تعبیر خواب گوشت
دیدن گوشت در خواب مال و ثروت است . اگر از حیوان حلال گوشت باشد، ثروت از راه حلال به دست می آید و اگر از حرام گوشت باشد، از راه حرام کسب ثروت می شود. خوردن گوشت پخته، رسیدن سود بیشتر است. خوردن گوشت خام، غم خوردن است. خریدن و فروختن گوشت، غم و اندوه و بلا و فتنه تعبیر شده است. خوردن و دیدن گوشت گوسفند، غنیمت و نعمت است.
اگر ببینید گوشت شتر دارید یا گوشت شتر را می خواهید بخورید، میراثی به شما می رسد که انتظارش را ندارید. گوشت گاو نعمت و فراخی معیشت است. گوشت خرگوش را نیز میراث از یک زن تعبیر کرده اند. اگر در خواب ببینید که گوشت بز لاغری را می خورید، یا دارید و نمی خورید، مال فقیر و یتیمی را با پستی به چنگ می آورید و بهره می برید.
اگر در خواب ببینید که گوشت خروس می خورید، از مردی شجاع و نام آور متمتع می شوید و از او نعمت می یابید. خوردن گوشت پخته اسب، رسیدن سود از جانب بزرگی است.
اگر کسی خواب دید که گوشت خشک کرده می خورد، مالی را به زحمت به دست می آورد و از آن سود چندانی نیز نخواهد دید.
تعبیر خواب گوشت شانه حیوان
داشتن گوشت شانه حیوان حلال گوشت، نشانه خیر و برکت است. اگر در هنگام بریدن گوشت، فسادی در داخل آن مشاهده کنید، کسی در پنهانی سرگرم نقشه کشیدن است تا به شما زیان برساند. اگر فساد و سیاهی بود و بوی بد از آن استشمام می شد، زیان به آن سامان خواهد رسید.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن شانه حیوان، دلیل وزن باشد، اگر ببیند گوشت شانه باز کرد و رگ ها دید، دلیل که در آن سال باران بسیار باشد. اگر ببیند که در آن شانه سیاهی بسیار بود، دلیل که در آن سال بلا بسیار خواهد بود.
تعبیر خواب گوشت انسان
حضرت دانیال (ع) میفرمایند: اگر در خواب ببینی گوشت بدن خودت را میخوری، تعبیرش این است که پشت سر افراد خانه خودت غیبت خواهی کرد.
جابر مغربی میگوید: اگر ببینی گوشت ران خودت را میخوری، به اندازه آن از اموال خودت مصرف میکنی.
ابراهیم کرمانی میگوید: اگر ببینی از گوشت بدن خودت بریده و جلوی پرندهای انداختهای، چیزی از مال و دارایی خودت را به کسی میبخشی.
جابر مغربی میگوید: اگر ببینی پرندهای تکهای از گوشت بدن تو را کنده و ربوده است، یـعـنـی قسمتی از مال و اموال تو را به زور میگیرند، ابراهیم کرمانی نیز میگوید: تعبیرش این است که مال و اموال تو را به زور میگیرند.
ابن سیرین میگوید: اگر ببینی پهلوی تو قرمز و سرخ شده و تکهای گوشت خونآلود از آن افتاده است، زن تو به طور ناگهانی سقط جنین میشود.
تعبیر خواب گوشت سگ
ابن سیرین میگوید: اگر در خواب ببینی گوشت سگ میخوری، تعبیرش این است که دشمن خود را با یکی دیگر از دشمنانت شکست میدهی، ابراهیم کرمانی نیز میگوید: تعبیرش این است که بر دشمن پیروز میشوی.
تعبیر خواب گوشت مار
ابن سیرین میگوید: اگر در خواب ببینی گوشت مار میخوری، تعبیرش پادشاهی میباشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
hamid : سلام
خواب دیدم نامزدم چند تکه گوشت شبیه به ماهیچه گوسفند پخته که خیلی خوشرنگ و بو بود و من مشغول به خوردنش شدم و خیلی هم خوشمزه بود.
فریبا هراتی
: سلام. نامزد شما پول خرجتان می کند و شما هم لذت می برید. تشکر از همراهیتون.
