کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب گوشت

دیدن گوشت در خواب مال و ثروت است . اگر از حیوان حلال گوشت باشد، ثروت از راه حلال به دست می آید و اگر از حرام گوشت باشد، از راه حرام کسب ثروت می شود. خوردن گوشت پخته، رسیدن سود بیشتر است. خوردن گوشت خام، غم خوردن است. خریدن و فروختن گوشت، غم و اندوه و بلا و فتنه تعبیر شده است. خوردن و دیدن گوشت گوسفند، غنیمت و نعمت است.

اگر ببینید گوشت شتر دارید یا گوشت شتر را می خواهید بخورید، میراثی به شما می رسد که انتظارش را ندارید. گوشت گاو نعمت و فراخی معیشت است. گوشت خرگوش را نیز میراث از یک زن تعبیر کرده اند. اگر در خواب ببینید که گوشت بز لاغری را می خورید، یا دارید و نمی خورید، مال فقیر و یتیمی را با پستی به چنگ می آورید و بهره می برید.
اگر در خواب ببینید که گوشت خروس می خورید، از مردی شجاع و نام آور متمتع می شوید و از او نعمت می یابید. خوردن گوشت پخته اسب، رسیدن سود از جانب بزرگی است.

اگر کسی خواب دید که گوشت خشک کرده می خورد، مالی را به زحمت به دست می آورد و از آن سود چندانی نیز نخواهد دید.

تعبیر خواب گوشت شانه حیوان
داشتن گوشت شانه حیوان حلال گوشت، نشانه خیر و برکت است. اگر در هنگام بریدن گوشت، فسادی در داخل آن مشاهده کنید، کسی در پنهانی سرگرم نقشه کشیدن است تا به شما زیان برساند. اگر فساد و سیاهی بود و بوی بد از آن استشمام می شد، زیان به آن سامان خواهد رسید.

محمد ابن سیرین می گوید: دیدن شانه حیوان، دلیل وزن باشد، اگر ببیند گوشت شانه باز کرد و رگ ها دید، دلیل که در آن سال باران بسیار باشد. اگر ببیند که در آن شانه سیاهی بسیار بود، دلیل که در آن سال بلا بسیار خواهد بود.

تعبیر خواب گوشت انسان
حضرت دانیال (ع) می‌فرمایند: اگر در خواب ببینی گوشت بدن خودت را می‌خوری، تعبیرش این است که پشت سر افراد خانه خودت غیبت خواهی کرد.

جابر مغربی می‌گوید: اگر ببینی گوشت ران خودت را می‌خوری، به اندازه آن از اموال خودت مصرف می‌کنی.

ابراهیم کرمانی می‌گوید: اگر ببینی از گوشت بدن خودت بریده و جلوی پرنده‌ای انداخته‌ای، چیزی از مال و دارایی خودت را به کسی می‌بخشی.

جابر مغربی می‌گوید: اگر ببینی پرنده‌ای تکه‌ای از گوشت بدن تو را کنده و ربوده است، یـعـنـی قسمتی از مال و اموال تو را به زور می‌گیرند، ابراهیم کرمانی نیز می‌گوید: تعبیرش این است که مال و اموال تو را به زور می‌گیرند.

ابن سیرین می‌گوید: اگر ببینی پهلوی تو قرمز و سرخ شده و تکه‌ای گوشت خون‌آلود از آن افتاده است، زن تو به طور ناگهانی سقط جنین می‌شود.

تعبیر خواب گوشت سگ
ابن سیرین می‌گوید: اگر در خواب ببینی گوشت سگ می‌خوری، تعبیرش این است که دشمن خود را با یکی دیگر از دشمنانت شکست می‌دهی، ابراهیم کرمانی نیز می‌گوید: تعبیرش این است که بر دشمن پیروز می‌شوی.

تعبیر خواب گوشت مار
ابن سیرین می‌گوید: اگر در خواب ببینی گوشت مار می‌خوری، تعبیرش پادشاهی می‌باشد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

195 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Azad

Azad : با سلام و عرض ادب خواب ديدم جايي هستم توي رختخواب خوابيده بودم كه شب ديرموقع يكي از آشناهامون كه با هم شريك هستيم اومد با خودش يه لاشه بزرگ گوشت آورده كه خرد نشده بود من بلند شدم برم كمكش گفتم شما خسته ايد بريد استراحت كنيد من گوشتارو خرد ميكنم يه چاقوي كوچيك ميوه خوري برداشتم ولي تيز بود كمكشون گوشت خرد كنم اونا هم با چاقو بزرگ داشتن ميبريدن .

