تعبیر خواب اتومبیل
اگر خواب ببینید مشغول رانندگی هستید، در کار و زندگی خود تغییری می دهید و این تغییر باعث نشاط و خوشحالی شما می شود. اگر هنگام رانندگی، ماشین شما خراب و متوقف شد، دلالت برآن دارد که خوش گذرانی به آن حدی که شما انتظار دارید، ادامه نمی یابد. اگر دیدید از مقابل ماشینی که در حال حرکت است فرار می کردید، از رقابت و چشم و هم چشمی پرهیز می کنید.
اگر زن جوانی ببیند به جستجوی اتومبیلی می گردد، برای جلب حمایت فردی تلاش می کند، اما موفق به جلب حمایت او نمی شود. اگر سوار اتومبیل کسی شدید و او رانندگی میکرد، از نظر فکری با او همراه هستید یا او کنترل موضوعی که شما نیز در آن دخیل هستید را به عهده دارد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Anita : با سلام و تشکر از تعابیر مفیدتون.
خواب دیدم در عقب ماشین پسری که به تازگی یک رابطه چند ماهه( نسبتا کوتاه ) داشتم نشستم پرایدبود سفید رنگ فکر میکنم که یه لحظه پیاده شد کار داشت و رفت سمت یک ۲۰۶ نوک مدادی که پارک شده بود و درش رو باز کرد یه چیزی برداشت و برگشت ( در واقعیت مطمنم تا قبل از دوستی با من ماشین خوبی داشته نه این ماشین ها، و بعد از اینکه با باهم وارد رابطه شدیم به دلایلی گفت ماشینم رو فروختم، اما حس میکردم یک چیزهایی رو دروغ میگه شاید یه ماشین معمولی داره نمیگه یا یه چیزی که من نمی دونم و در کل هم با این که حس میکردم دوستم داره وای به خاطر همین احساس یکرنگ نبودنش و یکسری چیزهای دیگه رابطمو تمام کردم البته فعلان و هنوز از درست بودن تصمیم مطمن نیستم که فکر میکنم این خواب یه راهنمایی باشه)وچون حوصله بحث نداشتم گیر ندادم که اون ماشینه توبود و هیچی نگفتم،
در ادامه منتظر کسانی بودیم که جایی بریم همه با هم ،که مادرش با یک نوزاد در بغل (با نمک کمتر از یک سال که در خواب بچه اش بود) سوار ماشین شدن و سمت راست من نشستن و چون دفعه اولی بود که من رو میدیدن خیلی با گرمی و لبخند نگاه و صحبت کردن باهام (یه حالتی که خوشسون اومده..) و دوستش که قبلا هم چندبار دیده بودیم هم رو سمت چپ من نشست ومن وسط بودم .و او (پسری که با هم در ارتباط بودیم) هم پشت فرمان بود و حرکت کرد،
یا من نوزاد رو بغل کردم یا مادرش داد بهم که رو پام گذاشتم که داشتم باهاش بازی میکردم که دوستش از سر جاش اومد نشست جلوی پای من و شروع به بازی با نوزاد کرد که رفتارش یکم عجیب به نظرم میومد و بیش تر از بازی کردن نرمال بود یک حالت جلب توجه کردن ..
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همانطور که گفتید او مسائل دیگری در زندگی اش هست که شما را در جریان نگذاشته و دوست هم نداشته که راجع به این مسائل مالی و خصوصی خودش شما را در جریان بگذارد. حالا یا شناخت کمی از شما داشته یا شما برایش جدی نبوده اید. اینکه صندلی عقب نشسته اید به این اشاره می کند که او شما را پشت سر گذاشته. در عین حال مادرش هم سرمایه ای دارد ولی شخص اول او در زندگی برایش مادرش نیست. دوستش هم که از او تبعیت می کند به هوای سرمایه ای که او دارد، با او صمیمی است. رفتار گرم مادرش نسبت به شما ممکن است جالت وارونه داشته باشد هر چند که شما او را ندیده اید ولی شاید او تمایل دارد که خودش برای پسرش کسی را انتخاب کند. تشکر از همراهیتون.
