تعبیر خواب یخ
دیدن یخ در فصل تابستان نیکو و در فصل زمستان غم و غصه است.
از جابر مراکشی نقل است که اگر در تابستان یخ فراوان ببینید که جمع می کنید، از غم و رنج رهایی خواهید یافت. ممکن است فصلی که در خواب می بینید زمستان باشد اما در خواب احساس گرما داشته باشید. احساسی که در خواب دارید ملاک تعبیر قرار می گیرد نه فصلی که خواب دیده اید. آب شدن یخ به معنی حل شدن مشکلات هم می تواند باشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ارام : مهربونم من خواب يخچال ديدم و حدس ميزنم يخچال خونه خودمون بود. درش رو باز كردم، شلوغ و درهم برهم بود. با دوستام نشستيم جلوي يخچال ، همونجور كه در يخچال باز و پر از مواد غذايي بود(حتا انگار يه مقداريش ريخته بود بيرون) يكي از دوستام بسته اي به من داد كه ٣تا چيز توش بود و اصرار كرد كه اين كادوي تولد توئه و بگيرش. منم اولش تعارف كردم اما بعد تحويل گرفتم. اولين چيزي كه داخل پاكت بود يه بسته شكلات بود كه من شروع كردم به خوردنش، اما فهميدم يه مقدارش قبلا خورده شده بوده، ولي به روي خودم نيوردم. (از تولد من ٣-٢ماه گذشته)
سپاس
فریبا هراتی
: سلام. برای خانواده شما، اهداف مختلفی وجود دارد و سعی خواهید کرد که برنامه ها یا موقعیت های خود را حفظ کرده و دنبال آن اهداف بمانید تا به آنها برسید و اگر هم به اهداف خود رسیدید موفقیت های خود را حفظ کنید و نسبت به دیگران با احساسات سرد برخورد کنید و خیلی صمیمی نشوید. شما پتانسیل و استعدادهای استفاده نشده ی خودتان را استفاده خواهید کرد ( به تشویق دوستتان) و یکی از کارهایی که انجام خواهید داد عشق به خود داشتن و خوشگذرانی و جشن و پاداش به خودتان دادن است. حتی شاید کمی در این کار افراط کنید که نیاز داشته باشید خودتان را محدودتر کرده و کمتر خوش بگذرانید. تشکر از همراهیتون.
عسل صادقی : سلام خانم هراتی بزرگوار . بعد سپیده صبح خواب دیدم رفتم یه جایی مثل کلانتری و برگه پلمپ مغازمو امضا کردن و تو یه دفتربود من اون موقع فکر کردم باید همون جا بمونه انگار . بعدرفتم تو مغازم دوست پسر سابق بود فکر کرد مثلا کوتاه اومدم گفت افتاب از کدوم طرف درومده.من جوابشو نمیدادم. گفتم بزار اینجوری فکر کنه کارم بهتر راه میوفته .از مغازه می خواست بره خونه انگار بین روز استراحت کنه برگرده . دیدم قفل مغازه رو باز روش گذاشت و رفت. منم سریع به این فکر افتادم تا وقتی برگرده برم قفل و کلید مغازه رو عوض کنم و اون برگه پلمپ و سریع از کلانتری بگیرم یا مراحل و تکمیل کنم و وقتی اومد با قفل جدید ردبرو شه و نتونه وا کنه . اون موقع انگار اینستا و تلگرام مغازه که با هک ازم گرفتنم دستم بود . همون موقع یکی از فروشنده های یخ تو تلگرام پیام میده بهش میگه ۶۰ بار زنگ زدم جواب ندادی یخ ها داره اب میشه . باربری همون موقع دیدم یه عالمه کارتن یخ اورده حلو مغازه خالی کرده .