پاسخ
لینک۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۵۹:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما در شرایط امن و آرامش به سر می برید و باید متوجه این موضوع باشید که شریک شما دیگر نمی تواند بی فکر و نابخردانه رفتار کند. او می خواهد راجع به موانع و دلسردی هایی که در راه رسیدن به اهدافتان وجود دارد با شما صحبت کرده و این موانع را از میان بردارد. شما سعی می کنید که خیلی دوستانه مسائل را بشکافید، به عمل مسائل نفوذ کنید و مشکلات او را درک کنید و با تشریک مساعی با همدیگر کارها را به خوبی به پیش ببرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۸:۲۷
فهیمه

فهیمه : با سلام
چند شب پیش مامانم خواب دیده که دم یه مغازه مردم صف کشیده بودند واسه خرید گوشت و چند نفر گوشت گرفته بودند و مامان من پول دستش بوده ولی گوشت تموم شده و نخریده .ممنون از شما

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۶:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مردم به موانع و دلسردی هایی که در زندگی شان به وجود آمده فکر می کنند و منتظرند که اعتبار و موفقیت شان را از دست بدهند ولی مادر شما اعتبارش را از دست نخواهد داد و نگرانی به زندگی اش راه پیدا نمی کند. عده ای شاید بیمار شوند ولی انشالله خانواده ی شما مصون و محفوظ خواهد ماند ( با این وجود باید به شدت بهداشت را رعایت کنید). تشکر از همراهیون.

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۲:۲۰
مینا

مینا : سلام و عرض ادب
مادرم خواب دیده که من و خواهر برادرم کنارشیم و داره یه گوشت لخم گوسفند و چرخ می کنه و می خواد بده بیرون که یه خانمی میاد و یه چیزی مثل کیف تو دستش بوده و می خواد مقداری از گوشت ببره مادرم می گه جا ندارم یه خورده گوشت بهت بدم که خانمه یه پلاستیک از تو کیفش در میاره ومادرم براش گوشت چرخ کرده میذاره ببره بعد مادرم می بینه تو یه جایی مثل حیاط مسجد و کفه حیاط سنگ فرشه سرامیکه و یه حوض هم اونجاست ومادرم شروع می کنه به راه رفتن و برادرم بهش می گه مامان تو داری راه می ری (مادرم بخاطر مشکلات مفصلی و رماتیسم به سختی و دولا دولا راه میره ) وبرادرم مواظب بوده که مادرم نیوفته باتشکر

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۳۱:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. مادر شما سعی می کند که از شما حمایت کند و سردی روابط بین شما را از بین ببرد. او می خواهد مشکلات شما را پردازش کند و بین شما صلح و صفا بوجود بیاورد. برای رسیدن به آرامش، و خوشبختی، مادر شما باید صدقه بدهد و به فقیر مستضعفی به اندازه ی وسعتان انفاق کنید و کمی گوشت بخرید بدهید ببرد. این کار باعث خواهد شد که صلح و صفا در زندگی تان جاری شود، مشکلاتتان از بین برود، به ثروت برسید، خداوند از شما راضی باشد و مادرتان هم به هدفش برسد و در راهی که دوست دارد و قدم برداشته موفق شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۳۳:۴۷
masi

masi : ببخشید عزیزم یادم رفت بگم تو قصابی یه گاو خیلی خیلی بزرگ هم بسته بودن وپشت سرم بود ومیگفتم طفلی این گاو میدونه که الان میخاد سر بریده بشه همه جای قصابی پره گوشت قرمز بود

