تعبیر خواب گوشت
دیدن گوشت در خواب مال و ثروت است . اگر از حیوان حلال گوشت باشد، ثروت از راه حلال به دست می آید و اگر از حرام گوشت باشد، از راه حرام کسب ثروت می شود. خوردن گوشت پخته، رسیدن سود بیشتر است. خوردن گوشت خام، غم خوردن است. خریدن و فروختن گوشت، غم و اندوه و بلا و فتنه تعبیر شده است. خوردن و دیدن گوشت گوسفند، غنیمت و نعمت است.
اگر ببینید گوشت شتر دارید یا گوشت شتر را می خواهید بخورید، میراثی به شما می رسد که انتظارش را ندارید. گوشت گاو نعمت و فراخی معیشت است. گوشت خرگوش را نیز میراث از یک زن تعبیر کرده اند. اگر در خواب ببینید که گوشت بز لاغری را می خورید، یا دارید و نمی خورید، مال فقیر و یتیمی را با پستی به چنگ می آورید و بهره می برید.
اگر در خواب ببینید که گوشت خروس می خورید، از مردی شجاع و نام آور متمتع می شوید و از او نعمت می یابید. خوردن گوشت پخته اسب، رسیدن سود از جانب بزرگی است.
اگر کسی خواب دید که گوشت خشک کرده می خورد، مالی را به زحمت به دست می آورد و از آن سود چندانی نیز نخواهد دید.
تعبیر خواب گوشت شانه حیوان
داشتن گوشت شانه حیوان حلال گوشت، نشانه خیر و برکت است. اگر در هنگام بریدن گوشت، فسادی در داخل آن مشاهده کنید، کسی در پنهانی سرگرم نقشه کشیدن است تا به شما زیان برساند. اگر فساد و سیاهی بود و بوی بد از آن استشمام می شد، زیان به آن سامان خواهد رسید.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن شانه حیوان، دلیل وزن باشد، اگر ببیند گوشت شانه باز کرد و رگ ها دید، دلیل که در آن سال باران بسیار باشد. اگر ببیند که در آن شانه سیاهی بسیار بود، دلیل که در آن سال بلا بسیار خواهد بود.
تعبیر خواب گوشت انسان
حضرت دانیال (ع) میفرمایند: اگر در خواب ببینی گوشت بدن خودت را میخوری، تعبیرش این است که پشت سر افراد خانه خودت غیبت خواهی کرد.
جابر مغربی میگوید: اگر ببینی گوشت ران خودت را میخوری، به اندازه آن از اموال خودت مصرف میکنی.
ابراهیم کرمانی میگوید: اگر ببینی از گوشت بدن خودت بریده و جلوی پرندهای انداختهای، چیزی از مال و دارایی خودت را به کسی میبخشی.
جابر مغربی میگوید: اگر ببینی پرندهای تکهای از گوشت بدن تو را کنده و ربوده است، یـعـنـی قسمتی از مال و اموال تو را به زور میگیرند، ابراهیم کرمانی نیز میگوید: تعبیرش این است که مال و اموال تو را به زور میگیرند.
ابن سیرین میگوید: اگر ببینی پهلوی تو قرمز و سرخ شده و تکهای گوشت خونآلود از آن افتاده است، زن تو به طور ناگهانی سقط جنین میشود.
تعبیر خواب گوشت سگ
ابن سیرین میگوید: اگر در خواب ببینی گوشت سگ میخوری، تعبیرش این است که دشمن خود را با یکی دیگر از دشمنانت شکست میدهی، ابراهیم کرمانی نیز میگوید: تعبیرش این است که بر دشمن پیروز میشوی.
تعبیر خواب گوشت مار
ابن سیرین میگوید: اگر در خواب ببینی گوشت مار میخوری، تعبیرش پادشاهی میباشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آرمی : باسلام
شب پیش خواب دیدم یکی از دوستانم(آقا) از راه خیلی دور برام هدایایی فرستادن یکی از این هدایا یک کیف چرم اصل خارجی و گران بود اما تا کیفو گرفتم دستم دیدم چرمش گوشت هست و در خوابم یعنی چرم همان گوشت بود. کیف از گوشت گاو اعلا بود اما چون از خارج آمده بود شک داشتم که گوشت خوک هم درش هست یا نه. بعد با خودم گفتم هرچی باشه گوشته و چون خارجیه توش تقلب نیست اما گوشتای ایرانی همش تقلبین اصلا گوشت نیستن. بعد بر اثر باران شدید کیف شروع کرد تا حدودی خراب شدن و گوشت هاش قسمتیش آب شد. با خودم گفتم حیف نمیشه بعنوان یادگاری از دوستم کیفو نگه دارم ولی اشکال نداره هدیه دیگشو(که نمیدونم چیه و یعنی ارزشش یکم کمتر بود ولی ماندگار) نگه میدارم.
