تعبیر خواب اتومبیل
اگر خواب ببینید مشغول رانندگی هستید، در کار و زندگی خود تغییری می دهید و این تغییر باعث نشاط و خوشحالی شما می شود. اگر هنگام رانندگی، ماشین شما خراب و متوقف شد، دلالت برآن دارد که خوش گذرانی به آن حدی که شما انتظار دارید، ادامه نمی یابد. اگر دیدید از مقابل ماشینی که در حال حرکت است فرار می کردید، از رقابت و چشم و هم چشمی پرهیز می کنید.
اگر زن جوانی ببیند به جستجوی اتومبیلی می گردد، برای جلب حمایت فردی تلاش می کند، اما موفق به جلب حمایت او نمی شود. اگر سوار اتومبیل کسی شدید و او رانندگی میکرد، از نظر فکری با او همراه هستید یا او کنترل موضوعی که شما نیز در آن دخیل هستید را به عهده دارد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Anita : با سلام و تشکر از تعابیر مفیدتون.
خواب دیدم در عقب ماشین پسری که به تازگی یک رابطه چند ماهه( نسبتا کوتاه ) داشتم نشستم پرایدبود سفید رنگ فکر میکنم که یه لحظه پیاده شد کار داشت و رفت سمت یک ۲۰۶ نوک مدادی که پارک شده بود و درش رو باز کرد یه چیزی برداشت و برگشت ( در واقعیت مطمنم تا قبل از دوستی با من ماشین خوبی داشته نه این ماشین ها، و بعد از اینکه با باهم وارد رابطه شدیم به دلایلی گفت ماشینم رو فروختم، اما حس میکردم یک چیزهایی رو دروغ میگه شاید یه ماشین معمولی داره نمیگه یا یه چیزی که من نمی دونم و در کل هم با این که حس میکردم دوستم داره وای به خاطر همین احساس یکرنگ نبودنش و یکسری چیزهای دیگه رابطمو تمام کردم البته فعلان و هنوز از درست بودن تصمیم مطمن نیستم که فکر میکنم این خواب یه راهنمایی باشه)وچون حوصله بحث نداشتم گیر ندادم که اون ماشینه توبود و هیچی نگفتم،
در ادامه منتظر کسانی بودیم که جایی بریم همه با هم ،که مادرش با یک نوزاد در بغل (با نمک کمتر از یک سال که در خواب بچه اش بود) سوار ماشین شدن و سمت راست من نشستن و چون دفعه اولی بود که من رو میدیدن خیلی با گرمی و لبخند نگاه و صحبت کردن باهام (یه حالتی که خوشسون اومده..) و دوستش که قبلا هم چندبار دیده بودیم هم رو سمت چپ من نشست ومن وسط بودم .و او (پسری که با هم در ارتباط بودیم) هم پشت فرمان بود و حرکت کرد،
یا من نوزاد رو بغل کردم یا مادرش داد بهم که رو پام گذاشتم که داشتم باهاش بازی میکردم که دوستش از سر جاش اومد نشست جلوی پای من و شروع به بازی با نوزاد کرد که رفتارش یکم عجیب به نظرم میومد و بیش تر از بازی کردن نرمال بود یک حالت جلب توجه کردن ..
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همانطور که گفتید او مسائل دیگری در زندگی اش هست که شما را در جریان نگذاشته و دوست هم نداشته که راجع به این مسائل مالی و خصوصی خودش شما را در جریان بگذارد. حالا یا شناخت کمی از شما داشته یا شما برایش جدی نبوده اید. اینکه صندلی عقب نشسته اید به این اشاره می کند که او شما را پشت سر گذاشته. در عین حال مادرش هم سرمایه ای دارد ولی شخص اول او در زندگی برایش مادرش نیست. دوستش هم که از او تبعیت می کند به هوای سرمایه ای که او دارد، با او صمیمی است. رفتار گرم مادرش نسبت به شما ممکن است جالت وارونه داشته باشد هر چند که شما او را ندیده اید ولی شاید او تمایل دارد که خودش برای پسرش کسی را انتخاب کند. تشکر از همراهیتون.