Anita : سلام وقتتون بخیر
خواب دیدم در عقب ماشین پسری که به تازگی یک رابطه چند ماهه( نسبتا کوتاه ) داشتم نشستم پرایدبود سفید رنگ فکر میکنم که یه لحظه پیاده شد کار داشت و رفت سمت یک ۲۰۶ نوک مدادی که پارک شده بود و درش رو باز کرد یه چیزی برداشت و برگشت ( در واقعیت مطمنم یک تا قبل از دوستی با من ماشین خوبی داشته نه این ماشین ها، و بعد از اینکه با باهم وارد رابطه شدیم به دلایلی گفت ماشینم رو فروختم، اما حس میکردم یک چیزهایی رو دروغ میگه شاید یه ماشین معمولی داره نمیگه یا یه چیزی که من نمی دونم و در کل هم با این که حس میکردم دوستم داره وای به خاطر همین احساس یکرنگ نبودنش و یکسری چیزهای دیگه رابطمو تموم کردم باهاش اما تازه زندگیم هست و هنوز کامل مشخص نیست چون چند بار مسیج و زنگ زده فعلان گفتم مه و جوتب ندادم.) وچون حوصله بحث نداشتم گیر ندادم که اون ماشینه توبود و هیچی نگفتم،
در ادامه منتظر کسانی بودیم که جایی بریم همه با هم که مادرش با یک نوزاد (با نمک حدود یک سال که در خواب بچه اش بود) در بغل سوار ماشین شدن و سمت راست من نشستن و چون دفعه اولی بود که من رو میدیدن خیلی با گرمی و لبخند نگاه و صحبت کردن باهام (یه خالتی که خوشسون اومده..) و دوستش که قبلا هم دیده بودیم هم رو سمت چپ من نشست ومن وسط بودم و او هم پشت فرمان حرکت کرد، که یا من نوزاد رو بغل کردم یا مادرش داد بهم که رو پام گذاشتن که داشتم باهاش بازی میکردم که دوستش از سر جاش اومد نشست جلوی پای من و با نوزاد بازی کردن ولی بیشتر حس میکردم اغراق امیزه و میخواد توجه من رو جلب کنه.. که دیگه چیزی یادم نمیاد
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.
Elif : سلام
خواب دیدم باید به مراسمی مانند خیریه میرفتم و سینی شیرینی که خودم چیده بودم را می بردم. سوار اتوبوس بزرگی شدم و در شهر به تنهایی رانندگی میکردم. ماشین را در سراشیبی تندی پارک کردم که شروع به حرکت کرد. آقایی به من گفت باید ترمز بگیرم. منم ترمز گرفتم. ابتدا سخت بود اما در انتهاماشین به خوبی ایستاد. تعبیرش چیست؟
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما مسئولیت های زیادی را به دوش می کشید و می خواهید زندگی تان را کنترل کنید. شما می توانید پیشران و رهبر یک گروه باشید. با سخاوت و دست و دلبازی به دیگران کمک می کنید و در هنگامی که به استیصال می رسید و اوضاع برایتا خوب پیش نمی رود، عجله نمی کنید و زود تصمیم نمی گیرید. شما می دانید که نباید ریسک کنید و باید سعی کنید که زندگی تان را کنترل کنید. در اینکار هم موفق خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
nedaaa : سلام، مادرم به تازگي يكم سلامتيشو به دست آورده و خواب ديده كه خونه مادرش بوده و خونه ي خاهرش نزديك مادرش بود و بعد خواهرش كه خالم ميشه مادرم رو برد خونشون و بهش گفت ميخام اينجا چند روزي بهت خدمت كنم و مواظبت باشم كه خالم به مادرم گفت كه يك مدتي است كه يك اتوبوسي گرفتم كه روي اين اتوبوس كار ميكنم و الان ميخام تو رو يعني مادرم رو ببرم و چند تا شهرها تو رو بگردونم و بعد مادرم رفت توي اتوبوس هيچ كس نبود و خالم پشت فرمون بود و بعد دختر اون يكي خالمم اومد توي اتوبوس نشست و گفت منم باهاتون ميام و مادرمم ميترسيده از اينكه خالم پشت فرمون نشسته كه خالم ميگه نگران نباش من چند وقتي هست كه مسافر ميبرم. ممنون. در ضمن خاله ام و مادرم سيد هستن و خالم تا به حال پشت اتوبوس نشسته است.