تشکر فراوان
فریبا هراتی
: سلام. شما از نظر دوستتان محترم هستید و باید به خاطر سخاوتتان پاداش بگیرید. او می خواهد که شما عقل معاشتان بالا برود و راه و روشی را به شما پیشنهاد می کند که به وسیله ی آن به ثروت برسید. ولی این راه و روش برای شما کاربرد ندارد و با احساسات و روحیات شما یا جا و مکانی که در آنجا زندگی می کنید، تطبیق نمی کند. در نتیجه باعث سردی و رکود در کارتان خواهد شد. هر پیشنهادی که از هر کسی می گیرید برای هر شرایطی کاربردی نیست!! تشکر از همراهیتون.
yalda : سلام خانم هراتی ارجمند ، خدا قوت (این خواب نقل قول هست) خواب دیدم در کنار خیابان وارد دورهمی همکارانم شدم . (این دورهمی ها را گاها داریم ولی استثنا در خواب خبر نداشتم و بطور اتفاقی متوجه شدم ) و قرار بود برای ناهار هر کس برای خودش غذایی بیاورد که من نیاورده بودم . به پیشنهاد یکی از همکارانم قرار شد بدون اینکه کسی متوجه شود از رستوران ان طرف خیابان برای خودم کباب کوبیده گوسفند یا گوساله بخرم . (یادم نیست رفتم یا نه ) . در ادامه خواب ، خودمو با همکارانم در اتاق نسبتا کوچک و قدیمی دیدم که همه آنها برای خودشان یک تشک پهن کرده بودند (به نظرم رسید که شب می خواهند بمانند ) منم به همراه خودم سه تا تشک با روکش سفید داشتم ! چون در اتاق جا نبود در یک طرف اتاق راهرو یی دیدم دو تا از تشک ها را پهن کردم ولی سومی رو باز نکردم (چون راهرو کمی باریک بود ترجیح دادم دوتا باز کنم ). متوجه شدم که همکارانم فقط تابعدازظهر در اتاق هستند کمی دلخور شدم و گفتم نیاز به پهن کردن این همه تشک نبود، یک پتو و بالش کافیه و آدم می تونه توی این شرایط روی زمین بخوابه . ولی با این همه تشک ها جمع نکردیم و همزمان کمی نگران فرزندم کوچیکم که در خانه تنها بود ، بودم ( بیمار هستند ) . سعی داشتم به کمک موبایل تماس بگیرم تا از شرایط خانه با خبر باشم ولی احساس های چندگانه داشتم از طرفی حدس می زدم یکی دیگه از فرزندانم هست نباید نگران باشم و باز به نظرم می رسید بد نیست توی این شرایط فرزندم تنها باشه و از خودش مراقبت کنه ( یادم نیست چیکار کردم ولی احساس می کنم تماس گرفتم ولی موفق به صحبت نشدم ). همه دوستان مشغول خوردن شدند در کنارم ظرفی از قطعه های گوشت گوسفند یا گوساله پخته بود خوردم (شاید بجای کباب گرفتم ) . مدیر سابقم ( معمولادر دورهمی ها شرکت می کند ) آب گوشت پخته داشتند(شاید هم ابگوشت ظرفم بود ) در لیوانهای کوچکی ریخت و در طاقچه کنار هم چید و چیزی گفت که یادم نیست ، ولی من با خودم می گفتم هر جوری شده آب گوشت پخته شده یکی از این لیوانها رو می خورم ( یادم نیست انجام دادم یانه) . دوباره خودمو کنار پیاده رویی دیدم که پر از سبدهای نسبتا کوچک تزیینی از گل های خشک شده بود (تعداد کمی گل رز که هر کدام با ترکیب رنگی سفیدو قرمز کم رنگ درسبد بود )و آنها را نگاه می کردم ولی خوشم نیامد برگشتم که برم ولی به اصرار یکی از همکارانم ، یکی از سبدها رو برای خانه انتخاب کردم و ایشان تایید کردند که سبد انتخاب شده نسبت به بقیه بهتر هست ولی در کل راضی نبودم (از این همکارم بخاطر نوع رفتارشان در محیط کار خوشم نمی اید) . ممنون بابت تعبیرهای خوبتان . ببخشید بازم طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. شما در مسیر زندگی تان گاها" نیاز دارید از جانب دوستانتان حمایت شوید و البته دیگران را هم حمایت کنید. شما احساس می کنید که زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که باید در زندگی بگیرید دارید