تعبیر خواب گوشت
دیدن گوشت در خواب مال و ثروت است . اگر از حیوان حلال گوشت باشد، ثروت از راه حلال به دست می آید و اگر از حرام گوشت باشد، از راه حرام کسب ثروت می شود. خوردن گوشت پخته، رسیدن سود بیشتر است. خوردن گوشت خام، غم خوردن است. خریدن و فروختن گوشت، غم و اندوه و بلا و فتنه تعبیر شده است. خوردن و دیدن گوشت گوسفند، غنیمت و نعمت است.
اگر ببینید گوشت شتر دارید یا گوشت شتر را می خواهید بخورید، میراثی به شما می رسد که انتظارش را ندارید. گوشت گاو نعمت و فراخی معیشت است. گوشت خرگوش را نیز میراث از یک زن تعبیر کرده اند. اگر در خواب ببینید که گوشت بز لاغری را می خورید، یا دارید و نمی خورید، مال فقیر و یتیمی را با پستی به چنگ می آورید و بهره می برید.
اگر در خواب ببینید که گوشت خروس می خورید، از مردی شجاع و نام آور متمتع می شوید و از او نعمت می یابید. خوردن گوشت پخته اسب، رسیدن سود از جانب بزرگی است.
اگر کسی خواب دید که گوشت خشک کرده می خورد، مالی را به زحمت به دست می آورد و از آن سود چندانی نیز نخواهد دید.
تعبیر خواب گوشت شانه حیوان
داشتن گوشت شانه حیوان حلال گوشت، نشانه خیر و برکت است. اگر در هنگام بریدن گوشت، فسادی در داخل آن مشاهده کنید، کسی در پنهانی سرگرم نقشه کشیدن است تا به شما زیان برساند. اگر فساد و سیاهی بود و بوی بد از آن استشمام می شد، زیان به آن سامان خواهد رسید.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن شانه حیوان، دلیل وزن باشد، اگر ببیند گوشت شانه باز کرد و رگ ها دید، دلیل که در آن سال باران بسیار باشد. اگر ببیند که در آن شانه سیاهی بسیار بود، دلیل که در آن سال بلا بسیار خواهد بود.
تعبیر خواب گوشت انسان
حضرت دانیال (ع) میفرمایند: اگر در خواب ببینی گوشت بدن خودت را میخوری، تعبیرش این است که پشت سر افراد خانه خودت غیبت خواهی کرد.
جابر مغربی میگوید: اگر ببینی گوشت ران خودت را میخوری، به اندازه آن از اموال خودت مصرف میکنی.
ابراهیم کرمانی میگوید: اگر ببینی از گوشت بدن خودت بریده و جلوی پرندهای انداختهای، چیزی از مال و دارایی خودت را به کسی میبخشی.
جابر مغربی میگوید: اگر ببینی پرندهای تکهای از گوشت بدن تو را کنده و ربوده است، یـعـنـی قسمتی از مال و اموال تو را به زور میگیرند، ابراهیم کرمانی نیز میگوید: تعبیرش این است که مال و اموال تو را به زور میگیرند.
ابن سیرین میگوید: اگر ببینی پهلوی تو قرمز و سرخ شده و تکهای گوشت خونآلود از آن افتاده است، زن تو به طور ناگهانی سقط جنین میشود.
تعبیر خواب گوشت سگ
ابن سیرین میگوید: اگر در خواب ببینی گوشت سگ میخوری، تعبیرش این است که دشمن خود را با یکی دیگر از دشمنانت شکست میدهی، ابراهیم کرمانی نیز میگوید: تعبیرش این است که بر دشمن پیروز میشوی.
