تعبیر خواب آتش
اگر کسی در خواب ببیند که برای رفع حوائج مانند طبخ غذا یا گرم شدن، آتشی افروخت، و آن آتش به کسی زیانی نرساند، دست به کاری می زند که سودبخش است. اگر پس از انجام کار خود، آتش را خاموش کرد، فتنه ای را فرو می نشاند و اگر آتش را به حال خود رها کرد، آتش نفاق در دوروبرش روشن می شود. اگر به آتش افروخته مقداری باد وزید و دامنه آتش وسعت یافت، در اثر سهل انگاری وی، در مورد اطرافیان فتنه ای پدید می آید.
اگر کسی خواب ببیند که با آتش افروخته شده لباسش سوخت زیانی به او می رسد و اگر دستش سوخت به یکی از اعضا بدنش آسیب می رسد. اگر در خواب ببینید که کنار آتش نشسته اید ولی از شدت حرارت آتش چنان گرم شده اید که احتمالا می سوزید و خود را کنار کشیدید نشان آن است که پشت سر شما بد می گویند و اینجا و آن جا از شما عیب جویی می کنند.
اگر ببینیم که آتش برمی داریم و ما را نمی سوزاند، به اوج موفقیت می رسیم. اگر کسی خواب ببیند که او را در آتش افکندند و از هول و هراس بیدار شد نشان آن است که از قدرتی به او ستم می شود.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر کسی در خواب ببیند که پاره های آتش می خورد، مال یتیمان می خورد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب آتش افروزد، قوی می شود و آتش بی دود، به معنی شروع اوج گرفتن قدرت ولی آتش با دود، تعبیرش پادشاه ستمگر و غم و اندوه وزیان است. اگر ببیند که آتش برافروخت تا گرم شود، یا کسی دیگر بدان گرم شود، دلیل که چیزی طلب می کند که از آن منفعت یابد و اگر ببیند که بی فایده آتشی برافروخت، بی سبب جنگ و خصومت کند. اگر ببیند که آتشی برافروخت تا چیزی بریان کند، تعبیرش این است که به دلیل حرف مردم، اقدام به جستجو در احوال کسی می کند.
اگر ببیند که از آن بریان بخورد، دلیل کند که به قدر آن، روزی به وی رسد، با غم و اندوه. اگر ببیند که به زیر دیگ آتش می افروخت، و در دیگ گوشت بود یا چیزی دیگر، دلیل که کاری بسازد که از آن کار کدبانوی خانه را منفعت رسد. اگر ببیند که در آن دیگ هیچ طعام نبود، دلیل کند که از آن کار او را غم و اندوه رسد. اگر ببیند که آتشی برافروخت تا حلوا بپزد، تعبیرش این است که در باره او حرف های نیکو گفته می شود. اگر ببیند که برای روشنایی آتشی برافروخت تعبیرش این است که با توضیح در مورد کاری، آن را به حجت و برهان روشن گرداند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند در جایگاهی آتشی برافروخت تا اهل آن جایگاه را بسوزاند، غیبت اهالی آنجا را می کند و از آنها بدی می گوید. اگر ببیند آتش را در تنور یا در آتش دان می افروخت بی آن که طعام پزد، دلیل کند که بامردی از خویشان و یا اهل بیت او جنگ و خصومت افتد. اگر ببیند که می خواهد تا برای منفعت خویش آتش برافروزد، و آن آتش روشن نمی شد، از علم خویش برخورداری یابد. اگر این کس پادشاه باشد، عز و جاه و دولتش افزون گردد، و اگر ببیند آن آتش که افروخته خاموش شد، دلیل کند که هلاک گردد.
جابرمغربی می گوید: اگر ببیند که در بیابان آتش می افروخت که مردمان از نور آن آتش راه می یافتند، و هر کس به موضع و مقام خویش می رفتند، از علم و حکمت او بهره یابند و راه راست گیرند. و اگر ببیند که آن آتش فرو می رود و نور او زایل می گردد، دلیل کند که احوالش متغیر باشد و از دنیا رحلت کند.