فریبا هراتی
: سلام. خاله شما نقشی حمایتگرایانه و پیشرو در زندگی دارد و مادرتان کنترل زندگی خودش را به او می سپارد تا با مراقبت ها و نصایح او بهتر زندگی کند. ضمن اینکه تعبیر می تواند این باشد که مادر شما خودش را به خانم حضرت فاطمه س ( جد او) می سپارد تا در زندگی با موفقیت و سلامت به پیش برود عمر مادرتان به دنیا است و شفا خواهد یافت. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام دختر مجردم.خواب ديدم خونه آقايي هستم که بهش علاقه دارم و ديگه باهم در ارتباط نيستيم، ديدم توي اتاق خواب خونشون رو زمين رختخواب هست و من اونجا خوابيدم و اون اقا هم هي ميرفت و ميومد و مادرش هم تو اتاق بود و اونم ميرفت و ميومد و حرفي نميزديم و انگار عضوي ازون خونه بودم و من پيش خودم ميگفتم نکنه منو اون اقا پيش هم بخوابيم و مادرش فکر بدي راجبمون بکنه يا برام بد بشه بهتر که نياد پيشم بخوابه و مادرش که ميومد تو اتاق چهرشو ميديدم و ميرفتم زير ملحفه ،خيلي با مادرش رودروايسي داشتم. در واقعيت مادرشو نديدم تا حالا، و تو تعبير خواب قبلم گفتيد با اين اقا آشتي ميکنيم . بعد خواب ديدم با پدرم داريم توي خيابون قدم ميزنيم ماشينمونم کنارمون بود ولي نميديدم که تو ماشين باشيم ولي انگار کنترلش ميکرديم ديدم ماشين خراب شد و راه نميرفت به پدرم گفتم بايد بندازيمش تو اين سر پاييني تا خودش بره ولي دوباره وايساد و ديدم عده ي زيادي از مردم اونجا دورمون جمع شدن که بيشتر اقايون بودن و ديدم اونجا که وايساديم دره ي بزرگي شد که ماشينمون لبش واژگون شد و توي خطر افتادن بود و ماهم با مردم دورتا دور اون دره يا گودال بزرگ جمع بوديم و نگاه ميکرديم و ديدم يه پسر غريبه داوطلب شد و رفت که ماشينو نجات بده و از بالا يه سيم يا کابل نقره اي رنگ که سرش هم يه گوي نقره اي رنگ داشت ديدم وصل شده و با اون آويزون شد و از ماشين گرفت و با اون گوي خودشو ماشينو پرتاب کرد به لبه ي بالايي دره ولي ماشين دوباره لبه ي بالاي دره گير کرد با حالت واژگون و خود اون آقا هم ازون کابل آويزون تاب ميخورد وسط دره و همه نگرانش بوديم و من بلند گفتم يا حسين خودتو نجات بده بعد اون اقا خودشو پرت کرد لبه ي دره و کشيد بالا و خيالمون ازون راحت شد ولي ماشين همچنان تو موقعيت بدي بود و همونجا گير کرده بود و انگار کسي هم نميتونست کاري کنه و ديگه ادامشو نديدم.در واقعيت ماشينمون خيلي وقته مشکل فني پيدا کرده و يه بارهم وسط خيابون خاموش کرد و بعدش روشن شد.ولي بهش فکر نکردم.ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما به اقایی که به او علاقه دارید فکر می کنید و حاضرید با او ازدواج کنید. اما وانمود می کنید که توجهی به این مسئله ندارید. اینکه من در تعبیر خوابتان چه می گویم منوط به احساس شما دونفر در آن زمان است و چیزی که دیده اید را تعبیر می کنم. اگر احساس شما عوض شود، تعبیر خواب هم عوض خواهد شد. خوابهای شما وحی منزل نیستند که قطعا و برای همیشه یک تعبیر تمام عمرتان صدق کند مگر بعضی خوابها که تقدیر را نشان می دهند. شما احساس می کنید که زندگی تان از کنترل شما خارج شده و نمی توانید در زندگی و برای رسیدن به اهدافتان و جاه طلبی هایتان موفق عمل کنید و سرعت رشد و موفقیت شما کم شده. اما گشایش کار پیدا می کنید. دنیا بالاو پایین های زیادی دارد و سختی ها کنار موفقیت ها همیشه می آیند و می روند. انشالله اینکه دیده اید ماشین روشن شده به اهدافتان می رسید. تشکر از همراهیتون.