Maryam : با سلام و وقت بخیر
پریشب خواب دیدم یه جایی هستیم انگار مهمونیه یا مجلسی که غذا میدن کباب لای نون بود که میخواستم بخورم مامانم گفت اینا مونده هستن ببین الان غذای تازه داریم درست میکنیم انگار یه گوسفند رو سه چار تیکه کرده بودن تو دیسهای بزرگ بود که اماده و تزیین کرده بودن با برگ کاهو و سبزیجات بزارن تو تنور یا روی گاز که بپزه من دو سه تا لقمه از کباب خوردم گفتم بزارم جا برای اونم داشته باشم که بعدش تو عالم خواب یادم نمیاد بابام بود یا شوهرم که همش بهم میگفت بخور باید خودتو تقویت کنی....
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. ساندویچ می تواند به فشار و استرس روی شما اشاره کند که تحملتان کم شده و می خواهید زودتر به ثروت برسید و می خواهید از شما حمایت مادی و معنوی به عمل بیاورند. خانواده ی شما حامیان شما هستند و انشالله به زودی به ثروت و رفاه بیشتری هم خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Mona : عذر میخوام خانم هراتی اینا بعدن یادم اومد.از اون نایلون بزرگ فقط دو یا سه تیکه بزرگ انداخت تو تابه منم تو دلم میگفتم چرا اشپزخونمون کثیفه مخصوصا روفرشی ک تو آشپزخونه انداخته بودیم خیلی کثیف بود تو دلم میگفتم کاش قبل اومدن میگف تمیز میکردم (خجالت میکشیدم)دوتا نایلون پر گوشت بود ک فقط یکی رو با چاقو برید میخواستیم خودمون بپزیم ک معلمم گرف گف خودم میپزم منم تو دلم میگفتم زشته مهمون غذا درس کنه بعدش تو خابگاهمون اومده بود( اخه همیشه بهم میگ میام ولی کاراش زیاده نمیتونه)نشسته بود گف زود میرم کارام زیاده منم تو دلم میگفتم نره و بمونه...ممنون میشم لطف کنید تعبیرش کنید بازم پوزش
فریبا هراتی
: دوست عزیز لطفا کامنت اضافه نگدارید هر 3 کامنت اضافه یک حق خواب از شما کم می کند چون تعداد کاربران بسیار بسیار زیاد است و من باید پاسخ صدها کاربر را بنویسم!! چیزهایی که فرمودید در تعبیر فرق نمی کند. پاسخ بنده را مجددا بخوانید عرض کرده ام که او فکر رفتن دارد!
مینا : سلام روز خوش
خواب دیدم با دخترم که به سن ۴ یا ۵ سالگیش بود و یه عینک با مزه با شیشه های گرد به چشماش داشت بودم سوار یه پیکان بودیم ودخترم داخل ماشین با یه چوب کوچیک که دستش بود داشت مثل هری پاتربازی میکرد .که من رفتم سمت صندوق عقب ماشین دیدم صندوق پراز روزنامه ولابلاشم مرغ خام درسته بودو وقتی من دستم و داخل صندوق بردم بجای مرغ .شقه گوشت گوسفند وگوساله تو دستم میومد البته یه مقدار ازاول خوابم و یادم نیست باتشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دختر شما بی تجربگی می کنند و ساده لوحانه رفتار می کنند. ایشان سعی می کند دنیا را به شیوه ای ببیند که دوست دارد. همه چیز را خیلی مثبت می بیند و در واقع خودش را گول می زند تا چیزی را باور کند که می داند درست نیست. او اطلاعات مهمی را که باید به دست بیاورد به گوشه ای گذاشته و ترس را هم از ذهنش دور کرده . شما به ثروت خواهید رسید و حواستان باشد!! که با دخترتان با سردی رفتار نکنند. تشکر از همراهیتون.
پروین : با سلام
خواب دیدم در خانه مان تنها بودم که پدرم آمد و چهارعدد بسته ی گوشت مرغ که به صورت یخی در بازار می فروشند را برایم آورد، مرغ ها خیلی درشت بودند و با خودم می گفتم شاید گوشت بوقلمون باشند. من خوشحال شدم و از یخچال ترکیب شیر و شیره و بعد شربت پرتقال به پدرم دادم و از او پذیرایی کردم.