Elif : سلام
خواب دیدم باید به مراسمی مانند خیریه میرفتم و سینی شیرینی که خودم چیده بودم را می بردم. سوار اتوبوس بزرگی شدم و در شهر به تنهایی رانندگی میکردم. ماشین را در سراشیبی تندی پارک کردم که شروع به حرکت کرد. آقایی به من گفت باید ترمز بگیرم. منم ترمز گرفتم. ابتدا سخت بود اما در انتهاماشین به خوبی ایستاد. تعبیرش چیست؟
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما مسئولیت های زیادی را به دوش می کشید و می خواهید زندگی تان را کنترل کنید. شما می توانید پیشران و رهبر یک گروه باشید. با سخاوت و دست و دلبازی به دیگران کمک می کنید و در هنگامی که به استیصال می رسید و اوضاع برایتا خوب پیش نمی رود، عجله نمی کنید و زود تصمیم نمی گیرید. شما می دانید که نباید ریسک کنید و باید سعی کنید که زندگی تان را کنترل کنید. در اینکار هم موفق خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
nedaaa : سلام، مادرم به تازگي يكم سلامتيشو به دست آورده و خواب ديده كه خونه مادرش بوده و خونه ي خاهرش نزديك مادرش بود و بعد خواهرش كه خالم ميشه مادرم رو برد خونشون و بهش گفت ميخام اينجا چند روزي بهت خدمت كنم و مواظبت باشم كه خالم به مادرم گفت كه يك مدتي است كه يك اتوبوسي گرفتم كه روي اين اتوبوس كار ميكنم و الان ميخام تو رو يعني مادرم رو ببرم و چند تا شهرها تو رو بگردونم و بعد مادرم رفت توي اتوبوس هيچ كس نبود و خالم پشت فرمون بود و بعد دختر اون يكي خالمم اومد توي اتوبوس نشست و گفت منم باهاتون ميام و مادرمم ميترسيده از اينكه خالم پشت فرمون نشسته كه خالم ميگه نگران نباش من چند وقتي هست كه مسافر ميبرم. ممنون. در ضمن خاله ام و مادرم سيد هستن و خالم تا به حال پشت اتوبوس نشسته است.
فریبا هراتی
: سلام. خاله شما نقشی حمایتگرایانه و پیشرو در زندگی دارد و مادرتان کنترل زندگی خودش را به او می سپارد تا با مراقبت ها و نصایح او بهتر زندگی کند. ضمن اینکه تعبیر می تواند این باشد که مادر شما خودش را به خانم حضرت فاطمه س ( جد او) می سپارد تا در زندگی با موفقیت و سلامت به پیش برود عمر مادرتان به دنیا است و شفا خواهد یافت. تشکر از همراهیتون.
hediehh : سلام. خواب ديدم كه توي خواب مادرم ب من ميگه كه خاهرت برات خواب ديده كه يكي برات ماشين خريده و تعبيرش خيلي خوبه و از طرفي مادربزرگمو ميبينم كه مياد ميگه تو و خالت رو ميفرستم كربلا و اينگار بهم ميگه خواب ديدم كه بهت سكه طلا دادم حالا يادم نيست كه گفت خواب ديدم سكه طلا بهت دادم يا اينكه توي خواب بهم گفت ميخام بهت سكه طلا بدم و منم توي خواب با گفتن اين حرف خوشحال شدم ميگفتم پس من به اوني كه دوسش دارم ميرسم يا اينكه گفتم پس تعبيرش اينه كه به اوني كه دوسش دارم ميرسم و يهو عشقم رو ديدم كه توي بغلش بودم و قربون صدقش ميرفتم و بوسش ميكردم . ممنون
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما احساس می کند که شما به کمک عشقتان قادر خواهید بود کنترل زندگی تان را به خوبی بدست بگیرید و مادر بزرگتان هم برای شما دعا کرده و متوسل به امام حسین ع شده که شما خوشبخت باشید و می خواهد که موفق و شاد باشید. انشالله به آرزویتان خواهید رسید و ازدواج خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام دختر مجردم.