اگر ببیند که آن آتش در بیابان افروخت، نه به راه راست، دلیل که علم او مردمان را به راه ضلالت برد. اگر ببیند که آتشی در موضعی برافروخت، تا آن موضع را بسوزد، و آتش آن را بسوخت و از بازرگانان بود، دلیل که خرید و فروخت به نفاق کند و مالش حرام خواهد بود. اگر ببیند که از خانه همسایه آتش می برد، دلیل کند که مالی حرام به او رسد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آرشام : سلام. من خواب دیدم تو یه خونه دو طبقه زندگی میکنم و من رو تخت خوابم بعد بیدار میشم از پله ها بیام پابین یه هو در باز باز میشه معشوقی که جدا شدبم پشت دره تو خواب همسرم بود پست در خیلی پریشونه میاد داخل منو صدا میکنه من جلوشو ولب منو نمیبینه هر چی میگم جلوتو این چیزا نمیبینه میره کل خونرو میگرده پیدام نمبکنه میاد رو پله ها میشینه زانو غم بغل مبگبره من جاوشم نمیبنه یه هو صدای انفجار میاد اشپزخونه اتیش میگیره ولی معشوقم نمیفهمه همون جوری نشیته هی داد میکشم پاشو فرار کنیم نمیشنوه اتیش به سمتمون میاد که تا میریم تو اتیش از خواب بیدار میشم ممنون میشم تعبیرشو بگید من از خواب پریدم ساعت ۳و نیم بود اون معشوق خیلی وقط ازم جدا شده
فریبا هراتی
: سلام. شما دیدگاه های متفاوت و متناقضی نسبت به هم داشته اید و دو دل بوده اید که برای هم مناسب هستید یا خیر. شما تصمیم گرفته اید که واقعگرا و منطقی باشید در حالی که او تازه به این درک رسیده که امنیت و گرمی که انتظارش را داشته تا در زندگی بدست بیاورد، هرگز حاصل نخواهد شد. او قدرت درک و شناخت شما را نداشته و گذاشته که خیلی راحت از دستش بروید و الان از انجام اشتباه خودش پشیمان است و استرس و اضطراب به او رو آورده است. تشکر از همراهیتون.
فرانک : با سلام خواب دیدم با دوستم در خانه ای هستیم لباس و وسایلی روی تخت بود که برای دوستم بود دیدم آتش گرفت با دستم آتش را خاموش کردم چند آتش کوچک پشت هم درست میشد که با دستم خاموش میکردم به اتاق دیگری رفتم دیدم آنجا هم همینطور لباس ها آتش میگیرد و من خاموش میکردم ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما و دوستتان راجع به مسئله ای با هم صحبت و گفتگو می کنید و دوستتان مرتب عصبانی می شود و یا رفتاری حاکی از استرس و نگرانی از خودش بروز می دهد. شما سعی می کنید که او را آرام کنید. تشکر از همراهیتون
فاطمه : چشم،حدودطلوع آفتاب این خواب رو دیدم.داشتم از یه کوه یخ بزرگ بالا میکشیدم و همش زیر پام خالی میشد تا یه مرد کمکم کرد(چندبارتوی خوابهام دیدمش ولی توی واقعیت نه)وقتی به بالای کوه یخ رسیدیم فهمیدیم که روی یه رودخونه بزرگ در حال حرکته، دورتادورمون رو جنگل درحال سوختن گرفته بود، آتش خیلی شدیدی بود.من مطمئن بودم میمیریم چون از پایین یخ وسرمای شدید بود ودورمون هم آتش شدید اما اون آقا گفت نگران نباش یه چیزی مثل پتوی آلمینیومی از کیف کمریش درآورد ودورمون پیچید گفت بخواب تا ازاینجا بگذریم.بعد ازیه مدت بیدارم کردودیدم ازاونجا گذشتیم، آتش یخ رو آب کرده بود و رسیده بودیم به یه دریاچه قشنگ و دورتادورش سرسبز بود و رفتیم روی چمنا.24سالمه، دانشجوام ومجرد. امیدوارم اینبار خوابم ارسالبشت.ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خواب شما این است که شما با چالشهای بزرگی در زندگی تان مواجه هستید. رکود اقتصادی یا سردی روابط باعث شده که احساس کنید که جاپای قرص و محکمی در زندگی تان ندارید. استرس های ناشی از افکار منفی که این روزها دنیا را فرا گرفته، از جهت دیگر؛ به شما اضطراب می بخشد. اما نگران نباشید. شما گشایش کار می یابید. عزم و اراده ی شما برای رسیدن به موفقیت بسیار زیاد است و خدای بزرگ حامی شماست. شما قدر داشته هایتان را می دانید. دیدن آلومینیوم در خوابتان گویای توانایی شما برای حفظ چیزهایی است که برایتان با ارزش هستند. به همین جهت ناامیدی از شما دور می شود و سرانجام به آرامش و موفقیت در زندگی تان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون
گلناز سیفی : با سلام و احترام
من پدرم فوت شده خواب دیدم جایی خوابیده بود و هی بقه لباسش اتش کوچکی میگرفت. ومن خاموشش میکردم بیدارش کردم گفتم هی یقه لباست اتیش میگیره شاید نوری چیزی متمرکز شده روت جابه جا شو
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. پدر شما مرتکب گناهان کوچکی شده و نیازمند دعاهای خیر شماست تا خداوند از سر تقصیرات او بگذرد. او گاهی اوقات به کلمات و روشی که با دیگران صحبت می کرده، دقت کافی نداشته و بخوبی زبانش را کنترل نمی کرده است. پدر شما حرفهایی زده که باعث ناامیدی کسی یا باعث محدودیت کسی شده و یا به طریقی با دیگران صحبت کرده که دل آنان شکسته و نتوانسته است خویشتندار باشد. اما متوجه نبوده است که حتی اگر کسی او را نبیند، تمرکز خداوند روی او هست و برای این رفتار، مواخذه خواهد شد. برای پدرتان دعای جوشن کبیر بخوانید. تشکر از همراهیتون
نرجس : سلام بانو هراتی عزیزم.لطفا خواب مخفی باشه.
فریبا هراتی
: سلام. افسردگی و ناراحتی زیادی به خاطر شرایط موجود در بین مردم در جریان است و خبرهایی در راه است که به زودی از آن با خبر خواهید شد. پدر شما شاید مجبور شود که ارتباطش یا کمک رسانی های مالی خودش را به شما مدتی قطع کند ولی این به این معنا نیست که به شما علاقه ندارد بلکه او می خواهد به صورت موقت، هدف یا برنامه های زندگیش را متوقف کند تا آرامش به زندگی برگردد و دوبازه از نو ارتباطش را با شما تقویت خواهد کرد. اشخاص زیادی که احساس برتر بودن، تمول زیاده از حد و مافوق بودن دارند، در طی تغییرات شدید پیش رو، مجبور به پذیرش شکست خودشان خواهند شد و شما از این موضوع دلخوش هستید که هیچ گناه و اشتباهی را مرتکب نشده اید و جزو این اشخاص، محسوب نمی شوید. خواب شما شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
Fati : سلام،یکشنبه شب خواب دیدم که تو جایی مثل دشت یا باغ هستم،اون قسمتی که بودم درخت سبزی وجود نداشت و خش و خاشاک و شاخه خشک بود که جمع کردم اتش بزنم.چون بدرد نمیخورد.بعد اتش زدن باد وزید و اتش شعله ور تر شد.من توجهی نداشتم و داشتم میرفتم.یهو بقیه بهم گفتن که اتش داره درختای کناریشو میسوزونه.در حالی که من اونجا که اتش روشن کرده بودم درخت سبزی نبود که بسوزه،به چه کنم افتادم که این درختا حیفن.نمیدونسم چیکار کنم که یهو باد وزید و اتش رو خاموش کرد و دقیقا یه خط کشید بین شاخه های خشک که سوخته بودن و درختای سبز سالم که اسیبی ندیده بودن.درختای سبز سرحالی که باد