پاسخ
لینک۲۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۱۶:۰۴
masi

masi : با سلام وخسته نباشید
خانم هراتی جون امشب خواب دیدم رفتم قصابی گوشت بگیرم هرچی قیمت پرسیدم نگفت .انقدر گوشت های قرمز بزرگ بزرگ وبدون استخوان روی زمین بود وقصاب تند تند اینا رو خرد میکرد که من یه حالت وحشت و ناراختی تو خواب داشتم وانگاری از قصاب میترسیدم که انقدر با خون وگوشت درتماسه
تو ذهنم میگفتم این راحت ادم هم میکشه ...یه اقای دیگه هم اونجا بود که همکار قصابه بود دوتا ماهیچه خوب وترم برام برداشت بعد پایین ماهیچه رو قطع کرد گفتم اونجاکه لذیذه گفت نه این قسمت باعث بیماری میشه هیچ وقت نخور .وگفت من بعصی شهرها که میرم ادما روهم میکشم (انگار باید اینکارو میکرد)همینطور که گوشت رو داد دستم ازش پرسیدم من چیکار کنم تو زندکی با صدای بلند گفت همش بگو یا حق یاحق ...
بعد خانم هراتی چند قدم که دور شدم یادم افتاد پول گوشت رو ندادم برگشتم همون اقا گفت ما دستگاه کارتخوان نداریم نمیخاد .منم گفتم تو خونه میزنم به کارتتون
خیلی نگرانم صدقه هم گذاشتم .

پاسخ
لینک۲۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۰۸:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما شاهد رفتار های غیر اخلاقی و احساسات خام قدرتی بزرگ خواهید بود که با احساساتی سرد با مردم برخورد خواهد کرد و هیچ عاطفه و رئوفتی نسبت به آنان نشان نخواهد داد. شما با موانع و دلسردی هایی در راه رسیدن به اهدافتان روبرو خواهید شد ولی در نهایت گشایش کار خواهید یافت و قدرت و نیروی بیشتری می یابید و با اعتماد به نفس بیشتری رفتار خواهید کرد هر چند که از رفتاری که شاهدش خواهید بود احساس عدم امنیت و ترس خواهید داشت. وقتش رسیده که لجبازیها تمام شود و منطق جای خودش را به زورگویی بدهد. تحولی بزرگ در راه است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۰:۲۳
یاشار

یاشار : با سلام و درود و عرض ادب و احترام خدمت شما عزیز بزرگوار... دم صبحی خوابی دیدم که آرامشم رو بهم زده.. خواب دیدم داشتیم ماسه می آوردیم خونمون ( در واقعیت در حال ساخت و ساز اتاقکی تو حیاط خونمونیم) این ماسه رو از بیابون های اطراف با بیل ماشین میزدیم می آوردیم خونه.. تو خونه پدرم گیر داد تو ماسه ها زیر خاکیه و باید توش رو بگردیم (پدرم 77 سالشه و دچار بیماری زوال عقله و جدیدا تو فاز زیر خاکیه و وقت و بی وقت میخواد بزنه کوه دنبال زیر خاکی و ما جلوشو می گیریم) بعد ما حرفشو زمین نزدیم و برای خشنودی دلش این کارو کردیم و با وسیله ای که خودش درست کرده بود توی ماسه رو می گشتیم.. دو تا وسیله پیدا کردیم منتهی قدیمی نبود و وسایل ساختماني امروزی بود.. یکی دستگیره در بود و یکی فک کنم کمچه بنایی.. منم خوشحال شدم و گفتم احتمالا بازم وسایل بیشتری هست و مصمم شدم بگردیم.. بعد مادرم بهم گفت تو برو شامتو بخور بعد بیا.. اومدم تو خونه مامانم یه ذره چلو گوشت واسم شخصا کنار گذاشته بود و تو سینی غذا می گشتیم و نبود و فقط یه شامی بود زیتون شکسته... بعد عموی بزرگم احمد که 79 سالشه و مشکل قلبی داره اومده بود خونمون.. انگار عید دیدنی بود.. بعد با بابام حرف میزدن... بعد اون یکی عموم که اسمش محمده زنگ زد به من فک کنم که به بابات زنگ زدیم نهار بیاد خونمون.. نمیدونم چهلم پسرعموم بود یا چهلش (عمو محمدم 60 سالشه و سرطان داره و پسرشو یه مدتیه از دست داده و سالش نشده هنوز...) و من هی تو ذهنم می اومد مراسم خودشه ولی می گفتم زنده هست که... بعد داداشم که دامادش هست زنگ زد خونه گفت احتمالا نهار گوشت دارن (گوشت دوسته داداشم) بعد پیش گفتم ببین چه خوشحاله.. ولی برگشت گفت نهار نرین.. ممکنه گوشت به همه نرسه.. منم که بهونه پیدا کردم نرم و گفتم این همه آدم هست کمکشون کنه وجود من مهم نیست.. عمو احمدم که هنوز خونمون بود از من طلب آب خنک کرد.. منم رفتم دنبال آب خوردن بگردم خونه..(آب شیر نمیخوریم ما) تو دبه یه ذره آب بود ولی خنک نبود یه ذره با آب شیر قاطی کردم آوردم بدم عموم حواسم نبودن دادم به یکی شوهر خالم و اونم خورد.. بعد گفتم ای وای هجب کاری کردم.. دوباره رفتم دنبال آب بگردم و این دفعه آب لیوان رو از دبه که آب چشمه هست پر کردم.. خیلی تعلل کرده بودم.. عمو احمدم داشت سرفه می‌کرد.. آبو بهش رسوندم.. انگار داشت نفسش میرفت... دو قورت خورد و بقیه اش رو نخورد و زمزمه کنان گفت من دیگه رفتنی هستم و داشت حمد سوره میخوند زیر لب و من از استرس و ترس زیاد بیدار شدم و صبح بود و روشنی زده بود... ببخشید طولانی شد.. اگه زیاد بود دوتا حساب کنید.. با تشکر.. در ضمن این روزا من به خاطر کرونا همش خواب سن بالاهای فامیل و پدر مادر خودم میبینم که انگار دچار مشکل شدن... تو واقعیت همش فکرم پیش همیناست.. نمیدونم از نگرانی هست یا واقعیتی که قراره اتفاق بیافته.. نمیدونم چیکار باید بکنم.. آرامش خاطر ندارم.. با تشکر از شما