تعبیر خواب گوشت مار
ابن سیرین میگوید: اگر در خواب ببینی گوشت مار میخوری، تعبیرش پادشاهی میباشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
بهنام : سلام خانم هراتی عزیز من دیشب خواب دیدم رفتم قصابی و بیرون مغازه قصابی،قصاب گوشت گاو یا گوسفندی را در حاج تکه تکه کردن بود آدم های زیادی جمع شده بودند.رنگ گوشت مثل رنک گوشت مرغ بود استخوانهای بزرگی داشت و بعد قصاب یک بچه گوسفند مرده را روی میز گذاشت نمی دانم که گوشت خریدم یا نه اما بعداز آن با چند تن از اقوام مشغول کباب کردن گوشت روی منقل بودیم و کباب هارا از سیخ روی منقل برمیداشتم و با نان میخوردم
فریبا هراتی
: سلام. شما شاهد آن خواهید بود که شخصی بسیار پولدار ثروت را بین مردم تقسیم خواهد کرد. ( به واسطه نذر یا ذبح و قربانی کردن). شما و اقوامتان از یکدیگر حمایت خواهید کرد و رفتاری با عاطفه و با محبت نسبت به هم نشان خواهید داد. شما به ثروت می رسید و روزیتان بسیار زیاد خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
حمیده : سلام استاد عزیز دیشب قبل از اذان صبح خواب دیدم برادر بزرگم و خانمشان که حدود60 سالشونه جوان شدند و گرسنه اند و من دم منزلشون رفتم بهشون میگم بریم براتون گوشت بخرم (در واقعیت هردو بازنشسته و آبرومند هستند)بعد دیدم رفتیم قصابی و من یک تکه گوشت لخم بزرگ ران برایشان دادم چرخ کردند و همونجا کباب کوبیده درست کردم .پسرم و مادر مرحومم هم بودند و شروع به خوردن کردند. وقت رفتن دیدم مادرم جوان هستند و لباسهای زمان جوانی تنشون بود ولی بلوزشون می پرید بالا و کمرشون گاهی دیده میشد . وقتی دور شدیم دیدم برادرم پول گوشت را حساب کردند و گفتم چرا شما حساب کردید من باید حساب میکردم. اگرچه احساس میکردم این غذا برای همه است ولی فقط کباب خوردن پسرم را یادم هست.لطفا تعبیر بفرمایید.ممنون
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. سردی بین روابط برادرتان و خانمش حکمفرما شده و آنها به همدیگر ابراز عشق نمی کنند و هر کدام دیگری را مقصر می داند و نیاز به حمایت شدید همدیگر دارند ولی به جای بغل کردن هم، سر هم نق می زنند. شما سعی می کنید که به عمق مسائل احساسی ایشان نفوذ کنید و مو به مو حلاجی کنید که ریشه ی مشکلات ایشان را دریابید. پسرتان از کار شما حمایت می کند و روح مادرتان شاد، او هم خوشحال خواهد شد. مادرتان احساس برادرتان را درک می کند و الان او هم جوان است و نیاز به این دارد که عشق او هم کنارش باشد و نشان می دهد که حامی او کنارش نیست که از او پشتیبانی کند. برادرتان برای کار شما اعتبار قائل است و نصایح شما به درد همه تان می خورد. خصوصا پسرتان از صحبت های شما درس خواهد گرفت. تشکر از همراهیتون.
مریم م : سلام خانم هراتی عزیز خواب دیدم به سوپر گوشت محله مان رفته بودم برای گرفتن گوشت ( سالهاست که خانواده شان را می شناسیم و آشنای خانوادگی هستند) گوشت های گوسفند زیادی آورده بودند و داشتند در یخچال قرار می دادند و من می خواستم یک گوسفند کامل را انتخاب انتخاب کنم پسر ش شلواری را که آغشته به فضولات گوسفندی در محل زانو شده بود را روی پیشخوان پهن کرد و به من گفت کش شلوارش گیر نمی آید شما از این نمونه ندارید نگاه کردم دیدم از همین کش های معمولی شلوار است که در پیژامه استفاده می شود رفتم از منزل برایش آوردم وقتی که می خواستم گوشت را انتخاب کنم گفت که فقط یک گوشت باقی مانده بود که مربوط به یک گوسفند زرد بود که ما دادیم به خواهرت و برد منزلتان من ناراحت شدم که چرا حق انتخابم گرفته شد به منزل رفتم دیدم خواهرم گوشت گوسفند را که هنوز شقه نشده بود و کامل بود را داشت چربی رویش را با چاقو برش میزد و کرم های سفید درشت و پهن مانند زالوی سفید خارج می شد به خواهرم گفتم گوشت را برش نزن که حتما گوشتش هم آلوده است خواهرم کمی عقب رفت که درست نگاه کند من دیدم که کرم ها مانند ماری که زهرشان را از طریق نیش پرتاب می کنند آب دهانشان را به سمت چشمهای خواهرم پرتاب کردند و با هشدار من بلا فاصله خواهرم که سر را خم کرده بود که بهتر ببیند بلند شد و گفت واقعا که باعث آزار چشم خواهند شد.