خواب ديدم توي صحرايي هستم به همراه جمعي که نميشناختمشون و من از يه پسر غريبه خوشم ميومد ولي اون به من اهميت نميداد و به دختر ديگه اي توجه ميکرد و رفتم تو يه ماشين قديمي نشستم کنارم يه دختر غريبه که انگار اشنا بود نشسته بود و نميتونستم ماشينو کنترل کنم و ماشين دور ميزد با سرعت و نزديک بود از لبه پرتگاهي که جلوش درخت بزرگي بود پر از برگاي نارنجي و پايين پرتگاه هم ادامه ي همون صحرا بود که منظرش پاييزي بود بيوفتيم و من پيش خودم گفتم اگه قراره بيوفتيم باز بهتره سمت اين درخت بيوفتيم و فقط فرمونو گاهي ميچرخوندم ترمز نميکردم پاهام بي حرکت بود و دو سه تا پسر غريبه بيرون وايساده بودن نگاه ميکردن داد ميزدم به يکيشون ميگفتم که نميتونم کنترل کنم و اونم نميتونست کاري کنه.و ماشين روبه روي همون پرتگاه لبش وايساد يا ادامشو نديدم.و ديدم توي خونه مادربزرگم که بيمارستان مريضه هستيم،شلوغ بود و اون پسراي غريبه هم بودن و فقط اونارو ميديدم و همه روبه رو تلويزيون نشسته بودن تا برنامه اي رو ببينن ولي تلويزيون تصويرش خراب بود برفک داشت و من رفتم با تلويزيون ور رفتم گفتم درستش ميکنم ولي انگار بقيه نا اميد بودن و سيماي پشتش رو تکون دادم درست شد ولي تصويرش خيلي شفاف نبود و به همون پسري که ازش خوشم ميومد و توجهش رو ميخواستم گفتم ديدي درست کردمش ولي توجهي نکرد و همه مشغول تماشا شدن.ببخشيد که توضيح اضافه ميدم ولي من در واقعيت خيلي اميدوارم به آينده و آينده شغليم، چون تنها نگرانيم سر کار رفتنه ولي توي خواباي اخيرم همه تعبيرام اين بوده که فکرم به اطرافم و زندگي منفيه يا حس ميکنم نميتونم زندگي رو کنترل کنم ولي فعلا که اينطور نيست و مثبتم ممکنه آينده پيش بياد؟و اينکه ممکنه براي کار در شرکتي به شهر دوري برم.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس تنهایی و خشک و خالی بودن می کنید و می خواهید که به شما ابراز عشق شود و ایزوله و تنها نباشید. فکر می کنید که مورد توجه و علاقه دیگران نیستید و به روش قدیمی خودتان ادامه می دهید و نشسته اید تا تقدیر شما را کجا ببرد. شما خودتان نمی توانید زندگی تان را اداره و کنترل کنید و تند تند از اهداف و تصمیماتتان پشیمان می شوید و اگر درست فکر نکنید در زندگی تان شکست خواهید خورد. شما عجولانه رفتار می کنید و فکر نمی کنید. شما به مادر بزرگتان هم فکر می کنید ولی بیشتر از هر جیز برایتان این مهم است که عشقی به زندگی تان بیاید ولی کسی در زندگی تان در حال حاضر نیست. سعی می کنید که زندگی تان را خوب کنید و اینده تان را بسازید و ارتباطاتتان را با دیگران قویتر کنید. عزیز دلم خوابها گاهی از گذشته می گویند گاهی از امروز و گاهی از آینده. اگر شما تصمیم گرفته اید که مثبت باشید و زندگی خوبی برای خودتان بسازید، این خواب به گذشته ی شما اشاره می کند. در واقع شما شب که می خوابید، ذهنتان گذشته ها را مرور می کند و تصویر آن زمان را دوباره تکرار می کند. با این کار ذهن از خستگی بیرون می آید و روال زندگی شما را از گذشته تا الان مرور کرده و بعد دورشان می ریزد!! درست مثل زمانی که شما برای کسی درددل می کنید و بعد سبک می شوید، ذهن هم با دیدن خوابهای مربوط به گذشته سبک می شود. انشالله آینده ی خیلی مثبتی برای خودتان خواهید ساخت و روزهای بد واقعا تمام می شوند. خصوصا که شما قدمهای اول را برای ساختن آینده تان ( درست کردن تلویزیون ) برداشته اید که نشان دهنده ی مثبت فکر کردن شماست. تشکر از همراهیتون.
