کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب گوشواره

اگر زنی در خواب دید گوشواره ای از طلا به گوش دارد، دارای دختری زیبا و پاکدامن خواهد شد و اگر از جنس دیگر بود، خوب نیست. اگر مردی گوشواره طلا به گوش کرده بود، از آدمی بی دین اطاعت می کند و اگر از جنس دیگری بود، بد نیست. اگر زنی گوشواره اش را گم کرد، طلاق می گیرد ولی اگر گوشواره اش را فروخت، به فقر مبتلا می شود.

اگر زنی در خواب ببیند گوشواره ای دارد که به گوشش برازنده می نماید و خودش نیز از آن خوشش می آید، در خانواده و نزد شوهرش عزت و احترام خواهد یافت. اگر زنی در خواب ببیند که گوشواره لنگه به لنگه به گوشش آویخته، مرتکب عمل خلافی می شود که او را سرزنش و شماتت می کنند.

اگر مردی در خواب ببیند گوشواره گران بهایی برای همسرش خریده که طلا نیست اما گران بهاست، صاحب پسر می شود. اگر گوشواره طلا خریده بود، صاحب دختر می شود. اگر ببیند از هر دو گوش او مروارید آویخته بود، دلیل که علم قرآن آموزد و دانا شود.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گوشواره در خواب، چهار وجه است:
  1. فزونی جمال،
  2. آموختن علم،
  3. جاه و بزرگی،
  4. غم و اندوه.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر مردی در خواب ببیند زن او دو حلقه در گوش داشت، یکی از زر و دیگری از سیم، دلیل است زن را طلاق دهد و بیرون کند.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

160 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

ریهام

ریهام : با سلام وآرزوی بهترین ها
صبح ۵شنبه قبل از اذان صبح خواب دیدم خواهرم می خواد بره خارج ومن بهش میگم زنانی می خوای بری جایی طلاهاتو بده من بپوشم اونهم دوتا گوشواره که شبیه خوشه انگور بودن ویه شمش طلاهم بشون وصل بود رو داد پوشیدم از شدت سنگینی سرم خمیده شدگفتمش اینا مناسب پوشیدن روزانه نیستن
خونه شلوغ بود ومن هم وضو داشتن از بین همه تصمیم پرفتم نمازمو اول وقت بخون شروع کردم خوندم ولی یکی از پشت به مسخره وعندی من رو هل میداد ولی من محکم پامو سفت میکردم که نیفتم وبلند خوندم اهدنا الصراط تا بفهمه واقعا نماز می خونم بعد از نماز احیاس کردم دهن مزه تلخی میده تو ایبنه نگاه کردم دیدم یه قسمت از سقف دهانم زخم شده وخون میاد وزبونم از خون سیاه شده

پاسخ
لینک۲ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۰:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خواهر شما می خواهد زندگی اش را عوض کند و تغییرات اساسی در زندگی اش به وجود بیاورد. او تجاربی را که باعث موفقیت شما می شود و بعضی نصایحی که درک آنها سنگین و ارزشمند هستند را با شما مطرح خواهد کرد و شما فکر می کنید که این تجربیات و نصایح همه جا کاربرد ندارد. شما می خواهید اشتباهات گذشته تان را کنار بگذارید و به خدای بزرگ برای بهبود زندگی تان رو بیاورید. شما اجازه نمی دهید که کسی شما را از هدفتان منع کند و راه درست و راست الهی را برای زندگی تان انتخاب می کنید. شما حرفهایی از روی خشم و عصبانیت به دیگران می گویید و نمی توانید جلوی خودتان را از بیان این حرفها بگیرید و از اینکه نظراتتان را برای دیگران ابراز کردید احساس پشیمانی و اشتباه خواهید داشت. شما در مورد کسی حرفی منفی می زنید و این اشتباه شماست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۹:۴۰
Fatemeh

Fatemeh : سلام وقت شما بخیر. خانم هراتی عزیز خواب دیدم در مغازه طلافروشی هستم که میخواستم گوشواره بخرم وقتی گوشواره رو به گوشم انداختم که شکل پروانه بود روی گوشم زیبا نبود. یعنی در واقع گوشواره طلای سفید بود ولی روی گوشم مثه نقره بود و من نخریدمش. بعد خواستم حلقه ازدواج بخرم که اونها هم خوب نبودن و خاک روی اونها نشسته بود و در آخر چیزی نخریدم. و با چادر سفید از مغازه طلافروشی که شیک هم نبود رفتم بیرون و خواستگار قدیمی ام رو دیدم که داشت تعقیبم میکرد و چادر رو از سرم در آوردم و گذاشتم توی کیفم. ممنون از وقتی که میگذارید