فکر کنم افتاب بود و من خوشحال شدم تو این بی خبری و خوابش این یخا اب شه و نفهمه . حتی تو تلگرام یه زن پیام داد گفت جواب شوهرمو بده انگار با ناز و عشوه گفت .(زنه یخ فروشه ) ساعت ۴ شده بود و من دنبال کلیدساز و برگم بودم . احساس کردم کار و باید انجام بدم سریع تر تا نیومده ولی اون انگار خودشم خواب مونده بود و یا اون ساعت باید میومد هنوز نیومده بود . تو همین اوضاع بیدار شدم . در ضمن مغازه پر کارتن بود و من داشتم فکر میکردم چه موقع خوبی برگه پلمپ دارم میگیرم توش پر باره . ( مغازه واسه کار اجرا در واقعیت یخ خشک میخره که هم گرونه و نقطه ذوبش بالاست و حساس)ممنون از زحمات شما
فریبا هراتی
: سلام. عسل عزیزم این خواب شما بازتاب افکارتان در همین موارد است و خیلی از قسمت ها ی آن تعبیری ندارد و صرفا تجسم ایده های شماست. به جز اینکه شرایط سرد و منجمد امروز، به زودی آب می شود و او نمی تواند بیشتر از این اوضاع را ثابت و یخ زده نگه دارد! او در خواب غفلت است و قانون شما را تایید خواهد کرد. حتی با توجه به اینکه کارشان خرید یخ خشک است این قسمت هم شاید بی تعبیر باشد. یعنی تعبیرش مشخص نیست که صحت دارد یا صرفا افکار شماست. تشکر از همراهیتون.
حسین ب : سلام خواب دیدم دارم بستنی میخورم یکی از فامیلا هم کنارم بودن میخواس به من پول بده برم برا اونم بخرم ولی من قبول نکردم با پول خودم رفتم براش بستنی خریدم،ببخشید خوابمو اینجا نوشتم چون کلمه بستنی رو تو فهرست پیدا نکردم
فریبا هراتی
: سلام. شما به خوشی، خوش شانسی و موفقیت در عشق و رضایت در زندگی تان خواهید رسید. شما باید قدر لحظه هایتان را بدانید و خونسرد باشید و اجازه ندهید که اعصابتان از کنترلتان خارج شود. شما به فامیلتان هم کمک می کنید که او هم مانند شما به آرامش اعصاب و خوشبختی برسد و برای این محبت شما به او سختی ها و درد و بلا از زندگی تان بیرون خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.
ایلیا : بسیار سپاسگزارم.
ایلیا : سلام.ممنون از وقتی که برای ما میگذارید.اجرتون باخدا.فقط خانم هراتی قسمتی از تعبیر شما برای من گنگ ونامفهومه.یعنی چی این اتفاق برای پدر ومادر وخواهرشوهرم میفته که با مشکل احساسی برخود میکنند واینکه اگه احساسات ما تحریک بشه....؟من فکر میکردم شاید بیماربشند یا اوضاع اقتصادیشون تنزل پیداکنه.ویعنی اگر فکرای بد بکنیم به سرمون میاد؟معذرت میخوام متوجه نمیشم.درضمن ما در زندگیمون خدارو شکر پیشرفت خوبی تابه حال داشتیم واحساس عدم پیشرفت نداریم.
فریبا هراتی
: سلام. خواهش می کنم. یعنی آنها منفی بافی می کنند وعلیرغم ثروتی که دارند چون به حرف شوهرتان گوش نمی کنند، و عصبانی می شوند باعث سردی در روابط آنها نسبت به شما خواهد شد همانطور که خودتان هم فرمودید که شما را تهدید مالی کرده اند. آب ثروت است و آب یخ زده ثروتی که دسترسی به آن فعلا مقدور نیست و نیز سردی در احساس و قهر و این حرفها.