2020 : با عرض سلام و خسته نباشی خدمت شما دوست عزیز و مهربون،
خواب دیدم، داشتم تو خیابان با ماشین میرفتم یک دفعه تو خیابون یک آشنایی دیدم که داخل یک خانهای شد و بعد به هوای اون خانم رفتم داخل خانه و یک خانمی که به گمانم خانم صاحبخونه بود، سوئیچ ماشینشا داد به من و گفت ماشینشا بیارم داخل کوچه پارک کنم. منم رفتم سوار ماشین بشم یک مزدا 3 آبی کاربنی بود (در واقعیت من خیلی ماشین به رنگ آبی کاسپین را دوست دارم) که سر کوچه پارک شده بود. اول فکر کردم دنده اتوماته تو دلم گفتم من که دنده اتوماتیک بلد نیستم، ولی سوار که شدم ماشین دنده اتومات نبود و داخل ماشین زیاد به بیرونش نمیخورد و امکاناتش کم بود و یکجورایی داخل ماشین نامرتب و به هم ریخته بود. آوردمش داخل کوچه و دیدم داخل کوچه تمامش در خونه بود یا جای پارک نبود اگه پارک میکردم جلوی درب خونه پارک میشد و بعد دو تا وانت از دو تا از خونه ها اومدند بیرون، این ماشینی که من سوار بودم بین اون دو تا ماشین بود و من بین اون دو تا گیر بودم و گذاشتم اون دو تا بروند و من ماشینا بالاخره پارک کردم. بعد رفتم داخل خونه و سوئیچا دادم و همش میگفتم این که امکاناتش از ماشین ما که 206 کمتره و داخلش یکجورایی به هم ریخته است. بعد روی میز یک عود روشن بود و داشتم بهش نگاه میکردم و تو اون مجلس یک خانمی به میز تکیه زده بود و من بهش گفتم نسوزی تکیه زدی به میز و اون خانم خودشا مرتب چک میکرد که نسوخته باشه...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما گول ظاهر آدمها را می خورید و فکر می کنید که زندگی شما از آنان پایین تر است. در حالی که اگر کنترل زندگی آنان را به مدت کوتاهی به عهده ی شما می گذاشتند، لحظه ای نمی توانستید که آرامش داشته باشید. مسئولیت های مضاعف، استراحت کم، امکانات و رفاه کم... و اینکه دیگران را نباید از روی ظاهر قضاوت کنید. در واقع کسی که دیده ای که آشنای شماست زندگی خوبی ندارد. تشکر از همراهیتون.
منیره : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر،من خواب دیدم دوست پسرم با یه کت شلوار مشکی با ماشینش اومده بود دنبالم که منو برگردونه پیش خودش (ما بعد از چند سال رابطه دو ماه که کات کردیم)همینطور که تو خیابون در حال رانندگی بود یه ماشین که بد جایی پارک کرده بود ما رو مجبور کرد که متوقف بشیم بعد اول من از ماشین پیاده شدم که ماشین سبک بشه بتونه از اونجا ردش کنه اما بعد خودشم پیاده شد بعد یه آقایی از خونش اومد بیرون وه با کمک چند نفره دیگه خونشو یه کم جا به جا کرد تا جا باز بشه و ما بتونیم ماشین و حرکت بدیم (اینجای خوابم یه کم عجیب بود )بعد خودمونو سوار یه چهار چرخ دیدم (این چرخی های تو بازار هستن که بار جا به جا میکنن) که دیواره های آهنی داشت و من در حال خوردن یه چیز شیرین بودم یه جیزی مثل عسل اما عسل نبود بعد اون آقا که خونشو جا به جا کرده بود بابت این کارش میخواست از ما پول بگیره و ما قبول نمیکردیم و من میگفتم اگر بابت استفاده از این چهار چرخ پولی بخواید بگیرید قبوله اما بابت جا به جایی خونه نه، که وقتی به دوستم گفتم بابت چهار چرخم قبول نمیکرد که پولی بده
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست شما مجبور شده که به خاطر یک سری مسائل شما را کنار بگذارد. در واقع او خودش این تصمیم را به خاطر فکر خودش نگرفته و کسانی در این تصمیم او دخیل بوده اند و مجبور شده به خاطر رفاه آنان این کار را بکند. کسی ایده ای بزرگ در سرش بوده و او در این جدایی شما تاثیر گذار بوده و همینطور به خاطر عدم توافق با شخص دیگری که دوست پسر شما نمی خواسته با او کار به اختلاف و دعوا بیانجامد، او دوستی اش را با شما به هم زده. حالا آن شخصی که تصمیم بزرگی داشته اگر تصمیمش را عوض کند، برای دوستتان و شما ارزشی ندارد چون همچنان دوستی شما به هم خورده و حتی اگر آشتی هم بکنید مثل قبل نیست که شما احساس آرامش داشته باشید. این باعث عصبانیت دوست پسر شما شده و قلبش هنوز پیش شماست. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام
خواب دیدم من و یکی از همکاران مرد مجردم در عقب ماشین در حال حرکت نشسته بودیم.راننده این ماشین مدیرمون و یکی از مدیرهای دیگه هم کنارش نشسته بود که ماشین با سرعت در حال حرکت بود.در ادامه خواب من, همکار مجرد و مدیرمون با دخترش در حال راه رفتن بودیم.تشکر از شما.
