقا منظورش چیه ولی شروع کرد به کندن به من گفت بیا کمک .. زمانی که کار کندن تموم شد من یه درخت خیلی خیلی قطور دیدم که پشت اون درخت رو کنده بودیم و هفت الی هشتا کوزه بزرگ بصورت خوابیده به پهلو رو دوتایی پیدا کردیم .. راجب اندازه ی اون کوزه ها بگم که هر کدوم شاید به اندازه و حجم یک دویستو بیست یا بزرگتر مینمود و من دیدم دوستم با عجله داره میره بهش گفتم کجا میری؟ گفت وایسا تا برمو برگردم دوستم رفت من حس کنجکاویم بهم دست داده بود رفتم از نزدیک داخل کوزه رو ببینم بنظر میرسید سرش بحاطر گلی بودن سکه ها رو بهم چسبونده بوده و رنگشم ابدا زرد نشون نمیداد بخاطر گلی بودن و سعی کردم تصویری از سکه ها ببینم همین قد میتونم بگم دوتا مربع تو درتو و یک دایره درون مربع بود مربع ها چیزی شبیه آرم بانک قوامین بودن حدسم این بود سکه ها طلا هستن ولی گل باعث شده من رنگ زرد نبینم و دقیقا خاطرم نیس سکه بشکل مربع بوده فلزش یا دایره ولی احتمال چهار ضلعی بودنش بیشتره فک میکنم
پیشاپیش ممنون ازینکه خوابهای منو بهم کمک میکنید
فریبا هراتی
: سلام. دوست شما سعی می کند که زندگی خودش را ترمیم کند و او ضرری را از قبل متحمل شده بوده که به خاطر یک سری قوانینی که وضع شده نتوانسته این ضرر را جبران کند و از بابت آن خیلی ناراحت شده است. او درک جدیدی از واقعیت خواهد داشت و به خاطر دانش و بینشی که بدست می آورد، اکنون خسارت او جبران می شود و مال از دست رفته او به او بر می گردد. تشکر از همراهیتون.
اتیلا : سلام خانم هراتی سال نو مبارک.ابتدابخاطرطولانی بودن خوابم ازشماعذرخواهی میکنم.دقیقااولین روزسال جدیدبوددم دم صبح بودخواب دیدم ی جای تاریخی هستم کدوم شهرایران بودیاخارج ایران نمیدونم .خودموببین زنان زیادی دیدم ی خانم زیباروباموهای طلای به طرف امدبهم گفت امشب مهمان من هستی ویک دخترزیبادرخدمت توهستش .....بهش گفتم خودت چی ...سرموگذاشت روسینه اش...بعدتودستم که چیزی گذاشت گفت ایناروببرواسه ی خانم دیگه.باهم آمدیم بیرون به ی نفرگفت این اقاروببرپیش خانم که اسمش یادم نیست .خودش برگشت داخل به اون نفرشک کردم دیدم مامورهستش .تودستم نگاه کردم چندتاقرص بودودوحبه قندکه پرتشون کردم توکوچه مامورامدن ولی بامن کاری نداشتن یکی شوند امدپیش گفت کجامیری گفتم همینجوری میخوام قدم بزنم گفت بامن بیامنم باهاش رفتم مث ی شهیدبوداحساس میکنم میشناختمش سوارماشین شدیم توراه دیدم ی تی شرت سفیددراوردوپشتش ی چیزی نوشت که فکرکنم اسم خودش بودبهم دادش وگفت هنوزتمام نشده چندتاکارت بهم دادکه دیدم یکی ازکارتهابه اسم خودمه.جلو ی قله پیادم کرد.رفتم داخل انگاربهشت بودداخل قله ازشدت زیبایی سنگ چین های زیباجوی آب کنارش سر شیربزرگ گذاشته بودن بین آب سنگ سرشیرآتش بودباخودم گفتم چطوری این کارو کردن.راه افتادم رفتم داخل قله خیلی زیبابودانگاریکی دستموبه سمت سقف اتاق بالابردوگفت اینجاروبکن باانگشتات به ارومی کندم اول خاک رس بعدی خاک صورتی رنگ امدپایین وبعدش کلی طلاجواهرات .جیب هاموپرکردم انگاریکی بهم گفت بیابامن دیوارهارونگاه کن ضربه بزنه درب های پلمپ پیدامیکنی امدبیرون همه جعمیت زیادی ازمردزن دیدم که میگفتن خبرنگارهستن دوربین عکسای تودستشون بود بیخیال اوناشدم رفتم دنبال همان صدارودیوارضربه زدم به راحتی بازش کردم چندین لوح وکتیبه بودکه ورشون داشتم بین چندتاروزنامه وی کاورصورتی گذاشتم .