ایلیا : سلام خانم هراتی عزیز.خیلی تلاش کردم با شما تماس بگیرم.اگه میشه زود جوابمو بدید.شوهرم خواب دید یه جایی شبیه قطب داخل یه اتاق بودیم واونجا مردم از گرسنگی میمردند بعد از اتاق میاد بیرون میبینه همهجا یخ زده یعنی یه دریای بزرگ یخ زده.وهرکسی که به حرف شوهرم گوش نمیداده از گرسنگی میمرده ودر اون جمع فقط من وبچم به حرف شوهرم گوش میدادیم وایمان داشتیم.بعد شوهرم به من میگه ۱ساعت اینجا وایسیم تا یخ زیر پامون سفت بشه ولی ومامان وبابا وخانواده خواهرشو میبنه که جلو میرند ویه دفعه یخ زیر پاشون میشکنه ومیفتند توآب وغرق میشند بعد یه عده میریم واسشون گریه میکنیم وبرمیگردیم.لازم به ذکر شبی که شوهرم این خوابو میبینه روزش با خانوادش بحثمون شد وخیلی حرفای ناروابهمون زدند واز لحاظ مالی هم تهدیمون کردند هم منت سرمون گداشتند.میخواستم بدونم این خواب رابطه ای با دعوامون داشته ؟
فریبا هراتی
: سلام. شما ریسک هایی در زندگی تان می کنید که نباید بکنید و پیشرفتی در زندگی تان نمی بینید. اشتیاق دارید به چیزی دست پیدا کنید که مدتی آرزویتان بوده و خیلی ها مانند شما به این مشکلات دچار هستند. ثروت راکد و عدم امنیت مشکل اساسی شما و مردم است و باید صبور باشید. اگر احساساتتان تحریک شود و شما را وادار به حرکتی احساسی کند، این منفی بافی ها شما را دربرخواهد گرفت و مانند یخ شکسته سرتاسر وجودتان پر از وقایع منفی خواهد شد. این اتفاق برای پدر و مادر و خواهر شوهرتان می افتد که با این مشکل احساسی برخورد می کنند. باید خونسرد باشید. احتمالا مربوط به دعوای شما هم هست و البته راهکرد حفظ آرامش و صبر را به شما نشان می دهد.
Leila : سلام
خواب دیدم آژانس اومده دم در و من میخوام برم بیرون اما پیاده رو یخ زده طوری مه قطر یخ چند متر بود برتر همین منبع آژانس گفتم برو خیابون‌ها یخ زده هست و ممکنه تصادف کنیم یا من تو پیاده رو بیفتم.
فریبا هراتی
: سلام. شما برای شروع کاری می خواهید اقدام کنید ولی الان وقتش نیست. اگر الان کار را شروع کنید به سختی میافتید. به همین دلیل فعلا آرام آرام پیش می روید ....
Raheleh : مرسی عزیز دلم. شما حرف نداری
فریبا هراتی
: تشکر.
Raheleh : سلام خانوم هراتی عزیز. باز من اومدم :) پیشاپیش هم از شما هم سایر اعضا عذر میخواهم که خوابم طولانیه! شرمنده ام اما راستش نمی‌دونم کجاش تعریف کردنی و کجاش بی اهمیته! میترسم نکته ای رو که ممکنه تعبیر دار باشه از قلم بندازم. خواب دیدم همراه عمه ام، یکی از دختر عمه هام که از همسرش جدا شده اما در فکر بازگشت هستن و یکی از خواهرانم که در واقعیت در حال جدایی از همسرشه به یه خونه ویلایی بسیااار بزرگ رفتیم که یه حیاط بزرگ و باغچه و... داشت. انگار این خونه مدتها بلااستفاده رها شده بوده به حدی که بچه های کوچیک اون محل درش رفت و آمد میکردن و یا از در ویلا بی اجازه وارد خونه می‌شدند تا برای بازی از حیاط به یه مکانی که انگار اون اطراف بود برن! یعنی خونه انقدر بزرگ بود که درب ورودی ویلا از داخل یه کوچه باز میشد و بعد از در حیاط تو یه کوچه سرسبز دیگه سر در میاوردی مثل ویلاهای خیلی بزرگ و اشرافی.