من گوشت را در پلاستیک کردم و به در مغازه سوپر گوشت بردم ِو پسش دادم آنها هم وقتی چربی رویش را برش زدند دیدند که کرم ها در حال خروجند پسرش گفت یک میلیون پول گوشتش است چکارش کنیم گفتم گوشت ها آلوده است. و از مغازه خارج شدم. سپاس از زحمات و تعابیر ارزنده تان
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که با صبوری، خودتان را با دیگران تطبیق دهید و پسر سوپری محله تان خیلی به مسائل مالی و مادی فکر می کند به صورتی که کنترل اوضاع از دستش دررفته و نمی تواند نگرش درستی راجع به مسائل داشته باشد. ( زیادی پول پرست شده است). گوشت خراب و فاسد به ناراحت شدن فکر شما اشاره می کند و او برای رسیدن به ثروت حاضر است گناه کند. شما اما نمی خواهید که رسیدن به ثروت باعث حرامخواری شما شود و گناه جلوی چشمتان را بگیرد و کورتان کند!! شما اجازه نمی دهید که احساسات خام و ماهیت رام نشدنی و غریزی، وجود شما را بگیرد. شما با موانع و دلسردی هایی برای رسیدن به اهدافتان مواجه می شوید که این موانع را کنار خواهید زد و اجازه نمی دهید که فکرتان و اعصابتان خراب شود و یا به گناه بیافتید. تشکر از همراهیتون.
مریم م : سلام خانم هراتی عزیز.خواب دیدم در جایی بودم که دو مرد پشت پیشخوانی ایستاده بودم به من یک مقداری گوشت لخم بسیار شفاف و خوب در یک کیسه فریزر دادند( حدود یک کیلو) گفتم گوشت چیست .گوشت سگه .گفتند نه گوشت گوساله است .گفتم من این گوشت را مثل بقیه مردم که برای مراسم که حالت فان و مرسوم است می برم. گفتند همین مقدار گوشت برای زامبی کردن تعداد زیادی از مردم کافی است از آن مکان بیرون آمدم کنارش سوپر گوشت محله مان بود که همیشه از آن خرید می کردیم با خودم گفتم بروم و برگردم ممکن است گوشت خراب بشود در یخچال مغازه بگذارم و بعد از تمام شدن کارهایم از مغازه دوباره تحویل بگیرم رفتم در مغازه ولی مغازه تبدیل به مغازه لبنیات فروشی شده بود. به سمت یخچال که رفتم پلاستیک فریزر گوشت پاره شد و گوشت به روی زمین افتاد نشستم تا جمعش کنم و به پلاستیکش بریزم دیدم گوشتها تبدیل به قالبهای پنیر سفید و تازه شده است و من با تعجب قالباهی پنیر را دوباره در پلا ستیک می ریختم. با سپاس و تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که با شما خیلی بد رفتاری شده و تحت فشار و سردی و بی مهری قرار گرفته اید و می خواهید متقابلا همینطور که با شما رفتار شده با بقیه ی مردم هم سرد و بیروح برخورد کنید ولی همیشه شرایط اینطور نمی ماند. شما به زودی به سود و دستاوردهای مالی زیادی خواهید رسید و اوضاع زندگی تان خوب می شود. پس حالا شما هم سعی خواهید کرد که به مردم محبت کنید ( همانطور که شما مورد محبت قرار خواهید گرفت) و دیگر نسبت به مردم به دیده ی آدمهای سرد و بی روح و بی عاطفه نگاه نخواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