دیدم خبرنگارهادنبال ی چیزی هستندگفتم که شماخبرنگارنیستیدامدیددنبال گنج ی خانم امدجلوگفت اره .بهشون گفتم دنبال من بیایدمن میگم کجاروبازکنید.ی اتاق براشون بازکردم توراهرو انگاری فرش رابه حالتی که میخوان پهن کنم یاجمع کردن دیدم نشستم چندنفرازاون بچه هاهم بودن انگارنشستم که بگم زیراین هم گنجه ولی سخت دراوردنش بلندشدم دیدم لوح کتیبه هاکه داخل روزنامه کاورصورتی نیستن مهم نبودانگاراون صدابهم میگفت ناراحت نشو.امدم بیرون دیدم ی دفعه کل قله شدماموربهم نگاه میکردم دستم خالیه کاری نداشتن امدبیرون. دیدم ی جوان خوش بررو ودنبالم راه افتاد به قدم هاموتندترکردم گفتم فهمیده جیب هام طلاجواهرته میخوادازم بگیرشون بهم رسیدخم شدازروی زمین ی چیزی که گردبودبهم دادگفت مال توهستش گفتم نه ولی بهم دادش جلوتررفتیم دوباره همین اتفاق افتاد بازم ولی اینبارشکلات بودگفت دوس دارم به من میدی گفتم مال نیست گفت نه همه اینامال توهستش گفت نوش جونت ازهم جداشدیم .ازیک مسیری که شایدهزارتاخانم بودبایدرد میشدم ازمیانش داشتم رد میشدم که پله هاروداشتم میرفتم بالایک دفعه ازجیبم ی زنجیرافتاد غم شدم ورش داشتم پله بعدبازم افتاددیدیدم دوتا دخترکه انگاردوست بودن دیدن ازجیب من افتادیکیشون هم شدورش داشت گفت خداچقداین زنجیروفرشته زیباهستش کاشکی مال من بودمونده بودم بدم بهش یانه دیدم ی صدای خانمی شنیدم صورتش ند یدم بهم گفت اگه بهش بدی توراصاحب گنج بزرگی میکنم.منم گفتم اینهم جواهرات همرام هست بذاراینم مال این دختربشه نمیدونم حرف اون خانم باعث شدولی انگارراضی بودم .بازم عذرخواهی میکنم بدلیل طولانی بودن خوابم .
فریبا هراتی
: سلام. سال نوی شمام مبارک. شما به زمانهای گذشته خودتان فکر می کنید و احساسات گذشته خودتان را برای خودتان مرور و زنده می کنید. به باورهای قدیمی خودتان هنوز معتقد و پایبند هستید. شما به دنیا و آرزوهای دنیایی تمایل زیادی داشته اید و امکانات رسیدن به خوشبختی و شادی را هم داشته اید. ولی اهداف بالاتری برای خودتان در نظر گرفته اید. شما می خواهید بعد معنوی خودتان را قوی کنید و رفتاری حاکی از ایمان و آرمانهای بالاتری از صرفا مادی پرستی از خودتان نشان دهید. شما با چالشهای بزرگی در زندگی تان روبرو می شوید و به اوج موفقیت می رسید. به خاطر افکار درست و ایمان قوی و مبارزه با نفس، زندگی شما مثل بهشت خواهد شد. سرشار از موفقیت و عشق... و چشمها به دنبال موفقیت شما خواهد بود هر چند که شما به نظرات دیگران و تعاریف دیگران نسبت به خودتان اهمیت نمی دهید و نگاهتان به هدفتان است. شما به دانش و عقل و خرد بالایی خواهید رسید و مهارت ها و استعدادهای نهانی شما آشکار خواهد شد. شما به دیگران هم یاد خواهید داد که چطور در زندگی موفق باشند. شما به دانشی می رسید که برایتان رسیدن به ثروت راحت خواهد بود و از دست دادن ثروت هم اصلا مشکلی برایتان فراهم نخواهد کرد چون گنج شما مغز شماست. شما بسیار گشایش کار خواهید یافت و در زندگی به مراتب بالا خواهید رسید و بسیار پیشرفت می کنید و حرص مال دنیا را هم نخواهید زد. شما زنجیر تعهد خودتان را گردن کسی می کنید که خیلی دوستتان دارد و با او تشکیل زندگی خواهید داد و دنیا به شما رو می آورد و به همه ی خواسته های خودتان می رسید. می دانید چرا؟ چون آن دو حبه قند اول راه را به ایمانتان ترجیح ندادید!! تشکر از همراهیتون.