فریبا هراتی
: سلام. شما و همکارتان پیرو و تابع مدیرتان هستید و او هست که شما را کنترل و اداره می کند و می خواهد که با سرعت به اهدافش برسد. ثروت و سرمایه ای که کم کم به شما می رسد به خاطر کاری است که برای او انجام می دهید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام خواب دیدم دوتا خواهر داشتم( اصلا ندارم) و با هم رفتیم تو خونه یکی اقوام یه چیزی و یواشکی ببینیم (شبیه یه عکس) بعد موقع اومدن بیرون دیدم بدون هیچ دردی یه نوزاد به دنیا آوردم که هنوز بند نافش و نبریده بودن و قرار شد بمونیم تا نوزاد کاملا حالش بهتر بشه بعد دیدم برادرم یه ماشین خیلی خوب و گرون خریده رفتم بررسیش کنم گفتم با چه پولی خریدی گفت دست دوم خریده اما سفید و قشنگ بود( پریوس بود
فریبا هراتی
: سلام. شما به ثروت خواهید رسید و خیلی راحت قادر خواهید بود که به هدفی که دارید برسید و از غم فارغ خواهید شد. وابستگی شما نسبت به خانواده تان کم خواهد شد و احساس قدرت زیادی خواهید داشت. برادرتان هم می تواند خیلی خوب زندگی اش را کنترل کند و قادر خواهد بود با پرستیژ و امکانات رفاهی بالا زندگی کند. تشکر از همراهیتون.
parsa : سلام
من داخل خونه ای قدیمی ناشناس حضور داشتم دیوارهای خونه گچ کاری قدیمی داشت(خونه نیاز به تعمیر داشت) و به دنبال کیف خودم داخل اتاق ها می گشتم، بعد از خونه بیرون رفتم، می دونستم که داخل شهر دیگری(شیراز) غیر از شهر محل سکونتم هستم(از قبل به این شهر وارد شده بودم)، بعد از گذشتن از چند خیابون به یک خیابون پهن رسیدم که اطراف چند مغازه بود و نزدیک یک سکوی بلند اتومبیل پدرم پارک شده بود، من با خودم گفتم چرا اتومبیل اینجا پارک شده و متوجه شدم خانواده ام اتومبیل خودمون رو داخل این محل مسکونی رها کردند، از اطراف مرد میانسالی(حدود 50 سال) ناشناس نزدیک اتومبیل ما شد و درب اتومبیل باز کرد و من با تعجب گفتم چرا در ماشین قفل نیست و او دنبال چیزی می گشت، دست روی بالای فرمون گذاشت و سوئیچ و یک دسته کلید رو بلند کرد و دوباره همون جا قرار داد، بعد سیم اتصال با فیش رابط موبایل با ضبط اتومبیل رو در اورد و با خودش برد که ازش سوال کردم، سیم رابط رو کجا میبری؟ که حرفی نزد و فرار کرد من فریاد زدم دزد رو بگیرید، که دیگه ندیدمش، بعد گفتم خوبه اتومبیل رو به خونه ای که در اونجا حضور داشتم ببرم، تا کسی اتومبیل رو نبره، من پشت فرمون اتومبیلمون نشستم، سوئیچ اتومبیل رو گذاشتم و اتومبیل رو روشن کردم، رو به جلو حرکت کردم، در حین رانندگی گفتم بهتره از خیابون فرعی به خونه برم البته هنوز متوجه بودم که در شهر دیگری به تنهایی هستم، به
خیابون فرعی وارد شدم ولی به جایی رسیدم که سکو بود و تقریبا راهی برای ادامه مسیر نبود(بن بست نداشت ولی به دلیل وجود سکو امکان عبور با اتومبیل نبود) من سه یا چهار مرتبه اتومبیل رو گردش دادم(چرخیدم) تا به ابتدای خیابون فرعی رسیدم و خارج شدم و از اونجا به مسیر خودم ادامه دادم(تا به خونه برسم).
(من در یک مسئله ای مشکل پیدا کردم و چندین بار دست به دعا شدم.)
فریبا هراتی
: سلام. شما به دنبال راه حل مسئله ای هستید که نگرانتان کرده و ازپیروی از افکار منحط و قدیمی خوشتان نمی آید بلکه می خواهید برای حل مشکلاتتان به عقل خودتان رجوع کنید. شما قبل از اینکه با این معضل و مشکل مواجه شوید شرایط موفقی داشتید. خانواده شما به شخصی که مقام بالایی دارد تکیه می کنند و اختیار خودشان را به او می سپارند که کاری را برایشان انجام دهد و او هم بدون اینکه از پدرتان اجازه بگیرد مسائل را به صورتی که خودش دوست دارد کنترل می کند. شما احساس می کنید که ارتباط شما با دیگران قطع شده و صدایتان را هم کسی نمی شنود. شما خیلی سعی می کنید که کنترل زندگی تان را مجددا به دست خودتان بگیرید و موفق هم خواهید شد ولی این کار راحتی نیست. تشکر از همراهیتون.