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۰۸:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. کسی به شما نصیحت می کند که اگر می خواهی موفق باشی، بی خیال و خوش گذران باش و از شاخه ای به شاخه ای بپر. می خواهند شما را گولتان بزنند و افکارتان را مسموم کنند ولی شما این نظرات منفی و اشتباه را نمی پذیرید. شما با کسی هم که همیشه خاطرش مکدر باشد و روحیه اش ناراحت و افسرده باشد ازدواج نخواهید کرد. شما ترجیح می دهید که کرامت و خوشبختی خودتان را جای دیگری جستجو کنید. چشم خواستگار قدیم شما هنوز دنبال شماست و شما نمی خواهید که به او بفهمانید که قصد ازدواج دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۷:۴۲
Yasi

Yasi : سلام روزتون بخیر دیشب خواب میدیدم همکلاسی دانشگاهم که متاهله و بچه هم داره یه لنگه گوشواره خیلی به نظر قیمتی با دو یا سه تا انگشتر معمولی و چند تا پول فلزی کشور دیگه فکر میکنم دیر ترکیه بود جا گذاشت من دیدم برداشتم که یکم سر به سرش بذارم گفتم بزار ببینم حواسش هست یا نه بعد بهش بدم و لباسی تنش بود که توی بیداری اصلا اون مدلی لباس نمیپوشه یه دامن گشاد چین دار بلند و بلوز گشاد رنگی و بیشتر شبیه یه تیپ روستایی بود

پاسخ
لینک۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۱:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. او فکرش ناراحت است و زندگی پر ماجرایی دارد و سخت می کوشد و به او سخت می گذرد. او از نصیحت شنوی و از تعهدات پیاپی خودش خسته شده و می خواهد عواملی که باعث ناراحتی فکر او می شوند را کنار بگذارد. رفتار او عوض خواهد شد و خودش را شاید دست کم گرفته است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۰۲:۱۱
ماه چهره

ماه چهره : با سلام و احترام
خواب دیدم در حیاط خونه پدرشوهرم(اصلا شبیه واقعیت نبود)پدر شوهر و‌مادر شوهر و همسرم سفره انداخته بودن و‌ غذا میخوردن.من میل نداشتم اصلا،ولی رفتم نشستم گوشت مرغ داشتن و سیب زمینی سرخ کرده.من توی بشقابم برنج بود وقتی میخواستم گوشت بردارم دیدم یک تکه گوشت بال هست و یک تکه دیگه که یادم نیست چی بود.گفتم من گوشت دوست ندارم کلا(در واقعیت هم همینطوره)ولی خب منتظر بودم اونها برام گوشت بزارن به هر حال.یک تکه سینه مرغ که بخشی از اون خورده شده بود مادرشوهرم برای من گذاشت.(تکه بزرگی نبود)و پیش خودم گفتم اینکه خورده شده یه تیکه ش!ولی شروع کردم به خوردن.موقع رفتن خودم رو سوار ماشین دیدم و دوست خواهرم با ماشین داشت میومد.به من که رسید گفت گوشوارت کجه.گوشمو بردم نزدیکش که گوشوارمو که طلا بود و در واقعیت گم شده برام ببنده.(قفلش باز شده بود)اون گوشمو هم بردم سمتش.اون گوشواره رو هم بست برام.گفت مراقب خودتون باشید و ...که بیدار شدم(یه سوال هم از خدمتتون داشتم،گوشواره طلا حتما فرزند دختر هست؟)دوست خواهرم هم دختر داره