اتیلا : مرسی مث همیشه عالیه ودفیق گفتیدخانم هراتی عزیز.فقط من ازکیبوردگوگول استفاده کردم ظاهراقلعه روقله تایپ میکردکه متوجه نشدم وموضوع دیگه که میفرماییدمن زنجیرتعهدخودم گردن کسی میندازم که خیلی هم منودوست داره وباهاش زندگی خواهم کردمن متاهل هستم
فریبا هراتی
: خواهش می کنم. لازم به ذکر می دانم که من این کامنت شما را برایتان کامنت حساب نمی کنم بلکه یک خواب از شما کسر می کنم چون قله و قلعه دو تعبیر متفاوت دارند و همینطور چون بنده از شرایط یکایک کاربران عزیز مطلع نیستم و روزانه شاید صدها خواب را تعبیر می کنم بنابراین در بعضی موارد لازم است که حتما از شرایط خودتان برایم بنویسید چون علم غیب ندارم و مثل الان تعبیر تاهل که فرمودید اشتباه تعبیر شد. و من هم خواب شما را تا حدود زیادی فراموش کردم و مجبور هستم از ابتدا آن را بخوانم و نکاتی را اضافه کنم. در مورد قلعه تعبیر آن این است که شما به پاداش و افتخارات زیادی خواهید رسید و دستاوردهای شما را خواهند شناخت و ستایشتان خواهند کرد. شما به جایگاه قدرت و ارزش و پرستیژ می رسید. به خاطر شرایطتان مجبور خواهید شد که تا اندازه ای خودتان را از دیگران ایزوله کنید. در مورد زنجیر تعهد که عرض کردم با شرایطی که شما متاهل هستید، به انجام کار پولسازی متعهد خواهید شد که با عشق به آن کار می پردازید. دو مورد کاری برایتان پیش می آید که یکی را می پذیرید و بسیار سودآور خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
ایین : سلام. وقت بخیر
خواب دیدم جایی بودم مانند یه اتاق بزرگ قدیمی ساخت با فضای نه چندان روشن(یه مکان بود نه صرفا یه اتاق) وشخصی گنج بزرگی پیدا کرده بود ولی به من سهم زیادی ندادوتنها یه چیزی شبیه گیره ای که زنهای قدیم زیر گلو به چارقدشون میزدند داد. منم اعتراضی نکردم چون چشمهام درون دیوار رو میدید چیزی که بقیه از اون ناتوان بودند. من میدیدم درون دیوار به فاصله های نزدیک بهم طاقچه های متعددی وجود داشت ودرون هر طاقچه یک گنج جداگانه. ومن به خودم گفتم این همه گنج درون این دیوارهاست که فقط چشمهای من قادر به دیدنشون هست و سر فرصت تنهایی هر یک رو خارج میکنم والان جوری وانمود میکنم که ناراحتم ازاینکه سهمی از این گنج نبردم در حالی که واقعا اینجور نبود ومن دلم به گنج های درون دیوار که از ان خودم میشد خوش بود. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما در افکار و اعتقادات قدیمی ناخواسته ای قرار گرفته اید که دلیل خیلی کارها برایتان روشن و مشخص نیست و می خواهند که شما را در همان ذهنیتی که سعی دارند به شما القا کنند، نگه دارند و شما دلخوش باشید که این افکار قدیمی را دوست دارید و شما را وابسته تر به این افکار نگه دارند و ذهنتان را سازماندهی کنند. در حالیکه در وجود شما استعدادها و مهارت های ذاتی زیادی نهفته و شما می توانید موانع را کنار بزنید و ارزش واقعی خودتان را نشان دهید. شما از جایگاه خودتان راضی هستید و می دانید که چه شخصیتی دارید. برای موفقیت احتیاج ندارید که کسی شما را بالا ببرد. خودتان راهش را بلدید. تشکر ازهمراهیتون.