اما وسایل خونه به نسبت بزرگی و وسعتش کم بود و خیلی جاها خالی به نظر می‌رسید. در خواب این احساس رو داشتم که انگار خواهر بزرگم که سالهاست متاهله و دو تا بچه نوجوون داره، تازه در شرف ازدواجه! اما هنوز هیچکدوممون به جز عمه ام همسرش رو ندیده بودیم و نمیشناختیم. اون خونه گویا ملک موروثی خانوادگی نامزد خواهرم بود که سالها ازش استفاده نشده بود ولی حالا انگار تصمیم داشت بعد از ازدواج اونجا رو مکان زندگی خودش و خواهرم کنه. در خواب این احساس رو داشتم که عمه ام به من تلفن کرده و گفته که میخواد واسه تمیز کردن و آماده کردن این خونه برای ازدواج خواهرم و مراسم و جهاز آوردن عروس بره. من تو خواب گویی سر مسائلی از خواهرم دلگیری داشتم. ( در واقعیت کمی ازش دلخورم) با این حال به عمه ام گفته بودم که واسه تمیز کاری همراهیش میکنم. اونجا دختر عمه ام ازم پرسید که با وجود ناراحتیت چرا اومدی و من جواب دادم ممکنه ناراحت باشم ازش ولی در هر حال خواهرمه و هر زمانی هر کاری از دستم براش بربیاد حتما انجام میدم. خلاصه شروع به تمیز کاری کردیم. کف خونه سنگ بود اما کف یکی از اتاقهای خواب بزرگ که به حیاط باز میشد یه فرش بزرگ دستی زمینه قرمز پهن بود. بقیه جاهای خونه نسبتا مرتب بود ولی گویی این مدته که خونه استفاده نمی‌شده قسمتی از سقف سوراخ بوده و بارون و برف و اینها به داخل باریده. کل این فرش بزرگ و همینطور قسمتی از کف سالن خونه پوشیده از برف یخ زده و ضخیم بود که منو متعجب کرده بود. در حالیکه بقیه انگار داشتن به قسمت های دیگه رسیدگی میکردن من شروع به کندن این یخها کردم و یخهای چسبیده روی فرش رو که یه تیکه و بزرگ و ضخیم بودن با کاردکی میتراشیدم. عمه ام هم در ابتدا کمی کمکم کرد ولی من تا انتها ادامه دادم و همه یخها رو کندم و بعد فرش خیس خیس بود و داخل بافت فرش پر از آب بود با یه وسیله پارو مانند کوتاه شبیه خاک انداز این آبها رو از داخل فرش به سمت در حیاط و حیاط هدایت میکردم تا بالاخره فرش تمیز و نسبتا خشک شد. در این میون بچه کوچولوهای محل طبق عادت بی اجازه وارد خونه میشدن و از در حیاط خارج میشدن و با کفشهاشون که گلی و کثیف بود زمین رو کثیف میکردن و به اعتراض من اهمیت نمیدادن و باور نداشتن که ما از بستگان صاحب ملکیم. تا من خیلی عصبانی شدم و با حرص یکیشونو از در حیاط پرت کردم بیرون! جای گلی کفشش رو پاک کردم و به دختر عمه ام گفتم در ورودی خونه رو که انگار مدتها باز بوده، ببندند تا دیگه کسی نتونه بدون اجازه وارد شه ! در ادامه خواهرم و نامزدش رو دیدم که انگار از سفری برگشته اند و دارن از در حیاط میان داخل، همسرش از دور ما رو میبینه و چون نمی‌شناخت فکر کرد دزدیم تو حیاط شیلینگ آبی رو برداشت و واسه اینکه دورمون کنه آب رو با شدت زیاد به ماها می‌گرفت و خیسمون میکرد و همزمان ناراحتی میکرد که تو ملکش چیکار میکنیم من سریع رفتم دنبال عمه ام چون فقط اونو دیده بود و می‌شناخت رو آوردم و عمه ام ما رو معرفی کرد و نامزد خواهرم خیلی عذر خواهی کرد بابت رفتارش. کم کم بقیه خانواده و... هم داشتن میومدن و انگار داشتیم واسه تدارکات عروسی برنامه ریزی میکردیم.
دو نکته: توی خوابم فصل زمستون نبود. به جز همون قسمت بزرگ پوشیده از برف و یخ بقیه جاها برف یا یخی وجود نداشت. حتی تو حیاط. احساس سرما هم نمی‌کردم.