له می شوید و نیاز به یک سیستم حمایتی خارج از منزل و خانواده تان دارید. شما تمایل دارید که به ثروت برسید ولی در عین حال از مردم بی تفاوتی و احساسات سرد دیده اید. در یک مقطع زمانی کوتاه همه می خواهند زمینه ای را فراهم کنند که مورد آرامش قرار بگیرند ولی شما را زیاد قاطی خودشان نمی پذیرند و شما مجبور هستید به صورت گذرا و موقت ، خودتان از خودتان حمایت کنید و روی خودتان و برای خودتان وقت بگذارید. شما شخصیتی پاک و بی گناه دارید. می خواهید سعی کنید که با خانواده تان بیشتر در تماس باشید ولی ترجیح می دهید که از آنان مدتی دور باشید تا قدرتان را بدانند. البته نگران فرزندتان هم هستید. امیدوارید که به شما درامد بیشتری برسد و بتوانید امکانات بهتری برای خانواده تان فراهم کنید. همکار شما می خواهد به شما سرکوفت بزند و بگوید که زندگی خانوادگی خوبی ندارید. او می خواهد به شما بگوید که عشق بین شما و همسرتان تمام شده یا او به شما خیانت کرده ( هر چند که شاید واقعا اینطور نباشد). تشکر از همراهیتون.
yalda : سلام روزتون بخیر
خواب دیدم که جاریم بعداز مدتها به عنوان مهمان به خانه ام آمده است . (فکر می کنم ) می خواستم برای ناهار مرغ بار بذارم به همین خاطر با جاریم برای خرید گوشت به مکانی رفتیم که یادم نیست فروشگاه بود یا نه .
در این مکان پر از بسته های کوچک و بزرگ گوشت قطعه شده ی مرغ بود . جاریم در بین بسته ها ، یک بسته خیلی بزرگ که بصورت مکعب مستطیل بسته بندی شده بود برداشت و خرید . من نگران شدم چون احساس کردم در خانه جا برای نگهداری این همه گوشت ندارم ولی جاریم بی توجه به این نکته ، پشت به من کرد ه (یادم نیست خانه بود یا جای دیگر ) و بستهی گوشت را در ظرف شویی باز کرد وشروع به شستن گوشت ها کرد . گوشت ها ی قطعات درشت و ریز شده ی مرغ بود.
من در خواب نگران و از برخورد بی تفاوت جاریم مکدر بودم . گاهی در خواب احساس می کردم که جاریم قسمتی ازاین گوشتها را برای خودش خریده و من باید آنها را تا زمان رفتنش نگه دارم .
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نمی دانید نسبت به او چه حسی داشته باشید. نمی دانید دوستتان هست یا دشمنتان. از سردی احساسات او نسبت به خودتان رنج می برید و نگران هستید که در تعامل با او با مشکلی مواجه شوید. هیچ کدام از شما اما دوست ندارید در واقعیت با دیگری در ارتباط باشید. او شاید حتی بیشتر از شما از وجود شما استرس می گیرد. اما سیاستمدارتر از شماست. تشکر از همراهیتون.
زینب : سلام خانم هراتی. روزتون بخیر. خواهرم شب اول اسباب کشی توی خونه جدیدمون، بعداز اذان صبح خواب دیده معشوق سابقم که در اصل فامیلن
( که اصلا خبر نداره اسباب کشی کردیم) اومده تو این خونه جدید. ایستاده دم در تو سالن ویک دنده گوسفندی و بخش دیگه از گوسفند (این دوبخش یک تیکه بودن یعنی به دنده کامل وصل بود) هم دستش بود روی یه میز با ساطور میکوبید بهش. انگار روی گوشت( مثل گردو که یه پوسته چوب داره) گوشته یه لایه سنک مثل مرمر سیاه که ضخامت خیلی کمی هم داشت روی گوشت رو پوشونده بود. روی این سنگا میکوبید، وقتی میشکستن از روی گوشت سنگا رو بلندمیکرد مینداخت دور. گوشتی زیاد ندیده بیشتر انگار استخون بوده.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او اگر متوجه شود که شما زندگی خوبی دارید و شرایط زندگی تان بهتر شده، خشم زیادی وجودش را می گیرد و احساسات خیلی غیر اخلاقی و خامی از خودش بروز خواهد داد. او شدیدا دلشکسته است و حسادت می کند. تشکر از همراهیتون.