Ommolbanin : خانم هراتی سلام و خدا قوت و سپاس از تعبیرها .نیمه شب خواب دیدم که در روستا همراه عمویم به سمت منزل می رفتیم که در سر راهمان با وضعی مواجه شدم؛نمی دانم خودمان سمت گنچ رفتیم یا به گونه ایی لایه ای از زمین کنار زده شد و عمویم گفت که اینجا گنج است و در یک لحظه آن محدوده پر از گنج بود.اما من خیلی جلو تر نرفتم و درب کاسه ای را باز کردم و پر از سکه های طلا بود.آن سکه ها طلا را در جیبم گذاشتم به سمت خانه حرکت کردم و رسیدم به خانه قدیمی مان که الان وجود نداره و در ایوان آن برادرانم بودند و من سعی می کردم که آنان نفهمند که سکه های طلا در جیب دارم.در ضمن نمی دانم آیا عمویم نیز گنج برداشت یا خیر؟یا آنجا ماند یا با من آمد؟البته عمویم در جوانی اش دنبال گنج می رفته.ولی من علاقه ایی به این موضوع نداشتم.و ناحیه ایی که در آنجا گنج دیدم؛ناحیه ای است که گویا مدفن فرد دینداری هست و گویا قبلا عده ایی برای پیدا کردن گنج آنجا را کنده بودند.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما مهارت ها و استعدادهای خودتان را آشکار می کنید و در مورد کسی که در آنجا دفن شده اطلاعاتی کسب خواهید کرد که برای شما بسیار با ارزش خواهد بود. موفقیت و معنویت زیادی پیدا می کنید ولی سعی می کنید جنبه هایی از خودتان را مخفی کنید. تعبیر دیگر این است که ممکن است حرص و طمع در وجود شما بیدار شود و به انحراف وسوسه شوید. تشکر از همراهیتون.
مریم رضایی : سلام خسته نباشید.خواب دیدم شوهرم تو یه خرابه سه تا کیسه سکه های قدیمی پیداکرده بود ومن بهش میگفتم که اینها هیچ ارزشی نداره بعد شوهرم سکه ها رو به یک پیرمرد نشون داد واون پیرمرد گفت این سکه ها زیر خاکی هستند و ارزش دارن بعد من گفتم خوب حالا دولت اینهارو از ما میگیره.بعد دیدم سکه ها دست خواهرم بود وداشت میگذاشتشون توی یک کیف .با تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. سلامت باشید. همسر شما از سختی های زندگی، درسهای زیادی آموخته و استعدادهای نهفته زیادی دارد که وقتش شده که اینها را استفاده کند. او موانع را کنار می گذارد و ارزشهای خود را آشکار خواهد کرد. او در یک موقعیت یا رابطه، جایگاهی پیدا خواهد کرد که از آن خوشحال می شود. خواهرتان هم از تجربیات همسرتان برای خوشبختی اش استفاده می کند و از او یاد می گیرد. تشکر از همراهیتون.
arsalan : یک دنیا ممنونم، بهترین تعبیر عمرم رو شنیدم
فریبا هراتی
: تشکر.
