تعبیر خواب آب تنی
اگر خواب ببینید در آبی زلال آب تنی می کنید، شادیهای بسیار ولی زودگذر وارد زندگی شما خواهد شد. شنا کردن در آب گل آلود، اندوه و غم است.
اگر کسی خواب ببیندکه به داخل آب زلال فرو می رود، تعبیرش روشنی و خوشبختی و رسیدن به ثروت و سلامتی است. اگر کسی ببیند داخل آب آلوده و کثیف شد، تعبیرش بر عکس است.
یوسف نبی علیه السلام می گوید: دیدن خود در آب روشن، تندرستی است. اگر کسی خود را در آب تیره دید، صدقه دهد.
حضرت دانیال می گوید: اگر کسی ببیند که به داخل آب می رفت و یا در آب است، نشانه سلامتی و قوت بدن اوست و اگر ببیند که در آب صافی رفت و تن او پوشیده بود، دلیل بر قوت دین او است و توکل کردن بر ایزد تعالی و استقامت وی در کاری که انجام می دهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Akou : سلام و عرض ادب خدمت سرکار خانم هراتی
خواب دیدم در حال شستن دستهام بودم در دفتر کارم ناگهان از سقف دستشویی آبی
که زلال بود شروع کرد به ریزش کردن ، ضمنا یادآوری کنم در واقعیت هم سقف دستشویی دفترم به اندازه یک سکه سوراخ شده است و من هم در خوابم فکر میکنم و حدس میزنم از همانجا اّب شر شر ریزش میکرد.
خیلی ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید از اشتباه دست بکشید، خطاهای گذشته تان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید ولی چیزی هست که بازور به فکر شما خطور می کند و احساسات منفی در ذهنتان جریان پیدا می کند. شاید به خاطر رفتار همکارانتان شما تحت تاثیر این احساسات منفی قرار می گیرید که بخواهید هم نمی توانید از ورود این احساسات به ذهنتان جلوگیری کنید. تشکر از همراهیتون.
nedaaa : سلام خانم هراتی عزیز. ممنون از تعبیرتون.خیلی معذرت میخام دسترسی به اینترنت نداشتم ، در رابطه با خاب مامانم یادم رفت بگم که مادربزرگم یک ماهه که مشهد هستن و چند روز در بیمارستان امام رضا بستری بودن ولی کرونا نداشتن خداروشکر و امروز مرخص شدن، و مامانم هم قصد سفر ندارن ایا تعبیر همونه؟ خیلی معذرت میخام مزاحم شدم
فریبا هراتی
: سلام. با این توضیحات هدف زیارت امام رضا ع نیست هدف سر زدن به مادر بزرگتان است و خوابتان ریسک این ملاقات را به شما گوشزد می کند. در شرایط عادی مادرتان به مادربزرگتان سریعا سر میزد ولی الان اینکار برای شما ممنوع است و خطرناک است.
nedaaa : سلام خانم هراتي عزيزم، اين خواب از مامانم: خواب ديدم كه مادربزرگ مرحومم رو اورده بودم خونمون و چند روز بهش خدمت كردم و خيلي بهم دعا كرد و بعد پسرش اومد بردمون خونه ي خودش و منم رفتم اونجا و مادرم اومد اونجا و به من و دخترم( يعني من) گفت بريم مشهد هتل رزو كردم و بعد كه رفتيم هتل و از هتل كه ميخاستيم بريم حرم دستگيره در اتاقمون شكست و يكي از كارمنداي هتل به من گفت پول به من بديد من ميرم ميخرم و جاش براتون ميزارم كه مدير نفهمه و مادرم پول بهش داد و اضافه تر هم داد و كارمنده گفت در ازاي اين پول اضافه كه داديد من براتون يه كاري انجام ميدم و بعد از ديوار اون اتاق شلنگ خيلي بزرگي اورد بيرون و هي ميكشيد و من گفتم اين چيه گفت حالا صبر كن و بعد از توي اون شيلنگ آب زيادي مي اومد و گفتم اين چيه گفت اين شيلنگ راه داره از حضرت معصومه به امام رضا و گفت هر كس اين آب رو به خودش بريزه شفا ميگيره و آب خيلي بوي عطر زيادي ميداد و من هي به خودم ميريختم به دست و پاهام ميريختم و به مادرم و فريده گفتم بريزيد كه شفا بگيريد و اونا هم به خودشون ميريختن و من گريه ميكردم و اين آب رو به خودم ميريختم.( خانم هراتي مامانم سيد هستن و پاش مشكل پيدا كرده).
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. روحشان شاد. شما برای مادر بزرگتان قرآن و دعا می خوانید و دعای خیر او هم پشت سر شماست. شما می خواهید به زیارت امام رضا ع بروید و از امام رضا ع طلب شفا و حاجت روایی کنید. اما اجازه ندارید که به سفر بروید و شکسته شدن دستگیره ی در یعنی به صلاح شما نیست که به سفر بروید و باید خودتان را قرنطینه کنید. به جای اینکه به سفر بروید، به یک مستحق به اندازه ای که وسعتان می رسد ( خست هم نکنید) کمک مالی کنید. دعای خیر او باعث خواهد شد که شما از همین منزلتان که نشسته اید، با امام رضا ع ارتباط برقرار کنید و او دعای شما را می شنود. حاجت شما با دعای خیر امام رضا ع برآورده خواهد شد و احساس مثبت و عشق او به شما خواهد رسید. شما همگی خوشحال می شوید ولی خدای بزرگ برای شما سفر را در این شرایط حرام کرده !! و اجازه ی اینکار را ندارید. تشکر از همراهیتون.