منیره : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر،من خواب دیدم دوست پسرم با یه کت شلوار مشکی با ماشینش اومده بود دنبالم که منو برگردونه پیش خودش (ما بعد از چند سال رابطه دو ماه که کات کردیم)همینطور که تو خیابون در حال رانندگی بود یه ماشین که بد جایی پارک کرده بود ما رو مجبور کرد که متوقف بشیم بعد اول من از ماشین پیاده شدم که ماشین سبک بشه بتونه از اونجا ردش کنه اما بعد خودشم پیاده شد بعد یه آقایی از خونش اومد بیرون وه با کمک چند نفره دیگه خونشو یه کم جا به جا کرد تا جا باز بشه و ما بتونیم ماشین و حرکت بدیم (اینجای خوابم یه کم عجیب بود )بعد خودمونو سوار یه چهار چرخ دیدم (این چرخی های تو بازار هستن که بار جا به جا میکنن) که دیواره های آهنی داشت و من در حال خوردن یه چیز شیرین بودم یه جیزی مثل عسل اما عسل نبود بعد اون آقا که خونشو جا به جا کرده بود بابت این کارش میخواست از ما پول بگیره و ما قبول نمیکردیم و من میگفتم اگر بابت استفاده از این چهار چرخ پولی بخواید بگیرید قبوله اما بابت جا به جایی خونه نه، که وقتی به دوستم گفتم بابت چهار چرخم قبول نمیکرد که پولی بده
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست شما مجبور شده که به خاطر یک سری مسائل شما را کنار بگذارد. در واقع او خودش این تصمیم را به خاطر فکر خودش نگرفته و کسانی در این تصمیم او دخیل بوده اند و مجبور شده به خاطر رفاه آنان این کار را بکند. کسی ایده ای بزرگ در سرش بوده و او در این جدایی شما تاثیر گذار بوده و همینطور به خاطر عدم توافق با شخص دیگری که دوست پسر شما نمی خواسته با او کار به اختلاف و دعوا بیانجامد، او دوستی اش را با شما به هم زده. حالا آن شخصی که تصمیم بزرگی داشته اگر تصمیمش را عوض کند، برای دوستتان و شما ارزشی ندارد چون همچنان دوستی شما به هم خورده و حتی اگر آشتی هم بکنید مثل قبل نیست که شما احساس آرامش داشته باشید. این باعث عصبانیت دوست پسر شما شده و قلبش هنوز پیش شماست. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام
خواب دیدم من و یکی از همکاران مرد مجردم در عقب ماشین در حال حرکت نشسته بودیم.راننده این ماشین مدیرمون و یکی از مدیرهای دیگه هم کنارش نشسته بود که ماشین با سرعت در حال حرکت بود.در ادامه خواب من, همکار مجرد و مدیرمون با دخترش در حال راه رفتن بودیم.تشکر از شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما و همکارتان پیرو و تابع مدیرتان هستید و او هست که شما را کنترل و اداره می کند و می خواهد که با سرعت به اهدافش برسد. ثروت و سرمایه ای که کم کم به شما می رسد به خاطر کاری است که برای او انجام می دهید. تشکر از همراهیتون.