اهورا : من دارم برای کنکور اماده میشم خواب دیدم که وارد جلسه کنکور شدم که ظاهرش با بقیه حوزه ها متفاوت بود انگار تو مدسه بود اونم یه مدرسه خیلی خاص وسط یه ردیفایی نون های بزرگ بود که جای ماها اونجا نبود و اینکه اونجا فقط برای بچهای همون مدرسه بود من کلی استرس داشتم وقتی که صندلیمو پیدا کردم کنارم یه خانم بود که کارمند یه دانشگاهی بود که من آرزو دارم اونجا قبول شم .. بعد بهش گفتم دعا کن من اون دانشگاه قبول شم.. بعد از پلاستیک که همراهم به عنوان تغذیه سر جلسه امتحان بود به اون خانم هم دادم (حالا یا خودم همینجوری دادم یا حالش بد شده بود از استرس) بعد دیدم که چیزی که بهش دادم گوشت خامه! نگاه کردم تو پلاستیک هم مواد قندی بود هم گوشت خام .. بعد انگار که خودم تمایل نداشتم گوشت به اون خانم بدم اونم گوشت توی اون لحظه بدردش نمیخورد ...بعد نگاه کردم توی پلاستیک که نکنه گوشتا کم شده باشن دیدم که کلی گوشته توشه .. دیگه از دادنشون به اون ناراحت نبودم چون خیلی بودن .. بعد خودم خوردم ازشون کاملا مزه گوشت خام میداد ولی خیلی خوشمزه بود تو خواب انگار که شیرین تره باشه حتی بعد خواب دوستداشتم از اونا بخورم... که بعد امتحان شروع داشت میشد من از خواب بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. شما به این فکر می کنید که بخشی از سهمیه ی کنکور مربوط به کسانی است که مطمئن هستند که با وجودی که اطلاعات علمی شان کم است، ولی قبول می شوند! و شما از آن گروه نیستید. اما در جایگاه خودتان، به رشته ی تحصیلی و جایی که دوست دارید قبول شوید فکر می کنید و امید زیادی ندارید که بتوانید قبول شوید. شما به موانع و دلسردی هایی که در راه رسیدن به اهدافتان با آن مواجه می شوید فکر می کنید. به قلب و عمق مسائل فکر می کنید و به اینکه دیگران به اهدافشان رسیده اند. کارهای شما هم خوب پیش خواهد رفت و مهر تایید به کارتان خواهید زد. شما نباید نگران باشید. تشکر از همراهیتون
سوگندم : سلام خدمت خانم هراتی عزیز، صبح خواب. دیدم که دو تا تشت در کوچه هست مال من بودوداخلش. روغن بود ومی خواستم سیب زمینی سرخ کنم.بعد همسایه بغلی ما اعتراض می کند ومن ان را بر می دارم بعد می بینم من در تدارک درست کردم قیمه هستم ومی خواهم نذری بدهم وگوشت نداشتم بقیه وسایل حاضر بودند ومادرم را فرستادم دنبال خرید گوشت .بعد که نیامد زنگ زدم خانه خاله ام وازشون پرسیدم وگفت که گوشت ندارند قصابی ها ومن فقط گوشت نداشتم گفته بودم که هفت کیلو گوشت گوساله ویک کیلو گوشت گوسفند بخرد ولی من ارام بودم وداشتم بقیه کار ها را می کردم تا گوشت بیاورند داشتم با بقیه کارها را می کردم جاریم بود بهش برنج دادم که بشورد وبپزد وگوجه. خرد می کردم وخیار ها را پوست می گرفتم برای درست کردن سالاد .بعد پدرم که فوت شده امد وگوشت را خریده بود برایم اورد ومی خواستم ان گوشت ها را تیکه گنم تا با پیاز که خرد کرده بودم سرخ کنم برای درست کردن قیمه بعد کسی را فرستادیم که وسایل وظروف یکبار مصرف بگیرد من در حین کار به ساعت دیواری نگاه کردم ساعت دو بود. پیش خودم می گفتم که هنوز وقت داریم غذا را باید برای شام پخش کنیم. وحتی یادمه که لیست. کرده بودند ظروف یکبار مصرف غذا را، من می گفتم که سفره یکبار مصرف بنویسید وظرف سالاد که خریده بودند همه را داخل نایلون بزرگی .بعد همسایه ایی که اول صحبتش را کردم در حیاط خانه اش یک دیوار دیگر کشیده وسرامیک کرده بود وسه تا لوله بخاری از ان دیوار بیرون امده بود وبه جاریم می گفت که من باید فکری برای دیوار خودم بکنم که دید به خانه انها نداشته باشد ولی من نگاه کردم دیدم اصلا ربطی ندارد ودیدی ندارد ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروتی خواهید رسید و پاداش ساده دلی تان را خواهید گرفت. همسایه شما مشکل فکری دارد و سعی می کند که فاصله اش را از شما بیشتر کند. اما او خطری برای شما ندارد و شما کاری به او ندارید. روح پدرتان شاد. دعای خیر او پشت سر شماست و به این دلیل گشایش کار می یابید. شما باید نذر کنید که حتما برای حاجت روایی تان و خیرات پدرتان هردو، قیمه بپزید و بین مردم پخش کنید. مسائل به نفع شما پیش خواهند رفت. تشکر از همراهیتون.