arsalan : سلام خسته نباشید، دیشب خواب یه مقدار عجیب و متوافتی دیدم، خیلی خیلی واسم تعبیرش مهمه، خواب دیدم توی یه محله قدیمی از روی سقف های قدیمیو کاه گلی قدم میزم دیدم یه جا دالان مانند اگر از روش رد شدم میریزه وقتی پریدم سقفش فرو ریخت و من تنها توی یه خونه قدیمی پر از گنج افتادم، نکته این گنجا اینه که همه جور عتیقه ای اونجا بود از لباس های کهنه قیمتی تا جواهرات زینتی، من هم که از این موضوع تو خواب خبر داستم اگر اتفاقی بیوفته و همه باخبر شن این گنج ها رو از دست میدم دوتا جیب های شلوارم رو پر از طلاهایی کوچیک و گرون قیمتش کردم، بعدش تا اومدم مادر و پدرم رو با خبر کنم دیدم مادرم و داییم چند قدم اونور تر از گنج هستن ولی اصلا نمیدون که همچین جایی هست، بعد از با خبر شدن اونجایی که گنجا بود دوتا در داشت، هر دوتا درها رو با داییم بستیم ولی هر کاری میکردیم انگار کسی متوجه میشد و ما این قابلیت رو توی اون اتاق یا نزدیکی اونجا داستم که تا یه زمان خاص به عقب برگردونیم تا نزاریم کسی متوجه شه، ولی یکی دیگه هم به جمع ما اضافه شد و ما شروع کردیم به بازسازی اون مکان و بعد از مدتی تمام اون مکان تبدلی به یه مکان بتونی شد ولی دیگه خبری از طلاها نبود فقط تو خواب این حس رو داشتم که اگه طلاهایی محموعه تموم شده ولی من دارم بازم، نمودونم ولی به نظر خودم یک مقدارم عجیب بود چون طول این خواب به 14 ساعت کشید و خیلی اتفاقات افتاد که بخوام بگم خیلی زمان میبره، ممنون میشم منو راهنماییم کنید
فریبا هراتی
: سلام. شما با افکاری سنتی و قدیمی به مشکلات و سختی های زندگی نگاه می کنید و با آنها دست و پنجه نرم می کنید. سغی می کنید با اعتماد به نفس در زندگی تان پیش بروید و مشکلات را حل کرده و از فرصت ها استفاده کنید. شما در یک مرحله گذار و تحول، با روحیه ای ناراحت و خسته، خودتان را کشف می کنید که روحتان چقدر بزرگ است، احساستان چیست، توانایی های شما کدام است و چه فرصت هایی پیش رو دارید. همه این روابط ، ویژگی هایی خوب، استعداد هایی نهفته، سنت ها ، عقل و ویژگی های اصیلی در وجود شما هست که می خواهید آن را حفظ کنید، اینها عتیقه ها و گنج شما هستند ولی خودتان را تا قبل از این مرحله، به این اندازه نشناخته بودید و قدر خودتان را نمی دانستید. شما حاضر نیستید که شکست بخورید و روحتان را نجات خواهید داد. طلاهایی که شما در جیبتان گذاشته اید ، تجربیات تلخی هستند که بسیار بسیار با ارزش هستند. اینکه شما توانسته اید زمان را به عقب ببرید به این معنی است که این خواب هشداری برای شماست!!! شما هنوز در زمان عقب قرار دارید. هنوز به شکست نرسیده اید و هنوز در مرحله ای نیستید که کاری از کسی برنیاید. شما باید افسردگی و ناراحتی را و غم خوردن را کنار بگذارید. به خاطر خودتان و خانواده تان به خاطر تمام توانایی هایتان و زیبایی ها و بزرگی روحتان باید سرپا باشید. باید سفت و قوی و محکم باشید مثل بتون که نمی شکند. شما باید زندگی تان را با شور و نشاط و امید به خداوند بسازید و از گنجی که خدا به شما داده ، از زندگی تان و تجربیاتتان استفاده کنید. خیر پیش.
Roya : سلام وقت بخیر خانم هراتی گرامی
خواب زیر را خواهرم دیده و از زبان خودش نوشتم.
خواب دیدم با چندتا از دوستان و آشنایان بالای کوه بلندی مشغول گشتن چیزی بودیم ..احساس کردم از زیر خاک درآوردیم اما چیزی شبیه کاغذ یا چیزی که استوانه ای جمع شود بود و شوهرم به دست من داد و قرار بود که من از بالای کوه آن را به جای امنی بیاورم از بالای کوه آمدم پایین با یکی از دوستان و نزدیک خانه که رسیدیم که یه سری مامور دیدم و گفتم نکند آنهابویی از این چیز با ارزش ببرن و مشکوک شوند با موفقیت از کنار یک سری افراد شبیه مامور رد شدیم و به شوهرم خبر دادم که جایی نگرانی نیست و صحنه بعدی دربین یک سری افراد بود احساس کردم سر از خریدو فروش چیزهای با ارزش درمی آورد. داشتیم حرف میزدیم که من به شوهرم اشاره کردم که در مورد آن چیز با ارزش نگوید و فورا خودم موضوع دیگری را عنوان کردم،گفتم که ما یک زمین داریم،
و قصد فروش داریم و امیدواریم قیمت خوبی بکند.