Neda : سلام خانم هراتی عزیزم.بعد از نماز صبح خواب دیدم انگار میخواستم یا امتحان بدم یا دوباره درس بخونم یادم نیست.خودکار و دفتر و کاغذ هم داشتم نمیخواستم برم مدرسه.میگفتم خسته شدم. ولی انگار بهم گفتن برو.بعد اومدم توی خیابون توی ایسگاه اتوبوس اتوبوس اومد سوار نشدم گفتم شلوغه .البته تو خیابونی که بودم محل بچه گیام بود.رفتم اون ور خیابون گفتم با تاکسی میرم زودت میرسم.حوصله ی صبر و اتوبوس رو ندارم از این راه میرم میونبره زودتر میرسم. واقعا زودتر رسیدم البته یادم نیس سوار تاکسی شدم ولی گویا رسیدم به مقصدم.فاز دیگه ای از خوابم انگار یکی از فامیلهای خالم(خواهر شیری مادرم).یک دختر بچه یکی دوساله هم باهش بود روبروش بود.خالم هم روسری سفید پوشیده بود. ترشی درست کرده بود میخواست بده به ما داداشم میگفت ازشون نگیریم.انگار داداشم با خالم توی خواب خوب نبود میگفت شراب یا مشروب ریختن تو ترشبا بین (شراب و مشروب.شک دارم البته)اونم هی میگفت.نریختم سرکه ها رو خودم درست کردم بخدا شراب و مشروب نریختم داداشم هی میگفت دیگه نه حق دارین ازشون ترشی بگیرین نه ارتباط داشته باشین اینا تو کار خلافن میخوان به ما مشروب بدن.خالمم ناراحت شد.منم ناراحت شدم از دست داداشم چرا با خالم بد شدی کاری بهت نکردن محبت کرده به ما.از خواب بیدار شدم. انشالله خبرهای خوب برای حاجتمون داریم توکل به خدای بزرگ ممنونم از تعابیرتون.
فریبا هراتی
: سلام. شما نیاز دارید که خودتان را قوی تر کنید و دانشتان را بالاتر ببرید چون بعدا مجبور خواهید شد از خودتان دفاع کنید و در مقابل مردم خودتان و موفقیتتان را اثبات کنید. شما می خواهید تاثیر گذار باشید و شروعی تازه داشته باشید. اما ذهنتان هم خسته است ولی باید از تجارب دیگران استفاده کنید. شاید موقتا یک عقب گرد در زندگی تان داشته باشید و مجبور شوید برای رسیدن به خواسته هایتان کمی بیشتر صبر کنید. اما اینکار را نخواهید کرد. شما همرنگ جماعت نمی شوید و سعی می کنید که مغزتان را بکار بگیرید و راه زندگی تان را خودتان مشخص کنید. موفق خواهید شد و به اهدافتان می رسید. خاله شما می خواهد شما را ناراحت کند و شما نباید به نصایح او گوش دهید. پول حرام به شما پیشنهاد می کنند یا می خواهند گولتان بزنند که نفهمید چه بلایی سرتان می اید. دقت کنید و گول او و ثروت او را نخورید. او به ثروتی می رسد که برایش گناه بزرگی نوشته خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خواب دیدم دوتا خواهر داشتم( اصلا ندارم) و با هم رفتیم تو خونه یکی اقوام یه چیزی و یواشکی ببینیم (شبیه یه عکس) بعد موقع اومدن بیرون دیدم بدون هیچ دردی یه نوزاد به دنیا آوردم که هنوز بند نافش و نبریده بودن و قرار شد بمونیم تا نوزاد کاملا حالش بهتر بشه بعد دیدم برادرم یه ماشین خیلی خوب و گرون خریده رفتم بررسیش کنم گفتم با چه پولی خریدی گفت دست دوم خریده اما سفید و قشنگ بود( پریوس بود
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروت خواهید رسید و خیلی راحت قادر خواهید بود که به هدفی که دارید برسید و از غم فارغ خواهید شد. وابستگی شما نسبت به خانواده تان کم خواهد شد و احساس قدرت زیادی خواهید داشت. برادرتان هم می تواند خیلی خوب زندگی اش را کنترل کند و قادر خواهد بود با پرستیژ و امکانات رفاهی بالا زندگی کند. تشکر از همراهیتون.