شاخه هاشونو تکون میداد.گفتم این یه معجزه بود از طرف خدا.گفتم چقد این روزا خداوند بهم لطف میکنه و پر از معجزه هس.فرداش من یه رابطه رو تموم کردم،ممکنه به این اشاره کنه؟
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید همه ی افکار منفی که ذهنتان را ناراحت کرده است را دور بریزید و به سختی های زندگی تان پایان بدهید. وقتی که نفرین می کنید و از کسانی که به شما ظلم کرده اند یاد می کنید، بیشتر فکرتان ناراحت می شود. شما نمی خواهید نفرینی کنید که تر و خشک و خوب و بد با هم بسوزد. خداوند می خواهد که شما به رحمت او امیدوار باشید و آرامشتان را حفظ کنید. کار خودتان را به خدای بزرگ واگذار کنید و او سختی های شما را از بین می برد و به شما آرامش می بخشد. هرگز نفرین نکنید و از آینده تان ناامید نباشید. بله عزیزم. خداوند با شماست و اجازه نمی دهد که کسی از شما سو استفاده کند. تشکر از همراهیتون.
Negar rokni : سلام لطفا مخفی باشد
فریبا هراتی
: سلام. شما باید سعی کنید که برای رسیدن به موفقیت، از قالب و الگوی همیشگی بیرون بیایید و راه های تازه ای را امتحان کنید. می خواهید به آرامش بیشتری برسید. شما سعی می کنید که دل و جرات بیشتری داشته باشید و نسبت به مسائل منفی حرف نزنید، بی علاقگی از خودتان نشان ندهید و ناامید نباشید. می خواهید بتوانید کنترل کارها را بخوبی در دست بگیرید و اهدافتان را از یاد نبرید. شما باید از اشخاصی که سعی می کنند خودشان را خیلی برونگرا و مهربان و دوستانه جلوه دهند و وانمود کنند که بشدت دلسوز شما هستند دوری کنید چون کسی قصد فریب شما را دارد. تشکر از همراهیتون.
Mehri : سلام.دوستم خواب دیده در مسیری میرفته و یه اتو با پاهاش به طرف جلو هل میداد.اتو هم روان سر میخورد.بعد اتو داغ میشه و آتش میگیره و میره به سمت هوا. دوستم میتونسته با آب خاموشش کنه ولی نکرده .بعد نگران بود که الان اتو آتش گرفته شده میفته رو یکی از خونه ها. اتو میفته رو یکی از خانه ها و اون خانه آتش میگیره .خانم اون خونه میاد بیرون و داد میزنه و به دوستم میگه زنگ بزن به آتشنشانی .که یهو یه مامور آتشنشانی ظاهر میشه و آتش رو خاموش میکنه .دوستم میدوه داخل خانه و میبینه شوهر و دختر اون خانم که در اتاق جداگانه ای رو تخت دراز کشیده بودن در آتش سوختن ولی نمرده بودن .بعد دکتر میاد و براشون دارو نوشته و دوستم به خاطر اینکه عذاب وجدان داشته پول دارو هارو اون حساب کرده .بعد زن غریبه دیگه ای میاد وبه دوستم میگه: من دیدم که باعث اون آتشسوزی اتوی تو بود
فریبا هراتی