خرسند : سلام خانم هراتی، خسته نباشید. من در یکشب دو خواب دیدم. اولی این بود که مادرم قصد داشت برای مادربزرگم روغن زیتون بخرد اما من جلوتر از او وارد مغازه شدم. مغازه دار به من در یک ظرف پلاستیکی که تقریبا تا نصف آن روغن زیتون کرده بود روغن زیتون سبز کم رنگ داد. بعد گفت می شه صد و هشتاد تومان. من فکر کردم که اینقدر در کیفم پول ندارم ولی بعد دیدم یک تراول نو صدی و یک تراول پنجاهی و سه اسکناس نوی دهی در آن پیدا شد و پول آن را پرداختم. من این خرید را بجای مادرم کردم. بعد خواب دیدم سر سفره خانه ی مادربزرگم هستم. در آنجا در خورش خوری ها قرمه سبزی بود اما گوشت در انها کم بود. من با احتیاط برای اینکه کم نیاید مقداری گوشت تکه کردم و با خورشت برداشتم روی برنجم گذاشتم. اما بعد داییم با قاشقش آمد و از گوشت بشقاب من که بنظر خودم هم الان بزرگ می آمد مقداری برداشت و با خوشرویی گفت که گوشت کم است و چون تو گوشتت زیاد بود از اینجا برداشتم. من هم گفتم راست می گی، من هم حواسم بود برای همین گوشت را در خورش خوری تکه کردم و برداشتم.
ببخشید اگر یه مقدار زیاد شد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شما برای حل مشکلات مادر بزرگتان فکر می کند که چه کارهایی می تواند بکند و شما بسیار بالغانه و مسئولیت پذیر عمل خواهید کرد و آنچه که در توانتان هست برای این منظور از خودتان مایه می گذارید. مادر بزرگ شما روحیه ای بسیار مثبت اندیش و شخصیتی با صفا دارد ولی استطاعت مالی اش زیاد نیست. در کشمکش بین مادیگرایی و معنویت شما موفق خواهید شد که شخصیت معنویتان را رشد بدهید و روابط خودتان را با خانواده تان استحکام بیشتری ببخشید و اجازه نمی دهید که سردی و بی تفاوتی در رفتار شما نسبت به انان به وجود بیاید. تشکر از همراهیتون.
مریم موحد : سلام
روزتان بخیر
من در خواب دیدم که به همراه عده ای که برایم ناشناس بودند در جایی مشغول جمع آوری تکه های گوشت از روی زمین هستیم . گوشت ها پراکنده بودند یکی از آنها به من گفت که اینها بدن های تکه تکه شده ی منافقین است بعد دیدم یک خانمی آمد و در حالی که گریه می کرد گفت که دنبال پسرم می گردم . او را به سمت محفظه ای که ما گوشه ها را در آن می ریختیم ، بردند منتها من وقتی به آن محفظه نگاه کردم دیدم که آن گوشت ها تبدیل به خاک می شوند بعد دیدم که در دست آن خانم جعبه ای است و او از آن خاک ها مقداری برداشت و جعبه را پر کرد و بعد رفت .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما از اصلاح منافقین دلسرد شده اید و آنان را به صورت موانعی برای رسیدن به اهدافتان می دانید. شما سعی می کنید که از ماهیت رام نشدنی و احساسات خام آنها دور شوید و نسبت به آنها احساس بدی دارید و فکر می کنید که آنها از نظر روحی آدمهای خوبی نیستند و باعث تنزل روانی شما هم می شوند. خاک در خوابتان نمادی از رشد و باروری و مبنایی قوی برای رندگی است. کسی که فرزندش را از دست می دهد هر چند که از نظر ایدئولوژی با شما همفکر و هم طراز نباشد، ولی مصمم تر خواهد شد که اهدافش را عملی کند. خشونت، همیشه خشونت بیشتر را به همراه می آورد. جعبه ی خاک بیانگر ماهیت غریزی و انگیزه های مخربی است که با حس انتقام شکل گرفته و پر شده. تشکر از همراهیتون.