خدیجه جورابیان : سلام.شب بخیردیروزخواب دیدم توی خیابون یه کانال آب بزرگ بود آب شدیدی ازش عبورمیکرد از کنارش عبور کردم یه لحظه دیدم یه تیوب سوار شدم روی آب شناورم بعد دوباره دیدم بالای کانالم و توش نیستم نگاه داخل کانال میکردم ومیگفتم وای اگه کسی این توبیفته آب میبرتش وبعدخواب دیدم دردادگاه هستم .تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نمی خواهید که احساسات منفی به زندگی تان وارد شود ولی شما در زندگی تان حمایت احساسی دارید و انشالله در مقابل مشکلات زندگی غرق نخواهید شد ولی موقعیتی در زندگی شما وجود دارد که به شما احساس استرس و نگرانی می دهد و احساس خواهید کرد که مورد قضاوت قرار می گیرید و باید از خودتان دفاع کنید. خواب شما می گوید که قدر زندگی تان را بدانید و بد رفتاری نکنید. تشکر از همراهیتون.
حسین : خواب دیدم با پلیس دارم همکاری میکنم تا یه قاچاقچی مواد مخدر رو دستگیر کنیم.چندبار هم تیراندازی شد.از یه جا به بعد داشتیم این قاچاقچی رو تعقیب میکردیم که ماشین پلیس مشکل پیش اومد واسش و نگهداشت و قاچاقچی در رفت.ولی دیدیم که از کدوم مسیر رفت.مسیرش یه جاده بود که به کوهستان متصل بود یعنی وارد کوهستان میشدیم اگه ادامه میدادیم.همونطور که پیاده بودیم کنار همون جاده یه گودی بود که با یه سراشیبی رفته بودیم داخلش.هیچی نبود.هوا گرم بود و آب نداشتیم.ولی چندتا بطری آب بود.پلیسه به من میگفت اگه تشنه هستی آب بخور.منم میگفتم نه هنوز تشنم نیست.بعد از گودی اومدیم بیرون کنار جاده بود منتها من از سراشیبی بالا نرفتم و از خود گودی مثل کوهنوردا اومدم بیرون.میخواستیم بریم داخل جاده و دنبال یه راه بودیم چون جایی که ما بودیم یه کم از جاده بالاتر بود.من جاده رو که نگاه کردم یه مسیر چند قدمی کوهستانی رو دیدم که به پایین راه داشت.من میخواستم از اون مسیر برم پایین تا وارد جاده شم منتها پلیسه میگفت ولش کن از اونجا نرو.یدفعه دیدیم ۳تا از همدستای اون قاچاقچی توی جاده هستن و دنبال همون قاچاقچی هستن.دیدیم هر ۳نفر تفنگ دارن.ما هم تسلیم شدیم و یرگشتیم توی گودی با اون ۳نفر.وقتی رفتیم تو گودی اونا گفتن که تفنگا پلاستیکی و واقعی نیست و گذاشتن رفتن.همونطور که اونا میرفتن من گفتم مسیرمون یکیه.اونا از همون جاده رفتن ولی ما کنار اون سراشیبی که بود یه مکانی پیدا کردیم که مثل یه خونه ساخته شده بود و پله داشت.بالای پله یه در باز بود.از اون بطری های آب که توی گودی بود هم اونجا بود.همینطور که بالا میرفتیم من یکی از اون بطری ها رو برداشتم تا آب بخورم.ولی تا فهمیدم آبش گرم و تلخه دیگه نخوردم.یه گلوب خوردم فقط.من چون هوا گرم بود حدس میزدم که آب گرم باشه ولی نمیدونستم تلخ هم هست.بعد از تف کردن آب از خواب بیدار شدم.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما نسبت به کسانی که باعث ناراحتی مردم می شوند و بعد منکر این می شوند که قصدشان ناراحت کردن مردم است، احساس خشم و تنفر دارید و دلتان می خواهد که با آنها با تندی و قدرت مقابله کنید. عده ای از این افراد، صاحب قدرت و اختیاراتی هستند ولی شما سعی می کنید علیرغم تمامی سختی ها فقط به خاطر انرژی مثبت و ایمانی که دارید مبارزه کنید و افکار منفی و ناراحتی ها را از جامعه دور کنید. شاید شما را بترسانند و یا بخواهند با شما سازش کنند ولی قدرت ایشان واقعی نیست و شما گول ایشان را هم نخواهید خورد. شما از اینکه مثل این افراد بخواهید با دروغ و فریب مردم به مقام بالایی برسید اجتناب می کنید چون ذاتتان پاک است و حاضر به ارتکاب به گناه نیستید. تشکر از همراهیتون.