parsa : سلام
من داخل خونه ای قدیمی ناشناس حضور داشتم دیوارهای خونه گچ کاری قدیمی داشت(خونه نیاز به تعمیر داشت) و به دنبال کیف خودم داخل اتاق ها می گشتم، بعد از خونه بیرون رفتم، می دونستم که داخل شهر دیگری(شیراز) غیر از شهر محل سکونتم هستم(از قبل به این شهر وارد شده بودم)، بعد از گذشتن از چند خیابون به یک خیابون پهن رسیدم که اطراف چند مغازه بود و نزدیک یک سکوی بلند اتومبیل پدرم پارک شده بود، من با خودم گفتم چرا اتومبیل اینجا پارک شده و متوجه شدم خانواده ام اتومبیل خودمون رو داخل این محل مسکونی رها کردند، از اطراف مرد میانسالی(حدود 50 سال) ناشناس نزدیک اتومبیل ما شد و درب اتومبیل باز کرد و من با تعجب گفتم چرا در ماشین قفل نیست و او دنبال چیزی می گشت، دست روی بالای فرمون گذاشت و سوئیچ و یک دسته کلید رو بلند کرد و دوباره همون جا قرار داد، بعد سیم اتصال با فیش رابط موبایل با ضبط اتومبیل رو در اورد و با خودش برد که ازش سوال کردم، سیم رابط رو کجا میبری؟ که حرفی نزد و فرار کرد من فریاد زدم دزد رو بگیرید، که دیگه ندیدمش، بعد گفتم خوبه اتومبیل رو به خونه ای که در اونجا حضور داشتم ببرم، تا کسی اتومبیل رو نبره، من پشت فرمون اتومبیلمون نشستم، سوئیچ اتومبیل رو گذاشتم و اتومبیل رو روشن کردم، رو به جلو حرکت کردم، در حین رانندگی گفتم بهتره از خیابون فرعی به خونه برم البته هنوز متوجه بودم که در شهر دیگری به تنهایی هستم، به
خیابون فرعی وارد شدم ولی به جایی رسیدم که سکو بود و تقریبا راهی برای ادامه مسیر نبود(بن بست نداشت ولی به دلیل وجود سکو امکان عبور با اتومبیل نبود) من سه یا چهار مرتبه اتومبیل رو گردش دادم(چرخیدم) تا به ابتدای خیابون فرعی رسیدم و خارج شدم و از اونجا به مسیر خودم ادامه دادم(تا به خونه برسم).
(من در یک مسئله ای مشکل پیدا کردم و چندین بار دست به دعا شدم.)
فریبا هراتی
: سلام. شما به دنبال راه حل مسئله ای هستید که نگرانتان کرده و ازپیروی از افکار منحط و قدیمی خوشتان نمی آید بلکه می خواهید برای حل مشکلاتتان به عقل خودتان رجوع کنید. شما قبل از اینکه با این معضل و مشکل مواجه شوید شرایط موفقی داشتید. خانواده شما به شخصی که مقام بالایی دارد تکیه می کنند و اختیار خودشان را به او می سپارند که کاری را برایشان انجام دهد و او هم بدون اینکه از پدرتان اجازه بگیرد مسائل را به صورتی که خودش دوست دارد کنترل می کند. شما احساس می کنید که ارتباط شما با دیگران قطع شده و صدایتان را هم کسی نمی شنود. شما خیلی سعی می کنید که کنترل زندگی تان را مجددا به دست خودتان بگیرید و موفق هم خواهید شد ولی این کار راحتی نیست. تشکر از همراهیتون.