سوگندم : سلام خسته نباشید .خواب دیدم در کوچه. هستم وهمه کوچه کنده شده وچند جا را به شکل دایره سیمان کرده بودند ولی انگار از زیر ان اب می رفت وکلا کنده کاری بود من انجا بودم. پدر مرحومم هم بود من رفتم اخر کوچه انجا خانم همسایه دوران کودکیم را دیدم. که با ماشین وانتی قابلمه اشی را اورد .وهمانجا تو کوچه داشت برای همسایه ها می ریخت.داخل کاسه ریخت من دیدم پیازوسیر داغش روی همان قابلمه اش ریخته من کمی از روی اش تو کاسه که نعناع داغ بود خوردم بعد دوباره از توی قابلمه روی کاسه که توی دستم بود نعناع ریختم روی اش .فکر کردم خودش درست کرده ولی گفت از بازار خریده واسمش را می گفت حلیم بادمجان است .من گفتم شما سالها پیش اش فاطمه زهرا نذری می پختید مثل اینکه یادش نمی امد بعد یادش امد. (در واقعیت همین کار را می کرد ولی سالها است که از او بی خبریم )بعدمن روبه رو را نگاه می کردم. روی کوه باغی سرسبز بود انگار شیب خیلی تندی داشت نمیدانم انگار دوربین داشتم یا شاید خودم سریع می رفتم نزدیکتر که می شدم از سراشیبی کاسته وتبدیل به زمین هموار سرسبزی شد که کاشته شده بود وچندین خانم چادر مشکی انجا بودند. بعد صحنه عوض شد ومن در قصابی بودم. وخانم همسایه دیگری (در واقعیت بیوه است)صاحب مغازه بود وکسی دوونیم کیلو گوشت گوسفند خرید من هم گفتم همین مقدار گوشت به من از دست گوسفند بده که ان خانم به من گفت بهتر از ان را دارم بهت می دهم وان دست گوسفند را نداد واز جای دیگر بدن گوسفند گوشت می برید .بعد پدر شوهرم که فوت شده به برادرشوهرم گفت برایم گوشت بخرد و گوشت زیاد بود . من خواستم پولش که 250هزارتومان بود بدهم نمی گرفت عاقبت هم نگرفت پولش را ..ممنون از وقتی که می گذارید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما با محدودیت هایی در زندگیتان مواجه هستید و مردم احساس می کنند که زندگی شان یکنواخت و دارای تکراری بی پایان همراه با سختی های زیاد شده است و نیاز به حمایت دارند. شما انشالله شرایط مالی تان خوب خواهد شد. آرامش به زندگی تان می آید و خوشی و لذت و پاداش به خاطر صبری که در سختی ها داشته اید به شما خواهد رسید. زمان گذشتن از یک مسئله یا موضوع رسیده. روح پدر شوهرتان شاد. او امیدوار است که شما او را حلال کنید و ببخشید و دعای خیر او پشت سر شماست. تشکر از همراهیتون.