: سلام. دوست شما شخصیتی فضول و حسود دارد که حاضر نیست که این اخلاقیات بد را از وجودش دور کند و در نتیجه، یکی از این روزها، از کوره در خواهد رفت و بشدت عصبانی خواهد شد. ولی به جای اینکه خونسردی خودش را حفظ کند استرس خودش را بیشتر بروز می دهد و آرامش دیگران را از ایشان سلب می کند. دوست شما باید از خودخواهی دست بردارد و به خواسته های دیگران هم به اندازه ی خواست های خودش اهمیت بدهد. او باید از اینکه همه اش بخواهد در کار همه دخالت کند و حساسیت زیادی از خودش بروز بدهد، دست بکشد. رفتار دوست شما باعث می شود که سرمایه و ثروت و اعصاب دیگران از بین برود و به همه استرس می بخشد. دوست شما سعی خواهد کرد که این اخلاق بدش را عوض کند و می داند که در غیر اینصورت مرتکب گناه می شود. عذاب وجدان ناشی از خسارت زدن به کار و زندگی دیگران، روی دوش دوستتان سنگینی خواهد کرد. تشکر از همراهیتون
صبا راد : سلام و احترام امروز صبح خواب دیدم که به خونهای جدید نقل مکان کردیم بعد دختر ۸ سالهم روی اجاق داخل کاسه چند تا تخممرغ میشکونه که بپزه اما یهو زیرش آتش میگیره و یه دود سیاه بلند میشه وقتی میخوام خاموش کنم آستینم آتیش میگیره ولی خودش خاموش میشه بعد یه آقاییرو میاریم که برامون کباب و نون بپزه اون پشت اپن آشپزخونه میشینه و من اینور اپن در حالی که داشتم اونو نگاه میکردم یهو یه دست از زمین میاد بیرون که میخواد پای منو بگیره انگار اون لحظه هم آتیش میگیره لباسم و یه دودی بلند میشه ،مامانم میگه این دست از زیرزمین اومده بیرون احتمالا اونجا جن هست و میره اونجا ،میبینم که چند نفر غریبه هم دارن میرن به زیرزمین. بعد مامانم میگه که اونجا یه آویز گوشواره و یه کلاه هست روش طلسم هست به خاطر همین آتیش میگیره .بعد انگار که وسیلههای ضروریم رو جمع میکنم که از اون خونه برم بعد میرم پیش یه نفر و اتفاقای افتاده رو براش تعریف میکنم که میگه یه کلاه مردونه و یه آویز گوشواره اونجاس و دقیقا حرفای مادرم رو میزنه بعد خودم رو تو یه جاده خاکی میبینم که تابلوهای احتیاط میفته جلو پام و با خودم میگفتم که اینا همه یه نشانهس که نباید از این مسیر برم.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. روحیات شما عوض خواهد شد و تحولات تازه ای در زندگی شما در شرف وقوع هستند. دختر کوچک شما به خاطر مسائلی، احساس آسیب پذیری و شکنندگی می کند و دچار استرس می شود و شما از اینکه دستتان برای کمک به او به دهانتان نمی رسد و نمی توانید از او بخوبی دفاع کنید ناراحت خواهید شد. اما این نگرانیها موقتی هستند و خود بخود رفع می شوند. شما سعی می کنید که از امکانات و توانایی های خودتان استفاده کنید تا رفاه و ثروت بیشتری به زندگی تان راه پیدا کند ولی احساس استیصال می کنید و باز دچار استرس می شوید و این ترس و نگرانیهایتان را در رفتارتان بروز خواهید داد. می خواهید دلیل این بدبیاری ها را متوجه شوید، عده ای به شما نصایح بدی می کنند و شما به حرفهای آنان گوش می کنید و سرتان کلاه می گذارند. برای همین است که اینطور اذیت می شوید چون فکر خودتان را به کار نمی اندازید و هر کسی هر چه گفت را باور می کنید. شما باید سعی کنید که در سختی های زندگی تان و وقتی که با موانعی مواجه می شوید، محتاطانه رفتار کنید و فکرتان را بخوبی به کار بیاندازید. باید درست انتخاب کنید تا با مشکلات مواجه نشوید. جادو و طلسمی در رابطه با شما وجود ندارد چیزی که باعث می شود که اشتباه کنید و با سختی های زیاد مواجه شوید، ساده لوحی کردنتان است و گوش دادن به نصایح بی پایه و اساس اشخاصی که دلشان برای شما نمی سوزد. شما که از افکار واقعی مردم با خبر نیستید برای چه باید به هر نصیحتی که می شنوید، اعتماد کنید؟ تشکر از همراهیتون