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۲۷:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما خودتان فکرتان ناراحت است و از جهتی بنایی هم دارید که قسمت هایی از خوابتان مثل بنایی و زیر خاکی همه افکار شما در بیداری هستند و اصلا تعبیری ندارند. روابط شما و خانواده تان گرم و صمیمی است و با سخاوت و دست و دلبازی با شما رفتار می شود و هر چه که دارید مادرتان با سخاوت برای شما در نظر می گیرد. عموهای شما همه به پدرتان و به یکدیگر فکر می کنند و نگران هستند که اتفاق بدی برایشان نیافتد. آنها هم مثل شما نگران بیماری و کرونا هستند. عمو محمد شما نیاز به حمایت دارد و فکر می کند که دارد می میرد ( دور از جان). برادر شما هم همین فکر را در مورد او می کند. عمو احمدتان نیاز دارد که به او آرامش ببخشید و استرس را از او بگیرید و تقاضاهای زیاد و انتظارات زیاد فامیلتان روی دوش شما سنگینی می کند. لطفا آرامشتان را حفظ کنید و الکی غصه نخورید. این بیماری پیر و جوان نمی شناسد. انشالله که خیر پیش می آید. هر وقت فکرتان ناراحت شد صدقه بدهید. شما می خواهید که خانواده ی نزدیکتان آرامش داشته باشند و تحمل حمل مشکلات همه ی فامیل را ندارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۱۶:۲۴
سارا

سارا : چه جالب ممنون خانم هراتی من این خواب رو 4 ماه پیش دیدم ودقیق بعد اون تا الان این چیزهایی ک میگین واسم اتفاق افتاد واقعا تعبیر خوبی بود مرسی

پاسخ
لینک۸ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۲:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : استدعا می کنم.