عبدالله یزدانی : سلام خانم هراتی عزیز.ممنونم خوابم رو مخفی کنید.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به صورتی جدی احساستان را ابراز کنید. احساساتی که تا کنون در قید و بند نگه داشته بودید و نمی خواستید راجع به آن صحبت کنید. شما می دانید که عشقتان نسبت به کسی بسیار قویست و در مقابل او هیچ قدرتی ندارید و وقتی با او صحبت می کنید بی نهایت آرام می شوید در حالی که همزمان بی نهایت احساس ضعف می کنید و خودتان را کاملا غرق در احساسات می کنید. اما کم کم تمام قدرت و غرورتان دوباره در شما قوی می شود و به مرور زمان احساس نخواهید کرد که عشق شما نقطه ضعف شماست. کم کم دوباره مثل قبل احساس قدرت خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Lia : خانم هراتی عزیز دارم من کامنت حساب نشه
Lia : با سلام روپاککنید
فریبا هراتی
: سلام. شما و پسر و همسرتان می خواهید دیدگاه تازه ای نسبت به این فروش داشته باشید و رفتار و عاداتتان را عوض کنید ولی فکرتان ناراحت است و با آدمهای بخیلی در ارتباط هستید که نظر تنگ هستند و نمی خواهند که شما به موفقیت برسید. چشم انداز مثبتی برای شما پدیدار می شود و شما سعی می کنید که با مهربانی با هم حرف بزنید ( بعد از یک دوره ی تندخویی کردن). پسر شما مصرانه می خواهد سر حرفش بماند. ادمهای بخیل پسرتان را با افکار خودشان ترغیب می کنند که ماشین را بفروشد ولی اگر پسرتان به حرفشان گوش دهد، پشیمان خواهد شد. کمی جلوتر وقتی که زمان بگذرد، روشنگری و حمایت روحی و گشایش کار خواهید یافت و آن زمان هم هر کسی سود نمی کند که معامله ای انجام دهد و خیلی ها متضرر می شوند ولی شما به پسرتان می گویید که کمی بیشتر صبر کنیم بعد بفروشیم. الان یک دوره ی گرانی شدید در راه است. به هر حال بعد از این ماجرا شما سعی می کنید که چیزی را که بدست آورده اید را به رخ هم بکشید و نشان دهید که چقدر سود کرده اید. ولی سردی روبط هم بین شما حکمفرما خواهد شد و شما نگرش های تازه ای پیدا خواهید کرد و متوجه می شوید که پولهایتان را ریز ریز جمع کرده اید ولی یکی مترصد است که درسته از چنگتان درش آورد!. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم تمام خیابان های رو اب باران گرفته و من داخل اب باران در حال راه رفتن هستم. در ادامه خواب خودم روی صندلی دیدم که کنارم دوستم نشسته بود و روبرو ما یکی از همکارای اقا روی صندلی نشسته بود و کیف چرمی گران قیمت و بزرگی داشت که کنار خودش روی میز گذاشته بود. در واقعیت همکار اقا خواستگار من بودن.
در ادامه خواب من و دوستم داخل خانه ای وارد شدیم که خانه در حال ساخت من بود اونجا پر از درختچه های کوچک بود.
با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر جریان های فکری موجود در زندگی تان تحت تاثیر احساسات قرار می گیرید و به همراه دوستتان شرایط و جایگاه آقای همکارتان را مورد قضاوت قرار می دهید. او از لحاظ مالی قویست و سخت کوش و خردمند است. شما اهداف و نقشه هایی برای زندگی تان دارید که می خواهید به آنها برسید و راجع به عقاید و روحیاتتان با دوستتان صحبت می کنید. تشکر از همراهیتون.
Sima : سلام
خداقوت
خواب دیدم من و دخترم تو ب جای پر از آب بودیم دریا نبود استخر هم مثل استخرهای امروزی نبود فقط پر آب و عمیق بود خیلی هم صورت دخترم واضح نبود فقط حسش میکردم آب تا گردنمون بود طوری که باید تلاش میکردم نرم زیرآب گاهی آب ی دفعه کم میشد گاهی دوباره زیاد حس میکردم از اول مامانم هم باهامون بوده ولی الان نیست وقتی آب کم شد نمیدونم چه جوری اومدم بیرون رفتم ی جایی که مثل این که مسئول اون استخر بودن و سراغ مامانم وگرفتم گفتند غرق شده بود و آوردنش اینجا کسی ازش سراغ نگرفت تا باد کرده بود دادیم بردنش در حالی که گریه می کردم ی نفر دیگه اومده بود دنبال جنازه یکی دیگه که بهش گفتند باید ۵۰۰هزار تومان بدی منم تو همون حال داشتم با خودم فکر میکردم که برای همین خدا نزاشته متوجه بشم چون این پول و نداشتم بدم اما همش گریه میکردم. انگارمجبور به موندن تو. اون آب بودم آبش هم تیره و تاریک بود روشن نبود
ممنونم ازتون
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.