Shoka : سلام وقت بخیر۱۶رجب خواب دیدم دریک محوطه باز خابیده بودم انگار حالت صحرا داشت ولی تو محله بود به همراه چندنفر دیگه مادرم و بچهامم بودن بلند شدم برم غذای تهیه کنم رفتم جلو یک سوپرمارکت صاحب اونجا دایی مادرم بود که فوت شده جلو سوپر مادرم و زن دایشش بودند داخل مغازه دختر دایی مادرم و خاله م به همراه دایی مادرم که پشت میز بود ولی من داخل نرفتم و رد شدم از کوچه که میگذشتم روبه روم دیدم یک ماشین میاد راننده پسرخاله مادرم بود به همراه خواهراش انگار خواهرش بهش میگفت هنوز دوسش داری (چون قبلا خواستگارم بود)ولی اون دیگه الان شوهر داره و از کنارم رد شدند تو کوچه ها نگا خونه ها میکردم خونه ها سبک قدیمی و نو بود حالت کاهگلی داشتو من خوشم اومده بود میگفتم معمارش پسر خواهرشوهرم هست کارش خوبه.معماری خونه مون رو بهش میدیم بعد رفتم خونه خواهرشوهر کوچکم و رو اجاقش غذا درست میکردم صحنه بعد تو یک جاده بودم که پیج خیلی کمی داشت سمت چپم یک دره کم عمق بود انگار یک اتوبوس کوچک از جاده منحرف شده و تودره رو یک طرفش افتاده بوداز دور دیدم برادرشوهرم که لباس سفیدی تنشه روبه اتوبوس با دستاش که بالا بود میرقصه بعد خواهرشوهرام اشاره به برادرشون کردن که داره میرقصه دویدن سمتش جلوتر رفتم دیدم اونطرف اتوبوس شوهرم با لباس سورمه(دربیداری هم داره) ایستاده و از اتوبوس آتش بیرون میزنه زبانه اتش قرمز روشن و ابی بود و به سمت شوهرم بود من روجاده بودم که دیدم پسرکوچک جلوم ایستاده وکف دوتا دستش رو باز کردم گفتم با کدومش اول میخایی کف بزنی و شوهرم نگاهمون میکرو.خانم هراتی قسمت آخر که پسرم بود نمیدونم مربوط به زمان بیداری هست یا نه چون مطلبی میخوندم که درمواقع حوادث مواظب بچها باشیم که نترسن و اینچیزا.متشکرم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما به دلائلی احساس می کنید که از شما حمایت و مراقبت لازم بعمل نمی آید و احساس ایزولگی و تنهایی دارید. در حالی که خانواده تان دوروبرتان هستند و شما می خواهید تاثیر مثبتی روی دیگران بگذارید و به مرده و زنده محبت کنید؛ اما دیگران بخوبی شما را درک نمی کنند. شما وقتی که به شرایط سخت و بغرنج زندگی تان نگاه می کنید؛ یاد گذشته ها می افتید و به پسرخاله ی مادرتان فکر می کنید که زمانی خواستگارتان بوده و الان زندگی خودش را دارد. شما یاد گذشته ها می افتید و به شرایط و خاطرات گذشته فکر می کنید و شاید ناراحتی های امروزتان را بخاطر رفتار خانواده ی خواهرشوهرتان یا پسر او می دانید که اینطور طرح ریختند که زندگی شما با ناراحتی مواجه شود. هر چند که شما به او هم محبت کرده اید و سعی کرده اید که تاثیر مثبتی