پاسخ
لینک۸ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۴:۰۳
shiimaa

shiimaa : سلام.وقتتون بخیر.(من و شخصی هم و خیلی دوست داشتیم و قرار بود ازدواج کنیم ولی به دلایلی کات هست الان رابطه و جدا شدیم)دیروز خواب دیدم خونه ی ما و دوست پسرم اینا تو یک آپارتمان هست.تو واقعیت اصلا نزدیک هم نیستیم.دوریم.دیدم خونه اونا یک طبقه و ما طبقه ی دیگه تو یک آپارتمان.بعد دیدم مادرشو خونوادش هم من و میبینن و خیلی همه چی اوکی.بعد دیدم با دوست پسرم اومدیم خونه ی ما.و من و اون اول تنها بودیم.حس این و داشتم که زن و شوهر شدیم.بعد بهش گفتم غذا درست میکنی؟گفت اره.اولش گفتم تو یخچال که چیزی نیست و بعد که باز کردم دیدم یخچالمون پره.گوشت در آوردم و بهش گفتم کته بزاریم این گوشتم کباب کنیم با برنج بخوریم.بعد دیدم دوست پسرم یه مقدار گوشتو تیکه تیکه کرد به تکه های کوچیک و گذاشت پخته شد با آب و خودش خورد گوشته پخته شده رو.یک مقدارشم ورقه ایی کرد که ناهار با برنج کباب کنیم بخوریم.سر سفره پدر مادرمم اومدن.اومدم مامانم گفت که دوست پسرم رفت خونشون.گفتم چرا؟چیزی گفتین ناراحت شد؟مامانم گفت اصلا حرفی نزدیم.گفتم البته گوشت پخته شده خورده بود حتما سیر بود.بعدشم تو دلم احساس کردم از پدر و مادرم بخاطر اینکه بینمون جدایی افتاده بود و رابطه کات شده بود خجالت میکشه و راحت نیست و بخاطر همین رفت.بعد دیدم تلفنی باهاش کلی حرف زدم .
خانم هراتی بعدش دیدم ناهار خوردم خواستم بخوابم صحنه ی خوابم رسید به جایی که دیدم دو تا دوشک رو زمین هست رو یکیش خودم خوابیدم.رو دوشک کناریم دیدم یک خانم خوابیده روش به سمتم.محجبه و چادر مشکی به سرش.دیدم شما بودین خانم هراتی :) خودمو به شما معرفی کردم و گفتم 2 سال و نیمه همراه شمام کاربر ویژه ام.شمام من و تو خواب شناختین و برای رسیدن به عشقم برام دعا کردین.بهتون گفتم تو تعبیر خوابام بهم گفتین به عشقم میرسم و ازدواج میکنیم.شمارو بسیار خانم جوونی دیدم.و بهتون گفتم فکر نمیکردم انقد جوون باشید.یک زن میانسال تو تصوراتم بود.پوستتون هم خیلی سفید بود و خوشگل بودید و مججه با چادر مشکی و جوون.به من گفتید میدونستید یکی از دغدغه هام شماهایید(یعنی همه کاربرا)؟منم گفتم بله میدونم.از اونجایی که با دلسوزی راهنمایی میکنید و منم همه حرفاتونو میخونم.بعد بهتون گفتم به نظرتون رابطمو چیکار کنم؟منم زنگ بزنم.؟گفتید اره بزن.خیلی خوب بود که خواب شمارو دیدم.ممنون.

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۳۳:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما و دوست پسرتان به هم فکر می کنید و او احتمالا راجع به شما با مادرش هم صحبت کرده است. شما می خواهید بدانید که آیا او تمایلی به حمایت از شما دارد یا خیر. او البته تمایل دارد که حامی شما باشد و شما فکر می کنید که منابع و امکانات او برای اینکار کم است. دوست پسر شما سردی روابط و فاصله ای که بین شما افتاده است را پردازش کرده و روی آن فکر می کند و سعی می کند که درک صحیحی از موقعیتی که در آن قرار گرفته اید داشته باشد و عاقلانه و پخته و مجرب عمل کند. او می خواهد مسائل را بخوبی درک و هضم کند و این سردی روابط بین شما را از بین ببرد. مادر شما معتقد است که او می داند که چطور مشکل را حل و فصل کند و درکش بالاست ولی نمی خواهد الان اقدامی برای رسیدن به شما بکند. اما شما به او تمام مدت فکر می کنید و از لحاظ روحی با او احساس نزدیکی دارید. عزیزم :) من همیشه برای شما دعا می کنم و قلبا محبت تان به دلم هست. من از ته دلم همیشه برای همه ی کسانی که قلبشان پاک است و از ته دلشان امیدوارند که خدای مهربان کمکشان کند، دعا می کنم. قسمت آخر خوابتان با واقعیت بسیار منطبق است و من فکر کنم قبلا هم به شما گفته باشم که با او تماس بگیرید. متاسفم که مجبور شدم از شما دو حق خواب بابت این خواب کسر کنم. اما چون هزینه های سایت بالاست و مردم نمی توانند حق ثبت نام بیشتری پرداخت کنند، قرار شد که هر کسی که خواب طولانی نوشت، هزینه ی بیشتر پرداخت کند که فشار به کاربرانی که یکی دو خط خواب می نویسند وارد نشود. اما من منوط به اینکه دفعه ی بعد خوابتان کوتاهتر باشد، یک خواب شما را مهمان می کنم و از شما برای دفعه ی بعد حق خواب کسر نمی کنم. خصوصا چون خواب مرا دیده بودید نمی خواهم به خاطر من از شما حق خواب اضافه کسر شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۲:۳۰
تیرداد