melika : سلام خانوم هراتی من خواب میدیدم منو شوهرم با خاستگار قدیمیم تو یه راههی داریم میریم بعدش تو یه حالت جاده خاکی بود پیاده شدیم و رفتیم در یه خونه که انگار فقیر بودنو ما همیشه براشون کمکی میبردیم و حالا یادم نیست چی براشون بردیم بعد خانومه ما رو دعوت کرد تو خونه و انگار تو همون خواب ما رو میشناخت که مثلا همیشه ما بهش کمک میکنیم و ما رفتیم داخل خونه و اون ما رو خیلی تحویل میگرفت و من لباسایه خیلی مرتبی تنم بود و با خودم میگفتم که چقد خاستگار قدیمیم منو تو این حالت میبینه حسرت میخوره که زنش نشدم یهو زنه داشت برامون چایی میریخت من دیدم یه دیگ مس قدیمی رو آتیشه رفتم درشو باز کردم دیدم تیکه هایه گوشت بزرگ گوسفند توش داره میپزه بهش گفتم برا ماست گفت تو هم وایسا مرضیه هم میاد وبعدش باز میدیدم یه جایی هستم که انگار خابگاهی بود که من درس میخوندم منو بچه ام بودیم سر همه ی دخترا کچل بودو ببخشید انگار همه مریضی اسهال داشتن و یکی داشت مثل دکتر معاینشون میکرد من رفتم دستو صورت خودمو بچه امو با آب شستم که مریض نشیم و انگار آخر هفته بودو میخواستم از خابگاه بیام خونمون ولی سرپرستمون گفت قفل در خابگاه خرابه و نمیتونین برین چون دارن درا رو رنگ میکنن و دستگیره در ورودی رو باز کردنو بردن بخاطر همین در باز نمیشه اونا چند تا دستگیره در دیگه رو آوردن که باز کنن ولی نشد و من رفتم بدون دستگیره اون درو باز کردم ولی در شبیه پنجره بود .ببخشید طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. شما و همسرتان و خواستگارتان برای رسیدن به اهدافتان به سختی کوشش و تلاش می کنید و جهت گیری زندگی و خط مشی فکری شما یکیست. شما به افرادی که نیاز به کمکتان داشته باشند کمک می کنید و در ازای این محبتتان، و رفتار صحیحی که دارید، خداوند روزی تان را زیاد خواهد کرد و زندگی تان گرم و سرشاز ار عشق خواهد شد. شما نسبت به اینکه خواستگار قدیم شما چه احساسی به شما دارد کنجکاو هستید . شما درسهای زیادی دارید که از زندگی بیاموزید. خیلی زنها هستند که عشق و محبتی در زندگی شان نیست و احساس تنهایی می کنند. خیلی ها هستند که زندگی شان از کنترلشان خارج شده و نمی توانند احساسات منفی خودشان را در خودشان حفظ کنند و مترصد هستند که برای هر کسی که می بینند ناله و شکایت کنند. شما خوشبخت هستید و از زندگی تان هم راضی هستید. قدر زندگی تان را بدانید و 6 دانگ حواستان پی همسرتان باشد و خاطرات خواستگارتان را با خودتان یدک نکشید. اینکار گناه است. اینکه به شما گفته اند که در خراب است و خواسته اند که شما را درون همان محل با آدمهایی که روان پریش و نگران هستند حبس کنند، در واقع هشداری به شماست که خدای ناکرده نسبت به زندگی امروزتان احساس کم توجهی نکنید و اصلا نباید برای شما مهم باشد که دیگران راجع به شما چه می گویند چه آن اشخاص غریبه باشند چه آشنا. شما شخصیتی کاردان و تیزهوش دارید و اجازه نمی دهید که افکار منفی روی شما اثر بگذارد. شما افق های تازه ای در زندگی تان دارید و راه خودتان را پیدا می کنید و بدون کمک دیگران قادر خواهید بود به اهدافتان برسید. تشکر از همراهیتون.