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما حامی شماست. روزی شما زیاد خواهد شد و در همه ی زمینه های کارهای سخت زندگی و مسائل مادیگرایانه ثبات و پایداری خواهید داشت و موفق خواهید بود. شما هم از عشق و سخاوت و مهربانی وجودتان برای پدرتان مایه می گذارید و او نیز زندگی شاد و سالم و غنی را تجربه خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
Shamim : سلام شب بخیر
مادرم چند شب پیش خواب دیدن که توی آشپزخونه بودن و از روی اجاق چیزی برمیداشتن میدادن دست کسی ولی طرف مشخص نبوده که کیه (مثل اینکه مهمون داشتن ولی کسی رو هم نمیدیده)،بعد برادرم که فوت کرده ایستاده بوده کنار اجاق و اجاق هم روشن بود و چندتا قابلمه روش بوده.بعد برادرم یه بسته گوشت از تو فریزر دراورده بوده و گذاشته بوده که آب بشه بعد به مادرم میگه میشه اینارو همینجوری خورد؟مادرم نگاه میکنه میبینه گوشت قیمه ی خام هستش ،بهش میگه نه مگه کسی هم بوده گوشت خام بخوره !بذار الان یه دقیقه ای برات درستش میکنم .برادرم جوابش میده که نه نمیخوام .و قصد داشت که گوشت خام بخوره ولی مادرم ندیده کهگوشت خام بخوره!
و مادرم همینجور هاج واج مونده بوده که برادرم میخواسته گوشت خام بخوره.
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شب خوش. خواب شما می گوید که برادرتان از شما می خواهد با سخاوت و مهربانی و بدون اینکه انتظار بازگشت کارتان و جبران کارتان را داشته باشید، به یکی دو نفر فقیر یا به اندازه وسعتان ( اگر قدرت مالی تان بالاست به تعداد بیشتری) به اندازه همان بسته گوشتی که خودتان برای خودتان آماده می کنید، گوشت ببخشید. او خیرات گوشت خام می خواهد که به فقرا ببخشید و کسی هم که دیده اید که مهمان شماست ولی مشخص نیست که کیست، همان فقرایی هستند که عرض کردم باید به ایشان ببخشید. با اینکار برادرتان را خوشحال خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
IRAN : مادرم خواب دیده با دوستش رفته گوشت بخره بعد برگشتنی دیده کسی که گوشت میفروشه مسافر سوار کرده ماشین مادرم ؛مادرم مسافرا رو پیاده کرده و خودش پشت فرمان نشسته تو خوابم میدونسته گواهی نداره حتی سویچم کوچولو بوده دستش ماشین رو روشن کرده و آروم آروم و با احتیاط رانندگی میکرده از زمین چاله چوله رفته سر بالایی روی پُلِ جدیدی پل هم آسفالت نکرده بودند و حرکت میکرده رو پل ممنون از تعبیرتون.
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما می دانند که برای رسیدن به اهدافشان باید یک سری موانع و دلسردی ها را تحمل کنند و عده ای هستند که نیاز به حمایت مادرتان دارند یا می خواهند مسئولیت و بار زندگی شان را به دوش او بیاندازند. اما مادرتان از قبول مسئولیت دیگران خودداری می کند و سعی می کند که زندگی خودش را کنترل کند. هر چند که برای اینکار به تنهایی، احساس قدرت نمی کنند و می دانند که امکاناتشان هم زیاد نیست ولی سعی می کنند که به آرامی هم که شده ولی روی پای خودشان باشند و کنترل زندگی شان را بدست بگیرند و با سختی ها مبارزه کنند. مادرتان در زندگی پیشرفت خواهد کرد و به یک دوره ی گذار و تحول در زندگی وارد می شود و علیرغم همه ی سختی ها زندگی او متحول خواهد شد و به فاز جدیدی وارد می شود. تشکر از همراهیتون.
xanum : سلام بله دوستم تازه از آزمون وکالت قبول شده و قبلا هم مادیگرا بود و چادرشم بخاطر دانشگاه سر میکرد که بعد قبولی گذاشته کنار و حتی دوستاشم بخاطر منافع خودش میفروشه...خدا خودش هدایت کنه از حق دفاع کنه..ممنون از تعبیرات خوبتون
فریبا هراتی
: خواهش میکنم.