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۱:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. خانواده ی همسرتان در روابط عمومی شان با فامیل یا همسایه از خودشان سادگی نشان می دهند و نگرانی هایی دارند که باید راجع به آن صحبت کنند و از همدیگر حمایت کنند. همسر شما از شما حمایت مالی می کند و نگرانی های آنها به صورت مستقیم به شما مربوط نیست ولی با این وجود شما هم با آنها همفکری خواهید کرد و سعی می کنید که نگرانی های مادر شوهرتان را درک کنید و متوجه شوید که چطور می توانید او را کمک کنید. شما البته زندگی خودتان را دارید و مشکل مادر شوهرتان در زندگی شما تاثیر چندانی ندارد. گوشواره ی طلا به صرفا فرزند دختر اشاره نمی کند. اینکه گوشواره ی شما باز بوده و دوستتان آن را محکم می کند به این اشاره می کند که دوست شما، شما را راهنمایی می کند که در مقابل دیگران خردمندانه رفتار کنید و احترام و ارزشتان را پیش دیگران بالاتر ببرید. او به شما نصیحتی می کند که شما آن نصیحت با ارزش را آویزه ی گوشتان می کنید و اجازه نمی دهید که کسی در مورد شما صحبت بدی بکند و رابطه تان را با همسرتان و خانواده اش محکم تر خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۴۹:۳۷
ماه چهره

ماه چهره : ممنون از تعبیرتون.نه تست ندادم هنوز

پاسخ
لینک۳ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۳:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : انشالله به سلامتی .

پاسخ
لینک۳ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۷:۰۳
ماه چهره

ماه چهره : سلام و احترام لطفا خواب نمایش داده نشود

پاسخ
لینک۳ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۴:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نگرانی هایتان را پاک خواهید کرد و ترستان برای بچه دار نشدن را دور خواهید ریخت. سفید بخت می شوید و پدر شوهرتان از شما حمایت می کند. فکرتان راحت می شود و به رفاه بیشتری در زندگی تان خواهید رسید. به احتمال قوی شما دختردار خواهید شد و مادر جاریتان که سعی می کند که برای آینده اش برنامه ریزی کند و شخصیتی قوی و مقتدر داشته باشد، پیش شما وجهه ی خوبی ندارد و احتمالا به شما حسادت خواهد کرد. شاید شما الان حامله باشید. تست داده اید؟ برای سلامتی تان هم صدقه بدهید که از چشم زخم در امان باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۵:۲۵
.Bahaarr

.Bahaarr : سلام وقتتون بخير و خوشي
خواب ديدم پسرداييم تو انتخابات مجلس! كانديد بود و برنده انتخابات نشد و يه مرد جاافتاده و سن دار رأي آورد.سه تا كانديد بودن كه ايشون دوم شد. پسرداييم تو خواب تعدادي گاو نر تيره رنگ و مشكي داشت.كمي از گاو واقعي كوچكتر بودند ولي تپل و كامل بودن.بعد از شكست تو اين انتخابات انگار اون گاوها رو از دست داد و انگار مردم عادي گاوها رو گرفتند.درصورتيكه قصد داشت براي كار ديگه اي مثل كار خير اونها رو استفاده كنه.بعدش ديدم يه گوشواره نميدونم از چه جنسي ولي استخوني رنگ به گوش چپش آويزون بود كه از اون گاوها درست شده بود و ميگفت كه پشيمون و ناراحته كه اينطوري شده.(اينم بگم كه ايشون به تازگي قرار ازدواجش با دختري رو كنسل كرده حالا نميدونم ربط به اين خوابم داره يا نه).در انتها ديدم كه همون دختر داشت دلداريش ميداد.
ببخشيد اگر خوابم مبهم بود ممنون ميشم تعبيرشو بفرماييد

پاسخ
لینک۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۵۲:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پسر دایی شما می خواسته که انتخابی تاثیر گدار داشته باشد ولی اوضاع به ضرر او تمام شده است. دختری که پسر دایی تان ازدواجش را با او کنسل کرد، با آدم متمولی ازدواج می کند که از پسر دایی تان عاقلتر و مجرب تر است و پسر دایی شما با لجبازی و سرکشی که از خودش بروز داده، ثروتش را از دست داده و یا مانع از این شده که به ثروت برسد. او این نقطه ضعف و شکست احساسی اش را آویزه ی گوشش می کند که دیگر خیره سربازی و لجبازی از خودش نشان ندهد. دل این دختر به حال او می سوزد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۴:۰۹
Raha