سارا : سلام وقت بخیروایام بکام
خواب دیدم تویه دهاتی هستم که نااشنا بود واطرافم هم ادمها ی اشنا بودن وهم غریبه. انگار هیئت بود ومن داشتم گوشتهایی رو که مثل تکه های استیک بود رو سرخ می کردم وبین مردم پخش می کردیم درست مثل هیئتهای محرم البته من فقط گوشتهارو می پختم ولی احساسم این بود که ادمهایی که اطرافم بودن اونارو بین مردم پخش می کنن بعضی وقتها هم یه تکیه گوشت و تو دهنم می ذاشتم بینم پخته یا نه
در بین ادمهایی که می شناختم چندتا از ادمهایی که فوت شدن هم بودن
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روح امواتتان شاد. شما باید بین مردم فقیر خیرات و نذورات خودتان را پخش کنید و بیشتر این نذورات را به مردم ببخشید و خودتان از کمتر آن تناول کنید. این کار برای رسیدن شما به رضای خداوندو کسب ثروت دنیایی و حاجاتتان الزامی است. همینطور باید خیرات امواتتان از همین خیرات و نذورات، به فقرا بدهید و ثوابش را بین ایشان تقسیم کنید. شما می توانید همزمان که برای حاجاتتان نذری می دهید بگویید که بخشی از این نذری خیرات امواتتان باشد. تشکر از همراهیتون.
Seyamak : سلام.درخوابم جلوی فروشگاه بزرگ زنجیره ای مقداری گوشت گوسفند خرید کرده بودم و ایستاده بودم. گوشت حدود دو یا سه کیلو و درون بشقاب در دستانم بود.
فریبا هراتی
: سلام. شما برای رسیدن به اهدافتان، موانع و دلسردی هایی را پشت سر می گذارید ولی به ثروت خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
shirin : سلام، خواب ديدم كه خاهرم و شوهرخاهرم خونمون بودن و اون خونه خونه ي قديميمون بود و خاهرم گفت با اعظم و شوهرش(فاميلمونن)قرار گذاشتيم كه بريم بيرون پارك و اونا غذا چند تا گوشت گردن مياره و ما ميوه ميبريم كه مامانمم تعجب كرده بود كه چرا با اينا قرار گذاشته( چون در بيداري نه ما نه خاهرم هيچ ارتباطي با اينا نداريم و وضعيت ماليشون هم خيلي خوبه)، بعد يهو قرار شد اونا بيان خونه ي ما و غذاشونم بيارن خونه ي ما و مامانم برنجش رو درست كرد و اونا اومدن و يه عالمه گوشت گردن اورده بودن كه فك كنم اگه صد نفر اونجا بودن ميرسيد به همه در صورتي كه توي خونمون فك كنم ده پونزده نفر بوديم و خالم و شوهر خالمم بودن و گوشت گردن ها خيلي خوش رنگ و آب بود و پيدا بود خيلي خوشمزه هست و سفره انداختيم و من توي اشپزخونه رفتم و ته ديگ نوني رو ميز بود و داشتم ميخوردم خيلي خوشمزه بود و غذاهارو برديم سر سفره و مامانم قرمه سبزي هم يه مقدار درست كرده بود و همينطور خورشت كرفس هم درست كرده بود و اون گوشت گردني كه اونا اورده بودن از اون گوشتا توي اين خورشت ها ريخته بود چون خيلي گوشت بود و بابام داشت برا همه غذا ميكشيد و من به بابام يواشكي گفتم بابا واسه شوهر اعظم زياد گوشت بزار و تحويلش بگير چون گوشتارو اينا آوردن و بابامم تعجب كرد و گفت خوب شد بهم گفتي باشه، و همه داشتن غذا ميخوردن و منم اومدم نشستم و ميخاستم اول خورشت كرفس بخورم چون خيلي دوست دارم.سفره هم ساده بود يعني مخلفاتي مثل سالاد اينا توش نبود ولي يه عالمه بشقاب گوشت گردن بود و چند تا هم خورشت كرفس و قرمه سبزي و ديس هاي برنج كه مامانم درست كرده بود، برام جالبه بدونم نقش اين فاميلمون كه ارتباط باهاشون نداريم چي بود؟، ممنون از تعبير.
فریبا هراتی
: سلام. دنیا به شما رو می آورد و به ثروت بسیار زیادی خواهید رسید و باید به دیگران هم کمک کنید و وقتی انشالله پولدارتر شدید سهم مستمندان را هم به ایشان بدهید. خانواده ی شما با اصالت و به ریشه های خودتان اعتقاد دارید و احترام می گذارید. اعظم در خواب شما ثروت عظیمی است که به شما می رسد و فامیلتان هیچ نقشی در بیداری شما ندارد. از شما به خوبی حمایت مالی خواهد شد و نگرانی هایتان رفع می شود. تشکر از همراهیتون.