xanum : و یه چیزی هم یادم رفت اینکه مادر اون استادمون چند ماه پیش فوت کردن تو واقعیت
xanum : سلام خاتم هراتی عزیز دیدم خونمون هستم و مدل خونمون تغییر کرده و لباس اویز من که آینه داره و متصل میشه به دیوار اون جاش تغییر کرده ؛ از روش لباسامو برداشتم و دوسه تا لباس بود که گفتم اینا هم اینجا نمونه بهتره...برداشتم گذاشتم یه حا دیگه که جلو چشم نباشه بعدش بابامو دیدم که داشت وسایلارو تعمیر میکرد انگار ما کار عید انجام داده بودیم با مامانم و اخبار میدیدم توی اینستا که همه جا سیل اومده ؛ مامانم رفته بود خونه مادر بزرگم و من و بابام تنها بودیم که بابام گفت وسایلای داداشتو تعمیر کردم تو هم بده تعمیر کنم یه فن صورتی داشتم که خراب نیست اما انگار اون مد نظرم بود که تعمیر بشه بهتره ؛بعدش انگار مادر استادمون فوت شد و برا شامش یکی از اقوام اونا اومد از منو مامانم پرسید گوشت برادران میشناسید؟ برا مهمونی میخوام! منم گفتم میشناسم با خودمون بردیم یه قصابی گوشت سفارش داد یهو گفتم این مغازه ی برادران نیست که اومدم بیرون دیدیم اون مغازه ی برادران بستس ،اون خانومه هم گفت اشکال نداره...قصاب گوشت ماهیچه ی بزرگ رو که چربی هم داشت به تکه های مربع کوچیک تقسیم میکرد مثل سیب زمینی که برا ماکارونی قاچ میکنن بعد انگارقصد داشت اون تکه هارو بندازه چرخ گوشت...گوشت تقریبا بزرگ بود...بعد اون تموم شد تو اینستا عکسای دوستمو دیدم که رفته مسافرت اصفهان اما خارج بود،تونیک تنگ سبز تیره با چکمه های مشکی پاشنه بلند لژدار از جنس چتر پوشیده و رنگ صورتی هم توش داشت،روسری سفید مانند هم سرش بود موهاش نارنجی شده بود با خودم گفتم اینکه ادعای طرفداری نظام میکرد الان چادرشم گذاشته کنار،لباس تنگم میپوشه نافش مشخصه ،زنگ زدم بهش که کجایی گفت کالیفرنیام انگار تو کلیسا بود با خانوادش :/ بعد مامانبزرگم داشت لباس پرو میکرد تو یه پاساژی که به آقایی نمیدونم با بلند گو چی گفت که مربوط به مامانبزرگم میشد(موقع بیدار شدن یادم بود کلمش اما یادم رقت)انگار گفت یه دقیقه بیاید بیرون...همینقدر یادم مونده...سواس از وقتی که برامون میزارید 3>
فریبا هراتی
: سلام. شما طرز فکرتان را عوض خواهید کرد و بر مبنای جدیدی رفتار می کنید. بعضی از رفتارهایتان را هم عوض میکنید. پدرتان به اصلاح امور زندگی تان می پردازد. شما سعی می کنید از نظر احساسی فکرتان را تعدیل کنید و خیلی بی محبت یا خیلی احساساتی نباشید. استاد شما می خواهد یاد بگیرد که مثل برادرتان نسبت به بعضی مسائل خونسرد باشد و رفتاری متعادل داشته باشد و موانع و دلسردی های رسیدن به اهدافش را از بین ببرد. دوست شما احساس می کند که از او سو استفاده می شود و زندگی اش در هرج و مرج قرار دارد. او سعی می کند از خودش حفاظت و حمایت کند و از لحاظ مالی قوی باشد ولی رفتاری تصنعی و ساختگی از خودش نشان می دهد و مادیگرایانه فکر می کند و اگر لازم باشد دیگران را هم فریب می دهد ولی رفتاری گرم و اجتماعی دارد. سعی می کند که رازهای خودش را از دیگران بپوشاند و آرام و صلح طلب به نظر بیاید. دنیا به او فشار آورد و احتیاج به حمایت احساسی و روحی دارد. مادر بزرگ شما هم رفتارش را عوض خواهد کرد ( زمانی که لازم شود). تشکر از همراهیتون.