Raha : سلام من ی بار چندسال قبل ی بارم چندشب قبل خواب دیدم سوار ماشین ی آقایی بودم که در خواب انگار ی نسبتی باهاش داشتم مامانمم عقب نشسته بود امد بیپچه در ی خیابون که تصادف کرد مامانم پیاده شد تا با طرف حرف بزنه شکایت نکنه منو اون اقا وارد ی جای پاساژ مانند شدیم و رفتیم داخل ی مغازه که واسه اون اقا بود بهش گفتم فلانی زود باش که اونم سریع ی جعبه بهم داد داخلش ی جفت گوشواره بلند بود زرد نبود سفید حالا نمیدونم طلا بود یانه بعدش گوشم کرد و باهم امدیم بیرون همون لحظه مامانم وارد همون پاساژه شد و انگاری توانسته بود رضایت طرف رو بگیره دیگه همونجا یا خوابم تموم شد یا من یادم نمیاد دقیقا عین همین صحنه هارو چند سال قبل دیده بودم

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۱:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در مسیر زندگی تان از کسی تبعیت می کنید و به حرفش گوش می دهید که خودش هنوز نمی تواند به خوبی زندگی اش را کنترل کند و خطا و اشتباهی از او سر می زند که باعث گناه و احساس پشیمانی او خواهد شد. مادرتان سعی می کند که این مشکلات را با خردمندی حل و فصل کند. شما ایده های تازه ای به ذهنتان می رسد و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید ولی حرف شنوایی از کسی دارید که نسبت به شما صداقت ندارد و یا نصایح کسی را گوش می دهید که این نصایح اصلا ارزشمند نیستند. ممکن است شما را تشویق کنند که به خوشی های زودگذر دلبستگی پیدا کنید. مادر شما تمام مدت سعی می کند که از شما مراقبت کند تا به دردسر نیافتید. خوابتان هشداری به شماست که به هر کسی اعتماد نکنید و از هر کسی تبعیت نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۱۸:۵۵
Raha

Raha : سلام ممنون وخسته نباشید یادم رفت اینو بگم من در واقعیت اون اقارو میشناسم اما اون اقا منو نمیشناسه واصلا از وجودم خبر نداره و ی چیز دیگه اینکه اکثر خواب هایی که چندسال قبل دیدم حدود ی سال هست که داره تکرار میشه واسم این معنای خاصی داره؟

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۱:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز توضیحات ناقص شما باعث می شود که تعبیر خواب اشتباه شود !! کامنتی که برای تکمیل خوابتان ارسال کنید و منجر به این شود که مجبور شوم تعبیر مجددی برای خوابتان داشته باشم، دیگر کامنت محسوب نمی شود و بنده از شما مجددا یک حق خواب کسر کردم. شما به او فکر کرده اید بنابراین خوابش را دیده اید و او ناخواسته دارد ذهنیت شما را کنترل می کند و شما سعی می کنید که در رابطه با او خردمندانه رفتار کنید. این آقا نمی تواند به خوبی زندگی اش را کنترل کند و خطا و گناهانی را مرتکب می شود که اهداف او را به تاخیر می اندازد. شما می خواهید که خیلی زود بدانید که احساس او را درک کنید. او شاید از بیرون غیر قابل نفوذ و خشک به نظر برسد ولی شخصیتی احساسی دارد و اگر گوشواره طلا نبوده حرفها و نصایح او اصلا به درد شما نمی خورد. شما هم به صورت موقت به نظرات او گوش می دهید. خوابها به ذهنیت انسان و رابطه ی انسان با اجزای تشکیل دهنده ی خواب و کسانی که در خواب آنها را می بینید، مربوط هستند. شما الان در این کامنتی هم که ارسال کرده اید باز با شفافیت صحبت نکرده اید و من اصلا نمی دانم نسبت به او چه احساسی دارید. اگر مسئله ی تعبیر خوابتان باشد و بخواهید بخوبی همه چیز را درک کنید باید شفاف صحبت کنید. اما اگر فکر کنید که 3 خط توضیح ناقص بدهید من الان برایتان غیب گویی می کنم و می توانم بگویم که مفهوم خوابهایی که چند سال پیش و الان دیده اید چیست و چه رابطه ای دارند ( که من اصلا از آن خوابها هم اطلاعی ندارم) این انتظار شما اشتباه است و من صرفا از بیانات خودتان و کلمات کلیدی که در خوابهایتان تعریف می کنید به تعابیرشان پی می برم. اینجا فال و جادو مطرح نیست و من مثل شما فقط یک انسانم. این توضیحات را عرض کردم تا خدای نکرده تعبیر خواب را با غیبگویی اشتباه نکنید. یک بنده ی خدایی چند وقت پیش خواب ارسال کرده بود و تعمدا همه چیز خوابش را سانسور کرده و بعدا به من گفت اگر تعبیر بلد بودی می فهمیدی که من الان چه گفته ام!! :)))))) از این جهت لازم دیدم که توضیح اضافه عرض کنم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۵:۰۷
Raha