(لازم به ذکراست یک زمین داریم که چندسالی است قیمتی نکرده و برای فروش گذاشتیم)
فریبا هراتی
: سلام. شما در مورد چیزی که به شما استرس می دهد و نگران انجامش هستید، برایتان با ارزش است و مثل گنج برایتان می ماند، به موفقیت های بزرگی نائل می شوید و همسرتان مسئولیت حفظ و نگهداری و فروش آن را به شما می دهد. احتمالا گنج شما که برایتان چالشی بزرگ حساب می شود همین زمینتان است که انشالله به قیمت خوبی می خواهید آن را بفروشید. تشکر از همراهیتون.
yoma : سلام وقت بخیر
در خواب دیدم ک کاغذی به دست ما دادن چیزی شبیه یک وصیت که در اون نقشه ی گنج بود من و برادرم به یک خانه روستایی رفتیم که البته برامون آشنا بود و بقیه افراد اونجا رو می شناختیم اما الان خاطرم نیست چه کسانی بودن.متوجه شدیم محل گنج زیر پای یه گاو بارداره و خیلی فکر کردیم چطور در بیاریم بالاخره گاو را با طناب بالا بردیم طوری ک توی هوا معلق بود و دیدیم ک این گاو تخم گذاشته تخم هایی بزرگ زمین را باز کردیم و گنج رو بیرون اوردیم جعبه ای پر از زنجیر طلا و نقره بود وقتی دوباره گودال روپرکردیم و زمین رو صاف کردیم دوتا از تخم های گاو پیش ما شکست گاو رو پایین اوردیم. یکی از دوستان دبیرستانم که الان باهاش در ارتباط نیستم اومد و با اصرار سهمی از گنج می خواست اما من بهش می گفتم گنجی وجود نداره . با خووندن ادامه وصیت متوجه شدیم گنج دیگه ای توی طبقه دوم خونه روستایی هست رفتیم بالا یک نفر مدام می گفت صرفنظر کنید اما ما رفتیم اونجا و همه اتاق رو گشتیم چیزی پیدا نکردیم تا این ک یک در مخفی پیدا کردیم بازش کردیم داخل رفتیم یه اتاق دخترانه اما با وسایل قدیمی نقاشی و وسایل دختر بچه ها بود برادرم گنج دوم که سکه های ریز سیاه بود رو پیدا کرد اما من درگیر اون اتاق و وسایلش شده بودم و حتی خاطرات مبهمی از صاحب اتاق ک نمی شناختم رو مرور می کردم . در همون حال باد در اتاق رو باز و بسته می کرد و من پیرزن سیاه پوشی با چهره پردرد می دیدم ک روی پشت بام خونه های رو به رو ایستاده در حالی که به چوبی تکیه داده منو نگاه می کنه...
لطفا این خواب رو تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. فرصت یا چالش حدیدی به دست خواهید آورد که شرایط سخت و امکانات مالی محدود خودتان را گسترش دهید. استعداد ها و مهارت های خودتان را کشف خواهید کرد. شما کار بزرگی انجام می دهید و احساس با ارزش بودن می کنید. اما مجبور می شوید از سرمایه های خودتان و امکاناتی که دارید مایه بگذارید. شما برای خودتان دردسر می خرید و در حالی که می توانید از زندگی استفاده کنید نکات منفی زندگی را مرور خواهید کرد. در ضمن دوست عزیز خیلی از خوابها منوط به اینکه شما خانم هستید یا آقا تعابیرشان می تواند فرق کند و اگر می خواهید خوابتان اشتباه تعبیر نشود خودتان حتما باید ذکر کنید که خانمید یا آقا. بنده نه حضور ذهن دارم ( باوجود صدها کاربر که هر روز به اینجا می آیند) و نه اسمتان مشخص کننده جنسیت شماست. تشکر از همراهیتون.
yoma : ممنون بخاطر پاسخگویی . بنده خانم هستم ممنون میشم اگه با توجه به جنسیت نکته ای در مورد خوابم هست بیان کنید تشکر
فریبا هراتی
: خواهش می کنم. شما کار بسیار بزرگی را با موفقیت پیش خواهید برد و به عزت و افتخار و بزرگی و مقام می رسید و ثروتی ماندگار خواهید یافت که برایتان می ماند اما نباید طمع را بیشتر کنید و برای خودتان زحمت پر دردسر و الکی بخرید. تشکراز همراهیتون.