نکته بعدی اینکه چهره خواهرم که قرار بود ازدواج کنه چهره الانش نبود! اونو شبیه یکی از بازیگران خانوم که یکی دوسال پیش خبر ازدواج مجددش پخش شد می‌دیدم در خواب اما میدونستم که خواهرمه!
باز هم ببخشید تو رو خدا خیلی زیاد شد. پیشاپیش تشکر میکنم از وقتی که میذارید.
فریبا هراتی
: سلام. خانه قدیمی و متروکه نشانه باورها و نگرش های قدیمی است و تمیز کردن آن به معنی به روز کردن افکار و صحیح و مدرن فکر کردن است. خواهرتان از نوعی درهم برهمی عاطفی روانی رنج می برد. او احساس بی حرمتی می کند و باوجودی که او دوست دارد در زندگی تحسین شود و زمینه شادی در زندگی اش فراهم باشد، سردی احساسی شدیدی را تحمل می کند که وجود او را گرفته. او این سردی و یخ زدگی احساسی را مدت زیادی تحمل کرده و دیگر تاب و توان تحمل بیشتر را ندارد و شما به کمک او خواهید رفت. خواهرتان فیلم بازی می کند که کسی نداند که شرایط زندگی اش چگونه است و به همین دلیل او را شکل هنرپیشه دیده اید. او در مورد کارش نگران است ولی شما به او کمک می کنید که مشکلاتش حل شود و از تنهایی درآید و در ازای کارتان ثواب بسیار زیادی خواهید کرد. عده زیادی هم هستند که در زندگی او دخالت می کنند و افکار بچه گانه ای دارند. تشکر از همراهیتون.
amir : با سلام و احترام , خواب دیدم من و خانم در حال تمیز کردن یخچال هستیم همه ی قسمتهاش رو پاک کردیم فقط قسمت پشتی جا یخی مونده بود خانمم زد قسمتی از برفکهاش ریخت دیدم اونجا نوشته شده , اینجا بمب کارگزاری شده , کلید لامپ یخچال که با باز کردن یخچال روشن میشد , یخ بسته بود همین که نوشته رو دیدم به همه گفتم بمب , بمب فرار کنین , شلوار آبی کاربنی پوشیدم فرار کردیم , بعدش که دیدم منفجر نشد چون در یخچال رو بسته بودیم اگه باز میکردیم منفجر میشد , سریع به خانمم گفتم باید اثاث کشی کنیم از اینجا بریم گفتم به وانت بار 89-89 تماس بگیر , وانت بار اومد و ما با عجله در حال بار زدن بودیم تا به خونه ی پدریم نقل مکان کنیم ... سپاس از زحمات و محبت شما بانوی عالیقدر
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. زمان آن رسیده است که شما و همسرتان احساسات سرد را کنار بگذارید و شخصیت سردی از خودتان نشان ندهید! شما باید برای زنده نگه داشتن هدف و برنامه و موقعیتتان، ایرادات رفتاری تان را از بین ببرید و نگذارید که پرده حجب و حیا و حرمت بین شما از بین برود. عشق خودتان را نسبت به هم تقویت کنید. تمایلات سرکوب شده و احساسات بیان نشده ای بین شما هست که اگر به آن رسیدگی نکنید، در آستانه انفجار و ترکیدن است و باید خشمتان را کنترل کنید! برای رسیدن به موفقیت و تحقق اهدافتان و پیشرفت در زندگی و همینطور احیا و ساختن زندگی تان، هر دوی شما باید به ریشه ها و اعتقاداتی که از قدیم با آن بزرگ شدید و عشقی که در ذات شما نهفته شده و از بچگی با آن بار آمده و بزرگ شده اید رجوع کنید. انشالله زندگی تان همیشه سبز باشد. تشکر از همراهیتون.
amir : واقعا سپاس از حسن نیت و تاویل زیبا و دقیق تون ... از خداوند برای همه ی لحظات عمرتون آرامش و خوشبختی و برای همه ی نزدیکانتون سلامتی و موفقیت آرزومندم ...
فریبا هراتی
: تشکر. در پناه خداوند باشید.