روی ایشان هم بگذارید. شما در مسیر زندگی تان به خاطر مسائل احساسی، با خطر مواجه هستید و شاید نمی توانید همرنگ جماعت شوید و هر کاری همه می کنند، همانکار را بکنید. برادر شوهرتان به خاطر اینکه از خودش اصالت و ابتکار به خرج نمی دهدو تابع جماعت شده، خواهر شوهر شما به خاطر برادرشان ناراحت می شوند و متوجه ی خطرات موجود در زندگی و و مشکلات او می شوند. همسر شما هم به خاطر برادرش ناراحت می شود. لطفا برای دفع شر صدقه بدهید. انشالله قضا بلا از شما دور باشد. خوابتان معادل 1495 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
Shoka : سلام من یک خواب دیگه شارژ کردم چون دومورد یادم رفته بود اونجا که گفتم خواستگار قبلی با ماشین از کنارم رد شد من دیدم شلوار جین آبی و بلوزبلندی رنگیش یادم نیست پوشیدم و روسری کوتاهی به رنگ بنفش سورمه ای سرم بود و قسمتی که وارد جاده شدم و دیدم برادرشوهرم میرقصه منم کمی رقصیدم بعد گفتم نه من مدرم فوت شده (دراقع پدرم به رحمت خدا رفتند)زشته برقصم.بعد دیدم خواهرشوهرهام از پشت سرم میان و نکاه برادرشوهرم میکنن .ویک سوال داشتم ممکنه که خطری برای همسرم باشه؟صدقه هم میدم انشاءالله که خیر هست
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که سخت کوش باشید و خیلی منیت نداشته باشید. مثبت اندیش هستید و مهربان و دلسوز. شاید برای برادر شوهرتان هم کمی ناراحت شوید ولی برای آنها عقلتان به جایی قد نمی دهد که چطور باید کمکشان کرد و کاری نمی توانید بکنید جز افسوس خوردن به حالشان ( فوت مادر). صدقه برای همه چیز خوب است. انشالله که خطری متوجه ی همسرتان نیست. تشکر از همراهیتون
Shoka : سلام وقتتون بخیر .باز برای این خواب مزاحم شما شدم راستش فکرم رو مشغول کرده جایی که من در جاده بودم ولی همسرم پشت به اتوبوس تو قسمت خاکی ایستاده بود(که کمی هم پایین تراز سطح جاده بود) و برادرهمسرم هم جلو اتوبوس(که میرقصید) اونم تو قسمت خاکی ولی زبانه آتشی که از اتوبوس بیرون میزد به سمت همسرم بود و از این بابت نگرام.و اینکه خانم هراتی عزیز من درواقعیت هم پدرم به رحمت خدا رفتند و درخواب میدونستم پدرم خدا رحمتش کنه فوت کرده و ببخشید من اشتباه نوشتم این خواب رو ۱۴ رجب دیدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. لطفا توجه بفرمایید که من هر بار که شما 2 خط به خوابتان اضافه می کنید مجبورم کل خواب را از اول بخوانم چون با توجه به حجم بالای خوابها، نمی توانم همه ی این خوابها را بیاد بیاورم!! از اول خوابتان را اگر کامل بنویسید مجبور نمی شوید خودتان و بنده را مجاب کنید که این مراحل تعبیر را از اول طی کنیم. اگر زبانه ی آتش به سمت همسر شما بوده، خطر، همسرتان را تهدید می کند. شما باید در اینصورت به اندازه ی وسعتان برای سلامتی همسرتان حتما قربانی انجام دهید. در اینکار هم مطلقا کوتاهی نکنید. این خواب به منزله ی این نیست که قطعا قرار است که اتفاق بدی برای همسرتان بیافتد بلکه هشداری است به شما که تا فرصت هست، قضا بلا را با انجام قربانی از خودتان دور کنید. تشکر از همراهیتون.