Raha : مرسی عزیزم
بله حق باشماست و قبول میکنم اشتباه از خودم بود که شفاف صبحت نکردم باید بگم حرفم متناقض نیست اماخب یکم پیچیده بود واسه همین ی بار دیگه خوابمو تاجایی که میتوانم شفاف توضیح میدم «من ی بار چندسال قبل ی بارم چندشب قبل خواب دیدم سوار ماشین ی آقایی بودم که درخواب حس میکردم همسرش هستم مامانمم عقب نشسته بود امد بیپچه در ی خیابون که تصادف کرد مامانم پیاده شد تا با طرف حرف بزنه شکایت نکنه منو اون اقا وارد ی جای پاساژ مانند شدیم و رفتیم داخل ی مغازه که واسه اون اقا بود بهش گفتم فلانی زود باش که اونم سریع ی جعبه بهم داد داخلش ی جفت گوشواره بلند بود زرد نبود سفید بود واقعا نمیدونم طلاسفید بود یا بدل بعدش گوشم کرد و باهم امدیم بیرون همون لحظه مامانم وارد همون پاساژه شد و انگاری توانسته بود رضایت طرف رو بگیره»دیگه همونجا یا خوابم تموم شد یا من یادم نمیاد فقط چندتا نکته رو باید بگم 1. اینکه من عین همین خواب رو چندسال قبل دیده بودم 2. اینکه من تا قبل از اینکه این خواب را دوباره ببینم هیچ حسی به اون شخص نداشتم ولی وقتی بیدار شدم تا دو یا سه روز قلبم بی قراری میکرد و همش گریه میکردم واقعا نمیدونم چرا حال قلبم اینجوری بود هنوزم نمیدونم ولی درحال حاضر دیگه گریه نمیکنم و قلبمم بی قرار نمیشه اما همش دارم بهش فکر میکنم 3. اون اقا رو من در واقعیت میشناسمش اما اون منو نمیشناسه حتی از وجودم خبر نداره 4. بله شما درست میگی منم میدونم شما جادوگر نیستی و انسان هستی اگه سوالم جوری بود که شما این برداشت رو کردین معذرت میخوام من قصدی از سوالم نداشتم فقط چون ذهنمو خیلی درگیر کرده بود که شاید معنای خاصی داره که خواب هایم تکرار میشه پرسیدم بازم معذرت میخوام که باعث آزرده خاطری شما شدم

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۲:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : استدعا می کنم. تکرار خوابها همیشه معنای خاصی ندارند. ضمیر ناخودآگاه انسان بعضی مسائل را به یکباره به یاد می آورد و بعد هم فراموش می شوند. دلائلی که برای این موضوع می توانند وجود داشته باشند خیلی چیزها می تواند باشد مثلا شما از کسی با این قیافه یا موقعیت و شرایط خوشتان می آید یا صرفا یکبار این خواب را دیده اید که به شما گفته شود او آدم درستی برای شما نیست و چون آن زمان متوجه این موضوع نشده اید، این معما پس ذهنتان باقی مانده است. به او فکر نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۴۴:۱۳
Raha

Raha : یعنی خوابم هیچ معنایی نداره؟

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۴۸:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تعبیرش را در کامنت قبلی و قبل تر از آن عرض کردم