چکاوک : سلام خانم هراتی روزتون بخیر ....من خواب دیدم خونه خاله هام هستم .... و قرار بود به دلیلی که نمیدونم اون شب تنها بمونم خاله کوچیکم اومد دستش پر ار خوراکی بود میگفت اینا رو برای من آورده که تنهایی بهم سخت نگذره..ولی بعدش تو حرفاش فهمیدم فقط تعارف بوده یه چند تا چیز برداشته بودم برش گردوندم مثل بادوم و گردو اما یه شیرینی کوچولو رو خورده بودم ..خوشم نیومد که الکی حرفی زده بود تازه پشیمون بودم همون شیرینی رو هم خوردم بعدش خواستم شام بخورم ولی دیگه اومدم بیرون تو رستوران بخورم شب دیروقت اومدم چادر بسر ...یه رستوران پیدا کردم و گوشت بره کبابی سفارش دادم قشنگ دیدم شاگردش یه بره پوست کنده شده رو داخل اجاق گذاشت کباب بشه برام آوردن و من بیشترشو خوردم کمی بیشتر کباب میشد بهتر بود خام نبود ولی من تو بیداری اینجوری آبدار نمیخورم ....از خونه یه استکان خالی و سینی آورده بودم که اونجا جا گذاشتم فردا با داییم اومدیم دنبالش ولی هر چی گشتیم مغازه رو ندیدیم بعد متوجه شدیم مغازه رو کاملا تخلیه کردن برای همین پیداش نمیکردیم .....ما سالهاست با این داییم قطع رابطه ایم سر تهمتی که به ما سر دخترش زدن و خداروشکر بعدها رسوا شدن ....عجیب بود که من با اون بودم ....تشکر فراوان
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به خاطر مسئله ای با خاله هایتان همفکری می کنید و خیال می کنید که خاله هایتان حامی شما هستند. ولی بعد متوجه می شوید که از آنها حمایتی دریافت نمی کنید. شما زیر بار فشار تصمیمات و انتخابهایی که باید در زندگی بگیرید دارید له می شوید و نیاز دارید که از شما حمایت روحی بشود. خودتان را بسیار ساده دل و بی آزار می دانید و اینکه دلتان را سوزانده اند و به روبط سردی که با خاله تان دارید فکر می کنید. شما احساس می کنید که خیلی دست و دلباز و مهربان هستید ولی هیچ دوستی ندارید. دایی تان هم که سالهاست با شما قطع رابطه کرده و بنابراین شما نمی توانید او را دوست خودتان بدانید که هیچ ، اصلا وجودش برای شما معنی ندارد. تشکر از همراهیتون
Sheyda : باسلام و احترام
خانم هراتی عزیزم، بسیار سپاسگزارم از توضیحات جامع اتون و قلب مهربونتون، ممنونتونم.
دیشب خواب دیدم جایی هستم مثه دانشگاه و کلاس درس، روی میز یکی از پسرها خورشت گوشت چرخکرده بود، میخواستم بخورم، بعد دیدم یکی دیگه از پسرها یه بشقاب پر خورشت گوشت چرخکرده دیگه برام اورده، هردوتاش گوشت گوساله بود اما بنظرم دومی بهتر و خوشمزه تر بود و اونو انتخاب کردم و گرفتم.
میشه لطفا برای تعبیرش راهنماییم کنید.
سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. تشکر. شما درسهای زیادی هست که از زندگی بگیرید. اگر پسرها را می شناسید، یکی از پسرها راجع به نگرانی هایش راجع به دلائل سردی در روابط اجتماعی می خواهد موشکافانه به صحبت بنشیند و دیگری مسائل را واضح تر بیان خواهد کرد و دلائلش برای شما منطقی تر خواهد بود. اگر پسرها را در بیداری نمی شناسید، شما راجع به علت سردی روابط اجتماعی با کسی به بحث می نشینید و با کسی توافق خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام خسته نباشید، امروز صبح نزدیکه ساعت ۶ خواب دیدم تو محل کارم هستم ، یکی از مشتری هامون که آشنا هست اومد داخل شعبه و یکی از همکاران و به عروسی دعوت کرد و همکارم قبول کرد و گفت من با پدر زنم میام که خیلی با کلاسه ،، بعد همون مشتری یه گاو آورد داخل شعبه قصابی کرد و گوشتت بین من و رئیس شعبه تقسیم کرد ، میشه گفت سه چهارم به رئیس داد و یک چهارم به من ،(تو خواب فقط میدیدم مال من کمتره ، این مقدار عددی رو الان میگم که بدانید تفاوت مقدار و) هر قسمت و تو نایلون گذاشته بود و گفت دو کیلو سیرابی هم بهت دادم که من سیرابی رو تو نایلون دیدم تمیز بود ،
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مشتری شما به موفقیتی دست می یابد و از ثروتی که بدست می آورد به رئیس شعبه و شما هم پاداش می دهد. به شما سودی می رسد که صرفنظر از حرام یا حلال بودن اصل پول، سهم شما حلال است. تشکر از همراهیتون.