تیرداد : سلام خانم هراتی خواب دیدم
یه ماشین اومده بود تو محلمون گوشت گوسفند و گاو داخلش آویزان کرده بود گوشت میفروخت من هم چندین تکه گوشت که بریده شده بود رو گذاشتم رویه هم که واسم وزن کنه بهم بده البته من گوشت ارزانی برداشتم یه نفر دیگه هم اونجا بود اونم منتظر بود گوشتایی که داده ب قصاب وزن کنه واسش اون انگار گوشتهایه خودش رو ریخته بود رو گوشتهایه انگار نمیدوست اونها مال منه میناست اونها رو هم با گوشت خودش بخره ببره یا شاید هم نه من اشتباه کردم گوشتها جدا بود و یه زن همسایمون هم اونجا بود یه مقدار گوشت برداشته بود میگفت اینها رو میخاد بندازه دور ...... من این رو ببرم گفتم نه اورده بفروشه . که اون خانم گفت چند وقت پیش هم این ماشین اومده اینجا گفته بهم خبر دادن یکی از اقوامم فوت شده همه گوشت ها رو همینجا ریختن و رفتن دیگه نموندن بفروشن

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۸:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مردم با دلسردی ها و موانعی برای رسیدن به اهدافشان روبرو می شوند و شما هم نگرانی هایی دارید ولی خیلی بزرگ نیست. اشخاصی هستند که از شما نگران تر هستند و اشخاصی هم هستند که به خاطر هیچ و پوچ غصه می خورند. برای دفع شر و سختی ها و رفع نگرانیهایتان بگویید سریعا" برایتان یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را درسته به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۹:۳۵
مرتضی

مرتضی : سلام حدود ساعت 4 صبح خواب دیدم یک نفر با یک وسیله ای شبیه خودرو( چهار چرخ) از یک سر بالایی با سرعت زیاد حرکت میکرد که یک دفعه خودرو چپ کرد و ازاین سرنشین خبری نشد تا اینکه با جستجو در رودخانه ای که در آن نزدیکی بود اعضای تیکه تیکه شده این بنده خدا رو در رودخانه یافتم ، یکی از پا و دست ها رو از روی آب برداشتم ببرم ی جا جمع کنم و با ترس از خواب بیدار شدم لطفا خواب بنده را تعبیر کنید.ممنون

پاسخ
لینک۱۷ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۶:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواب شما گویای این مسئله است که اگر نسنجیده و بدون تعمق و فکر درست و حسابی اقدامی عجولانه انجام دهید، در کارتان شکست خواهید خورد و آنوقت احساسات منفی به زندگی تان خواهد آمد و کارها به جای سروسامان گرفتن، بیشتر از نظم خارج خواهد شد. لطفا برای رسیدن به اهدافتان زود قضاوت نکنید و عجولانه تصمیم نگیرید. برای دفع شر هم صدقه بدهید. ضمن این که لطفا همیشه خوابتان را در صفحه ی تعبیر خواب مربوط به خودش ثبت کنید. شما الان خواب تصادف یا مرده دیده اید در تعبیر خواب گوشت نباید ثبت می کردید! این کار خلاف مقررات سایت است و ادامه ی بی توجهی به قوانین سایت در ادامه مانع از تعبیر خوابتان خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۲۷:۲۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.