پاسخ
لینک۱۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۵۷:۳۳
سروناز

سروناز : سلام خانم هراتي جان، ببخشيد ديشب خوابم مبهم بود يكم،ديدم به جايي سفر كرده بودم( نميدونم كجا بود شايد تركيه) و توخونه ي آدمهاي ناشناسي بودم كه قرار بود فرداي اون شب براي اونها كاري رو انجام بدم، اين خونواده خيلي با فرهنگ بودن و به من پيشنهاد كردن كه به صورت اينترنتي مجله اي رو بخرم و من مجله رو به قيمت ٣٠ هزار تومن خريدم، و پيك برام آوردنش دم در و اونو تو جعبه مقوايي تحويل گرفتم، بعد ديدم يك جفت گوشواره كه به هر كدوم يك مرواريد سفيد درشتي وصل بود براي من روي تاقچه بلندي گذاشته شده! اما مطمعن نيستم طلا بود يا از جنس برنج ، بعد فرداي اون روز كه تو صف اتوبوس ايستاده بوديم آدامسم رو از دهنم درآوردم و توي سطل آشغال انداختم. مرسي ازتعبيرتون❤️

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۰:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. این خواب شما بی ربط به آن خوابی نیست که چند روز پیش برایتان تعبیرکردم و شما از آینده ای که در آن مجبور شوید گناه کنید، خبر داده بود. لطفا هشدار خداوند را جدی بگیرید. تعبیر این خوابتان این است که شما می خواهید چشم انداز تازه ای در زندگی تان پیدا کنید و شرایط زندگی تان را متحول کنید و کاری به شما پیشنهاد می شود که اگر آن را بپذیرید، خداوند از شما عصبانی خواهد شد و شما را نخواهد بخشید. این کار در ظاهر با پرستیژ و سرشار از موفقیت به نظر می رسد ولی شما مجبور می شوید که در بین گروهی از مردم کار یا خدماتی را تبلیغ کرده و ارائه دهید که اصلا خودتان به هیچ وجه اعتقادی به این خدمات ندارید و صرفا خیلی سطحی نسبت به تاثیر گذاری مثبت این خدمتات در زندگی مردم آگاه هستید و مثلا می گویید فلان کالا خوب است ولی دارید دروغ می گویید و با احساستان صاف و صادق نخواهید بود. شما می دانید که این خدمات از پایه و اساس دروغ هستند ولی حقیقت این است که شما نمی دایند که واقعا سودی برای مردم خواهد داشت یا نه. فلز برنج به اشاعه ی دروغ و فریب دادن مردم از روی تعمد و با خیره سری اشاره می کند! اما شما که شخصیت درستکار و عاقلی دارید، تصمیم خواهید گرفت که این مسئله ی هضم نشدنی و دروغ را از دهانتان خارج کنید و به زباله دانی تاریخ بیاندازید. این موفقیت کاذب و این زرنگی و خردمندانه رفتار کردن ظاهری عین حماقت است و نباید آن را بپذیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۰۶:۱۴
IRAN

IRAN : سلام
مادرم یک لنگه گوشواره طلاشو گم کرده بود میرفت بگرده پیدا کنه که دختری زنگ میزنه میگه لنگه گوشوارت اونجاست میره یه کوچه دو تا مغازه رو به روی هم بود بابای خدابیامرزم یه دست کت شلوار مشکی خیلی جوان و شاد مادرمو که میبینه میگه اون مغازه رو به رویه میبینه دو تا پیرمرد رو به روی هم نشستند و مسگری میکردند یکیشون میگه ببینم لنگه گشواره رو مادر نشون میده بعد تطبیق میده لنگه گم شده رو به مادرم میده ؛مادرم میگه این فیروزه نداره فیروزه شو میزنید پیرمرد میگه الان وقت ندارم بعداً بیا میزنم؛ مادرم میاد پیش پدرم میگه فیروزش کنده بابام میده به شاگردش فیروزه رو میچسبونه یکیشم قرار شد ببره پیش اون پیرمرده ممنون از تعبیرتون.

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۲۴:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر شما احساس می کند که عدم حضور پدرتان در زندگی او باعث می شود که در مورد بعضی مسائل نتواند به خوبی تصمیم بگیرد و نیاز به هدایت و راهنمایی او دارد. پدر شما، روحشان شاد، شخصیتی حمایتگرایانه نسبت به مادرتان دارد و روحش همراه مادرتان است. او می خواهد که مادرتان در زندگی خردمندانه تصمیم بگیردو دعای خیر او پشت سر مادرتان است. عرت و احترام مادرتان در زندگی اش بالا خواهد رفت. او احساس قدرت خواهد کرد، خیالش راحت می شودو به آرامش روحی می رسد. نیروهای منفی از او دور می شود و شفا، شانس و موفقیت به زندگی اش خواهد رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۱۶:۱۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.